۱۰۰۶) ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ

۲ ذی‌القعده ۱۴۴۱

ترجمه

پاره‌ای [از آنان] از اولین‌ها [هستند]؛

نکات ادبی

این آیه عینا شبیه آیه ۱۳ همین سوره است (جلسه ۹۸۰ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-13/)

شأن نزول[۱]

حدیث

۱) ابوسعید مدائنی گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ پرسیدم. حضرت (علیه السلام) فرمود: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین، حزقیل مؤمن آل فرعون است. و و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۴۸؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۲۱[۲]

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ سَالِمٍ بَيَّاعِ الزُّطِّيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيَّ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ قَالَ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ حِزْقِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع.

البته در جلسه ۹۸۰ حدیث۲ این مضمون ناظر به مقربان و آیه «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ» مطرح شد. هرچند در                         بحار الأنوار، ج‏۳۵، ص۳۳۳ حدیث را به همین صورت، علاوه بر کتاب «تاویل الایات الظاهر»، از کتاب «كنز جامع الفوائد» نیز نقل کرده است.

 

۲) از ابن عباس روایت شده است که پیامبر ص فرمودند: همه این دو پاره [= ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ: پاره‌ای از اولین و پاره‌ای از بعدی‌ها] از امت من است.

مجمع البيان، ج‏۹، ص۳۳۱

روي ذلك مرفوعا عن سعيد بن جبير عن ابن عباس عن النبي ص أنه قال جميع الثلتين من أمتي‏.

شبیه این حدیث از طریق برخی دیگر از صحابه هم روایت شده است؛‌ر.ک: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۲، ص۶[۳]

تدبر

۱) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»

با اینکه در مشابه این آیه که در خصوص مقربان و سابقون ذکر شد (آیه۱۳) درباره اینکه این دسته‌بندی ناظر به چه کسانی است شش قول وجود داشت (که عبارت بودند از: (۱) امتهای قبلی- امت پیامبر اسلام؛ (۲)‌ اولین و آخرین در همین امت اسلام (که خود همین ظرفیت احتمالات متعددی داشت؛‌مثلا اصحاب و بقیه امت؛‌یا اصحاب زمان ائمه و شیعیان زمان غیبت؛ یا …) (۳) ناظر به زمان پیامبر ص و ناظر به دو گروه مطرح شده در این آیه ۱۰۰ سوره توبة، یعنی ایمان آورندگان به اسلام در دوره سختی و سپس بقیه مسلمانان؛ (۴) مومنانی که اهل عمل صالح‌اند و ذریه‌هایشان که از آنان پیروی کردند با توجه به آیه۲۱ سوره طور/۲۱؛ (۵) ناظر به همه امتها یعنی در امت هر پیامبری، آنان که در صدر امت بودند و آنان که بعدا آمدند؛ (۶) خود پیامبران، که در روزگاران نخستین زیاد بودند و و هرچه به آخرالزمان نزدیک شدیم تعدادشان کمتر شد)، اما اینجا درباره اینکه مقصود از این «ثله» و جماعتی که از اصحاب یمین در اولین و آخرین هستند چه کسانی‌اند فقط دو قول اول مطرح شده است؛  و به نظر می‌رسد تطبیق قول ۴ و ۵ بر این آیه نیز ممکن باشد؛ و در هر صورت با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا مورد نظر بودن تمام اینها بعید نیست.

اما دو قولی که غالب مفسران اشاره کرده‌اند:

الف. مومنانی که در زمان پیامبران قبلی می‌زیستند و بدانها ایمان آوردند (که در این صورت مقصود از «ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرینَ» مومنانی است که به پیامبر اسلام ص ایمان آورند.) (حسن و مقاتل و عطاء و …، به نقل از مجمع البيان، ج‏۹، ص۳۳۱[۴]) که این قول با حدیث ۱ هماهنگ است.

ب. طبقه اول از مومنانی که همراه پیامبر اسلام ص بودند (که در این صورت مقصود از «ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرینَ» مومنانی است که بعد از پیامبر اسلام ص به ایشان ایمان آورند.) (تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۴۹[۵]؛ و نیز مجاهد، ضحاک، زجاج، به نقل از مجمع البيان، ج‏۹، ص۳۳۱[۶]) که این قول با روایتی که هر دو «ثلة» را از این امت می‌داند (حدیث۲) منطبق می‌شود.

و دو قول دیگری که امکان تطبیق آن بر این آیه نیز وجود دارد:

ج. با توجه به آیه «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ» (طور/۲۱) اینکه این دو آیه «ثُلَّةٌ … وَ ثُلَّةٌ…» ناظر باشد به مومنانی که اهل عمل صالح‌اند و ذریه‌هایشان که از آنان پیروی کردند (چنانکه در همان جلسه ۹۸۰ نیز گذشت) در خصوص اصحاب یمین بیشتر محتمل است تا سابقون.

