ترجمه
و اگر میخواستیم حتماً در هر مجتمعی انذاردهندهای برمیانگیختیم؛
نکات ادبی
«لو»: قبلا اشاره شد که حرف «لو» را «شرطیه امتناعیه» میگویند و در جایی میآید که جمله مقدم در شرطیه، امکان وقوع نداشته باشد.[۱] لذا این آیه بدین معناست که «اگر که میخواستیم …، اما نخواستیم». درباره اینکه «چرا نخواستیم و به جایش چه خواستیم» غالبا به این معنا گرفتهاند: «از باب نشان دادن عظمت تو بود و میخواستیم تو را نذیر برای همه عالم فرستادیم» (المیزان، ج۱۵، ص۲۲۸) البته برخی احتمال دیگری را هم مطرح کردهاند که ممکن است آیه در مقام اشاره به قدرت خدا باشد که یعنی اگر میخواستیم میتوانستیم همان طور که برای هر قومی بارانی میفرستیم، برای هر جمعیتی هم نذیری بفرستیم، اما نخواستیم و مصلحت را در این دیدیم که تو را برای همگان بفرستیم (مجمعالبیان، ج۷، ص۲۷۳)
«قریة» درباره این کلمه در جلسه ۱۷۲ توضیحات لازم ارائه شد.
«نذیر» صفت مشبهه از ماده «نذر» است که در معنای اسم فاعل به کار رفته و به همان معنای «مُنذِر» میباشد و تعبیر جمعی که برای هر دو به کار میرود «نُذُر» میباشد (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۱۴؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۹۸)که قبلا درباره منذر توضیحات لازم ارائه شد که خلاصهاش این است که «انذار» به معنای ابلاغ و بیانی است که با ترساندن توأم باشد (در فارسی: هشدار دادن) (جلسه۱۱۳)
حدیث
۱) از امیرالمومنین ع در توصیف وضعیت پیش از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
او را هنگامى فرستاد كه: پيامبران نبودند، و مردمان در خوابى دراز مىغنودند، اسب فتنه در جولان، كارها پريشان، آتش جنگها فروزان، جهان تيره، فريب دنيا بر همه چيره، باغ آن افسرده، برگ آن زرد و پژمرده، از ميوهاش نوميد، آبش در دل زمين ناپديد، نشانههاى رستگارى ناپيدا، علامتهاى گمراهى هويدا، دنيا با مردم خود ناخوشروى، و با خواهنده خويش ترشروى، بارَش محنت و آزار، خوردنى آن مردار، درونش بيم، برونش تيغ مرگبار.
پس بندگان خدا! عبرت گيريد. و كردههاى پدران و برادران خود را به ياد آريد، كه چگونه در گرو آن كردارند، و حساب آن را عهده دارند. به جانم سوگند، هنوز ميان شما و آنان روزگارى نگذشته و سالها و قرنها فاصله نگشته. و امروز كه ديده به جهان گشودهايد چندان دور نيست از روزى كه در پشت آنان بودهايد …
نهجالبلاغه، خطبه۸۹ ؛ (ترجمه شهیدی، ص۷۲) (این خطبه با اندکی تفاوت در کافی، ج۱، ص۶۱ آمده است)
قال امیرالمومنین ع:
أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ.
فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ…[۲]
تدبر
۱) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيراً»
ظاهرا این انتظار نادرست در انسانها وجود دارد که خداوند باید برای هر جمعیت و گروهی مستقلاً یک پیامبر و انذاردهنده بفرستد. این آیه میفرماید این گونه نیست که نتوانیم چنین کاری کنیم. اگر چنین نکردیم بدین جهت بود که مصلحتی را در نظر گرفته و نمیخواستیم، نه اینکه نمیتوانستیم.؛ و چنانکه همه مفسران گفتهاند (مثلا: المیزان، ج۱۵، ص۲۲۸) با همین مضمونش دلالتی بر احترام و عظمت ویژهای برای پیامبر اکرم ص دارد که خدا با اینکه میتوانست برای هر قریهای نذیری بفرستد چنین نکرد و حضرت محمد ص را برای کل عالم کافی دانست.
۲) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيراً»
برخی این آیه را شاهدی گرفتهاند بر اینکه مرجع ضمیر «ه» (صرفناه) در آیه قبل «قرآن» است (الدرالمنثور، ج۵، ص۷۴) ظاهرا بیانش این است که: ما قرآن را در بین اقوام مختلف میگردانیم و اگر میخواستیم میتوانستیم به جای این کار در هر قریهای یک نذیر بفرسیم؛ اما همین گرداندن قرآن در اقوام مختلف، ما را از فرستادن نذیر در هر قریه بینیاز کرده است.
