۲۰ ربیعالثانی ۱۴۴۵
ترجمه
همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛
اختلاف قرائت
أنَّا / إنَّا / أنّـِا / أنّى
در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و برخی از قراء عشر (ابوجعفر، و یعقوب در روایت رویس از وی در حالت ابتدا) و اربعه عشر (حسن بصری) و برخی قراءات غیرمشهور (شیبه، و قاسم)؛ به صورت «إنَّا» قرائت شده است که در این صورت از ابوعلی نقل شده که در این صورت تفسیری برای نگاه کردن به طعام است؛ و برخی هم آن را جمله استینافی گرفتهاند.
در روایات مشهور از قرائات اهل کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و برخی دیگر از قراءات عشر (خلف، و یعقوب در روایت رویس از وی در حالت وصل) و اربعه عشر (اعمش) و برخی قراءات غیرمشهور (اعرج و ابن وثاب) به صورت «أنَّا» (با فتح همزه) قرائت شده است، که یا لام تعلیل در تقدیر است و تقدیر کلام این بوده «لأنا»؛ یا بدل است، یعنی آیه بدین معنا باشد که: انسان به طعام خودش بنگرد، انسان بنگرد که ما چگونه آب را نازل کردیم و …؛ که البته در این بدل بودن برخی مناقشه کردهاند، و بدان مناقشه پاسخ داده شده است (المحرر الوجيز، ج۵، ص۴۳۹[۱])؛ و ظاهر پاسخ آنها این است که بدل را بدل کل از کل دانستهاند در حالی که اغلب بر این باورند که این بدل[۲]، بدل اشتمال است شبیه آیات «وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ» (کهف/۶۳)، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، قِتالٍ فِيهِ» (بقرة/۲۱۷) و «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ؛ النَّارِ» (بروج/۴-۵)، بدین بیان که ریزش آب و … اموری است که سبب اخراج طعام، و لذا مشتمل بر آن است (در این حالت تعبیر «إلی طعامه» به معنای «إلی کون طعامه و حدوثه» میباشد) (مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۶۷[۳]؛ البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۱۰[۴]).
البته در چهار طریق از طرق روایت شعبه از عاصم (یعنی طرق صرصری و ملطی و عنبری و بصری) و نیز قرائتی غیرمشهور (از امام حسین ع) به صورت «أنّـِا» یعنی با فتح همزه و اماله نون قرائت شده است که به معنای «کیف: چگونه» میباشد شبیه آیه «أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَة» (انعام/۱۰۱)؛ در این حالت معنای آیه این است که: انسان به طعام خویش بنگرد که چگونه آب را ریختیم …؛ و در همین راستا، از ابن عطیه روایت شده که قراءاتی به صورت «أنّى» بدون اماله هم وجود دارد.
معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۱۱-۳۱۲[۵]؛ المغنی فی القراءات، ص۱۸۹۱[۶]؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۶۷[۷]؛ مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج۳۱، ص۵۹[۸]؛ البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۱۰[۹]
نکات ادبی
صَبَبْنَا / صَبًّا
قبلا بیان شد که ماده «صبب» در اصل بر ریختن چیزی دلالت دارد؛ و برخی تاکید کردند که ریختن و رها کردنی است که از بالا انجام شود. کاربرد آن در مورد ریختن آب بسیار متداول است: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/۱۹) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/۴۸) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/۲۵)؛ و در آیه «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ» (فجر/۱۳) کلمه فروریختن برای نزول عذاب، حکایتگر شدت نزول عذاب میباشد.
جلسه ۸۸۴ https://yekaye.ir/al-fajr-89-13/
همچنین بیان شد که تفاوتش با ماده «سکب» (وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ؛ واقعه/۳۱) در این است که ماده «صبب» برای ریختن یک دفعه است؛ اما ماده «سکب» برای ریختن مستمر؛ لذا وقتی میخواهند چیزی را در قالب بریزند تعبیر «صب» استفاده می کنند نه «سکب».
