ترجمه
و کسانی که مردان و زنان مومن را میآزارند به خاطر کاری که انجام ندادهاند، بی تردید بار تهمت و گناهی آشکار را به دوش دارند.
شأن نزول
در شأن نزول این آیه غالبا گفتهاند که در مورد حضرت علی ع نازل شد که عدهای از منافقان او را اذیت میکردند و بر او دروغ میبستند یا به او دروغ میگفتند.
أسباب نزول القرآن (الواحدي)[۱]، ص۳۷۷؛ الكشاف، ج۳، ص۵۵۹؛ شواهد التنزيل، ج۲، ص۱۴۱؛ مناقب آل أبي طالب، ج۳، ص۲۱۰
البته در برخی از تفاسیر شأن نزولهای دیگری هم مطرح شده است؛ مثلا نقل شده که منظور از مومنان، حضرت علی ع بوده و منظور از مومنات، حضرت زهرا س بوده است؛ و البته [پس از نزول آیه، دیگر] اختصاص به آنان ندارد. (تفسير القمي، ج۲، ص۱۹۶)[۲] و ابن عباس هم بعد از نقل این تعبیر، گفته است خداوند متعال عقربها را در جهنم بر آنان [که علی ع و زهرا س را اذیت کردند] میفرستد و بقدری آنان را نیش می زنند که ناخنهایشان میریزد و پوستهای بدنشان کنده میشود و استخوانهایشان بیرون میزند و میگویند این چه عذابی است که بر ما نازل شده؟ و پاسخ میشنوند این عقوبت شماست به خاطر بغضی که نسبت به اهل بیت حضرت محمد ص داشتید. (مقاتل، به نقل مناقب آل أبي طالب، ج۳، ص۲۱۰)[۳]
حدیث
۱) از رسول الله ص روایت شده است:
کسی که مومنی را بیازارد مرا رنجانده است؛ و کسی که مرا بیازارد خدا را رنجانده است و چنین کسی در تورات و انجیل و زبور و فرقان مورد لعنت قرار گرفته است؛
و در روایت دیگر: و بر او باد «لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی» (بقره/۱۶۱).
جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۴۷
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ فَعَلَيْهِ «لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ.»
۲) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که روز قیامت شود منادی ندا میدهد: کجایند کسانی که برای اولیای من مزاحمت ایجاد میکردند؟ پس عدهای بلند میشوند که گوشتی بر صورت ندارند و گفته میشود اینان کسانیاند که مومنان را اذیت میکردند و آنان را به زحمت میانداختند و با آنان دشمنی میکردند و به خاطر دینشان در حق آنان خشونت میورزیدند؛ سپس دستور میآید که آنان را روانه جهنم کنند.
الكافي، ج۲، ص۳۵۱
عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ مُنْذِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِيَائِي فَيَقُومُ قَوْمٌ لَيْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ آذَوُا الْمُؤْمِنِينَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِي دِينِهِمْ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ.[۴]
۳) عبدالله بن سنان میگوید:
شخصی خدمت امام صادق ع این آیه را تلاوت کرد: «و کسانی که مردان و زنان مومن را میآزارند به خاطر کاری که انجام ندادهاند، بی تردید بار تهمت و گناهی آشکار را به دوش دارند» (احزاب/۵۸) امام صادق ع فرمود: [در مقابل، آیا میدانی] ثواب کسی که در دل مومن سروری بیفکند و او را خوشحال چیست؟ من گفتم: فدایت شوم: ده حَسَنه.
فرمود: آری و به خدا سوگند هزار هزار حسنه.
الكافي، ج۲، ص۱۹۲
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:
كَانَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً» قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَمَا ثَوَابُ مَنْ أَدْخَلَ عَلَيْهِ السُّرُورَ؟
فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ.
فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَلْفُ أَلْفِ حَسَنَةٍ.[۵]
تدبر
۱) «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً»
کسی که واقعا تسلیم خدا و رسول است (آیه۵۶) نهتنها کارهایش نباید موجب خدا و رسول شود (آیه۵۷) بلکه آزارش به هیچ مومنی نباید برسد.
نکته تفسیری
اینکه نباید مومنی را آزار دهد، معنایش این نیست که آزار افرادی که مومن نیستند مجاز است! اصطلاحاً اثبات شیء، نفی ماعدا نمیکند؛ یعنی همان طور که در آیه قبل، هشداری بود درباره اذیت خدا و رسول، و معنایش این نبود که غیر خدا و رسول را میتوان آزار داد، و به همین ترتیب، این آیه نیز صرفاً هشداری است درباره آزار مومنان، نه درباره جواز آزار دیگران.
