۶۸۲) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرينَ عَرْضاً

ترجمه

و جهنم را در آن روز بر کافران، چنان که باید، نشان دهیم؛

نکات ادبی

«عَرَضْنا» «عَرْضاً»

ماده «عرض» در معانی متعددی به کار رفته، اما ظاهرا می‌توان همه آن معانی را به یک معنای واحد برگرداند؛ برخی آن معنای واحد را «عرض» (پهنا) (جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ حدید/۲۱)، در مقابل «طول» (درازا) دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۲۷۰) و برخی آن را «در مرآی و منظر و در معرضون

معرض دید قرار دادن» معرفی کرده‌اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۸، ص۹۲)

«عریض» به معنای «پهن، دارای عرض زیاد» است که به طور استعاری در مورد امور غیرجسمانی هم به کار رفته است: (فَذُو دُعاءٍ عَريضٍ؛ فصلت/۵۱) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹)

«عَرَضَ يَعْرِضُ عَرْضاً» به معنای عرضه شدن و در معرض دید قرار دادن یک کالا بوده، از این جهت که عرْضِ آن در معرض دید قرار می‌گرفته است؛ و یا از این جهت که عرْض خود را در راستای عرْض آن قرار داده است. (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۲۷۱)

«عُرْضَة» به چیزی که برای برخورد و مواجهه با چیز دیگر آماده می‌شود گویند (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ‏؛ بقرة/۲۲۴) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹)

به ابر «عارِض» گویند (فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا؛ احقاف/۲۴) چرا که پهنای آسمان را پر می کند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۲۷۴) و یا از این جهت که خود را بر ما عرضه می دارد و آشکار می‌سازد (و البته به نشانه و اثر بیماری، و به گونه و رخسار، و به دندان هم «عارض» گفته می‌شود) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۸، ص۹۲)

«إعراض» به معنای روگردان شدن است (وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ؛ انعام/۳۵)، از این جهت که گویی روی را از کسی برمی‌گردانی و با عرض و پهلو خود با او مواجه می‌شوی (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۲۷۲) و اسم فاعل آن «مُعرِض» می‌شود (فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضينَ؛ مدثر/۴۹)

«عَرَض» آن کالاها و اموال دنیوی است که به شخص عرضه می‌شود و توجه بیننده را به ظاهر و زیبایی خود جلب می‌کند (تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا، نساء/۹۴؛ لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوک، توبه/۴۲)

تعریض (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساء؛ بقره/۲۳۵) کلامی است که دو وجه (یا راست و دروغ، یا ظاهر و باطن) داشته باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۰) در واقع، به معنای دووجهی و به کنایه سخن گفتن [دو گونه عرضه کردن] است.

ماده «عرض» و مشتقات آن جمعاً ۷۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

۱) از ابوسعید خدری نقل شده که هنگامی که آیه «و آن روز جهنم را می‌آورند» نازل شد رنگ از رخسار رسول الله ص پرید و این در سیمایش نمودار شد تا جایی که بر اصحاب ایشان آنچه از حال ایشان دیدند سخت آمد، برخی نزد علی بن ابی‌طالب ع رفتند و گفتند: یا علی! امروز امری رخ داده که ما اثرش را در پیامبر ص دیدیم. پس علی ع آمد و ایشان را از پشت در آغوش گرفت و بین دو دوش‌های ایشان را بوسید و گفت: ای پیامبر خدا ! پدر و مادرم به فدایت؛ امروز چه رخ داده است.

حضرت فرمود: جبرئیل آمد و این آیه را بر من تلاوت کرد که: «و آن روز جهنم را می‌آورند»

فرمود: گفتم چگونه آن را می‌آورند؟

فرمود: هفتاد هزار فرشته با هفتاد هزار زمام او را می‌آورند و او سرکشی‌ای می‌کند، به طوری که اگر رها شود تمامی آنان که جمع شده‌اند را خواهد سوزاند؛ سپس من متعرض جهنم می‌شوم پس به من می گوید: محمد! مرا با تو چکار؟! که خداوند گوشت تو را بر من حرام کرده است؛

پس کسی نمی‌ماند مگر فریاد وایِ من، وای من، سر می‌دهد؛ و تنها محمد ص است که فریاد وای امتم، وای امتم، سر می‌دهد.

مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۷۴۱؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص۷۶۸

وَ رُوِيَ مَرْفُوعاً عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ [وَ جِي‏ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ] تَغَيَّرَ لَوْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عُرِفَ فِي وَجْهِهِ حَتَّى اشْتَدَّ عَلَى أَصْحَابِهِ مَا رَأَوْا مِنْ حَالِهِ وَ انْطَلَقَ بَعْضُهُمْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَقَدْ حَدَثَ أَمْرٌ قَدْ رَأَيْنَاهُ فِي نَبِيِّ اللَّهِ فَجَاءَ عَلِيٌّ ع فَاحْتَضَنَهُ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَاتِقَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مَا الَّذِي حَدَثَ الْيَوْمَ قَالَ جَاءَ جَبْرَئِيلُ فَأَقْرَأَنِي «وَ جِي‏ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» فَقَالَ‏ قُلْتُ كَيْفَ يُجَاءُ بِهَا قَالَ يَجِي‏ءُ بِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ يَقُودُونَهَا بِسَبْعِينَ أَلْفَ زِمَامٍ فَتَشْرُدُ شَرْدَةً لَوْ تُرِكَتْ لَأَحْرَقَتْ أَهْلَ الْجَمْعِ ثُمَّ أَتَعَرَّضُ لِجَهَنَّمَ فَتَقُولُ مَا لِي وَ لَكَ يَا مُحَمَّدُ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ لَحْمَكَ عَلَيَّ فَلَا يَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا قَالَ نَفْسِي نَفْسِي وَ إِنَّ مُحَمَّداً يَقُولُ أُمَّتِي أُمَّتِي.

 

۲) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله فرمودنند که روح الامین به من خبر داد که همانا خدایی که معبودی جز او نیست، هنگامی که خلائق را در آن موقف نگه می‌دارد و اولین و آخرین را جمع می‌کند، جهنم را می‌آورد با هزار زمام که هر زمامی را هزار فرشته از فرشتگان غلاظ و شداد به دست گرفته‌اند؛ و آن را هدّه [= صدایی شبیه رعد] و تحطم [= صدای شکسته شدن بر اثر احتراق شدید] و زفیر [= صدای شعله‌ور شدن آتش] و شهیق [ = صدایی که با شدت از گلو بیرون آید] است؛ و چنان زبانه می کشد که اگر نبود که خداوند عز و جل [کار] آن را تا پایان حساب به تاخیر انداخته، همگی را به هلاکت می‌انداخت. سپس شعله عظیمی از آن گردن می‌کشد که همه خلائق، نیکوکار و بدکار، را در برمی‌گیرد؛ پس هیچ بنده‌ای از بندگان خداوند از فرشته و پیامبر باقی نمی‌ماند مگر اینکه فریاد می‌زند پروردگارا، وایِ من، وای من؛ و تو می‌گویی: پروردگارا، وای امتم، وای امتم؛ سپس صراطی بر آن نهاده می‌شود از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر که سه پل بر آن است: بر پل اول، امانت و رحمت است، بر پل دوم، نماز است؛ و بر پل سوم، پروردگار عالمین که خدایی جز او نیست، مترصد آنهاست؛ پس مکلف به عبور از آن می‌شوند، ابتدا رحمت و امانت آنان را گیر می‌اندازند، اگر از آن نجات یافتند نماز آنان را گیر می‌اندازد؛ و اگر از آن نجات یافتند پایان کارشان به سوی رب العالمین است و این همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که «و همانا پروردگار تو در کمین است» (فجر/۱۴) و مردم بر صراط آویخته‌اند، قدمی می‌لغزد و قدمی ثابت و استوار می‌رود؛ و فرشتگان پیرامون آن‌اند ندا می دهند: ای بزرگوار! ای بردبار! ببخش و درگذر و با فضلت به آنها توجه کن و سلامتشان بدار؛ و مردم همانند ملخ‌ها این سو و آن سو می‌روند؛ پس هر که به واسطه رحمتی از خداوند تبارک و تعالی نجات می‌یابد نگاهی بدان می‌کند و می‌گوید:‌ حمد خدایی را که با فضل و منت خود و بعد از ناامیدی مرا از تو نجات بخشید که همانا پروردگارمان بسیار آمرزنده و شکور است.

الكافي، ج‏۸، ص۳۱۲؛ الأمالي( للصدوق)، ص۱۷۶

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص أَخْبَرَنِي الرُّوحُ الْأَمِينُ أَنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ إِذَا وَقَفَ الْخَلَائِقَ وَ جَمَعَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ أُتِيَ بِجَهَنَّمَ تُقَادُ بِأَلْفِ زِمَامٍ أَخَذَ بِكُلِّ زِمَامٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ مِنَ الْغِلَاظِ الشِّدَادِ وَ لَهَا هَدَّةٌ وَ تَحَطُّمٌ وَ زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ وَ إِنَّهَا لَتَزْفِرُ الزَّفْرَةَ فَلَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَّرَهَا إِلَى الْحِسَابِ لَأَهْلَكَتِ الْجَمِيعَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهَا عُنُقٌ يُحِيطُ بِالْخَلَائِقِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِرِ فَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ مَلَكٍ وَ لَا نَبِيٍّ إِلَّا وَ يُنَادِي يَا رَبِّ نَفْسِي نَفْسِي وَ أَنْتَ تَقُولُ يَا رَبِّ أُمَّتِي أُمَّتِي ثُمَّ يُوضَعُ عَلَيْهَا صِرَاطٌ أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّيْف‏ عَلَيْهِ ثَلَاثُ قَنَاطِرَ الْأُولَى عَلَيْهَا الْأَمَانَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ الثَّانِيَةُ عَلَيْهَا الصَّلَاةُ وَ الثَّالِثَةُ عَلَيْهَا رَبُّ الْعَالَمِينَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ فَيُكَلَّفُونَ الْمَمَرَّ عَلَيْهَا فَتَحْبِسُهُمُ الرَّحْمَةُ وَ الْأَمَانَةُ فَإِنْ نَجَوْا مِنْهَا حَبَسَتْهُمُ الصَّلَاةُ فَإِنْ نَجَوْا مِنْهَا كَانَ الْمُنْتَهَى إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» وَ النَّاسُ عَلَى الصِّرَاطِ فَمُتَعَلِّقٌ تَزِلُّ قَدَمُهُ وَ تَثْبُتُ قَدَمُهُ وَ الْمَلَائِكَةُ حَوْلَهَا يُنَادُونَ يَا كَرِيمُ يَا حَلِيمُ اعْفُ وَ اصْفَحْ وَ عُدْ بِفَضْلِكَ وَ سَلِّمْ وَ النَّاسُ يَتَهَافَتُونَ فِيهَا كَالْفَرَاشِ فَإِذَا نَجَا نَاجٍ بِرَحْمَةِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَظَرَ إِلَيْهَا فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانِي مِنْكِ بَعْدَ يَأْسٍ بِفَضْلِهِ وَ مَنِّهِ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ.

 

۳) از امام رضا ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند: آیا می‌دانید که تفسیر این آیه چیست که «هرگز، هنگامی که زمین بشدت در هم کوبیده شود» (فجر/۲۱)؟ و خود فرمودند: هنگامی که روز قیامت شود، جهنم را با هفتاد هزار زمام که به دست هفتاد هزار فرشته است می‌آورند، او سرکشی‌ای می‌کند که اگر نبود که خداوند متعال او را محبوس فرموده، آسمانها و زمین را می‌سوزاند.

الأمالي (للطوسي)، ص۳۳۷

أَخْبَرَنَا ابْنُ الصَّلْتِ، عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): هَلْ تَدْرُونَ مَا تَفْسِيرُ هَذِهِ الْآيَةِ «كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا»؛ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ تُقَادُ جَهَنَّمُ بِسَبْعِينَ أَلْفَ زِمَامٍ بِيَدِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ، فَتُشْرَدُ شَرْدَةً لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) حَبَسَهَا لَأَحْرَقَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ.

تدبر

۱) «وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرينَ عَرْضاً»

و جهنم را در آن روز بر کافران، چنان که باید، نشان دهیم؛

یعنی پیش از آنکه جهنمیان را به جهنم اندازند، ابتدا آن را کاملا آشکارا، به جهنمیان نشان دهند.

سوال: در آیه قبل فرمود همگان را جمع کنیم، پس چرا فقط از عرضه و آشکار کردن جهنم بر کافران سخن گفت؟

الف. شاید بدین سبب که وقتی مومنان واقعی به جهنم می‌رسند، بر آنها سرد و سلامت می‌شود، و گویی اصلا آنها متوجه جهنم نمی‌شوند، چنانکه روایت شده که رسول الله ص فرمودند: وقتی بهشتیان وارد بهشت شوند از همدیگر می‌پرسند مگر خداوند وعده نداده بود که وادر آتش می‌شویم (اشاره به آیه ۷۱ سوره مریم)، بدانها گفته شود: شما عبور کردید در حالی که سرد و خاموش بود.» (أنوار التنزيل (بیضاوی)، ج‏۴، ص۱۷)[۱]

ب. چه‌بسا عرضه به معنای در معرض قرار دادن و لهیبی از آتش را بدانها چشاندن باشد، نه صرف آشکار و نمایان کردن آن.

ج. …

 

۲) «وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرينَ عَرْضاً»

امروز کافران چون جهنم را نمی‌بینند، منکر آن‌اند؛

اما روزی هست که جهنم را در آن روز بر کافران، چنان که باید، نشان دهند.

 

۳) «وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرينَ عَرْضاً»

چه‌بسا «عرضا» در پایان آیه، نه مفعول مطلق، بلکه مفعول به باشد:

یعنی «عرض و گستره جهنم را در آن روز به کافران نشان دهیم»؛ تا بدانند که هیچ گریزگاهی از آن ندارند.


[۱] . وَ عَنْ جَابِرٍ أَنَّهُ ع سُئِلَ عَنْهُ [= وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها] فَقَالَ إِذَا دَخَلَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أَ لَيْسَ قَدْ وَعَدَنَا رَبُّنَا أَنْ نَرِدَ النَّارَ فَيُقَالُ لَهُمْ قَدْ وَرَدْتُمُوهَا وَ هِيَ خَامِدَةٌ. مرحوم فیض هم این را در نوادر الأخبار فيما يتعلق بأصول الدين، ص۳۶۷ آورده است.

Visits: 58

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*