ترجمه
و یقیناً به امتهای پیش ازتو [پیامبرانی] فرستادیم، پس آنها را دچار سختی و بدحالی کردیم، شاید که آنها تضرع کنند.
نکات ترجمه
«الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ» «بأساء» از ماده «بأس» (بأس یا بؤس) به معنای شدت و سختی است، که غالبا در مورد سختیهای ناشی از جنگ ویا فقر به کار میرود. (کتاب العین۷/ ۳۱۶؛ مفردات ألفاظ القرآن /۱۵۳) «ضرّاء» از ماده «ضرر» است؛ البته ضرر در مقابل نفع است، اما ضرّاء در مقابل «سرّاء» (= سرور و خوشحالی) ولذا به معنای «بدحالی» میباشد. (مفردات ألفاظ القرآن/۵۰۴) برخی گفتهاند «بأساء» همان «ضرّاء»ای است همراه با «خوف و ترس» باشد. (الفروق في اللغة/۱۹۲)
«تَضَرّع» از ماده «ضرع» گرفته شده است که اغلب آن را در معنای «ضعف» و «ذلت» دانستهاند (کتاب العین۱/ ۲۷۰؛ مفردات ألفاظ القرآن/ ۵۰۶)؛ و برخی خاستگاه معناییِ این ماده را «وجود نرمیای در شیء مورد نظر» دانستهاند (معجم المقاييس اللغة۳/ ۳۹۶) و ظاهرا میتوان گفت که «ضرع» به معنای نرمش و انعطافپذیری است، به نحوی که در مقابل امر بیرونی از خود مقاومتی نشان نمیدهد، چنانکه این ماده در مورد «پستان» حیوانات به کار میرود؛ و برخی گفتهاند «تضرع» شبیه حالت تسلیم و انقیادی است که پستان حیوان در مقابل کسی که شیر او را میدوشد، از خود بروز میدهد (الفروق في اللغة/۲۴۵) و ظاهرا به همین مناسبت است که غالبا آن را در معنای «خضوع» و «تذلل» به کار میبرند. (المصباح المنير۲/ ۳۶۱)
حدیث
۱) امیرالمومنین ع میفرمایند:
و به خدا سوگند هرگز مردمى زندگانى خرّم و نعمت فراهم را از كف ندادند، مگر به- كيفر- گناهانى كه انجام دادند كه «خدا بر بندگان ستمكار نيست» (آلعمران/۱۸۲) و اگر مردم هنگامى كه بلا بر آنان فرود آيد، و نعمت ايشان راه زوال پيمايد، فرياد خواهند از پروردگار، با نيّت درست و دلهايى از اندوه و بيم سرشار؛ هر رميده را به آنان بازگرداند، و هر فاسد را اصلاح و بساز.
نهجالبلاغه، خطبه۱۷۸؛ ترجمه شهيدى، ص۱۸۷
وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لِ«أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِد.
۲) نزد امام صادق ع صحبتی از بلاء و آنچه خدا مومن را بدان مبتلا میکند، به میان آمد. فرمودند:
از رسول خدا ص سوال شد: در دنیا شدیدترین بلاها برای چه کسانی است؟
فرمود: انبیاء و سپس هرکه به آنها شبیهتر است؛ و به همین ترتیب، مومن به اندازه ایمان و خوبی اعمالش مبتلا میشود؛ پس هرکه ایمانش سالمتر و کردارش نیکوتر باشد بلایش شدیدتر است؛ و هرکه ایمانش سخیفتر و کردارش ضعیفتر باشد بلایش کمتر است.
الكافي، ج۲، ص۲۵۲
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَلَاءُ وَ مَا يَخُصُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِي الدُّنْيَا فَقَالَ النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ.
تدبر
۱) «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»: خدا انسانها را به حال خود رها نکرده و همواره برایشان پیام میفرستد، و هنگامی هم که پیام فرستاد، زمینههای تکوینیِ توجه مخاطبان به خدا را هم آماده میکند.
