۵۲۳) وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً

ترجمه

و در خانه‌هایتان باوقار قرار گیرید و همچون خودآراییِ [= بی‌حجاب ظاهر شدن زنان در] جاهلیت نخستین، [با آرایش و بدون حجاب] عرض اندام نکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند.

شهادت امام باقر ع تسلیت

سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش                             بر آن حریم که باشد مَلَک نگهبانش

سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت                          گواه بر سخنم تربت امامانش …

غریب اوست که در موسم زیارت حج                   مدینه و آن همه زائر که هست مهمانش

شب شهادت او یک نفر نمی‌ماند                          که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش

دری که سجده‌گه قدسیان بود خاکش                     به زائرش ندهد اذن بوسه، دربانش!

شاعر: سیدرضا مؤید

اختلاف قرائت

قَرْنَ / قِرْنَ

قرائت عاصم و اهل مدینه (نافع) «قَرْنَ» یعنی با فتحه بوده؛ اما در بقیه قرائات (و از جمله در روایت هبیره از حفص از عاصم) به صورت «قِرْنَ» یعنی با کسره آمده است (مجمع البيان، ج‏۸، ص۵۵۷)

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«قرْنَ»

(اختلاف قرائت) لازم به ذکر است که دو قرائت در این عبارت وجود دارد: قرائت عاصم و اهل مدینه (نافع) «قَرْنَ» یعنی با فتحه بوده؛ اما در بقیه قرائات (و از جمله در روایت هبیره از حفص از عاصم) به صورت «قِرْنَ» یعنی با کسره آمده است (مجمع البيان، ج‏۸، ص۵۵۷)

درباره اینکه «قرْنَ» از چه ماده‌ای است از قدیم دو نظر بیان شده است «قرر» یا «وقر» (مجمع البيان، ج‏۸، ص۵۵۷؛ البحر المحيط، ج‏۸، ص۴۷۷):

برخی از اهل لغت، این کلمه را در ذیل هر دو ماده بحث کرده‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۶۲ و ۸۸۰؛ تاج العروس، ج‏۷، ص۳۸۷ و ۵۹۷)

برخی تنها ذیل «وقر» (معجم مقاييس اللغة، ج‏۶، ص۱۳۲؛ المحيط في اللغة، ج‏۶، ص۱۳؛ أساس البلاغة، ص۶۸۵) ،

برخی تنها ذیل «قرر» (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۹، ص۲۳۶؛ لسان العرب، ج‏۵، ص۸۵)، و

برخی با توجه به دو قرائتی که وجود دارد، گفته‌اند که اگر به صورت «قِرْنَ» قرائت شود از «قَرَّ يَقِرُّ» (قرر) است و اگر به «قَرْنَ‏» قرائت شود از «وَقَرَ يَقِر» می‌باشد (معانى القرآن، ج‏۲، ص۳۴۲؛ کتاب العین، ج۵، ص۲۰۸؛ مجمع البحرين، ج‏۳، ص۴۵۵) هرچند ابوحیان بر این باور است که این قرائت به فتحه و کسره، نمی‌تواند عامل تمایز قرار گیرد زیرا هر دو در ماده «قرر» جاری می‌شود و تفاوتش این است که اگر فتحه باشد از «قرار» می‌آید، اما اگر کسره باشد از «قرّة» (مثلا قرة العین) می‌باشد (البحر المحيط، ج‏۸، ص۴۷۷)

اگر از ماده «قرر» باشد، اصلش «اقْرِرْن» بوده که یکی از «ر»های آن برای تخفیف در کلام افتاده [سپس فتحه «ر» به «ق» منتقل شده و لذا همزه وصل هم افتاده است][۱] همانند  «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/ ۶۵) که اصلش «ظللتم‏» بوده است؛

ماده «قرر» هم در اصل به معنای این است که چیزی در جایی ثابت و مستقر شود، و در این باره در جلسه ۲۲۶ توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-baqarah-2-36/

اما اگر از ماده «وقر» باشد، به خاطر صیغه امر «و» آن افتاده است، همانند «عِدْهُمْ» (اسراء/۶۴).

ماده «وقر» در اصل به معنای سنگینی در چیزی است که نوعی آرامش و سکون در پی دارد،چنانکه «وَقْرُ» به سنگین بودن گوش (في‏ آذانِهِمْ وَقْر؛ فصلت/۴۴) و «وِقْر» به معنای بار سنگین (فَالْحامِلاتِ وِقْراً؛ ذاریات/۲) و «وَقَار» به معنای حلم و بزرگمنشی می‌باشد (ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً؛ نوح/۱۳) (معجم مقاييس اللغة، ج‏۶، ص۱۳۲؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۰)

اما برخی تذکر داده‌اند که وقتی سنگینی خود شیء مد نظر باشد از کلمه «ثقل» استفاده می‌شود در حالی که «وقر» سنگینی‌ای است که بر چیزی حمل یا تحمیل می‌شود؛ و «توقیر» هم به معنای این است که کسی را باوقار بدانیم و حرمت و وقار او را حفظ کنیم (وَ تُوَقِّرُوهُ؛ فتح/۹) (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏۱۳، ص۱۹۵)

کسانی که «قرن» را از ماده «وقر» دانسته‌اند این آیه را دستوری به «باوقار بودن» زنان پیامبر ص معرفی کرده؛ و کسانی که این را از ماده «قرر» دانسته‌اند این آیه را دستوری به استقرار و قرار داشتن [در خانه] دانسته‌اند؛ و از آنجا که در هر صورت در آیه کلمه «فی بیوتکن: در خانه‌هایتان» وجود دارد، این آیه را دلالت بر حفظ حرمت اجتماعی زنان پیامبر ص با ماندن در خانه و پرهیز دادن آنها به استفاده از موقعیت خود برای حضور و نقش‌آفرینی در جامعه دانسته‌اند.

اگر کلمه «قرن» ار از ماده «وقر» بدانیم باید بگوییم این ماده و مشتقاتش (که همگی در بالا اشاره شد) جمعاً ۱۰ بار در قرآن کریم آمده است.

و اگر کلمه «قرن» را از ماده «قرر» بدانیم باید بگوییم این ماده و مشتقاتش ۳۸ بار در قرآن کریم آمده است.

(توجه شود فقط همین کلمه است که بین این دو ماده نامتعین است و وضعیت بقیه مشتقاتِ هر دو ماده، کاملا معلوم است.)

 

 

«تَبَرَّجْنَ» «تَبَرُّجَ»

درباره اینکه اصل ماده «برج» چیست بین اهل لغت اختلاف است. برخی معتقدند دو اصل مختلف وجود دارد یکی به معنای «ظاهر و آشکار شدن» و دیگری به معنای «پناهگاه». «تبرّج» از معنای اول آن است که بدین معناست که زن زیبایی‌های خود را آشکار کند و در معرض دید همگان قرار دهد؛ و «بُرج» به معنای دژ و قصر (وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ؛ نساء/۷۸) برگرفته از معنای دوم این کلمه است. (معجم مقاييس اللغة، ج‏۱، ص۲۳۸)

در مقابل، برخی یکی از این دو معنا را اصل دانسته و سعی کرده دیگری را به آن برگرداند. مثلا راغب اصفهانی اصل معنای این ماده را همان بُرج و قصر می‌داند و کاربرد آن در مورد ستاره‌های آسمان (وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً؛ حجر/۱۶) تشبیهی به این برج‌هاست از جهت رفعت و بلندی‌ای که برخوردارند و تبرج زنان که همان آشکار کردن زیبایی‌های زنانه‌شان است، از این باب است که گویی از برج و قصرشان بیرون آمده‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۱۵)

اما مرحوم مصطفوی معتقد است که اصل این ماده ظهور و آشکار شدنی است که جلب توجه می‌کند، و به قصر مرتفع و بناهای باشکوه و دژهای مستحکم از جهت اینکه کاملا آشکارند و توجه را به خود جلب می‌کنند ویا ستاره‌های از این جهت که شبیه این بناهای باشکوه‌اند («بنا» در هر چیزی به فراخور خودش است) و در آسمان شب آشکار می‌شوند و توجه را به خود جلب می‌کنند «برج» گفته می‌شود و تبرج هم اقدام زنی است که با آشکار کردن زیبایی‌ها ویا نحوه صحبت و حرکات خود خود توجه دیگران را به خود جلب می‌کند. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏۱، ص۲۶۳)

نظرات مفسران صدر اسلام هم درباره معنای این کلمه قابل توجه است: مجاهد و قتادة، تبرج را به معنای با غَنج و دَلال و نرمش مواجه شدن دانسته‌اند.[۱] مقاتل آن را عبارت از این دانسته که زن روسری‌اش را رها بر روی سر بیندازد و آن را محکم نکند؛ و مبرد هم گفته که منظور از آن نشان دادن زیبایی‌هایی است که پوشاندنش لازم است (البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۷)

ماده «برج» و مشتقات آن جمعاً ۷ بار در قرآن کریم آمده است.

 

«الْجاهِلِيَّة»

از ماده «جهل» است که عموما این ماده را مقطه مقابل «علم» و به معنای «نادانی» دانسته‌اند و «جاهیلت» را به صرفاً معنای دوره‌ای که جهل و نادانی در آن غلبه داشته است معرفی کرده‌اند.

برخی گفته‌اند «جهل» در سه مورد به کار می‌رود:

جایی که با فقدان علم مواجهیم (يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ؛ بقرة/۲۷۳)؛

جایی که اعتقاد به چیزی هست درست برخلاف آنچه در واقعیت وجود دارد [وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين‏؛ اعراف/۱۹۹]؛

و جایی که کاری برخلاف آنچه سزاوار است انجام شود، خواه شخص مطلب درست را بداند یا نداند، چنانکه در آیه «قالُوا: أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً؟ قالَ: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ‏» (بقرة/۶۷) «مسخره کردن» را «جهل» معرفی کرده است.

اما برخی معتقدند که این ماده در اصل در دو معنا به کار می‌رفته است. یکی همین معنای نقطه مقابل علم است و دیگری به معنای «سبکی» (خفت) و «اضطراب»؛ چنانکه به چوبی که با حرارت آتش حرکت می‌کند «مِجْهَل» گویند و تعبیر «استجهلت الرِّيحُ الغُصْنَ» به معنای این است که باد شاخه‌ها را می‌لرزاند. (معجم مقاييس اللغة، ج‏۱، ص۴۸۹)

بر این اساس شاید در کلمه «الْجاهِلِيَّة»، اشاره‌ای به عدم سکون اضطراب و بیقراری نیز وجود باشد؛ چنانکه برخی گفته‌اند که اساساً جهل تلازم با اضطراب و عدم طمأنینه دارد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏۲، ص۱۵۵)

از کاربردهای دیگر این ماده در قرآن کریم کلمه «جهول» (احزاب/۷۲) است که صیغه مبالغه از ماده «جهل» می‌باشد.

این ماده و مشتقاتش جمعا ۲۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است.

 

قَرْنَ … بُيُوتِكُنَّ … تَبَرَّجْنَ … أَقِمْنَ … آتينَ … أَطِعْنَ؛ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً

اگر دقت شود همه تعابیری که تا پیش از تعبیر «انما …» آمده جمع مونث می‌باشد، یکدفعه در عبارتی که تعبیر «اهل بیت» آمده و با عبارت «انما …» شروع می‌شود مخاطب به جمع مذکر تغییر می‌یابد. این تغییر نشان می‌دهد که مخاطب عوض شده است؛ هرچند در زبان فارسی چون تعابیر مذکر و مونث یکسان‌اند این تغییر خطاب را در ترجمه نمی‌توان منعکس کرد.

شأن نزول

در نقل‌های متعددی در کتب شیعه و سنی از ام‌سلمه همسر پیامبر ص روایت شده است که:

پیامبر ص در منزل من بود که فاطمه س و حسن ع و حسین بر ما وارد شدند. پیامبر احوال حضرت علی ع را پرسید و گفت کسی ایشان را خبر کند که او هم بیاید. وقتی او آمد همه را پیرامون خود جمع کرد و کساء [عبا]یی را که از غنایم خیبر در خانه بود برداشت و آن را روی همه کشید و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من‌اند؛ هر پلیدی‌ای را از آنان دور فرما و آنان را چنان که باید و شاید تطهیر فرما.

من که آنجا بودم عرض کردم: پدرم و مادرم به فدایت، من چطور؟

فرمود تو بر خیر هستی [در نقل دیگر: تو از همسران من و از اهل بهشت هستی] و نفرمود که تو هم از اهل بیت هستی. و این آیه در همانجا نازل شد که « جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند.»

