ترجمه
برای سوالکننده [= کسی که گدایی میکند] و درمانده.
حدیث
۱) درباره سخن خداوند عز و جل که میفرماید «برای سائل [= کسی که گدایی میکند] و محروم [درمانده]»، از امام صادق ع روایت شده است که:
محروم، «محارَف»ی است که از دسترنج خود در خرید و فروش محروم شده است. [ظاهرا به این معنی که دسترنجش کفاف زندگیاش را نمیدهد، و چهبسا به معنای ورشکستهای باشد که اجازه تصرف در اموالش را ندارد، ویا به معنای کسی که اهل کار کردن هست اما فعلا بیکار است.]
و نیز از امامان باقر ع و صادق ع روایت شده است که فرمودند «محروم» شخصی است که عقلش مشکلی ندارد، اما در روزیاش در تنگناست، که چنین کسی «محارف» است.
الكافي، ج۳، ص۵۰۰
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ قَالَ الْمَحْرُومُ الْمُحَارَفُ الَّذِي قَدْ حُرِمَ كَدَّ يَدِهِ فِي الشِّرَاءِ وَ الْبَيْعِ.
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُمَا قَالا الْمَحْرُومُ الرَّجُلُ الَّذِي لَيْسَ بِعَقْلِهِ بَأْسٌ وَ لَمْ يُبْسَطْ لَهُ فِي الرِّزْقِ وَ هُوَ مُحَارَف.
۲) از امام صادق ع روایت شده است که شخصی خدمت پیامبر ص رسید و گفت:
رسول خدا ! آیا در اموال جز زکات حقی هست؟
فرمودند: بله، بر مسلمان است که اگر گرسنهای از او تقاضا کرد، سیرش کند؛ و اگر بیلباسی از او تقاضا کرد، او را لباس بپوشاند.
گفت: اما ترس آن هست که دروغگو باشد؟
فرمود: آیا ترس آن نیست که راست بگوید؟
جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۳۶
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فِي الْمَالِ حَقٌّ سِوَى الزَّكَاةِ؟
قَالَ نَعَمْ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ يُطْعِمَ الْجَائِعَ إِذَا سَأَلَهُ وَ يَكْسُوَ الْعَارِيَ إِذَا سَأَلَهُ.
قَالَ إِنَّهُ يَخَافُ أَنْ يَكُونَ كَاذِباً؟
قَالَ أَ فَلَا يَخَافُ صِدْقَهُ؟
در کلمات معصومین ع روایات فراوانی وارد شده است که سوال کننده را رد نکنید، حتی اگر او را نمیشناسید، حتی اگر مسلمان نباشد؛ که دعای آنها اگر در حق خودشان هم مستجاب نباشد، در حق شما مستجاب میشود؛ مگر اینکه بدانید کسی است که در مقابل دین حق آگاهانه عناد میورزد. (توضیح در تدبر۲ خواهد آمد) البته در نقطه مقابل روایات فراوانی هم در مذمت سوال کردن و گدایی وارد شده است، که نهتنها اگر نیازمند نباشد و گدایی کند وعده عذاب داده شده، بلکه حتی اگر نیازمند باشد باید بداند با این کار آبروی خود را برده است.[۱]
۳) مصادف میگوید: نزد امام صادق ع در زمین [زراعی] ایشان بودم و آنها مشغول درو کردن محصول بودند؛ گدایی آمد و درخواست کرد. گفتم: خدا روزیت دهد.
فرمود: صبر کن! حق چنین کاری [راندن سائل] را ندارید مگر اینکه [در آن روز دست کم] به سه نفر [چیزی] داده باشید؛ بعد از آن اگر خواستید باز هم دادید به خودتان مربوط است و اگر ندادید هم به خودتان مربوط است.
