۱۰۲۶) أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ

۲۳-۲۴ ذی‌الحجه ۱۴۴۱

ترجمه

آیا شمایید که آن را می‌آفرینید یا ماییم که آفرینندگانیم؟!

اختلاف قرائت

أَ أَنْتُمْ / أَ انْتُمْ / أَ آنْتُمْ[۱]

 نکات ادبی

تَخْلُقُونَهُ / الْخالِقُونَ

در دو آیه قبل‌تر بیان شد که کلمه «خَلق» مصدری است (= آفرینش) که در بسیاری از موارد در معنای مفعولی به کار می‌رود (= مخلوق، آفریده شده) و در این آیه هر دو معنا (آفرینش، آفریدگان) می‌تواند اراده شده باشد.

اهل لغت معتقدند اصل این ماده دلالت بر «تقدیر» (تعیین اندازه) داشته است، چنانکه «خُلق» (به معنای خوی و خصلت و اخلاقیات شخصی) را هم از این جهت «خلق» نامیده‌اند که بیانگر ویژگی‌هایی است که در صاحب آن معین و مقدر شده است و برخی گفته‌اند کلمه «خلق» به نحو خاص به معنای «ایجاد کردن بر اساس یک کیفیت [و محاسبه] خاص» می‌باشد که هم در مورد ایجاد بی‌سابقه، و هم ایجاد چیزی از چیز دیگر به کار می‌رود.

جلسه ۱۰۲۴ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-57/

حدیث

۱) از امام حسن عسکری روایتی طولانی در تفسیر آیات سوره بقره که داستان گاو بنی‌اسرائیل است روایت شده است. در فرازی از این روایت آمده است:

و این است آنچه که خداوند عز و جل حکایت کرد: «و هنگامی که موسی به قومش گفت که همانا خداوند به شما دستور می‌دهد« یعنی دستور خواهد داد «که گاوی را ذبح کنید» اگر که می‌خواهید از قاتل باخبر شوید؛ و با قسمتی از آن به مقتول بزنید تا زنده شود و از قاتل خبر دهد. «گفتند» ای موسی «ما را مسخره گرفته‌ای؟» و گمان می‌کنی که خداوند به ما دستور می‌دهد که گاوی را ذبح کنیم و قطعه‌ای از این مردار را برگیریم و با آن به آن مرده بزنیم، آنگاه یکی از این دو مردار به خاطر برخورد با مردار دیگر زنده می‌شود؟ چگونه چنین چیزی می‌شود؟ حضرت موسی «گفت: به خداوند پناه می‌برم که از جاهلان باشم» (بقره/۶۷) و به خداوند متعال چیزی را نسبت دهم که به من نگفته باشد؛ ‌و اینکه از جاهلان باشم و با امر خدا بر اساس قیاس بدانچه مشاهده کرده‌ام مخالفت کنم و سخن خداوند عز و جل و امر او را کنار بگذارم.

سپس حضرت موسی ع به آنها فرمود: آیا چنین نیست که منی مرد یک نطفه مرده (غیرزنده) است و منی زن هم همین طور؛ و این دو شیء ‌مرده با هم برخورد می‌کنند و خداوند متعال از برخورد این دو مرده یک انسان زنده با سر و سامان ایجاد می‌کند؟ …

در فراز دیگری از این داستان در ادامه آیات، امام حسن عسگری فرمودند:

[خداوند فرمود] «پس گفتیم که به آن بزنند با قسمتی از این» یعنی قسمتی از گاو «این چنین خداوند مرده را زنده می‌کند» (بقره/۷۳) در دنیا و آخرت همان گونه که مرداری را با برخورد به مردار دیگر زنده کرد. اما در دنیا پس همین که منی مرد به منی زن برخورد می‌کند و خداوند آن چیزی را که در صلب‌ها و رَحِم‌ها بوده را زنده می‌گرداند؛

و اما در آخرت پس همانا خداوند متعال نازل می‌کند بین دو نفخه صور و بعد از نفخه اول، از پایین آسمان دنیا از آن «دریای آکنده» (طور/۶) و آن چیزی شبیه منی مردان است، پس از آن بارانی بر زمین می‌بارد و آن آب منی‌مانند با مردگان پوسیده درمی‌آمیزد پس از زمین می‌رویند و زنده می‌شوند…

