۶۳۰) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا

ترجمه

و [آن] کتاب نهاده شد، پس مجرمان را هراسان‌ بینی از آنچه در آن است، و/درحالی‌که گویند: ای وای برما ! این چه کتابی  است، هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است؛ و آنچه کردند حاضر یافتند، و پروردگارت به کسی ظلم نکند.

نکات ترجمه

«مُشْفِقينَ»

قبلاً بیان شد که «مُشفِق» اسم فاعل از باب افعال از ماده «شفق» است؛ که اصل این ماده را «رقت قلب ناشی از تحمل امری که شخص از آن می‌ترسد» قلمداد کرده‌اند. به بیان دیگر، آن را «عنایت کردن آمیخته با ترس» دانسته و معتقدند که وقتی با حرف «من» متعدی می‌شود معنای «ترس» در آن غلبه دارد (مانند همین آیه) و وقتی با حرف «فی» متعدی می‌شود معنای «عنایت کردن» در آن پررنگ‌تر است.

جلسه۲۹۸ http://yekaye.ir/al-maaarij-70-27/

«لا يُغادِرُ»

قبلاً بیان شد که ماده «غدر» را در اصل به معنای «ترک کردن» دانسته‌اند، بویژه ترک کردنی است که با اخلال در آن امر و اهمال در آن همراه باشد. برخی بر این باورند که وقتی این ماده به باب مفاعله می‌رود (غادَرَ یُغادِرُ مُغَادَرَة) دلالت بر تداوم ترک و اهمال می‌کند و معادل فارسیِ «فروگذاشتن» می‌باشد.‌

http://yekaye.ir/al-kahf-18-47/

 

«أَحْصاها»

قبلا بیان شد که برخی معنای اصلی ماده «حصی» را «شمارش به عدد» معرفی کرده و ارتباط کلمه «حصا» به معنای سنگریزه با این معنا را در این دانسته‌اند که آنان برای شمارش از سنگریزه استفاده می‌کردند. برخی هم معنای اصلی این ماده «ضبط و احاطع علمی کامل به مطلبی» دانسته‌اند.

جلسه۵۹۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-12/

اختلاف قرائت[۱]

حدیث

۱) خالد بن نجیح می‌گوید:

امام صادق ع فرمود: هنگامی که روز قیامت شود، کتاب [نامه اعمال] انسان را به او دهند و گویند: بخوان.

گفتم: آیا آنچه را که در آن است می‌داند؟

فرمود: همانا خداوند به یادش می‌آورد؛ پس هیچ چشم برهم زدن و سخن گفتن و گام برداشتن و عملی نیست، مگر اینکه آن را به یاد آورد، چنان که گویی در همان لحظه انجام داده است؛ و از این‌رو گفتند: «ای وای برما ! این چه کتابی است، هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است» (کهف/۴۹)

تفسير العياشي، ج‏۲، ص۳۲۸

عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ دُفِعَ إِلَى الْإِنْسَانِ كِتَابُهُ ثُمَّ قِيلَ لَهُ اقْرَأْ.

قُلْتُ فَيَعْرِفُ مَا فِيهِ؟

فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يُذَكِّرُهُ فَمَا مِنْ لَحْظَةٍ وَ لَا كَلِمَةٍ وَ لَا نَقْلِ قَدَمٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فَعَلَهُ إِلَّا ذَكَرَهُ كَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْكَ السَّاعَةَ فَلِذَلِكَ قَالُوا «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها».[۲]

 

۲) عده ای از اهل اهواز خدمت امام هادی ع نامه‌ای نوشتند و از حضرت در مورد جبر و اختیار سوال کردند.[۳] حضرت پاسخی طولانی برایشان نوشتند و بعد از توضیحات کافی، می‌فرمایند که اکنون ابتدا شواهدی از آیات قرآن می‌آورم و سپس چند مثال می‌زنم که بهتر معلوم شود:

اما در مورد جبر، این سخن کسی است که می‌پندارد خداوند عز و جل بندگان را بر معصیت مجبور ساخته و در عین حال آنان را به خاطر معصیتشان عقوبت می‌کند! و کسی که چنین بگوید خداوند را ظالم دانسته و سخن او را تکذیب کرده است که فرموده «و پروردگارت به کسی ظلم نکند» (کهف/۴۹) و نیز این فرموده خداوند عز و جل را که «آن به سبب آنچه به دست خود از پیش فرستادی و قطعا خداوند ظلم‌کننده به بندگان نیست.» (حج/۱۰) به علاوه آیات فراوان دیگری مانند این؛ پس هرکه گمان کند که در انجام معصیت مجبور است، گناهش را به خداوند حواله داده و او را ظالم قلمداد کرده؛ و کسی که خدا را ظالم قلمداد کند کتاب خدا را تکذیب کرده، و کسی که کتاب الله را تکذیب کند کافر است به اجماع همه امت؛ …

الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۲، ص۴۵۱؛ تحف العقول، ص۴۶۱

مِمَّا أَجَابَ بِهِ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ ع فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَهْلِ الْأَهْوَازِ حِينَ سَأَلُوهُ عَنِ الْجَبْرِ وَ التَّفْوِيض‏:

…وَ أَنَا أَضْرِبُ لِكُلِّ بَابٍ مِنْ هَذِهِ الْأَبْوَابِ الثَّلَاثَةِ وَ هِيَ الْجَبْرُ وَ التَّفْوِيضُ وَ الْمَنْزِلَةُ بَيْنَ الْمَنْزِلَتَيْنِ مَثَلًا يُقَرِّبُ الْمَعْنَى لِلطَّالِبِ وَ يُسَهِّلُ لَهُ الْبَحْثَ مِنْ شَرْحِهِ وَ يَشْهَدُ بِهِ الْقُرْآنُ بِمُحْكَمِ آيَاتِهِ وَ يُحَقِّقُ تَصْدِيقَهُ عِنْدَ ذَوِي الْأَلْبَابِ وَ بِاللَّهِ الْعِصْمَةُ وَ التَّوْفِيقُ،

ثُمَّ قَالَ ع فَأَمَّا الْجَبْرُ فَهُوَ قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَبَرَ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي وَ عَاقَبَهُمْ عَلَيْهَا وَ مَنْ قَالَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ وَ كَذَّبَهُ وَ رَدَّ عَلَيْهِ قَوْلَهُ «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً» وَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» مَعَ آيٍ كَثِيرَةٍ فِي مِثْلِ هَذَا فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَجْبُورٌ عَلَى الْمَعَاصِي فَقَدْ أَحَالَ بِذَنْبِهِ عَلَى اللَّهِ وَ ظَلَّمَهُ فِي عَظَمَتِهِ لَهُ وَ مَنْ ظَلَّمَ رَبَّهُ فَقَدْ كَذَّبَ كِتَابَهُ وَ مَنْ كَذَّبَ كِتَابَهُ لَزِمَهُ الْكُفْرُ بِإِجْمَاعِ الْأُمَّةِ؛ فَالْمَثَلُ الْمَضْرُوبُ فِي ذَلِك‏ …[۴]

 

۳) زندیقی خدمت امام صادق ع می‌رسد و سوالاتی از ایشان می‌پرسند که فرازهایی از آن قبلا گذشت.[۵] از جمله اینکه می‌پرسد: آیا خلایق را برای رحمت آفرید یا برای عذاب؟

فرمود: برای رحمت؛ لیکن و در علمش قبل از اینکه آنان را بیافریند چنین بود که برخی از آنان با اعمال زشت خویش و به خاطر زیر بار حق نرفتن و انکار وی، به جانب عذابش رهسپار خواهند شد.