من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۴۷
رُوِيَ عَنْ مُصَادِفٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي أَرْضٍ لَهُ وَ هُمْ يَصْرِمُونَ فَجَاءَ سَائِلٌ يَسْأَلُ فَقُلْتُ اللَّهُ يَرْزُقُكَ فَقَالَ مَهْ لَيْسَ ذَاكَ لَكُمْ حَتَّى تُعْطُوا ثَلَاثَةً فَإِنْ أَعْطَيْتُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فَلَكُمْ وَ إِنْ أَمْسَكْتُمْ فَلَكُمْ.[۲]
۴) مسمع بن عبدالملک میگوید: نزد اباعبدالله [= امام صادق ع] در منا بودیم و در مقابلمان انگوری بود که از آن میخوردیم. گدایی آمد و درخواست کمک کرد. حضرت فرمود یک مشت انگور به او بدهند.
او گفت: به این نیاز ندارم، اگر قرار است [چیزی بدهید] ، پول بدهید.
حضرت ع فرمود: خداوند بر تو وسعت دهد؛ و او رفت.
سپس برگشت و گفت: همان انگورها را بدهید.
حضرت ع فرمود: خداوند بر تو وسعت دهد؛ و چیزی به او نداد.
گدای دیگری آمد؛ امام صادق ع سه دانه انگور برداشت و به او داد.
گدا آن را از دست امام ع گرفت و گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
حضرت فرمود: همینجا بایست. [سپس رو کرد به یکی از همراهیانش و گفت] جوان! پولی همراهت هست؟
او حدود بیست درهم همراه داشت و آن را به او داد.
او گرفت و گفت: الْحَمْدُ لِلَّه که این از توست، تنهایی و شریکی نداری.
ابوعبدالله [= امام صادق ع] فرمود: همینجا بایست. و سپس روپوشی را که برتن داشت از تن درآورد و فرمود: این را بپوش.
آن را پوشید و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّه که به من لباس داد و مرا پوشاند، ای اباعبدالله»؛ یا اینکه گفت: «خدا به تو جزای خیر دهد» و در هر صورت، برای امام صادق ع جز همین دعا را نکرد؛ سپس راهش را گرفت و رفت.
و ما گمان کردیم که اگر او برای امام دعا نکرده بود، امام همین طور اعطای به او را ادامه میداد؛ چرا که هربار که به او عطایی کرد و او حمد خدا را گفت، باز هم به او عطا کرد.
الكافي، ج۴، ص۴۹
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ:
كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمِنًى وَ بَيْنَ أَيْدِينَا عِنَبٌ نَأْكُلُهُ فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَهُ فَأَمَرَ بِعُنْقُودٍ فَأَعْطَاهُ فَقَالَ السَّائِلُ لَا حَاجَةَ لِي فِي هَذَا إِنْ كَانَ دِرْهَمٌ قَالَ يَسَعُ اللَّهُ عَلَيْكَ فَذَهَبَ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ رُدُّوا الْعُنْقُودَ فَقَالَ يَسَعُ اللَّهُ لَكَ وَ لَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً ثُمَّ جَاءَ سَائِلٌ آخَرُ فَأَخَذَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ حَبَّاتِ عِنَبٍ فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَ السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» الَّذِي رَزَقَنِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَحَشَا مِلْءَ كَفَّيْهِ عِنَباً فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ يَا غُلَامُ أَيُّ شَيْءٍ مَعَكَ مِنَ الدَّرَاهِمِ فَإِذَا مَعَهُ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ دِرْهَماً فِيمَا حَزَرْنَاهُ أَوْ نَحْوِهَا فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ هَذَا مِنْكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَخَلَعَ قَمِيصاً كَانَ عَلَيْهِ فَقَالَ الْبَسْ هَذَا فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي وَ سَتَرَنِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْ قَالَ جَزَاكَ اللَّهُ خَيْراً لَمْ يَدْعُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَّا بِذَا ثُمَّ انْصَرَفَ فَذَهَبَ قَالَ فَظَنَنَّا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَدْعُ لَهُ لَمْ يَزَلْ يُعْطِيهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا كَانَ يُعْطِيهِ حَمِدَ اللَّهَ أَعْطَاهُ. [۳]
تدبر
۱) «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
نمازگزاران واقعی کسانیاند که در اموالشان حقی معین کردهاند، هم برای کسانی که از آنها سوال و درخواست میکنند و هم برای هرکسی که درمانده و محروم باشد.
