۶۸۷) الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً

ترجمه

آنان که کوشش‌شان در زندگی دنیا گم شده است در حالی که چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند.

نکات ادبی

«یَحْسَبُونَ»

درباره ماده «حسب» در آیه ۱۰۲ توضیحات لازم ارائه شد.

حدیث

۱) از امام حسن عسکری روایت شده است که شخصی خدمت امام سجاد ع عرض کرد: یا ابن رسول الله! ما وقتی در عرفات و منی وقوف می کنیم خدا را یاد می‌کنیم و می‌ستاییم و بر محمد آل او صلوات می فرستیم، و پدرانمان را به بزرگمنشی‌ها و کارهای خوبشان یاد می‌کنیم، و قصدمان این است که حق آنها را ادا کرده باشیم.

حضرت فرمود: آیا می‌خواهید برای ادای حق شما را از چیزی بهتر از این خبردار کنم؟

[جمع حاضر] گفتند: بله، یا ابن رسول الله!

همانا خداوند متعال هنگام شب عرفه و صبح روز منی نزد فرشتگان بلندمرتبه‌اش به کسانی که وقوف در عرفات و منی داشته‌اند مباهات می کند و می‌فرماید:

اینان بندگان من‌اند که از سرزمین‌های دور خسته و عبارآلود اینجا آمده‌اند؛ از دلخواه‌ها و سرزمین‌ها و وطن و برادران خویش را به طلب رضای من جدا شده‌اند؛ پس به دلهای آنان و آنچه در آن است بنگرید که من چشمان شما را بر اطلاع از ضمیر آنان توانا ساختم.

پس فرشتگان به دلهای آنان می‌نگرند و می‌گویند پروردگارا ، بر آنها اطلاع یافتیم، برخی سیاه و بشدت ظلمانی است که از آنها دودی همچون دود جهنم بیرون می‌زند [و برخی سفید و نورانی است که نورش آسمانها را درمی نوردد]

خداوند می‌فرماید: انا آنان [که دلهایشان ظلمانی است] شقاوتمندانی‌اند که «کوشش‌شان در زندگی دنیا گم شده است، در حالی که چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند» آنان دلهایی تهی از خوبی‌ها، خالی از طاعات، مُصِر بر انحرافات و محرمات است، باورشان بزرگداشت کسی است که من خوارش کرده‌ان و کوچک شمردن کسی است که من او را بزرگ و گرامی داشته‌ام، اگر به همین صورت نزد من بیایند عذابی شدید در انتظارشان خواهد بود و حسابی سخت و طولانی.

دل آنها با چنین اعتقادی عجین شده که حضرت محمد ص – نعوذ بالله- رسولی است که بر خدا دروغ بست یا در کار خدا اشتباه کرد که برادر و وصی‌اش را منصوب کرد برای راست کردن کجیِ بندگان خدا و برپایی امور آنان، – به نحوی که آنان را به جایی برساند که امنیت را در برپایی دین ببینند، [یعنی] در نجات کسانی که در معرض هلاکتند، و آگاه کردن بی‌خبران و هشدار دادن به غافلانی که بد مرکبی است مرکب آنان، که ره به سوی جهنم می‌بَرَد…

التفسير المنسوب إلی الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۶۰۸-۶۰۹

قَالَ الْإِمَامُ ع‏ … قَالَ رَجُلٌ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّا إِذَا وَقَفْنَا بِعَرَفَاتٍ وَ بِمِنًی، ذَكَرْنَا اللَّهَ وَ مَجَّدْنَاهُ، وَ صَلَّيْنَا عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ ذَكَرْنَا آبَاءَنَا أَيْضاً بِمَآثِرِهِمْ وَ مَنَاقِبِهِمْ وَ شَرِيفِ أَعْمَالِهِمْ‏ نُرِيدُ بِذَلِكَ قَضَاءَ حُقُوقِهِمْ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع: أَ وَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِمَا هُوَ أَبْلَغُ فِي قَضَاءِ الْحُقُوقِ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا: بَلَی يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا كَانَ عَشِيَّةُ عَرَفَةَ وَ ضَحْوَةُ يَوْمِ مِنًی، بَاهَی كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ بِالْوَاقِفِينَ بِعَرَفَاتٍ وَ مِنًی وَ قَالَ لَهُمْ:

هَؤُلَاءِ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَضَرُونِي هَاهُنَا مِنَ الْبِلَادِ السَّحِيقَةِ، شُعْثاً غُبْراً، قَدْ فَارَقُوا شَهَوَاتِهِمْ، وَ بِلَادَهُمْ وَ أَوْطَانَهُمْ، وَ إِخْوَانَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي، أَلَا فَانْظُرُوا إِلَی قُلُوبِهِمْ وَ مَا فِيهَا، فَقَدْ قَوِيَتْ أَبْصَارُكُمْ‏ يَا مَلَائِكَتِي عَلَی الِاطِّلَاعِ عَلَيْهَا.

قَالَ: فَتَطَّلِعُ الْمَلَائِكَةُ عَلَی قُلُوبِهِمْ، فَيَقُولُونَ: يَا رَبَّنَا اطَّلَعْنَا عَلَيْهَا، وَ بَعْضُهَا سُودٌ مُدْلَهِمَّةٌ يَرْتَفِعُ عَنْهَا دُخَانٌ كَدُخَانِ جَهَنَّمَ.

