ترجمه
و به کسانی که ظلم کردند میل و اعتماد نکنید [به پشتگرمی آنان دل نبندید] که آتش [آنها] دامنگیرتان شود، درحالیکه به غیر خدا هیچ ولیای به کارتان نمیآید، و در نتیجه، یاری نخواهید شد.
نکات ترجمهای و نحوی و ادبی
تَرْكَنُوا: از ماده «رکن» میباشد. «رُکنِ» هر چیزی، آن قسمت از آن چیز است که شیء به آن سکون مییابد (تکیهگاه اصلی آن است). (مفردات ألفاظ القرآن/ ۳۶۵) و «رکون» یعنی اعتماد و تکیه کردن به چیزی که ناشی از نوعی محبت و تمایل بدان چیز باشد (مجمع البيان۵/ ۳۰۵) (المیزان۱۱/ ۵۰)[۱]
تَمَسَّ: تعبیر «مس» کردن به معنای «لمس» کردن میباشد. در تفاوت مس و لمس، گفتهاند: تفاوتشان به این است که «لمس کردن» حتما با دست انجام میشود اما تعبیر «مس» کردن در مورد غیر دست هم به کار میرود: مثلا: (بقره/۲۱۴؛ انعام/۱۷)[۲]درواقع، «مس» در معناهای غیرمادی هم به کار میرود. (این ماده بعدا در جلسه ۱۰۴۶ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-79 تکمیل شد.)
واو در عبارت «وَ ما لَكُمْ …» واو حالیه است؛ میتوان آن را حال برای «تمسکُم» (شما در هنگام تماس آتش) دانست؛ که معنای آیه این میشود «آتش شما را فرا گيرد و در آن حال، هيچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهيد داشت» (ترجمه آیت الله مکارم؛ و نیز الجدول في إعراب القرآن۱۲/ ۳۶۴)؛ و میتوان حال برای «لا ترکنوا» (شما در حالی که مورد نهی قرار گرفتهاید) دانست که معنای آیه این میشود: «به كسانى كه ستم كردهاند دل نبنديد … در حالى كه شما را جز خدا هيچ ياور و سرپرستى نباشد» (ترجمه آیت الله مشکینی) و البته برخی احتمال این را که آن را واو استینافیه بگیریم (یعنی جمله کاملا مستقل) منتفی ندانستهاند که معنای آیه چنین میشود «آتش دوزخ به شما هم خواهد رسيد و براى شما جز خدا هيچ دوست و سرپرستى نباشد» (ترجمه مجتبوی؛ و نیز إعراب القرآن و بيانه۴/ ۴۴)
حرف «من» در «مِنْ أَوْلِياءَ» من بیانیه است که همه افراد «اولیاء» را دربرمیگیرد، و چون در جمله منفی آمده، به معنای «هیچ» میشود.
از صنایع ادبی به کار رفته در این آیه، «ائتلاف لفظ با معنا»ست: متمایل شدن به ظالمان غیر از انجام عمل ظالمان و خفیفتر از آن است، لذا به ازایش به جای سوزانده شدن در آتش، تعبیر تماس با آتش را به کار برد (الجدول في إعراب القرآن۱۲/ ۳۶۵)[۳]
حدیث
امروز روز جمعه است، روزی که انتظار ظهور میرود. روایات انتخاب شده، علاوه بر ارتباط با آیه، با امروز نیز تناسب دارد:
۱) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هِشَامٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى ع قَالُوا لَوْ أَتَيْنَا عَسْكَرَ فِرْعَوْنَ وَ كُنَّا فِيهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْيَاهُ فَإِذَا كَانَ الَّذِي نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى ع صِرْنَا إِلَيْهِ فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَى ع وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى الْبَحْرِ هَارِبِينَ مِنْ فِرْعَوْنَ رَكِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِي السَّيْرِ لِيَلْحَقُوا بِمُوسَى ع وَ عَسْكَرِهِ فَيَكُونُوا مَعَهُمْ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَى عَسْكَرِ فِرْعَوْنَ فَكَانُوا فِيمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ.
