ترجمه
آیا انسان چنین حساب میکند که هرگز استخوانهایش را جمع نمیکنیم؟
نکات ترجمهای و نحوی
«يَحْسَبُ» از ماده «حسب» است که درباره این ماده و استعمالات قرآنی آن در جلسه۹۶ (http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/ ) و جلسه۱۸ (http://yekaye.ir/39-33-al-ahzab/ ) توضیحاتی ارائه شد.
«أَلَّنْ نَجْمَعَ» = أن + لن نجمع
«عِظامَ» به معنای «استخوان» میباشد که در جلسه ۱۶۹ (http://yekaye.ir/ya-seen-036-78/ ) دربارهاش توضیحاتی ارائه شد.
توجه
مضمون این آیه و آیه بعد بسیار شبیه مضمون آیات «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميم؛ قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليم» (یس/۷۸-۷۹: برای ما مَثَلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد! گفت: کیست که استخوانها را زندگی میبخشد در حالی که پوسیدهاند؟ بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را ایجاد کرد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست.) است که در جلسات ۱۶۹-۱۷۰ مورد بررسی قرار گرفت. اغلب احادیث و تدبرهای آنجا در اینجا نیز صدق میکند که از تکرار آنها خودداری میشود:
http://yekaye.ir/ya-seen-036-78/
http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/
شأن نزول
۱) روایت شده است که عدی بن ربیعه به پیامبر خدا ص گفت:
محمد! بگو ببینم روز قیامت وضعیتش چگونه خواهد بود؟
حضرت برایش توضیحاتی داد. او گفت: اگر آن روز را هم ببینم تو را تصدیق نمیکنم و به تو ایمان نمیآورم؛ آیا خداوند این استخوانها را بعد از اینکه پوسید جمع میکند؟ و این آیه نازل شد.
و گفتهاند در مورد ابوجهل نازل شد که مرتب میگفت: آیا محمد ص گمان میکند که خداوند این استخوانها را بعد از پوسیدن و پخش شدنشان دوباره در خلقتی جدید برمیگرداند؟
البحر المحيط في التفسير، ج۱۰، ص۳۴۵؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص۴۶۹
روي أن عدي بن ربيعة قال لرسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم:
يا محمد، حدّثني عن يوم القيامة متى يكون أمره؟ فأخبره رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم، فقال: لو عاينت ذلك اليوم لم أصدقك و لم أؤمن به، أو يجمع اللّه هذه العظام بعد بلاها، فنزلت.
و قيل: نزلت في أبي جهل، كان يقول: أ يزعم محمد صلّى اللّه عليه و سلم أن يجمع اللّه هذه العظام بعد بلاها و تفرّقها فيعيدها خلقا جديدا؟
حدیث
۲) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودهاند:
تعجب میکنم که از کسی که در خدا شک دارد در حالی که آفرینش خدا را میبیند؛
وتعجب میکنم از کسی که مرگ را فراموش کرده در حالی که میبیند کسانی را که میمیرند؛
و تعجب میکنم از کسی که منکر ایجاد آخرت است در حالی که ایجاد در دنیا را میبیند؛
و تعجب میکنم از کسی که مشغول آباد کردن سرای فانی است در حالی که آباد کردن باقی را رها کرده است.
نهج البلاغه؛ حکمت۱۲۶
وَ قَالَ ع:
عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى [مَنْ يَمُوتُ] الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاء.[۱]
۳) از امام صادق ع سوال شد که آیا مُرده، جسدش میپوسد؟
فرمود: بله، تا جایی که نه گوشتی از او میماند و نه استخوانی؛ مگر آن طینتی که از آن آفریده شد، که آن نمیپوسد، در قبر در حالت دَوَران باقی میماند، تا اینکه از آن آفریده شود همان گونه که اول بار آفریده شده بود.
الكافي، ج۳، ص۲۵۱
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سُئِلَ عَنِ الْمَيِّتِ يَبْلَى جَسَدُهُ؟
قَالَ نَعَمْ حَتَّى لَا يَبْقَى لَهُ لَحْمٌ وَ لَا عَظْمٌ إِلَّا طِينَتُهُ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا فَإِنَّهَا لَا تَبْلَى تَبْقَى فِي الْقَبْرِ مُسْتَدِيرَةً حَتَّى يُخْلَقَ مِنْهَا كَمَا خُلِقَ أَوَّلَ مَرَّةٍ.[۲]
تدبر
۱) «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ»
قبلا بیان شد که در قرآن کریم، تمامی مواردی که ماده «حسب» به صورت فعلِ انسان به کار رفته، ناظر به نوعی اشتباه در «حساب و کتاب»های انسانهاست؛ به طوری که در همگی میتوان کلمه «ظن» و «زعم» (گمان و پندار) با بار معنایی منفی را به کار برد. (جلسه۹۶، تدبر۱)[۳] http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/
این آیه استفهام انکاری است؛ در واقع، قرآن این مدل حساب و کتاب کردن «انسان» را به چالش میکشد؛ و در دو آیه بعدی، هم منشأ معرفتی آن را نقد میکند (آیه۴: بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ) و هم درباره منشأ احساساتی و انگیزشیِ آن هشدار میدهد (آیه۵: بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ).
نکته تخصصی انسانشناسی
ظاهرا اشتباه در حساب و کتابهای «انسان» دو منشا دارد؛ که برای مصون ماندن از این اشتباهات باید هر دو را جدی گرفت:
الف. منشأ معرفتی: ما در زندگیمان همواره بر اساس اطلاعاتی است که تاکنون داشتهایم، حساب و کتاب میکنیم؛ و هرچه اطلاعات ما بیشتر ویا عوض شود، حساب و کتابهایمان تغییر میکند.
پس باید شناختهایی که از عالم و آدم داریم را مرتب بازبینی کرده و در جایی که شناخت متعبری نداریم، نایستیم: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم» (إسراء/۳۶)
ب. منشأ احساساتی و انگیزشی: انسان چیزی را خوشش بیاید سعی میکند در حساب و کتابهایش جدی بگیرد و به سمت آن حرکت کند «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/۱۰۴)؛ و از چیزی که بدش بیاید، میکوشد در حساب و کتابهایش، آن را نادیده گرفته «وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا» (مائده/۷۱)، یا به سمت حذف آن از مقابل دیدگان خود اقدام کند «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» (قیامة/۵)؛ و در هر صورت، به نحوی حساب و کتاب کند که دلخواه خود را توجیه نماید:
در اینجا حتی شناخت صحیح هم گاه حریف انسان نمیشود؛ و اتفاقا «کفر» در جایی است که شناخت هست، اما احساسات و انگیزشها آن را کنار مینهد.
راه علاج این دومی آن است که دائما دلخواههای خود را زیر نظر داشته، و مراقب دوست داشتن و ناخوشایند داشتنهای خود باشیم؛ به قول حافظ شیرازی:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh324/
۲) «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ»
این آیه هشداری است به یکی از حساب و کتابهای ناروای انسان:
یکی از اشتباهات انسان این است که آنچه را تاکنون تجربه نکرده، ناممکن میشمرد. تاکنون ندیده که کسی که مرد و استخوانهایش متلاشی شد، دوباره زنده شود، گمان میکند که چنین چیزی هرگز رخ نخواهد داد.
ثمره معرفتشناختی
راه شناخت واقعیت، به «آنچه به تجربه ما درآمده» منحصر نمیشود؛ و برای انکار یک واقعیت، اینکه تاکنون آن را تجربه نکردهایم، دلیل موجهی نمیباشد.
همان طور که قبول یک واقعیت، نیازمند دلیل کافی است؛ رد هر چیزی هم باید مبتنی بر دلیل کافی باشد.
۳) «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ»
با اینکه واقعهای که شأن نزول این آیه بوده، سخن یکی از کافران زمان پیامبر ص بوده است، اما نفرمود: «آیا او حساب کرد که …»؛ بلکه فرمود: «آیا انسان حساب میکند که …».
چرا؟
الف. این یک رویهای که مورد ابتلای «انسان» است؛ نه یک شخص خاص؛ در واقع، مسالهای است ناظر به انسانشناسی، و آفتی که گریبانگیر هر انسانی ممکن است بشود. (تدبر۱)
ب. این یک رویهای است که «همواره» رخ میدهد. یک واقعهای نیست که یکبار رخ داده و تمام شود تا با فعل ماضی از آن یاد شود؛ بلکه هر زمان این اشتباه محاسباتی دوباره تکرار میشود.
ج. …
۴) «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ»
کفار در اعتراض به معاد، عمدتا بر این تاکید کردهاند که انسان چگونه از حالتی که به «استخوان» تبدیل شده (إسراء/۴۹ و ۹۸؛ مومنون/۲۳ و ۸۲ ؛ صافات/۱۶ و ۵۳ ؛ واقعه/۴۷) ویا استخوانش پوسیده (نازعات/۱۷)، دوباره زنده میشود (یس/۷۸) ویا چگونه این استخوانها جمعآوری میگردد (قیامت/۳)؟ و حتی در مورد زنده کردنی که به عُزَیرِ نبی نشان داده شد، بر پیوند و بازسازی استخوانها تاکید رفت (بقره/۲۵۹).
چرا در مساله احیای مجدد انسان، در میان اعضای بدن، این اندازه بر مساله جمع و بازسازی مجدد استخوانها تاکید شده است؟
الف. شاید از این جهت که در نگاه عادی، انسانها بارها متلاشی شدن و ترمیم مجدد پوست و گوشت را مشاهده میکردهاند، اما اگر استخوانی متلاشی میشد، دیگر ترمیمی برایش نمیدیدهاند.
ب. شاید از این جهت که در نگاه عمومی، پیکره بدن انسان، بیش و پیش از هر چیز در گروی استخوانبندی اوست.
ج. …[۴]
[۱] . البته شبیه این روایت، اما از امام سجاد ع در جلسه۱۷۰، حدیث۳ گذشت
[۲] . البته شبیه این روایت در جلسه۱۶۹، حدیث۲ گذشت.
[۳] در جلسه مذکور بیان شد که این بار معنایی منفی، در وزن ثلاثی مجرد (حسب) و وزن «افتعال» (احتسب) چنین است. اکنون میافزاییم که در وزن «مفاعله» (حاسب) این کلمه دلالتی بر خطا ندارد؛ اما این وزن فقط در مورد اقدامی که خداوند و فرشتگان در مورد انسان انجام می دهند (محاسبه اعمال) به کار رفته و در هیچیک از موارد استعمال قرآنی این وازه، فاعل آن انسان نیست؛ لذاست که گفته شد (تمامی مواردی که ماده «حسب» به صورت فعلِ انسان به کار رفته).
[۴] . اما هر چه باشد، این نکته جالب است که اگر انسان توجه کند که همین انسان، در یک مرحلهای در مراحل تکوینش، بدون استخوان بود و بعدا به مرحلهای رسید که دارای استخوان شد (مومنون/۱۴)، براحتی میتواند دریابد که خداوند براحتی میتواند مجددا در حالی که استخوانی در کار نیست، او را به عالم برگرداند. (پیشرفتهای علم ژنتیک و مساله سلولهای بنیادین، پذیرش این مساله را امروزه بسیار آسان کرده است) انشاء الله در جلسه بعد توضیح بیشتری خواهد آمد.
بازدیدها: ۶