فَيَقُولُ [اللَّهُ‏]: أُولَئِكَ الْأَشْقِيَاءُ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً تِلْكَ قُلُوبٌ خَاوِيَةٌ مِنَ الْخَيْرَاتِ، خَالِيَةٌ مِنَ الطَّاعَاتِ، مُصِرَّةٌ عَلَی الْمُرْدِيَاتِ الْمُحَرَّمَاتِ، تَعْتَقِدُ تَعْظِيمَ مَنْ أَهَنَّاهُ، وَ تَصْغِيرَ مَنْ فَخَّمْنَاهُ وَ بَجَّلْنَاهُ، لَئِنْ وَافَوْنِي كَذَلِكَ لَأُشَدِّدَنَّ عَذَابَهُمْ، وَ لَأُطِيلَنَّ حِسَابَهَمْ.

تِلْكَ قُلُوبٌ اعْتَقَدَتْ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ [اللَّهِ ص‏] كَذَبَ عَلَی اللَّهِ أَوْ غَلَطَ عَنِ اللَّهِ فِي تَقْلِيدِهِ أَخَاهُ وَ وَصِيَّهُ إِقَامَةَ أَوَدِ عِبَادِ اللَّهِ، وَ الْقِيَامَ بِسِيَاسَاتِهِمْ، حَتَّی يَرَوُا الْأَمْنَ فِي إِقَامَةِ الدِّينِ فِي إِنْقَاذِ الْهَالِكِينَ، وَ تَعْلِيمِ الْجَاهِلِينَ، وَ تَنْبِيهِ الْغَافِلِينَ الَّذِينَ بِئْسَ‏ الْمَطَايَا إِلَی جَهَنَّمَ مَطَايَاهُمْ…

 

۲) سلیم روایت کرده که امیرالمومنین ع فرمودند:

همانا این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند که تنها یکی بهشتی است و هفتاد و دو فرقه دیگر در جهنم‌اند؛ و بدترین و منفورترین آنها نزد خداوند سامری‌مسلکانی هستند که می‌گویند «نباید جنگ کرد» [به این بهانه، مردم را از جهاد با مسلمانانی که به رهبری معاویه و طلحه و زبیر علیه امام علی ع شورش کرده‌ بودند برحذر می‌داشتند] در حالی که دروغ گفتند؛ همانا خداوند عز و جل در کتابش و در سنت پیامبرش دستور به جنگ با این طغیانگران داده است.

اشعث بن قیس گفت:

[اگر باید جنگ کرد] پس چرا وقتی با برادر بنی‌تیم [= ابوبکر] و برادر بنی عدی [= عمر] و برادر بنی‌امیه [= عثمان] بیعت شد، نجنگیدی و شمشیر برنداشتی؛ در حالی که از وقتی وارد عراق شده‌ای یکبار هم نشد که خطبه‌ای بخوانی و پیش از اینکه از منبر پایین بایی بگویی که «به خدا سوگند که من سزاوارترین مردم [برای حکومت] بر مردم بودم و از زمانی که خداوند حضرت محمد را از دنیا برد همواره مظلوم بودم»؛ پس چرا آن موقع در برابر ظلمی که به تو شد شمشیر نکشیدی؟

امیرالمومنین ع فرمود: سوال کردی، پس جواب را بشنو: …

[سپس به مرور یکایک وقایع تاریخ پرداختند تا بدینجا رسیدند که]

و چگونه دیدی ما را در جنگ نهروان، هنگامی که با مارقین [= از دین برگشتگان] مواجه شدم و در آن روز آنان چنگ زده بودند به دین «کسانی که کوشش‌شان در زندگی دنیا گم شده، در حالی که چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند» پس خداوند به دست ما آنان را در یک عرصه واحد به قتل رساند و روانه جهنم کرد؛ از آنان ده تن نماند و از مومنین ده تن کشته نشد …

 

همچنین سلیم روایت کرده که امیرالمومنین ع فرمود:

این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند که هفتاد و دو تا در جهنم‌اند و یکی در بهشت است، و سیزده فرقه از آن هفتاد و سه فرقه ادعای محبت ما اهل بیت را دارند که تنها یکی از آنها بهشتی است …

و همه آن هفتاد و دو فرقه، دینداری‌شان بناحق است، یاوران دین شیطان‌انند، دینشان را از ابلیس و پیروان او گرفته‌اند؛ آنان دشمنان خداوند متعال و دشمنان پیامبرش و دشمنان مومنان‌اند و بی‌حساب و کتاب وارد در جهنم می‌شوند، از خدا و رسولش بیزارند و به خداوند شرک و کفر ورزیده‌اند و به طوری که خودشان نفهمیده‌اند غیر خدا را پرستیده‌اند «و چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند» روز قیامت می گویند «به خدا سوگند، پروردگارا، ما هرگز مشرک نبوده‌ایم» (انعام/۲۳) «همان‏گونه كه براى شما سوگند ياد مى‏كردند براى او [نيز] سوگند ياد مى‏كنند و چنان پندارند كه حقّ به جانب آنهاست. آگاه باش كه آنان‌اند که دروغگويانند» (مجادله/۱۸)

گفتم: یا امیرالمومنین! نظر شما چیست درباره کسی که بازایستاده است، نه شما را امام می‌داند و نه با شما دشمنی می‌کند و نه علیه شما موضع می‌گیرد، نه به ولایت شما تن داده و نه از دشمنان شما بیزاری جسته است و می‌گوید «نمی‌دانم» و راست می‌گوید.