جلسه ۹۹۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
الْماءَ
قبلا بیان شد که در اینکه اصل کلمه «ماء» از چیست اغلب قریب به اتفاق اهل لغت بر این باورند که اصل این ماده «موه» بوده است که هاء آن به همزه تبدیل شده است؛ به قرینه اینکه تصغیر آن «مُوَيْه»، و جمع آن «مِيَاه» است و نیز به چیزی که به آن منسوب باشد نهتنها «مائی» بلکه «ماهی» و «ماوی» و به رنگ آب «موهَة» میگویند؛ هرچند که مرحوم مصطفوی با این تحلیل مخالف است و اصل این کلمه را برگرفته از زبانهای عبری و سریانی میداند (آب در عبری «می» و در سریانی «میا» گفته میشود) که این کلمه به صورت «ماء» در زبان عربی تبدیل شده و بر این باورست که همزه آن بوده که در برخی از کلمات به هاء تبدیل شده است و معتقد است آنچه در زبان عربی شایع است تبدیل همزه به هاء است نه بالعکس؛ که البته این سخن اخیر ایشان موارد نقضی دارد و باید گفت که هرچند ورود اصل این کلمه از زبانهای عبری و سریانی بعید نیست، اما در هر صورت در زبان عربی با آن به صورت ماده «موه» معامله کردهاند چنانکه نه تنها تصغیر و جمع و صفت منسوب از آن ساختهاند بلکه آن را به صورت فعل هم به کار بردهاند چنانکه برای داخل شدن کشتی در آب تعبیر يقال «مَاهت السّفينةُ؛ تَمُوه و تَمَاه» به کار میبرند و حتی فعل متعدی از آن هم ساختهاند چنانکه «مَوَّهَ» و «أَمْهَى» را برای آب دادن به چیزی یا کسی به کار بردهاند؛ ویا کلمه «ماویة» را برای آینه (از این جهت که در قدیم از آب به عنوان آینه استفاده می کردند) [و ظاهرا به تبع آن برای «سنگ بلور»] به کار میبردهاند. و علاوه بر این در گویشهای مختلف عرب این کلمه علاوه بر «ماء» به صورتهای «ماءة» و «ماة» هم تلفظ میشده است.
در هر صورت اصل این ماده را به معنای هر چیزی که مایع باشد و منحصر در آب خالص نیست [که آیاتی مانند «أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهينٍ» (مرسلات/۲۰) و «خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ» (طارق/۶) که به منی هم ماء اطلاق شده میتواند موید این برداشت باشد؛ مگر اینکه این اطلاقات را مجازی بگیریم] و به تعبیر دیگر معنای محوری این ماده عبارت است از رقت جرم چیزی همراه با صفای آن و نیز سیلان داشتنش.
در قرآن کریم از این ماده فقط همین کلمه «ماء» به کار رفته است؛ که اگرچه در اغلب کاربردهایش در خصوص همین آب معمولیای است که میشناسیم، اما ظاهرا در برخی آیات معانی عمیقتری میز مد نظر بوده که گویی این آب متعارف صرفا تجلیای از یک حقیقت ماورایی عظیم میباشد؛ چنانکه در جایی عرش خداوند را بر آب می داند و این مساله را در عرض آفرینش آسمانها و زمین مطرح کرده؛ و فلسفه همه اینها را آزمودن انسانها معرفی نموده است «وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (هود/۷) و در عرصههای آخرت – چه برای بهشتیان و چه برای جهنمیان – «ماء»ای هست: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ … كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/۱۵) یعنی هم بهشتیان با آبهایی دمخورند همانند این آیه که در وصف جایگاه اصحاب یمین از آبی همواره ریزان سخن میگوید: «وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ» (واقعه/۳۱) و جهنمیان از بهشتیان از آبی که به آنها داده شده طلب میکنند «وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ» (اعراف/۵۰) و هم در خود جهنم هم آبهایی هست که با آن نهتنها جهنمیان عذاب میشوند (سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ)، بلکه برای رفع عطش خود نیز از آنها مینوشند: «مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَديدٍ» (ابراهیم/۱۶) «وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» (کهف/۲۹). اینها نشان میدهد که چه بسا آیهای که آفرینش هر چیز زندهای را از «ماء» معرفی کرده: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُون»َ (انبیاء/۳۰)، اگرچه ممکن است به همین آب ظاهری اشارهای داشته باشد، اما چهبسا به یک حقیقت دیگر هم اشاره دارد؛ یعنی شاید از جنس همان مائی است که عرش خدا بر آن است؛ یا آن مائی که از مهمترین نعمتها و نقمتهای اخروی است.
