ترجمه
ای کسانی که ایمان آوردند! بیتردید شراب و قمار و بتهای نصبشده و تیرهای قماربازی [= ابزار قمار] ، پلیدیای از کار شیطان است، از او اجتناب کنید، باشد که رستگار شوید.
نکات ترجمهای و نحوی
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»: کلمه «آمنوا» (از ماده «أمن») صیغه جمع غایب است، به معنای «ایمان آوردند»؛ اما اغلب مترجمان به خاطر اینکه در جایگاه خطاب و بعد از حرف نداء (یا) قرار گرفته، آن را به صورت جمع مخاطب (ایمان آوردید) ترجمه میکنند. اگرچه به لحاظ معنایی، چنین ترجمهای هم معنا را میرساند اما ظرافتی که در تعبیر «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» هست، مخفی میشود. در فارسی ما غالبا این معنا را چنین منتقل میکنیم: «کسانی که ایمان آوردند، توجه کنند». علامه طباطبایی در ذیل اولین باری که این تعبیر در قرآن آمده است (بقره/۱۰۴) تذکر دادهاند که این تعبیر غیر از تعبیر «مومنان» است و با بررسی آیات متعددی نشان دادهاند که این تعبیر، اگر به همین صورت بدون هیچ قرینه دیگری که مراد خاصی از آن را القا کند، بیاید، منظور اصلی، «السابقون الاولون» (اولین اسلامآورندگان از مهاجر و انصار) میباشد؛ و البته این مطلب بدین معنا نیست که تکلیفی که با خطاب به اینها شروع شده، فقط مربوط به آنها باشد؛ همان گونه که گاه قرآن برای بیان تکلیفی عمومی، مطلب را با خطاب به شخص پیامبر (یا ایها النبی، مثلا: طلاق/۱) آغاز کرده است. این یکی از ظرافتهایی است که در ترجمه کردن آیه به صورت «ای کسانی که ایمان آوردید» کاملا مورد غفلت قرار میگیرد.
«الْأَنْصابُ» از ماده «نصب» جمعِ «النُّصْب» یا «النَّصْب» است که به معنای سنگی بوده که به عنوان بت [معبود و مقصود خود] در جایی نصب میکردهاند و گاه خون چیزهایی که برای بتهایشان قربانی میکردند را روی آن میریختند (کتاب العین۷/ ۱۳۶) یا اصلا قربانی را روی آن ذبح میکردند (مائده/۳) و بدان تبرک میجستند (مفردات ألفاظ القرآن/ ۸۰۸؛ المیزان۶/ ۱۱۸) و جمعِ این کلمه به صورت «النُّصُب» هم در قرآن به کار رفته است؛ (مثلا مائده/۳ و معارج/۴۳) و به نظر میرسد در معنای آن، نوعی «مقصود و هدف قرار گرفتنی که انسان را کاملا به سوی خود میکشاند» لحاظ شده است، چنانکه قرآن کریم در وصف انسانها که برای محشر از قبرهایشان بیرون میآیند تعبیر «كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُون» (گویی به سوی «نصب»هایی میشتباند) را به کار رفته است و همچنین تعبیر «نصب العین قرار دادن» که در فارسیهم به کار میرود (به معنای جلوی چشم و مورد توجه قرار دادن) هم موید همین معناست.
«الْأَزْلامُ» از ماده «زلم» جمع «الزُّلَم» یا «الزَّلَم» میباشد که به معنای «تیر بیپر» [گاهی در انتهای تیرهای تیراندازی برای اینکه بهتر و در مسیر مستقیم حرکت کند، پر نصب میکردند] میباشد. (کتاب العین۷/ ۳۷۰) و در اینجا به عنوان ابزاری که برای نوعی قمار کردن استفاده میشده، به کار رفته، و چنانکه در جای دیگر تعبیر «تقسیم کردن به وسیله ازلام» (مائده/۳) آمده است که مساله بدین صورت بوده که ده نفری شتری را میخریدند و ذبح کرده، آن را ۲۸ قسمت میکردند و ده تیر میگذاشتند که هریک از این تیرها اسمی داشت و سهتای آنها به تعبیر امروزی پوچ بود و بقیه از یک تا هفت حساب میشد و هرکس هرکدام از آن تیرها به نامش درمیآمد، همان نسبت از ۲۸ تا از آن گوشت سهم میبرد. (المیزان۲/۱۹۲) برخی «ازلام» در آیه حاضر را به معنای دیگری گرفتهاند (سه چوب که روی آنها «بکن»، «نکن» و «هیچکدام» مینوشتند و وقتی در کاری شک داشتند، یکی از آنها را برمیداشتند و بدان عمل میکردند) و خواستهاند با آن استخاره کردن را زیر سوال ببرند، اما چنانکه علامه طباطبایی توضیح میدهند، این برداشت ناصوابی است؛ خصوصا با توجه به اینکه این تعبیر در آیه ۳ سوره مائده به صورت «تقسیم کردن به وسیله ازلام» و در کنار همین انصاب مطرح شده «وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام» که بخوی نشان میدهد دو تعبیر در این دو آیه در یک راستا میباشد. (المیزان۶/ ۱۱۸-۱۲۰)
«فَاجْتَنِبُوهُ» بسیاری از مترجمان این را به «از آنها [= شراب و قمار و …] اجتناب کنید ترجمه کردهاند در حالی که ضمیر «ه» آمده است و اگر قرار بود به آنها ارجاع شود باید ضمیر «ها» (در عربی برای اشیای بیجان، به جای ضمیر «جمع غایب» ضمیر «مفرد مونث غایب» میآید). پس این ضمیر یا به «شیطان» برمیگردد و یا به «عمل الشیطان».