ظاهرا آوردن کلمه «سائل» اشاره به کسانی است که خودشان نیازهایشان را ابراز میکنند، و با آوردن کلمه «محروم» میخواهد تاکید کند، که منتظر نباشید که هر محرومی نیازش را ابراز کند تا به او کمک کنید.[۴]
۲) «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
اینکه این خوبان، غیر از محروم، به «سائل» (سوالکننده، گدا) هم کمک میکنند، نشان میدهد که هنگام کمک کردن به مستمندان، نیازی نیست حتما پیگیری کنیم که آیا کسی که سوال میکند، راست میگوید یا نه؟!
بحثی درباره پدیده گدایی و وظیفه ما در قبال آن
تردیدی نیست که پدیده گدایی، پدیده مطلوبی در جامعه نیست و احادیث فراوانی هم وارد شده که سوال و درخواست کردن را، حتی در حالت نیازمندی، مذمت کرده، چه رسد به اینکه به دروغ باشد (پاورقی حدیث۲).
از طرف دیگر، میدانیم که تا تحقق عدالت مهدوی، انتظار اینکه هیچ نیازمندی در جامعه وجود نداشته باشد، آرزویی بیش نیست؛ و وقتی نیاز به شخص فشار آورد، بسیاری به سوال و درخواست رو میآورند و لذا همگان باید برای رفع این معضل بکوشند. در این زمینه یک سلسله وظایف جمعی و حتی حاکمیتی هست (مانند راهانداختن موسساتی برای شناسایی و رفع مشکلات نیازمندان، ایجاد اشتغال، و …)؛ اما علاوه بر آن، هریک از ما به عنوان «یک فرد مسلمان» در مواجهه با این پدیده، وظیفهای فردی هم داریم. برخی معتقدند که نباید به طور فردی به هیچ گدا و سوالکنندهای کمک کرد، چون موجب تقویت پدیده تکدیگری و سوءاستفادهها میشود؛ که وجود این آیه (و نیز: بقره/۱۷۷؛ ضحی/۱۰) این تلقی را رد میکند. برخی هم هرکسی بتواند احساسات آنها را برانگیزاند، به او کمک میکنند؛ که چنین مواجههای باب سوءاستفادهها را بیشتر باز میکند.
با مروری بر احادیث، شاید بتوان چنین جمعبندیای در خصوص «وظیفه فردی» ارائه داد.
اگر نبود که عدهای از گدایان، دروغگویند، اساسا هرکس که به «سائل» کمک نمیکرد، به رستگاری نمیرسید؛[۵] و اگرچه ممکن است برخی دروغ بگویند، اما اگر راست گفته باشند، پس ما در قبال آنان وظیفهای داریم (حدیث۱).