جلسه ۹۹۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
حدیث
ذیل آیه «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» (واقعه/۶۹) (جلسه ۱۰۳۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/) احادیثی گذشت که همه آنها به اینجا نیز مرتبط است.
همچنین مراجعه کنید به:
جلسه ۳۹، حدیث۱ https://yekaye.ir/18-23-al-muminoon/
جلسه ۲۰۳، احادیث۱ و ۲ https://yekaye.ir/al-furqan-025-48/
جلسه ۷۰۹، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-fater-35-9/
جلسه ۷۲۷، حدیث۲ https://yekaye.ir/al-fater-35-27/
جلسه ۹۹۸، حدیث۲ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
تدبر
در این آیه، تعدد قرائات مربوط به عبارت «انّا»، وجود کلمه «ماء»، استفاده از ماده «صبب» برای نزول، و نهایتا آوردن مفعول مطلق «صبا» ظرفیتهای معنایی متعددی را برای آیه ایجاد کرده است که موجب شده مترجمان و مفسران معانی متعددی از این آیه برداشت کنند، که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱) «أَنَّا صَبَبْنَا …»
بر اساس سه قرائتی که از کلمه «انّا» در این آیه وجود دارد (أنّا، إنّا، أنّی) (توضیح در اختلاف قراءات گذشت)، نسبت این آیه با آیه قبل (توصیه به اینکه انسان به طعامش بنگرد) دست کم چند حالت میتواند داشته باشد:
الف. بر اساس قرائت إنّا:
الف.۱. این آیه جمله استینافی است؛ یعنی مطلب جدیدی آغاز شده است.
الف.۲. این جمله (و جملات بعدی) حالت تفسیری برای جمله قبل دارد؛ یعنی در آیه قبل به انسان توصیه شد که به طعام خویش بنگرد؛ و اکنون توضیح میدهد که اگر بنگرد این ابعاد را متوجه خواهد شد.
الف.۳. …
ب. بر اساس قرائت «أنَّا»:
ب.۱. لام تعلیل در تقدیر است و تقدیر کلام این بوده «لأنا»، یعنی میفرماید: «انسان به طعامش بنگرد؛ زیرا کها ما آب را ریختیم …».
ب.۲. جمله جدید (و توضیحاتی که در آیات بعد میآید) بدل است، بدل اشتمال از طعام؛ بدین بیان که ریزش آب سبب اخراج طعام است، و لذا مشتمل بر آن است؛ پس اینکه گفتهاند «انسان به طعامش بنگرد» یعنی به وجود و آنچه مایه حدوث این طعام شده است (ریزش باران و شکافته شدن زمین و …) بنگرد.
ب.۳. …
ج. بر اساس قرائت «أَنَّى»، به معنای «کیف» است:
ج.۱. این آیات تفسیری است برای چگونگی نگاه کردن انسان به طعامش؛ میگوید انسان به طعامش بنگرد؛ تا ببیند که چگونه آب را ریختیم و … (كه چگونه ما آب (باران را) فرو ريختيم، مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج۱۵، ص۴).
ج.۲. …
۲) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»
چرا با اینکه در قرآن کریم غالبا برای ریزش باران از ماده «نزول» استفاده میشود این بار از ماده «صبب» استفاده کرد؟
الف. تاکید بر فراوان بودن آبی که ریخته میشود (ترجمههای: انصاریان، انصاری، برزی، تشکری، صفارزاده، گرمارودی، مجد، مکارم؛ و تفاسیر: بیان السعاده، ج۱۴، ص۴۴۰؛ جوامع الجامع، ج۶، ص۵۶۴؛ تفسير عاملي، ج۸، ص۴۸۰).
