ترجمه
بگو چه کسی حرام کرد زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورد و روزیهای پاکیزه را؛ بگو آن برای کسانی است که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا، و به طور خالص [برای آنهاست] در روز قیامت؛ این گونه آیات را برای جماعتی که بدانند به تفصیل بیان میکنیم.
نکات ترجمهای و نحوی
«وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»:
کلمه «طیبات» عطف به کلمه «زینت» است و حرف «من»، من بیانیه است یعنی «طیبات از روزیها» که به معنای «روزی طیب و پاک» میباشد.
«هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ»:
عبارت «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» جار و مجروری است که سه گونه تحلیل نحوی برای آن ممکن است (مجمع البيان، ج۴، ص۶۳۹):
میتوان آن را وابسته به فعل «آمنوا» دانست، که آنگاه معنای عبارت چنین میشود: (آن برای کسانی است که در زندگی دنیا ایمان آوردهاند)؛
و میتوان آن را ظرف برای جمله «هی للذین آمنوا» (یا به عبارت فنیتر، ظرف متعلق به فعل محذوفی که عبارت «للذین آمنوا بدان متعلق است) دانست که معنای جمله چنین میشود: (آن برای مومنان است در زندگی دنیا)؛
و میتوان آن را حال دانست برای جمله «هی للذین آمنوا» (یا به عبارت فنیتر، حال برای فعل یا عامل محذوفی که عبارت «للذین آمنوا» بر آن دلالت میکند) که در این صورت معنای جمله چنین میشود (آن برای مومنان است در حالی که در زندگی دنیا بسر میبرند)
و «خالِصَةً»: حال برای عبارت پیش از خود میباشد؛ و «يَوْمَ الْقِيامَة» ظرف برای آن، و معنای عبارت چنین میشود (در حالی که خالص برای آنان است در روز قیامت).
برخی از مترجمان این جمله را به صورت «آنها در آخرت مخصوص كسانى است كه در دنيا ايمان آوردهاند» ترجمه کردهاند (سید علی اکبر قرشی در تفسیر احسنالحدیث) که این ترجمه در صورتی درست است که «خالصة» به صورت «خالصةٌ» باشد؛ یعنی عبارت «خالصة» را خبر برای «هی» در نظر بگیریم؛ که اگرچه در قرائت حفص از عاصم به صورت «خالصةً» خوانده شده، اما در قرائات دیگر (مانند قرائت نافع یا ابنعباس) به صورت «خالصةٌ» هم قرائت شده است. (مجمع البيان، ج۴، ص۶۳۸؛ إعراب القرآن (للنحاس)، ج۲، ص۵۱)
حدیث
۱) امیرالمومنین هنگامی که محمد بن ابیبکر را به حکومت مصر فرستاد نامهای برای او و اهل مصر نوشت. در فرازی از این نامه آمده است:
… و بدانید ای بندگان خدا که همانا تقواپیشگان هم خیر فوری را به دست آوردند و هم خیر آینده را؛
با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند ولی اهل دنیا با آنها در آخرتشان شریک نشدند؛
خداوند از دنیا آنچه به قدر کفاف آنهاست برایشان مباح کرد و با آن بینیازشان ساخت که خداوند عز و جل می فرماید «بگو چه کسی حرام کرد زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورد و روزیهای پاکیزه را؛ بگو آن برای کسانی است که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا، و به طور خالص [برای آنهاست] در روز قیامت؛ این گونه آیات را برای جماعتی که بدانند به تفصیل بیان میکنیم.»
در دنیا سکونت گزیدند با بهترین آنچه سکونت گزیده شده؛ و خوردند از بهترین آنچه خورده شده؛ و ازدواج کردند به بهترین وجه ازدواج؛ و بر مرکب سوار شدند بر بهترین چیزی که میشد سوار شد؛
همراه اهل دنیا به لذت دنیا رسیدند و فردا در جوار خدا خواهند بود که بر آنها منت خواهد گذاشت و آنچه آرزو دارند بدانها خواهد بخشید و خواستهای از آنها را رد نکند و از سهم لذتشان اندکی نکاهد؛
پس ای بندگان خدا، به چنین چیزی رغبت میکند هر که عقلی دارد؛ و با تقوای الهی برای چنین چیزی کار میکند؛ و هیچ حول و قوهای جز به خدا نیست؛
و بندگان خدا ! بدانید که اگر تقوای پروردگارتان را پیشه سازید و [حرمت] پیامبرتان را در اهل بیتش حفظ کنید، پس او را پرستیدهاید به بهترین چیزی که پرستیده شود؛ و یاد کردهاید با بهترین چیزی که یاد شود؛ و شکرگزاری کردهاید با بهترین چیزی که سپاس شود؛ و برترین صبر را [در پیش] گرفتهاید؛ و جهاد کردهاید با برترین جهاد؛ هر چند که دیگران نمازشان از شما طولانیتر و روزههایشان بیشتر باشد، اگر که شما از آنها تقواپیشهتر و در قبال اولیالامر از خاندان حضرت محمد ص خیرخواهتر و خاشعتر بوده باشید؛ …
الأمالي (للمفيد)، ص۲۶۳؛ الأمالي (للطوسي)، ص۲۵؛ الغارات، ج۱، ص ۲۳۶ ؛ تحف العقول، ص۱۷۸؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۶، ص۶۸
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُبَيْشٍ الْكَاتِبُ قَالَ أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ الْجَعْدِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ لَمَّا وَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ مِصْرَ وَ أَعْمَالَهَا كَتَبَ لَهُ كِتَاباً وَ أَمَرَهُ أَنْ يَقْرَأَهُ عَلَى أَهْلِ مِصْرَ وَ لِيَعْمَلَ بِمَا وَصَّاهُ بِهِ فِيهِ فَكَانَ الْكِتَابُ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَى أَهْلِ مِصْرَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ سَلَامٌ عَلَيْكُم …