گفت: کسی که او را انکار می‌کند عذاب می‌کند و چنین کسی به خاطر انکارش مستوجب عذاب شده، اما چرا کسی که موحد است و او را می‌شناسد عذاب می‌کند؟

فرمود: کسی را که منکر الوهیتش شود به عذاب ابدی گرفتار می‌سازد؛ اما کسی را که به الوهیت وی اعتراف دارد عذابش به خاطر این است که وی را در مورد آنچه بر او واجب کرده بود، معصیت کرده است؛ سپس او را بیرون می‌آورد «و پروردگارت به احدی ظلم نکند» (کهف/۴۹)

الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۲، ص۳۴۹

وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَة:

… قَالَ فَخَلَقَ الْخَلْقَ لِلرَّحْمَةِ أَمْ لِلْعَذَابِ؟ قَالَ خَلَقَهُمْ لِلرَّحْمَةِ وَ كَانَ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ خَلْقِهِ إِيَّاهُمْ أَنَّ قَوْماً مِنْهُمْ يَصِيرُونَ إِلَى عَذَابِهِ بِأَعْمَالِهِمُ الرَّدِيَّةِ وَ جَحْدِهِمْ بِهِ

قَالَ يُعَذِّبُ مَنْ أَنْكَرَ فَاسْتَوْجَبَ عَذَابَهُ بِإِنْكَارِهِ فَبِمَ يُعَذِّبُ مَنْ وَحَّدَهُ وَ عَرَفَهُ؟

قَالَ يُعَذِّبُ الْمُنْكِرَ لِإِلَهِيَّتِهِ عَذَابَ الْأَبَدِ وَ يُعَذِّبُ الْمُقِرَّ بِهِ عَذَابَ عُقُوبَةٍ لِمَعْصِيَتِهِ إِيَّاهُ فِيمَا فَرَضَ عَلَيْهِ ثُمَّ يَخْرُجُ «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»

 

۴) از امام صادق ع روایتی طولانی درباره احوالات امام سجاد ع در ماه رمضان نقل شده است. شروع این روایت چنین است:

هنگامی که ماه رمضان وارد می‌شد امام سجاد ع روالش چنین بود که هرگز غلامان و کنیزهایش را تنبیه نمی‌کرد و اگر غلام یا کنیزی مرتکب جرمی ‌می‌شد فقط ثبت می‌کرد که فلانی فلان کار را مرتکب شد. ماه که به آخر می‌رسید همه را جمع می‌کرد و نوشته‌ها را می‌آورد و می‌گفت: فلانی تو چنین و چنان کردی و من هم تنبیه‌ات نکردم، یادت هست؟! می‌گفت: بله یا ابن رسول الله! و همین طور از تمامشان اقرار می گرفت سپس در میانشان می‌ایستاد و می فرمود: صدایتان را بلند کنید و بگویید:

ای علی بن حسین! خداوند هر آنچه را انجام داده‌ای به شمار آورده، همان گونه که هر کاری را که ما انجام دادیم برشمردی، «و نزد او کتابی است که به حق سخن می‌گوید» (اقتباس از: جاثیه/۲۹) «هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است» (کهف/۴۹) و هرآنچه عمل کرده‌ای را در آن حاضر می‌یابی، همان طور که هرچه ما انجام داده بودیم نزد تو حاضر بود؛ پس ما را عفو کن و از ما درگذر، همان طور که از سلطان عالَم انتظار داری که تو را عفو کند؛ ما را ببخش تا او را بخشنده بیابی در حالی که نسبت به تو رحیم باشد و تو را بیامرزد؛ «و پروردگارت به احدی ظلم نکند» (کهف/۴۹)، همان گونه که نزد تو نوشته‌ای بود که علیه ما به حق گواهی می‌داد، و هیچ کوچک و بزرگی از آنچه انجام داده بودیم، نبود، مگر اینکه آن را به شمار آورده بود …

إقبال الأعمال (ط – القديمة)، ج‏۱، ص۲۶۰-۲۶۱؛ مناقب آل أبي طالب ع، ج‏۴، ص۱۵۸[۶]

رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى الشَّيْخِ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَا يَضْرِبُ عَبْداً لَهُ وَ لَا أَمَةً وَ كَانَ إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ وَ الْأَمَةُ يَكْتُبُ عِنْدَهُ أَذْنَبَ فُلَانٌ أَذْنَبَتْ فُلَانَةُ يَوْمَ كَذَا كَذَا وَ لَمْ يُعَاقِبْهُ فَيَجْتَمِعُ عَلَيْهِمُ الْأَدَبُ [الْآدَابُ‏] حَتَّى إِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ دَعَاهُمْ وَ جَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْكِتَابَ ثُمَّ قَالَ يَا فُلَانُ فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَمْ أُؤَدِّبْكَ أَ تَذْكُرُ ذَلِكَ فَيَقُولُ بَلَى يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى آخِرِهِ فَيُقَرِّرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُومُ وَسْطَهُمْ وَ يَقُولُ لَهُمْ ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ وَ قُولُوا يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ إِنَّ رَبَّكَ قَدْ أَحْصَى عَلَيْكَ كُلَّمَا عَمِلْتَ كَمَا أَحْصَيْتَ عَلَيْنَا كُلَّمَا قَدْ عَمِلْنَا وَ لَدَيْهِ كِتَابٌ يَنْطِقُ عَلَيْكَ بِالْحَقِّ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً مِمَّا أَتَيْتَ إِلَّا أَحْصاها وَ تَجِدُ كُلَّمَا عَمِلْتَ لَدَيْهِ حَاضِراً كَمَا وَجَدْنَا كُلَّمَا عَمِلْنَا لَدَيْكَ حَاضِراً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ كَمَا تَرْجُو مِنَ الْمَلِيكِ الْعَفْوَ وَ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يَعْفُوَ الْمَلِيكُ عَنْكَ فَاعْفُ عَنَّا تَجِدْهُ عَفُوّاً وَ بِكَ رَحِيماً وَ لَكَ غَفُوراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً كَمَا لَدَيْكَ كِتَابٌ يَنْطِقُ عَلَيْنَا بِالْحَقِّ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً مِمَّا أَتَيْنَاهَا إِلَّا أَحْصَيْتَهَا …[۷]

 

۵) معاویه مدتی بعد از شهادت امام حسن ع نامه‌ای خطاب به امام حسین ع می‌نوسید و با وعده و وعید از ایشان می‌خواهد که با یزید به عنوان ولیعهد وی بیعت کند. امام حسین ع نامه‌ تندی در پاسخ وی می نویسد و یکایک عهدشکنی‌ها و مهمترین جرایمی که مرتکب را برمی‌شمرد و در اواخر نامه می‌فرماید:

معاویه! تو را بشارت باد به قصاص و آماده باش برای حساب و بدان خداوند عز و جل را کتابی است که هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است؛…

الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۲، ص۲۹۸

وَ قَالَ الْحُسَيْنُ ع فِي جَوَابِ كِتَابٍ كَتَبَ إِلَيْهِ مُعَاوِيَةُ عَلَى طَرِيقِ الِاحْتِجَاجِ أَمَّا بَعْدُ …[۸]

أَبْشِرْ يَا مُعَاوِيَةُ بِقِصَاصٍ وَ اسْتَعِدَّ لِلْحِسَابِ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كِتَاباً لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها …[۹]

تدبر

۱) «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا»

وقتی نامه عمل را پیش روی انسان باز کنند مجرمان هراسان خواهند شد و فریاد واویلا سر می‌دهند، اما نه از اینکه خدا ظلم کند، بلکه از اینکه ریز و درشت اعمالشان ثبت شده؛ و در واقع، اگر می‌ترسند، از کارهایی که خود انجام داده‌اند، می‌ترسند؛ چرا که باطن و حقیقتِ خود اعمالشان را آنجا می‌یابند.

 

۲) «وَ وُضِعَ الْكِتابُ»

مقصود از اینکه «کتاب نهاده می‌شود» چیست؟

الف. ظاهرا این کتاب، کتاب واحدی است که اعمال همگان در آن ثبت شده است؛ و این منافاتی ندارد که هرکس هم کتاب و نامه عمل اختصاصی داشته باشد؛ چنانکه از آیات قرآن برمی‌آید که:

هم هر فردی یک کتاب دارد «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً: هر انسانی را نامه‌اش را بر گردنش آویختیم و روز قیامت برایش همچون کتابی بیرون آوریم» (اسراء/۱۳)

و هم هر امتی یک کتاب دارد «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا: هر امتی به کتابش خوانده می‌شود» (جاثية/۲۸)

و هم کل انسانها با هم یک کتاب دارند «وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و کسی را جز در حد وسع و توانش مکلف نسازیم، و نزد ما کتابی است که به حث سخن می‌گوید و بدانان ظلمی نشود.» (مومنون/۶۲) (المیزان، ج۱۳، ص۳۲۴)

ب. «الـ» در «الکتاب» الف و لام جنس است؛ یعنی نامه‌های عمل تمامی انسانها پیش روی آنان قرار داده می‌شود. (مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۳۳)

ج. منظور شروع محاسبه است و چون محاسبه بر اساس اعمالی است که ثبت شده، به جای «وضع الحساب» از تعبیر «وضع الکتاب» استفاده شده است. (کلبی، به نقل مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۳۳)

د. با توجه به اینکه «الکتاب» در قرآن کریم بارها و بارها در مورد قرآن کریم به کار رفته است (مثلا: نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَق؛ بقره/۱۷۶) و تصریح شده است که نه‌تنها هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در این کتاب آمده (وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏؛ انعام/۵۹) بلکه به طور خاص، حکایت و حال و روز همه ما هم در قرآن آمده است (لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُم‏؛ انبیاء/۱۰) و از طرف دیگر در بسیاری از روایات وارد شده که قرآن کریم در روز قیامت به عنوان یکی از شاهدان روز قیامت می‌آید، چه‌بسا بتوان «الکتاب» در این آیه را حقیقت و باطن همین قرآن کریم و لوح محفوظ دانست که بر همه کتابها و نامه‌های اعمال حاکم است.