۲) «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ … فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً»
در آیه قبل به آزار خدا و رسول هشدار داد و آزاردهنده را ملعون دانست؛ در این آیه به آزار مومنان هشدار میدهد و آزاردهنده را مرتکب گناهی مهم میشمرد.
شاید علت اینکه بلافاصله سراغ مومنان رفت این است که همان طور که رسالت، جایگاهی به شخص میبخشید که پرهیز از رنجش او بسیار مهم میشد، ایمان هم شرافت و ارزشی به انسان میبخشد که رنجش یک مومن، برای خدا موضوعیت خاص پیدا میکند و برایش حکم ویژه میفرستد؛ با این حال، این دو با هم تفاوتی دارند؛ کسی که خدا و رسول را بیازارد دیگر امیدی به هدایتش نیست (لعن، دوری از رحمت خاصه خداست که حقیقتش همان هدایت است؛ جلسه قبل، تدبر۵)؛ اما کسی که مومنان را بیازارد، البته گناهکار است، اما مانند هرگناهکاری، هنوز امکان جبران گناه و توبه برایش مهیاست.
۳) «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیرِ مَا اكْتَسَبُوا»
در آیه قبل، آزار خدا و رسول را مطلقا بد دانست؛ اما در این آیه بد بودن آزار مومنان را مشروط کرد به «بِغَیرِ مَا اكْتَسَبُوا: بدون اینکه چیزی کسب کرده باشند». چرا؟
الف. چون رسول معصوم است و هیچ تقصیر و گناهی دارد که آزار وی را در شرایطی موجه سازد؛ اما مومن ممکن است گناهی کرده باشد که شایسته چنین آزاری باشد (مانند اینکه او آزاری داده باشد و این مقابله به مثل باشد).
ب. …
۴) «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ… فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً»
اینکه کسی مومنی را اذیت کند گناهی آشکار انجام داده، واضح است؛ اما چرا تعبیر «احْتَمَلُوا بُهْتاناً: بار تهمت بر دوش میکشد» را آورد؟
الف. وقتی کسی دیگری را اذیت میکند، بر اساس یک توجیهی این کار را میکند؛ یعنی در نظر خود، خصلتی را در طرف مقابل قرار میدهد تا به واسطه آن، اذیت کردن او را نزد خود توجیه کند؛ پس، در واقع، به او بهتان زده است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۳۹؛ ایستاده در باد، ص۴۹۱)[۶]
ب. میخواهد بفرماید اذیت کردن مومنان، گناهی به بزرگی گناه تهمت زدن است. (مجمعالبیان، ج۸، ص۵۸۱)
ج. این اذیتی که خداوند چنین برایش تهدید میکند، اذیت زبانی است که بهتان و تهمت است. (مجمعالبیان، ج۸، ص۵۸۱)
ه. …
۵) «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً»
کسی که مومنی را بیازاد، گناهی آشکار مرتکب شده است.
مومن واقعی، ممکن است مبتلا به گناه شود، اما اقدامی که آشکارا گناه باشد، مرتکب نمیشود.
پس،
شیوه زندگی مومنان به گونهای است که باعث آزار مومن دیگر نمیشوند؛ و خصومت و کینهتوزی در جامعه ایمانی جایگاهی ندارد.
پس،
تنها زمانی مومنی باعث آزار مومن دیگر میشود، که ایمان به طور کامل در زندگیاش مستقر نشده باشد؛ یعنی اگر در جامعه ایمانی، آزاری نسبت به همدیگر مشاهده میشود معلوم میشود که ایمان در این جامعه هنوز ناقص است. (ایستاده در باد، ص۴۸۸-۴۸۹)
تاملی در جامعه خود
برخی گمان میکنند منازعات سیاسی، لازمه شمارکت مردم و توسعه سیاسی کشور است و برای جلب افکار عمومی و افزایش مشارکت سیاسی، باید تنور این منازعات را داغ کرد.