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است که: هنگامی که خداوند عز و جل این آیه را بر رسول الله ص نازل کرد که: «بیتردید شراب و میسر و انصاب و ازلام، پلیدیای از کار شیطان است، از او اجتناب کنید»،
سوال شد: رسول خدا ! «میسر» چیست؟
فرمودند: هر چیزی که با آن قمار شود، حتی کعاب [= استخوان مفصل پای گوسفند که با آن «قاب بازی» میکردند] و گردو!
سوال شد: انصاب چیست؟
فرمودند: آنچه برای بتهایشان قربانی میکردند.
سوال شد: ازلام چیست؟
فرمودند: تیرهای بیپر که با آن تقسیم میکردند. (توضیحش در نکات ترجمه گذشت)
الكافي، ج۵، ص۱۲۳
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمَيْسِر؟
فَقَالَ كُلُّ مَا تُقُومِرَ بِهِ حَتَّى الْكِعَابُ وَ الْجَوْزُ
قِيلَ فَمَا الْأَنْصَابُ
قَالَ مَا ذَبَحُوهُ لآِلِهَتِهِمْ
قِيلَ فَمَا الْأَزْلَامُ
قَالَ قِدَاحُهُمُ الَّتِي يَسْتَقْسِمُونَ بِهَا.
۲) از امام باقر ع درباره آیه «ای کسانی که ایمان آوردند! بیتردید خمر و میسر و انصاب و ازلام …» روایت شده است: و اما «خمر»، هر نوشیدنی مُسکَری [چیزی که عقل انسان را مختل کند و انسان را از حالت عادی درآورد] خمر است اگر که انسان را مست و خمار کند؛ و اگر چیزی مسکر بود، کم یا زیادش، حرام است؛ و قضیه این بود که خلیفه اول، قبل از اینکه آیه حرام کردن شراب نازل شود، مقداری شراب نوشید و مست شد و شروع به سرودن شعر و گریستن بر مشرکان کشته شده در جنگ بدر کرد؛ خبر به رسول خدا ص رسید، گفت: خدایا زبانش را بند بیاور! پس زبانش بند آمد و نتوانست سخن بگوید تا مستیاش زایل شد؛ و بعد از آن بود که آیه تحریم آن نازل شد. و شرابی که هنگام نزول آیه تحریم در مدینه رایج بود، شرابی بود که از خرمای نورس و خرمای معمولی گرفته میشد، پس چون که آیه تحریمش نازل شد رسول خدا ص بیرون آمد و در مسجد نشست و ظرفهایی که شراب را در آن نگه میداشتند طلب کرد و همه را خالی کرد و فرمود: اینها همگی «خمر» هستند و خداوند حرامشان کرده است… خداوند شراب را حرام کرد، کم باشد یا زیاد، و همین طور خرید و فروش و هرگونه بهرهبردن از آن را؛ و رسول خدا فرمود: … کسی که شراب بنوشد تا چهل شب نمازش قبول نمیشود …
و اما «میسر» عبارت است از تخته نرد و شطرنج (۱) و هرگونه قماری «میسر» است.
و اما «انصاب» بتهایی است که مشرکان میپرستیدند.