ه. …

 

۳) «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ»

وقتی پرده‌ها کنار رود و حقیقت آشکار، و همچون کتابی در مقابل دیدگان گشوده شود، مجرمان و گناهکاران و هرکسی که با ظاهرسازی، خود را خوب وانمود کرده، ویا به هر طریقی از مجازات فرار کرده بود، کاملا به هراس افتد.

و

این نگرانى و هراس مجرمان، از عملكرد ثبت شده‏ى خويش است، نه از خداوند (تفسير نور، ج‏۷، ص۱۸۳)

 

۴) «يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلّا أَحْصاها»

در آیه ۴۷ فرمود که وقتی می‌خواهیم همگان را گرد آوریم احدی را فروگذار نخواهیم کرد؛

و اکنون وقتی هر انسانی نامه عملش را می‌بیند می‌گوید این چه کتابی است که هیچ خرد و کلانی از زندگی مرا فروگذار نکرده است.

یعنی نه‌تنها تک‌تک انسانها – حتی آنانی که ما اصلا آنها را به حساب نمی‌آوریم – در نظام حسابرسی الهی به خودی خود موضوعیت و اهمیت دارند و همگی آنها را بی‌استثناء به حساب می‌آورند (جلسه۶۲۸، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-47/) بلکه تک‌تک اعمال همه انسانها در نظام حسابرسی الهی مورد توجه واقع می‌شود.؛ و هیچ اقدامی را نباید کوچک شمرد.

ثمره اخلاقی

اگر این واقعیت را درک کنیم که هر عمل بظاهر کوچکی در عالَم از بین نمی‌رود و همه چیز در عالَم محفوظ خواهد ماند و تا بی‌نهایت اثرش را حفظ خواهد کرد، آنگاه هیچ عملی را – چه خوب و چه بد – کوچک نخواهیم شمرد؛ یعنی نه کوچکترین گناهی را ناچیز و غیرمهم به حساب خواهیم آورد که در انجام آن بی‌پروا شویم؛ و نه کمترین موقعیت برای انجام یک کار خوب را از دست خواهیم داد.

 

۵) «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»

آنچه در روز قیامت و به عنوان پاداش عمل حاضر، و به انسان داده می‌شود، حقیقت و باطنِ خود عمل است؛

پس آنچه در این نامه عمل است، نه یک نوشته به معنایی که ما از کاغذ و قلم می‌فهمیم، بلکه حقیقت خود عمل است؛ و جای دیگر هم خداوند بیان فرموده که جزا، خود عمل است: «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (تحريم/۷)

و ادامه آیه که می‌فرماید «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا» نیز موید این معناست، چرا که وقتی حقیقت و باطنِ خود عمل، به عنوان جزا قرار گیرد هیچگونه ظلمی مطلقا در کار نخواهد بود. (المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵)

 

۶) حکایت

اصبغ بن نباته حکایت می‌کند که سلمان امیر مدائن شده بود و من در همان مریضی‌ای که از دنیا رفت به عیادتش رفتم. گفت: اصبغ! پیامبر ص به من فرمود که وقتی زمان رحلت تو نزدیک شود مردگان با تو سخن خواهند گفت. کمکم کن که با هم به قبرستان برویم. با هم به قبرستان رفتیم و آنجا رو به قبله قرار گرفت و با صدای بلند گفت:

سلام بر شما ای اهل این سرزمین! سلام بر شما ای در پرده‌رفتگان از دنیا !

خلاصه بعد از چندین بار سلام و معرفی خود، صدایی از قبری بلند شد که:

علیک السلام و رحمة الله و برکاته، ای کسانی که به دنیا مشغولید! ما سخن تو را شنیدیم و آماده جوابیم.

سپس اصبغ به تفصیل گفتگوی سلمان با وی را نقل می‌کند که سلمان ابتدا از بهشتی یا جهنمی بودن او می‌پرسد و او خود را از بهشتیان معرفی می‌کند و سپس از وی درباره مرگ و مواقفی که پس از مرگ برای وی رخ داد، سوال می‌کند. او به تفصیل از لحظه جان دادن و مواجهه با ملک‌الموت شروع می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه اعمالش نزد او حاضر می‌شدند و چگونه نزدیکانش وی را تا گور همراهی کردند و او را در قبر تنها گذاشتند؛ و قبل از اینکه آمدن نکیر و منکر را بیان کند از آمدن فرشته دیگری سخن می‌گوید:

فرشته‌ای نزدم آمد و گفت: من فرشته‌ای هستم که خداوند عز و جل مرا برای همگی خلایق مامور کرده که بعد از مرگشان آنان را آگاهی و هشدار بدهم تا اعمالشان را در پیشگاه خداوند عز و جل بر خودشان ثبت کنند. سپس مرا گرفت و نشاند و گفت: عملت را بنویس!

گفتم نمی‌توانم همگی را برشمارم.

گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدی که «آنها را برشمرد ولی خودشان فراموشش کردند» (مجادله/۶) سپس گفت: بنویس و من به تو املا می‌کنم.

گفتم کجاست برگه‌ای [که رویش بنویسم]؟

قسمتی از کفنم را پیش آورد. گفتم با کدام قلم؟ گفت با انگشتت!

گفتم دوات چطور؟

گفت با آب دهانت!

سپس هر آنچه که در دار دنیا انجام داده بودم بر من املا کرد و کوچک و بزرگی از اعمالم به جای نماند و آنگاه این آیه را خواند «هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است؛ و آنچه کردند حاضر یافتند، و پروردگارت به کسی ظلم نکند» (کهف/۴۹) سپس نوشته را گرفت و مهر کرد و آن را در گردنم آویخت؛ چنانکه خیال کردم که کوههای دنیا را در گردنم آویختند.

گفتم: چرا با من چنین می‌کنی؟

گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیده‌ای که «هر انسانی را نامه عملش را در گردنش همراه می‌کنیم و روز قیامت آن را چون نامه‌ای گشوده بیرون می‌آوریم، کتابن را بخوان که خودت برای حسابرسی از خود کافی هستی» (اسراء/۱۳-۱۴) درباره این است که روز قیامت به تو خطاب می‌شود و تو و نامه عملت را گشوده در برابر دیدگانت می‌آورند که با آن برخودت شهادت می‌دهی؛ سپس رفت و نکیر به سراغم آمد …

الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص۸۶-۸۹[۱۰]

توجه داشته باشید که این وقایع در عالم برزخ برای او رخ داده است، پس منظور از کفن و آب دهان و …، حقایق برزخی اینهاست، نه همین کفن مادی و … . تذکر این مطلب بدان جهت بود که این اشکال مطرح نشود که مگر مرده چقدر آب دهان دارد، و مگر آن همه مطالب در گوشه‌ای از کفن مادی جای می‌شود، و مگر آویختن قطعه‌ای از کفن به گردان چقدر سنگینی دارد و … .

 

۷) حکایت

از ابوحمزه ثمالی می‌گوید: شخصی برایم تعریف کرد که عبدالملک مروان در مکه خطبه می‌خواند و من آنجا بودم. به آن قسمت از خطبه که به موعظه می‌پردازند رسید، که مردی بلند شد و گفت:

صبر کن! صبر کن! شماها دستور می‌دهید و خودتان زیر بار این دستور نمی‌روید؟! نهی می‌کنید و خودتان نهی نمی‌پذیرید؟! موعظه می‌کنید و خودتان زیر بار موعظه نمی‌روید؟! آیا به سیره شما اقتدا کنیم یا دستورتان را اطاعت نماییم؟

اگر می‌گویید به سیره‌مان اقتدا کنید، چگونه به سیره ظالمان اقتدا کنیم و چه حجتی داریم در پیروی از مجرمانی که اموال خدا را برای خود حیف و میل کردند و بندگان خدا را برده خود ساختند؛

و اگر می‌گویید از دستوراتمان اطاعت کنید و نصیحت ما را پذیرا باشید، چگونه یک نفر می‌تواند نصیحتگر و خیرخواه دیگری باشد در حالی که در حق خود دغلبازی می‌کند، یا چگونه اطاعت از کسی لازم باشد که عدالتش ثابت نشده است؟

و اگر می‌گویید حکمت را هرجا که یافتید بگیرید و موعظه را از هرکه شنیدید بپذیرید، که در این صورت چه‌بسا در میان ما افرادی هستند که به زبان‌آوری فصیح تر و به بازی با کلمات تواناتر از شمایند؟!