فرمود: آنها از این هفتاد و سه فرقه نیستند؛ همانا مقصود پیامبر از حدیث هفتاد و سه فرقه؛ فرقه‌هایی است که سر و پرچمی بلند کرده و خودی نشان داده و دیگران را به دین خویش می‌خوانند، که تنها یک فرقه از اینها به دین خداوند رحمان متدین‌اند و هفتاد و دوتا به دین شیطان متدین‌اند و معیارِ تولا و تبرای خود را قبول و مخالفت با آن قرار داده‌اند؛

اما کسی که خداوند را به وحدانیت قبول داشته و به رسول الله ص ایمان آورده باشد، اما از ولایت ما و گمراهی دشمنان ما بی‌خبر باشد و در عین حال با ما دشمنی نورزد و در حلال و حرام خدا دست نبرد و تمام مواردی را که بین امت درباره آنچه خداوند امر کرده اختلافی نیست بگیرد و از آنچه بین امت درباره اینکه خداوند بدان امر یا از آن نهی کرده اختلاف است خودداری کند و علم آنچه را که درباره آن شبهه دارد به خدا واگذارد، او از نجات یافتگان است، و این طبقه میانه مومنان [حقیقی] و مشرکان [حقیقی] قرار دارند و اینان عمده و اکثر مردم را تشکیل می‌دهند اینان‌اند که اهل حساب و میزان هستند و در اعراف‌اند ویا جهنمی‌هایی‌اند که مورد شفاعت پیامبران و فرشتگان و مومنان قرار می‌گیرند و از آتش بیرون می‌آیند و به این جهت «جهنمی» خوانده می‌شوند؛

اما آن مومنان [حقیقی] «بی‌حساب وارد بهشت می‌شوند» (غافر/۴۰) و اما آن مشرکان بی‌حساب وارد جهنم می‌شوند؛

و همانا حسابرسی مربوط است به این گونه افرادی که بین مومنان و مشرکان قرار می‌گیرند و نیز مربوط است به «مولفة قلوبهم» [= کسانی که اسلام با مدارا با آنان برخورد می‌کند تا کم‌کم جذب شوند] (توبه/۶۰) و «کسانی که کار خوب و بد را در هم آمیخته‌اند» [= نامه عملشان هم کار خوب دارد هم کار بد] (توبه/۱۰۲)

و «مستضعفان [فکری] که نه توان دارند» بر کفر و شرک ورزیدن، و نه می‌توانند بخوبی [با حق و حقیقت] دشمنی کنند «و نه راهی می‌یابند» (نساء/۹۸) که واقعا مومن و شناسنده حق شوند، آنان همان «اصحاب اعراف» (اعراف/۴۸) هستند و کارشان به مشیت خداوند واگذار شده است که اگر خداوند هریک از آنان را به جهنم ببرد به خاطر گناهانش است و اگر از او درگذرد، به عفو و رحمتش است …

كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏۲، ص۶۶۸، ح۱۲؛ و ص۶۰۵-۶۰۹، ح۷

أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ‏ كُنَّا جُلُوساً حَوْلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِه‏ …

وَيْلَكَ يَا ابْنَ قَيْسٍ إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ تَفْتَرِقُ عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً [فِرْقَةٌ] وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي الْجَنَّةِ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ شَرُّهَا وَ أَبْغَضُهَا إِلَی اللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْهُ السَّامِرَةُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا قِتَالَ وَ كَذَبُوا قَدْ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقِتَالِ هَؤُلَاءِ الْبَاغِينَ فِي كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ [وَ كَذَلِكَ الْمَارِقَةُ] فَقَالَ الْأَشْعَثُ بْنُ قَيْسٍ [وَ غَضِبَ مِنْ قَوْلِهِ‏] فَمَا يَمْنَعُكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ حِينَ بُويِعَ أَخُو تَيْمِ بْنِ مُرَّةَ وَ أَخُو بَنِي عَدِيِّ بْنِ كَعْبٍ وَ أَخُو بَنِي أُمَيَّةَ بَعْدَهُمَا أَنْ تُقَاتِلَ وَ تَضْرِبَ بِسَيْفِكَ وَ أَنْتَ لَمْ تَخْطُبْنَا خُطْبَةً مُنْذُ كُنْتَ‏ قَدِمْتَ الْعِرَاقَ إِلَّا وَ قَدْ قُلْتَ فِيهَا قَبْلَ أَنْ تَنْزِلَ عَنْ مِنْبَرِكَ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَوْلَی النَّاسِ بِالنَّاسِ وَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص فَمَا مَنَعَكَ أَنْ تَضْرِبَ بِسَيْفِكَ دُونَ مَظْلِمَتِكَ

فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع يَا ابْنَ قَيْسٍ قُلْتَ فَاسْمَعِ الْجَوَابَ‏ …

وَ كَيْفَ رَأَيْتَنَا يَوْمَ النَّهْرَوَانِ إِذْ لَقِيتُ الْمَارِقِينَ وَ هُمْ مُسْتَمْسِكُونَ يَوْمَئِذٍ بِدِينِ‏ «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» فَقَتَلَهُمُ اللَّهُ [بِأَيْدِينَا] فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ إِلَی النَّارِ لَمْ يَبْقَ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَمْ يَقْتُلُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَشَرَة

 

قَالَ أَبَانٌ قَالَ سُلَيْمٌ وَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ‏ إِنَّ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي النَّارِ وَ فِرْقَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ فِرْقَةً مِنَ الثَّلَاثِ وَ السَّبْعِينَ تَنْتَحِلُ مَحَبَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَاحِدَةٌ [مِنْهَا] فِي الْجَنَّةِ …[۱]