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص۲۷۵-۲۷۶ و ۲۸۲

قَالَ الْإِمَامُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیهُودِ الْمَدِینَةِ: وَ اذْكُرُوا «إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» …[۲]

فَذَلِكَ مَا حَكَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ» أَی سَیأْمُرُكُمْ «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» إِنْ أَرَدْتُمُ الْوُقُوفَ عَلَى الْقَاتِلِ، وَ تَضْرِبُوا الْمَقْتُولَ بِبَعْضِهَا لِیحْیا وَ یخْبِرَ بِالْقَاتِلِ. «قالُوا» یا مُوسَى «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً» [وَ] سُخْرِیةً تَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ یأْمُرُنَا أَنْ نَذْبَحَ بَقَرَةً، وَ نَأْخُذَ قِطْعَةً مِنْ مَیتٍ، وَ نَضْرِبَ بِهَا مَیتاً، فَیحْیا أَحَدُ الْمَیتَینِ بِمُلَاقَاةِ بَعْضِ الْمَیتِ الْآخَرِ [لَهُ‏]، فَكَیفَ یكُونُ هَذَا؟ «قالَ» مُوسَى «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» أَنْسُبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَا لَمْ یقُلْ لِی، وَ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ، أُعَارِضَ أَمْرَ اللَّهِ بِقِیاسِی عَلَى مَا شَاهَدْتُ، دَافِعاً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمْرِهِ.

ثُمَّ قَالَ مُوسَى ع: أَ وَ لَیسَ مَاءُ الرَّجُلِ نُطْفَةً مَیتَةً، وَ مَاءُ الْمَرْأَةِ كَذَلِكَ، مَیتَانِ یلْتَقِیانِ فَیحْدِثُ اللَّهُ تَعَالِی مِنِ الْتِقَاءِ الْمَیتَینِ بَشَراً حَیاً سَوِیاً …*

… «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها» بِبَعْضِ الْبَقَرَةِ «كَذلِكَ یحْی اللَّهُ الْمَوْتى»‏ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ كَمَا أَحْیا الْمَیتَ بِمُلَاقَاةِ مَیتٍ آخَرَ لَهُ.

أَمَّا فِی الدُّنْیا فَیلَاقِی مَاءُ الرَّجُلِ مَاءَ الْمَرْأَةِ فَیحْیی اللَّهُ الَّذِی كَانَ فِی الْأَصْلَابِ وَ الْأَرْحَامِ حَیاً.

وَ أَمَّا فِی الْآخِرَةِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى ینْزِلُ بَینَ نَفْخَتَی الصُّورِ بَعْدَ مَا ینْفَخَ النَّفْخَةُ الْأُولَى مِنْ دُوَینِ السَّمَاءِ الدُّنْیا مِنَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى [فِیهِ‏] وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ هِی مَنِی كَمَنِی الرِّجَالِ، فَیمْطُرُ ذَلِكَ عَلَى الْأَرْضِ فَیلْقَى الْمَاءُ الْمَنِی مَعَ الْأَمْوَاتِ الْبَالِیةِ فَینْبُتُونَ مِنَ الْأَرْضِ وَ یحْیوْنَ.

* استدلال حضرت موسی ع دو فراز دارد که فراز دومش به آیه ۶۳ مرتبط می‌شود که ان شاءالله در آنجا (جلسه ۱۰۳۱) خواهد آمد.

 

۲) در فرازی از روایت معروف به توحید مفضل از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:

ای مفضل به بیان افرینش انسان آغاز می‌كنیم؛ پس از ان عبرت بیاموز. نخستین مرحلۀ آن تدبیر جنین در رحم است او در تاریكی های سه گانه در حجاب است: تاریكی شكم؛ تاریكی رحم؛ و تاریكی بچه‌دان؛ به طوری كه نه می‌تواند غذایی برای خود فراهم آورد یا گزندی را از خود دور كند یا سودی را به سوی خویش كشاند یا زیانی را از خویش براند؛ غذایش از خون حیض به او می‌رسد چنان كه آب گیاه را تغذیه می‌كند. این پیوسته خوراك اوست تا آن گاه كه چون خلقتش كامل شد و بدنش محكم گردید و پوستش برای تماس با هوا و چشمش برای دریافت نور آماده شد درد زایمان مادرش را می‌گیرد و او جنین را سخت ناراحت می‌كند و بر او فشار می‌آورد تا آن كه زاده شود. چون زاده شد آن خونی كه از خون مادرش او را تغذیه می‌كرد به پستان های مادرش منتقل می‌گردد و آن مزه و رنگ قبلی به نوع دیگری از غذا تبدیل می‌شود كه برای بدن نوزاد سازگارتر از خون است و هنگام نیازش به آن به او می‌رسد. زمانی كه به دنیا می‌آید دهانش را مزه مزه می‌كند و لبانش را تكان می‌دهد و با این كار شیر می‌طلبد و پستان های مادرش را همچون دو خیک که برای حاجت وی آویخته شده می‌یابد؛‌تا زمانی که بدن تر و تازه است و معده و روده نازک و اعضای بدنش نرم است از آن تغذیه می‌کند …

توحید المفضل، ص۴۷-۴۸؛ بحار الأنوار، ج۳، ص۶۲ و ج‏۵۷، ص۳۷۸ (ترجمه برگرفته از کتاب انسان‌شناسی از منظر قرآن و حدیث (ری‌شهری)، ص۸۷)

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَال‏ …  فَدَخَلْتُ عَلَى مَوْلَای صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ فَرَآنِی مُنْكَسِراً فَقَال‏ …

نَبْتَدِئُ یا مُفَضَّلُ بِذِكْرِ خَلْقِ الْإِنْسَانِ فَاعْتَبِرْ بِهِ فَأَوَّلُ‏ ذَلِكَ مَا یدَبَّرُ بِهِ الْجَنِینُ فِی الرَّحِمِ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ظُلْمَةِ الْبَطْنِ وَ ظُلْمَةِ الرَّحِمِ وَ ظُلْمَةِ الْمَشِیمَةِ حَیثُ لَا حِیلَةَ عِنْدَهُ فِی طَلَبِ غِذَاءٍ وَ لَا دَفْعِ أَذًى وَ لَا اسْتِجْلَابِ مَنْفَعَةٍ وَ لَا دَفْعِ مَضَرَّةٍ فَإِنَّهُ یجْرِی إِلَیهِ مِنْ دَمِ الْحَیضِ مَا یغْذُوهُ كَمَا یغْذُو الْمَاءُ النَّبَاتَ. فَلَا یزَالُ ذَلِكَ غِذَاءَهُ حَتَّى إِذَا كَمَلَ خَلْقُهُ وَ اسْتَحْكَمَ بَدَنُهُ وَ قَوِی أَدِیمُهُ عَلَى مُبَاشَرَةِ الْهَوَاءِ وَ بَصَرُهُ عَلَى مُلَاقَاةِ الضِّیاءِ هَاجَ الطَّلْقُ بِأُمِّهِ فَأَزْعَجَهُ أَشَدَّ إِزْعَاجٍ وَ أَعْنَفَهُ حَتَّى یولَدَ فَإِذَا [وَ إِذَا] وُلِدَ صَرَفَ ذَلِكَ الدَّمَ الَّذِی كَانَ یغْذُوهُ مِنْ دَمِ أُمِّهِ إِلَى ثَدْیهَا [ثَدْییهَا] وَ [فَ] انْقَلَبَ الطَّعْمُ وَ اللَّوْنُ إِلَى ضَرْبٍ آخَرَ مِنَ الْغِذَاءِ وَ هُوَ أَشَدُّ مُوَافَقَةً لِلْمَوْلُودِ مِنَ الدَّمِ فَیوَافِیهِ فِی وَقْتِ حَاجَتِهِ إِلَیهِ فَحِینَ یولَدُ قَدْ تَلَمَّظَ وَ حَرَّكَ شَفَتَیهِ طَلَباً لِلرَّضَاعِ فَهُوَ یجِدُ ثَدْی [ثَدْیی] أُمِّهِ كَالْإِدَاوَتَینِ الْمُعَلَّقَتَینِ لِحَاجَتِهِ فَلَا یزَالُ یغْتَذِی بِاللَّبَنِ مَا دَامَ رَطْبَ الْبَدَنِ رَقِیقَ الْأَمْعَاءِ لَینَ الْأَعْضَاءِ …

 

۳) در منابع اهل سنت از حجر مرادی روایت شده که گفته است:

خدمت حضرت علی ع بودم و می‌نشیدم که داشت نماز شب می‌خواند و چون به این آیه رسید که «آیا دقت کرده‌اید در آنچه با [ریختن] منی مقدر می‌کنید؟! آیا شمایید که آن را می‌آفرینید یا ماییم که آفرینندگانیم؟!» (واقعه/۵۸-۵۹) سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !

سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که آن را کشت می‌کنید یا ماییم که کشتکارانیم؟!» (واقعه/۶۳) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !

سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که آن را نازل می‌کنید یا ماییم که نازل‌کنندگانیم؟!» (واقعه/۶۹) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !

سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که درختش را ایجاد می‌کنید یا ماییم که ایجاد‌کنندگانیم؟!» (واقعه/۷۲) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !

الدر المنثور، ج‏۶، ص۱۶۰

أخرج عبد الرزاق و ابن المنذر و الحاكم و البیهقی فی سننه عن حجر المرادی رضى الله عنه قال:

كنت عند على رضى الله عنه فسمعته و هو یصلى باللیل یقرأ فمر بهذه الآیة «أَ فَرَأَیتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.

ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.

ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.

ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.

تدبر

۱) «أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ»

به دنیا آوردن فرزند شبیه‌ترین کار انسان است به آفرینش؛ اما خداوند روی همینجا دست گذاشت که آیا در همین مورد شما آفریدید یا باز آفریدگار همان طفلِ شما هم ما بودیم؟ یعنی همانجایی که بالاترین جایی است که می‌توانید ادعایی شبیه آفرینش کنید وقتی خودتان خوب دقت کنید باز می‌بینید که خودتان هم نمی‌دانید چگونه آن نطفه شما به موجودی زنده تبدیل شد و می‌یابید که در واقع باز هم ماییم که آفریننده‌ایم. خوب اگر آفرینش این گونه در دست ماست چرا همچنان حقیقت معاد و وابستگی‌تان به ما که از روز روشن‌تر است را تصدیق نمی‌کنید؟

 

۲) «أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ»

تعبیر آفریدن را برای «شما» به صورت فعل «می‌آفرینید» و با مفعول معین «ه» آورد؛ اما برای «ما» (یعنی خود خداوند) به صورت اسم فاعل و بدون مفعول و نیز با صورت حصر (حرف «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد) آورد. چرا؟

الف. این از باب تاکید شدید بر مساله است؛ در واقع می‌فرماید شما حتی در همین یک موردی هم که بیشترین احتمالش را دارد که بتوان شما را خالق دانست از انجام فعل آفریدن عاجزید؛ اما ما اساسا دارای صفت خالقیت آن هم به طور انحصاری هستیم؛ آنگاه چگونه شما که حتی یک بار هم نمی‌توانید چیزی بیافرینید در برابر ما که خالق همه چیز هستیم راه تکذیب را در پیش گرفته‌اید؟!

ب. …

 

 


[۱] . قرأ نافع وابن كثير وورش من طريق الأصبهاني ورويس وابن محيصن «أ انتم» بتسهيل الهمزة الثانية بدون إدخال ألف بينهما.

. وقرأ أبو عمرو وأبو جعفر ونافع برواية قالون وهشام بخلاف عنه ويعقوب برواية رويس وزيد واليزيدي بتسهيل الثانية وإدخال ألف بينهما.

. وقرأ ورش الأزرق بإبدال الثانية ألفا مع المد للساكنين، الألف المبدلة والنون، وأنكر هذا الوجه الزمخشري، ورده أبو حيان وغيره.

. وقرأ بالتخفيف مع المد هشام في وجهه الثاني.

. وقرأ ابن ذكوان وعاصم وحمزة والكسائي وابن عامر وخلف

روح و الحسن و الاعمش بالتحقیق فیهما مع القصر، و هو الوجه الثالث لهشام من طریق الداجوانی.

. و اذا وقف حمزة سهل و حقق، لانه متوسط بزائد، و له ایضا إبدالها ألفا.