طبیعتا در جایی که بهسهولت میتوان پی برد که او سزاوار کمک کردن هست یا نیست، بر اساس علم عمل میکنیم؛ البته صرفا هم از روی ظاهر اولیه شخص نمیتوان حکم کرد.[۶]
اما در جایی که شناسایی مخاطب بهسهولت امکان ندارد، در صورتی که داشته باشیم که کمک کنیم[۷]، اصل اولیه کمک کردن به اوست[۸]، حتی شخص اگر مسلمان نباشد[۹]، (مگر اینکه دشمنیاش با دین الهی واضح باشد)[۱۰]؛ و در عین حال، نباید این کمک کردن به افراط کشیده شود، به نحوی که زندگی خودمان دچار اختلال گردد (اسراء/۲۹)[۱۱]. یک راهکار عملیاتی این است که در هر روز «تا سه نفر» را جواب رد ندهیم (حدیث۳) یا اینکه به هرکس حداقل ممکن [برخی بزرگان میگفتند: در حد خرید نان] بدهیم.[۱۲]
۳) «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
سائل، یعنی کسی که درخواست خود را مطرح میکند. اما «محروم» کیست؟
الف. کسی که خویشتندار است و نیاز خود را مطرح نمیکند (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۳۵)، به همین جهت بینیاز قلمداد میشود و از کمک دیگران محروم میماند. (الکشاف، ج۴، ص۶۱۳)
ب. کسی که درآمدش به اندازه مخارجش نیست و لذا از تامین کل مخارج خود محروم میماند. [اقتباس از حدیث۱]
ج. کسی که به خاطر ورشکستگی یا هر دلیل دیگر [مثلا آوراه شدن بر اثر حمله دشمن]، از تصرف در اموال خود محروم شده است. [اقتباس از حدیث۱]
د. …
۴) « في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
نیازمندان [واقعی] در اموال اغنیا، حقی دارند. (جلسه قبل، احادیث۱-۳)
۵) «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
شرط کمک کردن به دیگران، نیازمند بودن آنهاست، نه مسلمان یا مومن بودن (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۱۹)
۶) «الْمُصَلِّين … لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
در اسلام وظایف فردی و عبادی (نماز) با وظایف اجتماعی کاملا گره خورده است (اقتباس از تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۱۹)
[۱] . نمونهای از روایاتی که در آنها سوال کردن مذمت شده حتی با وجود نیاز، چون سائل آبرویش میرود و شهادتش هم مقبول نمیشود.
۱) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع ضَمِنْتُ عَلَى رَبِّي أَنَّهُ لَا يَسْأَلُ أَحَدٌ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ إِلَّا اضْطَرَّتْهُ الْمَسْأَلَةُ يَوْماً إِلَى أَنْ يَسْأَلَ مِنْ حَاجَةٍ. (الكافي، ج۴، ص۱۹)
۲) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اتَّبِعُوا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهُ قَالَ مَنْ فَتَحَ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَابَ فَقْرٍ. (الكافي، ج۴، ص۱۹)
۳) عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ حُصَيْنٍ السَّكُونِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْأَلُ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ فَيَمُوتُ حَتَّى يُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَيْهَا وَ يُثَبِّتَ اللَّهُ لَهُ بِهَا النَّارَ. (الكافي، ج۴، ص۱۹)
۴) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِي الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (الكافي، ج۴، ص۲۰)
۵) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا مُحَمَّدُ لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ يَعْلَمُ الْمُعْطِي مَا فِي الْعَطِيَّةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً. (الكافي، ج۴، ص۲۰)
۶) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَيْدِي ثَلَاثٌ يَدُ اللَّهِ الْعُلْيَا وَ يَدُ الْمُعْطِي الَّتِي تَلِيهَا وَ يَدُ الْمُعْطَى أَسْفَلُ الْأَيْدِي فَاسْتَعِفُّوا عَنِ السُّؤَالِ مَا اسْتَطَعْتُمْ إِنَّ الْأَرْزَاقَ دُونَهَا حُجُبٌ فَمَنْ شَاءَ قَنِيَ حَيَاءَهُ وَ أَخَذَ رِزْقَهُ وَ مَنْ شَاءَ هَتَكَ الْحِجَابَ وَ أَخَذَ رِزْقَهُ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَنْ يَأْخُذَ أَحَدُكُمْ حَبْلًا ثُمَّ يَدْخُلَ عَرْضَ هَذَا الْوَادِي فَيَحْتَطِبَ حَتَّى لَا يَلْتَقِيَ طَرَفَاهُ ثُمَّ يَدْخُلَ بِهِ السُّوقَ فَيَبِيعَهُ بِمُدٍّ مِنْ تَمْرٍ وَ يَأْخُذَ ثُلُثَهُ وَ يَتَصَدَّقَ بِثُلُثَيْهِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَلَ النَّاسَ أَعْطَوْهُ أَوْ حَرَمُوهُ. (الكافي، ج۴، ص۲۰)