د. ناظر به هر امتی باشد؛ یعنی در هر امتی جماعت عظیمی از اصحاب یمین‌شان مومنانی‌اند که پیامبر خودشان را درک کردند، جماعت عظیمی از اصحاب یمین‌شان مومنانی‌اند که بعدا آمدند و پیامبر خودشان را درک نکردند.

البته ناظر به این دسته‌بندی نکته‌ای در خصوص «ثلة من الآخرین» پیش خواهد آمد که در آیه بعد بیان خواهد شد.

 

۲) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»

هيچ گاه جهان از افراد خوب خالى نبوده است. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۲۷)

 

۳) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»

در آیاتی که ناظر به السابقون بود این تعبیر «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ…» را ابتدا آورد و سپس سراغ حال و روز آنان در بهشت رفت؛ اما در این آیات که ناظر به اصحاب یمین است ابتدا حال و روز آنان در بهشت را توضیح داد سپس به این دسته‌بندی اشاره کرد. چرا؟

الف. چه‌بسا می‌خواهد نشان دهد که سابقون ابتداءاً هیچ التفاتی به حوریان و خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و سایر نعمتهای بهشتی ندارند؛‌ اما اصحاب یمین بدین‌ها التفات دارند و برخورداری از اینها هم برایشان مهم است؛ پس سابقون [و ویژگی های خود آنان، از جمله اینکه مقربان‌اند و هم در گذشتگان بودند و در هم در بعدی‌ها] را ابتدا یاد می‌کند و سپس می‌فرماید این نعمتها برای شماست؛ اما در مورد اصحاب یمین ابتدا بهشت و اهل بهشت [آن زنانی که آن گونه آفریده و انشاء‌شده بودند] را ذکر می‌کند و سپس گویی به این اهل بهشت می‌گوید که اینها بر شما وارد می‌شوند (مفاتيح الغيب، ج‏۲۹، ص۴۰۸[۷])

ب. سابقون همان مقربان‌اند، پس عبادتشان عبادت احرار است و آنچه آنان را به عبودیت کشانده نه شوق به بهشت بوده و نه ترس از جهنم؛ پس بهترین سخن برای آنان همین است که بدانند «مقربون» هستند و در قرب خدا جای دارند و اینکه برای آنان از توصیف بهشت شروع کنند توجیهی ندارد؛ اما اصحاب یمین عبادتشان عبادت تجار و عبید (یعنی از ترس جهنم و شوق بهشت) است؛ از این رو برشمردن نعمتهای بهشتی برای آنان مشوقی است که آنان را به این سمت بکشاند؛ پس ابتدا از نعمتهای بهشتی‌شان سخن گفت و در نهایت سراغ خودش آنها و دسته‌بندی‌شان رفت.

ج.  سابقون و مقربان چنان در توحید غوطه ورند که مظهر اسماء و صفات الهی گردیده‌اند و بهشت و نعمتهای بهشتی فرع بر وجود آنها شده است؛ چنانکه در جای دیگر اشاره کرد که اصلا آنان اند که چشمه‌های بهشتی را می‌جوشانند (عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيرا؛ انسان/۶) و به یک معنای عمیق، بهشت، فرع بر وجود آنهاست (لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكِ؛ الأنوار في مولد النبي ص، ص۶؛ مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏۱، ص۲۱۷)؛ پس ابتدا از مقرب بودن و دسته‌بندی خود آنان سخن گفت سپس از بهشت؛ اما در مورد اصحاب یمین ابتدا از بهشت سخن گفت سپس از آنان و دسته‌بندی‌شان؛ و با این تقابل چه‌بسا می خواهد بفهماند که قوام بهشت به سابقون است و سابقون در آن مقام بوده‌اند و اصحاب یمین بر آنها وارد می‌شوند.

د. …

 

۴) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»

چرا «ثلة» را نکره آورد؟

الف. برای اینکه نشان دهد همه اولین و آخرین را شامل نمی‌شود و فقط جماعتی از آنان را شامل می‌شود شبیه اینکه تعبیر شود مردی از جمله مردان. (مجمع البيان، ج‏۹، ص۳۳۱[۸])

ب. …

 

 