نزول این آیه در خانه ام‌سلمه بدین صورت، از امامان شیعه[۲]، و نیز از بسیاری از صحابه دیگر مانند ابن‌عباس، سلمان، ابوسعید خدری، جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک، سعد بن ابی‌وقاص، عبدالله بن جعفر، عایشه، ابوالحمراء و … نیز در کتب شیعه و نسی روایت شده است. برخی از منابعی که بعضا دهها روایت در این زمینه را به طور مستقیم از زمان پیامبر ص نقل کرده‌اند عبارتند از:

تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۱-۳۴۰[۳]

فضائل أمير المؤمنين ع (ابن‌عقده)، ص۲۱۰-۲۱۲[۴]

الأمالي( للصدوق)، ص۴۷۲-۴۷۳[۵]

كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏۲، ص۶۴۶[۶] و ۶۸۵ و ۷۶۱[۷] و ۹۰۹

كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص۶۶[۸]

مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏۸، ص۵۵۹-۵۶۰[۹]

الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏۵، ص۱۹۸-۱۹۹

در کتب اهل سنت، حاکم حسکانی بیش از ۱۲۰ صفحه از کتابش را به نقل روایات متعدد در این باره اختصاص داده است و محقق کتاب در پاورقی آن سندهای متعددی برای این احادیث در کتب متعدد اهل سنت برشمرده است. (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏۲، صفحات ۱۸ تا ۱۳۹)[۱۰]

البته در برخی از منابع اهل سنت، معدود روایاتی نقل شده که این فراز از آیه در وصف زنان پیامبر ص است که در مقابل دهها روایتی که در همان کتابها از طرق متعدد نقل شده، جعلی بودن آنها کاملا واضح است. مثلا آلوسی در تفسیر روح المعاني، ج‏۱۱، ص۱۹۵ بعد از ذکر چندین روایت درباره اصحاب کساء تصریح می‌کند که «و أخبار إدخاله صلّى اللّه عليه و سلم عليا و فاطمة و ابنيهما رضي اللّه تعالى عنهم تحت الكساء، و قوله عليه الصلاة و السلام اللهم هؤلاء أهل بيتي و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أكثر من أن تحصی: و روایاتی که می‌گوید پیامبر ص، علی ع و فاطمه س و دو فرزندانشان را تحت کساء وارد کردند و فرمودند «خدایا اینان اهل بیت من هستند» و برایشان دعا کردند و ام‌سلمه را وارد نکردند، بیش از آن است که در شمارش آید؛ با این حال همین شخص، شروع بحث خود را با آن روایات جعلی قرار می‌دهد و در ادامه هم تقلای فراوانی می‌کند که بگوید این فراز از آیه شامل حال زنان پیامبر ص هم می‌شود!

حدیث

۱) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که درباره عبارت «و عرض اندام نکنید همچون خودآراییِ [زنان در] جاهلیت نخستین» فرمودند: یعنی جاهلیت دیگری هم در کار خواهد بود.

تفسير القمي، ج‏۲، ص: ۱۹۳

حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»‏ قَالَ أَيْ سَيَكُونُ جَاهِلِيَّةٌ أُخْرَى.

 

۲) از امام باقر ع روایت شده است:

برای عقول بزرگان، چیزی دشوارتر و دسترسی‌ناپذیرتردور از دسترس‌تر از تفسیر قرآن نیست، همانا گاه آیه‌ای نازل شده است که ابتدایش درباره چیزی است و میانه‌اش درباره چیزی و پایانش درباره چیزی؛

سپس فرمود « جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند» از ولادت جاهلیت.

تفسير العياشي، ج‏۱، ص۱۷

عن زرارة عن أبي جعفر ع قال ليس شي‏ء أبعد من عقول الرجال من تفسير القرآن، إن الآية ينزل أولها في شي‏ء و أوسطها في شي‏ء و آخرها في شي‏ء، ثم قال: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» من ميلاد الجاهلية.

 

۳) سلمان روایت می‌کند که یکبار از پیامبر ص در مورد جانشین ایشان سوال کردم. حضرت فرمودند:

سلمان! من تو را شاهد می‌گیرم که علی بن ابی‌طالب ع وصی و برادر و وارث و وزیر و جانشین من در خاندان من، و ولیّ و سرپرست هر مومنی بعد از من است؛ اوست که مرا بری‌الذمه می‌کند و بدهی مرا ادا می‌نماید و بر [تثبیت و دفاع از] سنت من مبارزه می‌کند.

سلمان! خداوند بر زمین نظری افکند و مرا برگزید. بار دیگر نظری افکند و برادرم علی ع را برگزید؛ و به من دستور داد و من سرور زنان بهشت را به همسری او درآوردم. بار دیگر نظری افکند و فاطمه و اوصیاء را برگزید: دو فرزندم حسن و حسین، و بقیه آنان از فرزندان حسین. آنان با قرآن‌اند و قرآن با آنان است؛ نه از آنها جدا می‌شود و نه از او جدا می‌شوند مانند این دو – و دو انگشت سبابه‌اش را کنار هم قرار داد – تا اینکه در کنار حوض [کوثر] یکی پس از دیگری بر من وارد شوند. آنان شاهدان خداوند بر خلائقش و حجت او در زمینش هستند؛ کسی که آنان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و کسی که آنان را عصیان کند خدا را عصیان نموده است. همگی‌شان هدایت شده و هدایت‌کننده‌اند. و این آیه در مورد من و برادرم علی ع و دخترم فاطمه س و دو فرزندم و اوصیای پس از آنها، یکی پس از دیگری، یعنی فرزندانم و فرزندان برادرم، نازل شده است که «جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه «رجس»ی [= پلیدی] را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند.»

سلمان! می دانی رجس چیست؟

گفتم: نه!

فرمود: همان «شک» است. آنها در هیچ چیزی که از نزد خداوند آمده است هیچگاه شک نمی‌کنند، در ولادت و طینت‌شان تا حضرت آدم ع پاک و طاهرند، پاک‌شده و معصوم از هر بدی‌ای هستند.

كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏۲، ص۹۰۹

سُلَيْمٌ، قَالَ: سَمِعْتُ سَلْمَانَ يَقُولُ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ … ثُمَّ قَالَ لِي: … إِنِّي أُشْهِدُكَ يَا سَلْمَانُ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي وَ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي، يُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ يَقْضِي دَيْنِي وَ يُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي. يَا سَلْمَانُ، إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَنِي مِنْهُمْ. ثُمَّ اطَّلَعَ ثَانِيَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ عَلِيّاً أَخِي، وَ أَمَرَنِي فَزَوَّجْتُهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ. ثُمَّ اطَّلَعَ ثَالِثَةً فَاخْتَارَ فَاطِمَةَ وَ الْأَوْصِيَاءَ: ابْنَيَّ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ بَقِيَّتَهُمْ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ، هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ، لَا يُفَارِقُهُمْ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ كَهَاتَيْنِ- وَ جَمَعَ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ الْمُسَبِّحَتَيْنِ- حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، شُهَدَاءَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ. مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ، كُلُّهُمْ هَادٍ مَهْدِيٌّ. وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِيَّ وَ فِي أَخِي عَلِيٍّ وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ فِي ابْنِي وَ الْأَوْصِيَاءِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، وُلْدِي وَ وُلْدِ أَخِي: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً». أَ تَدْرُونَ مَا «الرِّجْسُ» يَا سَلْمَانُ قَالَ: لَا. قَالَ: الشَّكُّ، لَا يَشُكُّونَ فِي شَيْ‏ءٍ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ أَبَداً، مُطَهَّرُونَ فِي وَلَادَتِنَا وَ طِينَتِنَا إِلَى آدَمَ، مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ. [۱۱]

 

۴) از انس بن مالک روایت شده است:

رسول الله ص شش ماه هنگامی که برای نماز صبح بیرون می‌آمد جلوی درب خانه فاطمه می‌رفت و می‌فرمود: نماز! ای اهل بیت! «جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه «رجس»ی [= پلیدی] را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند.»

شواهد التنزيل، ج‏۲، ص۱۸

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ بْنِ يُوسُفَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

این اقدام پیامبر توسط ابوالحمراء (خادم پیامبر ص) ، ابوسعید خدری، و برخی دیگر از صحابه و نیز توسط امامان شیعه هم نقل شده است. مثلا نگاه کنید به تفسير القمي، ج‏۲، ص۶۷[۱۲]؛ تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۸-۳۳۹[۱۳]؛ فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، ص۱۹۷[۱۴] و ۲۱۲[۱۵].

 

۵) از امام صادق ع در روایتی توضیح می دهند هنگامی که با ابوبکر بیعت کردند و کارش مستقر شد شخصی را فرستاد و کارگزار حضرت فاطمه س در فدک را بیرون کرد. حضرت زهرا س نزد ابوبکر آمد و اعتراض کرد. او شاهد خواست و ابتدا شهادت ام‌ایمن و حضرت علی ع را پذیرفت و نامه استرداد فدک را امضا کرد اما  عمر آمد و آن نامه را پاره کرد و همراه با عایشه و حفصه شهادت دادند که ما از پیامبر ص شنیدیم که پیامبران ارثی نمی‌گذارد و آنچه از ایشان باقیمانده صدقه است و شهادت ام‌ایمن و حضرت علی ع را هم مردود دانست! حضرت فاطمه س به خانه برگشت و امیرالمومنین ع به مسجد رفت و با ابوبکر شروع به بحث کرد.

فرمود: ابوبکر! آیا کتاب خدا را می‌خوانی؟!

گفت: بله!

فرمود: به من بگو که این سخن خداوند متعال «جز این نیست که خداوند می‌خواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را آن طور که شاید و باید تطهیر کند» در مورد چه کسی نازل شده است؟ درباره ما یا درباره غیر ما؟

گفت: درباره شماست.

فرمود: اگر دو شاهد شهادت دهند که [حضرت] فاطمه س مرتکب فحشاء شده چکار می‌کنی؟

گفت: حد بر او جاری می‌کنم، همان گونه که بر سایر مسلمانان جاری می‌کنم!

فرمود: پس نزد خداوند در زمره کافران هستی!

گفت: چرا؟

فرمود: چون شهادت خداوند به طهارت او را انکار کردی و شهادت مردم علیه او را پذیرفتی! همان گونه که الان هم حکم خدا و حکم رسولش را رد کردی که رسول الله فدک را برای او قرار داد و در زمان حیاتش هم در اختیار او بود آنگاه شهادت یک اعرابی‌ای که هنوز آداب دینداری را نیاموخته می‌پذیری و فدک را از او می‌گیری و ادعا می‌کنی که جزء اموال عمومی مسلمانان است؟! در حالی که رسول الله ص فرموده بود: «دلیل و بینه بر عهده مدعی است و کسی که منکر است تنها کافی است که سوگند بخورد. [چون فدک در اختیار حضرت زهرا س بوده، کسانی که می‌گویند فدک مال او نیست باید دلیل و بینه بیاورند، نه حضرت زهرا س] …

تفسير القمي، ج‏۲، ص۱۵۶-۱۵۷

فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمَّا بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ وَ اسْتَقَامَ لَهُ الْأَمْرُ عَلَى جَمِيعِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ بَعَثَ إِلَى فَدَكَ فَأَخْرَجَ وَكِيلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْهَا- فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ ع إِلَى أَبِي بَكْرٍ، …

فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا أَبَا بَكْرٍ تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» فِيمَنْ نَزَلَتْ أَ فِينَا أَمْ فِي غَيْرِنَا قَالَ بَلْ فِيكُمْ قَالَ فَلَوْ أَنَّ شَاهِدَيْنِ شَهِدَا عَلَى فَاطِمَةَ بِفَاحِشَةٍ مَا كُنْتَ صَانِعاً قَالَ كُنْتُ أُقِيمُ عَلَيْهَا الْحَدَّ كَمَا أُقِيمُ عَلَى سَائِرِ الْمُسْلِمِينَ قَالَ كُنْتَ إِذاً عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْكَافِرِينَ، قَالَ: وَ لِمَ قَالَ: لِأَنَّكَ رَدَدْتَ شَهَادَةَ اللَّهِ لَهَا بِالطَّهَارَةِ وَ قَبِلْتَ شَهَادَةَ النَّاسِ عَلَيْهَا كَمَا رَدَدْتَ حُكْمَ اللَّهِ وَ حُكْمَ رَسُولِهِ أَنْ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَهَا فَدَكَ وَ قَبَضَتْهُ فِي حَيَاتِهِ ثُمَّ قَبِلْتَ شَهَادَةَ أَعْرَابِيٍّ بَائِلٍ عَلَى عَقِبِهِ عَلَيْهَا فَأَخَذْتَ مِنْهَا فَدَكَ وَ زَعَمْتَ أَنَّهُ فَيْ‏ءُ الْمُسْلِمِينَ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْبَيِّنَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْيَمِينُ عَلَى مَنِ ادُّعِيَ عَلَيْهِ …[۱۶]

تدبر

۱) «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»‏

خداوند از زنان پیامبر ص می‌خواهد که باوقار در خانه‌های‌شان بمانند و همچون جاهلیت عرض‌اندام نکنند.

در ادبیات اسلامی، حکم و تحلیل و رفتار جاهلیت درست نقطه مقابل حکم الهی و حق و حقیقت است (مثلا مائده/۵۰[۱۷]، آل‌عمران/۱۵۴[۱۸]و …). پس،

اینکه «تبرج» (= ظاهر کردن زیبای‌های زنانه در مقابل افراد غریبه و نامحرم) در ملأ عام را از نوع اقدامات جاهلیت معرفی می‌کند، نشان می‌دهد که – برخلاف شبهه‌ای که برخی از ناآگاهان یا مغرضان امروزه مطرح می‌کنند – حکم حجاب و پرهیز از نشان دادن زیبایی‌های زنانه، حکم اختصاصی زنان پیامبر ص نیست.