و اما «ازلام» تیرهای بیپری است که مشرکان در جاهلیت با آن [گوشت شتر را بر اساس شانس] تقسیم میکردند. [توضیح در نکات ترجمه گذشت]
خرید و فروش و هر گونه بهرهبرداری از هرکدام از اینها، از جانب خدا حرامی است که حرام بودنش قطعی است و اینها اموری «پلید از کار شیطان است» و خداوند شراب و قمار را در کنار بتها قرار داد.
(۱) توجه: فتوای امام خمینی درباره شطرنج، این است که «اگر شطرنج از ابزار قمار بودن خارج شده باشد، استفاده از آن جایز است»؛ و متن این حدیث نشان میدهد که مربوط به موقعیتی است که شطرنج به عنوان ابزار قمار شناخته میشده است؛ لذا فتوای ایشان منافاتی با این حدیث ندارد.
تفسير القمي، ج۱، ص۱۸۱
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ»:
أَمَّا الْخَمْرُ فَكُلُّ مُسْكِرٍ مِنَ الشَّرَابِ خَمْرٌ إِذَا أُخْمِرَ فَهُوَ حَرَامٌ وَ أَمَّا الْمُسْكِرُ كَثِيرُهُ وَ قَلِيلُهُ حَرَامٌ- وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَوَّلَ شَرِبَ قَبْلَ أَنْ يُحَرَّمَ الْخَمْرُ فَسَكِرَ فَجَعَلَ يَقُولُ الشِّعْرَ وَ يَبْكِي عَلَى قَتْلَى الْمُشْرِكِينَ مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ، فَسَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ اللَّهُمَّ أَمْسِكْ عَلَى لِسَانِهِ، فَأَمْسَكَ عَلَى لِسَانِهِ فَلَمْ يَتَكَلَّمْ حَتَّى ذَهَبَ عَنْهُ السُّكْرُ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَحْرِيمَهَا بَعْدَ ذَلِكَ، وَ إِنَّمَا كَانَتِ الْخَمْرُ يَوْمَ حُرِّمَتْ بِالْمَدِينَةِ فَضِيخَ الْبُسْرِ وَ التَّمْرِ فَلَمَّا نَزَلَ تَحْرِيمُهَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَعَدَ فِي الْمَسْجِدِ- ثُمَّ دَعَا بِآنِيَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا يَنْبِذُونَ فِيهَا فَأَكْفَأَ كُلَّهَا- ثُمَّ قَالَ هَذِهِ كُلُّهَا خَمْرٌ وَ قَدْ حَرَّمَهَا اللَّهُ- فَكَانَ أَكْثَرُ شَيْءٍ أُكْفِئَ مِنْ ذَلِكَ- يَوْمَئِذٍ مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْفَضِيخُ، وَ لَا أَعْلَمُ أُكْفِئَ يَوْمَئِذٍ مِنْ خَمْرِ الْعِنَبِ شَيْءٌ- إِلَّا إِنَاءٌ وَاحِدٌ كَانَ فِيهِ زَبِيبٌ وَ تَمْرٌ جَمِيعاً، وَ أَمَّا عَصِيرُ الْعِنَبِ فَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ بِالْمَدِينَةِ مِنْهُ شَيْءٌ، حَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ قَلِيلَهَا وَ كَثِيرَهَا- وَ بَيْعَهَا وَ شِرَاءَهَا وَ الِانْتِفَاعَ بِهَا، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص …[۱]مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً…[۲]
قَالَ وَ أَمَّا الْمَيْسِرُ فَالنَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ وَ كُلُّ قِمَارٍ مَيْسِرٌ
وَ أَمَّا الْأَنْصَابُ فَالْأَوْثَانُ الَّتِي كَانَتْ تَعْبُدُهَا الْمُشْرِكُونَ
وَ أَمَّا الْأَزْلَامُ فَالْأَقْدَاحُ الَّتِي كَانَتْ تَسْتَقْسِمُ بِهَا الْمُشْرِكُونَ مِنَ الْعَرَبِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ
كُلُّ هَذَا بَيْعُهُ وَ شِرَاؤُهُ وَ الِانْتِفَاعُ بِشَيْءٍ مِنْ هَذَا حَرَامٌ مِنَ اللَّهِ مُحَرَّمٌ وَ هُوَ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ وَ قَرَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ الْمَيْسِرَ مَعَ الْأَوْثَانِ.[۳]
۳) امام کاظم ع فرمودند: خداوند تبارک و تعالی «خمر» را به خاطر اسمش حرام نکرد، بلکه به خاطر عاقبتی که به بار میآورد حرام کرد؛ پس هر چیزی هم که کار خمر را انجام میدهد او هم خمر [و لذا حرام] است.
