ترجمه
و هرکس از شما که خدا و رسولش را خاضعانه فرمان بَرَد و عمل صالحی انجام دهد، اجرش را دوبار به او میدهیم و برایش روزی ارزشمندی آماده کردهایم.
نکات ترجمه
«يَقْنُتْ»
برخی گفتهاند اصل ماده «قنت» ناظر به طاعت در دین است و به کسی که در راه دین استقامت و پایمردی دارد «قانت» گفته میشود: «وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ» (بقره/۲۳۸) (معجم مقاييس اللغة، ج۵، ص۳۱). و در همین راستا، برخی بر این باورند که «خضوع» دوام در طاعت است (مجمع البيان، ج۳، ص۶۸[۱]). اما به نظر میرسد تعبیر دقیقتر نظر کسانی است که گفتهاند که ماده «قنت» در اصل بر «اطاعت همراه با خضوع» دلالت دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۸۵) با این توضیح که «خضوع» فروتنی همراه با تسلیم بودن است؛ و «طاعت» عمل به وظیفهای که از روی رغبت و خضوع باشد؛ پس «قنوت» خضوعی نهفته که از دو کلمه مذکور شدیدتر است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۹، ص۳۵۹) البته این کلمه گاه در یکی از معانی طاعت، و یا خضوع به کار میرود، چنانکه در آیه «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (روم/۲۶) برخی «قانتون» را به معنای «خاضعون» و برخی به معنای «مطیعون» قلمداد کردهاند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۸۵)؛ هرچند برخی اصرار دارند که هر دو معنا در این ماده جمع است و اگر در یکی از این دو به کار رود از باب مجاز است؛ نه حقیقت. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۹، ص۳۵۹)
البته به طور اصطلاحی به دعای در حال ایستاده در نماز هم «قنوت» گفته میشود که این مطلب از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است. (مجمع البيان، ج۲، ص۶۰۱[۲]) و وجه تسمیه آن شاید همین طولانی بودن ایستادن در آن است. (مجمع البيان، ج۳، ص۶۸).
و جالب اینجاست که در عموم کاربردهای قرآنی این کلمه، این ماده ناظر به حالت خضوع مطیعانه در برابر خداوند اطلاق شده است[۳] و تنها در دو آیه است که قانت بودن در برابر غیر خداوند مطرح شده است. یکی آیه «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ» (احزاب/۳۱) است که صریحاً قانت بودن در برابر پیامبر ص است که قانت بودن در برابر وی عطف به قانت بودن در برابر خداوند شده است. دیگری آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ … فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ» میباشد که در ظهور اولیهاش این لفظ در قبال شوهر مطرح شده است؛ هرچند که چون صریحا متعلَقِ این قانت بودن معین نشده، این احتمال که اینجا هم همان قنوت در برابر خداوند (شبیه آیات ۱۷ سوره آل عمران و ۳۵ سوره احزاب) مد نظر باشد منتفی نیست.[۴]
این ماده جمعا ۱۳ بار در قرآن کریم به کار رفته که چنانکه مشاهده میشود دو مورد آن به صورت فعل ثلاثی مجرد (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ، احزاب/۳۱؛ اقْنُتي لِرَبِّك؛ مریم/۴۳) بوده و بقیه موارد به صورت اسم فاعل بوده است.
اختلاف قرائت
در این آیه در سه تعبیر زیر اختلاف قرائت است:
يَقْنُتْ/ تَقْنُتْ
تَعْمَلْ/ یَعْمَلْ
نُؤْتِها/ یُؤْتِها
اگرچه ترکیب اینها و نیز ترکیب این اختلاف با اختلاف قرائت در کلمه «یأت» در آیه قبل، بیش از ده صورت فرض دارد اما پشت سر هم و در سیر واحد، تنها به سه سیر قرائت شده است:
یَأتِ، يَقْنُتْ، تَعْمَلْ، نُؤْتِها: اکثر قرائات
یَأتِ، يَقْنُتْ، يَعمَل، يُؤتِها: اهل کوفه غير از عاصم (حمزه و کسائی از قراء سبعه، و خلف از قراء عشره، و اعمش از قرائات شاذه) همگی را با ضمیر مذکر غایب.
تَأتِ، تَقْنُتْ، تَعْمَلْ، نُؤْتِها: روح از یعقوب (از قراء عشره)، و زید، جحدری، اسواری (از قرائات شاذه)، همگی را با ضمیر مونث غایب، غیر از آخری.