وَ رَوَاهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ تَصِيرُوا مَعَ مَنْ عِشْتُمْ مَعَهُ فِي دُنْيَاهُ.[۴]
الكافي، ج۵، ص۱۰۹
از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
گروهی از کسانی که به موسی ع ایمان آورده بودند گفتند خوب است برویم در لشکر فرعون و با آنها باشیم و به دنیایمان برسیم، آنگاه هروقت که ظهور موسی ع که امیدش را داریم رخ داد، به او میپیوندیم. چنین کردند. زمانی که موسی و همراهانش از فرعون به جانب دریا فرار کردند، اینها هم سوار مرکبهای خود شدند و با سرعت به راه افتادند تا به موسی و لشکر او بپیوندند و با آنها باشند. اما خداوند فرشتهای فرستاد که به صورت مرکبهای آنها زد و آنان را به لشکر فرعون برگرداند تا در میان کسانی باشند که با فرعون غرق شدند.
و نیز از ایشان روایت شده که:
بر خداست که شما را با هرآن کسی که در دنیا با او بودید قرار دهد.
۲) حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَعِظُ النَّاسَ وَ يُزَهِّدُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ يُرَغِّبُهُمْ فِي أَعْمَالِ الْآخِرَةِ بِهَذَا الْكَلَامِ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حُفِظَ عَنْهُ وَ كُتِبَ كَانَ يَقُول
… وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِمُحَمَّدٍ ص «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى زَهْرَةِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا رُكُونَ مَنِ اتَّخَذَهَا دَارَ قَرَارٍ وَ مَنْزِلَ اسْتِيطَانٍ فَإِنَّهَا دَارُ بُلْغَةٍ وَ مَنْزِلُ قُلْعَةٍ وَ دَارُ عَمَلٍ فَتَزَوَّدُوا الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ فِيهَا قَبْلَ تَفَرُّقِ أَيَّامِهَا وَ قَبْلَ الْإِذْنِ مِنَ اللَّهِ فِي خَرَابِهَا فَكَانَ قَدْ أَخْرَبَهَا الَّذِي عَمَرَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ ابْتَدَأَهَا وَ هُوَ وَلِيُّ مِيرَاثِهَا فَأَسْأَلُ اللَّهَ الْعَوْنَ لَنَا وَ لَكُمْ عَلَى تَزَوُّدِ التَّقْوَى وَ الزُّهْدِ فِيهَا جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الزَّاهِدِينَ فِي عَاجِلِ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ لآِجِلِ ثَوَابِ الْآخِرَةِ فَإِنَّمَا نَحْنُ بِهِ وَ لَهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
الكافي، ج۸، ص۷۶ ؛ تحفالعقول، ص۲۵۲
روایت شده است که امام سجاد ع هر جمعه به مسجدالنبی میرفت و مردم را موعظه میکرد، از جمله اینکه میفرمود:
به دنيا میل و اعتماد نکنید که خداوند عز و جل به حضرت محمد ص فرمود: « و به کسانی که ظلم کردند میل و اعتماد نکنید که آتش [آنها] دامنگیرتان شود» و به جذبههای دنیا و آنچه در آن است، اعتماد نکنید همچون كسى كه آن را خانه ماندگار و منزل جاودان خويش گرفته؛ زيرا دنيا خانه موقّت و منزلگه كوچ است و جايگاه عمل؛ پس، از اعمال شايسته در آن توشه برگيريد، پيش از آنكه هنگامش سپرى شود، و پيش از آنكه اجازه ويرانى آن از سوى خداوند صادر گردد؛ که درواقع همان كسى که براى نخستين بار آبادش گردانيده و صاحب اختیار تمام آن است، آن را ويران كرده است.
از خداوند مىخواهم ما و شما را در توشهگيرى تقوى و زهد در دنيا يارىمان رساند، و ما و شما را در شكوفايى گذراى زندگى اين دنيا، در زمره زاهدان نسبت به جذبههای زندگی دنیا و مشتاقان پاداش آخرت، قرار دهد که همانا ما به او و براى آن زندهايم و درود خدا بر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و خاندان او، و سلام و درود و رحمت الهى بر شما باد.