[یعنی ملاک این نیست که مردم به آن شراب بگویند یا نگویند، بلکه اگر عقل را مختل کند، خمر است]
الكافي، ج۶، ص۴۱۲
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: [۴] إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَ لَكِنْ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا فَعَلَ فِعْلَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ.[۵]
تدبر
۱) «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ …»: در این آیه خطاب به کسانی است که ایمان آوردند، و در عین حال، هشدار در مورد شراب و قمار را در عرض هشدار به مساله بتها (انصاب) آورده است؛ این مطلب از سویی اهمیت گناهان شرابخواری و قماربازی را نشان میدهد (چنانکه در پایان حدیث۲ بر همین تاکید شده)، و از سوی دیگر، نشان میدهد که شیطان چه اندازه در میان جامعه دینی میتواند نفوذ کند که نهتنها ممکن است آنها را به گناهان آشکاری مانند شرابخواری و قماربازی بکشاند، بلکه حتی درباره بتپرستی هم ممکن است در آنها طمع کند؛ و لذا خداوند متعال لازم میبیند در این زمینهها هم به اهل ایمان هشدار دهد.
ثمره مهم این نکته در تحلیلهای اجتماعی
برخی گمان میکنند همین که جامعه، دینی شد، دیگر گناهی در آن نخواهد بود؛ و با دیدن گناهان در جامعه دینی، اصل دینی بودن آن را زیر سوال میبرند.
باید گفت: اگر چه جامعه دینی «نباید» گناه انجام دهد، اما این بدان معنا نیست که «حتما انجام نمیدهد» و «اگر انجام داد، دیگر جامعه دینی نیست.» مانند اینکه دانشجو باید درس بخواند و نباید در آزمونهای پایان ترم رد شود؛ اما این بدان معنا نیست که اگر دانشجویی در آزمونی رد شد، دیگر دانشجو نیست؛ بله، او دانشجوی خوبی نیست؛ اما هنوز فرصت دارد. لذاست که خدا علیرغم چنین گناهان آشکاری، باز هم تعبیر «الذین آمنوا» به کار میبرد.
۲) «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ»: قمار و شراب و … «رجس» (پلیدی) و «از عمل شیطان» دانسته شدند؛ یعنی با پاکی فطرت انسان ناسازگارند و شیطانی که دشمن انسان است آنها را طراحی کرده است. در جای دیگر تاکید شد که تنها کار شیطان اغواگری و وسوسه است (جلسه۱۴۳، تدبر۱). در نتیجه، اینها اموریاند که امکان و زمینه اغواگری شیطان را بسیار بالا میبرند؛ یعنی فرصتی به دست شیطان میدهند تا در اغواگریش موفق شود. (المیزان۶/ ۱۲۰) شراب از این جهت که عقل را دچار اختلال میکند و انسانی که عقلش مختل شود براحتی به هر عمل شیطانیای ممکن است دست بزند (لذا هر چیزی که چنین خاصیتی داشته باشد شراب است ولو مردم اسم دیگری رویش بگذارند، حدیث۳)؛ و قمار بدین جهت که مدل محاسبات معیشت انسان را غیرمنطقی و مبتنی بر شانس و اتفاق میکند و معیشت انسان را دچار اختلال میکند و انسانی که معیشت و روال زندگیاش دچار اختلال، و به تعبیر روانشاسانه، دچار انواع عقدهها شده باشد، در مقام تصمیمگیری هر کاری ممکن است از او سر زند.
۳) «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»: خداوند انسانها را با فطرتی پاک قلبی سالم آفریده و تنها چیزی که از انسانها خواسته، این است که این قلب را سالم تحویل خدا دهند (شعراء/۸۹). گناهان (که همگی دستپخت شیطاناند) خاصیتشان این است که انسان را آلوده و پلید (رجس) میکنند و برای همین است که باید از آنها اجتناب کرد تا رستگار شد.
تحلیلی از یک مدعای اخلاقی
وقتی پای هشدار و تذکر نسبت به انجام گناهان به میان میآید، برخی میگویند:
«مهم نیست چه کارهایی انجام میدهی؛ مهم این است که دلت پاک باشد.»
این کلمه حقی است که معنای باطلی از آن برداشت شده است. بله، قرآن هم میگوید تنها چیزی که در قیامت مهم است این است که دلت پاک باشد (شعراء/۸۹). اما مگر میشود کسی وارد کثافات شود و پاک بماند. این آیه همین را میگوید. میگوید گناه کثافت و پلیدی است و اگر میخواهید دلتان پاک بماند گناه نکنید.