 تبصره

ممکن است برخی بخواهند از تعبیر «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ» ضرورت خانه‌نشینی برای زنان پیامبر ص و به تبع آن، دست کم ترجیح خانه‌نشینی برای عموم زنان را نتیجه بگیرند. اما تاریخ بخوبی نشان می‌دهد که چنین برداشتی نارواست: هیچ گزارش تاریخی نداریم که بعد از نزول این آیه، زنان پیامبر کلاً خانه‌نشین شده باشند یا کسی آنان را به خاطر بیرون رفتن از خانه مذمت کرده باشد. بلکه واضح است که مقصود از این تعبیر،

اولا پرهیز از خودنمایی و جلوه‌گری، و

ثانیا در خصوص زنان پیامبر ص، هشدار به پرهیز از سوءاستفاده از جایگاه اجتماعی خود و دست‌مایه اقدامات اجتماعی دیگران شدن است.

کلمه تبرج بخوبی بر نکته اول دلالت دارد؛ و

قضایای جنگ جمل و تطبیق اقدام عایشه بر آن از همان زمان [مثلا از ابن‌عباس نقل شده که خدا می دانست جنگ جمل رخ می‌دهد و لذا این آیه را نازل کرد؛  مناقب آل أبي طالب ع، ج‏۳، ص۱۴۸][۱۹] و نیز ابراز ندامت‌های مکرر عایشه تا آخر عمرش با استناد به این آیه، بخوبی بر نکته دوم دلالت دارد.

 

۲) «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»

تعبیر «جاهلیت نخستین» بخوبی نشان می‌دهد که جاهلیت دیگری هم در کار خواهد بود. (حدیث۱)

با توجه به اینکه در میان ویژگی‌های مختلف، جاهلیت را به کلمه «تبرج» (= خودنمایی زنان در ملأ عام) اضافه کرد، شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی ممیزه و شاخص دوران جاهلیت، همین تبرج زنان است.

اگر این نتیجه‌گیری صحیح باشد، آنگاه چه‌بسا بتوان گفت که حق با امثال سید قطب است که دوره مدرنیته را دوره «جاهلیت مدرن» می‌دانند که بسیار لجام‌گسیخته‌تر از جاهلیت نخستین است (في ظلال القرآن، ج‏۵، ص۲۸۶۰-۲۸۶۱)

 

۳) «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»

تعبیر «جاهلیت نخستین» بخوبی نشان می‌دهد که جاهلیت دیگری هم در کار خواهد بود. (حدیث۱)

این هشداری است به مسلمانان که حتی بعد از آمدن اسلام و قبول کردن آن، باز هم ممکن است عده‌ای از مسلمانان، [حتی در رده نزدیکان پیامبر ص] شیوه زندگی جاهلیت را در پیش گیرند.

در واقع، مادام که تمامی اندیشه‌های، ارزش‌ها، احساسات و تصمیمات ما بر پایه دین نباشد؛ ممکن است هنوز به شیوه جاهلیت زندگی می‌کنیم. در جاهلیت اول است که پیامبر ص و قرآن صریحا انکار می‌شد؛ اما جاهلیت ثانی ظاهرا اسلام را می‌پذیرد، ولی به مردم می‌آموزد که فارغ ازدین و آموزه‌های دینی هم «می‌توان» – و بلکه «باید» زندگی کرد! (ایستاده در باد، ص۲۶۹)

نکته در فلسفه دین

دیدگاه فوق همان تئوری «دین حداقلی» است که معتقد است ضرورتی ندارد ما حضور دین را در همه عرصه‌های زندگی خود جدی بگیریم. درباره «دین حداقلی» قبلا در جلسه۲۱، تدبر۳ http://yekaye.ir/12-92-al-lail/ ؛ جلسه۴۰۴، تدبر۶ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-22/ ؛ و جلسه ۵۰۱، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-qalam-68-36/ توضیحاتی گذشت.

 

‏۴) «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»

«جایگاه زن، یا خانه است، یا بیرون خانه اما بدون خودنمایی» (تفسیر نور، ج۹، ص۳۶۴)

 

۵) «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»

در این آیات، توصیه‌های تقوا به زنان پیامبر ص را از نحوه سخن گفتن و حضور اجتماعی شروع کرد و سپس سراغ نماز و زکات و اطاعت از خدا رفت. نماز و زکات ظاهرا نماد مهمترین تکالیف فردی و اجتماعی انسان است و تعبیر اطاعت از خدا و رسول هم که شامل کل دین می‌شود. اما چرا آن امور را مقدم شمرد؟

الف. اگر آیه را خاص زنان پیامبر ص بدانیم، شاید بتوان چنین تحلیل کرد که:

الف.۱. آنان به خاطر اینکه همسر پیامبرند موقعیت اجتماعی‌ زنانه‌شان، بسیار مهمتر از سایر وظایف فردی و اجتماعیِ خودشان است.

الف.۲. اینها اولیات مسلمانی و دینداری است؛ و خدا با تاکید بر این امور برای زنان پیامبر ص می‌خواهد به نحو غیرمستقیم به ما بفهماند که افق فهم و عمل زنان پیامبر ص – که بعدا دستگاه خلافت در طی چند قرن بشدت کوشید که با بزرگ کردن آنها، توجه مردم را از خاندان حقیقی پیامبر که معصوم بودند منحرف کند – چه اندازه بوده و خداوند تذکر چه نکاتی به آنان را لازم دانسته است. این تعابیر – که مخصوصا با قیودی همچون «اگر تقوا پیشه کنید» «عذابتان دو برابر می‌شود» «تبرج جاهلیت» همراه است – را مقایسه کنید با آیاتی که درباره پنج تن آل‌عبا مثلا در سوره انسان (آیات۵ تا ۲۳) آمده است.

الف.۳. …

ب. اگر بحث را ناظر به جنس زن بدانیم که زنان پیامبر صرفا از باب اهمیت و ضرورت بیشتر مطرح شده‌اند؛ شاید بتوان چنین تحلیل کرد که:

ب.۱. غریزه جنسی یک غریزه بسیار قوی در وجود آدمی است و کنترل آن جز مهمترین اقدامات در فضای دینداری است. بخش عمده‌ای از این افدامات به مساله خودنمایی و فتنه‌انگیزی زنان برمی‌گردد؛ اگر زنان بتوانند بر این روحیه‌شان غلبه کنند و خود را در این زمینه کنترل کنند، این مساله در کلیت جامعه بشدت موثر واقع می‌شود؛ لذا در مورد زنان، رعایت این را بر مسائل دیگر اولویت داده است.

ب. ۲. …

ج. …

 

۶) «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»

در اینجا «الرجس» با حرف «الـ» آمده و چون در آیات قبل این کلمه نیامده بود – تا بتوان الف و لام آن را «الـ» معرفه داسنت – علی‌القاعده «الـ» جنس یا شمول است، یعنی خداوند می‌خواهد جنس پلیدی یا همه انواع پلیدی را از شما دور کند.

این تعبیر بخوبی دلالت بر عصمت اهل بیت ع دارد و آمدن تعبیر «یطهرکم تطهیرا: پاکتان کند چه پاک کردنی» نیز این معنا را کاملا تقویت می‌کند؛ و در روایات متواتر بر اصحاب کساء تطبیق داده شده‌اند. (شان نزول و حدیث۳)

 

۷) «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»

شبهه

با توجه به اینکه تعبیر جمع مذکر شامل حال گروهی از مردان و زنان هم می‌شود، آیا این فراز از آیه می‌تواند علاوه بر اصحاب کساء شامل بقیه زنان پیامبر ص – که قبل از آن بحث ایشان بود – هم باشد؟

پاسخ

اگر فقط مساله را لفظی ببینیم بله، اما به دلایل مختلف این آیه شامل حال بقیه زنان پیامبر نمی‌شود: دست کم، دو دسته دلایل قرآنی و دلایل تاریخی بر این مطلب می‌توان ارائه کرد:

الف. دلایل قرآنی

الف.۱. قرآن کریم حکایت می‌کند که دست کم برخی از زنان پیامبر ص گناهانی کرده‌اند که بشدت مورد مواخذه قرار گرفته‌اند که حتی در صورت توبه باز هم انحراف دلهایشان پاک نمی‌شود (تحریم/۳-۴) در حالی که در این آیه از زدودن هرگونه رجس و تطهیر کامل آنان سخن گفته‌ است. (تدبر۶)

الف.۲. سیاق آیات تحمل چنین معنایی را ندارد. این آیات با مواخذه زنان پیامبر و مخیر کردن آنان بین دنیاطلبی و پیامبر ص شروع می‌شود وبعد که آنان پیامبر ص را برمی‌گزینند باز هم لحن مواخذه و تهدیدش شدید ادامه می‌یابد و آنها را نسبت به رعایت ساده‌ترین مسائل شرعی مانند عدم تبرج هشدار می‌دهد؛ خلاف بلاغت است که یکدفعه از چنان تهدیدات شدیدی به چنین کرامت عظیمی منتقل شود؛ به علاوه که این فراز کاملا حالت جمله معترضه را دارد به طوری که اگر این فراز حذف شود و مطلب قبل به آیه بعد وصل شود، کاملا آنها در یک راستا می‌باشند. (المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲)

الف.۳. …

ب. دلایل تاریخی

ب.۱. در تاریخ، برخی از این زنان چنان گناهان آشکاری مرتکب شده‌اند که به هیچ وجه با چنین تطهیری سازگار نیست و خودشان هم بارها به گناهکار بودن خود اعتراف کرده اند (مانند راه‌اندازی جنگ جمل علیه امیرالمومنین ع که به کشته شدن حدود ۲۰ هزار نفر انجامید؛ جلسه۵۲۱، حدیث۳)

ب.۲. در جریان نزول آیه، خود ام‌سلمه تقاضا می‌کند که جزء اصحاب کساء قرار گیرد اما پیامبر ص نمی‌پذیرد؛ و با توجه به اینکه هم آیه در خانه او نازل شد و هم در روایات متعدد شیعه و سنی، پیامبر ص به وی وعده بهشت داده است، اگر امکان داشت کسی از زنان پیامبر ص مشمول این آیه بشود حتما شامل حال او می‌شد. (اقتباس از المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲)

ب. ۳. در تاریخ از حضرت زهرا و امیرالمومنین ع تا بقیه امامان شیعه بارها برای اثبات حقانیت خود به این آیه استناد کرده‌اند در حالی که در هیچ روایت تاریخی نمی بینیم که زنان پیامبر به این فراز آیه برای برتری خویش استناد کرده باشند. (ایستاده در باد، ص۲۷۳)

ب. ۴. روایات متعددی درباره شان نزول آیات قبل و بعد درباره زنان پیامبر ص آمده اما در هیچیک از آنها این فراز نیامده است؛ یعنی معدود روایات جعلی‌ای هم که این را مربوط به زنان پیامبر معرفی کرده، باز هم این را در کنار قبل و بعدش مطرح نکرده است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲)

ب.۵. …

 

۸) « قَرْنَ … بُيُوتِكُنَّ … تَبَرَّجْنَ … أَقِمْنَ … آتينَ … أَطِعْنَ؛ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»

آیات قبلی همگی به صورت جمع مونث بود. یکباره سیاق بحث عوض شود و معلوم شد که مقصود از اهل بیتِ پیامبر ص، در درجه اول اصحاب کساء (یعنی امیرالمومنین ع و حضرت زهرا س و امام حسن ع و امام حسین ع) می‌باشند که به‌تبع آنها، بقیه امامان اهل بیت ع نیز شامل این آیه می‌شوند. (تدبر۷)

اما چرا این تغییر در تعبیر رخ داده است و این فراز در مورد اهل بیت، در میانه آیات مربوط به زنان پیامبر ص آمده است؟

الف. مصحلت پیشگیری از تحریف

خداوند مصلحت در آن دیده که آیاتی را که درباره اهل بیت ع است طوری در ضمن آیات دیگر قرار دهد که صراحتش به گونه‌ای نباشد که دشمنان اهل بیت که آنان را از مصدر امور کنار گذاشتند، قصد تصرف و دستکاری در قرآن داشته باشند. به تعبیر دیگر، اگر این آیات به طوری مجزا می‌آمد که انطباقش بر اهل بیت علیهم‌السلام کاملا آشکار می گردید احتمال دست‌کاری کردن در قرآن بسیار زیاد می‌شد.

