۱۰۳۴) بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ

۲۰ محرم ۱۴۴۱

ترجمه

بلکه ما محروم‌شدگانیم!

توجه:

این آیه دقیقا مشابه آیه ۲۷ سوره قلم است که قبلا (جلسه ۴۹۳ http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/) مورد بحث واقع شد. احادیث و تدبرهایی که در آنجا آمده مجددا تکرار نمی‌شود.

اختلاف قرائت

بَلْ نَحْنُ[۱]

نکات ادبی

مَحْرُومُونَ

قبلا بیان شد که ماده «حرم» در اصل به معنای «منع» (همراه با شدت) است و «حرام» آن چیزی است که ممنوع شده باشد، خواه بر اثر منع الهی، یا منع بشری، ویا به طور قهری، و خواه عقل این منع را پیش آورد یا شرع.

در تفاوت «حرام» و «منع» و «رد» گفته‌اند: حرام چیزی است که از اصل و اساس ممنوع باشد (چیزی که حتی قبل از اینکه بخواهند انجامش دهند، حکمش ممنوعیت باشد، مانند حرمت ربا)؛ اما منع و ممنوع، ناظر به بعد از پیدایش و وجود چیزی است [یعنی با اصل آن مساله کاری ندارد، بلکه با وقوعش در موردی خاص کار دارد] (مثلا منع از تحصیل یا سخن گفتنِ کسی) و رد، منع کردنی است که بعد از جریان یافتن و شروع عمل باشد.

«حَرَام» و «حَرَم» و «حَرِيم» همگی صفت مشبهه هستند در معنای چیزی که ممنوع است؛ و در میان آنها «حرم» دلالتش بر ممنوعیت شدیدتر از حرام است؛ و «حرام» نقطه مقابل «حلال» می‌باشد.

«حرمة» (حرمت) چیزی است که بی‌احترامی به آن روا نمی‌باشد؛ که تنها جمع آن، یعنی «حُرُمات»، در قرآن کریم به کار رفته است (مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّه؛ حج/۳۰)

منطقه مکه و مدینه را «حَرَم» (حَرَماً آمِناً؛ قصص/۵۷) گویند به خاطر اینکه در آنجا بسیاری از چیزهایی حرام است که در غیر آن منطقه بر افراد حلال است ویا همچنین به خاطر حرمت و احترام ویژه‌ای که آن منطقه‌ها دارند و ظاهرا به همین جهت تعابیری مانند الْمَسْجِدِ الْحَرامِ (توبه/۲۸)، الْبَيْتَ‏ الْحَرامَ (مائده/۲)، الشَّهْرُ الْحَرامُ‏ (مائده/۲) ، الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‏ (بقره/۱۹۸) نیز به کار رفته است.

«حُرُم» را جمع «حرام» (الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‏؛ توبه/۵) دانسته‌اند ولی به نظر می‌رسد که جمعِ «مُحرِم» هم می‌باشد «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ، مائده/۹۵؛ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً، مائده/۹۶) و وجه تسمیه «مُحرِم» (کسی که وارد حَرَم می‌شود و تکالیف خاصی دارد)، یا از جهت نسبت دادن وی به «حَرَم» مکه و مدینه است، و یا از جهت اینکه امور خاصی (مانند شکار و نکاح و …) بر او حرام می‌شود؛ و البته در مورد انسان وقتی وارد ماه حرام شود هم تعبیر «مُحرم» را به کار می برند.

«مَحرَم» هم به خویشاوندانی (ذوی الرحم) می‌گویند که ازدواج با آنها حرام است؛ که اگر چه این کلمه در قرآن کریم به کار نرفته، اما مصادیق آن در برخی از آیات (مثلا: نساء/۲۳؛ نور/۳۱) مطرح شده است.

«محروم» (معارج/۲۵، قلم/۲۷) هم کسی است که از مال و منال و خیرات بی‌بهره مانده، و اینها را از او بازداشته‌اند.