۲) «…أخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»: اینکه ما چگونه متوجه خدا شویم، تابع دلخواه ما نیست، بلکه تابع حق و حقیقتی است که خداوند تشخیص میدهد، ولو در نگاه ظاهری ما بسیار نامطلوب هم باشد. (مومنون/۷۱؛ جلسه۱۹، تدبر۴)
شاید یکی از علل کثرت مشکلات در جامعه دینی همین باشد که خدا میخواهد انسانها دچار غفلت نشوند؛ چنانکه حکومتی که پیامبر اکرم ص در مدینه یا امیرالمومنین ع در کوفه تشکیل داد نیز با حجم عظیمی از مشکلات مواجه بود.
توجه: این سخن به معنای توجیه کمکاریها و قصور و تقصیرهای دستاندرکاران حکومت نیست؛ بلکه توجه دادن به این است که: معنای اینکه خدا سختی دهد، این نیست که حتما عامل سختیها اموری ماورایی باشد؛ سنت مورد اشاره در این آیه، چهبسا توسط همین افراد بدی که در درون جامعه دینی هستند و چهبسا به مسؤولیتهای بالایی هم برسند، پیاده شود، و اینکه آنها عامل پیاده شدن این سنت خدا هستند از گناه آنها نمیکاهد، شبیه نقش شیطان در عالم که در جلسه۱۴۱، تدبر۵ توضیح داده شد.
۳) «…أخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»: سختی و بدحالی، اگر مقدمه توجه به خدا و تضرع و زاری به درگاه او شود، از بزرگترین نعمتهاست، به همین جهت است که:
هرکه در این دار مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند (حدیث۲)
و به قول باباطاهر عریان:
عاشق آن به که دایم در بلا بی ایوب آسا به «کِرم»ان مبتلا بی
حسن آسا به دستش کاسهی زهر حسین آسا به دشت کربلا بی
http://ganjoor.net/babataher/2beytiha/sh275/
۴) «… لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» خدا میفرماید ما چنین و چنان میکنیم بدان امید که تضرع کنند! مگر تضرع چیز خوبی است؟
باید گفت اگرچه ما «تضرع» و گریه و زاری و احساس درماندگی کردن را در حالت عادی، مطلوب نمیدانیم اما برخورداری از این وضعیت در مقابل خداوند، نهتنها چیز بدی نیست، بلکه بسیار خوب است.
چرا؟
چون درک وضعیت حقیقیِ ماست؛ و هرچه ما حقیقت را آن گونه که هست درک کنیم، بیشتر به حقیقت نزدیک میشویم. ما باید بفهمیم که هرچه داریم از خداست؛ و بسیار میشود که این را فراموش میکنیم و این نعمتهایی را که خدا به ما داده، نتیجه زحمت خودمان میشمریم، و فراموش میکنیم که اگر زحمتی هم کشیده باشیم، از جرقه اولیهی فکرش تا نتیجه نهایی عملش با عنایت خدا و ابزارهایی بوده که او به ما داده است. خدا گاهی برای اینکه متوجه شویم که همهکاره واقعی خداست و «اگر نازی کند درهم فرو ریزند قالبها»، اندکی سختی به ما میدهد. اگر در برابر این سختیها نرم شدیم و غرورمان شکست و در مقابل خدا خاضع گردیدیم، به جایگاه اصیل خود برمیگردیم و در واقع دعوت و فراخوان خدا را پاسخ گفتهایم و آنگاه به مقام مخلَصین» و «نفس مطمئنه» میرسیم و همه چیز به ما میدهند؛ چرا که «من کان لله کان الله له: کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست» اما وقتی روی «من» اصرار میورزیم، از وضع موجودمان فراتر نمیرویم و اسیر «نفس اماره» میشویم. (همچنین نگاه کنید به جلسه۱۴۷، تدبر۲) و در نتیجه در دام شیطان میافتیم (بحث بیشتر در آیه بعد، انشاءالله فردا)
Visits: 71