وَ جَمِيعُ تِلْكَ الْفِرَقِ الِاثْنَتَيْنِ وَ السَّبْعِينَ هُمُ الْمُتَدَيِّنُونَ بِغَيْرِ الْحَقِّ النَّاصِرُونَ لِدِينِ الشَّيْطَانِ الْآخِذُونَ عَنْ إِبْلِيسَ وَ أَوْلِيَائِهِ هُمْ أَعْدَاءُ اللَّهِ تَعَالَی وَ أَعْدَاءُ رَسُولِهِ وَ أَعْدَاءُ الْمُؤْمِنِينَ يَدْخُلُونَ النَّارَ بِغَيْرِ حِسَابٍ بُرَآءُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ [نَسُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏] وَ أَشْرَكُوا بِاللَّهِ‏ وَ كَفَرُوا بِهِ وَ عَبَدُوا غَيْرَ اللَّهِ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً يَقُولُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ‏» «فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی‏ شَيْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ‏» قَالَ فَقُلْتُ‏ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ رَأَيْتَ مَنْ قَدْ وَقَفَ فَلَمْ يَأْتَمَّ بِكُمْ وَ لَمْ يُعَادِكُمْ‏ وَ لَمْ يَنْصِبْ لَكُمْ [وَ لَمْ يَتَعَصَّبْ‏] وَ لَمْ يَتَوَلَّكُمْ‏ وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ قَالَ لَا أَدْرِي وَ هُوَ صَادِقٌ قَالَ لَيْسَ أُولَئِكَ مِنَ الثَّلَاثِ وَ السَّبْعِينَ فِرْقَةً إِنَّمَا عَنَی رَسُولُ اللَّهِ ص بِالثَّلَاثِ وَ السَّبْعِينَ فِرْقَةً الْبَاغِينَ النَّاصِبِينَ‏ الَّذِينَ قَدْ شَهَرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ دَعَوْا إِلَی دِينِهِمْ فَفِرْقَةٌ وَاحِدَةٌ مِنْهَا تَدِينُ بِدِينِ الرَّحْمَنِ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ تَدِينُ بِدِينِ الشَّيْطَانِ وَ تَتَوَلَّی عَلَی قَبُولِهَا وَ تَتَبَرَّأُ مِمَّنْ خَالَفَهَا فَأَمَّا مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ وَ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَتَنَا وَ لَا ضَلَالَةَ عَدُوِّنَا وَ لَمْ يَنْصِبْ شَيْئاً وَ لَمْ يُحِلَّ وَ لَمْ يُحَرِّمْ وَ أَخَذَ بِجَمِيعِ مَا لَيْسَ بَيْنَ الْمُخْتَلِفِينَ مِنَ الْأُمَّةِ فِيهِ خِلَافٌ فِي أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِهِ وَ كَفَّ عَمَّا بَيْنَ الْمُخْتَلِفِينَ مِنَ الْأُمَّةِ [فِيهِ‏] خِلَافٌ فِي أَنَّ اللَّهَ [أَمَرَ بِهِ أَوْ] نَهَی عَنْهُ [فَلَمْ يَنْصِبْ شَيْئاً] وَ لَمْ يُحَلِّلْ وَ لَمْ يُحَرِّمْ وَ لَا يَعْلَمُ وَ رَدَّ عِلْمَ مَا أُشْكِلَ عَلَيْهِ إِلَی اللَّهِ‏ فَهَذَا نَاجٍ‏ وَ هَذِهِ الطَّبَقَةُ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ وَ أَجَلُّهُمْ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْحِسَابِ وَ الْمَوَازِينِ وَ الْأَعْرَافِ وَ الْجَهَنَّمِيُّونَ‏ الَّذِينَ يَشْفَعُ لَهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْمَلَائِكَةُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ يَخْرُجُونَ مِنَ النَّارِ فَيُسَمَّوْنَ الْجَهَنَّمِيِّينَ‏ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَنْجُونَ وَ «يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ … بِغَيْرِ حِسابٍ»‏ أَمَّا الْمُشْرِكُونَ فَيَدْخُلُونَ النَّارَ بِغَيْرِ حِسَابٍ‏ وَ إِنَّمَا الْحِسَابُ عَلَی أَهْلِ هَذِهِ الصِّفَاتِ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ [وَ الْمُقْتَرِفَةِ] وَ الَّذِينَ‏ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ الَّذِينَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةَ الْكُفْرِ وَ الشِّرْكِ وَ لَا يُحْسِنُونَ أَنْ يَنْصِبُوا وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا إِلَی أَنْ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ عَارِفِينَ فَهُمْ‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ‏ وَ هَؤُلَاءِ لِلَّهِ‏ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ يُدْخِلْ أَحَداً مِنْهُمُ النَّارَ فَبِذَنْبِهِ وَ إِنْ تَجَاوَزَ عَنْهُ فَبِرَحْمَتِهِ [فَقُلْتُ‏] …

 

۳) راویان متعدد شیعه و سنی روایت کرده‌اند که هنگامی که بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت، زنان مدینه به عیادت ایشان آمدند و پرسیدند حالتان چطور است؛ ایشان بعد از توضیحاتی درباره اینکه به خاطر نامردمی‌های آن مردم چه حالی دارند، فرمودند:

هان! بيا و بشنو! و چون زندگی کنی، روزگار شگفتی به تو بنمایاند؛ و اگر به شگفتی درآیی، شگفتی دیگری در پی آرد.