پس آن منبر را رها کنید و راهش را باز بگذارید تا کسانی که شما آنان را آواره سرزمین ها کردید و از جایگاه حقیقی‌شان به هر وادی‌ای راندید بر آن بنشینند، که به خدا سوگند ما زمام امورمان را به شما نسپردیم و شما را حاکم بر جان و مال و دینمان نکردیم که به سیره جباران در مورد ما رفتار کنید،

و جز این نیست که خود را به صبر و تحمل وامی‌داریم تا زمانش برسد و کار شما به پایان آید و این محنت سر رسد؛

و هر گوینده‌ای از شما روزی دارد که از وی نگذرد، و کتابی دارد که چاره‌ای جز خواندنش ندارد: «هیچ کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز آنکه آن را به شمار آورده است» (کهف/۴۹) و «بزودی آنان که ظلم کردند خواهند دانست که به کدامین بازگشتگاه بازمی گردند» (شعراء/۲۲۷)

و دیدیم که برخی از ماموران مسلح به سوی او رفتند و او را گرفتند و بعد از آن دیگر وی را ندیدیم و نفهمیدیم که چه بر سرش آمد.

الأمالي (للمفيد)، ص۲۸۰؛ الأمالي (للطوسي)، ص۱۰۸

قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَ آبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ حَضَرَ عَبْدَ الْمَلِكِ بْنَ مَرْوَانَ وَ هُوَ يَخْطُبُ النَّاسَ بِمَكَّةَ فَلَمَّا صَارَ إِلَى مَوْضِعِ الْعِظَةِ مِنْ خُطْبَتِهِ- قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ مَهْلًا مَهْلًا إِنَّكُمْ تَأْمُرُونَ وَ لَا تَأْتَمِرُونَ وَ تَنْهَوْنَ وَ لَا تَنْتَهُونَ وَ تَعِظُونَ وَ لَا تَتَّعِظُونَ أَ فَاقْتِدَاءً بِسِيرَتِكُمْ أَمْ طَاعَةً لِأَمْرِكُمْ فَإِنْ قُلْتُمُ اقْتَدُوا بِسِيرَتِنَا فَكَيْفَ نَقْتَدِي بِسِيرَةِ الظَّالِمِينَ وَ مَا الْحُجَّةُ فِي اتِّبَاعِ الْمُجْرِمِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ جَعَلُوا عِبَادَ اللَّهِ خَوَلًا وَ إِنْ قُلْتُمْ أَطِيعُوا أَمْرَنَا وَ اقْبَلُوا نُصْحَنَا فَكَيْفَ يَنْصَحُ غَيْرَهُ مَنْ يَغُشُّ نَفْسَهُ أَمْ كَيْفَ تَجِبُ طَاعَةُ مَنْ لَمْ تَثْبُتْ لَهُ عَدَالَةٌ- وَ إِنْ قُلْتُمْ خُذُوا الْحِكْمَةَ مِنْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهَا وَ اقْبَلُوا الْعِظَةَ مِمَّنْ سَمِعْتُمُوهَا فَلَعَلَّ فِينَا مَنْ هُوَ أَفْصَحُ بِصُنُوفِ الْعِظَاتِ وَ أَعْرَفُ بِوُجُوهِ اللُّغَاتِ مِنْكُمْ فَزَحْزِحُوا عَنْهَا أَطْلِقُوا أَقْفَالَهَا وَ خَلُّوا سَبِيلَهَا يَنْتَدِبْ لَهَا الَّذِينَ شَرَّدْتُمُوهُمْ فِي الْبِلَادِ وَ نَقَلْتُمُوهُمْ عَنْ مُسْتَقَرِّهِمْ إِلَى كُلَّ وَادٍ فَوَ اللَّهِ مَا قَلَّدْنَاكُمْ أَزِمَّةَ أُمُورِنَا وَ حَكَّمْنَاكُمْ فِي أَبْدَانِنَا وَ أَمْوَالِنَا وَ أَدْيَانِنَا لِتَسِيرُوا فِيهَا بِسِيرَةِ الْجَبَّارِينَ غَيْرَ أَنَّا نُصَبِّرُ أَنْفُسَنَا لِاسْتِيفَاءِ الْمُدَّةِ وَ بُلُوغِ الْغَايَةِ وَ تَمَامِ الْمِحْنَةِ وَ لِكُلِّ قَائِلٍ مِنْكُمْ يَوْمٌ لَا يَعْدُوهُ وَ كِتَابٌ لَا بُدَّ أَنْ يَتْلُوَهُ «لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»

قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ بَعْضُ أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ فَقَبَضَ عَلَيْهِ وَ كَانَ ذَلِكَ آخِرَ عَهِدْنَا بِهِ وَ لَا نَدْرِي مَا كَانَتْ حَالُهُ.

 


[۱] . وَ وُضِعَ الْكِتابُ و قرأ زيد بن عليّ «وَ وَضَعَ» مبنيا للفاعل «الْكِتابَ» بالنصب (البحر المحيط في التفسير، ج‏۷، ص۱۸۸)

[۲] . همچنین این روایت در تفسير العياشي، ج‏۲، ص۲۸۴ و ۳۲۸ در همین مضمون است.

عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ‏ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ» قَالَ يَذَّكَّرُ الْعَبْدُ جَمِيعَ مَا عَمِلَ وَ مَا كُتِبَ عَلَيْهِ حَتَّى كَأَنَّهُ فَعَلَهُ‏ تِلْكَ السَّاعَةَ فَلِذَلِكَ قَوْلُهُ «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها».

[۳] . فرازهایی از این روایت در

جلسه ۱۳۸، حدیث۴ http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-39/

و جلسه ۱۸۴، حدیث۱ http://yekaye.ir/an-nisa-004-100/

و جلسه ۳۱۵، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-hajj-22-10/

و جلسه ۵۲۶، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-36/ گذشت.

[۴] . این حدیث با تفصیل بیشتر، و البته با مبنا قرار دادن متن تحف‌العقول، در جلسه۳۱۵ حدیث۳ گذشت: http://yekaye.ir/al-hajj-22-10/

[۵] . فرازهای دیگری از این پرسش و پاسخ در جلسات زیر گذشت:

چلسه۴۲، حدیث۱ http://yekaye.ir/67-27-an-naml/

جلسه۸۶، پی‌نوشت۵ http://yekaye.ir/al-araf-007-008/

جلسه۱۳۷، حدیث۲ http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-38/

جلسه۱۷۰، حدیث۲ http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/

جلسه۲۰۳، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-furqan-025-48/

جلسه۳۹۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-40/

جلسه ۴۸۱، پی‌نوشت۲ http://yekaye.ir/al-qalam-68-15/

جلسه۶۰۰، حدیث۴ http://yekaye.ir/al-kahf-18-19/

جلسه۶۲۹، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-48/

[۶] . نقل مناقب مختصر است: وَ كَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ يَكْتُبُ عَلَى غِلْمَانِهِ ذُنُوبَهُمْ حَتَّى إِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ دَعَاهُمْ ثُمَّ أَظْهَرَ الْكِتَابَ وَ قَالَ يَا فُلَانُ فَعَلْتَ كَذَا وَ لَمْ أُؤْذِكَ فَيُقِرُّونَ أَجْمَعُ فَيَقُومُ وَسْطَهُمْ وَ يَقُولُ لَهُمْ ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ وَ قُولُوا يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ رَبُّكَ قَدْ أَحْصَى عَلَيْكَ مَا عَمِلْتَ كَمَا أَحْصَيْتَ عَلَيْنَا وَ لَدَيْهِ كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً فَاذْكُرْ ذُلَّ مُقَامِكَ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّكَ الَّذِي لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ يَعْفُ عَنْكَ الْمَلِيكُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَبْكِي وَ يَنُوحُ.