ب. اقدام صحابه در جمع قرآن

با توجه به اینکه تالیف قرآن (= کنار هم گذاشتن آیات قرآن) به صورت کنونی توسط اصحاب انجام شد، برای جایابیِ آیاتی که مستقلا نازل شد، اگرچه آنان در اغلب موارد به سخنی از پیامبر استناد می‌کردند، اما ممکن است در مواردی به نظر خودشان عمل کرده باشند؛ و ممکن است این از این گونه موارد باشد. (المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲)

ج. دفاع از حیثیت حضرت زهرا س

خداوند در آیه مباهله  (آل‌عمران/۶۱) تعبیر «نساءنا: زنان ما» که ظاهرش بسیار شبیه «نساء النبی» است در مورد حضرت زهرا به کار برده است؛ و شأن ایشان در قرآن کریم بسیار بالاست که نمونه آن را در آیات ۵ تا ۲۳ سوره انسان می‌توان مشاهده کرد. اما آیات مربوط به زنان پیامبر ص ابتدایی‌ترین مسائل دینی را به آنان آموزش می‌دهد و با تعابیری مانند «اگر تقوا پیشه کنید» «عذابتان دو برابر می‌شود» «تبرج جاهلیت» با آنان سخن می گوید. برای اینکه مبادا گمان شود که این تعابیر در مورد حضرت زهرا س – که او هم در جای دیگر با تعبیر نساءنا مورد خطاب قرار گرفته – یکدفعه تعابیر بسیار بلندی را در مورد اهل بیت علیهم‌السلام همچون جمله معترضه می‌آورد تا نشان دهد که حضرت زهرا و اهل بیت واقعی پیامبر ص بسیار فراتر از اینان‌اند.

د. …

 


 

[۱] مرحوم طبرسی توضیح نسبتا مبسوطی در این باره داده است:

قال أبو علي قوله و قرن لا يخلو إما أن يكون من القرار أو من الوقار فإن كان من الوقار فهو مثل عدن و كلن مما يحذف فيه الفاء و هي واو فيبقى من الكلمة علن و إن كان من القرار فيكون الأمر اقررن فيبدل من العين الياء كراهة التضعيف كما أبدل في قيراط و دينار فيصير لها حركة الحرف المبدل منه ثم تلقى الحركة على الفاء فتسقط همزة الوصل لتحرك ما بعدها فتقول قرن لأن حركة الراء كانت كسرة في تقر أ لا ترى أن القاف متحرك بها و أما من فتح فقال قرن فمن لم يجز قررت بالمكان أقر و إنما يقول قررت أقر فإن فتح الفاء عنده لا يجوز و من أجاز ذلك جاز على قوله «قَرْنَ» كما جاز قرن و هي لغة حكاها الكسائي و قال أبو عثمان يقال قررت به عينا أقر و لا يقال قررت في هذا المعنى و قررت في المكان فأنا أقر فيه يقال قررت في هذا المعنى‏. (مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۵۷)

[۱] . تبختر و التغنج و التكسر

[۲] . روایات از ائمه شیعه در این باب فراوان است که برای رعایت اختصار به آنها اشاره نمی‌کنیم. از باب نمونه مراجعه کنید به الإمامة و التبصرة من الحيرة، ص۴۷ ؛ تفسير القمي، ج‏۲، ص۱۹۳ ؛ تفسير العياشي، ج‏۱، ص۲۴۹-۲۵۱ ؛ الكافي، ج‏۱، ص۲۹۴ و  ۴۲۳

[۳] . چند موردش را از باب نمونه می‌آوریم:

قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ‏ الْحَكَمِ الْحِبَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مَرْيَمَ قَالَ حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ أَبِي عَوْفٍ‏] عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ: أَتَيْتُ أُمَّ سَلَمَةَ زَوْجَةَ [زَوْجَ‏] النَّبِيِّ [ص‏] لِأُسَلِّمَ عَلَيْهَا فَقُلْتُ أَ مَا [لها] رَأَيْتَ هَذِهِ الْآيَةَ يَا أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ [كُنْتُ‏] أَنَا [وَ أَنَا] وَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى مَنَامَةٍ لَنَا تَحْتَنَا كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ وَ مَعَهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ‏] وَ فَخَّارٌ فِيهِ حَرِيرَةٌ فَقَالَ أَيْنَ ابْنُ عَمِّكِ قَالَتْ فِي الْبَيْتِ قَالَ فَاذْهَبِي فَادْعِيهِ قَالَتْ فَدَعَتْهُ فَأَخَذَ الْكِسَاءَ مِنْ تَحْتِنَا فَعَطَفَهُ فَأَخَذَ جَمِيعَهُ بِيَدِهِ فَقَالَ [اللَّهُمَ‏] هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً وَ أَنَا جَالِسَةٌ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَأَنَا قَالَ إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ [إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً] فِي النَّبِيِّ [ص‏] وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ [الصَّلَاةُ وَ] السَّلَامُ [وَ التَّحِيَّةُ وَ الْإِكْرَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏]. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۲)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ [الْحِبَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مَالِكُ بْنُ‏ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي شِهَابٍ الْحَنَّاطِ قَالَ أَخْبَرَنِي عَوْفٌ الْأَعْرَابِيُّ عَنْ أَبِي الْمُعَدِّلِ عَطِيَّةَ الطُّفَاوِيِّ عَنْ أَبِيهِ‏] عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ‏ كُنْتُ مَعَ [النَّبِيِّ [رَسُولِ اللَّهِ‏] ص فِي الْبَيْتِ فَقَالَتْ [فَقَالَ‏] الْخَادِمُ هَذَا عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ مَعَهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [ع‏] قَائِمَيْنِ بِالسُّدَّةِ فَقَالَ [قَالَ‏] قُومِي تَنَحَّيْ [لي‏] عَنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقُمْتُ فَجَلَسْتُ فِي نَاحِيَةٍ فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا فَقَبَّلَ فَاطِمَةَ وَ اعْتَنَقَهَا وَ قَبَّلَ عَلِيّاً وَ اعْتَنَقَهُ وَ ضَمَّ إِلَيْهِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ صَبِيَّيْنِ صَغِيرَيْنِ ثُمَّ أَغْدَفَ عَلَيْهِمْ خَمِيصَةً [لَهُ‏] سَوْدَاءَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ لَا إِلَى النَّارِ فَقُلْتُ [وَ] أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ أَنْتِ [عَلَى خَيْرٍ]. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۳)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ عَبَّادٍ الْجُعْفِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجَةِ النَّبِيِّ [ص‏] قَالَتْ‏ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ [ص‏] أَنْ أَصْنَعَ لَهُ حريرة [خَزِيرَةً] فَصَنَعْتُهَا ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ [ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ هَلُمِّي خَزِيرَتَكِ فَقَرَّبْتُهَا فَأَكَلُوا ثُمَّ أَقَامَ فَاطِمَةَ إِلَى جَانِبِ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ‏] إِلَى جَانِبِ [جَنْبِ‏] فَاطِمَةَ قَالَتْ وَ كَانَتْ لَيْلَةً قَارَّةً فَأَدْخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص رِجْلَيْهِ وَ سَاقَيْهِ إِلَى فَخِذِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ ثُمَّ أَلْبَسَهُمُ الْكِسَاءَ الْفَدَكِيَّ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ حَامَّتِي [وَ خَاصَّتِي‏] فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً يُكَرِّرُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنَّكِ عَلَى [إِلَى‏] خَيْرٍ. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۳)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا [ثَنِي‏] الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ [الْحِبَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو غَسَّانَ مَالِكُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ] عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ‏ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَيْتِي‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فِي سَبْعَةٍ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع [عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ وَ التَّحِيَّةُ وَ الْإِكْرَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏] قَالَتْ وَ أَنَا عَلَى بَابِ الْبَيْتِ قَالَتْ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ قَالَ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ وَ مَا قَالَ إِنَّكِ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۳)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ أَيْنَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ نَزَلَتْ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ لَوْ سَأَلْتَ عَائِشَةَ لَحَدَّثَتْكَ أَنَّ هَذِهِ الْآيَةَ نَزَلَتْ فِي بَيْتِي قَالَتْ بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ص [فِي الْبَيْتِ‏] إِذْ قَالَ لَوْ كَانَ أَحَدٌ يَذْهَبُ فَيَدْعُو لَنَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيْهَا [ابْنَيْهِمَا] قَالَتْ فَقُلْتُ مَا أَجِدُ غَيْرِي قَالَ [قَالَتْ‏] فَدَفَعْتُ وَ جِئْتُ [فَجِئْتُ‏] بِهِمْ جَمِيعاً فَجَلَسَ عَلِيٌّ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَلَسَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ وَ أَجْلَسَ فَاطِمَةَ خَلْفَهُ ثُمَّ تَجَلَّلَ بِثَوْبٍ خَيْبَرِيٍّ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ جَمِيعاً إِلَيْكَ فَأَشَارَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَ مَرَّاتٍ‏ إِلَيْكَ لَا إِلَى النَّارِ ذَاتِي وَ عِتْرَتِي [وَ] أَهْلُ بَيْتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخِلْنِي مَعَهُمْ قَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّكِ مِنْ صَالِحَاتِ أَزْوَاجِي وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فِي هَذَا الْمَكَانِ إِلَّا مِنِّي قَالَتْ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۳)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا [ثَنِي‏] عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ مُعَنْعَناً عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ: سَمِعْتُ أُمَّ سَلَمَةَ زَوْجَةَ النَّبِيِّ تَقُولُ حِينَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع لَعَنَتْ أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ قَالَتْ قَتَلُوهُ‏  لَعَنَهُمُ اللَّهُ غَرُّوهُ وَ خَذَلُوهُ رَأَيْتُ النَّبِيَّ ص جَاءَتْهُ فَاطِمَةُ غَدَاةً بِبُرْمَةٍ لَهَا فِيهَا عَصِيدَةٌ تَحْمِلُهُ فِي طَبَقٍ لَهَا فَوَضَعَتْهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لَهَا أَيْنَ ابْنُ عَمِّكِ قَالَتْ هُوَ فِي الْبَيْتِ قَالَ اذْهَبِي فَادْعِيهِ وَ ائْتِينِي [يأتيني‏] بِابنَيْكِ فَأَتَتْهُ بِهِ وَ بِابْنَيْهَا كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا يَدُهُ فِي يَدِهَا  وَ عَلِيٌّ يَمْشِي فِي آثَارِهِمْ حَتَّى دَخَلُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَقْعَدَهُمَا [وَ أقعدهما] فِي حَجْرِهِ وَ [جَلَسَ‏] عَلِيٌّ عَنْ يَمِينِهِ وَ جَلَسَتْ فَاطِمَةُ عَنْ يَسَارِهِ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَأَخَذَ مِنْ تَحْتِي كِسَاءً خَيْبَرِيّاً كَانَ بِسَاطاً لَنَا عَلَى الْمَنَامَةِ فِي الْمَدِينَةِ فَلَفَّهُ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْهِمْ جَمِيعاً وَ أَخَذَ بِشِمَالِهِ طَرَفَيِ الْكِسَاءِ وَ أَلْوَى بِيَدِهِ الْيُمْنَى إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ [قُلْتُ‏] يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ قَالَ بَلَى فَأَدْخَلَنِي فِي الْكِسَاءِ بَعْدَ مَا مَضَى دُعَاؤُهُ لِابْنِ عَمِّهِ وَ ابْنَيْهِ وَ ابْنَتِهِ فَاطِمَةَ [ع‏]. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۵)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حُبَاشِ بْنِ يَحْيَى الدِّهْقَانُ مُعَنْعَناً عَنْ عَقْرَبٍ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهَا مَا تَقُولِينَ فِي هَذَا الَّذِي قَدْ أَكْثَرَ النَّاسُ فِي شَأْنِهِ مِنْ بَيْنِ حَامِدٍ وَ ذَامٍّ قَالَتْ وَ أَنْتَ مِمَّنْ يَحْمَدُهُ أَوْ يَذُمُّهُ قُلْتُ مِمَّنْ يَحْمَدُهُ قَالَتْ يَكُونُ كَذَلِكَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ عَلَى الْحَقِّ مَا غَيَّرَ وَ مَا بَدَّلَ حَتَّى قُتِلَ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ [قَوْلِهِ تَعَالَى‏] إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ نَزَلَتْ فِي بَيْتِي وَ فِي الْبَيْتِ سَبْعَةٌ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ مُحَمَّدٌ وَ [ عَلِيٌّ وَ] فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ جَبْرَئِيلُ يَحْمِلُ عَلَى النَّبِيِّ وَ النَّبِيُّ يَحْمِلُ عَلَى عَلِيٍّ ع [صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ جَمِيعاً]. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۶)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ مُعَنْعَناً عَنْ عَمْرَةَ الْهَمْدَانِيَّةِ قَالَتْ‏ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَنْتِ عَمْرَةُ قُلْتُ نَعَمْ قَالَتْ عَمْرَةُ قُلْتُ أَلَا تُخْبِرِينِي عَنْ هَذَا الرَّجُلِ الَّذِي أُصِيبَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ فَمُحِبٌّ وَ مُبْغِضٌ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فتحبيه [فَتُحِبِّينَهُ‏] قَالَتْ لَا أُحِبُّهُ وَ لَا أُبْغِضُهُ تُرِيدُ عَلِيّاً قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ مَا فِي الْبَيْتِ إِلَّا جَبْرَئِيلُ [وَ مِيكَائِيلُ‏] وَ مُحَمَّدٌ [رَسُولُ اللَّهِ ص‏] وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ [الصَّلَاةُ] وَ السَّلَامُ [وَ التَّحِيَّةُ وَ الْإِكْرَامُ‏] وَ أَنَا فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ [وَ] أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ فَقَالَ [أَنْتِ‏] مِنْ صَالِحَاتِ [صالحي‏] نِسَائِي يَا عَمْرَةُ فَلَوْ كَانَ قَالَ نَعَمْ كَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا تَطْلَعُ عَلَيْهِ الشَّمْسُ. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۶)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ الْجُعْفِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ‏ فِي بَيْتِي نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ [ص‏] جَلَّلَهُمْ فِي مَسْجِدِهِ بِكِسَاءٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ فَنَصَبَهَا عَلَى الْكِسَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبْتَ عَنْ [آلِ‏] إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ طَهِّرْهُمْ مِنَ الرِّجْسِ كَمَا طَهَّرْتَ آلَ لُوطٍ وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ هَارُونَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَا [أَ لَا] أَدْخُلُ مَعَكُمْ قَالَ إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ [وَ إِلَى خَيْرٍ] وَ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ [رَسُولِ اللَّهِ‏] وَ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ خَصَّهُمْ بِهَذِهِ الدَّعْوَةِ مِيرَاثاً مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِذْ يَرْفَعُ‏ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ‏ فَأُدْخِلُوا فِي دَعْوَتِنَا فَدَعَا لَهُمْ بِهَا مُحَمَّدٌ ص حِينَ أُمِرَ أَنْ يُجَدِّدَ دَعْوَةَ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ [ع قَالَتْ بِنْتُهُ سَمِّيهِمْ يَا أُمَّهْ قَالَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ الْحُسَيْنُ ع. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۷)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ ذَلِيلٍ مُعَنْعَناً عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ: إِنِّي لَجَالِسٌ عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فقال … و جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ [وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً] فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي [وَ حَامَّتِي‏] فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ خَدِيجَةَ وَ شَرَى عَلِيٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النَّبِيِّ ثُمَّ نَامَ مَكَانَهُ فَجَعَلَ الْمُشْرِكُونَ يَرْمُونَهُ كَمَا كَانُوا يَرْمُونَ رَسُولَ اللَّهِ [ص‏] وَ هُوَ عَلَى فِرَاشِ النَّبِيِّ [ص‏] فَجَعَلَ يَتَضَوَّرُ وَ جَعَلُوا يَسْتَنْكِرُونَ ذَلِكَ مِنْهُ (تفسير فرات الكوفي، ص۳۴۱)