در واقع، در سه کلمه اول، مواردی که به صورت مذکر قرائت شده، از لفظ «مَن» که ظاهرش مذکر غایب است تبعیت شده، و مواردی که به صورت مونث غایب قرائت شده، از معنا (که درباره زنان پیامبر است) تبعیت شده است. در مورد خدا هم یا به صورت غایب (اجر میدهد) آمده یا به صورت متکلم معالغیر، – اصطلاحا متکلم معظم لنفسه – (اجر میدهیم) آمده است. (مجمع البيان، ج۸، ص۵۵۴[۵]؛ البحر المحيط، ج۸، ص[۶]۴۷۳؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر)
در هر صورت به لحاظ معنا تفاوت مهمی ایجاد نمیشود.
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است: اجر آنها [= زنان پیامبر ص] دوبرابر است و عذاب هم دو برابر است, و همه اینها در آخرت است: هر طور که اجر باشد همان طور هم عذاب خواهد بود.
تفسير القمي، ج۲، ص۱۹۳
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ
أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَ الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ كُلُّ هَذَا فِي الْآخِرَةِ حَيْثُ يَكُونُ الْأَجْرُ يَكُونُ الْعَذَابُ.
۲) از امام حسن ع خطبهای طولانی بعد از پذیرش صلح روایت شده است که در فرازی از آن آمده است:
خداوند متعال در مورد زنان پیامبر صلی الله علیه و آله، برای نیکوکارشان دو اجر، و برای گناهکارشان وِزر و وبالی دو برابر قرار داد، به خاطر موقعیت آنها نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله؛ و نماز در مسجد رسول الله ص را معادل هزار نماز در سایر مساجد – غیر از مسجد خلیل خود ابراهیم در مکه [= مسجدالحرام] – قرار داد؛ و آن هم به خاطر موقعیت رسول الله ص بود نسبت به پروردگارش؛ …
الأمالي (للطوسي)، ص۵۶۴
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِيُّ بِالْكُوفَةِ وَ سَأَلْتُهُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسٍ الْأَشْعَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ كَثِيرٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع، عن الْحَسَنُ ع:
… جَعَلَ اللَّهُ (تَعَالَى) لِنِسَاءِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لِلْمُحْسِنَةِ مِنْهُنَّ أَجْرَيْنِ، وَ لِلْمُسِيئَةِ مِنْهُنَّ وِزْرَيْنِ ضِعْفَيْنِ، لِمَكَانِهِنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ جَعَلَ الصَّلَاةَ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ بِأَلْفِ صَلَاةٍ فِي سَائِرِ الْمَسَاجِدِ إِلَّا مَسْجِدَ خَلِيلِهِ إِبْرَاهِيمَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) بِمَكَّةَ، وَ ذَلِكَ لِمَكَانِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنْ رَبِّهِ.
۳) روایت شده است که کسی در محضر امام سجاد ع عرض کرد: شما خاندانی هستید که گناهان شما مورد مغفرت قرار گرفته است [یعنی اگر گناه کنید مجازاتی نمیشوید].
حضرت برآشفتند و فرمودند: جاری شدن آنچه خداوند در مورد همسران پیامبر ص جاری فرمود، در مورد ما سزاوارتر است از آنچه که تو در موردمان میگویی؛ ما چنین باور داریم که برای نیکوکار از ما پاداشی دو برابر است و برای بدکاران ما عذابی دو برابر است و آنگاه این دو آیه را قرائت فرمودند.
مجمع البيان، ج۸، ص۵۵۶
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّكُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مَغْفُورٌ لَكُمْ قَالَ فَغَضِبَ وَ قَالَ نَحْنُ أَحْرَى أَنْ يَجْرِيَ فِينَا مَا أَجْرَى اللَّهُ فِي أَزْوَاجِ النَّبِيِّ ص مِنْ أَنْ نَكُونَ كَمَا تَقُولُ إِنَّا نَرَى لِمُحْسِنِنَا ضِعْفَيْنِ مِنَ الْأَجْرِ وَ لِمُسِيئِنَا ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ ثُمَّ قَرَأَ الْآيَتَيْنِ.
تدبر
۱) «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ»
علت دو برابر شدن اجر زنان پیامبر ص – در صورتی که عمل صالح انجام دهند – چیست؟
الف. چون روابط اجتماعی انسان، آثار حقیقی در وجود او دارد (جلسه قبل، تدبر۲)؛ و آنها چون رابطه خاصی با پیامبر ص دارند، چنین اثری بر کارشان مترتب میشود. (همچنین، حدیث۲)
ب. چون آنها با عمل صالحشان، عملا رضایت و خشنودی رسول الله ص را هم به دست میآورند (البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۴) یعنی هر اقدام خوب آنها در آنِ واحد دو عمل محسوب میشود: یکی خود همان اقدام خوب، و دوم خشنود کردن رسول خدا ص.
