ترجمه
و به تحقیق، در زبور بعد از «ذکر» نوشتیم که همانا زمین را بندگان شایستهام به ارث خواهند برد.
حدیث
۱) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل که میفرماید: «و به تحقیق، در زبور بعد از ذکر نوشتیم» سوال شد که زبور و ذکر چیست؟
فرمودند: ذکر نزد خداست؛ و زبور آن است که بر حضرت داود ع نازل شد و هر کتابی که نازل شده نزد اهل علم است و ماییم آنها.
[اینکه ذکر نزد خداست؛ شاید منظور از «ذکر»، «لوح محفوظ» باشد]
الكافي، ج۱، ص۲۲۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۳۶[۱]
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ» مَا الزَّبُورُ وَ مَا الذِّكْرُ؟
قَالَ الذِّكْرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الزَّبُورُ الَّذِي أُنْزِلَ عَلَى دَاوُدَ وَ كُلُّ كِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُمْ.[۲]
۲) عبد الرحمن بن بكار میگوید: حج بجا آوردم سپس به مدینه رفتم و وارد مسجدالنبی ص شدم و دیدم مردم دور مالک بن انس جمع شده، از او استفتاء میکنند و او به آنها فتوا میدهد. به سمت او رفتم که یکدفعه دیدم مردی خوشسیما در سمت دیگر مسجد است و عدهای دور و بر ایشاناند و مردم را از ایشان دور می کنند. از کسانی که آنجا بود پرسیدم: او کیست؟
گفتند: موسی بن جعفر ع.
مالک را رها کردم و دنبال او رفتم و سعی کردم راهم را به سوی او باز کنم تا به وی چسبیدم؛ گفتم:
یا ابن رسول الله! من مردی از اهالی مغربام، از شیعیان شما و کسی که با ولایت شما به دین خدا متدین است.
فرمود: فلانی از من فاصله بگیر؛ اینجا مامورانی را بر من گماردهاند که از ایشان بر تو نگرانم!
گفتم: بسم الله؛ من میخواهم سوال از شما بپرسم!
فرمود: بپرس.
گفتم: برای ما روایت کردهاند که مهدی از شماست؛ قیامش چه موقع است و از کجا قیام میکند؟
فرمود: مَثَلِ کسی که دربارهاش از من سوال کردی مَثَلِ عمودی است که از آسمان بیفتد، سرش در مغرب باشد و اصلش در مشرق؛ پس به نظرت این عمود وقتی بایستد از کجا میایستد ؟
گفتم: از سمت سرش.
فرمود: همین برایت کافی است. از مغرب میایستد و اصلش از مشرق است و آنجا ایستادنش سامان میگیرد و کارش تمام میشود.
همین طور است حضرت مهدی علیهالسلام؛ از مشرق شروع میشود و سپس به مغرب هجرت میکند و از آن جهت قیام میکند و در مشرق کارش تمام میشود؛ و از ذریهاش کسی قیام میکند که خداوند به او، آن را در آنجا به پایان میرساند و زمین را برای او به ارث میگذارد آن طور که خداوند عز و جل در کتاب مبین خود فرمود: «و به تحقیق، در زبور بعد از «ذکر» نوشتیم که همانا زمین را بندگان شایستهام به ارث خواهند برد.» و همه آن به حضرت مهدی علیهالسلام منسوب میشود چرا که او کلید آن است و با دعوت اوست که کارش گسترش مییابد؛ و هر قیامکنندهای بعد از او مهدیای است که خداوند عز و جل آنها را هدایت کرده است و به وسیله آنها بندگانش را به سوی خویش هدایت نموده است؛ پس ایشان امامانی هدایتشدهاند و بندگان صالحیاند که خداوند در کتابش از آنان یاد کرد که زمین را برای آنان به ارث خواهد گذاشت و او در وعدهاش تخلف نخواهد کرد.
شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج۳، ص۳۶۵
عبد الرحمن بن بكار الأقرع القيرواني، قال: حججت، فدخلت المدينة، فأتيت مسجد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، فرأيت الناس مجتمعين على مالك بن أنس يسألونه و يفتيهم. فقصدت نحوه، فاذا أنا برجل و سيم حاضر في المسجد و حوله حفدة يدفعون الناس عنه، فقلت لبعض من حوله: من هذا؟
قالوا: موسى بن جعفر.
فتركت مالكا، و تبعته، و لم أزل أتلطف حتى لصقت به، فقلت:
يا ابن رسول اللّه إني رجل من أهل المغرب من شيعتكم و ممن يدين اللّه بولايتكم.
قال لي: إليك عني يا رجل، فانه قد وكّل بنا حفظة أخافهم عليك.
قلت: باسم اللّه، و انما أردت أن أسألك.
فقال: سل عما تريد؟
قلت: إنا قد روينا أن المهدي منكم، فمتى يكون قيامه، و أين يقوم؟
فقال: إن مثل من سألت عنه مثل عمود سقط من السماء رأسه من المغرب و أصله في المشرق، فمن أين ترى العمود يقوم إذا اقيم؟
قلت: من قبل رأسه.
قال: فحسبك، من المغرب يقوم و أصله من المشرق و هناك يستوي قيامه و يتم أمره.
و كذلك كان المهدي عليه السلام و نشأته بالمشرق ثم هاجر الى المغرب، فقام من جهته. و بالمشرق يتم أمره، و يقوم من ذريته من يتم اللّه به ذلك فيما هناك، و يورثه الأرض كما قال عزّ و جلّ في كتابه المبين: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» و كله ينسب الى المهدي عليه السلام لانه مفتاحه و بدعوته امتدّ أمره، و كل قائم من ولده من بعده مهدي قد هداهم اللّه عزّ و جلّ ذكره، و هدى بهم عباده إليه سبحانه، فهم الائمة المهديّون و العباد الصالحون الذين ذكرهم اللّه في كتابه أنه يورثهم الارض و هو لا يخلف الميعاد.
۳) از امام باقر ع روایت شده است:
اینکه خداوند عز و جل میفرماید «همانا زمین را بندگان شایستهام به ارث خواهند برد» منظور آل محمد ص است.
و نیز از ایشان روایت شده است:
منظور اصحاب مهدی ع در آخر الزمان است.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۳۲۶؛ مجمع البيان، ج۷، ص۱۰۶
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُخَارِقٍ عَنْ أَبِي الْوَرْدِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ ص.
و قَالَ ایضاً حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ هُمْ أَصْحَابُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ.
۴) از امام کاظم ع در مورد آیه «و به تحقیق، در زبور بعد از «ذکر» نوشتیم که همانا زمین را بندگان شایستهام به ارث خواهند برد» روایت شده است:
منظور آل محمد ص است و کسانی که بر راه و روش آنان بودهاند؛ و این زمین زمین بهشت است.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۳۲۶
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عِيسَى بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ قَالَ:
آلُ مُحَمَّدٍ ص وَ مَنْ تَابَعَهُمُ عَلَى مِنْهَاجِهِمْ وَ الْأَرْضُ أَرْضُ الْجَنَّةِ.
۵) از پیامبر اکرم ص روایت شده است: زمین را برای من جمع کردند و شرق و غرب آن را نشانم دادند و ملک امتم بدانچه برای من نشان داده شد خواهد رسید.
مجمع البيان، ج۷، ص۱۰۶
عن ابن عباس قال ص زويت لي الأرض فأريت مشارقها و مغاربها و سيبلغ ملك أمتي ما زوي لي منها.