[۴] . ابن عقدة، أنبأنا أحمد بن يحيى الصوفي، أنبأنا عبد الرحمن بن شريك، أنبأنا أبي، عن أبي إسحاق السبيعي، عن عبد اللّه بن معين مولى أمّ سلمة عن أمّ سلمة زوج النبيّ صلى اللّه عليه و سلم أنّها قالت: نزلت هذه الآية في بيتها: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً أمرني رسول اللّه أن أرسل إلى عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين، فلمّا أتوه اعتنق عليّا بيمينه و الحسن بشماله و الحسين على بطنه و فاطمة عند رجليه، ثمّ قال: «اللّهم هؤلاء أهلي و عترتي فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا». قالها ثلاث مرّات، قلت: فأنا يا رسول اللّه؟ فقال: «إنّك على خير إن شاء اللّه».

ابن عقدة، عن الحسن بن عليّ بن بزيع، عن إسماعيل بن بشّار الهاشمي، عن قتيبة بن محمّد الأعشى عن هاشم بن البريد، عن زيد بن عليّ، عن أبيه‏ عن جدّه عليهم السّلام، قال: كان رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله في بيت أمّ سلمة فأتي، بحريرة، فدعا عليّا و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السّلام فأكلوا منها، ثمّ جلّل عليهم كساء خيبريا، ثمّ قال: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فقالت أمّ سلمة: و أنا معهم يا رسول اللّه؟ قال: «إنّك إلى خير».

ابن عقدة، أنبأنا عبد اللّه بن أسامة الكلبي، و أبو شيبة، قالا: أنبأنا عليّ بن ثابت، أنبأنا أسباط بن نصر، عن السدّي، عن بلال بن مرداس، عن شهر بن حوشب‏ عن أمّ سلمة، قالت: أتت فاطمة النبيّ صلى اللّه عليه و سلم بحريرة فوضعتها بين يديه، فقال: «يا فاطمة ادع لي زوجك و ابنيك». قالت: فدعوتهم فأكلوا، و تحتهم كساء، فجمع الكساء عليهم ثمّ قال: «اللّهم هؤلاء أهل بيتي و حامتي أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا».

ابن عقدة، حدّثني الحسين بن عبد الرحمن الأزدي، أنبأنا أبي، أنبأنا عبد النور بن عبد اللّه، حدّثني هارون بن سعد عن عطية، قال: سألت أبا سعيد عن هذه الآية: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فعدّ في يدي، قال: نزلت في رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السّلام.

ابن عقدة، أنبأنا يعقوب بن يوسف بن زياد، أنبأنا محمّد بن إسحاق بن عمّار، أنبأنا هلال أبو أيّوب الصيرفي، قال: سمعت عطية العوفي يذكر أنّه سأل أبا سعيد الخدري عن قوله عزّ و جلّ: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فأخبره أنّها انزلت في رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين.

[۵] . حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ الْمُؤَدِّبُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ أَخْبَرَنَا مُخَوَّلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ الْعَبَّاسِ الْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَمَّارٍ أَبِي مُعَاوِيَةَ الدُّهْنِيِّ عَنْ عَمْرَةَ ابْنَةِ أَفْعَى قَالَتْ سَمِعْتُ أُمَّ سَلَمَةَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهَا تَقُولُ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَيْتِي- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ وَ فِي الْبَيْتِ سَبْعَةٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ص‏ قَالَتْ وَ أَنَا عَلَى الْبَابِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ قَالَ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ وَ مَا قَالَ إِنَّكِ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ.

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خِرَاشٍ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الْعَوَّامِ بْنِ حَوْشَبٍ عَنِ التَّمِيمِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَحَدَّثَتْنَا أَنَّهَا رَأَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً.

[۶] . أَبَانٌ عَنْ سُلَيْم‏ … قَالَ سُلَيْمٌ ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» فَجَمَعَنِي وَ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيَّ حَسَناً وَ حُسَيْناً ثُمَّ أَلْقَى عَلَيْنَا كِسَاءً وَ قَالَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ لُحْمَتِي يُولِمُهُمْ مَا يُولِمُنِي وَ يُؤْذِينِي مَا يُؤْذِيهِمْ وَ يُحَرِّجُنِي مَا يُحَرِّجُهُمْ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَنْتَ إِلَى خَيْرٍ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِيَّ وَ فِي أَخِي [وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ] وَ فِي ابْنَيَّ وَ فِي تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ ابْنِيَ الْحُسَيْنِ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا فِيهَا أَحَدٌ غَيْرُهُمْ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ حَدَّثَتْنَا بِذَلِكَ فَسَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَحَدَّثَنَا كَمَا حَدَّثَتْنَا بِهِ أُمُّ سَلَمَة

[۷] . أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ وَ زَعَمَ أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِيُّ أَنَّهُ سَمِعَهُ مِنْ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ دَعَا أَبَا الدَّرْدَاءِ وَ نَحْنُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بِصِفِّينَ وَ دَعَا أَبَا هُرَيْرَةَ فَقَالَ لَهُمَا انْطَلِقَا إِلَى عَلِيٍّ فَأَقْرِءَاهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُولَا لَه‏ …

ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع [لِأَبِي الدَّرْدَاءِ وَ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ مَنْ حَوْلَهُ‏]  أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً  فَجَمَعَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مَعَهُ فِي كِسَائِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ عِتْرَتِي وَ خَاصَّتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي‏  فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ  وَ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ فِيَّ وَ فِي أَخِي عَلِيٍّ وَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ فِي ابْنَيَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فِي تِسْعَةِ أَئِمَّةٍ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ ابْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا غَيْرُنَا  فَقَامَ كُلُّهُمْ فَقَالُوا نَشْهَدُ أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ حَدَّثَتْنَا بِذَلِكَ‏  فَسَأَلْنَا عَنْ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَحَدَّثَنَا بِهِ كَمَا حَدَّثَتْنَا أُمُّ سَلَمَةَ بِه‏

از آنجا که برخی در سندیت کتاب سلیم شبهه می‌کنند، سند روایت فوق با سند متصل به سلیم را در الغيبة للنعماني، ص۶۸-۷۳ می‌توان ملاحظه کرد: وَ مِنْ كِتَابِ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِ‏  مَا رَوَاهُ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ ابْنُ عُقْدَةَ  وَ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَيْلٍ وَ عَبْدُ الْعَزِيزِ وَ عَبْدُ الْوَاحِدِ ابْنَا عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ الْمَوْصِلِيِّ عَنْ رِجَالِهِمْ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ رَاشِدٍ  عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ وَ أَخْبَرَنَا بِهِ مِنْ غَيْرِ هَذِهِ الطُّرُقِ هَارُونُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْمُعَلَّى الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَمْرُو بْنُ جَامِعِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَرْبٍ الْكِنْدِيُ‏  قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ شَيْخٌ لَنَا كُوفِيٌّ ثِقَةٌ  قَالَ‏ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ شَيْخُنَا عَنْ مُعَمَّرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ وَ ذَكَرَ أَبَانٌ أَنَّهُ سَمِعَهُ أَيْضاً عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ قَالَ مَعْمَرٌ وَ ذَكَرَ أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِيُّ أَنَّهُ سَمِعَهُ أَيْضاً عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ سُلَيْم‏

[۸] . حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مقولٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْقَاضِي الجعالي [الْجِعَابِيُ‏] قَالَ حَدَّثَنِي نَصْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَشَّاءُ قَالَ حَدَّثَنِي زَيْدُ بْنُ الْحَسَنِ الْأَنْمَاطِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ‏ أَبِيهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ ص فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فَدَعَا النَّبِيُّ ص بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ وَ أَجْلَسَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ فَدَعَا عَلِيّاً فَأَجْلَسَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ أَكْرَمَ اللَّهُ هَذِهِ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ وَ الذُّرِّيَّةَ الْمُبَارَكَةَ بِذَهَابِ الرِّجْسِ عَنْهُمْ قَالَ يَا جَابِرُ لِأَنَّهُمْ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي فَأَخِي سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ ابْنَايَ خَيْرُ الْأَسْبَاطِ وَ ابْنَتِي سَيِّدَةُ النِّسْوَانِ وَ مِنَّا الْمَهْدِيُّ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْمَهْدِيُّ قَالَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ وَ التَّاسِعُ قَائِمُهُمْ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى التَّنْزِيلِ.

[۹] . قال أبو سعيد الخدري و أنس بن مالك و واثلة بن الأسقع و عائشة و أم سلمة أن الآية مختصة برسول الله ص و علي و فاطمة و الحسن و الحسين ع:

ذكر أبو حمزة الثمالي في تفسيره حدثني شهر بن حوشب عن أم سلمة قالت جاءت فاطمة (ع) إلى النبي ص تحمل حريرة لها فقال ادعي زوجك و ابنيك فجاءت بهم فطعموا ثم ألقى عليهم كساء له خيبريا فقال اللهم هؤلاء أهل بيتي و عترتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا فقلت يا رسول الله و أنا معهم قال أنت إلى خير

و روى الثعلبي في تفسيره أيضا بالإسناد عن أم سلمة أن النبي ص كان في بيتها فأتته فاطمة (ع) ببرمة فيها حريرة فقال لها ادعي زوجك و ابنيك فذكرت الحديث نحو ذلك ثم قالت فأنزل الله تعالى «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ» الآية قالت فأخذ فضل الكساء فغشاهم به ثم أخرج يده فألوى يده بها إلى السماء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي و حامتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا فأدخلت رأسي البيت و قلت و أنا معكم يا رسول الله قال إنك إلى خير أنك إلى خير

و بإسناده قال مجمع دخلت مع أمي على عائشة فسألتها أمي أ رأيت خروجك يوم الجمل قالت أنه كان قدرا من الله فسألتها عن علي (ع) فقالت تسأليني عن أحب الناس كان إلى رسول الله ص و زوج أحب الناس كان إلى رسول الله ص لقد رأيت عليا و فاطمة و حسنا و حسينا (ع) و جمع رسول الله ص بثوب عليهم ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي و حامتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا قالت فقلت يا رسول الله أنا من أهلك قال تنحي فإنك إلي خير

و بإسناده عن أبي سعيد الخدري عن النبي ص قال نزلت هذه الآية في خمسة في و في علي و حسن و حسين و فاطمة (ع)

و أخبرنا السيد أبو الحمد قال حدثنا الحاكم أبو القاسم الحسكاني قال حدثونا عن أبي بكر السبيعي قال حدثنا أبو عروة الحراني قال حدثنا ابن مصغي قال حدثنا عبد الرحيم بن واقد عن أيوب بن سيار عن محمد بن المنكدر عن جابر قال نزلت هذه الآية على النبي ص و ليست في البيت إلا فاطمة و الحسن و الحسين (ع) و علي (ع) «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» فقال النبي ص اللهم هؤلاء أهلي

و حدثنا السيد أبو الحمد قال حدثنا الحاكم أبو القاسم بإسناده عن زاذان عن الحسن بن علي (ع) قال لما نزلت آية التطهير جمعنا رسول الله ص و إياه في كساء لأم سلمة خيبري ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي و عترت

[۱۰] . همچنین در البرهان في تفسير القرآن، ج‏۴، ص۴۶۱-۴۷۰ روایات متعددی از بزرگان اهل سنت بویژه احمد بن حنبل، بخاری (صاحب صحیح بخاری)، مسلم (صاحب صحیح مسلم) و .. آمده است و محقق کتاب آدرس همگی را در کتب اهل سنت نشان داده است. در اینجا تنها برخی از مواردی که از این سه نفر نقل شده با ذکر سند تقدیم می‌شود.

