ترجمه
و چهرههایی در آن روز گرفته و عبوس است؛
نکات ترجمه
«باسِرَةٌ» اسم فاعل از ماده «بسر» است. اصل این ماده را به معنای «عجله کردن و حصول چیزی قبل از زمان معین شدهاش» دانستهاند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱، ص۲۶۶)؛ چنانکه در تعبیر «ثم عَبَسَ و بَسَرَ» (مدثر/۲۲) گفتهاند بدین معناست که پیش از آنکه زمانش برسد و موقع مناسبی باشد، عبوس شد؛ و در آیه حاضر (وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ) نیز با توجه به آیه بعدی که میفرماید «تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ: میدانند آنچه بدانها میرسد کمرشکن است»، اشاره به حالتی است که قبل از رسیدن به عذاب دارند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۲۲) و در هر صورت اهل لغت و مفسران اتفاق نظر دارند این کلمه در این آیه اشاره به همان حالت گرفته و عبوس و ناراحت بودنی است که در چهره جهنمیان نمایان میشود.
این ماده در قرآن کریم تنها در همین دو موردی که اشاره شد به کار رفته است.
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
مردم برسه بخشاند: بخشی زیر سایه عرش میباشند در روزی که سایهای جز سایه آن نخواهد بود؛ و بخشی که کارشان به حساب و عذاب است؛ و بخشی که چهرههایشان چهرههای آدمیان است و دلهایشان دلهای شیاطین.
الخصال، ج۱، ص۱۵۴
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْإِنْسُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ وَ جُزْءٌ عَلَيْهِمُ الْحِسَابُ وَ الْعَذَابُ وَ جُزْءٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ.
۲) امیرالمومنین ع در یک از خطبههایشان حال کسانی که در آخرت بیچاره و بیپناهند، چنین شرح میدهند:
آنچه زودرس است [= دنيا] را ترجیح دادند و آنچه مهلت دارد [= آخرت] را عقب انداختند، آب گوارا را رها كردند و آب گنديده را خوردند. گويا به فاسقى از آنان نظر مىكنم كه همنشين كار زشت شده و با آن الفت گرفته، و با بدى همدم و موافق گشته، تا جايى كه مويش بر كار زشت سپيد شده، و اخلاقش با گناه رنگ گرفته، آن گاه کفآلود [به عیبجویی از مردم] روی آورد، همچون درياى پرموج كه از آنچه غرق كند پروا نكند، يا همچون آتشى كه در گياه خشك افتد و به آنچه سوزاند اعتنا ننمايد.
كجايند عقلهاى روشنىجو از چراغهاى هدايت، و ديدههاى نظر كننده به منزلگاههای تقوا؟! كجايند دلهایی كه به خداوند سپرده شدند، و با آنها بر طاعت حق پيمان بسته شد؟!
بر متاع دنيا ازدحام كردند، و براى به دست آوردن حرام بر يكديگر بخل و كينه ورزيدند، نشانههاى بهشت و جهنّم براى اينان برافراشته شد، اما روى از بهشت برگرداندند، و با اعمالشان به آتش روى آوردند، پروردگارشان آنان را دعوت نمود ولى اينان رمیدند و به حق پشت كردند، و شيطان آنان را فرا خواند اينان اجابت كرده به او روى آوردند.
نهج البلاغه، خطبه۱۴۴؛ با اقتباس از ترجمه انصاریان، ص۱۲۴ (در نسخه ترجمه انصاریان، شماره خطبه ۱۴۳ است)
آثَرُوا عَاجِلًا وَ أَخَّرُوا آجِلًا وَ تَرَكُوا صَافِياً وَ شَرِبُوا آجِناً كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى فَاسِقِهِمْ وَ قَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَأَلِفَهُ وَ بَسِئَ بِهِ وَ وَافَقَهُ حَتَّى شَابَتْ عَلَيْهِ مَفَارِقُهُ وَ صُبِغَتْ بِهِ خَلَائِقُهُ ثُمَّ أَقْبَلَ مُزْبِداً كَالتَّيَّارِ لَا يُبَالِي مَا غَرَّقَ أَوْ كَوَقْعِ النَّارِ فِي الْهَشِيمِ لَا يَحْفِلُ مَا حَرَّقَ أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى وَ الْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَازِلِ التَّقْوَى أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ وَ أَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ وَ دَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا وَ دَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَ أَقْبَلُوا.
تدبر
۱) «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
«و چهرههایی در آن روز، گرفته و عبوس است»
کسی که آخرت و تفاوتش با دنیا را بفهمد، میفهمد اینکه انسان آن روز چنین نشود، مهم است؛
و اگر آن روزمان چنین باشد، هیچ لذت و خوشیای در این دنیا ارزش نخواهد داشت.
شاید، این است رمز دل کندن اولیاءالله از دنیا.
۲) «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
«و چهرههایی در آن روز گرفته و عبوس است»
اگر آخرت، محل آشکار شدن باطن دنیاست، و چهره ما در آخرت حکایتگر وضعیت نهانی ما در دنیاست، پس بدانیم خیلی از چهرههایی که ما خیال میکنیم، خندان و بشاش است، ظاهرسازیای بیش نیست؛ ظاهرسازیای که گاه امر را بر خود شخص هم مشتبه کرده است.
۳) «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
چهره آنانی که بزودی رهسپار جهنم میشوند، چگونه است؟
در این آیه از تعبیر «باسرة» استفاده شده است: حالتی عبوس و گرفته، که شخص در یک وضع بلاتکلیفی بسر میبرد و هنوز نمیداند چه بلایی بر سرش خواهد آمد.