۴) « وَ الْأَنْصابُ …»: با اینکه تعبیر «أصنام» درباره «بت» تعبیر رایجی است و در قرآن کریم هم زیاد استفاده شده، چرا در اینجا در کنار «شراب و قمار» از تعبیر «أنصاب» برای اشاره به بتها استفاده شده است.
الف. به نظر میرسد یک علت مهمش، این باشد که اشاره به آداب و رسومهایی بکند که در فضاهای جاهلی و خرافی شکل میگیرد. درواقع، کسانی که ایمان آوردهاند، چندان در معرض این نیستند که مبتلا به بتپرستی شوند تا تعبیر صریح «اصنام» به کار رود؛ اما در معرض این هستند که آلوده به رفتارهای خرافی شوند. (چنانکه در نکات ترجمه گذشت نصاب، سنگهایی بوده که در محلهای معین نصب میکردند و مناسک خاصی در مقابل آن انجام میدادند)
ب. «أنصاب» بت است از آن جهت که هدف و نصبالعین (مقابل دیدگان) قرار میگیرد. این معنا، نه فقط بتهای عادی (اصنام) بلکه هر امر اعتباری و غیراصیلی (مانند پول، شهرت، مقام و …) را که هدف انسان قرار بگیرد نیز شامل میشود. در واقع کلمه «أنصاب» ظرفیت بیشتری برای اموری همچون پولپرستی، مقامپرستی و اموری از این دست، که در باطن خود نوعی بتپرستی هستند، ولی در جامعه ایمانی رواج مییابند دارد.
ج. …
۵) «الْمَيْسِرُ … وَ الْأَزْلامُ» با اینکه أزلام، نوعی وسیله برای نوع خاصی از قمار کردن بوده، چرا بعد از اینکه «میسر» (قمار به نحو کلی) را مطرح کرد، دوباره از «ازلام» هم سخن گفت؟
الف. میخواهد علاوه بر کلیگویی، با مصادیق عینی هم هشدار خود را کاربردی کند.
ب. «أزلام» (تیرهای بیپر) وسیله قماربازی بوده است؛ و شاید میخواهد تاکید کند که اگر چیزی وسیله قماربازی شد، هرگونه بازی با آن – هرچند با آن قمار هم نشود – حرام است، چون ساخته و پرداخته شیطان است (چنانکه فتوای بسیاری از فقها، حرمت بازی با آلات قمار بوده است)
ج. «أزلام» قماری در حوزه تقسیم خوردنیها بوده است و درواقع، منجر به این میشده است که آنچه میخواهند بخورند حرام شود؛ و اثر لقمهی حرام در انحراف انسان بسیار شدید است؛ لذا این قمار به نحو خاص مورد تاکید قرار گرفته است. (درباره چگونگی قمار «أزلام» در نکات ترجمه توضیحات لازم بیان شد)
د. …
۶) «… رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ + فَـ + اجْتَنِبُوهُ + لَعَلَّ + كُمْ تُفْلِحُون»:
«نهی از شراب و قمار» (اجتنبوه) را مبتنی کرد بر اینکه آنها «پلیدیای از کار شیطان» هستند؛ و سپس در مورد کسی که این اجتناب کردن را انجام دهد، «امید» (لعل) به رستگاری را مطرح کرد و تصریح به رستگاری نکرد. چرا؟
الف. علامه طباطبایی: ابتدا مفسده آنها را بیان کرد و سپس نهی کرد تا در دلها بیشتر اثر کند؛ و سپس مساله امید را مطرح کرد تا نهی را شدت بخشد چرا که این تعبیر چنین القا میکند که اگر کسی اجتناب نکند، نهتنها رستگار نمیشود، بلکه اصلا امیدی به رستگاری نداشته باشد. (المیزان۶/ ۱۲۲)
ب. دوگانه شیطان و خدا را پررنگ کند؛ یعنی اساسا راهی بین این دو نیست؛ یا دستورات شیطان است ویا دستورات خدا (جلسه۱۳۹، حدیث۲)
ج. …
مطلب زیر را در کانال نگذاشتم
۷) يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون
در این آیه با چهار دلیل شراب حرام شده است (مجمعالبیان۳/ ۳۷۰):
- «رجس» دانسته شده و رجس، همان نجس است و خوردن نجس بیتردید حرام است.
- «عمل شیطان» دانسته شده است.