آخر به چه پناهگاهى تكيه دادند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ به خدا سوگند دُم‌ها را به جای پاها گذاشتند و عجوزگان [پیران ناتوان] را به جای میان‌سالان ؟! به خاك ساييده باد بينى قومى كه «حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند» (کهف/۱۰۴) «بدانيد كه آنان فاسدند، ولى خود نمى‏دانند» (بقره/۱۲) «آيا آن كس كه مردم را به حق فرا مى‏خواند، سزاوار پيروى است يا آنكه خود هدایت نمی‌شود مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‏كنيد؟!» (یونس/۳۵)

امّا به خدایت سوگند كه نطفه بسته شد [= شتر اين فتنه آبستن شد] پس به انتظار باش تا کی نتیجه دهد؟! سپس بدوشند در آغاز دوشیدن، خونی تازه و زهری کام‌تلخ‌کننده‌. «آنجاست كه باطل‌پیشگان زيان کنند» (جاثیه/۲۷) و آیندگان، نهایتِ آنچه پیشینیان بنیان نهادند، ببینند.

سپس از جانتان [فقط] به جانتان دلخوش دارید! و به اضطراب فتنه آرامش یابید! و به شمشيرهاى كشيده، و هرج و مرج گسترده و استبداد ستمگران بشارت گیرید، که که غنایم‌تان را ناچیز کنند و کِشته‌تان را درو! پس حسرت بر شما ! و کجا رفتید! و چه کور شدید؟! «آيا شما را به چیزی ملزم کنیم که شما آن را ناخوش می‌دارید؟» (هود/۲۸)

معاني الأخبار، ص۳۵۵

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ حُمَيْدٍ اللَّخْمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُهَلَّبِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص اجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَقُلْنَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِكِ فَقَالَتْ …[۲]

أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ‏ وَ مَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرُ الْعَجَبَ وَ إِنْ تَعْجَبْ وَ قَدْ أَعْجَبَكَ الْحَادِثُ!

إِلَی أَيِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ بِأَيَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَی وَ اللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ‏ «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ»‏« أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدی‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»

أَمَا لَعَمْرُ إِلَهِكَ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ زُعَافاً مُمْقِراً «هُنَالِكَ‏ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏» وَ يَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا أَسَّسَ الْأَوَّلُونَ

ثُمَّ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ أَنْفُساً وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَی لَكُمْ وَ أَنَّی بِكُمْ وَ قَدْ عُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ‏ «أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ»‏.

متن کامل این حدیث با اسناد مختلف آن در کتب شیعه و سنی، در جلسه ۳۱۸، حدیث۲ گذشت.

http://yekaye.ir/al-hajj-22-13/

 

۴) روایت شده است که مامون از امام رضا درخواست کرد که مختصر و مفید بنویسد که اسلام خالص چیست؟

حضرت از «شهادت بر لا اله الا الله شروع کردند تا رسیدند به:

و بیزاری و دوری جستن از کسانی که بر آل محمد ص ظلم کردند و به بیرون کردن آنان اهتمام ورزیدند و ظلم بر ایشان را سنت گرداندند و سنت پیامبرشان را تغییر دادند؛ و بیزاری و دوری جستن از ناکثین [پیمان‌شکنان، اصحاب جمل] و قاسطین [ظالمان، اصحاب معاویه] و مارقین [از دین بیرون‌شدگان، خوارج] که حرمت رسول الله ص را دریدند و بیعت امامشان را شکستند و با امیرالمومنین ع جنگیدند و شیعیان باتقوی را – که رحمت خداوند بر آنان بود – کشتند و دوری و بیزاری جستن از کسانی که خوبانِ آنان را تبیعد و آواره کردند و مطرودین ملعون را پناه دادند و اموال را صرفا در میان اغنیا به گردش درآوردند و سفیهانی مانند معاویه و عمروعاص که پیامبر آن دو را لعن کرده بود به کار گماشتند و بیزاری و دوری جستن از پیروان آنان و کسانی که با امیرالمومنین ع جنگیدند و مهاجران و انصار و صاحبان فضیلت و صلاحِ در میان پیشگامان را به شهادت رساندند و بیزاری و دوری جستن از کسانی که آن را که ناشایست بود ترجیح دادند و از ابوموسی اشعری و پیروانش «آنان که کوشش‌شان در زندگی دنیا گم شده است در حالی که چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند؛ آنان کسانی‌اند که کفر ورزیدند به آیات پروردگارشان» و به ولایت امیرالمومنین ع ، «و به دیدار او [= خداوند]» کفر ورزیدند به اینکه به دیدار خداوند بروند بدون [پذیرش] امامتی که او تعیین فرموده «پس اعمالشان دچار حبط و تباهی شد و برایشان ترازویی برقرار نکنیم.» …

 

و نیز از امام رضا ع روایاتی در توضیح فلسفه واجبات روایت شده، از جمله در چرایی وجوب نماز، و چرایی وجوب سوره حمد در نماز، که در آن روایت به تفسیر آیات سوره حمد می‌پردازند و در فراز پایانی آن فرمودند:

«ولا الضالین: و نه گمراهان» پناه بردن به خداست از اینکه انسان از کسانی باشد که از راه خدا بیراهه رفتند بدون هیچ معرفتی «در حالی که چنین حساب می‌کنند که خودشان‌ کار خوبی انجام می‌دهند»