وتقدمت هذه القراءات في الآية ۴۰ من سورة البقرة. (معجم القراءات ج۹، ص۳۰۸-۳۰۹)

[۲] . تَضْرِبُونَ بِبَعْضِهَا هَذَا الْمَقْتُولَ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ لِيَقُومَ حَيّاً سَوِيّاً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ يُخْبِرَكُمْ بِقَاتِلِهِ. وَ ذَلِكَ حِينَ أُلْقِيَ الْقَتِيلُ بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ، فَأَلْزَمَ مُوسَى ع أَهْلَ الْقَبِيلَةِ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى أَنْ يَحْلِفَ خَمْسُونَ مِنْ أَمَاثِلِهِمْ بِاللَّهِ الْقَوِيِّ الشَّدِيدِ إِلَهِ [مُوسَى وَ] بَنِي إِسْرَائِيلَ، مُفَضِّلِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ عَلَى الْبَرَايَا أَجْمَعِينَ [إِنَّا] مَا قَتَلْنَاهُ، وَ لَا عَلِمْنَا لَهُ قَاتِلًا، فَإِنْ حَلَفُوا بِذَلِكَ غَرِمُوا دِيَةَ الْمَقْتُولِ، وَ إِنْ نَكَلُوا نَصُّوا عَلَى الْقَاتِلِ أَوْ أَقَرَّ الْقَاتِلُ فَيُقَادُ «۱» مِنْهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلُوا حُبِسُوا فِي مَحْبَسٍ ضَنْكٍ إِلَى أَنْ يَحْلِفُوا أَوْ يُقِرُّوا أَوْ يَشْهَدُوا عَلَى الْقَاتِلِ. فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَ مَا وَقَتْ أَيْمَانُنَا أَمْوَالَنَا وَ [لَا] أَمْوَالُنَا أَيْمَانَنَا قَالَ: لَا، هَكَذَا حَكَمَ اللَّهُ. وَ كَانَ السَّبَبُ: أَنَّ امْرَأَةً حَسْنَاءَ ذَاتَ جَمَالٍ وَ خَلْقٍ كَامِلٍ، وَ فَضْلٍ بَارِعٍ، وَ نَسَبٍ شَرِيفٍ وَ سَتْرٍ ثَخِينٍ كَثُرَ خُطَّابُهَا، وَ كَانَ لَهَا بَنُو أَعْمَامٍ ثَلَاثَةٍ، فَرَضِيَتْ بِأَفْضَلِهِمْ عِلْماً وَ أَثْخَنِهِمْ‏ سِتْراً، وَ أَرَادَتِ التَّزْوِيجَ بِهِ، فَاشْتَدَّ حَسَدُ ابْنَيْ عَمِّهِ الْآخَرَيْنِ لَهُ [غَيْظاً]، وَ غَبَطَاهُ عَلَيْهَا لِإِيثَارِهَا إِيَّاهُ فَعَمَدَا إِلَى ابْنِ عَمِّهِمَا الْمَرْضِيِّ، فَأَخَذَاهُ إِلَى دَعْوَتِهِمَا، ثُمَّ قَتَلَاهُ وَ حَمَلَاهُ إِلَى مَحَلَّةٍ تَشْتَمِلُ عَلَى أَكْثَرَ قَبِيلَةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ، فَأَلْقَيَاهُ بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ لَيْلًا. فَلَمَّا أَصْبَحُوا وَجَدُوا الْقَتِيلَ هُنَاكَ، فَعُرِفَ حَالُهُ، فَجَاءَ ابْنَا عَمِّهِ الْقَاتِلَانِ لَهُ، فَمَزَّقَا [ثِيَابَهُمَا] عَلَى أَنْفُسِهِمَا، وَ حَثَيَا التُّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِمَا، وَ اسْتَعْدَيَا عَلَيْهِمْ، فَأَحْضَرَهُمْ مُوسَى ع وَ سَأَلَهُمْ، فَأَنْكَرُوا أَنْ يَكُونُوا قَتَلُوهُ أَوْ عَلِمُوا قَاتِلَهُ. فَقَالَ: فَحَكَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَنْ فَعَلَ هَذِهِ الْحَادِثَةَ مَا عَرَفْتُمُوهُ فَالْتَزَمُوهُ. فَقَالُوا: يَا مُوسَى أَيُّ نَفْعٍ فِي أَيْمَانِنَا [لَنَا] إِذَا لَمْ تَدْرَأْ عَنَّا