وقتی ماده «حرم» به باب تفعیل می‌رود (حَرَّمَ، مُحَرَّم) هم اصل تکلیف (حرام بودن) و هم اهمیت موضوع (حرمت داشتن) مورد توجه قرار می‌گیرد و تاکید و تشدید آن بیش از کلمه «حرام» است (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُم، نساء/۲۳؛ عِنْدَ بَيْتِكَ‏ الْمُحَرَّمِ‏، ابراهیم/۳۷؛  فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ‏، مائده/۲۶؛ وَ مُحَرَّمٌ‏ عَلى‏ أَزْواجِنا؛ انعام/۱۳۹؛ و …) و ظاهرا ماه «محرّم» را هم از این جهت چنینن نامیده‌اند که اولین ماه قمری است که کشتار را در آن حرام می دانستند.

جلسه ۴۹۳ http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/

حدیث

۱) از امیرالمؤمنین ع هم روایت شده که فرمودند:

کسی که به دنیا اعتماد کند چنین کسی است که حقیقتا شقاوتمند و محروم است.

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۴۰

مَنِ اعْتَمَدَ عَلَى الدُّنْيَا فَهُوَ الشَّقِيُّ الْمَحْرُومُ.

 

۲) از امام حسن عسکری ع از پدرانشان روایت شده که امير المؤمنين در يكى از خطبه‏هايش فرمودند:

اي مردم به راستى دنيا سرای نيستى و آخرت سرای بقاست؛ پس از گذرگاه خود توشه گيريد براى قرارگاه خويش؛ و پرده خود را نزد كسى كه اسرار شما بر او پنهان نیست ندريد؛ و دلهاى خود را از آن بيرون كنيد پيش از آنكه بدن‌هاى شما را از آن بيرون برند؛ که در دنيا زنده شديد و براى آخرت آفريده شديد. همانا دنيا چون زهر است، كسى آن را بخورد كه نشناسدش؛ بنده كه بمیرد فرشتگان گويند چه پيش داشت؛ و مردم گويند چه بر جا گذاشت. پس چیزی از پيش فرستيد تا از آن شما باشد و پس نیندازید كه به زيان شما خواهد بود. محروم كسى است كه از خیر و منفعت مالش محروم باشد و رشك بر آن برند كه بارش از صدقات و خيرات سنگين است و در بهشت بستر خود را گسترده و صراط خود به سوی آن را طیب نموده است.

الأمالي( للصدوق)، ص۱۱۰

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي بَعْضِ خُطَبِهِ:

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ بَقَاءٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَسْرَارُكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِي الدُّنْيَا حَيِيتُمْ [حُبِسْتُمْ‏] وَ لِلْآخِرَةِ خُلِقْتُمْ إِنَّمَا الدُّنْيَا كَالسَّمِّ يَأْكُلُهُ مَنْ لَا يَعْرِفُهُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ وَ قَالَ النَّاسُ مَا أَخَّرَ فَقَدِّمُوا فَضْلًا يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُؤَخِّرُوا كُلًّا يَكُنْ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ خَيْرَ مَالِهِ وَ الْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقَّلَ بِالصَّدَقَاتِ وَ الْخَيْرَاتِ مَوَازِينَهُ وَ أَحْسَنَ فِي الْجَنَّةِ بِهَا مِهَادَهُ وَ طَيَّبَ عَلَى الصِّرَاطِ بِهَا مَسْلَكَهُ.

 

۳) ابواسامه از امام صادق ع روایت شده است:

هنگامی که رسول الله ص رحلت کرد؛‌ شخصی برای عرض تسلیت کسی به در خانه ایشان آمد که صدایش را می‌شنیدند و خودش را نمی دیدند و گفت:

السلام علیکم اهل البیت و رحمة الله و برکاته؛ هر جانی چشنده مرگ است؛ و «جز این نیست که پاداش‌هایتان را روز قیامت تماماً دریافت می‌کنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بی‌شک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آل عمران/۱۸۵) همانا خداوند خود تسلیت‌بخش هر مصیبت و جبران‌کننده هر چیز از دست رفته، و جایگزین هر امر ازبین‌رونده‌ای است؛ پس تنها به خداوند اعتماد کنید و تنها به او دل ببندید؛ که محروم واقعی کسی است که از ثواب محروم شود؛ و السلام علیکم.