این سخن، که متاسفانه در کشور ما حتی در میان متدینان رواج دارد، با منطق دین ناسازگار است. اگرچه رشد مشارکت سیاسی قطعا امر مطلوبی است؛ اما به چه قیمتی؟ بله، اگر مجادلات و بحثهای سیاسی به صورتی باشد که صرفاً تضارب آراء و اختلاف سلیقهها باشد و باعث دشمنی و اذیت نشود، قطعا خوب است؛ اما آیا واقعا بحثها و مجادلات سیاسی در کشور ما این گونه است؟ آیا در این بحثها توجه میکنیم که همدیگر را میآزاریم و آزار مومنین چه گناه آشکاری است؟ (ایستاده در باد، ص۴۸۹-۴۹۰)
[۱] . قال مقاتل: نزلت في علي بن أبي طالب، و ذلك أن أناساً من المنافقين كانوا يؤذونه و يُسْمِعُونه [وَ يَكْذِبُونَ عَلَيْهِ]
[۲] . وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يعني عليا و فاطمة بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً و هي جارية في الناس كلهم
[۳] . وَ فِي رِوَايَةِ مُقَاتِلٍ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ يَعْنِي عَلِيّاً وَ الْمُؤْمِناتِ يَعْنِي فَاطِمَةَ فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ الْجَرَبَ فِي جَهَنَّمَ فَلَا يَزَالُونَ يَحُكُّونَ حَتَّى تَقَطَّعَ أَظْفَارُهُمْ ثُمَّ يَحُكُّونَ حَتَّى تَنْسَلِخَ جُلُودُهُمْ ثُمَّ يَحُكُّونَ حَتَّى تَظْهَرَ عِظَامُهُمْ وَ يَقُولُونَ مَا هَذَا الْعَذَابُ الَّذِي نَزَلَ بِنَا فَيَقُولُونَ لَهُمْ مَعَاشِرَ الْأَشْقِيَاءِ هَذِهِ عُقُوبَةٌ لَكُمْ بِبُغْضِكُمْ أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ.
[۴] . این روایات هم در همین حال و هواست:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي. (الكافي، ج۲، ص۳۵۱)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لْيَأْمَنْ غَضَبِي مَنْ أَكْرَمَ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مِنْ خَلْقِي فِي الْأَرْضِ فِيمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ لَاسْتَغْنَيْتُ بِعِبَادَتِهِمَا عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقْتُ فِي أَرْضِي وَ لَقَامَتْ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِينَ بِهِمَا وَ لَجَعَلْتُ لَهُمَا مِنْ إِيمَانِهِمَا أُنْساً لَا يَحْتَاجَانِ إِلَى أُنْسِ سِوَاهُمَا. (الكافي، ج۲، ص۳۵۱)
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِيناً أَوْ غَيْرَ مِسْكِينٍ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِيَّاهُ. (الكافي، ج۲، ص۳۵۱)
وَ قَالَ: مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً يُخِيفُهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ وَ حَشَرَهُ فِي صُورَةِ الذَّرِّ بِلَحْمِهِ وَ جِسْمِهِ وَ جَمِيعِ أَعْضَائِهِ وَ رُوحِهِ حَتَّى يُورِدَهُ مَوْرِدَهُ. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۴۷)
وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ قَالَ فِي مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْ عَيْنَاهُ وَ سَمِعَتْ أُذُنَاهُ مِمَّنْ يَشِينُهُ وَ يَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ- إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ الْأَلِيمُ الْوَيْلُ الطَّوِيلُ. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۴۷)
قَالَ وَ قَالَ ع مَنْ رَوَى عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ وَقَفَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي طِينَةِ خَبَالٍ- فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۴۷)
قَالَ النَّبِيُّ ص مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَى الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كَفَّارَتَهُ وَ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۴۸)
[۵] . این روایت دستورالعمل این آیه را به نحوی گسترش میدهد:
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَلِيٍّ الْكُوفِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعِيدٍ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: النَّاسُ رَجُلَانِ مُؤْمِنٌ وَ جَاهِلٌ فَلَا تُؤْذِ الْمُؤْمِنَ وَ لَا تُجَهِّلِ الْجَاهِلَ فَتَكُونَ مِثْلَهُ. (الخصال، ج۱، ص۴۹)
[۶] . شاید بتوان از منظر کسی که مورد اذیت قرار گرفته هم مساله را تصویر کرد: وقتی کسی مورد آزار قرار میگیرد غالبا به جهت کاری است که انجام داده است. وقتی شخصی را هیچ کار خطایی انجام نداده، اذیت کنند گویی به او تهمت زدهاند که مرتکب گناهی بوده است.
بازدیدها: ۱۷