ج. …[۷]
۲) «يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ … نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ»
چرا در آیه قبل، عبارت جزا دادن را غایب آورد «برایش عذاب دوچندان اضافه شود» اما در اینجا عبارت جزا دادن را به صورت متکلم آورد «اجرش را دوبار به او میدهیم»؟
الف. چون عذاب، از مقوله خوار کردن و دوری از خداوند است؛ اما پاداش، از مقوله قرب و کرامت یافتن در پیشگاه خداوند است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۰۸) یعنی در اولی گویی از خدا محجوب شدهاند و خدا را با ضمیر غایب مواجه میشوند؛ اما در دومی به قرب خدا رسیده و رودرو از خدا پاداش میگیرند.
ب. …
۳) « وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَريماً»
چرا بعد از اینکه به اجر دوبرابر اشاره کرد، باز از «رزق کریم» سخن گفت؟
الف. شاید بدین جهت که اساساً مساله زنان پیامبر این بود که امکانات بیشتری میخواستند. خدا دادن آن امکانات را با تعبیر «زینت» دنیا نفی کرد؛ اما به جای آن به آنها وعده «رزق کریم» داد. (ایستاده در باد، ص۲۶۱)
در واقع، «زینت» یک زیباییای است که اضافی است و جزء خود شیء نیست (توضیح در جلسه ۵۰ http://yekaye.ir/15-11-hood/ و تدبر۳و۴ جلسه۱۵۰ http://yekaye.ir/al-anam006-043/ )؛ اما «رزق» آن نیاز واقعیای است که رشدی را در رزقگیرنده سبب میشود؛ و آنها اگر از زینت دنیا (که هم موقت است و هم اضافی) صرفنظر کنند، رزق کریم (که چون «رزق» است نیاز واقعی و رشددهنده است و چون «کریم» است همیشگی است) به آنها داده میشود.
ب. در آیه قبل، فقط از ارتکاب «فاحشه مبینه» سخن گفت، لذا فقط «دو برابر شدن عذاب» را مطرح کرد؛ اینجا هم از «خاضعانه فرمانبردار خدا و رسول بودن» سخن گفت و هم از «عمل صالح»، لذا علاوه بر «دو برابر شدن پاداش»، برخورداری از «رزق کریم» را هم مطرح کرد.
ج. …
۴) «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً»
«قنوت» (يَقْنُتْ مِنْكُنَّ) را به معنای اطاعتی که با خضوع و تسلیم همراه باشد دانستهاند. دیگر چرا بعدش تعبیر «عمل صالح» را افزود؟
الف. شاید میخواهد نشان دهد که این اطاعت صرفا یک اطاعت کورکورانه و بیمنطق نیست؛ بلکه اطاعتی است که با انجام کار شایسته همراه است. [یعنی کسی نمیتواند به بهانه اطاعت از خدا و رسول، عملی را که عقل به ناشایست بودنش اذعان دارد، انجام دهد؛ همچنین نگاه کنید به آیه۲۸ سوره اعراف، بویژه به مطلب جلسه۲۴۸، تدبر۵ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-28/ ]
ب. …
۵) «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَريماً»
جمعبندیای از چهار آیه قبل
در آیات ۲۸ و ۲۹ دوگانه «دنیاطلبی» یا «ترجیح خدا و رسول و آخرت همراه با نیکوکاری» را مطرح کرد.
در دو آیه ۳۰ و ۳۱ هم دوگانه «زشتکاری» یا «فرمانبرداری و عمل صالح» را طرح نمود.
در این دوگانه اخیر چه نکته اضافهای است که علیرغم دوگانه اول، این را هم مطرح فرمود؟
الف. این دو آیه اخیر را میتوان شرح عبارت تکمیلیِ «خدا برای نیکوکارانتان اجر عظیمی مهیا کرده» از دوگانه اول دانست. (المیزان، ج۱۶، ص۳۰۸) در واقع خدا در آیه ۲۹ بعد از اینکه گزینه دوم (ترجیح خدا و رسول و آخرت) را مطرح کرد، عبارت فوق را در تکمیل آن اضافه نمود و با به کار بردن تعبیر «نیکوکار از شما» به جای «شما» نشان داد که صرف اینکه همسری با رسول الله را برگزینند کافی نیست (جلسه ۵۱۹، تدبر۴). آنگاه در این دو آیه نشان میدهد که این نیکوکار بودن یا نبودن، در گروی چیست.