۳) حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاه
… مَا بَالُ مَنْ خَالَفَكُمْ أَشَدُّ بَصِيرَةً فِي ضَلَالَتِهِمْ وَ أَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِيهِمْ مِنْكُمْ مَا ذَاكَ إِلَّا أَنَّكُمْ رَكَنْتُمْ إِلَى الدُّنْيَا فَرَضِيتُمْ بِالضَّيْمِ وَ شَحَحْتُمْ عَلَى الْحُطَامِ وَ فَرَّطْتُمْ فِيمَا فِيهِ عِزُّكُمْ وَ سَعَادَتُكُمْ وَ قُوَّتُكُمْ عَلَى مَنْ بَغَى عَلَيْكُمْ لَا مِنْ رَبِّكُمْ تَسْتَحْيُونَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ لَا لِأَنْفُسِكُمْ تَنْظُرُونَ وَ أَنْتُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ تُضَامُونَ وَ لَا تَنْتَبِهُونَ مِنْ رَقْدَتِكُمْ وَ لَا يَنْقَضِي فُتُورُكُمْ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى بِلَادِكُمْ وَ دِينِكُمْ كُلَّ يَوْمٍ يَبْلَى وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةِ الدُّنْيَا يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَكُمْ وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ …
الخصال، ج۲، ص: ۶۳۴
از امیرالمومنین ع روایتی نقل شده که در یک مجلس، به اصحابش، چهارصد باب که مایه صلاح دین و دنیای مسلمان است، تعلیم داد. در فرازی از آن آمده است:
… چه شده که دشمنانتان هم در گمراهیشان نسبت به شما بصیرت بیشتری دارند! و هم از آنچه در اختیار دارند [برای مسیر گمراهی] بیش از شما [برای مسیر حق] هزینه میکنند؟! این نیست مگر بدین جهت که به دنیا میل و تکیه کردهاید و به ظلم رضایت دادید و بر اموال شکننده دنیا طمع بستهاید و در آنچه در قبال کسانی که به شما ستم میکنند، مایه عزت و سعادت و قوت شماست، کوتاهی میکنید. نه از پروردگارتان در آنچه به شما امر کرده حیا میکنید و نه مراقب نگران [باطن] خود هستید؛ هر روزتان به ظلم و گناه میگذرد ولی از بستر خواب برنمیخیزید و سستیتان زایل نمیشود؛ آیا نمیبینید سرزمینتان و دینتان هر روز در حال پوسیدن است و شما در غفلت دنیا به سر میبرید در حالی که خداوند عز و جل میفرماید: «و به کسانی که ظلم کردند میل و اعتماد نکنید که آتش [آنها] دامنگیرتان شود، درحالیکه به غیر خدا هیچ ولیای به کارتان نمیآید، و در نتیجه، یاری نخواهید شد.»…[۵]
تدبر
۱) «لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ …» تمایل قلبی به هرکس، انسان را کمکم از جنس او میکند؛ مخاطبان این آیه خودشان ظاهرا اهل ظلم و گناه نیستند، اما به خاطر منافع دنیوی، با مستکبران عالم هم طرح دوستی میریزند (حدیث۱)؛ در نتیجه، آتشی که حقیقت و باطنِ ظلم ظالمان است (نساء/۱۰) دامن آنها را هم میگیرد.
۲) فرمود «فَـ + تَمَسَّكُمُ النَّارُ» و نفرمود: «سوف یتمسکم» و حتی نفرمود: «ثم تمسکم». پس، یعنی بلافاصله! یعنی تمایل و اعتماد به مستکبران عالم، همینجا آتشش دامن ما را میگیرد؛ نه بعداً. چون آخرت در باطن دنیاست و همینجا ظالم و کافر را در برگرفته است (توبه/۴۹؛ عنکبوت/۵۴) (یکبار دیگر حدیث ۳ را بخوانید)
۳) «وَ لا تَرْكَنُوا … فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثم …»: همان طور که خداوند متعال شرک در عبادتش را قبول نمیکند، شرک در «ولایت و سرپرستی» را هم قبول نمیکند. همه ما اگرچه هرلحظه محتاج سرپرستیِ خدا هستیم، اما روزی میرسد که مومن و کافر میفهمند که جز ولایت خدا، هیچ سرپرستی و حمایتی در کار نیست؛ آن روز است که کسانی که تن به محبت و ولایت ظالمان دادهاند، درد بیسرپرستی و «در نتیجه»، بییاور ماندن را میچشند.
۴) حکایت
یکی از رفقا در در ادارهای، با انتقالیاش موافقت نمیکردند. گفت: فلانکس با ما آشناست، اگر اشاره کند، بلافاصله مشکل حل است. پرسیدم: چرا به او نمیگویی؟ گفت: من روال عادی را طی میکنم و از خدا میخواهم کارم را درست کند. اگر خدا کارم درست کند، حساب بقیهاش را هم میکند؛ پس، اگر در ادامه مشکل جدیدی در زندگیام پیش آمد، میتوانم دوباره سراغ خودش بروم؛ اما اگر فلانی کارم را درست کرد، آیا برای مشکلاتی که ممکن است در این شهر برایم پیش آید، نیز فکری و کاری میکند؟!
اینجا بود که معنای «ثم» («سپس» یاری نمیشوید) را فهمیدم:
«ما لَكُمْ … أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون»: تنها یاری و نصرت واقعی، یاریای است که ناشی از یک نوع رابطه ولایی (محبت توام با سرپرستی) باشد. کسی که ولیّ نداشته باشد، حقیقتا یاری نخواهد شد. لذاست که کسی که از پارتی استفاده میکند، و به هر صورتی به غیر خدا تکیه میکند، ولو ظاهرا کارش راه بیفتد، اما فقط خیال میکند یاری شده است.
[۱] . این جمعبندی علامه طباطبایی بعد از نقل نظرات مختلف اهل لغت درباره این کلمه است. لذا از ارائه بحث تفصیلی خودداری شد. آدرس در ترجمه: (ترجمه المیزان۱۱/ ۶۷)
[۲] . برخی هم گفتهاند که «لمس در جایی که شیء طلب شود اما بدان نرسیم به کار میرود، اما مس در جایی است که حتما به آن میرسیم (مفردات ألفاظ القرآن/ ۷۶۶)
[۳] . عن عثمان بن عيسى عن رجل عن أبي عبد الله ع «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» قال: أما إنه لم يجعلها خلودا، و لكن تمسكم النار فلا تركنوا إليهم (تفسير العياشي، ج۲، ص۱۶۱)
[۴] . سه روایت زیر نیز بسیار به آیه مرتبط بود که برای رعایت اختصار در کانال نیاوردم
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» قَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَأْتِي السُّلْطَان فَيُحِبُّ بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ يُدْخِلَ يَدَهُ إِلَى كِيسِهِ فَيُعْطِيَهُ. (الكافي، ج۵، ص۱۰۹)
عن بعض أصحابنا فقال أحدهم إنه سئل عن قول الله: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» قال: هو الرجل من شيعتنا يقول بقول هؤلاء الجابرين. (تفسير العياشي، ج۲، ص۱۶۱)
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ الْفَقِيهُ نَزِيلُ الرَّيِّ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ رُوِيَ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ- عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص
… وَ قَالَ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ قَالَ ص مَنْ وَلِيَ جَائِراً عَلَى جَوْرٍ كَانَ قَرِينَ هَامَانَ فِي جَهَنَّم
من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص: ۱۱؛ امالی صدوق، ۴۲۶
[۵] . در حکایت زیر معاذ بن جبل در پاسخ به معاویه به این آیه استناد میکند. چون روایت بسیار شیرینی بود حیفم آمد لااقل در اینجا آن را نیاورم:
قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ رض كُنْتُ أَنَا وَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ بِالشَّامِ فَبَيْنَمَا نَحْنُ ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ نَظَرْنَا إِلَى شَيْخٍ وَ هُوَ مُقْبِلٌ مِنْ صَدْرِ الْبَرِّيَّةِ مِنْ نَاحِيَةِ الْعِرَاقِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ عَرِّجُوا بِنَا إِلَى هَذَا الشَّيْخِ لِنَسْأَلَهُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلَ وَ إِلَى أَيْنَ يُرِيدُ وَ كَانَ عِنْدَ مُعَاوِيَةَ أَبُو الْأَعْوَرِ السُّلَمِيُّ وَ وَلَدَا مُعَاوِيَةَ خَالِدٌ وَ يَزِيدُ وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ قَالَ فَعَرَجْنَا إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ يَا شَيْخُ وَ أَيْنَ تُرِيدُ فَلَمْ يُجِبْهُ الشَّيْخُ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ لِمَ لَا تُجِيبُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الشَّيْخُ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ التَّحِيَّةَ غَيْرَ هَذِهِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ صَدَقْتَ يَا شَيْخُ وَ أَخْطَأْنَا وَ أَحْسَنْتَ وَ أَسَأْنَا السَّلَامُ عَلَيْكَ قَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ مَا اسْمُكَ يَا شَيْخُ فَقَالَ اسْمِي مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ وَ كَانَ ذَلِكَ الشَّيْخُ طَاعِناً فِي السِّنِّ بِيَدِهِ شَيْءٌ مِنَ الْحَدِيدِ وَ وَسَطُهُ مَشْدُودٌ بِشَرِيطٍ مِنْ لِيفِ الْمُقْلِ وَ عَلَيْهِ كِسَاءٌ قَدْ سَقَطَتْ لَحْمَتُهُ وَ بَقِيَتْ سَدَاتُهُ وَ قَدْ بَانَتْ شَرَاسِيفُ خَدَّيْهِ وَ قَدْ غَطَّتْ حَوَاجِبُهُ عَيْنَيْهِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ وَ إِلَى أَيْنَ تُرِيدُ قَالَ الشَّيْخُ أَتَيْتُ مِنَ الْعِرَاقِ أُرِيدُ بَيْتَ الْمَقْدِسِ قَالَ مُعَاوِيَةُ كَيْفَ تَرَكْتَ الْعِرَاقَ قَالَ عَلَى الْخَيْرِ وَ الْبَرَكَةِ وَ الِاتِّفَاقِ قَالَ لَعَلَّكَ أَتَيْتَ مِنَ الْكُوفَةِ مِنَ الْغَرِيِّ قَالَ الشَّيْخُ وَ مَا الْغَرِيُّ قَالَ مُعَاوِيَةُ الَّذِي فِيهِ أَبُو تُرَابٍ قَالَ الشَّيْخُ مَنْ تَعْنِي بِذَلِكَ وَ مَنْ هُوَ أَبُو تُرَابٍ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَالَ لَهُ الشَّيْخُ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَكَ وَ رَضَّ اللَّهُ فَاكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّكَ وَ أَبَاكَ وَ لِمَ لَا تَقُولُ الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْغَيْثُ الْهَاطِلُ يَعْسُوبُ الدِّينِ وَ قَاتِلُ الْمُشْرِكِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ سَيْفُ اللَّهِ الْمَسْلُولُ وَ ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ وَ زَوْجُ الْبَتُولِ تَاجُ الْفُقَهَاءِ وَ كَنْزُ الْفُقَرَاءِ وَ خَامِسُ أَهْلِ الْعَبَاءِ وَ اللَّيْثُ الْغَالِبُ أَبُو الْحَسَنَيْنِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ فَعِنْدَهَا قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ إِنِّي أَرَى لَحْمَكَ وَ دَمَكَ قَدْ خَالَطَ لَحْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ دَمَهُ فَلَوْ مَاتَ عَلِيٌّ مَا أَنْتَ فَاعِلٌ قَالَ لَا أَتَّهِمُ فِي فَقْدِهِ رَبِّي وَ أُجَلِّلُ فِي