ترجمه:
و کسی خدا و رسولش را اطاعت کند و از خدا خشیت داشته باشد و تقوای الهی در پیش گیرد، پس [فقط] اینانند که رستگارانند.
حدیث
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِكِ فَهُوَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ.
اصول كافي، ج۲، ص۷۱
امام صادق ع فرمود:
مؤمن در ميان دو ترس و نگرانی است:
گناهى كه گذشته است، نمىداند كه خدا در مورد آن چه كرده است؟ [آن را بخشیده یا عقوبتش خواهد کرد]؛
و عمرى كه باقى مانده است، نمىداند كه چه مهالكى (گناهانى كه مايه هلاك او است) مرتكب مىشود
پس او شب را نگذراند جز ترسان، و اصلاحش نكند جز ترس [از خدا]
تدبر
۱) اگرچه در خشیت و تقوی، فقط باید خدا را مد نظر داشت، اما در مقام عمل (مقام اطاعت و لذا حکومت) خود پیامبر ص هم موضوعیت پیدا میکند و کسی که بگوید «قرآن و سخن خدا برای ما کافی است» خلاف سخن خدا حرف زده است.
۲) بر اساس توضیح علامه طباطبایی (المیزان ۱۵/۱۴۸) (ترجمه المیزان ۱۵/۲۰۶)، این آیه بیان ویژگی مومن حقیقی (در مقابل افراد منافق) است که به رستگاری نهایی میرسد. ویژگیهای کلیدی این افراد، «اطاعت»، «خشیت» و «تقوی» است.
۳) با توجه به ذکر فقط سه ویژگی فوق در نسبت انسان با خدا برای رستگاری، گویی در رستگاران حقیقی، فقط بر ابعاد عظمت و جلال خدا تاکید شده است. شاید نکته اش در این است که خودمانی شدن با خدا (و با هرکس دیگری) نباید مایه این شود که عظمت او در دیدگان ما کمرنگ شود. حتی در روابط عادی بشری، فرق «عشق واقعی» با «عشق هوسبازی» در این نیست که در یکی ابراز محبت هست و در دیگری نیست؛ بلکه در این است که در اولی، معشوق در چشم عاشق، عظمت و ابهتش را حفظ کرده؛ و در دومی خیر.
بدین ترتیب، آیا سخن امام صادق ع دلیل بر یک استرس همیشگی در مومن است! یا از سنخ ترس و نگرانی عاشق از رنجش معشوق؟ چرا امام صادق ع فرمود که مومن را جز خوف اصلاح نمیکند؟
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا آغاز و پایان نماز، تذکر به عظمت و بزرگی بینهایت خداوند است، نه مثلا تذکر به مهربانی او (چرا میگوییم «الله اکبر» و مثلا نمیگوییم «الله رحمن»)؟
آیا کسانی که امروزه مد کردهاند «خدا را فقط با مهربانیاش معرفی کنیم» و به بهانه «نگاه رحمانی»، در جهت فراموشاندن جلال و ابهت خدا در جامعه گام برمیدارند، واقعا در مسیر قرآناند؟
تدبر دریافتی
«برای رستگاری، اطاعت (در حوزه رفتار)، خشیت (در حوزه احساسات) و تقوی (= مراقبت و خودنگهداری، در حوزه ادراک و توجه) لازم است. پس هم «رفتار» و هم «احساسات» و هم «ادراک»مان باید رنگ خدایی بگیرد تا رستگار شویم.»
نکتهای درباره تدبر فوق:
در مورد اطاعت و خشیت، نکته خوبی است؛ اینکه «تقوی» را به حوزه ادراک مربوط کنیم، مقداری جای تامل دارد. البته اگر اینها را به نحو طولی ببینیم ظاهرا این تدبر درست است؛ یعنی رفتار (اطاعت)، ریشه در احساسات (خشیت)؛ و احساسات، ریشه در ادراک و توجه (تقوی) دارد و همگی اینها باید خدایی شوند. بدین ترتیب گویی آیه دارد از ابعاد ظاهریتر به ابعاد عمیقتر وجود انسان سیر میکند و این سیر را با جمله آخر (اولئک هم الفائزون) جمعبندی میکند.
(البته علامه طباطبایی در این آیه، «خشیت» را ناظر به باطن انسان، و «تقوی» را ناظر به ظاهر انسان گرفته است؛ اما دلیلی ارائه نکرده)
بازدیدها: ۹