[۷] . فَاذْكُرْ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ذُلَّ مُقَامِكَ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّكَ الْحَكَمِ الْعَدْلِ الَّذِي لَا يَظْلِمُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ وَ يَأْتِي بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً وَ شَهِيداً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ يَعْفُو عَنْكَ الْمَلِيكُ وَ يَصْفَحُ فَإِنَّهُ يَقُولُ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ قَالَ وَ هُوَ يُنَادِي بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِهِ وَ يُلَقِّنُهُمْ وَ هُمْ يُنَادُونَ مَعَهُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَيْنَهُمْ يَبْكِي وَ يَنُوحُ وَ يَقُولُ رَبِّ إِنَّكَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا فَقَدْ ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا فَنَحْنُ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا كَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّكَ أَوْلَى بِذَلِكَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِينَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَيْنَاكَ سُؤَّالًا [سَائِلًا] وَ مَسَاكِينَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِكَ وَ بِبَابِكَ نَطْلُبُ نَائِلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ وَ عَطَاءَكَ فَامْنُنْ بِذَلِكَ عَلَيْنَا وَ لَا تُخَيِّبْنَا فَإِنَّكَ أَوْلَى بِذَلِكَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِينَ إِلَهِي كَرُمْتَ فَأَكْرِمْنِي إِذْ كُنْتُ مِنْ سُؤَّالِكَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِي بِأَهْلِ نَوَالِكَ يَا كَرِيمُ ثُمَّ يُقْبِلُ عَلَيْهِمْ فَيَقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْكُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّي وَ مِمَّا كَانَ مِنِّي إِلَيْكُمْ مِنْ سُوءِ مَلَكَةٍ فَإِنِّي مَلِيكُ سَوْءٍ لَئِيمٌ ظَالِمٌ مَمْلُوكٌ لِمَلِيكٍ كَرِيمٍ جَوَادٍ عَادِلٍ مُحْسِنٍ مُتَفَضِّلٍ فَيَقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْكَ يَا سَيِّدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَيَقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ كَمَا عَفَا عَنَّا وَ أَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ كَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَيَقُولُونَ ذَلِكَ فَيَقُولُ اللَّهُمَّ آمِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَكُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّي وَ عِتْقِ رَقَبَتِي فَيُعْتِقُهُمْ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِيهِمْ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ مَا مِنْ سَنَةٍ إِلَّا وَ كَانَ يُعْتِقُ فِيهَا فِي آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا بَيْنَ الْعِشْرِينَ رَأْساً إِلَى أَقَلَّ أَوْ أَكْثَرَ وَ كَانَ يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِينَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ كُلًّا قَدِ اسْتَوْجَبُوا [اسْتَوْجَبَ‏] النَّارَ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِيهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِي جَمِيعِهِ وَ إِنِّي لَأُحِبُّ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ وَ قَدْ أَعْتَقْتُ رِقَاباً فِي مِلْكِي فِي دَارِ الدُّنْيَا رَجَاءَ أَنْ يُعْتِقَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ مَا اسْتَخْدَمَ خَادِماً فَوْقَ حَوْلٍ كَانَ إِذَا مَلَكَ عَبْداً فِي أَوَّلِ السَّنَةِ أَوْ فِي وَسَطِ السَّنَةِ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْفِطْرِ أَعْتَقَ وَ اسْتَبْدَلَ سِوَاهُمْ فِي الْحَوْلِ الثَّانِي ثُمَّ أَعْتَقَ كَذَلِكَ كَانَ يَفْعَلُ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى وَ لَقَدْ كَانَ يَشْتَرِي السُّودَانَ وَ مَا بِهِ إِلَيْهِمْ مِنْ حَاجَةٍ يَأْتِي بِهِمْ إِلَى عَرَفَاتٍ فَيَسُدُّ بِهِمْ تِلْكَ الْفُرَجَ وَ الْخِلَالَ فَإِذَا أَفَاضَ أَمَرَ بِعِتْقِ رِقَابِهِمْ وَ جَوَائِزَ لَهُمْ مِنَ الْمَالِ.

[۸] . فَقَدْ بَلَغَنِي كِتَابُكَ أَنَّهُ بَلَغَكَ عَنِّي أُمُورٌ إِنَّ بِي عَنْهَا غِنًى وَ زَعَمْتَ أَنِّي رَاغِبٌ فِيهَا وَ أَنَا بِغَيْرِهَا عَنْكَ جَدِيرٌ أَمَّا مَا رُقِيَ إِلَيْكَ عَنِّي فَإِنَّهُ رَقَاهُ إِلَيْكَ الْمَلَّاقُونَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمَائِمِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْجَمْعِ كَذَبَ السَّاعُونَ الْوَاشُونَ مَا أَرَدْتُ حَرْبَكَ وَ لَا خِلَافاً عَلَيْكَ وَ ايْمُ اللَّهِ إِنِّي لَأَخَافُ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ فِي تَرْكِ ذَلِكَ وَ مَا أَظُنُّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِرَاضٍ عَنِّي بِتَرْكِهِ وَ لَا عَاذِرِي بِدُونِ الِاعْتِذَارِ إِلَيْهِ فِيكَ وَ فِي أُولَئِكَ الْقَاسِطِينَ الْمُلَبِّينَ حِزْبِ الظَّالِمِينَ بَلْ أَوْلِيَاءِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ أَ لَسْتَ قَاتِلَ حُجْرِ بْنِ عَدِيٍّ أَخِي كِنْدَةَ وَ أَصْحَابِهِ الصَّالِحِينَ الْمُطِيعِينَ الْعَابِدِينَ كَانُوا يُنْكِرُونَ الظُّلْمَ وَ يَسْتَعْظِمُونَ الْمُنْكَرَ وَ الْبِدَعَ- وَ يُؤْثِرُونَ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ لَا يَخَافُونَ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَقَتَلْتَهُمْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً بَعْدَ مَا كُنْتَ أَعْطَيْتَهُمُ الْأَيْمَانَ الْمُغَلَّظَةَ وَ الْمَوَاثِيقَ الْمُؤَكَّدَةَ لَا تَأْخُذُهُمْ بِحَدَثٍ كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ وَ لَا بِإِحْنَةٍ تَجِدُهَا فِي صَدْرِكَ عَلَيْهِمْ أَ وَ لَسْتَ قَاتِلَ عَمْرِو بْنِ الْحَمِقِ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ الَّذِي أَبْلَتْهُ الْعِبَادَةُ فَصَفَّرَتْ لَوْنَهُ وَ نَحَّلَتْ جِسْمَهُ بَعْدَ أَنْ آمَنْتَهُ وَ أَعْطَيْتَهُ مِنْ عُهُودِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِيثَاقِهِ مَا لَوْ أَعْطَيْتَهُ الْعُصْمَ فَفَهَّمْتَهُ لَنَزَلَتْ إِلَيْكَ مِنْ شَعَفِ الْجِبَالِ «۱» ثُمَّ قَتَلْتَهُ جُرْأَةً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتِخْفَافاً بِذَلِكَ الْعَهْدِ أَ وَ لَسْتَ الْمُدَّعِيَ زِيَادَ بْنَ سُمَيَّةَ- الْمَوْلُودَ عَلَى فِرَاشِ عُبَيْدِ عَبْدِ ثَقِيفٍ فَزَعَمْتَ أَنَّهُ ابْنُ أَبِيكَ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ فَتَرَكْتَ سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اتَّبَعْتَ هَوَاكَ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ ثُمَّ سَلَّطْتَهُ عَلَى أَهْلِ الْعِرَاقِ فَقَطَعَ أَيْدِيَ الْمُسْلِمِينَ وَ أَرْجُلَهُمْ وَ سَمَلَ أَعْيُنَهُمْ وَ صَلَبَهُمْ عَلَى جُذُوعِ النَّخْلِ كَأَنَّكَ لَسْتَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَيْسُوا مِنْكَ أَ وَ لَسْتَ صَاحِبَ الْحَضْرَمِيِّينَ الَّذِينَ كَتَبَ إِلَيْكَ فِيهِمُ ابْنُ سُمَيَّةَ أَنَّهُمْ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ وَ رَأْيِهِ فَكَتَبْتَ إِلَيْهِ اقْتُلْ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ ع وَ رَأْيِهِ فَقَتَلَهُمْ وَ مَثَلَ بِهِمْ بِأَمْرِكَ وَ دِينُ عَلِيٍّ وَ اللَّهِ وَ ابْنِ عَلِيٍّ الَّذِي كَانَ يَضْرِبُ عَلَيْهِ أَبَاكَ وَ هُوَ أَجْلَسَكَ بِمَجْلِسِكَ الَّذِي أَنْتَ فِيهِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَكَانَ أَفْضَلَ شَرَفِكَ وَ شَرَفِ أَبِيكَ تَجَشُّمُ الرِّحْلَتَيْنِ اللَّتَيْنِ بِنَا مَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَوَضَعَهُمَا عَنْكُمْ وَ قُلْتَ فِيمَا تَقُولُ انْظُرْ نَفْسَكَ وَ لِدِينِكَ وَ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ اتَّقِ شَقَّ عَصَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَنْ تَرُدَّهُمْ فِي‏ فِتْنَةٍ فَلَا أَعْرِفُ فِتْنَةً أَعْظَمَ مِنْ وَلَايَتِكَ عَلَيْهَا وَ لَا أَعْلَمُ نَظَراً لِنَفْسِي وَ وُلْدِي وَ أُمَّةِ جَدِّي أَفْضَلَ مِنْ جِهَادِكَ فَإِنْ فَعَلْتُهُ فَهُوَ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ تَرَكْتُهُ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِذَنْبِي وَ أَسْأَلُهُ تَوْفِيقِي لِإِرْشَادِ أُمُورِي وَ قُلْتَ فِيمَا تَقُولُ إِنْ أُنْكِرْكَ تُنْكِرْنِي وَ إِنْ أَكِدْكَ تَكِدْنِي وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا كَيْدَ الصَّالِحِينَ مُنْذُ خُلِقْتَ فَكِدْنِي مَا بَدَا لَكَ إِنْ شِئْتَ- فَإِنِّي أَرْجُو أَنْ لَا يَضُرَّنِي كَيْدُكَ وَ أَنْ لَا يَكُونَ عَلَى أَحَدٍ أَضَرَّ مِنْهُ عَلَى نَفْسِكَ عَلَى أَنَّكَ تَكِيدُ فَتُوقِظُ عَدُوَّكَ وَ تُوبِقُ نَفْسَكَ كَفِعْلِكَ بِهَؤُلَاءِ الَّذِينَ قَتَلْتَهُمْ وَ مَثَلْتَ بِهِمْ بَعْدَ الصُّلْحِ وَ الْأَيْمَانِ وَ الْعَهْدِ وَ الْمِيثَاقِ فَقَتَلْتَهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا قُتِلُوا إِلَّا لِذِكْرِهِمْ فَضْلَنَا وَ تَعْظِيمِهِمْ حَقَّنَا بِمَا بِهِ شُرِّفْتُ وَ عُرِفْتُ مَخَافَةَ أَمْرٍ لَعَلَّكَ لَوْ لَمْ تَقْتُلْهُمْ مِتَّ قَبْلَ أَنْ يَفْعَلُوا أَوْ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ يُدْرِكُوا