اگر از آیاتی که ناظر به آن است که بعد از ورود به جهنم، چهرهشان با چه عذابهایی مواجه میشود و با چشیدن عذابهای آنجا رخسارشان چگونه خواهد بود، صرف نظر کنیم (یعنی: کهف/۲۹[۱]؛ زمر/۲۴[۲]؛ ملک/۲۲[۳]؛ ابراهیم/۵۰[۴] ؛ مومنون/۱۰۴[۵]؛ انفال/۵۰[۶]؛ محمد/۲۷؛ انبیاء/۳۳[۷]؛ قمر/۴۸[۸]؛ نمل/۹۰[۹]؛ احزاب/۶۶[۱۰]) در آیات دیگر تعابیر زیر نیز برای آنها آمده است:
«بد [زشت و کریهالمنظر] بودن» (۱) ؛ «سیهرو» شدن (۲) ؛ «غبار و کدورت گرفتن» (۳) ؛ «مصیبت و بدبختی زدگی» (۴) ؛ «ظلمانی بودن» (۵) ؛ «خاشع و ذلیل» (۶) و «پر از احساس ناکامی» (۷)
اینها همگی اوج بدبختی و غمبارگی را نشان میدهد، و «رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ ضمیر»
نکته تخصصی انسانشناسی (تاملی درباره غمبارگی و افسردگی)
قبلا درباره جایگاه گریه و اینکه واقعا اهل گریه بودن واقعا دلیل افسرده بودن نیست، توضیح داده شد (جلسه۳۳۷، تدبر۴ http://yekaye.ir/al-balad-90-8/ )
اکنون میافزاییم که:
همان طور که با توجه به اینکه آخرت باطن دنیاست، فهمیدیم شادی حقیقی، مال دوستان خداست (جلسه۳۸۰، تدبر۴)؛
به همان ترتیب، پی میبریم که غمبارگیِ حقیقی هم سهم کسانی است که از خدا رویگردان شدهاند.
بله، در بسیاری از روایات آمده که مومن غمی در دلش دارد؛ اما این غم غمی شیرین است، همان غم فراق معشوق، که روح عاشق را جلا میدهد و نشاطی بسیار عمیق در او پدید میآورد که حاضر است کوهی را هم جابجا کند (حکایت فرهاد و شیرین). این غم کجا و افسردگی کجا؟
آیا ممکن است کسی واقعا به خدا دلبسته باشد و زندگیاش را با خدا تنظیم کرده باشد، و دچار افسردگی شود؟! چنین انسانی ممکن است تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار گیرد، اما همان ایمانش کاری میکند که جز زیبایی نبیند؛ و آیا انسانی که جز زیبایی نمیبیند، هیچگاه افسرده میشود؟
شاید این گونه است که حضرت زینب سلامالله علیها، در حالی که مصیبتزده است و غم شهادت امام و یارانش تمام وجود وی را در برگرفته، اما این غم، غمی شیرین است، نه اینکه از مقوله افسردگی و دلپژمردگی باشد، چرا که او جز زیبایی نمیبیند و روز قیامت هم معلوم میشود که غمبارگی ذرهای در وجود او راه نیافته است.
پینوشتهای تدبر۳
(۱) فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سيئَتْ وُجُوهُ الَّذينَ كَفَرُوا وَ قيلَ هذَا الَّذي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ: پس چون آن (جهنم موعود) را از نزديك ببينند چهره كسانى كه كفر مىورزيدند بد و زشت گردد، و گفته شود: اين همان چيزى است كه آن را [در دنيا به عنوان مسخره] مىخواستيد! (ملک/۲۷)
(۲) «وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: و چهرههايى سياه مىگردد. اما آنها كه چهرههايشان سياه شده (به آنها گفته مىشود) آيا پس از ايمانتان كفر ورزيديد؟! پس بچشيد اين عذاب را در برابر آنكه كفر مىورزيديد» (آلعمران/۱۰۶) «وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ: و روز قيامت كسانى را كه بر خداوند دروغ بستهاند مىبينى كه صورتهايشان سياه است» (زمر/۶۰)
(۳) و (۴) «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ عَلَيهَا غَبرَةٌ؛ تَرْهَقُهَا قَترَةٌ: و چهرههايى در آن روز بر آنها غبار و كدورت است؛ بیچارگیاى آن را فرا گرفته و پوشانده است.» (عبس/۴۰-۴۱)
(۵) «وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِما: و ذلّت آنها را فراگرفته و مىپوشاند هرگز آنان را از [خشم و عذاب] خدا نگهدارندهاى نخواهد بود، گويى چهرههايشان با پارههايى از شب ظلمانى پوشيده شده!» (یونس/۲۷)
(۶) و (۷) وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ خاشِعَةٌ؛ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ در آن روز، چهرههايى ذلیلاند، تلاش كرده، رنج [بيهوده] بردهاند. (غاشیه/۲-۳)
[۱] . وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوه
[۲] . أَ فَمَنْ يَتَّقي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَة
[۳] . أَ فَمَنْ يَمْشي مُكِبًّا عَلى وَجْهِه
[۴] . سَرابيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ
[۵] . تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ
[۶] . الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ (در محمد/۲۷ هم همین عبارت آمده)
[۷] . لَوْ يَعْلَمُ الَّذينَ كَفَرُوا حينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِم
[۸] . يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
[۹] . وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
[۱۰] . يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ
بازدیدها: ۱۰۱۹