[۱] . قال في الكشاف، في تفسير الآية: فإن قلت: فقد روي أنها لما نزلت شق ذلك على المسلمين فما زال رسول الله ص يراجع ربه حتى نزلت «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ». قلت: هذا لا يصح لأمرين: أحدهما: أن هذه الآية واردة في السابقين ورودا ظاهرا و كذلك الثانية في أصحاب اليمين، أ لا ترى كيف عطف أصحاب اليمين و وعدهم على السابقين و وعدهم؟ الثاني: أن النسخ في الأخبار غير جائز. انتهى. و أجيب عنه بأنه يمكن أن يحمل الحديث على أن الصحابة لما سمعوا الآية الأولى حسبوا أن الأمر في هذه الأمة يذهب على هذا النهج فيكون أصحاب اليمين ثلة من الأولين و قليلا منهم فيكون الفائزون بالجنة في هذه الأمة أقل منهم في الأمم السالفة فنزلت «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ» فزال حزنهم، و معنى نسخ الآية السابقة إزالة حسبانهم المذكور. و أنت خبير بأنه حمل على ما لا دليل عليه من جهة اللفظ و اللفظ يأباه و خاصة حمل نسخ الآية على إزالة الحسبان، و حال الرواية الأولى و خاصة من جهة ذيلها كحال هذه الرواية.

[۲] . سندش این چنین است: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی التَّمِیمِی عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ الصَّیرَفِی عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْمَدَائِنِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع…

[۳] . فِرْدَوْسِ الدَّيْلَمِيِّ قَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ هُمَا مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ.

[۴] . «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ» أي جماعة من الأمم الماضية التي كانت قبل هذه الأمة و جماعة من مؤمني هذه الأمة قال الحسن سابقوا الأمم الماضية أكثر من سابقي هذه الأمة و تابعو الأمم الماضية مثل تابعي هذه الأمة إن أصحاب اليمين منهم مثل أصحاب اليمين منا … و هذا الذي ذكرناه قول مقاتل و عطاء و جماعة من المفسرين… و مما يؤيد القول الأول و يعضده من طريق الرواية ما رواه نقلة الأخبار بالإسناد عن ابن مسعود (حدیث۲)

[۵] . لِأَصْحابِ الْيَمِينِ أصحاب أمير المؤمنين ع‏ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ قال من الطبقة الأولى التي كانت مع النبي ص و ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ قال بعد النبي ص من هذه الأمة.

[۶] . ذهب جماعة منهم أن الثلتين جميعا من هذه الأمة و هو قول مجاهد و الضحاك و اختيار الزجاج و روي ذلك مرفوعا عن سعيد بن جبير عن ابن عباس عن النبي ص أنه قال جميع الثلتين من أمتي‏.

[۷] . فخر رازی با اینکه این تبیین را خیلی خوب شروع کرد اما روحیه اشعری‌گری‌اش که بنوعی اصالت ماده در فهم مراتب ماوراء را در خود دارد موجب می‌شود در ادامه توضیحاتی دهد که واقعا سطح بحث را بسیار تنزل می‌دهد و این تقرب مقربان و اولویت آنان را کاملا مکانی تفسیر می‌کند. متن کامل عبارات او بدین قرار است:

هنا لطيفة: و هي أنه تعالى قال في السابقين: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ [الواقعة: ۱۳] قبل ذكر السرر و الفاكهة و الحور و ذكر في أصحاب اليمين: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ بعد ذكر هذه النعم، نقول: السابقون لا يلتفتون إلى الحور العين و المأكول و المشروب و نعم الجنة تتشرف بهم، و أصحاب اليمين يلتفتون إليها فقدم ذكرها عليهم ثم قال: هذا لكم و أما السابقون فذكرهم أولا ثم ذكر مكانهم، فكأنه قال لأهل الجنة هؤلاء واردون عليكم. و الذي يتمم هذه اللطيفة أنه تعالى لم يقدم ثلة السابقين إلا لكونهم مقربين حسا فقال: الْمُقَرَّبُونَ فِي جَنَّاتِ [الواقعة: ۱۱، ۱۲] ثم قال: ثُلَّةٌ ثم ذكر النعم لكونها فوق الدنيا إلا المودة في القربى من اللّه فإنها فوق كل شي‏ء، و إلى هذا أشار بقوله تعالى: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ [الشورى: ۲۳] أي في المؤمنين و وعد المرسلين بالزلفى في قوله: وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏* [ص: ۲۵] و أما قوله: فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ [الواقعة: ۱۲] فقد ذكرنا أنه لتمييز مقربي المؤمنين من مقربي الملائكة، فإنهم مقربون في الجنة و هم مقربون في أماكنهم لقضاء الأشغال التي للناس و غيرهم بقدرة اللّه و قد بان من هذا أن المراد من أصحاب اليمين هم الناجون الذين أذنبوا و أسرفوا و عفا اللّه عنهم بسبب أدنى حسنة لا الذين غلبت‏ حسناتهم و كثرت.

[۸] . إنما نكر سبحانه الثلة ليدل على أنه ليس لجميع الأولين و الآخرين و إنما هو لجماعة منهم كما يقال رجل من جملة الرجال.

Visits: 47

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*