ب. در گام اول، دوگانهای را مطرح کرد: «دنیاطلبی» یا «ترجیح خدا و رسول و آخرت». اکنون که ظاهرا گزینه دوم (ترجیح پیامبر) را برگزیدهاند، دوگانه دیگری را مطرح کرد: التزام عملی به این ترجیح، که صداقتِ آنها را نشان میدهد و نتیجهاش دو برابر پاداش گرفتن است؛ یا زشتکاری و مخالفت عملی با این ترجیح، که نفاق آنها را نشان میدهد و نتیجهاش دو برابر شدن عذاب است.
ج. در گام نخست، مساله این است که آنها همسری پیامبر را برمیگزیند یا خیر؛ در گام دوم نشان میدهد که این برگزیدن، ثمرهاش این است که تنها ظرفیت دوبرابر در آنها ایجاد میکند؛ و به خود آنها بستگی دارد که این ظرفیت را در مسیر ثواب قرار دهند یا عذاب. (جلسه قبل، تدبر۵)
د. …
[۱] . أصل القنوت دوام الطاعة و منه القنوت في الوتر لطول القيام فيه.
[۲] . القنوت: هو الدعاء في الصلاة حال القيام. و هو المروي عن أبي جعفر و أبي عبد الله (عليهما السلام).
[۳] . این موارد عبارتند از:
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (بقره/۱۱۶)
قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ (بقره/۲۳۸)
الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ (آل عمران/۱۷)
يا مَرْيَمُ اقْنُتي لِرَبِّكِ (آل عمران/۴۳)
إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ (نحل/۱۲۰)
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (روم/۲۶)
إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ … أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (احزاب/۳۵)
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ (زمر/۹)
عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً (تحریم/۵)
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي … كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (تحریم/۱۲)
[۴] . جالب اینجاست که آیه «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ» هم در خصوص زنان پیامبر ص است؛ و میتواند مصداقی از قانت بودن زن در برابر شوهر هم در آن لحاظ شده باشد. همچنین آیه ۹ سوره زمر ظهور اولیهاش قانت بودن در برابر خداوند است؛ اما اگر کسی بگوید قانت بودن ناظر به شوهر در آن مد نظر است، باز در جایی است که شوهر مذکور، پیامبر ص است.
[۵] . و قرأ أهل الكوفة غير عاصم «وَ مَنْ يَقْنُتْ» و «يعمل صالحا يؤتها» الجميع بالياء و قرأ روح و زيد «من تأت» و «من تقنت» و «تَعْمَلْ» كلها بالتاء «نُؤْتِها» بالنون؛ و الباقون «مَنْ يَأْتِ» و «مَنْ يَقْنُتْ» بالياء و «تَعْمَلْ» بالتاء و «نُؤْتِها» بالنون
[۶] . قرأ الجمهور: و من يَقْنُتْ بالمذكر، حملا على لفظ من، و تعمل بالتاء حملا على المعنى. نُؤْتِها: بنون العظمة. و قرأ الجحدري، و الأسواري، و يعقوب، في رواية: و من تقنت بتاء التأنيث، حملا على المعنى، و بها قرأ ابن عامر في رواية، و رواها أبو حاتم عن أبي جعفر و شيبة و نافع. و قال ابن خالويه: ما سمعت أن أحدا قرأ: و من يقنت، إلا بالتاء. و قرأ السلمي، و ابن وثاب، و حمزة، و الكسائي: بياء من تحت في ثلاثتها. و ذكر أبو البقاء «أن بعضهم قرأ: و من يقنت بالياء، حملا على المعنى، و يعمل بالياء حملا على لفظ من قال فقال بعض النحويين: هذا ضعيف، لأن التذكير أصل لا يجعل تبعا للتأنيث، و ما عللوه به قد جاء مثله في القرآن، و هو قوله تعالى: خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا». انتهی
[۷] . البته توجه شود که این دو برابر شدن اجر یا عذاب تنها اختصاص به زنان پیامبر ندارد؛ اما ممکن است منطق واحدی بر این دو برابر شدنها حاکم باشد و ممکن است نباشد. نمونههایی از این دو برابر شدنها:
ذَكَرَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْأَغْنِيَاءَ وَ وَقَعَ فِيهِمْ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اسْكُتْ! فَإِنَّ الْغَنِيَّ إِذَا كَانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: «وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُون (تفسير القمي، ج۲، ص۲۰۴)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ وَصَلَ قَرِيباً بِحَجَّةٍ أَوْ عُمْرَةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَجَّتَيْنِ وَ عُمْرَتَيْنِ وَ كَذَلِكَ مَنْ حَمَلَ عَنْ حَمِيمٍ يُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَيْنِ. (الكافي، ج۴، ص۱۰)
بازدیدها: ۴۸