عن أبي عبد الرحمن عبد الله بن أحمد بن حنبل، عن والده أحمد، قال: حدثنا محمد بن مصعب، و هو القرقسائي، قال: حدثنا الأوزاعي، عن شداد أبي عمار، قال: دخلت علی واثلة بن الأسقع و عنده قوم، فذكروا عليا (عليه السلام)، فشتموه، فشتمته معهم، فلما قاموا، قال لي: لم شتمت هذا الرجل؟ قلت: رأيت القوم يشتمونه، فشتمته معهم. فقال: ألا أخبرك بما رأيته من رسول الله (صلی الله عليه و آله)؟ قلت: بلی. قال: أتيت فاطمة (عليها السلام) أسألها عن علي (عليه السلام)، فقالت: «توجه إلی رسول الله (صلی الله عليه و آله)». فجلست أنتظره، حتی جاء رسول الله (صلی الله عليه و آله)، فجلس، و معه علي و حسن و حسين، أخذ كل واحد منهما بيده حتی دخل، فأدنی عليا و فاطمة فأجلسهما بين يديه، و أجلس حسنا و حسينا كل واحد منهما علی فخذه، ثم لف عليهم ثوبه- أو قال: كساء- ثم تلا هذه الآية: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، ثم قال: «اللهم، هؤلاء أهل بيتي، و أهل بيتي أحق». (مسند أحمد ۴: ۱۰۷، الطرائف: ۱۲۳/ ۱۸۸.)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا محمد بن جعفر، قال: حدثنا عوف، عن أبي المعدل عطية الطفاوي، عن أبيه: أن أم سلمة حدثته، قالت: بينما رسول الله (صلی الله عليه و آله) في بيتي يوما، إذ قالت الخادم: إن عليا و فاطمة في السدة. قالت: فقال لي: «قومي، فتنحي لي عن أهل بيتي». قالت: فقمت، فتنحيت قريبا، فدخل علي، و فاطمة، و معهما الحسن، و الحسين (عليهم السلام)، و هما صبيان صغيران، قالت: فأخذ الصبيين فوضعهما في حجره، فقبلهما، و اعتنق عليا (عليه السلام) بإحدی يديه، و فاطمة باليد الاخری، فقبل فاطمة، و قبل عليا، فأغدف‏  عليهم خميصة  سوداء، و قال: «اللهم، إليك لا إلی النار، أنا و أهل بيتي». قالت: فقلت: و أنا يا رسول الله؟ قال: «و أنت». (مسند أحمد ۶: ۲۹۶، الطرائف: ۱۲۴/ ۱۹۱)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا عبد الله بن نمير، قال: حدثنا عبد الملك، قال: حدثنا عطاء بن أبي رباح، قال: حدثني من سمع ام سلمة تذكر: أن النبي (صلی الله عليه و آله) كان في بيتها، فأتته فاطمة (عليها السلام) ببرمة فيها حريرة ، فدخلت بها عليه، فقال: «ادعي لي زوجك و ابنيك». قالت: فجاء علي، و الحسن، و الحسين (عليهم السلام) فدخلوا عليه، فجلسوا يأكلوا من تلك الحريرة، و هو علی منامة له علی دكان، تحته كساء خيبري. قالت: و أنا في الحجرة اصلي، فأنزل الله تعالی هذه الآية: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، قالت: فأخذ فضل الكساء، فغشاهم به، ثم أخرج يده، فألوی بها إلی السماء، و قال: «هؤلاء أهل بيتي و خاصتي، اللهم فأذهب عنهم الرجس، و طهرهم تطهيرا». قالت: فأدخلت رأسي البيت، فقلت: و أنا معكم، يا رسول الله؟ قال: «إنك إلی خير، إنك إلی خير».

قال عبد الملك: و حدثني داود بن أبي عوف أبو الجحاف، عن شهر بن حوشب، عن ام سلمة بمثله سواء. (مسند أحمد ۶: ۲۹۲، الطرائف: ۱۲۵/ ۱۹۲)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا عفان، قال: حدثنا حماد بن سلمة، قال: حدثنا علي بن زيد، عن شهر بن حوشب، عن أم سلمة: أن رسول الله (صلی الله عليه و آله) قال لفاطمة (عليها السلام): «ائتيني بزوجك و ابنيك». فجاءت بهم فألقی عليهم كساء فدكيا، قالت: ثم وضع يده عليهم، و قال: «اللهم، هؤلاء آل محمد، فاجعل صلواتك و بركاتك علی محمد و آل محمد، إنك حميد مجيد». قالت ام سلمة: فرفعت الكساء لأدخل معهم، فجذبه من يدي، و قال: «إنك علی خير». (مسند أحمد ۶: ۳۲۳، الطرائف: ۱۲۵/ ۱۹۳)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا إبراهيم بن عبد الله، قال: حدثنا سليمان بن أحمد، قال: حدثنا الوليد بن مسلم، قال: حدثنا الأوزاعي، قال: حدثنا شداد أبو عمار، عن واثلة بن الأسقع، أنه حدثه، قال: طلبت عليا في منزله، فقالت فاطمة (عليها السلام): «ذهب رسول الله (صلی الله عليه و آله) ». قال: فجاءا جميعا، فدخلا، و دخلت معهما، فأجلس عليا (عليه السلام) عن يساره، و فاطمة عن يمينه، و الحسن و الحسين (عليهما السلام) بين يديه، ثم التفع‏  عليهم بثوبه، و قال: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً اللهم، إن هؤلاء أهلي، اللهم، إن هؤلاء أحق‏ ». قال واثلة: فقلت من ناحية البيت: و أنا من أهلك، يا رسول الله؟ قال: «و أنت من أهلي». قال واثلة: فذلك أرجی ما أرجو من عملي. (فضائل أحمد ۲: ۶۳۲/ ۱۰۷۷، العمدة: ۳۳/ ۱۴)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا عبد الله بن سليمان، قال: حدثنا أحمد بن محمد ابن عمر الحنفي، قال: حدثنا عمر بن يونس، قال: حدثنا سليمان بن أبي سليمان الزهري، قال: حدثنا يحيی بن أبي كثير، قال: حدثنا عبد الرحمن بن أبي عمرو، حدثني شداد بن عبد الله، قال: سمعت واثلة بن الأسقع، و قد جي‏ء برأس الحسين بن علي (عليهما السلام)، قال: فلقيه رجل من أهل الشام، فأظهر سرورا، فغضب واثلة، و قال: و الله لا أزال أحب عليا، و حسنا، و حسينا، و فاطمة أبدا بعد إذ سمعت رسول الله (صلی الله عليه و آله)، و هو في منزل أم سلمة يقول فيهم ما قال. قال واثلة: رأيتني ذات يوم، و قد جئت رسول الله (صلی الله عليه و آله)، و هو في منزل ام سلمة، و جاء الحسن (عليه السلام) فأجلسه علی فخذه اليمنی، و قبله، ثم جاء الحسين (عليه السلام) فأجلسه علی فخذه اليسری، و قبله، ثم جاءت فاطمة (عليها السلام) فأجلسها بين يديه، ثم دعا بعلي (عليه السلام)، فجاء، ثم أغدف عليهم كساء خيبريا، كأني أنظر إليه، ثم قال: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، قلت لواثلة: ما الرجس؟ قال: الشك في الله عز و جل. (فضائل أحمد ۲: ۶۷۲/ ۱۱۴۹، العمدة: ۳۴/ ۱۵)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا يحيی بن حماد، قال: حدثنا أبو عوانة، قال: حدثنا أبو بلج، قال: حدثنا عمرو بن ميمون، قال: إني لجالس إلی ابن عباس (رضي الله عنه) إذ أتاه تسعة رهط- و الخبر طويل- قال ابن عباس (رضي الله عنه): و أخذ رسول الله (صلی الله عليه و آله) ثوبه، فوضعه علی علي و فاطمة و الحسن و الحسين (عليهم السلام)، و قال: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً». (مسند أحمد ۱: ۳۳۰، العمدة: ۳۵/ ۱۶)

عنه: عن أبيه أحمد بن حنبل، قال: حدثنا أبو النضر هاشم بن القاسم، قال: حدثنا عبد الحميد- يعني ابن بهرام- قال: حدثني شهر بن حوشب، قال: سمعت ام سلمة زوجة النبي (صلی الله عليه و آله) حين جاء نعي الحسين بن علي (عليهما السلام) لعنت أهل العراق، فقالت: قتلوه، قتلهم الله، غروه و أذلوه، لعنهم الله، فإني رأيت رسول الله (صلی الله عليه و آله) و قد جاءته فاطمة غدوة ببرمة قد صنعت له فيها عصيدة، تحملها في طبق لها، حتی وضعتها بين يديه، فقال لها: «أين ابن عمك؟». قالت: «هو في البيت» قال: «اذهبي فادعيه، و ائتيني بابنيه». قالت: فجاءت تقود ابنيها كل واحد منهما بيد، و علي (عليه السلام) يمشي في أثرهما، حتی دخلوا علی رسول الله (صلی الله عليه و آله)، فأجلسهما في حجره و جلس علي (عليه السلام) عن يمينه، و جلست فاطمة (عليها السلام) عن يساره. قالت ام سلمة: فاجتذب من تحتي كساء خيبريا كان بساطا لنا علی المنامة في المدينة، فلفه رسول الله (صلی الله عليه و آله) [عليهم جميعا] و أخذ [بشماله‏] طرفي الكساء، و ألوی بيده اليمنی إلی ربه عز و جل، و قال: «اللهم، هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس، و طهرهم تطهيرا، اللهم هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا». قلت: يا رسول الله، أ لست من أهلك؟ قال: «بلی». فأدخلني في الكساء  بعد ما قضی دعاءه لابن عمه علي و ابنيه، و ابنته فاطمة (عليهم السلام). (مسند أحمد ۶: ۲۹۸، الطرائف: ۱۲۶/ ۱۹۴)

روی مسلم بن الحجاج صاحب (الصحاح)، قال: حدثنا أبو بكر بن أبي شيبة، و محمد بن عبد الله بن نمير، و اللفظ لأبي بكر، قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زكريا، عن مصعب بن شيبة، عن صفية بنت شيبة، قالت: قالت عائشة: خرج النبي (صلی الله عليه و آله) غداة، و عليه مرط مرحل‏  من شعر أسود، فجاء الحسن بن علي (عليه السلام) فأدخله، ثم جاء الحسين (عليه السلام) فدخل معه، ثم جاءت فاطمة (عليها السلام) فأدخلها، ثم جاء علي (عليه السلام) فأدخله، ثم قال: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً». (صحيح مسلم ۴: ۱۸۸۳/ ۲۴۲۴)

أبو عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري صاحب (الصحاح)، يرفعه إلی مصعب بن شيبة، عن صفية بنت شيبة، عن عائشة، الحديث بعينه‏. (تفسير الطبري ۲۲: ۵، مستدرك الحاكم ۳: ۱۴۷، مصابيح السنّة ۴: ۱۸۳/ ۴۷۹۶، كفاية الطالب: ۵۴، العمدة: ۴۳/ ۳۰.)

[۱۱] . قریب به این مضمون از قول امام صادق ع در الكافي، ج‏۱، ص۲۸۷ و در تفسير العياشي، ج‏۱، ص۲۴۹-۲۵۱ آمده است:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع … فَقَالَ … وَ قَالَ رسول الله ص أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ ص- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» فَكَانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ ع فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا وَ ثَقَلًا وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي وَ ثِقْلِي‏ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَانَ عَلِيٌّ أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ لِكَثْرَةِ مَا بَلَّغَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِقَامَتِهِ لِلنَّاسِ وَ أَخْذِهِ بِيَدِه‏ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ لَمْ يَكُنْ يَسْتَطِيعُ عَلِيٌّ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ أَنْ يُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا الْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا وَاحِداً مِنْ وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِينَا كَمَا أَنْزَلَ فِيكَ فَأَمَرَ بِطَاعَتِنَا كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ بَلَّغَ فِينَا رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ أَذْهَبَ عَنَّا الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَهُ عَنْكَ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ ع كَانَ الْحَسَنُ ع أَوْلَى بِهَا لِكِبَرِهِ فَلَمَّا تُوُفِّيَ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يُدْخِلَ وُلْدَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ ذَلِكَ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ فَيَجْعَلَهَا فِي وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ الْحُسَيْنُ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِي كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ أَبِيكَ وَ بَلَّغَ فِيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ فِي أَبِيكَ وَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَلَمَّا صَارَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ ع لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ‏ أَهْلِ بَيْتِهِ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَدَّعِيَ عَلَيْهِ كَمَا كَانَ هُوَ يَدَّعِي عَلَى أَخِيهِ وَ عَلَى أَبِيهِ لَوْ أَرَادَا أَنْ يَصْرِفَا الْأَمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ يَكُونَا لِيَفْعَلَا ثُمَّ صَارَتْ حِينَ أَفْضَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَجَرَى تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ- وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ الْحُسَيْنِ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ قَالَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِي رَبِّنَا أَبَداً.