ابوالجارود همین مطلب را از امام باقر ع روایت کرده و در پایانش می‌گوید: به امام ع عرض کردم که در خانه چه کسی بود؟

فرمودند: علی ع و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام.

الكافي، ج‏۳، ص۲۲۱

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتِ التَّعْزِيَةُ أَتَاهُمْ آتٍ يَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا يَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ‏ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَزَاءٌ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفٌ مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكٌ لِمَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع مِثْلَهُ وَ زَادَ فِيهِ:

قُلْتُ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ؟

قَالَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع.

این روایت با سندهای متعدد در کتب شیعه و سنی روایت شده است؛ و در برخی بیان شده که گوینده این کلمات حضرت خضر بوده است؛ که برخی از آنها قبلا اشاره شد (جلسه ۹۰۸، تدبر۱۴؛حکایت۲ http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/)

 

۴) از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که:

یکبار امیرالمؤمنین ع همراه اصحابش نشسته بود و آنان را آماده جنگ می‌کرد که پیرمردی آمد که غبار سفر بر او نشسته بود و پرسید: امیرالمؤمنین ع کجاست؟

گفتید: ایشان است. به ایشان سلام کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین! من از ناحیه شام خدمت رسیده‌ام و پیرمردی هستم که از فضایل شما آن اندازه شنیده‌ام که به حساب نمی‌آید؛ و گمانم این است که بزودی شما را ترور خواهند کرد؛ ‌پس از آنچه خداوند به تو آموخته به من تعلیم فرما.

حضرت فرمودند: بله ای شیخ!

کسی که دو روزش یکسان باشد زیان‌دیده است؛

و کسی که همتش دنیا باشد خسرتش در هنگام فراق آن شدید خواهد بود؛

و کسی که فردایش از امروزش بدتر باشد، چنین کسی واقعا محروم است…

الأمالي( للصدوق)، ص۳۹۳؛ معاني الأخبار، ص۱۹۸

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُعَلَّى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَكْرٍ الْمُرَادِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:

بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ أَصْحَابِهِ يُعَبِّيهِمْ لِلْحَرْبِ إِذْ أَتَاهُ شَيْخٌ عَلَيْهِ شَحْبَةُ السَّفَرِ فَقَالَ أَيْنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع؟

فَقِيلَ هُوَ ذَا. فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَتَيْتُكَ مِنْ نَاحِيَةِ الشَّامِ وَ أَنَا شَيْخٌ كَبِيرٌ قَدْ سَمِعْتُ فِيكَ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا أُحْصِي وَ إِنِّي أَظُنُّكَ سَتُغْتَالُ فَعَلِّمْنِي مِمَّا عَلَّمَكَ اللَّهُ.

قَالَ نَعَمْ يَا شَيْخُ! مَنِ اعْتَدَلَ يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ؛ وَ مَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هِمَّتَهُ اشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا؛ وَ مَنْ كَانَ غَدُهُ شَرَّ يَوْمَيْهِ فَمَحْرُوم …[۲]

تدبر

۱) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

اگر خداوند کاری کند که دانه‌هایی که انسان می‌کارد به محصول نرسد و خس و خاشاکی شود؛ انسان‌هایی که منکر نقش خداوند بودند با دهان باز حسرت‌زده بر جای می‌مانند و می‌گویند که ما واقعا غرامت‌دیدگانیم! بلکه ما محروم‌شدگانیم!