[۹] . وَ لَيْسَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِنَاسٍ أَخْذَكَ بِالظِّنَّةِ وَ قَتْلَكَ أَوْلِيَاءَهُ بِالتُّهَمَةِ وَ نَفْيَكَ إِيَّاهُمْ مِنْ دَارِ الْهِجْرَةِ إِلَى الْغُرْبَةِ وَ الْوَحْشَةِ وَ أَخْذَكَ النَّاسَ بِبَيْعَةِ ابْنِكَ غُلَامٍ مِنَ الْغِلْمَانِ يَشْرَبُ الشَّرَابَ وَ يَلْعَبُ بِالْكِعَابِ لَا أَعْلَمُكَ إِلَّا قَدْ خَسَرْتَ نَفْسَكَ- وَ شَرَيْتَ دِينَكَ وَ غَشَشْتَ رَعِيَّتَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ وَ سَمِعْتَ مَقَالَةَ السَّفِيهِ الْجَاهِلِ وَ أَخَفْتَ التَّقِيَّ الْوَرِعَ الْحَلِيمَ قال فلما قرأ معاوية كتاب الحسين ع قال لقد كان في نفسه غضب على ما كنت أشعر به.

فقال ابنه يزيد و عبد بن أبي عمير بن جعفر أجبه جوابا شديدا تصغر إليه نفسه و تذكر أباه بأسوإ فعله و آثاره.

فقال كلا أ رأيتما لو أني أردت أن أعيب عليا محقا ما عسيت أن أقول إن مثلي لا يحسن به أن يعيب بالباطل و ما لا يعرف الناس و متى عبت رجلا بما لا يعرف لم يحفل به صاحبه و لم يره شيئا و ما عسيت أن أعيب حسينا و ما أرى للعيب فيه موضعا- إلا أني قد أردت أن أكتب إليه و أتوعده و أهدده و أجهله ثم رأيت أن لا أفعل.

در ادامه سه مورد دیگر از مواردی که در کلمات معصومین از عبارات این آیه استفاده شده تقدیم می‌شود:

و من خطبة لامیرالمومنین ع و فيها مواعظ للناس‏: الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلَائِهِ وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ السِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ كِتَابُهُ عِلْمٌ غَيْرُ قَاصِرٍ وَ كِتَابٌ غَيْرُ مُغَادِرٍ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ الْغُيُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُود … (نهج البلاغة، خطبه۱۱۴)

مِنْ كِتَابِ مَطَالِبِ السَّئُولِ، لِمُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ مِنْ كَلَامِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏: قَالَ ع احْذَرُوا الدُّنْيَا إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَاتِ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرُّشَى وَ شَيَّدُوا الْبِنَاءَ وَ اتَّبَعُوا الْهَوَى وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ رَكَنُوا إِلَى الرِّيَاءِ وَ تَقَاطَعَتِ الْأَرْحَامُ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ كَذِبَةً وَ الْأُمَنَاءُ خَوَنَةً وَ الْأَعْوَانُ ظَلَمَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَ الْجَوْرُ وَ كَثُرَ الطَّلَاقُ وَ مَوْتُ الْفَجْأَةِ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَابِرُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ خَرِبَتِ الْقُلُوبُ وَ اسْتَحَلُّوا الْمَعَازِفَ وَ شُرِبَتِ الْخُمُورُ وَ رُكِبَتِ الذُّكُورُ وَ اشْتَغَلَ النِّسَاءُ وَ شَارَكْنَ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتِ الْفُرُوجُ السُّرُوجَ وَ يُشْبِهْنَ بِالرِّجَالِ فَحِينَئِذٍ عَدُّوا أَنْفُسَكُمْ فِي الْمَوْتَى وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَإِنَّ النَّاسَ اثْنَانِ بَرٌّ تَقِيٌّ وَ آخَرُ شَقِيٌّ وَ الدَّارُ دَارَانِ لَا ثَالِثَ لَهُمَا وَ الْكِتَابُ وَاحِدٌ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها أَلَا وَ إِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ بَابُ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَ مَجْمَعُ كُلِّ فِتْنَةٍ وَ دَاعِيَةُ كُلِّ رِيبَةٍ الْوَيْلُ لِمَنْ جَمَعَ الدُّنْيَا وَ أَوْرَثَهَا مَنْ لَا يَحْمَدُهُ وَ قَدِمَ عَلَى مَنْ لَا يَعْذِرُهُ الدُّنْيَا دَارُ الْمُنَافِقِينَ وَ لَيْسَتْ بِدَارِ الْمُتَّقِينَ فَلْتَكُنْ حَظُّكَ مِنَ الدُّنْيَا قِوَامُ صُلْبِكَ وَ إِمْسَاكُ نَفْسِكَ وَ تَزَوُّدٌ لِمَعَادِكَ. (بحار الأنوار، ج‏۷۵، ص۲۲-۲۳)

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: إِنَّ اللَّهَ مَثَّلَ لِي‏ أُمَّتِي فِي الطِّينِ وَ عَلَّمَنِي أَسْمَاءَهُمْ كَمَا عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها فَمَرَّ بِي أَصْحَابُ الرَّايَاتِ فَاسْتَغْفَرْتُ لِعَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ إِنَّ رَبِّي وَعَدَنِي فِي شِيعَةِ عَلِيٍّ خَصْلَةً قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هِيَ قَالَ الْمَغْفِرَةُ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ وَ أَنْ لَا يُغَادِرَ مِنْهُمْ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لَهُمْ تَبَدُّلُ السَّيِّئَاتِ حَسَنَاتٍ. (الكافي، ج‏۱، ص۴۴۳-۴۴۴)

