ترجمه
بیتردید کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند برایشان باغهای فردوس جایگاه [یا: وسیله] پذیرایی است.
نکات ترجمهای و نحوی
«نُزُل»
صفت مشبهه از ماده «نزل» (نزول: فرود آمدن) میباشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۲، ص۹۱) و اغلب اهل لغت بر این باورند که به معنای آن چیزی است که برای کسی (بویژه: مهمانی) که میخواهد در جایی فرود آید و منزل گزیند، آماده میکنند (كتاب العين، ج۷، ص۳۶۸ ؛ المحيط في اللغة، ج۹، ص۵۴؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۰۰ ؛ معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۱۷)
البته برخی گفتهاند که در اینجا «نُزُل» میتواند به معنای «منزل» (محل نزول و اقامت) و یا جمع «نازل» (کسی که در جایی فرود میآید و منزل میگزیند) نیز باشد که البته به لحاظ نحوی، این سه حالت تفاوت مختصری با هم دارند:
اگر «نُزُل» را به همان معنای اول (آنچه برای پذیرایی آماده میکنند) بگیریم، لازم میآید «مضاف»ی در تقدیر بگیریم (برایشان «میوهها و نعمتهای» باغهای فردوس به عنوان وسیله پذیرایی آماده شده)؛
و اگر «نُزُل» را به معنای «منزل» (محل اقامت و نزول) باشد، در این صورت مستقیما خبر «کان» قرار میگیرد (باغهای بهشت منزل ایشان است)
و اگر «نُزُل» جمع «نازل» باشد به عنوان حال برای «لهم» خواهد بود که چهبسا به معنای این است که در علم خدا قبل از خلقتشان این بهشت مقدر شده است[۱] (برایشان باغهای بهشت است در حالی که نازل خواهند شد)
(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۶، ص۷۶۹)
«كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»
به لحاظ نحوی، و با صرف نظر از تکثر معنایی خود لفظ «نزل»، و با توجه به اینکه در این جمله، «جنات» اسم کان است، دو گونه معنا برای این جمله میتوان در نظر گرفت:
الف. خبر کان را میتوان «نزل» قرار داد و آنگاه «لهم» حال برای آن میشود؛ که در این صورت تاکید بر این است که این باغها نُزُل (وسیله پذیرایی، یا محل نزول، یا آنچه نزول میکند) است: «باغهای فردوس وسیله پذیراییای است که برای آنها مهیا شده است.»
ب. خبر کان را «لهم» میتوان قرار داد و آنگاه «نزل» برای آن حال میشود و در این صورت تاکید بر این است که این باغها برای چه کسانی مهیا شده است: «باغهای فردوس برای آنهاست به عنوان وسیله پذیرایی.»
(إعراب القرآن و بيانه، ج۶، ص۴۹)
حدیث
۱) از پیامبر اکرم ص روایت شده است: بهشت صد درجه دارد که ما بین هر دو درجهاش فاصله بین آسمان و زمین است؛ فردوس بالاترین درجهاش است که نهرهای چهارگانه بهشت از آنجا میجوشد، پس هرگاه از خدا درخواستی داشتید از او فردوس را بخواهید.
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۶، ص۷۶۹
رَوَی عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ:
الْجَنَّةُ مِائَةُ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ كُلِّ دَرَجَتَيْنِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ الْفِرْدَوْسُ أَعْلَاهَا دَرَجَةً مِنْهَا تُفَجَّرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ الْأَرْبَعَةُ فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ تعالی فَاسْأَلُوهُ الْفِرْدَوْسَ.
۲)
الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هر چیزی قله و اوجی دارد؛ و قله و اوج بهشت، بهشت فردوس است که از آن محمد و آل محمد ص است.
ب. از امام صادق ع در مورد آیه «بیتردید کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند برایشان باغهای فردوس جایگاه پذیرایی است» روایت شده است:
این آیه درباره ابوذر و مقداد و سلمان فارسی و عمار یاسر نازل شد که خداوند برایشان بهشتهای فردوس را «نُزُل» قرار داد و «نُزُل» یعنی منزل و مأوی.