«محروم» بودن چه نکته‌ای متفاوت از «مُغرم» بودن دارد؛ که اینان با تعبیر «بلکه …» بر آن تاکید کرده‌اند؟

الف. ماده «حرم» – چنانکه در نکات ادبی بیان شد – در جایی به کار می‌رود که چیزی از اصل و اساس ممنوع شده باشد. شاید غرامت‌دیده بودن اشاره است به اینکه سرمایه‌شان از دست رفت؛ اما با تعبیر محروم بودن می‌خواهند به یأس و ناامیدی خود از اینکه این وضعیتشان جبران شود اشاره کنند و بگویند نه‌تنها سرمایه‌مان را مفت از دست دادیم بلکه دیگر هرگونه راه جبرانش هم بر ما بسته شده و ما در منع و محرومیت همیشگی قرار گرفته‌ایم.

ب. با تعبیر «مغرمون» اشاره می‌کنند که با نابودی زراعت به عذاب گرسنگی گرفتار شده‌ایم؛‌ با تعبیر «محرومون» ناتوانی از اینکه بتوانیم این عذاب را از خود دفع کنیم. (مفاتيح الغيب، ج‏۲۹، ص۴۲۲[۳])

ج. این تعبیر که «بلکه ما محروم‌شدگانیم!» در دو جای قرآن کریم آمده است؛ و جالب اینکه در هر دو جا سخن دنیامدارانی است که زراعت دنیوی‌شان یکدفعه و برخلاف انتظارشان بر باد رفته و تمام محصولشان نابود گردیده است. آنان که دچار چنین وضعیتی شده‌اند در اینجا (سوره واقعه) ابتدا می‌گویند «ما واقعا غرامت‌دیدگانیم!» و سپس حرف خود را با این عبارت (بلکه ما محروم‌شدگانیم!) اصلاح و استدارک می‌کنند؛ اما در سوره قلم (آیات ۲۶-۲۷) ابتدا می‌گویند «ما قطعا گمراهانیم» و سپس این عبارت را بر زبان می‌رانند. در واقع در هر دو جا ابتدا به یک ضرر و زیان و ناکامی اشاره می‌کنند؛ ‌بعد مساله را بیش از این می‌بینند و به یک محرومیت (منع شدن از یک چیزی از اصل و اساس) اذعان می‌کنند.

شاید بتوان گفت در هر دو مورد اینان متوجه نقطه ضعف اساسی خود می‌شوند که مشکلشان این بود که مبنای زندگی خود را با محاسبات دنیوی تنظیم کرده‌اند؛ در حالی که از اصل و اساس چنین محاسبه‌ای نادرست بوده است؛‌و دیشه این محرومیتشان این بود که به دنیا اعتماد کردند. (حدیث۱)

د. …

 

۲) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً … بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

برخى انسان‏ها، تا محصولشان خار و خاشاك نشود و سرشان به سنگ نخورد، وجدانشان بيدار نمى‏شود. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۳۶)

 

۳) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

این منکران قیامت که محصول دنیوی‌شان خس و خاشاک شد خود را محروم واقعی می‌پندارند؛ در حالی که اصل و ریشه محرومیت آنها این نبود که اموالشان از دست رفت؛ ‌بلکه این بود که به جای اعتماد به خدا، به دنیا اعتماد کردند (حدیث۱) و از آخرت غفلت نموده و خود را از ثواب آخرت (حدیث۳) که منفعت اصلی مالشان در آنجا بدانها می‌رسد (حدیث۲) محروم کردند؛ و امروزشان بدتر از دیروزشان شد (حدیث۴).