[۱۲] . قوله وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها: فَلَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَجِي‏ءُ كُلَّ يَوْمٍ عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ- حَتَّى يَأْتِيَ بَابَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع فَيَقُولُ: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» فَيَقُولُ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَّ يَأْخُذُ بِعِضَادَتَيِ الْبَابِ- وَ يَقُولُ الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» فَلَمْ يَزَلْ يَفْعَلُ ذَلِكَ كُلَّ يَوْمٍ إِذَا شَهِدَ الْمَدِينَةَ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا- وَ قَالَ أَبُو الْحَمْرَاءِ خَادِمُ النَّبِيِّ ص أَنَا أَشْهَدُ بِهِ يَفْعَلُ ذَلِك‏

[۱۳] . فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ [النَّبِيُ‏] ص يَأْتِي بَابَ عَلِيٍّ [ع‏] أَرْبَعِينَ صَبَاحاً حَيْثُ بَنَى بِفَاطِمَةَ [ع‏] فَيَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَهْلَ الْبَيْتِ‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ.

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ قَالَ: قَدِمْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص تِسْعَةَ أَشْهُرٍ أَوْ عَشْرَةَ أَشْهُرٍ فَأَمَّا التِّسْعَةُ فَلَسْتُ أَشُكُّ فِيهَا [وَ] رَسُولُ اللَّهِ يَخْرُجُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَيَأْتِي بَابَ فَاطِمَةَ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَيَأْخُذُ بِعِضَادَتَيِ الْبَابِ فَيَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ قَالَ فَيَقُولُونَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ [ص‏] إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ [عَلِيُ‏] بْنُ مُحَمَّدٍ قِرَاءَةً عَلَيْهِ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع [قَالَ‏] [لَمَّا] ابْتَنَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِفَاطِمَةَ [ع‏] فَاخْتَلَفَ رَسُولُ اللَّهِ [ص‏] إِلَى بَابِهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً كُلَّ غَدَاةٍ يَدُقُّ الْبَابَ ثُمَّ يَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ الصَّلَاةَ رَحِمَكُمُ اللَّهُ‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَ ثُمَّ يَدُقُّ دَقّاً أَشَدَّ مِنْ ذَلِكَ وَ يَقُولُ أَنَا [إِنِّي‏] سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ.

[۱۴] . ابن عقدة، قال: أخبرنا أحمد بن الحسن الخزاز، قال: حدّثنا أبي قال: حدّثنا حصين، عن عبد اللّه بن الحسن، عن أبيه، عن جدّه، قال: قال أبو الحمراء خادم النبيّ صلى اللّه عليه و آله: لمّا نزلت هذه الآية: وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها كان النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم يأتي باب عليّ و فاطمة عند كلّ صلاة فيقول: الصلاة رحمكم اللّه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا

[۱۵] . ابن عقدة، قال: أخبرنا الحسين بن عبد الرحمن بن محمّد الأزدي، قال: أخبرنا أبي، قال: أخبرنا عبد النور بن عبد اللّه بن سنان، قال: حدّثني سليمان بن قرم، قال: حدّثني أبو الحجاف، و سالم بن أبي حفصة، عن نقيع أبي داود عن أبي الحمراء، قال: شهدت النبيّ صلى اللّه عليه و آله أربعين صباحا يجي‏ء إلى باب عليّ و فاطمة فيأخذ بعضادتي الباب و يقول: «السلام عليكم أهل البيت و رحمة اللّه، الصلاة يرحمكم اللّه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا

[۱۶] . هم امامان شیعه و هم برخی از بزرگان دید در موقعیت‌های مختلف به این واقعه برای اثبات فضیلت خویش استدلال کرده‌اند که برخی را از باب نمونه در اینجا می‌آوریم:

استناد خود پیامبر:

قَالَ أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ انْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَيْسَ فِيهَا إِلَّا هَاشِمِيٌّ غَيْرُ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ فَقَالَ الْعَبَّاسُ لِعَلِيٍّ ع مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغْرِمَ قُنْفُذاً كَمَا أَغْرَمَ جَمِيعَ عُمَّالِهِ فَنَظَرَ عَلِيٌّ ع إِلَى مَنْ حَوْلَهُ ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاه‏…

قَالَ عَلِيٌّ ع‏  ثُمَّ مَرَرْتُ بِالصُّهَاكِيِّ يَوْماً فَقَالَ لِي مَا مَثَلُ مُحَمَّدٍ إِلَّا كَمَثَلِ نَخْلَةٍ نَبَتَتْ فِي كُنَاسَةٍ فَأَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَذَكَرْتُ لَهُ‏ ذَلِكَ فَغَضِبَ النَّبِيُّ وَ خَرَجَ فَأَتَى الْمِنْبَرَ وَ فَزِعَتِ الْأَنْصَارُ فَجَاءَتْ شَاكَةً فِي السِّلَاحٍ لِمَا رَأَتْ مِنْ غَضَبِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ يُعَيِّرُونَنِي بِقَرَابَتِي‏  وَ قَدْ سَمِعُوا مِنِّي مَا قُلْتُ فِي فَضْلِهِمْ وَ تَفْضِيلِ اللَّهِ‏  إِيَّاهُمْ وَ مَا اخْتَصَّهُمُ اللَّهُ بِهِ مِنْ إِذْهَابِ الرِّجْسِ عَنْهُمْ وَ تَطْهِيرِ اللَّهِ إِيَّاهُمْ‏  وَ قَدْ سَمِعْتُمْ‏  مَا قُلْتُ فِي أَفْضَلِ أَهْلِ بَيْتِي وَ خَيْرِهِمْ مِمَّا خَصَّهُ اللَّهُ بِهِ وَ أَكْرَمَهُ وَ فَضَّلَهُ مِنْ سَبْقِهِ فِي الْإِسْلَامِ وَ بَلَائِهِ فِيهِ وَ قَرَابَتِهِ مِنِّي وَ أَنَّهُ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى ثُمَّ تَزْعُمُونَ أَنَّ مَثَلِي فِي أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ نَخْلَةٍ نَبَتَتْ فِي كُنَاسَةٍ  أَلَا إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقَهُ فَفَرَّقَهُمْ فِرْقَتَيْنِ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِ الْفِرْقَتَيْنِ ثُمَّ فَرَّقَ الْفِرْقَةَ [ثَلَاثَ فِرَقٍ‏]  شُعُوباً وَ قَبَائِلَ وَ بُيُوتاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا شَعْباً وَ خَيْرِهَا قَبِيلَةً ثُمَّ جَعَلَهُمْ بُيُوتاً  فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا بَيْتاً فَذَلِكَ قَوْلُهُ‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً  [فَحَصَلْتُ‏  فِي أَهْلِ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي و أَنَا وَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‏]  أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَنِي مِنْهُمْ ثُمَّ نَظَرَ نَظْرَةً فَاخْتَارَ أَخِي عَلِيّاً وَ وَزِيرِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي فَبَعَثَنِي رَسُولًا وَ نَبِيّاً وَ دَلِيلًا فَأَوْحَى إِلَيَّ أَنِ اتَّخِذْ عَلِيّاً أَخاً وَ وَلِيّاً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً فِي أُمَّتِي بَعْدِي أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاهُ وَالاهُ اللَّهُ‏  وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ لَا يُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا يُبْغِضُهُ إِلَّا كَافِرٌ ربّ [زِرُّ] الْأَرْضِ‏  بَعْدِي وَ سَكَنُهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللَّهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوُثْقَى أَ تُرِيدُونَ أَنْ تُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِكُمْ- وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ‏ … وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏ (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏۲، ص۶۸۵-۶۵۶)

أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ عَنْ رَبِيعَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ‏ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَرْسَلَ إِلَى بِلَالٍ فَأَمَرَهُ فَنَادَى بِالصَّلَاةِ قَبْلَ وَقْتِ كُلِّ يَوْمٍ فِي رَجَبٍ لِثَلَاثَةَ عَشَرَ خَلَتْ مِنْهُ، قَالَ: فَلَمَّا نَادَى بِلَالٌ بِالصَّلَاةِ فَزِعَ النَّاسُ مِنْ ذَلِكَ فَزَعاً شَدِيداً، وَ ذُعِرُوا وَ قَالُوا رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَ أَظْهُرِنَا لَمْ يَغِبْ عَنَّا وَ لَمْ يَمُتْ، فَاجْتَمَعُوا وَ حَشَدُوا فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَمْشِي حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَأَخَذَ بِعِضَادَتِهِ، فِي الْمَسْجِدِ مَكَانٌ يُسَمَّى السُّدَّةَ فَسَلَّمَ ثُمَّ قَالَ: هَلْ تَسْمَعُونَ يَا أَهْلَ السُّدَّةِ فَقَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا فَقَالَ هَلْ تُبَلِّغُونَ قَالُوا: ضَمِنَّا ذَلِكَ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ أُخْبِرُكُمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَيْنِ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ أَصْحابُ الْيَمِينِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ فَأَنَا مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَنَا خَيْرُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ أَثْلَاثاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا أَثْلَاثاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ فَأَنَا مِنَ السَّابِقِينَ وَ أَنَا خَيْرُ السَّابِقِينَ. ثُمَّ جَعَلَ الْأَثْلَاثَ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا قَبِيلَةً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ فَقَبِيلَتِي خَيْرُ القَبَائِلِ وَ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ أَكْرَمُكُمْ عَلَى اللَّهِ وَ لَا فَخْرَ، ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا بَيْتاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، أَلَا وَ إِنَّ إِلَهِي اخْتَارَنِي فِي ثَلَاثَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ أَنَا سَيِّدُ الثَّلَاثَةِ وَ أَتْقَاهُمْ لِلَّهِ وَ لَا فَخْرَ، اخْتَارَنِي وَ عَلِيّاً وَ جَعْفَراً ابْنَيْ أَبِي طَالِبٍ وَ حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ كُنَّا رُقُوداً بِالْأَبْطَحِ لَيْسَ مِنَّا إِلَّا مُسَجًّى بِثَوْبِهِ عَلَى وَجْهِهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَنْ يَمِينِي وَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَنْ يَسَارِي وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عِنْدَ رِجْلِي فَمَا نَبَّهَنِي عَنْ رَقْدَتِي غَيْرُ خَفِيقِ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ وَ بَرْدِ ذِرَاعِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي صَدْرِي فَانْتَبَهْتُ مِنْ رَقْدَتِي وَ جَبْرَئِيلُ فِي ثَلَاثَةِ أَمْلَاكٍ يَقُولُ لَهُ أَحَدُ الْأَمْلَاكِ الثَّلَاثَةِ إِلَى أَيِّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ أُرْسِلْتَ فَرَفَسَنِي بِرِجْلِهِ فَقَالَ إِلَى هَذَا، قَالَ: وَ مَنْ هَذَا يَسْتَفْهِمُهُ فَقَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ ص وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ هَذَا جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ لَهُ جَنَاحَانِ خَضِيبَانِ يَطِيرُ بِهِمَا فِي الْجَنَّةِ وَ هَذَا حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَيِّدُ الشُّهَدَاء (تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۴۷)