 

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص۱۲۱-۱۲۶ و ص۱۰۷[۳]

حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا ع أَنْ يَكْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَی سَبِيلِ الْإِيجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَكَتَبَ ع لَهُ أَنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏ …

وَ الْبَرَاءَةُ مِنَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ ص وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِهِمْ وَ سَنُّوا ظُلْمَهُمْ وَ غَيَّرُوا سُنَّةَ نَبِيِّهِمْ ص وَ الْبَرَاءَةُ مِنَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‏ الَّذِينَ هَتَكُوا حِجَابَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ نَكَثُوا بَيْعَةَ إِمَامِهِمْ وَ أَخْرَجُوا الْمَرْأَةَ وَ حَارَبُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَتَلُوا الشِّيعَةَ الْمُتَّقِينَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ وَاجِبَةٌ وَ الْبَرَاءَةُ مِمَّنْ نَفَی الْأَخْيَارَ وَ شَرَّدَهُمْ‏ وَ آوَی الطُّرَدَاءَ اللُّعَنَاءَ وَ جَعَلَ الْأَمْوَالَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ وَ اسْتَعْمَلَ السُّفَهَاءَ مِثْلَ مُعَاوِيَةَ وَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ لَعِينَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ الَّذِينَ حَارَبُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَتَلُوا الْأَنْصَارَ وَ الْمُهَاجِرِينَ وَ أَهْلَ الْفَضْلِ وَ الصَّلَاحِ مِنَ السَّابِقِينَ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَهْلِ الِاسْتِيثَارِ وَ مِنْ أَبِي مُوسَی الْأَشْعَرِيِّ وَ أَهْلِ وَلَايَتِهِ‏ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ‏ وَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ لِقائِهِ‏ كَفَرُوا بِأَنْ لَقُوا اللَّهَ بِغَيْرِ إِمَامَتِهِ‏ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْنا …

 

وَ فِيمَا ذَكَرَهُ الْفَضْلُ مِنَ الْعِلَلِ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلَاةِ لِئَلَّا يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعاً وَ لْيَكُنْ مَحْفُوظاً مَدْرُوساً فَلَا يَضْمَحِلَّ وَ لَا يُجْهَلَ وَ إِنَّمَا بُدِئَ بِالْحَمْدِ دُونَ سَائِرِ السُّوَرِ لِأَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْكَلَامِ جُمِعَ فِيهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَيْرِ وَ الْحِكْمَةِ مَا جُمِعَ فِي سُورَةِ الْحَمْدِ وَ ذَلِكَ أَنَّ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَ …[۴]

«وَ لَا الضَّالِّينَ‏» اعْتِصَامٌ مِنْ أَنْ يَكُونَ مِنَ الَّذِينَ ضَلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ مِنْ غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً …[۵]

 

۵) از امام صادق ع از رسول الله ص روایت شده است:

کسی که بدون علم عمل کند آن مقداری که فاسد می‌سازد بیش از آن مقداری است که اصلاح می‌کند.

الكافي، ج‏۱، ص۴۴؛ المحاسن، ج‏۱، ص۱۹۸

[مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَی عَنْ] أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع [عَنْ آبَائِهِ ع] قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

مَنْ عَمِلَ عَلَی غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ.

 

۶) علی بن سوید می‌گوید از امام کاظم ع پرسیدم از «عُجب»ی که موجب تباهی عمل می‌شود. فرمودند:

عُجب درجاتی دارد. مرتبه‌ای از آن آن است که برای بنده بدیِ کارش زینت داده می‌شود و آن را نیکو می‌بیند و دچار عجب می‌شود و چنین حساب می‌کند که کار نیکویی انجام داده است؛

و مرتبه‌ای از آن این است که بنده به پروردگارش ایمان می‌آورد و [بدین جهت] بر خداوند عز و جل منت می‌گذارد؛ در حالی که حداوند است که بر او منت دارد.

الكافي، ج‏۲، ص۳۱۳؛ معاني الأخبار، ص۲۴۳[۶]

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَّالِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ [مُوسَى] ع قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِي يُفْسِدُ الْعَمَلَ؟

فَقَالَ الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يُزَيَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَيَرَاهُ حَسَناً فَيُعْجِبَهُ وَ يَحْسَبَ أَنَّهُ يُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ يُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَيَمُنَّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِلَّهِ عَلَيْهِ فِيهِ الْمَن‏.

تدبر

۱) «الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

کسانی هستند که بر اساس محاسبات خود بهترین کارها را انجام می دهند اما همه تلاش‌هایشان هدر است.

پس،

این گونه نیست که واقعیت – حتی در مورد خود شخص – آن گونه باشد که هر شخصی خود حساب می‌کنند؛

به تعبیر دیگر، تلقی خود افراد از خوب بودن کارشان، ضمانت‌بخش خوب بودن کار آنان نیست.

نکته تخصصی انسان‌شناسی (برای تامل بیشتر)

روایات متعددی داریم که پیامبر اکرم ص معیار قبولی اعمال را نیت افراد معرفی کرده است (مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص۳۴۶‏)[۷]؛

اما در این آیه از کسانی سخن می‌گوید که از نظر خودشان کار خوب انجام می‌دهند اما واقعا بیچاره و زیانکارند.