- امر به اجتناب از آن شده؛ و امر به معنای وجوب است.
- اجتناب ازآن مایه رستگاری معرفی شده است.
[۱] . مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فَاجْلِدُوهُ- وَ مَنْ عَادَ فَاجْلِدُوهُ- وَ مَنْ عَادَ فَاجْلِدُوهُ- وَ مَنْ عَادَ فِي الرَّابِعَةِ فَاقْتُلُوهُ، وَ قَالَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَسْقِيَ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ- مِمَّا يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الْمُومِسَاتِ، وَ الْمُومِسَاتُ الزَّوَانِي يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِهِنَّ صَدِيدٌ- وَ الصَّدِيدُ قَيْحٌ وَ دَمٌ غَلِيظٌ مُخْتَلِطٌ- يُؤْذِي أَهْلَ النَّارِ حَرُّهُ وَ نَتْنُهُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
[۲] . – فَإِنْ عَادَ فَأَرْبَعِينَ لَيْلَةً مِنْ يَوْمَ شَرِبَهَا- فَإِنْ مَاتَ فِي تِلْكَ الْأَرْبَعِينَ لَيْلَةً مِنْ غَيْرِ تَوْبَةٍ- سَقَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ طِينَةِ خَبَالٍ وَ سُمِّيَ الْمَسْجِدُ الَّذِي قَعَدَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ أُكْفِئَتِ الْمَشْرَبَةُ مَسْجِدَ الْفَضِيخِ مِنْ يَوْمِئِذٍ، لِأَنَّهُ كَانَ أَكْثَرُ شَيْءٍ أُكْفِئَ مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْفَضِيخَ.
[۳] درباره شأن نزول این آیه این مطلب از حسن بصری (به نقل مناقب آل أبي طالب ع، ج۲، ص۱۷۹) نیز نقل شده است که ما نقل امام باقر ع را ترجیح دادیم. البته لزوما منافاتی هم ندارد یعنی ممکن است هر دو واقعه رخ داده باشد:
تَفْسِيرِ الْقَطَّانِ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُمْرَانَ عَنْ سَعِيدٍ عَنْ قَتَادَةَ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ قَالَ: اجْتَمَعَ عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ وَ أَبُو طَلْحَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ- وَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ وَ سُهَيْلُ بْنُ بَيْضَاءَ وَ أَبُو دَجَانَةَ فِي مَنْزِلِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ فَأَكَلُوا شَيْئاً ثُمَّ قَدَّمَ إِلَيْهِمْ شَيْئاً مِنَ الْفَضِيحِ فَقَامَ عَلِيٌّ فَخَرَجَ مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ عُثْمَانُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ اللَّهِ لَا أَشْرَبُ شَيْئاً يَذْهَبُ بِعَقْلِي وَ يَضْحَكُ بِي مَنْ رَآنِي وَ أُزَوِّجُ كَرِيمَتِي مَنْ لَا أُرِيدُ وَ خَرَجَ مِنْ بَيْنِهِمْ فَأَتَى الْمَسْجِدَ وَ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ بِهَذِهِ الْآيَةِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» يَعْنِي هَؤُلَاءِ الَّذِينَ اجْتَمَعُوا فِي مَنْزِلِ سَعْدٍ «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ» الْآيَةَ
فَقَالَ عَلِيٌّ تَبّاً لَهَا وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ بَصَرِي فِيهَا نَافِداً مُنْذُ كُنْتُ صَغِيراً
قَالَ الْحَسَنُ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا شَرِبَهَا قَبْلَ تَحْرِيمِهَا وَ لَا سَاعَةً قَطُّ.
[۴] چون ممکن است در سند حدیث فوق «سهل بن زیاد» برخی خدشه کنند (هرچند خدشه واردی نیست) این نقل هم در اینجا میگذارم که البته عبارتش اندکی تفاوت دارد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَ لَكِنَّهُ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ.
[۵] . برخی گمان میکنند که چون شراب مست کننده است و بدین جهت حرام شده پس اگر مقدار کمی بخورند که مست نشوند حرام نیست در حالی که چنین نیست. دقت کنید:
محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَةَ قَلِيلَهَا وَ كَثِيرَهَا كَمَا حَرَّمَ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ حَرَّمَ النَّبِيُّ ص مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْمُسْكِرَ وَ مَا حَرَّمَ النَّبِيُّ ص فَقَدْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ. (الكافي، ج۶، ص۴۰۹)
بازدیدها: ۶۷۵
بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون متشکرم