۶) از پیامبر اکرم ص در کتب مختلف شیعه و سنی روایت شده است:
اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را بقدری طولانی میکند که مرد شایستهای از اهل بیتم را برانگیزاند که زمین را از عدل و قسط پر کند بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۷، ص۱۰۶
عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ فيه رَجُلًا صالحاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما
و قد أورد الإمام أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي في كتاب البعث و النشور أخبارا كثيرة في هذا المعنى حدثنا بجميعها عنه حافده أبو الحسن عبيد الله بن محمد بن أحمد في شهور سنة ثماني عشرة و خمسمائة ما حدثنا أبو الحسن حافده عنه قال أخبرنا أبو علي الروذباري قال أخبرنا أبو بكر بن داسة قال حدثنا أبو داود السجستاني في كتاب السنن عن طرق كثيرة ذكرها ثم قال كلهم عن عاصم المقري عن زيد عن عبد الله عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ فيه رَجُلًا مني أو مِنْ أَهْلِ بَيْتِي – و في بعضها يواطئ اسمه اسمي – يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما.[۳]
تدبر
۱) «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»
این مساله که زمین نهایتا از آن صالحان خواهد بود، از زمره سرنوشتهایی است که در کتب آسمانی قبلی هم تاکید شده است.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند به انسان اختیار داده است و چون انسان اختیار دارد به هر سمت و سویی ممکن است برود و همین است که انسان و جوامع انسانی را تا حدود زیادی پیشبینیناپذیر کرده است.
اما در عین حال، این گونه نیست که سرنوشت نهایی انسان روی زمین نامشخص باشد. خداوند در آفرینش انسان هدفی قرار داده و آن این است که انسان مقام خلیفةاللهی را در زمین نمایان سازد؛ به همین جهت، امدادهای غیبیای در کار است که جهتدهی خاصی به عالم بکند. یکی از آن امدادهای غیبی، امامی است که خدا او را برای تحقق این واقعیت ذخیره کرده است؛ و این مطلبی است که چون خداوند اراده کرده، حتما محقق خواهد شد، هرچند خلاف خواست بسیاری از قدرتمداران و زالوصفتان باشد.
۲) «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ»
مقصود از «زبور» و «ذکر» چیست؟
الف. زبور کتاب حضرت داود؛ و ذکر لوح محفوظ است (شیخ مفید، تصحيح اعتقادات الإمامية، ص۷۴)
ب. منظور از زبور، کتابهای انبیاست و مقصود این است که بعد از اینکه در ذکر (که همان امالکتاب یا لوج محفوظ است) مقدر کردیم، در کتابهای انبیا هم این را بیان کردیم. (نظر سعيد بن جبير و مجاهد و ابنزيد و الزجاج، به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
ج. ذکر تورات است و زبور کتابهای آسمانیای که بعد از تورات نازل شد. (ابنعباس و ضحاک، به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
د. زبور، زبور داود است و تورات، تورات موسی (شعبی[۴]، به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
ه. …
۳) «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»
مقصود از «زمین» در این آیه چیست؟
الف. کل زمین است در دوره ظهور (حدیث۲ و ۳)
ب. منظور زمین بهشت است (حدیث۴)
ج. …[۵]
۴) «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»
منظور از به ارث بردن زمین چیست؟
الف. مراد از ارث بردن، تسلط بر زمین و منافع آن و استفاده از برکات آن است. و این برکات اعم است از برکات دنیوی (پاک شدن زمین از شرک و گناه و برقراری حکومت عدل صالحان؛ که در آیه ۵۵ سوره نور بدان اشاره شده : ِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ … يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئ: آنان را در زمین جانشین میکنیم … تا مرا بپرستند و به من شرک نورزند) و برکات اخروی (مقامات قرب و جایگاه بهشتیای که با اعمال دنیویشان به دست میآورند که در آیه۷۴ سوره زمر تعبیر کرده است: أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ: زمین را به آنها به ارث خواهیم داد تا در هر جایی از بهشت که بخواهند جای گیرند.) و دلیلی ندارد که این را فقط مربطو به دنیا یا آخرت بدانیم (المیزان، ج۱۴، ص۳۳۰)
ب. …
۵) «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»
چرا این مطلب را که صالحان بر زمین حکومت خواهند کرد با تعبیر «به ارث میبرد» اشاره کرد؟
الف. شاید بدین جهت که به این واقعیت اشاره کند که پیش از ایشان غیرصالحان در زمین قدرت را به دست داشتند، و حالا اینها جای آنها را خواهند گرفت. یعنی خدا توجه دارد که در طول تاریخ در بسیاری از مقاطع ظالمان در زمین حکومت میکردهاند و اصل سخن فرشتگان – که پرسیدند آیا در زمین کسانی میگذاری که خونریزی و فساد کنند – بیراه نبوده است.