چگونه می‌توان بین این دو مطلب جمع کرد و چه تفاوتی است بین «نیتِ خوب داشتن» با «باور خود شخص به خوب بودن کار»؟

 

۲) «الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

قبلا بیان شد که در قرآن تمامی مواردی که ماده «حسب» به صورت فعل به کار رفته (که صرفا در وز‌نهای حسِب، یحسَب، و یحتسب می‌باشد) ناظر به نوعی اشتباه در حساب و کتابهای انسانهاست؛ به طوری که در همگی می‌توان کلمه «ظن» و «زعم» (گمان و پندار) با بار معنایی منفی را به کار برد.

جلسه ۹۶، تدبر۱ http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/

در این میان، شاید تعبیری که در این آیه آمده شدیدترین حالت به چالش کشیدن این نحوه محاسبات را مطرح می‌سازد.

 

۳) «الْأَخْسَرينَ أَعْمالاً؛ الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

با اینکه سعی و تلاش تنها سرمایه انسان در آخرت است و انسان جز سعیِ خود بهره‌ای ندارد (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏؛ نجم/۳۲) چگونه است که در این آیه از کسانی سخن می‌گوید که سعی و تلاش دارند؛ اما بهره‌ای از آن نمی‌برند؟

الف. سعی و تلاشی واقعا مثمرالثمر است که واقعا در مسیر صحیح انجام شود. کسی که هدف و مسیر را درست انتخاب نکرده هرچه بیشتر تلاش کند، از حق دورتر می‌شود. (حدیث۲)

ب. زيرا معيار ارزش هر كارى انگيزه‏ى درست آن است. (تفسير نور، ج‏۵، ص۲۳۲)

ج. هر عمل و کوششی ظاهری دارد و باطنی؛ اگر تلاش برای خدا و بر اساس دستور خدا نباشد، باطنش پوچ و باطل است، و وقتی پرده‌ها کنار رود، می‌بیند سعی‌اش امری پوچ بوده است و از این رو در آخرت آن را «گم» می‌کند.

د. …

 

۴) «ِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً؛ الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

زيانكاران چند گروهند:

– گروهى كه كار نيك نمى‏كنند.

– گروهى كه براى دنيا كار مى‏كنند، نه آخرت.

– گروهى كه كار مى‏كنند و مى‏دانند كه كارشان صحيح نيست.

– و گروهى كه در زيانند و مى‏پندارند كه سود مى‏برند.

سه گروه اوّل، ممكن است با توبه به فكر اصلاح خود و جبران بيفتند، ولى گروه چهارم چون به فكر چاره نمى‏افتند، زیانکارترين مردمند. (تفسير نور، ج‏۵، ص۲۳۲)

 

۵) «الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

در احادیث مصداق بارز این آیه را راهبان مسیحی و خوارج و … برشمرد. (جلسه قبل، حدیث۱)

چرا؟

الف. هر انسانی که با رعایت مسائل عبادی به خود در دنیا سختی می‌دهد برای این است که به وضعیت مناسب‌تری در آخرت برسد. راهبان مسیحی، خوارج، و امثال اینها کسانی‌اند که ظاهرا خیلی اهل تعبد و سخت‌گیری بر خویش در دینداری‌اند و از دنیا صرف‌نظر کرده‌اند؛ اما چون مبنای دینداری‌شان درست نیست، عملا هم از دنیا بازمانده‌اند و هم نصیبی در آخرت ندارند.

ب. …

 

۶) «الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»

در بسیاری از احادیث، مصداق اصلی این آیه کسانی دانسته شده‌اند که تسلیم ولایت امیرالمومنین ع نیستند. چرا؟

الف. انسان، در حین مسیر، برای اینکه در مسیر درست حرکت کند و کارش به نتیجه برسد باید شاخصی داشته باشد که مرتب وضعیت خود را با آن چک کند. امام ع آن شاخصی است که خداوند برای انسانها قرار داده است. اگر کسی این شاخص را کنار گذاشت معیار معتبری برای سنجش این که واقعا هنوز در مسیر هست یا خیر، ندارد؛ و برای کسی که شاخصی برای راه‌یابی نداشته باشد، در ظلمت دنیا، و با وجود ابلیسی که همه ظرائف انسان را می‌شناسد و قسم خورده که انسان را اغوا کند (قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏؛ ص/۸۲) و از جایی که انسان او را نمی‌بیند در کمین نشسته است (إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ؛ اعراف/۲۷) هیچ امیدی به راهیابی نیست.

ب. ….

 