[نکته: این دو روایت منافاتی با هم ندارند چرا که در حدیث است که «سلمان منا اهل البیت: سلمان از ما اهل بیت است.» (تفسیر فرات کوفی، ص۱۷۱) و این سخن در مورد پیروان واقعی دیگر ایشان نیز میتواند صادق باشد.]
الف. تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۲۹۱
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْخَثْعَمِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی الْحَجَرِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ صَخْرٍ الْهُذَلِيِّ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ يَحْيَی عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ
قَالَ: لِكُلِّ شَيْءٍ ذِرْوَةٌ وَ ذِرْوَةُ الْجَنَّةِ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ وَ هِيَ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص[۲]
ب. تفسير القمي، ج۲، ص۴۶
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ [جَعْفَرٍ] أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ [عُبَيْدِ اللَّهِ] بْنِ مُوسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا» قَالَ: هَذِهِ نَزَلَتْ فِي أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ وَ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ جَعَلَ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ «نُزُلًا» أَيْ مَأْوَی وَ مَنْزِلًا.[۳]
۳) ابوذر غفاری روایت کرده که روزی در منزل امسلمه در خدمت پیامبر خدا ص بودم و ایشان با من سخن میگفت و من گوش میدادم که حضرت علی بن ابیطالب ع وارد شد. چون چشم حضرت ص به او افتاد در صورتش برق شادی و سرور به خاطر دیدن برادر و پسرعمویش درخشید و او را در آغوش گرفت و بین چشمانش را بوسید و سپس به من رو کرد و فرمود: آیا حق این را که بر من وارد شد آن طور که شایسته و بایسته است، میدانی؟
[سپس پیامبر شروع به بیان اوصاف علی ع میکنند تا بحث به سفر معراج میرسد و پیامبر ورودشان به آسمان اول را توضیح میدهند تا بدینجا میرسند که:]
پس با گروههای پیاپیای از فرشتگان مواجه شدم که به من سلام کردند و گفتند «محمد! ما حاجتی نزد تو داریم. رسول خدا ! آیا برای ما انجامش میدهی؟»
من گمان کردم که این فرشتگان شفاعت نزد پروردگار جهانها را از من میخواهند چرا که خداوند مرا به [بهرهمندی از] حوض [کوثر] و شفاعت کردن، بر همه انبیاء برتری بخشید.
گفتم فرشتگان پروردگارم! حاجتتان چیست؟
گفتند: پیامبر خدا ! وقتی به زمین برگشتی سلام ما را به علی بن ابیطالب ع برسان و بگو مدتهاست که مشتاق دیدار توییم.
گفتم: آیا مرا آن گونه که باید و شاید میشناسید؟
[آنها در تایید پاسخی میدهند و حکایت ادامه مییابد و در هر آسمانی که وارد میشوند همین واقعه تکرار میشود و هربار فرشتگان پاسخ جدیدی میدهند تا به آسمان ششم میرسند:]
سپس به آسمان ششم عروج کردیم و با فرشتگانی مواجه شدم و بر من سلام کردند و همان صحبت دوستانشان را تکرار کردند. بدانها گفتم: آیا مرا چنانکه باید و شاید میشناسید؟
گفتند: بله، پیامبر خدا ! و چگونه تو را نشناسیم در حالی که خداوند بهشت فردوس را آفریده است و جلوی درب آن درختی است که هیچ برگی ندارد مگر اینکه با نور بر روی آن نوشته شده است که: «خدایی جز الله نیست، محمد ص رسول خداست، علی بن ابیطالب دستگیره محکم الهی، و ریسمان استوار خدا، و چشم او بر تمامی خلایق، و شمشیر کیفر او بر مشرکان است؛ پس از جانب ما سلامی به او ابلاغ فرما که اشتیاق ما به او طولانی شده است،
سپس به آسمان هفتم عروج کردیم …
تفسير فرات الكوفي، ص: ۳۷۴
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْأَحْمَسِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ [رَحِمَهُ اللَّهِ عَلَيْهِ] قَال كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَنْزِلِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ يُحَدِّثُنِي وَ أَنَا لَهُ مُسْتَمِعٌ إِذْ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَلَمَّا أَنْ بَصُرَ [أَبْصَرَ] بِهِ النَّبِيُّ ص أَشْرَقَ وَجْهُهُ نُوراً وَ فَرَحاً وَ سُرُوراً بِأَخِيهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ ثُمَّ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ تَعْرِفُ هَذَا الدَّاخِلَ إِلَيْنَا حَقَّ مَعْرِفَتِه … فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ لَمَّا أَنْ عُرِجَ بِي إِلَی السَّمَاءِ …