بُعْدِهِ حُزْنِي وَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ لَا يُمِيتُ سَيِّدِي وَ إِمَامِي حَتَّى يَجْعَلَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَّةً قَائِمَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقَالَ يَا شَيْخُ هَلْ تَرَكْتَ مِنْ بَعْدِكَ امْرَأً تَفْتَخِرُ بِهِ قَالَ وَ كَيْفَ لَا وَ قَدْ تَرَكْتُ الْفَرَسَ الْأَشْقَرَ وَ الْحَجْرَ الْمَدُورَ وَ الْمِنْهَاجَ لِمَنْ أَرَادَ الْمِعْرَاجَ قَالَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ لَعَلَّهُ لَا يَعْرِفُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَسَأَلَهُ مُعَاوِيَةُ فَقَالَ لَهُ يَا شَيْخُ هَلْ تَعْرِفُنِي قَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا مُعَاوِيَةُ أَنَا الشَّجَرَةُ الزَّكِيَّةُ وَ الْفُرُوعُ الْعَلِيَّةُ أَنَا سَيِّدُ بَنِي أُمَيَّةَ فَقَالَ لَهُ الشَّيْخُ بَلْ أَنْتَ اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ فِي كِتَابِهِ الْمُبِينِ إِنَّ اللَّهَ قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ الشَّجَرَةُ الْخَبِيثَةُ وَ الْعُرُوقُ الْمُخْبِثَةُ الْخَسِيسَةُ الَّذِي ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ رَبَّهُ وَ قَالَ فِيهِ نَبِيُّهُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الزَّنِيمِ بْنِ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ الْفَاشِي ظُلْمُهُ فِي الْعِبَادِ فَعِنْدَهَا اغْتَاظَ مُعَاوِيَةُ وَ حَنِقَ عَلَيْهِ فَرَدَّ يَدَهُ إِلَى قَائِمِ سَيْفِهِ وَ هَمَّ بِقَتْلِ الشَّيْخِ ثُمَّ قَالَ لَوْ لَا الْعَفْوُ أَحْسَنُ لَأَخَذْتُ رَأْسَكَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَ رَأَيْتَ لَوْ كُنْتَ فَاعِلًا ذَلِكَ قَالَ الشَّيْخُ إِذاً وَ اللَّهِ أَفُوزُ بِالسَّعَادَةِ وَ تَفُوزُ أَنْتَ بِالشَّقَاوَةِ وَ قَدْ قَتَلَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْكَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي فَقَالَ مُعَاوِيَةُ وَ مَنْ ذَلِكَ قَالَ الشَّيْخُ عُثْمَانُ نَفَى أَبَا ذَرٍّ وَ ضَرَبَهُ حَتَّى مَاتَ وَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ عُثْمَانُ شَرٌّ مِنْكَ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ هَلْ كُنْتَ حَاضِراً يَوْمَ الدَّارِ قَالَ وَ مَا يَوْمُ الدَّارِ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَ قَتَلَ عَلِيٌّ عُثْمَانَ فَقَالَ الشَّيْخُ بِاللَّهِ مَا قَتَلَهُ وَ لَوْ فَعَلَ ذَلِكَ لَاعْتَلَاهُ بِأَسْيَافٍ حِدَادٍ وَ سَوَاعِدَ شِدَادٍ وَ كَانَ يَكُونُ فِي ذَلِكَ مُطِيعاً لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ هَلْ حَضَرْتَ يَوْمَ صِفِّينَ قَالَ وَ مَا غِبْتُ عَنْهَا قَالَ كَيْفَ كُنْتَ فِيهَا قَالَ الشَّيْخُ أَيْتَمْتُ مِنْكَ أَطْفَالًا وَ أَرْمَلْتُ مِنْكَ نِسْوَاناً كُنْتُ كَاللَّيْثِ أَضْرِبُ بِالسَّيْفِ تَارَةً وَ بِالرُّمْحِ أُخْرَى قَالَ مُعَاوِيَةُ هَلْ ضَرَبْتَنِي بِشَيْءٍ قَطُّ قَالَ الشَّيْخُ ضَرَبْتُكَ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ سَهْماً فَأَنَا صَاحِبُ السَّهْمَيْنِ اللَّذَيْنِ وَقَعَا فِي بُرْدَتِكَ وَ صَاحِبُ السَّهْمَيْنِ اللَّذَيْنِ وَقَعَا فِي مَسْجِدِكَ وَ صَاحِبُ السَّهْمَيْنِ اللَّذَيْنِ وَقَعَا فِي عَضُدَيْكَ وَ لَوْ كَشَفْتَ الْآنَ لَأَرَيْتُكَ مَكَانَهُمَا فَقَالَ مُعَاوِيَةُ لِلشَّيْخِ هَلْ حَضَرْتَ يَوْمَ الْجَمَلِ قَالَ وَ مَا يَوْمُ الْجَمَلِ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَ قَاتَلَتْ عَائِشَةُ عَلِيّاً قَالَ وَ مَا غِبْتُ عَنْهُ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ أَمْ مَعَ عَائِشَةَ قَالَ الشَّيْخُ بَلْ مَعَ عَلِيٍّ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ أَ لَمْ يَقُلِ اللَّهُ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص هِيَ أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ الشَّيْخُ أَ لَمْ يَقُلِ اللَّهُ تَعَالَى يا نِساءَ النَّبِيِّ إِلَى قَوْلِهِ وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ قَالَ النَّبِيُّ ص أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَلِيفَتِي عَلَى نِسَائِي وَ أَهْلِي وَ طَلَاقُهُنَّ بِيَدِكَ أَ فَتَرَاهَا خَالَفَتْ اللَّهَ تَعَالَى فِي ذَلِكَ عَاصِيَةً اللَّهَ وَ رَسُولَهُ خَارِجَةً مِنْ بَيْتِهَا وَ هِيَ فِي ذَلِكَ سَفَكَتْ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ وَ أَذْهَبَتْ أَمْوَالَهُمْ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ هِيَ كَامْرَأَةِ نُوحٍ فِي النَّارِ وَ لَبِئْسَ مَثْوَى الْكَافِرِينَ قَالَ مُعَاوِيَةُ يَا شَيْخُ مَا جَعَلْتَ لَنَا شَيْئاً نَحِجُّ بِهِ عَلَيْكَ فَمَتَى ظُلِمَتِ الْأُمَّةُ وَ طَفِئَتْ عَنْهُمْ قَنَادِيلُ الرَّحْمَةِ قَالَ لَمَّا صِرْتَ أَمِيرَهَا وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ وَزِيرَهَا قَالَ فَاسْتَلْقَى مُعَاوِيَةُ عَلَى قَفَاهُ مِنَ الضَّحِكِ وَ هُوَ عَلَى ظَهْرِ فَرَسِهِ فَقَالَ يَا شَيْخٌ هَلْ لَكَ مِنْ شَيْءٍ نَقْطَعُ بِهِ لِسَانَكَ قَالَ مَا عِنْدَكَ قَالَ عِشْرُونَ نَاقَةٍ حَمْرَاءَ مُحَمَّلَةً عَسَلًا وَ بُرّاً وَ سَمْناً وَ عَشَرَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ تُنْفِقُهَا عَلَى عِيَالِكَ وَ تَسْتَعِينُ بِهَا عَلَى زَمَانِكَ قَالَ الشَّيْخُ لَسْتُ أَقْبَلُهَا قَالَ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ الشَّيْخُ لِأَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ دِرْهَمٍ حَلَالٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ دِرْهَمٍ حَرَامٌ قَالَ مُعَاوِيَةَ لَئِنْ أَقَمْتَ مَعِي فِي دِمَشْقَ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقِكَ قَالَ مَا أَنَا بِمُقِيمٍ مَعَكَ فِيهَا قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ الشَّيْخُ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ وَ أَنْتَ أَوَّلُ ظَالِمٍ وَ آخِرُ ظَالِمٍ ثُمَّ تَوَجَّهَ الشَّيْخُ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَ هَذَا آخِرُ الْحَدِيثِ.
الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص: ۸۰-۷۷
بازدیدها: ۵۶