ب. تاکید بر یکدفعه ریختن آب است؛ که در این صورت، قرینهای میشود که مقصود لزوما و منحصرا بارش باران نیست؛ بویژه که طبق برخی از احادیث، نکته مهم بارش باران از ابر، تدریجی و قطرهقطره بودنش است (ذیل «وَ اللَّهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَيِّتٍ» (فاطر/۹)، که در جلسه ۷۰۹، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-fater-35-9/ گذشت)؛ که این ظرفیت معانی جدیدی برای آیه میآورد؛ از جمله معنای القای دفعی علم به افراد مستعد (توضیح بیشتر در تدبر ۳.ج)
ج. …
۳) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ …»
مقصود از کلمه «ماء» در این آیه چیست؟
الف. مقصود، آب باران باشد، و این برداشت اولیهای است که اکثریت مترجمان و مفسران داشتهاند (مثلا ر.ک: ترجمههای فولادوند[۱۰]، آیتی[۱۱]، بروجردی[۱۲]، حلبی[۱۳]، رضایی[۱۴]، کاویانپور[۱۵]، ترجمه رهنما، ج۴، ص۴۸۶[۱۶]، تفسير نسفى، ج۲، ص۱۱۳۸[۱۷])
البته با توجه به نکتهای که در بند ب از تدبر قبل بیان شد، میتواند معانی دیگری نیز مد نظر باشد؛ از جمله:
ب. چهبسا مقصود هرگونه بارشی باشد که از بالا فرو میریزد؛ که شاید بخاطر این توجه بسیاری از مترجمان از تعبیر «آب» استفاده کرده و اشاره ای به ابر یا باران نکردهاند، و برخی این عام بودن را توضیح دادهاند که:
ب.۱. شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مىشود (تفسير نور، ج۱۰، ص۳۸۸)
ب.۲. اشاره به انواع تنوع در بارش است، به شكل باران و برف و تگرگ (ترجمه مشکینی).
ج. با توجه به آیات بعد که به تاثیر این آب در روییدن گیاه اشاره میکند، چهبسا اشاره به هرگونه آبی است که در زمین جاری میشود، چرا که آب چشمهها و نهرها و رودها و آبهای زیرزمینی هم عموما از آب باران است (الميزان، ج۲۰، ص۲۰۹[۱۸]).
د. چهبسا با انضمام به این آیه: «جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ» (انبیاء/۳۰)، اشاره به هر امری است که حیات را در زمین جاری و ساری کند؛ آنگاه:
د.۱. بر این اساس و متناسب با حدیثی که در آیه قبل، مصداق طعام را علمی که انسان دریافت میکند دانست (جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/)، اینجا نیز این احتمال مطرح شده که مقصود علومی است که از جانب خداوند افاضه شده است (بحار الأنوار، ج۲، ص۹۶[۱۹])؛ که اگر افاضه آن به قلب پیامبر ص و اهل بیت ع را در نظر بگیریم وجه کاربرد ماده «صبب» که دلالت بر نزول دفعی دارد آشکارتر میشود (ر.ک: تدبر۲.ب).
د.۲. …
۴) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»
چرا در این آیه و به گفتن «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ» بسنده نکرد، مفعول مطلق (صَبًّا) آورد؟ و با آوردن آن بر چه نکتهای میخواهد تأکید کند؟
مترجمان و مفسران با توجه به ذهنیتی که در برابر این پرسش داشتهاند، ترجمههای مختلفی از آیه ارائه دادهاند. بسیاری فقط به این اشاره کردهاند که میخواهد بر نحوه خاص بودن آن تأکید کند؛ یعنی میفرماید: مایيم كه آب را از آسمان به نحو مخصوصى فرو ريخته و ميريزيم (تفسیر آسان، ج۱۸، ص۱۳۳)؛ ولی برخی سعی کردهاند این خاص بودن را هم توضیح دهند؛ و آن را عبارت دانستهاند از:
الف. به اشکال مختلف بودن: «ما آب را به ريزش خاصى فرو ريختيم، [به شكل باران و برف و تگرگ] (ترجمه مشکینی).
ب. عبرتانگیز بودن: «ما آب را بريختيم ريختنى عبرت انگيز» (ترجمه پاینده).
ج. شدید و عجیب بودن: «همانا ما از بالا باران را بزمين ريختيم ريختنى شديد و عجيب» (ترجمه خسروی).