[۱۰] . حِكَايَةُ وَفَاةِ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏

حَدَّثَنَا الْإِمَامُ شَيْخُ الْإِسْلَامِ أَبُو الْحَسَنِ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيُّ بِالْإِسْنَادِ الصَّحِيحِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّهُ قَالَ: كُنْتُ مَعَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ هُوَ أَمِيرُ الْمَدَائِنِ فِي زَمَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قَدْ وَلَّاهُ الْمَدَائِنَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَامَ إِلَى أَنْ وُلِّيَ الْأَمْرَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ الْأَصْبَغُ فَأَتَيْتُهُ يَوْماً زَائِراً وَ قَدْ مَرِضَ مَرَضَهَ الَّذِي مَاتَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ أَزَلْ أَعُودُهُ فِي مَرَضِهِ حَتَّى اشْتَدَّ بِهِ وَ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا أَصْبَغُ عَهْدِي بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَرْدَفَنِي يَوْماً وَرَاءَهُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ لِي يَا سَلْمَانُ سَيُكَلِّمُكَ مَيِّتٌ إِذَا دَنَتْ وَفَاتُكَ وَ قَدِ اشْتَهَيْتُ أَنْ أَدْرِي وَفَاتِي دَنَتْ أَمْ لَا فَقَالَ الْأَصْبَغُ مَا ذَا تَأْمُرُنِي بِهِ يَا سَلْمَانُ قَالَ لَهُ يَا أَخِي تَخْرُجُ وَ تَأْتِينِي بِسَرِيرٍ وَ تَفْرُشُ عَلَيْهِ مَا يُفْرَشُ لِلْمَوْتَى ثُمَّ تَحْمِلُنِي بَيْنَ أَرْبَعَةٍ فَتَأْتُونَ بِي إِلَى الْمَقْبَرَةِ فَقَالَ الْأَصْبَغُ حُبّاً وَ كَرَامَةً قَالَ فَخَرَجْتُ مُسْرِعاً وَ غِبْتُ سَاعَةً وَ أَتَيْتُهُ بِسَرِيرٍ وَ فَرَشْتُ عَلَيْهِ مَا يُفْرَشُ لِلْمَوْتَى ثُمَّ أَتَيْتُهُ بِقَوْمٍ حَمَلُوهُ حَتَّى أَتَوْا بِهِ إِلَى الْمَقْبَرَةِ فَلَمَّا وَضَعُوهُ فِيهَا قَالَ لَهُمْ يَا قَوْمِ اسْتَقْبِلُوا بِوَجْهِي الْقِبْلَةَ فَلَمَّا اسْتُقْبِلَ الْقِبْلَةَ بِوَجْهِهِ نَادَى بِعُلُوِّ صَوْتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ عَرْصَةِ الْبِلَادِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مُحْتَجَبِينَ مِنَ الدُّنْيَا قَالَ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ فَنَادَى ثَانِيَةً السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مَنْ جُعِلَتِ الْمَنَايَا لَهُمْ غِذَاءً السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مَنْ جُعِلَتِ الْأَرْضُ عَلَيْهِمْ غِطَاءً السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مَنْ لَقُوا أَعْمَالَهُمْ فِي دَارِ الدُّنْيَا السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مُنْتَظِرِينَ النَّفْخَةَ الْأُولَى سَأَلْتُكُمْ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ النَّبِيِّ الْكَرِيمِ إِلَّا أَجَابَنِي مِنْكُمْ مُجِيبٌ فَأَنَا سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهُ ص قَالَ لِي يَا سَلْمَانُ إِذَا دَنَتْ وَفَاتُكَ سَيُكَلِّمُكَ مَيِّتٌ وَ قَدِ اشْتَهَيْتُ أَنْ أَدْرِي دَنَتْ وَفَاتِي أَمْ لَا فَلَمَّا سَكَتَ سَلْمَانُ مِنْ كَلَامِهِ فَإِذَا هُوَ بِمَيِّتٍ قَدْ نَطَقَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ يَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يَا أَهْلَ الْبِنَاءِ وَ الْفَنَاءِ الْمُشْتَغِلُونَ بِعَرْصَةِ الدُّنْيَا هَا نَحْنُ لِكَلَامِكَ مُسْتَمِعُونَ وَ لِجَوَابِكَ مُسْرِعُونَ فَسَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ سَلْمَانُ أَيُّهَا النَّاطِقُ‏ بَعْدَ الْمَوْتِ الْمُتَكَلِّمُ بَعْدَ حَسْرَةِ الْفَوْتِ أَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْتَ بِعَفْوِهِ أَمْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ بِعَدْلِهِ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أَنَا مِمَّنْ أَنْعَمَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِ بِعَفْوِهِ وَ كَرَمِهِ وَ أَدْخَلَهُ جَنَّتَهُ بِرَحْمَتِهِ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ الْآنَ يَا عَبْدَ اللَّهِ صِفْ لِيَ الْمَوْتَ كَيْفَ وَجَدْتَهُ وَ مَا ذَا لَقِيتَ مِنْهُ وَ مَا رَأَيْتَ وَ مَا عَايَنْتَ قَالَ مَهْلًا يَا سَلْمَانُ فَوَ اللَّهِ إِنَّ قَرْضاً بِالْمَقَارِيضِ وَ نَشْراً بِالْمَنَاشِيرِ لَأَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ غُصَصِ الْمَوْتِ وَ لَسَبْعُونَ ضَرْبَةً بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ نَزْعَةٍ مِنْ نَزَعَاتِ الْمَوْتِ فَقَالَ سَلْمَانُ مَا كَانَ حَالُكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا قَالَ اعْلَمْ أَنِّي كُنْتُ فِي دَارِ الدُّنْيَا مِمَّنْ أَلْهَمَنِيَ اللَّهُ تَعَالَى الْخَيْرَ وَ كُنْتُ أَعْمَلُ بِهِ وَ أُؤَدِّي فَرَائِضَهُ وَ أَتْلُو كِتَابَهُ وَ أَحْرِصُ فِي بِرِّ الْوَالِدَيْنِ وَ أَجْتَنِبُ الْمَحَارِمَ وَ أَنْزِعُ عَنِ الْمَظَالِمِ وَ أَكُدُّ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فِي طَلَبِ الْحَلَالِ خَوْفاً مِنْ وَقْفَةِ السُّؤَالِ فَبَيْنَا أَنَا فِي أَلَذِّ الْعَيْشِ وَ غِبْطَةٍ وَ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ إِذْ مَرِضْتُ وَ بَقِيتُ فِي مَرَضِي أَيَّاماً حَتَّى انْقَضَتْ مِنَ الدُّنْيَا مُدَّتِي وَ قَرُبَ مَوْتِي فَأَتَانِي عِنْدَ ذَلِكَ شَخْصٌ عَظِيمُ الْخِلْقَةِ فَظِيعُ الْمَنْظَرِ فَوَقَفَ مُقَابِلَ وَجْهِي لَا إِلَى السَّمَاءِ صَاعِداً وَ لَا إِلَى الْأَرْضِ نَازِلًا فَأَشَارَ إِلَى بَصَرِي فَأَعْمَاهُ وَ إِلَى سَمْعِي فَأَصَمَّهُ وَ إِلَى لِسَانِي فَأَخْرَسَهُ فَصِرْتُ لَا أُبْصِرُ وَ لَا أَسْمَعُ فَعِنْدَ ذَلِكَ بَكَى أَهْلِي وَ أَعْوَانِي وَ ظَهَرَ خَبَرِي إِلَى إِخْوَانِي وَ جِيرَانِي فَقُلْتُ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ مَنْ أَنْتَ يَا هَذَا الَّذِي أَشْغَلْتَنِي مِنْ مَالِي وَ أَهْلِي وَ وُلْدِي فَقَالَ أَنَا مَلَكُ الْمَوْتِ أَتَيْتُكَ لِأَنْقُلَكَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ فَقَدِ انْقَطَعَتْ مُدَّتُكَ وَ جَاءَتْ مَنِيَّتُكَ فَبَيْنَا هُوَ كَذَلِكَ يُخَاطِبُنِي إِذْ أَتَاهُ شَخْصَانِ وَ هُمَا أَحْسَنُ خَلْقِ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَحْسَنَ مِنْهُمَا فَجَلَسَ أَحَدُهُمَا عَنْ يَمِينِي وَ الْآخَرُ عَنْ شِمَالِي فَقَالا لِي السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ قَدْ جِئْنَاكَ بِكِتَابِكَ فَخُذْهُ الْآنَ وَ انْظُرْ مَا فِيهِ فَقُلْتُ لَهُمْ أَيَّ كِتَابِ لِي أَقْرَؤُهُ قَالا نَحْنُ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ كُنَّا مَعَكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا نَكْتُبُ مَا لَكَ وَ مَا عَلَيْكَ فَهَذَا كِتَابُ عَمَلِكَ فَنَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْحَسَنَاتِ وَ هُوَ بِيَدِ الرَّقِيبِ فَسَرَّنِي مَا فِيهِ وَ مَا رَأَيْتُ مِنَ الْخَيْرِ فَضَحِكْتُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ فَرِحْتُ فَرَحاً شَدِيداً