… أَقْبَلْتُ إِلَی شِرْذِمَةٍ بَعْدَ شِرْذِمَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَة َسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا يَا مُحَمَّدُ لَنَا إِلَيْكَ حَاجَةٌ هَلْ تَقْضِيهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَظَنَنْتُ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ يَسْأَلُونَ الشَّفَاعَةَ عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ لِأَنَّ اللَّهَ فَضَّلَنِي بِالْحَوْضِ وَ الشَّفَاعَةِ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ قُلْتُ مَا حَاجَتُكُمْ [يَا] مَلَائِكَةَ رَبِّي قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِذَا رَجَعْتَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَقْرِئْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ بِأَنْ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَيْهِ قُلْتُ [يَا] مَلَائِكَةَ رَبِّي هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا …
… ثُمَّ عُرِجَ بِي إِلَی السَّمَاءِ السَّادِسَةِ فَتَلَقَّتْنِي الْمَلَائِكَةُ فَسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا لِي مِثْلَ مَقَالَةِ أَصْحَابِهِمْ[۴] فَقُلْتُ مَلَائِكَةَ رَبِّي هَلْ تَعْرِفُونَّا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا بَلَی يَا نَبِيَّ اللَّهِ لِمَ لَا نَعْرِفُكُمْ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَنَّةَ الْفِرْدَوْسِ وَ عَلَی بَابِهَا شَجَرَةٌ لَيْسَ مِنْهَا وَرَقَةٌ إِلَّا عَلَيْهَا حَرْفٌ مَكتوبٌ بِالنُّورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوَثِيقَةُ وَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عَيْنُهُ عَلَی الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ وَ سَيْفُ نَقِمَتِهِ عَلَی الْمُشْرِكِينَ فَأَقْرِئْهُ مِنَّا السَّلَامَ وَ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَيْهِ ثُمَّ عُرِجَ بِي إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَة…
این حدیث را در کانال نگذاشتم
۴) درباره «جنت فردوس» حدیثی از علیبن جعفر از برادرشان امام کاظم ع از پدرانشان از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود، منادیای ندا دهد ای جماعت خلایق! دیدگانتان فرواندازید و سرها خم کنید تا فاطمه س دختر محمد ص بگذرد. پس او اول کسی است که خلعت میگیرد و دوازده هزار حوری و پنجاه هزار فرشته بر مرکبهایی که بالهایشان از یاقوت، و زمامشان از مروارید درخشان، و زینهایشان از زبرجد است، و بر آنها جهازهایی از دُرّ، که روی هر جهازی بالشتکهایی از حریر است، به استقبالش میآیند تا او را از صراط عبور دهند و به فردوس برسانند، پس با آمدنش اهل بهشت را بشارت دهند و بر کرسیای از نور بنشیند و پیرامونش بنشینند
و این همان بهشت فردوسی است که سقف آن عرش خداوند رحمان است و در آن دو قصر است: قصری سفید و قصری زرد از مرواریدهایی یک اندازه؛
در قصر سفید هفتاد هزار سرا از مساکن محمد و آل محمد ص هست و در قصر زرد هفتاد هزار سرا از مسکنهای ابراهیم و آل ابراهیم ع.
سپس خداوند فرشتهای را خدمت او میفرستد که تاکنون نه نزد کسی فرستاده و نه فرستاده خواهد شد و به او میگوید: پروردگارت بر تو سلام کرده و می فرماید: «از من بخواه».
[حضرت فاطمه س] میگوید: خدا خودش سلام است و سلام از اوست که او نعمتش را بر من تمام کرده و کرامتش را ارزانیام داشته و بهشتش را در اختیارم قرار داده و بر سایر خلایقش برتریام داده، از او [نجات و رستگاری] فرزندانم و ذریهام و کسی را که بعد از من و به خاطر من به آنها دوستی ورزید و در دفاع از آنها کوشید، تقاضا دارم.