۷) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتْ فَخِذٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْهِمُ السَّلَامَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَنَا إِلَيْكَ حَاجَةٌ فَقَالَ هَاتُوا حَاجَتَكُمْ قَالُوا إِنَّهَا حَاجَةٌ عَظِيمَةٌ فَقَالَ هَاتُوهَا مَا هِيَ قَالُوا تَضْمَنُ لَنَا عَلَى رَبِّكَ الْجَنَّةَ قَالَ فَنَكَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَأْسَهُ ثُمَّ نَكَتَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكُمْ عَلَى أَنْ لَا تَسْأَلُوا أَحَداً شَيْئاً قَالَ فَكَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي السَّفَرِ فَيَسْقُطُ سَوْطُهُ فَيَكْرَهُ أَنْ يَقُولَ لِإِنْسَانٍ نَاوِلْنِيهِ فِرَاراً مِنَ الْمَسْأَلَةِ فَيَنْزِلُ فَيَأْخُذُهُ وَ يَكُونُ عَلَى الْمَائِدَةِ فَيَكُونُ بَعْضُ الْجُلَسَاءِ أَقْرَبَ إِلَى الْمَاءِ مِنْهُ فَلَا يَقُولُ نَاوِلْنِي حَتَّى يَقُومُ فَيَشْرَبُ. (الكافي، ج۴، ص۲۱)
۸) عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَذَكَرْتُ لَهُ بَعْضَ حَالِي فَقَالَ يَا جَارِيَةُ هَاتِ ذَلِكَ الْكِيسَ هَذِهِ أَرْبَعُمِائَةِ دِينَارٍ وَصَلَنِي بِهَا أَبُو جَعْفَرٍ [الدوانیقی] فَخُذْهَا وَ تَفَرَّجْ بِهَا قَالَ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا هَذَا دَهْرِي لَكِنْ أَحْبَبْتُ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِي قَالَ فَقَالَ إِنِّي سَأَفْعَلُ وَ لَكِنْ إِيَّاكَ أَنْ تُخْبِرَ النَّاسَ بِكُلِّ حَالِكَ فَتَهُونَ عَلَيْهِمْ. (الكافي، ج۴، ص۲۱)
۹) وَ رُوِيَ عَنْ لُقْمَانَ أَنَّهُ قَالَ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ ذُقْتُ الصَّبِرَ وَ أَكَلْتُ لِحَاءَ الشَّجَرِ فَلَمْ أَجِدْ شَيْئاً هُوَ أَمَرُّ مِنَ الْفَقْرِ فَإِنْ بُلِيتَ بِهِ يَوْماً وَ لَا تُظْهِرِ النَّاسَ عَلَيْهِ فَيَسْتَهِينُوكَ وَ لَا يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ ارْجِعْ إِلَى الَّذِي ابْتَلَاكَ بِهِ فَهُوَ أَقْدَرُ عَلَى فَرَجِكَ وَ سَلْهُ مَنْ ذَا الَّذِي سَأَلَهُ فَلَمْ يُعْطِهِ أَوْ وَثِقَ بِهِ فَلَمْ يُنْجِهِ. (الكافي، ج۴، ص۲۲)
۱۰) حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْمَعْزَاءِ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ سَأَلَ النَّاسَ وَ عِنْدَهُ قُوتُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ فِي وَجْهِهِ لَحْمٌ. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،ص۲۷۶)
۱۱) أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ ملك [مَالِكِ] بْنِ حصن [حُصَيْنٍ] السَّكُونِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْأَلُ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ فَيَمُوتُ حَتَّى يُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَيْهَا وَ يُثَبِّتَ لَهُ بِهَا النَّارَ. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،ص۲۷۶)
۱۲) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: رَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص شَهَادَةَ السَّائِلِ الَّذِي يَسْأَلُ فِي كَفِّهِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لِأَنَّهُ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الشَّهَادَةِ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ إِنْ أُعْطِيَ رَضِيَ وَ إِنْ مُنِعَ سَخِطَ. (الكافي، ج۷، ص۳۹۶)
[۲] . این روایت هم به همین مضمون است:
عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي السُّؤَّالِ أَطْعِمُوا ثَلَاثَةً إِنْ شِئْتُمْ أَنْ تَزْدَادُوا فَازْدَادُوا وَ إِلَّا فَقَدْ أَدَّيْتُمْ حَقَّ يَوْمِكُمْ. (الكافي، ج۴، ص۱۷)
[۳] . روایتی هم هست که این آیه را تاویل کرده است:
مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عِيسَى بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَاهُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ فَقَالَ لَهُ أَبِي احْفَظْ يَا هَذَا وَ انْظُرْ كَيْفَ تَرْوِي عَنِّي أَنَّ السَّائِلَ وَ الْمَحْرُومَ شَأْنُهُمَا عَظِيمٌ أَمَّا السَّائِلُ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي مَسْأَلَةِ اللَّهِ لَهُمْ حَقَّهُ وَ الْمَحْرُومُ هُوَ مَنْ أَحْرَمَ الْخُمُسَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ ذُرِّيَّتُهُ الْأَئِمَّةَ ص هَلْ سَمِعْتَ وَ فَهِمْتَ لَيْسَ هُوَ كَمَا تَقُولُ النَّاسُ. (تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۰۰) مرحوم استرآبادی بعد از نقل این حدیث مینویسد: «فعلى هذا التأويل يكون الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و هو الخمس هم شيعة أهل البيت ع الذين يخرجونه إلى أربابه و أما غيرهم فلا يخرجه و لا يوجبه فاعلم ذلك.»
[۴] . آقای قرائتی چنین تعبیر کرده است: در فقرزدایی تنها به ظاهر افراد ننگرید، برخی از نیازمندان با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۱۹)
[۵] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَقْطَعُوا عَلَى السَّائِلِ مَسْأَلَتَهُ فَلَوْلَا أَنَّ الْمَسَاكِينَ يَكْذِبُونَ مَا أَفْلَحَ مَنْ رَدَّهُمْ. (الكافي، ج۴، ص۱۵)
[۶] . مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَعْطِ السَّائِلَ وَ لَوْ كَانَ عَلَى ظَهْرِ فَرَسٍ.
[۷] . عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَيْمَنَ بْنِ مُحْرِزٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: مَا مَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَائِلًا قَطُّ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ أَعْطَى وَ إِلَّا قَالَ يَأْتِي اللَّهُ بِهِ. (الكافي، ج۴، ص۱۵)
[۸] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ الْوَصَّافِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع قَالَ يَا مُوسَى أَكْرِمِ السَّائِلَ بِبَذْلٍ يَسِيرٍ أَوْ بِرَدٍّ جَمِيلٍ لِأَنَّهُ يَأْتِيكَ مَنْ لَيْسَ بِإِنْسٍ وَ لَا جَانٍّ مَلَائِكَةٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ يَبْلُونَك فِيمَا خَوَّلْتُكَ وَ يَسْأَلُونَكَ عَمَّا نَوَّلْتُكَ فَانْظُرْ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ يَا ابْنَ عِمْرَانَ. (الكافي، ج۴، ص۱۵)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ: حَضَرْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَوْماً حِينَ صَلَّى الْغَدَاةَ فَإِذَا سَائِلٌ بِالْبَابِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَعْطُوا السَّائِلَ وَ لَا تَرُدُّوا سَائِلًا. (الكافي، ج۴، ص۱۵)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ غَيْرِهِ عَنْ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ: إِذَا أَعْطَيْتُمُوهُمْ فَلَقِّنُوهُمُ الدُّعَاءَ فَإِنَّهُ يُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ لَهُمْ فِيكُمْ وَ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ. (الكافي، ج۴، ص۱۷)
[۹] . مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: لَا تُحَقِّرُوا دَعْوَةَ أَحَدٍ فَإِنَّهُ يُسْتَجَابُ لِلْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ فِيكُمْ وَ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ. (الكافي، ج۴، ص۱۷)
[۱۰] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُطْعِمُ سَائِلًا لَا أَعْرِفُهُ مُسْلِماً فَقَالَ نَعَمْ أَعْطِ مَنْ لَا تَعْرِفُهُ بِوَلَايَةٍ وَ لَا عَدَاوَةٍ لِلْحَقِّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره/۸۳) وَ لَا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ أَوْ دَعَا إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ. (الكافي، ج۴، ص۱۳)
[۱۱] . ولید بن صبیح میگوید: نزد امام صادق ع بودم که گدایی آمد، و ایشان چیزی به او داد. دیگری آمد، به او هم چیزی داد. بعدی آمد، به او هم چیزی داد. دیگری آمد، [به او] فرمود: خداوند بر تو گشایش آورد.