[۱] . وَ اثْنَتَا عَشْرَةَ فِي النَّارِ وَ أَمَّا الْفِرْقَةُ [النَّاجِيَةُ] الْمَهْدِيَّةُ [المؤملة] الْمُؤْمِنَةُ الْمُسْلِمَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُرْشَدَةُ فَهِيَ الْمُؤْتَمِنَةُ بِي الْمُسَلِّمَةُ لِأَمْرِي الْمُطِيعَةُ لِي الْمُتَبَرِّئَةُ مِنْ عَدُوِّي الْمُحِبَّةُ لِي وَ الْمُبْغِضَةُ لِعَدُوِّي الَّتِي قَدْ عَرَفَتْ حَقِّي وَ إِمَامَتِي وَ فَرْضَ طَاعَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ [فَلَمْ تَرْتَدَّ] وَ لَمْ تَشُكَّ لِمَا قَدْ نَوَّرَ اللَّهُ فِي قَلْبِهَا مِنْ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا وَ عَرَّفَهَا مِنْ فَضْلِهَا وَ أَلْهَمَهَا وَ أَخَذَهَا بِنَوَاصِيهَا فَأَدْخَلَهَا فِي شِيعَتِنَا حَتَّی اطْمَأَنَّتْ [قُلُوبُهَا] وَ اسْتَيْقَنَتْ يَقِيناً لَا يُخَالِطُهُ شَكٌّ أَنِّي أَنَا وَ أَوْصِيَائِي‏ بَعْدِي إِلَی يَوْمِ الْقِيَامَةِ [هُدَاةٌ] مُهْتَدُونَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فِي آيٍ مِنَ الْكِتَابِ كَثِيرَةٍ وَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ [وَ خُزَّانَهُ عَلَی عِلْمِهِ وَ مَعَادِنَ حُكْمِهِ وَ تَرَاجِمَةَ وَحْيِهِ‏] وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا حَتَّی نَرِدَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَوْضَهُ كَمَا قَالَ وَ تِلْكَ الْفِرْقَةُ [الْوَاحِدَةُ] مِنَ الثَّلَاثِ وَ السَّبْعِينَ فِرْقَةً هِيَ النَّاجِيَةُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ جَمِيعِ الْفِتَنِ وَ الضَّلَالاتِ وَ الشُّبُهَاتِ هُمْ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ [حَقّاً] وَ هُمْ [سَبْعُونَ أَلْفاً] يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسابٍ‏

[۲] . أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْيَاكُمْ قَالِيَةً لِرِجَالِكُمْ‏ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْيِ وَ بِئْسَ‏ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي‏ الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ‏ لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَيْهِمْ عَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَيْحَهُمْ أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْيِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأَمْرِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ- أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ‏ وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِي حَسَنٍ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَكِيرَ سَيْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَ نَكَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِي ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّهِ لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَاعْتَلَقَهُ وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً لَا يَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا يُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضِفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَخَيَّرَ لَهُمُ الرَّيَ‏ غَيْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ الْمَاءِ وَ رَدْعِهِ سَوْرَةَ السَّاغِبِ وَ لَفُتِحَتْ عَلَيْهِمْ بَرَكَاتُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَيَأْخُذُهُمُ اللَّهُ‏ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‏

[۳] . روایت دوم را در علل الشرائع، ج‏۱، ص۲۶۰؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۳۱۰ نیز آورده است.

[۴] . ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ إِنَّمَا هُوَ أَدَاءٌ لِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ مِنَ الشُّكْرِ وَ شُكْرٌ لِمَا وَفَّقَ عَبْدَهُ مِنَ الْخَيْرِ- رَبِّ الْعالَمِينَ‏ تَوْحِيدٌ لَهُ وَ تَحْمِيدٌ وَ إِقْرَارٌ بِأَنَّهُ هُوَ الْخَالِقُ الْمَالِكُ لَا غَيْرُهُ- الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ اسْتِعْطَافٌ وَ ذِكْرٌ لآِلَائِهِ وَ نَعْمَائِهِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ- مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ‏ إِقْرَارٌ لَهُ بِالْبَعْثِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمُجَازَاةِ وَ إِيجَابُ مُلْكِ الْآخِرَةِ لَهُ كَإِيجَابِ مُلْكِ الدُّنْيَا- إِيَّاكَ نَعْبُدُ رَغْبَةٌ وَ تَقَرُّبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ إِخْلَاصٌ لَهُ بِالْعَمَلِ دُونَ غَيْرِهِ‏ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏ اسْتِزَادَةٌ مِنْ تَوْفِيقِهِ وَ عِبَادَتِهِ وَ اسْتِدَامَةٌ لِمَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ نَصَرَهُ‏ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ اسْتِرْشَادٌ لِدِينِهِ وَ اعْتِصَامٌ بِحَبْلِهِ وَ اسْتِزَادَةٌ فِي الْمَعْرِفَةِ لِرَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏ تَوْكِيدٌ فِي السُّؤَالِ وَ الرَّغْبَةِ وَ ذِكْرٌ لِمَا قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ نِعَمِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ رَغْبَةٌ فِي مِثْلِ تِلْكَ النِّعَمِ‏ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ‏ اسْتِعَاذَةٌ مِنْ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُعَانِدِينَ الْكَافِرِينَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِهِ وَ بِأَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ‏

[۵] . فَقَدِ اجْتَمَعَ فِيهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَيْرِ وَ الْحِكْمَةِ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا مَا لَا يَجْمَعُهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ.

[۶] . شروع سند نزد شیخ صدوق چنین است: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ

[۷] . أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ الْعَبَّاسِ أَبُو الْقَاسِمِ الْمُوسَوِيُّ بِدُبَيْل قَالَ أَخْبَرَنِي أَبِي إِسْحَاقُ بْنُ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ هَذَا عَنْ أَخِيهِ وَ هَذَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَغْزَى عَلِيّاً ع فِي سَرِيَّةٍ وَ أَمَرَ الْمُسْلِمِينَ أَنْ يَنْتَدِبُوا مَعَهُ فِي سَرِيَّتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ لِأَخٍ لَهُ اغْزُ بِنَا فِي سَرِيَّةٍ عَلِيٍّ لَعَلَّنَا نُصِيبُ خَادِماً أَوْ دَابَّةً أَوْ شَيْئاً نَتَبَلَّغُ بِهِ فَبَلَغَ النَّبِيَّ ص قَوْلَهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى

Visits: 68

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*