ب. …
۶) «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»
میتوانست بسادگی بفرماید صالحان زمین را به ارث میبرند؛ اما فرمود «بندگان» صالح «من». چرا؟
الف. تاکید کند که کسی که وارث زمین میشود، قبل از آنکه صالح باشد، بنده خاص خداست و نه بنده و سرسپرده هیچکس دیگر. در واقع، معیار میدهد که اگر کسی میخواهد اصلاح در زمین ایجاد کند، نمیتواند بندگی خدا را جدی نگیرد!
ب. …
[۱] . سندشان یکی است اما عبارت در بصائر اندکی تفاوت دارد: قَالَ الذِّكْرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الزَّبُورُ الَّذِي نَزَلَ عَلَى دَاوُدَ وَ كُلُّ كِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ الْعَالِمِ.
[۲] . در إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف، ج۱، ص۷۵ آمده است:
قوله تعالى وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ عن الصادق عليه السّلام: الكتب كلّها ذكر اللّه أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ قال: القائم عليه السّلام و أصحابه
همچنین این مطلب هم در تفسير القمي، ج۲، ص۲۹۷ آمده است که لحن بیان به گونهای است که ظاهرا توضیح آیه مربوط به بحث هم از امام صادق ع میباشد:
و قوله وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً قال: الإحسان رسول الله ص و قوله بِوالِدَيْهِ إنما عنى الحسن و الحسين ع ثم عطف على الحسين ع فقال: حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً و ذلك أَنَّ اللَّهَ أَخْبَرَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ بَشَّرَهُ بِالْحُسَيْنِ ع قَبْلَ حَمْلِهِ وَ أَنَّ الْإِمَامَةَ تَكُونُ فِي وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ أَخْبَرَهُ بِمَا يُصِيبُهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْمُصِيبَةِ فِي نَفْسِهِ وَ وُلْدِهِ ثُمَّ عَوَّضَهُ بِأَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي عَقِبِهِ وَ أَعْلَمَهُ أَنَّهُ يُقْتَلُ ثُمَّ يَرُدُّهُ إِلَى الدُّنْيَا وَ يَنْصُرُهُ حَتَّى يَقْتُلَ أَعْدَاءَهُ وَ يَمْلِكَهُ الْأَرْضَ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ» الْآيَةَ، قَوْلُهُ: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» فَبَشَّرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ ص أَنَّ أَهْلَ بَيْتِكَ يَمْلِكُونَ الْأَرْضَ وَ يَرْجِعُونَ إِلَى الدُّنْيَا وَ يَقْتُلُونَ أَعْدَاءَهُمْ وَ أَخْبَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ ع بِخَبَرِ الْحُسَيْنِ وَ قَتْلِهِ فَحَمَلَتْهُ كُرْهاً، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَهَلْ رَأَيْتُمْ أَحَداً يُبَشَّرُ بِوَلَدٍ ذَكَرٍ فَتَحْمِلُهُ كُرْها.
[۳] . و بالإسناد قال حدثنا أبو داود قال حدثنا أحمد بن إبراهيم قال حدثني عبد الله بن جعفر الرقي قال حدثني أبو المليح الحسن بن عمر عن زياد بن بيان عن علي بن نفيل عن سعيد بن المسيب عن أم سلمة قالت سمعت رسول الله ص يقول المهدي من عترتي من ولد فاطمة (ع)
[۴] . قول دیگری از وی رسیده است: روي عنه أيضا أن الذكر القرآن و بعد بمعنى قبل.
[۵] . برخی با توجه به حدیث۵ گفتهاند منظور فتوحاتی است که بعد از رحلت پیامبر ص رخ داد. (به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶) اما اولا بسیاری از سردمداران این حکومتها اساسا انسانهای صالحی نبودند، بویژه حکومتهای بنیامیه و بنیعباس. ثانیا اینها تمام زمین نبود در حالی که ظاهر آیه ناظر به تمام زیمن است. ثالثا آن روایت وعده میدهد که در امت من چنین خواهد شد، و این شامل مهدویت هم میشود و لزوما دلالت ندارد بر بلافاصله بعد از پیامبر ص.