پس خداوند به آن فرشته، بدون آنکه از جایش جابجا شود، وحی میکند: به او خبر بده من او را شفیع فرزندانش و ذریهاش و هرکس که بعد از وی به خاطر او نسبت به آنها دوستی ورزید و در حفاظت از آنها کوشید قرار دادم.
پس [حضرت فاطمه س] میگوید: حمد خدایی را سزاوار است که غم و اندوه را از من دور کرد و چشمم را روشن کرد؛ و خداوند این را مایه چشم روشنیِ حضرت محمد ص قرار میدهد.
مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص۳۴۶
أَخْبَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَی الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَهْلٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَی مُنَادٍ يَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّی تَمُرَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يُكْسَی وَ تَسْتَقْبِلُهَا مِنَ الْفِرْدَوْسِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ خَمْسُونَ أَلْفَ مَلَكٍ عَلَی نَجَائِبَ مِنَ الْيَاقُوتِ أَجْنِحَتُهَا وَ أَزِمَّتُهَا اللُّؤْلُؤُ الرَّطْبُ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ عَلَيْهَا رَحْلٌ مِنَ الدُّرِّ عَلَی كُلِّ رَحْلٍ نُمْرُقَةٌ مِنْ سُنْدُسٍ حَتَّی يَجُوزُوا بِهَا الصِّرَاطَ وَ يَأْتُوا بِهَا الْفِرْدَوْسَ فَيَتَبَاشَرُ بِمَجِيئِهَا أَهْلُ الْجِنَانِ فَتَجْلِسُ عَلَی كُرْسِيٍّ مِنْ نُورٍ وَ يَجْلِسُونَ حَوْلَهَا وَ هِيَ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ الَّتِي سَقْفُهَا عَرْشُ الرَّحْمَنِ وَ فِيهَا قَصْرَانِ قَصْرٌ أَبْيَضُ وَ قَصْرٌ أَصْفَرُ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ عَلَی عِرْقٍ وَاحِدٍ فِي الْقَصْرِ الْأَبْيَضِ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ مَسَاكِنُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فِي الْقَصْرِ الْأَصْفَرِ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ مَسَاكِنُ إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكاً لَهَا لَمْ يَبْعَثْ لِأَحَدٍ قَبْلَهَا وَ لَا يَبْعَثُ لِأَحَدٍ بَعْدَهَا فَيَقُولُ إِنَّ رَبَّكِ يَقْرَأُ عَلَيْكِ السَّلَامُ وَ يَقُولُ سَلِينِي فَتَقُولُ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ قَدْ أَتَمَّ عَلَيَّ نِعْمَتَهُ وَ هَنَّأَنِي كَرَامَتَهُ وَ أَبَاحَنِي جَنَّتَهُ وَ فَضَّلَنِي عَلَی سَائِرِ خَلْقِهِ أَسْأَلُهُ وُلْدِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ مَنْ وَدَّهُمْ بَعْدِي وَ حَفِظَهُمْ فِيَّ فَيُوحِي اللَّهُ إِلَی ذَلِكَ الْمَلِكِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَزُولَ مِنْ مَكَانِهِ أَخْبِرْهَا أَنِّي قَدْ شَفَّعْتُهَا فِي وُلْدِهَا وَ ذُرِّيَّتِهَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فِيهَا وَ حَفِظَهُمْ بَعْدَهَا فَتَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنِّي الْحُزْنَ وَ أَقَرَّ عَيْنِي فَيُقِرُّ اللَّهُ بِذَلِكَ عَيْنَ مُحَمَّد.[۵]
تدبر
۱) «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»
فردوس بالاترین مرتبه بهشت است (حدیث۱ و ۲). آیه این جایگاه را از آنِ مومنانی میداند که همه اعمال صالح را انجام دادهاند، یعنی اعمالشان سراسر صالح است. («الصالحات» جمعی است که روی آن «الـ» آمده است که در زبان عربی این وضعیت دلالت بر شمول کامل میکند، یعنی کسانی که همه اعمال صالح را انجام دادهاند).