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ الثَّقَفِيُّ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوَ اللَّهِ [وَ اللَّهِ‏] إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الْآفَاتِ وَ الذُّنُوبِ أَلَا وَ إِنَّ إِلَهِي اخْتَارَنِي فِي ثَلَاثَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي عَلَى جَمِيعِ أُمَّتِي أَنَا سَيِّدُ الثَّلَاثَةِ وَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا فَخْرَ فَقَالَ أَهْلُ السُّدَّةِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ ضَمِنَّا أَنْ نُبَلِّغَ فَسَمِّ لَنَا الثَّلَاثَةَ نَعْرِفْهُمْ فَبَسَطَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَفَّهُ الْمُبَارَكَةَ الطَّيِّبَةَ ثُمَّ حَلَقَ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ اخْتَارَنِي وَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرَ كُنَّا رُقُوداً لَيْسَ مِنَّا إِلَّا مُسَجًّى بِثَوْبِهِ‏  عَلِيٌّ عَنْ يَمِينِي وَ جَعْفَرٌ عَنْ يَسَارِي وَ حَمْزَةُ عِنْدَ رِجْلِي فَمَا نَبَّهَنِي عَنْ رَقْدَتِي غَيْرُ خَفِيقِ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ وَ تردد [بَرْدِ] ذِرَاعِي تَحْتَ خَدِّي فَانْتَبَهْتُ مِنْ رَقْدَتِي وَ جَبْرَئِيلُ ع فِي ثَلَاثَةِ أَمْلَاكٍ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ الثَّلَاثَةِ أَمْلَاكٍ أَخْبِرْنَا إِلَى أَيِّهِمْ أُرْسِلْتَ فَضَرَبَنِي بِرِجْلِهِ فَقَالَ إِلَى هَذَا وَ هُوَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ قَالُوا مَنْ هَذَا يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ [ص‏] وَ حَمْزَةُ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ جَعْفَرٌ لَهُ جَنَاحَانِ خَضِيبَانِ يَطِيرُ بِهِمَا فِي الْجَنَّةِ حَيْثُ يَشَاءُ وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۴۰)

احتجاج امیرالمومنین ع با معاویه

ان عليا- عليه السّلام- كتب الى معاوية: …و كان‏  نبيّنا- صلوات اللَّه عليه- فلمّا جاءهم كفروا به حسدا من عند أنفسهم أن ينزّل اللَّه من فضله على من يشاء من عباده‏  حسدا من القوم على تفضيل بعضنا على بعض، ألا و نحن أهل البيت آل إبراهيم المحسودون، حسدنا كما حسد آباؤنا من قبلنا سنّة و مثلا، قال‏  اللَّه: و آل إبراهيم و آل لوط و آل عمران و آل يعقوب و آل موسى و آل هارون و آل داود. فنحن آل نبيّنا محمّد- صلّى اللَّه عليه و آله- أ لم تعلم يا معاوية إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا ، و نحن أولو الأرحام قال اللَّه تعالى: النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ، وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏ ، نحن أهل البيت‏  اختارنا اللَّه و اصطفانا و جعل النّبوّة فينا و الكتاب لنا و الحكمة و العلم و الايمان و بيت اللَّه و مسكن إسماعيل و مقام إبراهيم، فالملك لنا ويلك يا معاوية، و نحن أولى بإبراهيم و نحن آله و آل عمران و أولى بعمران، و آل لوط و نحن أولى بلوط، و آل يعقوب و نحن أولى بيعقوب، و آل موسى و آل هارون و آل داود و أولى بهم، و آل محمّد و أولى به. و نحن أهل البيت الّذين أذهب اللَّه عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيرا. (الغارات، ج‏۱، ص۱۹۹)

امام سجاد و مرد شامی

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْبَصْرِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ قَالَ حَدَّثَنِي حَاجِبُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَاد …

فَلَقَدْ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ كَانُوا خَرَجُوا فِي تِلْكَ الصُّحْبَةِ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسْمَعُونَ بِاللَّيَالِي نَوْحَ الْجِنِّ عَلَى الْحُسَيْنِ ع إِلَى الصَّبَاحِ و َ قَالُوا فَلَمَّا دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَايَا بِالنَّهَارِ مُكَشَّفَاتِ الْوُجُوهِ فَقَالَ أَهْلُ الشَّامِ الْجُفَاةُ مَا رَأَيْنَا سَبَايَا أَحْسَنَ مِنْ هَؤُلَاءِ فَمَنْ أَنْتُمْ فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ ابْنَةُ الْحُسَيْنِ نَحْنُ سَبَايَا آلِ مُحَمَّدٍ فَأُقِيمُوا عَلَى دَرَجِ الْمَسْجِدِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبَايَا وَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ فَتًى شَابٌّ فَأَتَاهُمْ شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ لَهُمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ أَهْلَكَكُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَةِ فَلَمْ يَأْلُوا عَنْ شَتْمِهِمْ فَلَمَّا انْقَضَى كَلَامُهُ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَ مَا قَرَأْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ- قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِكَ… (الأمالي( للصدوق)، ص۱۶۶)

استناد امام باقر ع

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي الْفَضْلُ بْنُ يُوسُفَ الْقَصَبَانِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَهْلَ بَيْتِ‏ نَبِيِّكُمْ شَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِهُدَاهُ وَ اخْتَصَّهُمْ [خَصَّهُمْ‏] لِدِينِهِ وَ فَضَّلَهُمْ بِعِلْمِهِ وَ اسْتَحْفَظَهُمْ وَ أَوْدَعَهُمْ عِلْمَهُ [وَ أَطْلَعَهُمْ‏] عَلَى غَيْبِهِ عِمَادٌ لِدِينِهِ شُهَدَاءُ عَلَيْهِ وَ أَوْتَادٌ فِي أَرْضِهِ [وَ] قُوَّامٌ بِأَمْرِهِ [بَرَاهُمْ‏] قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّةٌ عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ نُجَبَاءُ فِي عِلْمِهِ اخْتَارَهُمْ وَ انْتَجَبَهُمْ وَ ارْتَضَاهُمْ وَ اصْطَفَاهُمْ فَجَعَلَهُمْ عَلَماً لِعِبَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ  لَهُمْ عَلَى صِرَاطِهِ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ [وَ] الدُّعَاةُ وَ الْقَادَةُ الْهُدَاةُ  وَ الْقُضَاةُ الْحُكَّامُ وَ النُّجُومُ الْأَعْلَامُ وَ الْأُسْوَةُ [الْأُسْرَةُ] الْمُتَخَيَّرَةُ وَ الْعِتْرَةُ الْمُطَهَّرَةُ وَ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى وَ الصِّرَاطُ الْأَعْلَمُ وَ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ زِينَةُ النُّجَبَاءِ وَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُمُ الرَّحِمُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْكَهْفُ الْحَصِينُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ نُورُ أَبْصَارِ الْمُهْتَدِينَ وَ عِصْمَةٌ لِمَنْ لَجَأَ إِلَيْهِمْ وَ أَمْنٌ لِمَنِ اسْتَجَارَ بِهِمْ [إِلَيْهِمْ‏] وَ نَجَاةٌ لِمَنْ تَبِعَهُمْ يَغْتَبِطَ [يُغْبَطُ] مَنْ وَالاهُمْ وَ يَهْلِكُ مَنْ عَادَاهُمْ وَ يَفُوزُ مَنْ تَمَسَّكَ بِهِمْ وَ الرَّاغِبُ عَنْهُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ وَ هُمُ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ مَنْ [وَ مَنْ‏] أَتَاهُ نَجَا وَ مَنْ أَبَاهُ هَوَى حِطَّةٌ لِمَنْ دَخَلَهُ وَ حُجَّةٌ عَلَى مَنْ تَرَكَهُ إِلَى اللَّهِ يَدْعُونَ وَ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ‏ وَ بِكِتَابِهِ يَحْكُمُونَ وَ بِآيَاتِهِ يُرْشِدُونَ فِيهِمْ نَزَلَتْ رِسَالَتُهُ وَ عَلَيْهِمْ هَبَطَتْ مَلَائِكَتُهُ وَ إِلَيْهِمْ بُعِثَ [نفث‏] الرُّوحُ الْأَمِينُ فَضْلًا مِنْهُ وَ رَحْمَةً وَ آتَاهُمْ‏ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ‏ فَعِنْدَهُمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَا يَلْتَمِسُونَ وَ يُفْتَقَرُ إِلَيْهِ وَ يُحْتَاجُ [إِلَيْهِ‏] مِنَ الْعِلْمِ الشَّاقِّ [الشَّافِي‏] وَ الْهُدَى مِنَ الضَّلَالَةِ وَ النُّورِ عِنْدَ دُخُولِ الظُّلَمِ فَهُمُ الْفُرُوعُ الطَّيِّبَةُ وَ الشَّجَرَةُ الْمُبَارَكَةُ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ فَهُمْ أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَكَةِ [الَّذِينَ‏] أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۳۸)

حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) فَقَالَ: بِأَبِي وَ أُمِّي أَنْتُمْ، بِمَ فُضِّلْتُمْ عَلَى غَيْرِكُمْ مِنْ بَنِي أَبِيكُمْ؟ قَالَ: بِأَرْبَعٍ، قَالَ: وَ مَا هِيَ؟ قَالَ: لَنَا مِنَ اللَّهِ الطَّهَارَةُ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ [تَعَالَى‏]: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «۱» وَ لَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ الْوِلَادَةُ، وَ لَنَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ الْوِرَاثَةُ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا «۲»، وَ لَنَا الْأَنْفَالُ خَاصَّةً لَا يَدَّعِي فِيهَا إِلَّا كَذَّابٌ وَ لَا يَمْنَعُنَاهَا إِلَّا ظَالِمٌ، وَ قَدْ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ يَزَلْ أَمْرُهَا يَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى يَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَكُوا. (المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب ع، ص۶۰۰)

از امام رضا ع

حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ شَاذَوَيْهِ الْمُؤَدِّبُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا ع مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَخْبِرُونِي عَنْ مَعْنَى هَذِهِ الْآيَةِ- ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ الرِّضَا ع لَا أَقُولُ كَمَا قَالُوا وَ لَكِنِّي‏ أَقُولُ أَرَادَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ وَ كَيْفَ عَنَى الْعِتْرَةَ مِنْ دُونِ الْأُمَّةِ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَكَانَتْ بِأَجْمَعِهَا فِي الْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ثُمَّ جَمَعَهُمُ كُلَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ- جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ فَصَارَتِ الْوِرَاثَةُ لِلْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ لَا لِغَيْرِهِمْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَنِ الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ فَقَالَ الرِّضَا ع الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم‏ (الأمالي( للصدوق)، ص۵۲۳)

احتجاج معاذ با معاویه

الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص۷۷-۷۹

قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ رض كُنْتُ أَنَا وَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ بِالشَّامِ فَبَيْنَمَا نَحْنُ ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ نَظَرْنَا إِلَى شَيْخٍ وَ هُوَ مُقْبِلٌ مِنْ صَدْرِ الْبَرِّيَّةِ مِنْ نَاحِيَةِ الْعِرَاقِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ عَرِّجُوا بِنَا إِلَى هَذَا الشَّيْخِ لِنَسْأَلَهُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلَ وَ إِلَى أَيْنَ يُرِيدُ وَ كَانَ عِنْدَ مُعَاوِيَةَ أَبُو الْأَعْوَرِ السُّلَمِيُّ وَ وَلَدَا مُعَاوِيَةَ خَالِدٌ وَ يَزِيدُ وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ قَالَ فَعَرَجْنَا إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ يَا شَيْخُ وَ أَيْنَ تُرِيدُ فَلَمْ يُجِبْهُ الشَّيْخُ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ لِمَ لَا تُجِيبُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الشَّيْخُ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ التَّحِيَّةَ غَيْرَ هَذِهِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ صَدَقْتَ يَا شَيْخُ وَ أَخْطَأْنَا وَ أَحْسَنْتَ وَ أَسَأْنَا السَّلَامُ عَلَيْكَ قَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ مَا اسْمُكَ يَا شَيْخُ فَقَالَ اسْمِي مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ …

فَقَالَ مُعَاوِيَةُ لِلشَّيْخِ هَلْ حَضَرْتَ يَوْمَ الْجَمَلِ قَالَ وَ مَا يَوْمُ الْجَمَلِ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَ قَاتَلَتْ عَائِشَةُ عَلِيّاً قَالَ وَ مَا غِبْتُ عَنْهُ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ أَمْ مَعَ عَائِشَةَ قَالَ الشَّيْخُ بَلْ مَعَ عَلِيٍّ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ أَ لَمْ يَقُلِ اللَّهُ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص هِيَ أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ الشَّيْخُ أَ لَمْ يَقُلِ اللَّهُ تَعَالَى يا نِساءَ النَّبِيِّ إِلَى قَوْلِهِ وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَلِيفَتِي عَلَى نِسَائِي وَ أَهْلِي وَ طَلَاقُهُنَّ بِيَدِكَ أَ فَتَرَاهَا خَالَفَتْ اللَّهَ تَعَالَى فِي ذَلِكَ عَاصِيَةً اللَّهَ وَ رَسُولَهُ خَارِجَةً مِنْ بَيْتِهَا وَ هِيَ فِي ذَلِكَ سَفَكَتْ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ وَ أَذْهَبَتْ أَمْوَالَهُمْ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ هِيَ كَامْرَأَةِ نُوحٍ فِي النَّارِ وَ لَبِئْسَ مَثْوَى الْكَافِرِينَ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ مَا جَعَلْتَ لَنَا شَيْئاً نَحِجُّ بِهِ عَلَيْكَ

[۱۷] . أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُون‏

[۱۸] . يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ

[۱۹] . عن ابْنُ عَبَّاسٍ: لَمَّا عَلِمَ اللَّهُ أَنَّهُ سَتَجْرِي حَرْبُ الْجَمَلِ قَالَ لِأَزْوَاجِ النَّبِيِّ وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏

 

Visits: 561

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*