بازدیدها: ۳۵۸
سلام،سوالی درباره حدیث زیر دارم،میشه لطفا جواب بدید؟
متن حدیث از امام صادق(ع):[در وقت ظهور،قائم ما برایتان سخنانی میگوید،که تاب شنیدن ان را ندارید.علیه او در رمیله شورش خواهید کرد.او با شما جنگیده،شما را نابود خواهد کرد.]
منبع این حدیث:[بحار الانوار،ج۵۲،ص۳۷۵]
سوال:امام صادق(ع) این حدیث را داره به کی میگه؟دین اون شخص چیه؟سنی هستش یا شیعه زیدی یا شیعه ی اثناعشری یا …؟
من میخوام بدونم منظور امام صادق(ع) از کلمه ی “شما” در جمله ی “شما را نابود خواهد کرد” چیست؟ایا منظور امام،عرب های سنی و وهابی هستند؟
لطفا به من بگید در سلسله سند این حدیث،دین ان شخصی که امام صادق(ع) داره حدیث را به او میگوید چیه؟
لطف میکنید اگه جواب بدید
سلام علیکم
حدیث مذکور در ص۳۵۷ است (اشتباها ۳۷۵ نوشتهاید) که البته متن کامل را نیاورده و متن کاملش را مرحوم مجلسی در بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۷، ص: ۲۸۴ آورده است. اصل این حدیث در کتاب الزهد آمده که نویسنده این کتاب حسین بن سعید کوفی از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی ع است. راوی ماجرا (مخاطب امام ع) هم ابن ابی یعفور است که وی هم از بزرگان شیعه و اصحاب امام صادق ع است. متن کاملش این است (که فراز مورد نظر شما را برجسته کرده ام)
الزهد، ص: ۱۰۴
286- أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لِي يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ هَذِهِ الْقِرَاءَةَ قَالَ عَنْهَا سَأَلْتُكَ لَيْسَ عَنْ غَيْرِهَا قَالَ فَقُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّ مُوسَى ع حَدَّثَ قَوْمَهُ بِحَدِيثٍ لَمْ يَحْتَمِلُوهُ عَنْهُ فَخَرَجُوا عَلَيْهِ بِمِصْرَ فَقَاتَلُوهُ فَقَاتَلَهُمْ فَقَتَلَهُمْ وَ لِأَنَّ عِيسَى ع حَدَّثَ قَوْمَهُ بِحَدِيثٍ فَلَمْ يَحْتَمِلُوهُ عَنْهُ فَخَرَجُوا عَلَيْهِ بِتِكْرِيتَ فَقَاتَلُوهُ فَقَاتَلَهُمْ فَقَتَلَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ وَ إِنَّهُ أَوَّلُ قَائِمٍ يَقُومُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ يُحَدِّثُكُمْ بِحَدِيثٍ لَا تَحْتَمِلُونَهُ فَتَخْرُجُونَ عَلَيْهِ بِرُمَيْلَةَ الدَّسْكَرَةِ فَتُقَاتِلُونَهُ فَيُقَاتِلُكُمْ فَيَقْتُلُكُمْ وَ هِيَ آخَرُ خَارِجَةٍ يَكُونُ ثُمَّ يَجْمَعُ اللَّهُ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ ثُمَّ يُجَاءُ بِمُحَمَّدٍ ص فِي أَهْلِ زَمَانِهِ فَيُقَالُ لَهُ يَا مُحَمَّدُ بَلَّغْتَ رِسَالَتِي وَ احْتَجَجْتَ عَلَى الْقَوْمِ بِمَا أَمَرْتُكَ أَنْ تُحَدِّثَهُمْ بِهِ فَيَقُولُ نَعَمْ يَا رَبِّ فَيَسْأَلُ الْقَوْمَ هَلْ بَلَّغَكُمْ وَ احْتَجَّ عَلَيْكُمْ فَيَقُولُ قَوْمٌ لَا فَيَسْأَلُ مُحَمَّداً ص فَيَقُولُ نَعَمْ يَا رَبِّ وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَّهُ قَدْ فَعَلَ ذَلِكَ يُعِيدُ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَيُصَدِّقُ مُحَمَّداً وَ يُكَذِّبُ الْقَوْمَ ثُمَّ يُسَاقُونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ ثُمَّ يُجَاءُ بِعَلِيٍّ ع فِي أَهْلِ زَمَانِهِ فَيُقَالُ لَهُ كَمَا قِيلَ لِمُحَمَّدٍ ص وَ يُكَذِّبُهُ قَوْمُهُ وَ يُصَدِّقُهُ اللَّهُ وَ يُكَذِّبُهُمْ يُعِيدُ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ أَقَلُّهُمْ أَصْحَاباً كَانَ أَصْحَابُهُ أَبَا خَالِدٍ الْكَابُلِيَّ وَ يَحْيَى ابْنَ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ سَعِيدَ بْنَ الْمُسَيَّبِ وَ عَامِرَ بْنَ وَاثِلَةَ وَ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ وَ هَؤُلَاءِ شُهُودٌ لَهُ عَلَى مَا احْتَجَّ بِهِ ثُمَّ يُؤْتَى بِأَبِي يَعْنِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَى مِثْلِ ذَلِكَ ثُمَّ يُؤْتَى بِي وَ بِكُمْ فَأُسْأَلُ وَ تُسْأَلُونَ فَانْظُرُوا مَا أَنْتُمْ صَانِعُونَ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الْآمِرُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ هُمْ أَوْصِيَاءُ رَسُولِهِ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ وَ خُزَّانُهُ عَلَى عِلْمِهِ وَ الدَّاعُونَ إِلَى سَبِيلِهِ وَ الْعَامِلُونَ بِذَلِكَ فَمَنْ أَطَاعَنَا أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانَا فَقَدْ عَصَى اللَّه
با توجه به قبل و بعد حدیث، به نظر میرسد مقصود جماعتی از مسلمانان هستند؛ یعنی کسانی اند که خود را مسلمان می دانند چنانکه در فراز قبل هم این فتنه برای امت موسی و امت عیسی ع رخ داد و مردمی از همان امتها زیر بار سخن ایشان نرفتند؛ اینکه مقصود خود شخص ابن ابی یعفور باشد قطعا چنین نیست چنانکه لحن این گونه حدیثها واضح است که دارند درباره یک واقعه در آینده که برای جامعه اسلامی پیش می آید سخن می گویند.
احتمال اینکه اینها برخی از دشمنان اهل بیت که خود را مسلمان می دانند (یعنی ناصبیها) باشد زیاد است چرا که شبیه این واقعه در کتاب غیبت شیخ طوسی از قول امام باقر ع آمده است و آنجا تصریح می کند این کسانی که در این منطقه علیه امام زمان ع می شورند و همه به دست ایشان کشته می شوند شعارشان عثمان عثمان است که این شعار مهم ناصبیهایی است که با امام زمان ع می جنگند
الغيبة (للطوسي) ص: ۴۷۵
عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ لَهُ اخْتَصَرْنَاهُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع دَخَلَ الْكُوفَةَ وَ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَسَاجِدِ الْأَرْبَعَةِ حَتَّى يَبْلُغَ أَسَاسَهَا وَ يُصَيِّرُهَا عَرِيشاً كَعَرِيشِ مُوسَى وَ تَكُونُ الْمَسَاجِدُ كُلُّهَا جَمَّاءَ لَا شُرَفَ لَهَا كَمَا كَانَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يُوَسِّعُ الطَّرِيقَ الْأَعْظَمَ فَيُصَيِّرُ سِتِّينَ ذِرَاعاً وَ يَهْدِمُ كُلَّ مَسْجِدٍ عَلَى الطَّرِيقِ وَ يَسُدُّ كُلَّ كُوَّةٍ إِلَى الطَّرِيقِ وَ كُلَّ جَنَاحٍ وَ كَنِيفٍ وَ مِيزَابٍ إِلَى الطَّرِيقِ وَ يَأْمُرُ اللَّهُ الْفَلَكَ فِي زَمَانِهِ فَيُبْطِئُ فِي دَوْرِهِ حَتَّى يَكُونَ الْيَوْمُ فِي أَيَّامِهِ كَعَشَرَةٍ مِنْ أَيَّامِكُمْ وَ الشَّهْرُ كَعَشَرَةِ أَشْهُرٍ وَ السَّنَةُ كَعَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ ثُمَّ لَا يَلْبَثُ إِلَّا قَلِيلًا حَتَّى يَخْرُجَ عَلَيْهِ مَارِقَةُ الْمَوَالِي بِرُمَيْلَةِ الدَّسْكَرَةِ عَشَرَةَ آلَافٍ شِعَارُهُمْ يَا عُثْمَانُ يَا عُثْمَانُ فَيَدْعُو رَجُلًا مِنَ الْمَوَالِي فَيُقَلِّدُهُ سَيْفَهُ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِمْ فَيَقْتُلُهُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُمْ أَحَدٌ ثُمَّ يَتَوَجَّهُ إِلَى كَابُلَ شَاهٍ وَ هِيَ مَدِينَةٌ لَمْ يَفْتَحْهَا أَحَدٌ قَطُّ غَيْرُهُ فَيَفْتَحُهَا ثُمَّ يَتَوَجَّهُ إِلَى الْكُوفَةِ فَيَنْزِلُهَا وَ تَكُونُ دَارُهُ وَ يُبَهْرِجُ سَبْعِينَ قَبِيلَةً مِنْ قَبَائِلِ الْعَرَبِ تَمَامَ الْخَبَر
این حدیث دوم در بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۵۲، ص: ۳۳۳ هم آمده است.
با سلام
ممنون به خاطر اینکه واسه سوالم وقت گذاشتید ولی من قانع نشدم به دلایل زیر:
دلیل اول: امام صادق(ع) خطاب به ابن یعفور می فرماید که “شما” سخنان امام مهدی را تحمل نخواهید کرد؛وقتی امام صادق،ابن یعفور را مخاطب قرار میده یعنی منظور امام ،شیعیان اثنا عشری هستند دیگه.
قطعا منظور امام،خود یعفور نیستش چون که یعفور موقع ظهور زنده نیست که،پس منظور امام صادق از کلمه “شما”، هم مسلکان یعفور یعنی شیعیان اثنا عشری میباشد
دلیل دوم:شما گفتید که منظور از کلمه “شما”، ناصبی های منافق هستند و یه حدیث آورده اید،در حالی که اون حدیث،فقط یه خورده شبیه این حدیث هستش و تفاوت هایی هم دارند.
در بعضی احادیث گفته شده که امام مهدی هنگام ظهور،اسلام ناب(و تحریف نشده) را به مردم عرضه میکند ولی مردم( و حتی فقها) فکر میکنند که دین جدیدی است و به همین خاطر با امام مهدی مبارزه میکنند
مردم عادی و فقها،یه تصویر و تصوری از امام مهدی و دین اسلام در ذهنشون دارند ولی هنگام ظهور، مشاهده میکنند که امام مهدی و دین اسلام با آنچه از اسلام میشناختند جور در نمیاد و به همین خاطر سخنان امام مهدی را نمیتوانند تحمل کنند
کامنتم متاسفانه طولانی شد؛فقط میخوام بدونم شما این حرف هایی را که من زدم قبول دارید یا اینکه من تفسیر به رای کرده ام؟
در حد یه احتمال ،سخنان من میتونه درست باشه یا اینکه قطعا نادرسته؟
سلام علیکم
اینکه «شما» بگویند و مقصود کلیت امت باشد نه خود مخاطب مستقیم صنعت بسیار رایجی است که در عربی از آن به «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» تعبیر میکنند که در فارسی هم میگوییم «به در میگویم تا دیوار بشنود». در قرآن کریم هم این صنعت بسیار استفاده شده و قرآن خطاب به شخص پیامبر ص کرده (حتی نه خطاب به عموم مسلمانان یا خطاب «شما» و او را مواخذه ای کرده اما همه می فهمند که منظور شخص پیامبر ص نیست مانند:
(۳۳) الأحزاب : ۱ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقين
آیا کسی احتمال می دهد که پیامبر بخواهد از کفار و منافقین اطاعت کند؟!