۲) «جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»
نفرمود «جنة الفردوس». یعنی فردوس فقط یک بهشت نیست، بلکه بهشتهایی در این مرتبه وجود دارد. یعنی آنانی هم که اعمالشان سراسر صالح است همگی در یک بهشت و در یک مرتبه نیستند؛ در نتیجه:
الف. اگر توجه کنیم که توبه واقعی- اگر با ایمان و عمل صالح همراه شود – حتی میتواند بدیها را به خوبیها تبدیل کند (فرقان/۷۰)، نتیجه میگیریم که این گونه نیست که مایی که گناه کردهایم، لزوما از تمامی فردوس محروم باشیم؛ به همین جهت است که به ما انسانهای عادی هم تعلیم دادهاند که فردوس را از خدا درخواست کنیم (حدیث۱) و با توجه به گستره رحمت الهی، ما هم حق داریم که لااقل به مراتبی از فردوس امید ببنیدیم و به قول حافظ:
دارم از لطف ازل، جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh319/
ب. با اینکه میدانیم مقام معصومین با دیگران متفاوت است، معلوم میشود که چرا برخی روایات، این آیه را مربوط به مقام پیامبر ص و اهلبیت ع دانسته؛ و برخی دیگر همین آیه را در شأن برخی از زبدگان مومنان مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار معرفی کرده است (حدیث۳)؛ پس این افراد، به عنوان مصادیق آشکار معرفی شدهاند و منحصر به آنها هم نیست (الميزان، ج۱۳، ص۴۰۲)
ج. …
۳) «كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»:
در این آیه، جایگاه و امکاناتی را که به این مومنان داده میشود با تعبیر «نُزُل» بیان کرد. «نزل» اگرچه به معنای «آنچه برای میهمان مهیا میشود» است اما چنانکه اشاره شد در کلمه «نزل» نوعی فرود آمدن نهفته است (محل فرود آمدن آنهاست). یعنی آنها به فردوس فرود میآیند. این تعبیر به زیبایی تمام، عظمت آن مومنان را بیان میکند، بویژه اگر توجه کنیم که فردوس بالاترین مرتبه بهشت است؛ (حدیث۱و۲)
یعنی عدهای به قدری با ایمان و عمل صالحشان ارتقاء مییابند که وقتی قرار است در بالاترین مرتبه بهشت جای گیرند، تعبیر «فرود آمدن و نازل شدن» را برایشان به کار میبرند.
۴) «كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»
اگرچه در زبان فارسی به لحاظ سهولت، از تعبیر «باغهای فردوس جایگاهشان است» در ترجمه این فقره استفاده میشود، اما اگر دقت شود، میبینیم که در آیه نفرمود «تکون: میباشد ویا حتی نفرمود «صارت: شد»؛ بلکه فرمود: «کانت: بود». چرا؟
الف. شاید میخواهد اشاره کند که که اگر کسی اهل ایمان و عمل صالح باشد، خداوند از قبل برایش جنات فردوس را مقدر کرده است. (مجمع البيان، ج۶، ص۷۶۹؛ معالم التنزیل، ج۳، ص۲۲۲)[۶]
نکته تخصصی انسانشناسی (مقصد نهایی انسان)
اگر توجه شود که:
اولا خدا ما را برای عبودیت (که با همین ایمان و عمل صالح محقق میشود) آفرید (ذاریات/۵۶، جلسه۱۲۵)
و ثانیا طبق این آیه، از قبل برای کسانی که اهل ایمان و عمل صالحاند فردوس را مقدر کرد،
میتوان نتیجه گرفت که جایگاه حقیقیِ همه ما فردوس است، و اگر بدان نرویم تقصیر خودمان است!
شاید حافظ شیرازی هم به همین نکته عنایت داشته که گفته:
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh317/
ب. …
[۱]. این معنا منسوب به «ابنالانباری» است.