سپس فرمود: گاه میشود که شخصی مال و ثروتی دارد که به سی، چهل هزار درهم میرسد، سپس تصمیم میگیرد که چیزی از آن را باقی نگذارد مگر در موردی انفاق کند و چنین میکند و از سه نفری میشود که دعایشان رد میگردد.
گفتم: آنها کیستند؟
فرمود: شخصی که مال و ثروتی داشته و آن را در غیر آنچه جایگاهش بوده خرج کرده، آنگاه میگوید پروردگارا به من روزی بده! پروردگار عز و جل میفرماید: آیا به تو روزی ندادم؟ و شخصی که در خانهاش نشسته و در طلب روزی تلاشی نمیکند و میگوید: پروردگارا به من روزی بده! پروردگار عز و جل میفرماید: آیا برایت راه طلب کردن روزی قرار ندادهام؟ و شخصی که زنی دارد که اذیتش میکند و میگوید: پروردگارا مرا از دست این زن نجات بده! پروردگار عز و جل میفرماید: آیا امر او را به دست نسپردم [= ظاهرا اشاره به حق طلاق است.]
من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۹؛ الكافي، ج۴، ص۱۶
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ سَائِلٌ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَقَالَ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَجُلًا لَوْ كَانَ لَهُ مَالٌ يَبْلُغُ ثَلَاثِينَ أَوْ أَرْبَعِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ ثُمَّ شَاءَ أَنْ لَا يُبْقِيَ مِنْهَا شَيْئاً إِلَّا وَضَعَهُ فِي حَقٍّ لَفَعَلَ فَيَبْقَى لَا مَالَ لَهُ فَيَكُونُ مِنَ الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ يُرَدُّ دُعَاؤُهُمْ قَالَ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ أَحَدُهُمْ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَنْفَقَهُ فِي غَيْرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَرْزُقْكَ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِي بَيْتِهِ وَ لَا يَسْعَى فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ يَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ سَبِيلًا إِلَى طَلَبِ الرِّزْقِ وَ رَجُلٌ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ خَلِّصْنِي مِنْهَا فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا بِيَدِكَ.
(البته در نسخه کافی، این عبارت افتاده است که در حاشیهاش تذکر دادهاند: «قال: يا ربّ ارزقني، فيقال له: أ لم أرزقك، و رجل دعا على امرأته و هو لها ظالم فيقال له: أ لم أجعل أمرها بيدك، و رجل جلس في بيته و»)
[۱۲] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ السَّائِلِ يَسْأَلُ وَ لَا يُدْرَى مَا هُوَ قَالَ أَعْطِ مَنْ وَقَعَتْ لَهُ الرَّحْمَةُ فِي قَلْبِكَ وَ قَالَ أَعْطِ دُونَ الدِّرْهَمِ قُلْتُ أَكْثَرُ مَا يُعْطَى قَالَ أَرْبَعَةُ دَوَانِيقَ. (الكافي، ج۴، ص۱۴)
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَرُدُّوا السَّائِلَ وَ لَوْ بِظِلْفٍ مُحْتَرِقٍ. (الكافي، ج۴، ص۱۵)
بازدیدها: ۹