د. مجهول بودن کیفیتش بر آدمیان: «اين ما بوديم كه آب را به كيفيتى كه انسانها خبر ندارند از آسمان فرستاديم» (ترجمه تفسیر المیزان).
ه. به قدرت الهی بودن: «در حقيقت ما به قدرت كامله خودمان باران را از ابرها به كثرت روى زمين بارانيديم» (ترجمه نوبری).
و. تأکید بر عوامل نزول باران: «ما از ابر با فشارهاى باد و هوا و … آب باران بر آن فرو ريختيم» (حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، ج۷، ص۱۷۴).
ز. منظم بودن نزول: «ما ريختيم آب را از ابرها ريزشى منظم» (ترجمه یاسری).
ح. در حد ضرورت بودن: «باران را در حد ضرورت فرو باريديم» (ترجمه طاهری).
ط. سودمند بودن برای بشر: «(ببيند) محقّقا ما آب (باران) را (از ابر) ريختيم ريختنى با نفع و سود» (ترجمه فيض الاسلام، ج۳، ص۱۱۸۰).
ی. …
تکمله
درباره ثمرات و فواید مترتب بر باران و نعمت بودن آن قبلا ذیل آیات زیر بحثهایی مطرح شد که عمده آنها را در همین جا نیز میتوان در نظر گرفت و دوباره تکرار نمیکنیم:
«وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون» (جلسه ۳۹ http://yekaye.ir/18-23-al-muminoon/)
«وَ هُوَ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ و أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» (جلسه ۲۰۳ http://yekaye.ir/al-furqan-025-48/)
«وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَ» (جلسه ۲۶۰ http://yekaye.ir/al-hegr-15-22/)
«… وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ» (جلسه ۳۱۰ http://yekaye.ir/al-hajj-22-5/)
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَیءٍ مُقْتَدِراً» (جلسه ۶۲۶ http://yekaye.ir/al-kahf-18-45/)
«وَ اللَّهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُور» (جلسه ۷۰۹ https://yekaye.ir/al-fater-35-9/)
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ» (جلسه ۷۲۷ http://yekaye.ir/al-fater-35-27/)
«وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ» (جلسه ۷۸۱ https://yekaye.ir/ya-seen-36-33/)
«وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ» (جلسه ۹۹۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/)
«أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» (جلسه ۱۰۳۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/)
[۱] . و قرأ عاصم و حمزة و الكسائي: «أنّا صببنا» بفتح الألف على البدل و هي قراءة الأعرج و ابن وثاب و الأعمش، ورد على هذا الإعراب قوم بأن الثاني ليس الأول و ليس كما ردوا لأن المعنى: فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إلى إنعامنا في طعامه فترتب البدل و صح، «و أنا» في موضع خفض، و قرأ الجمهور: «إنا» بكسر الألف على استئناف تفسير الطعام، و قرأ بعض القراء: «أنى» بمعنى كيف ذكرها أبو حاتم.
[۲] . یادآوری میشود که بدل بر چهار قسم است: بدل مطابق، بدل بعض از کل، بدل اشتمال، و بدل بماین، که این چهارمی خود بر سه قسم است: غلط، نسیان، و اضراب.
[۳] . الحجة: قال أبو علي من كسر كان ذلك تفسيرا للنظر إلى طعامه كما أن قوله «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ» تفسير للوعد و من فتح فقال أنا فالمعنى على البدل بدل الاشتمال لأن هذه الأشياء مشتملة على كون الطعام و حدوثه فهو من نحو «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ» و «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ» و قوله «وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ» لأن الذكر كالمشتمل على المذكور و معنى «إِلى طَعامِهِ» إلى كون طعامه و حدوثه و هو موضع الاعتبار.
[۴] . فالكسر على الاستئناف في ذكر تعداد الوصول إلى الطعام، و الفتح قالوا على البدل، ورده قوم، لأن الثاني ليس الأول. قيل: و ليس كما ردوا لأن المعنى: فلينظر الإنسان إلى إنعامنا في طعامه، فترتب البدل و صح. انتهى. كأنهم جعلوه بدل كل من كل، و الذي يظهر أنه بدل الاشتمال. و قراءة أبي ممالا على معنى: فلينظر الإنسان كيف صببنا.