[۲] . این دو روایت هم در همین رابطه قابل توجه است:
۱) قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَيْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْعَلَوِيِّ عَنْ عِيسَى بْنِ دَاوُدَ النَّجَّارِ قَالَ حَدَّثَنَا مَوْلَايَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُ أَبِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا قَالَ نَزَلَتْ فِي آلِ مُحَمَّدٍ ص.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۲۹۱
۲) عن عكرمة عن ابن عباس قال ما في القرآن آية «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» إلا و علي أميرها و شريفها، و ما من أصحاب محمد رجل إلا و قد عاتبه الله، و ما ذكر عليا إلا بخير، قال عكرمة: إني لأعلم لعلي منقبة لو حدثت بها لبعدت أقطار السماوات و الأرض
تفسير العياشي، ج۲، ص۳۵۲
[۳] . درباره برخی دیگر از اصحاب ائمه ع هم شبیه این تعبیر آمده است؛ مثلا در الغيبة (للطوسي) ص۳۴۹ آمده است:
أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنِ التَّلَّعُكْبَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الرَّازِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْبَلْخِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مَابُنْدَارَ الْإِسْكَافِيِّ عَنِ الْعَلَاءِ النداري [الْمَذَارِيِ] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ: قَرَأْتُ هَذِهِ الرِّسَالَةَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي بِخَطِّهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يَا عَلِيُّ أَحْسَنَ اللَّهُ جَزَاكَ وَ أَسْكَنَكَ جَنَّتَهُ وَ مَنَعَكَ مِنَ الْخِزْيِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ حَشَرَكَ اللَّهُ مَعَنَا يَا عَلِيُّ قَدْ بَلَوْتُكَ وَ خَبَرْتُكَ فِي النَّصِيحَةِ وَ الطَّاعَةِ وَ الْخِدْمَةِ وَ التَّوْقِيرِ وَ الْقِيَامِ بِمَا يَجِبُ عَلَيْكَ فَلَوْ قُلْتَ إِنِّي لَمْ أَرَ مِثْلَكَ لَرَجَوْتُ أَنْ أَكُونَ صَادِقاً فَجَزَاكَ اللَّهُ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا فَمَا خَفِيَ عَلَى مَقَامِكَ وَ لَا خِدْمَتِكَ فِي الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَأَسْأَلُ اللَّهَ إِذَا جَمَعَ الْخَلَائِقَ لِلْقِيَامَةِ أَنْ يَحْبُوَكَ بِرَحْمَةٍ تُغْتَبَطُ بِهَا إِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعَاء
[۴] . [صحبت قبلیها این بود: فَسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا يَا مُحَمَّدُ لَنَا إِلَيْكَ حَاجَةٌ هَلْ تَقْضِيهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَظَنَنْتُ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ يَسْأَلُونَ الشَّفَاعَةَ عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ لِأَنَّ اللَّهَ فَضَّلَنِي بِالْحَوْضِ وَ الشَّفَاعَةِ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ قُلْتُ مَا حَاجَتُكُمْ [يَا] مَلَائِكَةَ رَبِّي قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْأَرْضِ فَأَقْرِئْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ بِأَنْ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَيْهِ]
[۵] . این حدیث هم در توصیف بهشت قابل توجه است:
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ قَالا حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ هُرْمُزَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: حَمَلْتُ مَتَاعاً مِنَ الْبَصْرَةِ إِلَى مِصْرَ فَقَدِمْتُهَا فَبَيْنَمَا أَنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذَا أَنَا بِشَيْخٍ طُوَالٍ شَدِيدِ الْأُدْمَةِ أَصْلَعَ أَبْيَضِ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ عَلَيْهِ طِمْرَانِ أَحَدُهُمَا أَسْوَدُ وَ الْآخَرُ أَبْيَضُ فَقُلْتُ مَنْ هَذَا فَقَالُوا هَذَا بِلَالٌ مُؤَذِّنُ [مَوْلَى] رَسُولِ اللَّهِ ص …
قُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ تَفَضَّلْ عَلَيَّ وَ أَخْبِرْنِي فَإِنِّي فَقِيرٌ مُحْتَاجٌ وَ أَدِّ إِلَيَّ مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّكَ قَدْ رَأَيْتَهُ وَ لَمْ أَرَهُ وَ صِفْ لِي كَيْفَ وَصَفَ لَكَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِنَاءَ الْجَنَّةِ قَالَ اكْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ سُورَ الْجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ يَاقُوتٍ وَ مِلَاطُهَا الْمِسْكُ الْأَذْفَرُ وَ شُرَفُهَا الْيَاقُوتُ الْأَحْمَرُ وَ الْأَخْضَرُ وَ الْأَصْفَرُ قُلْتُ فَمَا أَبْوَابُهَا قَالَ أَبْوَابُهَا مُخْتَلِفَةٌ بَابُ الرَّحْمَةِ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ قُلْتُ فَمَا حَلْقَتُهُ قَالَ وَيْحَكَ كُفَّ عَنِّي فَقَدْ كَلَّفْتَنِي شَطَطاً قُلْتُ مَا أَنَا بِكَافٍّ عَنْكَ حَتَّى تُؤَدِّيَ إِلَيَّ مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي ذَلِكَ قَالَ اكْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* أَمَّا بَابُ الصَّبْرِ فَبَابٌ صَغِيرٌ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ لَا حَلَقَ لَهُ وَ أَمَّا بَابُ الشُّكْرِ فَإِنَّهُ مِنْ يَاقُوتَةٍ بَيْضَاءَ لَهَا مِصْرَاعَانِ مَسِيرَةُ مَا بَيْنَهُمَا خَمْسُمِائَةِ عَامٍ لَهُ ضَجِيجٌ وَ حَنِينٌ يَقُولُ اللَّهُمَّ جِئْنِي بِأَهْلِي قُلْتُ هَلْ يَتَكَلَّمُ الْبَابُ قَالَ نَعَمْ يُنْطِقُهُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَمَّا بَابُ الْبَلَاءِ قُلْتُ أَ لَيْسَ بَابُ الْبَلَاءِ هُوَ بَابُ الصَّبْرِ قَالَ لَا قُلْتُ فَمَا الْبَلَاءُ قَالَ الْمَصَائِبُ وَ الْأَسْقَامُ وَ الْأَمْرَاضُ وَ الْجُذَامُ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ يَاقُوتَةٍ صَفْرَاءَ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مَا أَقَلَّ مَنْ يَدْخُلُ مِنْهُ قُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ زِدْنِي وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ فَإِنِّي فَقِيرٌ قَالَ يَا غُلَامُ كَلَّفْتَنِي شَطَطاً أَمَّا الْبَابُ الْأَعْظَمُ فَيَدْخُلُ مِنْهُ الْعِبَادُ الصَّالِحُونَ وَ هُمْ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْوَرَعِ وَ الرَّاغِبُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُسْتَأْنِسُونَ بِهِ قُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ فَإِذَا دَخَلُوا الْجَنَّةَ مَا ذَا يَصْنَعُونَ قَالَ يَسِيرُونَ عَلَى نَهَرَيْنِ فِي مَصَافَّ فِي سُفُنِ الْيَاقُوتِ مَجَاذِيفُهَا اللُّؤْلُؤُ فِيهَا مَلَائِكَةٌ مِنْ نُورٍ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ خُضْرٌ شَدِيدَةٌ خُضْرَتُهَا قُلْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ هَلْ يَكُونُ مِنَ النُّورِ أَخْضَرُ قَالَ إِنَّ الثِّيَابَ هِيَ خُضْرٌ وَ لَكِنْ فِيهَا نُورٌ مِنْ نُورِ رَبِّ الْعَالَمِينَ جَلَّ جَلَالُهُ يَسِيرُونَ عَلَى حَافَتَيِ النَّهَرِ قُلْتُ فَمَا اسْمُ ذَلِكَ النَّهَرِ قَالَ جَنَّةُ الْمَأْوَى قُلْتُ هَلْ وَسَطُهَا غَيْرُ هَذَا قَالَ نَعَمْ جَنَّةُ عَدْنٍ وَ هِيَ فِي وَسَطِ الْجِنَانِ فَأَمَّا جَنَّةُ عَدْنٍ فَسُورُهَا يَاقُوتٌ أَحْمَرُ وَ حَصْبَاؤُهَا اللُّؤْلُؤُ قُلْتُ فَهَلْ فِيهَا غَيْرُهَا قَالَ نَعَمْ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ قُلْتُ وَ كَيْفَ سُورُهَا قَالَ وَيْحَكَ كُفَّ عَنِّي حَيَّرْتَ عَلَيَّ قَلْبِي قُلْتُ بَلْ أَنْتَ الْفَاعِلُ بِي ذَلِكَ مَا أَنَا بِكَافٍّ عَنْكَ حَتَّى تُتِمَّ لِيَ الصِّفَةَ وَ تُخْبِرَنِي عَنْ سُورِهَا قَالَ سُورُهَا نُورٌ فَقُلْتُ وَ الْغُرَفُ الَّتِي هِيَ فِيهَا قَالَ هِيَ مِنْ نُورِ رَبِّ الْعَالَمِينَ قُلْتُ زِدْنِي رَحِمَكَ اللَّهُ قَالَ وَيْحَكَ إِلَى هَذَا انتهى إلي نبأ [انْتَهَى بِنَا] رَسُولُ اللَّهِ ص طُوبَى لَكَ إِنْ أَنْتَ وَصَلْتَ إِلَى بَعْضِ هَذِهِ الصِّفَةِ وَ طُوبَى لِمَنْ يُؤْمِنُ بِهَذَا
الأمالي( للصدوق)، ص۲۱۴-۲۱۳
[۶] . برخی مفسران نیز این معنا را بر اساس اینکه «نزل» را جمع «نازل» در نظر بگیریم، از آیه قابل استنباط دانستهاند. که در نکات ترجمه، به عنوان معنای سوم «نزل» اشاره شد.
بازدیدها: ۳۸۸
سلام.وقتتون بخیر.تو بهشت هم میشه درجه رو افزایش داد؟منظورم اینه که مومنی که تو پایین ترین درجه ی بهشت باشه،تا ابد تو همون درجه میمونه و میپوسه؟
با تشکر
سلام علیکم
ظاهرا افزایش درجه در بهشت هم داریم اما نباید گمان شود که آن افزایش شبیه این دنیا و با عمل اختیاری و تشخیص خوب از بد و … است چون اساسا سبک زندگی در آنجا تفاوتهای بنیادین دارد.
اما دلیل بر اینکه در بهشت هم ارتقای درجه فرض دارد استظهاری از آیه شریفه است که میفرماید:
دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ (سوره یونس آیه ۱۰)
علامه طباطبایی ذیل این آیه توضیح مختصری دارند که خلاصه اش این است که در جاهای دیگر بحث کردهاند که همه موجودات (انسان و فرشته) غیر از مخلَصین فقط می توانند تسبیح بگویند و حداکثرش تسبیح بحمد است؛ اما حمد مطلق تنها توسط خود خداوند و مخلصین (خالص شدگان محض از ماسوی الله) صادر می شود و این آیه ابتدای درخواست بهشتیان را تسبیح انسته (یعنی رده های پایین تر از مخلصیناند) و انتهای درخواست آنان را حمد معرفی کرده است یعنی آنان هم به مقام مخلصین میرسند.
سلام،وقتتون به خیر و خوشی
یه سوال دیگه هم از شما داشتم که خیلی خوب میشه اونو هم جواب بدید.البته من یه بار کامنت براتون فرستادم ولی شما پاسخی ندادید فکر کنم شاید کامنتم درست ارسال نشد
متن سوالم به شرح زیره:
من تو اینترنت درباره این موضوع[امکان رشد درجه در بهشت] تحقیق کردم و متوجه شدم که مفسرین،سر این مسئله با هم اختلاف دارند و برخی از اونا نظرشون بر اینه که امکان ارتقای درجه در بهشت به هیچ وجه وجود ندارد.
سوال من از شما اینه که این موضوع آیا در بین مفسرین طرفداران زیادی دارد؟نظر اکثر مفسرین چیه؟میخوام بدونم که این نظریه تا چه حد احتمال داره که درست و معتبر باشه.
مرسی
سلام علیکم
درباره رشد در بهشت نظرم را در بالا خدمتتان عرض کردم. اینکه اکثرا موافقند یا مخالف، نمی دانم زیرا من همه تفاسیر را ندیده ام که بتوانم قضاوت درباره اکثریت بکنم و اصلا برایم اکثریت هم معیار نیست که انگیزه ای برای چنین بررسی ای داشته باشم