ضمیمه کردن نکته فوق، به این مطلب که «برای هر امتی حتما نذیری وجود دارد» (فاطر/۲۴) نتیجه میدهد که قرآن کریم و پیامبر اکرم ص، نه تنها نیاز به نذیر در هر قریهای را مرتفع کرده، بلکه پاسخگوی تمامی امتها نیز میباشد.
۳) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيراً»
اين آيه به نوعى بيانگر خاتميّت پيامبر اسلام و جامعيّت مكتب اوست، چرا كه مىفرمايد: در كنار تو هيچ پيامبرى در هيچ كجا مبعوث نشده است، زيرا در مكتب و شخصيّت تو توان ادارهى كلّ جامعه هست و نيازى به ديگرى نيست. تو داراى چنان مقامى هستى كه با وجود تو پروندهى نبوّت خاتمه مىيابد (تفسير نور، ج۸، ص۲۶۵)
۴) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيراً»
اگر «کُفور» در آیه قبل را به معنای «قریههایی که از فضای تمدنی دور و در جهالت غوطهورند» بدانیم، آنگاه مضمون این آیه نوعی طعنه به عدهای از انسانها هست بدین صورت که اگرچه خداوند وعده داده «برای هر امتی نذیری باشد» (فاطر/۲۴) اما خود افراد هم باید بخواهند که از این انذارها استفاده کنند اگر گروهی کاملا خواستند در جهالت بسر ببرند، خدا در قبال آنها مسئولیتی ندارد؛ و لذا با اینکه می تواند برای هر قریهای نذیری بفرستد اما چنین نمیکند.
مورد زیر را در کانال نیاوردم
۵) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا …»
نکته فلسفی:
ظاهرا این آیه این تلقی فلسفی که «هر چیزی در مورد خدا ممکن باشد حتما واجب است» را رد میکند؛ گویی علاوه بر امکان، باید مشیت خدا هم به فعل تعلق بگیرد، خصوصا آوردن حرف «لـ» بر روی تالی، نشان میدهد تنها و تنها مشیت الهی مانع از انجام این کار شده و این کار بخودی خود ممکن، و چهبسا اگر این مشیت نبود، ضروری بود.
[۱] جلسه ۱۱۷، نکات ترجمه؛ و جلسه ۱۲۶، تدبر۳
[۲] . مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ إِلَيْكُمُ الرَّسُولَ ص وَ أَنْزَلَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّيُّونَ عَنِ الْكِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ انْبِسَاطٍ مِنَ الْجَهْلِ وَ اعْتِرَاضٍ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ وَ عَمًى عَنِ الْحَقِّ وَ اعْتِسَافٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ امْتِحَاقٍ مِنَ الدِّينِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ رِيَاضِ جَنَّاتِ الدُّنْيَا وَ يُبْسٍ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ انْتِثَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ يَأْسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ أَعْلَامُ الْهُدَى فَظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَالدُّنْيَا مُتَهَجِّمَةٌ فِي وُجُوهِ أَهْلِهَا مُكْفَهِرَّةٌ مُدْبِرَةٌ غَيْرُ مُقْبِلَةٍ ثَمَرَتُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ وَ قَدْ أَعْمَتْ عُيُونَ أَهْلِهَا وَ أَظْلَمَتْ عَلَيْهَا أَيَّامُهَا قَدْ قَطَّعُوا أَرْحَامَهُمْ وَ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَ دَفَنُوا فِي التُّرَابِ الْمَوْءُودَةَ بَيْنَهُم مِنْ أَوْلَادِهِمْ يَجْتَازُ دُونَهُمْ طِيبُ الْعَيْشِ وَ رَفَاهِيَةُ خُفُوضِ الدُّنْيَا لَا يَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ثَوَاباً وَ لَا يَخَافُونَ وَ اللَّهِ مِنْهُ عِقَاباً حَيُّهُمْ أَعْمَى نَجِسٌ وَ مَيِّتُهُمْ فِي النَّارِ مُبْلِسٌ فَجَاءَهُمْ بِنُسْخَةِ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى وَ تَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلِ الْحَلَالِ مِنْ رَيْبِ الْحَرَامِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ.
بازدیدها: ۹