ما یک حدیث را که می خواهیم بررسی کنیم باید آن را در مجموع احادیث و سخنان معصوم ع ببینیم نه کاملا مجزا.
کسی که مجموع احادیثی که این گونه خطابها را دارد دیده باشد برایش مثل روز روشن است که امثال ابن ابی یعفور مصداق کسانی که حضرت خطاب می کند نیست.
فقهایی هم که در برخی احادیث مذمت شده اند واضح است که متفاوتند با آن فقهایی که خود امام معصوم ع در جای دیگر تصریح کرد که آنان حجت من بر شمایند؟ در همین روایت معروف:
ْ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُم
فقها را دو دسته می کند و معلوم است که وقتی در حدیثی می فرماید فقهایی در مقابل امام زمان ع می جنگند آن فقهایی نیست که در این روایت آنها را بشدت تایید کرد و به مردم گفت به آنها مراجعه کنید
بله؛ این نکته هست که باید بقدری با کلام معصوم آشنا شویم که اگر امام زمان ع ظهور کرد این گونه نباشیم که وقتی با اسلام حقیقی مواجه شدیم بخاطر درک غلطی که از اسلام داریم آن اسلام حقیقی را انکار کنیم. اما اگر با استناد به این احادیث بخواهید نتیجه بگیرید هرکسی که فقیه است امروز درک غلطی از اسلام دارد و مقابل امام زمان می ایستد قطعا خلاف دهها بلکه صدها حدیث دیگر است
هر حدیثی رو که از زمین پیدا میکنی که نباید بهش اعتماد کنی که
احادیث را باید با عقل مون بسنجیم تا کذب یا راست بودنشون مشخص شه
این حدیث را جاعلان کارکشته جعل کرده اند تا بدین وسیله چهره علما را در بین مردم تخریب کنند
علما با امام زمان خواهند جنگید؟!!😏😏😏
اون کسی که این حدیث را جعل کرده خیلی کارش درسته
سلام علیکم
با عرض پوزش چند روز قبل مشکلی برای سایت پیش آمد که ناچار شدم از بک آپی که مربوط به حدود دو هفته قبل بود استفاده کنم و مطالب و پاسخهایی که از تاریخ ۲۹ شهریور به بعد نوشته شده بود همگی از بین رفت. لذا مجددا پاسخی به سوال فوق تقدیم میشود:
لزوما این طور نباشیم که حدیثی را نتوانستیم بفهمیم سریع متهم به جعلی بودن کنیم. همان طور که قبول یک حدیث دلیل می خواهد جعلی دانستنش هم دلیل می خواهد. دلیل جعلی بودن یا در سند است یا در دلالت. اگر حدیثی دلالت صحیح می تواند داشته باشد نمی توان به خاطر برداشت نادرستی که از آن شده آن را جعلی دانست.
سلام
سوال یک: آیا امام علی همزمان با ظهور امام مهدی رجعت میکنه یا بعد از مرگ امام مهدی؟
سوال دو: در بعضی از تفاسیر نوشته شده که انسان با اینکه از فرشته ها برتر است ولی با این حال خلیفه الله نیست،بلکه انسان خلیفه و جانشین نسناس در روی زمین است و انسان شایستگی جانشینی خداوند را ندارد. آیا این تفسیر غلطه؟
نظر شما درباره این تفسیر چیه؟من حس میکنم این تفسیر غلط باشه چون که انسان از جن برتره
سلام علیکم
سوال اول: نمیدانم
سوال دوم: بله. درست نیست. ذیل آيه ۳۰ سوره بقره (ِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ) در این باره بحث کرده ام