وَ نَظَرْتُ إِلَى كِتَابِ السَّيِّئَاتِ وَ هُوَ بِيَدِ الْعَتِيدِ فَسَاءَنِي بِمَا رَأَيْتُ وَ أَبْكَانِي فَقَالا لِي أَبْشِرْ فَلَكَ الْخَيْرُ ثُمَّ دَنَا مِنِّي الشَّخْصُ الْأَوَّلُ‏ فَجَذَبَ الرُّوحَ فَلَيْسَ مِنْ جَذْبَةٍ يَجَذْبِهُا إِلَّا وَ هِيَ تَقُومُ مَقَامَ كُلِّ شِدَّةِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فَلَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى صَارَتِ الرُّوحُ فِي صَدْرِي ثُمَّ أَشَارَ إِلَيَّ بِجَذْبَةٍ لَوْ أَنَّهَا وُضِعَتْ عَلَى الْجِبَالِ لَذَابَتْ فَقَبَضَ رُوحِي مِنْ عِرْنِينِ أَنْفِي فَعلًا مِنْ أَهْلِي عِنْدَ ذَلِكَ الصُّرَاخُ وَ لَيْسَ مِنْ شَيْ‏ءٍ يُقَالُ وَ يُفْعَلُ إِلَّا وَ أَنَا بِهِ عَالِمٌ فَعَلا وَ اشْتَدَّ صُرَاخُ الْقَوْمِ وَ بُكَاؤُهُمْ جَزَعاً عَلَيَّ الْتَفَتَ إِلَيْهِمْ مَلَكُ الْمَوْتِ بِغَيْظٍ وَ قُنُوطٍ وَ قَالَ مَعَاشِرَ الْقَوْمِ مِمَّ بُكَاؤُكُمْ فَوَ اللَّهِ مَا ظَلَمْنَاهُ فَتَشْكُوا وَ لَا اعْتَدَيْنَا عَلَيْهِ فَتَضِجُّوا وَ تَبْكُوا وَ لَكِنْ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَبِيدُ رَبٍّ وَاحِدٍ وَ لَوْ أُمِرْتُمْ فِينَا كَمَا أُمِرْنَا فِيكُمْ لَامْتَثَلْتُمْ فِينَا كَمَا امْتَثَلْنَا فِيكُمْ وَ اللَّهِ مَا أَخَذْنَاهُ حَتَّى فَنِيَ رِزْقُهُ وَ انْقَطَعَتْ مُدَّتُهُ وَ صَارَ إِلَى رَبٍّ كَرِيمٍ يَحْكُمُ فِيهِ كَمَا يَشَاءُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ فَإِنْ صَبَرْتُمْ أُجِرْتُمْ وَ إِنْ جَزِعْتُمْ أَثِمْتُمْ كَمْ لِي مِنْ رَجْعَةٍ إِلَيْكُمْ آخُذُ الْبَنِينَ وَ الْبَنَاتِ وَ الْآبَاءَ وَ الْأُمَّهَاتِ ثُمَّ انْصَرَفَ عِنْدَ ذَلِكَ عَنِّي وَ الرُّوحُ مَعَهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ أَتَى مَلَكٌ آخَرُ فَأَخَذَهَا مِنْهُ وَ تَرَكَهَا فِي ثَوْبٍ أَخْضَرَ مِنْ حَرِيرٍ وَ صَعِدَ بِهَا وَ وَضَعَهَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فِي أَقَلَّ مِنْ طَبَقَةِ جَفْنٍ عَلَى جَفْنٍ فَلَمَّا حَصَلَتِ الرُّوحُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى سَأَلَهَا عَنْ الصَّغِيرَةِ وَ الْكَبِيرَةِ وَ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حَجِّ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ سَائِرِ الْأَوْقَاتِ وَ الْأَيَّامِ وَ طَاعَةِ الْوَالِدَيْنِ وَ عَنْ قَتْلِ النَّفْسِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَكْلِ مَالِ الْيَتِيمِ وَ عَنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ وَ عَنِ التَّهَجُّدِ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ وَ مَا يُشَاكِلُ ذَلِكَ ثُمَّ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ رُدَّتِ الرُّوحُ إِلَى الْأَرْضِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَعِنْدَ ذَلِكَ أَتَانِي غَاسِلٌ فَجَرَّدَنِي مِنْ أَثْوَابِي وَ أَخَذَ فِي تَغْسِيلِي فَنَادَتْهُ الرُّوحُ يَا عَبْدَ اللَّهِ رِفْقاً بِالْبَدَنِ الضَّعِيفِ فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجْتُ مِنْ عِرْقٍ إِلَّا انْقَطَعَ وَ لَا عُضْوٍ إِلَّا انْصَدَعَ فَوَ اللَّهِ لَوْ سَمِعَ الْغَاسِلُ ذَلِكَ الْقَوْلَ لَمَا غَسَّلَ مَيِّتاً أَبَداً ثُمَّ إِنَّهُ أَجْرَى عَلَيَّ الْمَاءَ وَ غَسَّلَنِي ثَلَاثَةَ أَغْسَالٍ وَ كَفَّنَنِي فِي ثَلَاثِ أَثْوَابٍ وَ حَنَّطَنِي فِي حَنُوطٍ وَ هُوَ الزَّادُ الَّذِي خَرَجْتُ بِهِ إِلَى دَارِ الْآخِرَةِ ثُمَّ جَذَبَ الْخَاتَمَ مِنْ يَدِيَ الْيُمْنَى بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ الْغُسْلِ وَ دَفَعَهُ إِلَى الْأَكْبَرِ مِنْ وُلْدِي وَ قَالَ آجَرَكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي أَبِيكَ وَ أَحْسَنَ لَكَ‏ الْأَجْرَ وَ الْعَزَاءَ ثُمَّ أَدْرَجَنِي فِي الْكَفَنِ وَ لَفَّنِي وَ نَادَى أَهْلِي وَ جِيرَانِي وَ قَالَ هَلُمُّوا إِلَيْهِ بِالْوَدَاعِ فَأَقْبَلُوا عِنْدَ ذَلِكَ لِوَدَاعِي فَلَمَّا فَرَغُوا مِنْ وَدَاعِي حُمِلْتُ عَلَى سَرِيرٍ مِنْ خَشَبٍ وَ الرُّوحُ عِنْدَ ذَلِكَ بَيْنَ وَجْهِي وَ كَفَنِي حَتَّى وُضِعْتُ لِلصَّلَاةِ فَصَلُّوا عَلَيَّ فَلَمَّا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ حُمِلْتُ إِلَى قَبْرِي وَ دُلِّيتُ فِيهِ فَعَايَنْتُ هَوْلًا عَظِيماً يَا سَلْمَانُ يَا عَبْدَ اللَّهِ اعْلَمْ أَنِّي لَمَّا وَقَعْتُ مِنْ سَرِيرِي إِلَى لَحْدِي تُخُيِّلَ لِي أَنِّي قَدْ سَقَطَتْ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي لَحْدِي وَ شُرِّجَ عَلَيَّ اللَّبِنُ وَ حُثِيَ التُّرَابُ عَلَيَّ وَ وَارَوْنِي فَعِنْدَ ذَلِكَ سُلِبْتُ الرُّوحَ مِنَ اللِّسَانِ وَ انْقَلَبَ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ فَلَمَّا نَادَى الْمُنَادِي بِالانْصِرَافِ أَخَذْتُ فِي النَّدَمِ وَ بَكَيْتُ مِنَ الْقَبْرِ وَ ضِيقِهِ وَ ضَغَطِهِ وَ قُلْتُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِنَ الرَّاجِعِينَ لَعَمَلْتُ عَمَلًا صَالِحاً فَجَاوَبَنِي مُجِيبٌ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَنْتَ يَا هَذَا الَّذِي تُكَلِّمُنِي وَ تُحَدِّثُنِي فَقَالَ أَنَا مُنَبِّهٌ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَنْتَ يَا مُنَبِّهُ قَالَ أَنَا مَلَكٌ وَكَّلَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ لِأُنَبِّهَهُمْ بَعْدَ مَمَاتِهِمْ لِيَكْتُبُوا أَعْمَالَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ جَذَبَنِي وَ أَجْلَسَنِي وَ قَالَ لِي اكْتُبْ عَمَلَكَ فَقُلْتُ إِنِّي لَا أُحْصِيهِ فَقَالَ لِي أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ رَبِّكُمْ أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ ثُمَّ قَالَ لِي اكْتُبْ وَ أَنَا أُمْلِي عَلَيْكَ فَقُلْتُ أَيْنَ الْبَيَاضُ فَجَذَبَ جَانِباً مِنْ كَفَنِي فَإِذَا هُوَ رَقٌّ فَقَالَ هَذِهِ صَحِيفَتُكَ فَقُلْتُ مِنْ أَيْنَ الْقَلَمُ قَالَ سَبَّابَتُكَ فَقُلْتُ مِنْ أَيْنَ الْمِدَادُ قَالَ رِيقُكَ ثُمَّ أَمْلَى عَلَيَّ مَا فَعَلْتُهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَلَمْ يَبْقَ مِنْ أَعْمَالِي صَغِيرَةٌ وَ لَا كَبِيرَةٌ ثَمَّ تَلَا عَلَيَّ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً ثُمَّ إِنَّهُ أَخَذَ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمٍ وَ طَوَّقَهُ فِي عُنُقِي فَخُيِّلَ لِي أَنَّ جِبَالَ الدُّنْيَا جَمِيعاً قَدْ طَوَّقُوهَا فِي عُنُقِي فَقُلْتُ لَهُ يَا مُنَبِّهُ وَ لِمَ تَفْعَلُ بِي هَكَذَا قَالَ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَبِّكَ وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً فَهَذَا تُخَاطَبُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُؤْتَى بِكَ وَ بِكِتَابِكَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ مَنْشُوراً تَشْهَدُ فِيهِ عَلَى نَفْسِكَ ثُمَّ انْصَرَفَ‏ عَنِّي فَأَتَانِي مُنْكَرٌ …

Visits: 120

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*