الْغَرَامَةَ الثَّقِيلَةَ أَمْ أَيُّ نَفْعٍ فِي غَرَامَتِنَا لَنَا إِذَا لَمْ تَدْرَأْ عَنَّا الْأَيْمَانَ فَقَالَ مُوسَى ع: كُلُّ النَّفْعِ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ الِايتِمَارِ لِأَمْرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عَمَّا نَهَى عَنْهُ. فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ غُرْمٌ ثَقِيلٌ وَ لَا جِنَايَةَ لَنَا، وَ أَيْمَانٌ غَلِيظَةٌ وَ لَا حَقَّ فِي رِقَابِنَا [لَوْ] أَنَّ اللَّهَ عَرَّفَنَا قَاتِلَهُ بِعَيْنِهِ، وَ كَفَانَا مَئُونَتَهُ، فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا هَذَا الْقَاتِلَ لِتَنْزِلَ بِهِ مَا يَسْتَحِقُّهُ مِنَ الْعِقَابِ، وَ يَنْكَشِفَ أَمْرُهُ لِذَوِي الْأَلْبَابِ. فَقَالَ مُوسَى ع: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ بَيَّنَ مَا أَحْكُمُ بِهِ فِي هَذَا، فَلَيْسَ لِي أَنْ أَقْتَرِحَ عَلَيْهِ غَيْرَ مَا حَكَمَ، وَ لَا أَعْتَرِضُ عَلَيْهِ فِيمَا أَمَرَ. أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّهُ لَمَّا حَرَّمَ الْعَمَلَ فِي يَوْمِ السَّبْتِ، وَ حَرَّمَ لَحْمَ الْجَمَلِ لَمْ يَكُنْ لَنَا أَنْ نَقْتَرِحَ عَلَيْهِ أَنْ يُغَيِّرَ مَا حَكَمَ بِهِ عَلَيْنَا مِنْ ذَلِكَ، بَلْ عَلَيْنَا أَنْ نُسَلِّمَ لَهُ حُكْمَهُ، وَ نَلْتَزِمَ مَا أَلْزَمَنَا، وَ هَمَّ بِأَنْ يَحْكُمَ عَلَيْهِمْ بِالَّذِي كَانَ يَحْكُمُ بِهِ عَلَى غَيْرِهِمْ فِي مِثْلِ حَادِثِهِمْ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ: يَا مُوسَى أَجِبْهُمْ إِلَى مَا اقْتَرَحُوا، وَ سَلْنِي أَنْ أُبَيِّنَ لَهُمُ الْقَاتِلَ لِيُقْتَلَ، وَ يَسْلَمَ غَيْرُهُ مِنَ التُّهَمَةِ وَ الْغَرَامَةِ، فَإِنِّي إِنَّمَا أُرِيدُ بِإِجَابَتِهِمْ إِلَى مَا اقْتَرَحُوا تَوْسِعَةَ الرِّزْقِ عَلَى رَجُلٍ مِنْ خِيَارِ أُمَّتِكَ، دِينُهُ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، وَ التَّفْضِيلُ لِمُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيٍّ بَعْدَهُ عَلَى سَائِرِ الْبَرَايَا، أُغْنِيهِ فِي الدُّنْيَا فِي هَذِهِ الْقَضِيَّةِ، لِيَكُونَ بَعْضَ ثَوَابِهِ عَنْ تَعْظِيمِهِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. فَقَالَ مُوسَى: يَا رَبِّ بَيِّنْ لَنَا قَاتِلَهُ. فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: قُلْ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِنَّ اللَّهَ يُبَيِّنُ لَكُمْ ذَلِكَ بِأَنْ يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً، فَتَضْرِبُوا بِبَعْضِهَا الْمَقْتُولَ فَيَحْيَا فَتُسْلِمُونَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ذَلِكَ، وَ إِلَّا فَكُفُّوا عَنِ الْمَسْأَلَةِ، وَ الْتَزِمُوا ظَاهِرَ حُكْمِي.

Visits: 164

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*