 

 


[۱] . أدغم اللام في النون الكسائي (معجم القراءات ج۹، ص۳۱۴)

[۲] . ٌ وَ مَنْ لَمْ يُبَالِ بِمَا رُزِئَ مِنْ آخِرَتِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْيَاهُ فَهُوَ هَالِكٌ وَ مَنْ لَمْ يَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَيْهِ الْهَوَى وَ مَنْ كَانَ فِي نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ يَا شَيْخُ إِنَّ الدُّنْيَا خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ وَ لَهَا أَهْلٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ لَهَا أَهْلٌ ظَلَفَتْ أَنْفُسَهُمْ عَنْ مُفَاخَرَةِ أَهْلِ الدُّنْيَا لَا يَتَنَافَسُونَ فِي الدُّنْيَا وَ لَا يَفْرَحُونَ بِغَضَارَتِهَا وَ لَا يَحْزَنُونَ لِبُؤْسِهَا يَا شَيْخُ مَنْ خَافَ الْبَيَاتَ قَلَّ نَوْمُهُ مَا أَسْرَعَ اللَّيَالِيَ وَ الْأَيَّامَ فِي عُمُرِ الْعَبْدِ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ وَ عُدَّ كَلَامَكَ يَقِلَّ كَلَامُكَ إِلَّا بِخَيْرٍ يَا شَيْخُ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَى لِنَفْسِكَ وَ آتِ إِلَى النَّاسِ مَا تُحِبُّ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْكَ.

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْيَا يُمْسُونَ وَ يُصْبِحُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَبَيْنَ صَرِيعٍ يَتَلَوَّى وَ بَيْنَ عَائِدٍ وَ مَعُودٍ وَ آخَرَ بِنَفْسِهِ يَجُودُ وَ آخَرَ لَا يُرْجَى وَ آخَرَ مُسَجًّى وَ طَالِبِ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٍ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِي يَصِيرُ الْبَاقِي.

فَقَالَ لَهُ زَيْدُ بْنُ صُوحَانَ الْعَبْدِيُّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَيُّ سُلْطَانٍ أَغْلَبُ وَ أَقْوَى؟

قَالَ الْهَوَى.

قَالَ فَأَيُّ ذُلٍّ أَذَلُّ؟

قَالَ الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْيَا.

قَالَ فَأَيُّ فَقْرٍ أَشَدُّ؟

قَالَ الْكُفْرُ بَعْدَ الْإِيمَانِ.

قَالَ فَأَيُّ دَعْوَةٍ أَضَلُّ؟

قَالَ الدَّاعِي بِمَا لَا يَكُونُ.

قَالَ فَأَيُّ عَمَلٍ أَفْضَلُ؟

قَالَ التَّقْوَى.

قَالَ فَأَيُّ عَمَلٍ أَنْجَحُ؟

قَالَ طَلَبُ مَا عِنْدَ اللَّهِ.

قَالَ فَأَيُّ صَاحِبٍ شَرٌّ؟

قَالَ الْمُزَيِّنُ لَكَ مَعْصِيَةَ اللَّهِ.

قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَشْقَى؟

قَالَ مَنْ بَاعَ دِينَهُ بِدُنْيَا غَيْرِهِ.

قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَقْوَى؟

قَالَ الْحَلِيمُ.

قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَشَحُّ؟

قَالَ مَنْ أَخَذَ الْمَالَ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ فَجَعَلَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَكْيَسُ؟

قَالَ مَنْ أَبْصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَيِّهِ فَمَالَ إِلَى رُشْدِهِ.

قَالَ فَمَنْ أَحْلَمُ النَّاسِ؟

قَالَ الَّذِي لَا يَغْضَبُ.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَثْبَتُ رَأْياً؟

قَالَ مَنْ لَمْ يَغُرَّهُ النَّاسُ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ تَغُرَّهُ الدُّنْيَا بِتَشَوُّفِهَا.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَحْمَقُ؟

قَالَ الْمُغْتَرُّ بِالدُّنْيَا وَ هُوَ يَرَى مَا فِيهَا مِنْ تَقَلُّبِ أَحْوَالِهَا.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَشَدُّ حَسْرَةً؟

قَالَ الَّذِي حُرِمَ‏ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ.

قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَعْمَى؟

قَالَ الَّذِي عَمِلَ لِغَيْرِ اللَّهِ يَطْلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

قَالَ فَأَيُّ الْقُنُوعِ أَفْضَلُ؟

قَالَ الْقَانِعُ بِمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ.

قَالَ فَأَيُّ الْمَصَائِبِ أَشَدُّ؟

قَالَ الْمُصِيبَةُ بِالدِّينِ.

قَالَ فَأَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟

قَالَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟

قَالَ أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوَى وَ أَزْهَدُهُمْ فِي الدُّنْيَا.

قَالَ فَأَيُّ الْكَلَامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟

قَالَ كَثْرَةُ ذِكْرِهِ وَ التَّضَرُّعُ إِلَيْهِ وَ دُعَاؤُهُ.

قَالَ فَأَيُّ الْقَوْلِ أَصْدَقُ؟

قَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.

قَالَ فَأَيُّ الْأَعْمَالِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟

قَالَ التَّسْلِيمُ وَ الْوَرَعُ.

قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَكْرَمُ؟

قَالَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ.

ثُمَّ أَقْبَلَ ع عَلَى الشَّيْخِ فَقَالَ: يَا شَيْخُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَيَّقَ الدُّنْيَا عَلَيْهِمْ نَظَراً لَهُمْ فَزَهَّدَهُمْ فِيهَا وَ فِي حُطَامِهَا فَرَغِبُوا فِي دَارِ السَّلَامِ الَّذِي دَعَاهُمْ إِلَيْهِ وَ صَبَرُوا عَلَى ضِيقِ الْمَعِيشَةِ وَ صَبَرُوا عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ اشْتَاقُوا إِلَى مَا عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْكَرَامَةِ وَ بَذَلُوا أَنْفُسَهُمْ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ وَ كَانَتْ خَاتِمَةُ أَعْمَالِهِمُ الشَّهَادَةَ؛ فَلَقُوا اللَّهَ وَ هُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ وَ عَلِمُوا أَنَّ الْمَوْتَ سَبِيلُ مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِيَ. فَتَزَوَّدُوا لِآخِرَتِهِمْ غَيْرَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ لَبِسُوا الْخَشِنَ وَ صَبَرُوا عَلَى الْقُوتِ وَ قَدَّمُوا الْفَضْلَ وَ أَحَبُّوا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَبْغَضُوا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. أُولَئِكَ الْمَصَابِيحُ وَ أَهْلُ النَّعِيمِ فِي الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ.

فَقَالَ الشَّيْخُ فَأَيْنَ أَذْهَبُ وَ أَدَعُ الْجَنَّةَ وَ أَنَا أَرَاهَا وَ أَرَى أَهْلَهَا مَعَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؛ جَهِّزْنِي بِقُوَّةٍ أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى‏ عَدُوِّكَ.

فَأَعْطَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سِلَاحاً وَ حَمَلَهُ؛ فَكَانَ فِي الْحَرْبِ بَيْنَ يَدَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَضْرِبُ قُدُماً وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَعْجَبُ مِمَّا يَصْنَعُ. فَلَمَّا اشْتَدَّتِ الْحَرْبُ أَقْدَمَ فَرَسَهُ حَتَّى قُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ؛ وَ اتَّبَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَوَجَدَهُ صَرِيعاً وَ وَجَدَ دَابَّتَهُ وَ وَجَدَ سَيْفَهُ فِي ذِرَاعِهِ. فَلَمَّا انْقَضَتِ الْحَرْبُ أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع بِدَابَّتِهِ وَ سِلَاحِهِ؛ وَ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَيْهِ وَ قَالَ: هَذَا وَ اللَّهِ السَّعِيدُ حَقّاً؛ فَتَرَحَّمُوا عَلَى أَخِيكُمْ.

[۳] . يقولون: إنا لمعذبون بالجوع بهلاك الزرع و محرومون عن دفعه بغير الزرع لفوات الماء.

Visits: 9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*