[۵] . قرأ الأعرج وابن وثاب والأعمش وخلف وحمزة والكسائي وعاصم «أنا…» بفتح الهمزة ، على تقدير لام العلة، أي لأنا، أو هو بدل اشتمال من طعامه؛ على جعل صب الماء سببا في إخراج الطعام، فهو مشتمل عليه.
وقرأ رويس عن يعقوب بفتح الهمزة في حال الوصل بما قبلها «…. إلى طعامه ، أنا …»
وقرأ ابن كثير وأبو عمرو وابن عامر ونافع وأبو جعفر والحسن البصري وشيبة «إنا صببنا» بكسر الهمزة على الاستئناف.
. وكذلك جاءت قراءة رويس «إنا» بكسرها في الابتداء.
. وقرأ الحسين بن علي «أنّـِا» بفتح الهمزة وإمالة النون على معنى كيف. قال ابن خالويه : «أنَّى صببنا الماء، بفتح الألف والإمالة، سمعت ابن الأنباري يحكيها». وقال أبو حيان: وقراءة «أنّى» ممالاً ، على معنى : فلينظر الإنسان كيف صببنا.
. وذكر ابن عطية قراءة «أنّى» عن بعض الناس من غير إمالة.
[۶] . القراءة المعروفة: «إِنَّا صَبَبْنَا» بکسر الهمزة، و فتح النون.
کوفی غیر قاسم: بفتح النون و الهمزة.
الصرصری و الملطی و العنبری و البصری کلهم عن أبی بکر عن عاصم: «أنی صببنا» بفتح الهمزة و أمالة النون علی وجه [الإستفهام]، و هی قراءة الحسین بن علی عنه.
[۷] . قرأ أهل الكوفة أنا صببنا بالفتح و الباقون بالكسر.
[۸] . المسألة الثانية: قرئ (إنا) بالكسر، و هو على الاستئناف، و أنا بالفتح على البدل من الطعام و التقدير فلينظر الإنسان إلى أنا كيف صببنا الماء قال أبو علي الفارسي: من قرأ بكسر إنا كان ذلك تفسيرا للنظر إلى طعامه كما أن قوله: لَهُمْ مَغْفِرَةٌ [الأنفال: ۷۴] تفسير للوعد، و من فتح فعلى معنى البدل بدل الاشتمال، لأن هذه الأشياء تشتمل على كون الطعام و حدوثه، فهو كقوله: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، قِتالٍ فِيهِ [البقرة:۲۱۷] و قوله: قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ؛ النَّارِ [البروج: ۴، ۵].
[۹] . و قرأ الجمهور: إنا بكسر الهمزة و الأعرج و ابن وثاب و الأعمش و الكوفيون و رويس: أَنَّا بفتح الهمزة و الحسين بن عليّ رضي اللّه تعالى عنهما: أني بفتح الهمزة مما لا.
[۱۰] . كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم.
[۱۱] . ما باران را فرو باريديم، باريدنى.
[۱۲] . ما آب باران را از ابر فرو ريختيم.
[۱۳] . ما آب را [از ابرها] فرو ريختيم فرو ريختنى.
[۱۴] . كه ما آب را با بارشى فرو ريختيم.
[۱۵] . ما آب باران بر زمين فرو ريختيم.
[۱۶] . همانا ما آب (باران) را فرو ريختيم.
[۱۷] . كه ما آب باران را فرو بارانيديم
[۱۸] . و بالجملة قوله: «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» الصب إراقة الماء من العلو، و المراد بصب الماء إنزال الأمطار على الأرض لإنبات النبات، و لا يبعد أن يشمل إجراء العيون و الأنهار فإن ما في بطن الأرض من ذخائر الماء إنما يتكون من الأمطار.
[۱۹] . المحاسن: أَبِي عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ مِمَّنْ يَأْخُذُهُ. بيان: هذا أحد بطون الآية الكريمة و على هذا التأويل المراد بالماء العلوم الفائضة منه تعالى فإنها سبب لحياة القلوب و عمارتها و بالأرض القلوب و الأرواح و بتلك الثمرات ثمرات تلك العلوم.
بازدیدها: ۳۸