وَ اعْلَمُوا يَا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِينَ حَازُوا عَاجِلَ الْخَيْرِ وَ آجِلَهُ شَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَمْ يُشَارِكْهُمْ أَهْلُ الدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ أَبَاحَهُمُ اللَّهُ مِنَ الدُّنْيَا مَا كَفَاهُمْ وَ بِهِ أَغْنَاهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ اسْمُهُ «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» سَكَنُوا الدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ شَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ فَأَكَلُوا مَعَهُمْ مِنْ طَيِّبَاتِ مَا يَأْكُلُونَ وَ شَرِبُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا يَشْرَبُونَ وَ لَبِسُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا يَلْبَسُونَ وَ سَكَنُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا يَسْكُنُونَ وَ تَزَوَّجُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا يَتَزَوَّجُونَ وَ رَكِبُوا مِنْ أَفْضَلِ مَا يَرْكَبُونَ أَصَابُوا لَذَّةَ الدُّنْيَا مَعَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ هُمْ غَداً جِيرَانُ اللَّهِ يَتَمَنَّوْنَ عَلَيْهِ فَيُعْطِيهِمْ مَا تَمَنَّوْهُ وَ لَا يَرُدُّ لَهُمْ دَعْوَةً وَ لَا يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيباً مِنَ اللَّذَّةِ فَإِلَى هَذَا يَا عِبَادَ اللَّهِ يَشْتَاقُ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ لَهُ عَقْلٌ وَ يَعْمَلُ لَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه،
وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّكُمْ إِنِ اتَّقَيْتُمْ رَبَّكُمْ وَ حَفِظْتُمْ نَبِيَّكُمْ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ فَقَدْ عَبَدْتُمُوهُ بِأَفْضَلِ مَا عُبِدَ وَ ذَكَرْتُمُوهُ بِأَفْضَلِ مَا ذُكِرَ وَ شَكَرْتُمُوهُ بِأَفْضَلِ مَا شُكِرَ وَ أَخَذْتُمْ بِأَفْضَلِ الصَّبْرِ وَ جَاهَدْتُمْ بِأَفْضَلِ الْجِهَادِ وَ إِنْ كَانَ غَيْرُكُمْ أَطْوَلَ صَلَاةً مِنْكُمْ وَ أَكْثَرَ صِيَاماً إِذْ كُنْتُمْ أَتْقَى لِلَّهِ مِنْهُمْ وَ أَنْصَحَ لِأَوْلِيَاءِ الْأَمْرِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَخْشَع؛ …
۲) حَکَم بن عُتَیبه میگوید: بر امام جواد ع وارد شدم در حالی که در اتاق مبلمان شدهای [دارای اثاث و فرش و ..] بود و پیراهن لطیفی به تن داشت و ملحفهای رنگآمیزی شدهای بر او بود که رنگش بر دوش وی اثر گذاشته بود؛
داشتم خانه و شکل و شمایل ایشان را برانداز می کردم که فرمود: حَکَم! نظرت درباره اینها چیست؟
گفتم: چه بگویم در حالی که اینها را بر [تن] شما میبینم؟ اما نزد ما، جوانهای نابالغ از این کارها میکنند!
فرمود: حَکَم! «چه کسی حرام کرد زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورد و روزیهای پاکیزه را» و اینها از آن چیزهایی است که خداوند برای بندگانش پدید آورد؛ اما این اتاقی که میبینی اتاق زن [= همسرم] است؛ و من نیز تازه عروسی کردهام و اتاق من همان اتاقی است که میشناسی.
الكافي، ج۶، ص۴۴۶-۴۴۷؛ مكارم الأخلاق، ص۱۰۵
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ مَيْسَرَةَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ فِي بَيْتٍ مُنَجَّدٍ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ رَطْبٌ وَ مِلْحَفَةٌ مَصْبُوغَةٌ قَدْ أَثَّرَ الصِّبْغُ عَلَى عَاتِقِهِ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْبَيْتِ وَ أَنْظُرُ إِلَى هَيْئَتِهِ فَقَالَ يَا حَكَمُ مَا تَقُولُ فِي هَذَا فَقُلْتُ وَ مَا عَسَيْتُ أَنْ أَقُولَ وَ أَنَا أَرَاهُ عَلَيْكَ وَ أَمَّا عِنْدَنَا فَإِنَّمَا يَفْعَلُهُ الشَّابُّ الْمُرَهَّقُ فَقَالَ لِي يَا حَكَمُ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ وَ هَذَا مِمَّا أَخْرَجَ اللَّهُ لِعِبَادِهِ فَأَمَّا هَذَا الْبَيْتُ الَّذِي تَرَى فَهُوَ بَيْتُ الْمَرْأَةِ وَ أَنَا قَرِيبُ الْعَهْدِ بِالْعُرْسِ وَ بَيْتِي الْبَيْتُ الَّذِي تَعْرِفُ.[۱]
۳) روایت شده است که یکبار پیامبر به اسامه رو کرد و به او فرمود: اسامه! بر تو باد که در راه حق حرکت کنی و مبادا که به خاطر زیباییهای زودگذر و رغبتانگیر دنیا و نعمتهای حقیر و خوشی زوالپذیر و عیش ازبینرفتنیِ آن از آن منحرف شوی!
اسامه گفت: چه چیزی طی نمودن آن راه را آسان میکند؟
[حضرت شروع به توصیههایی به شب زندهداری و پرهیز از هواپرستی و همنشینی با دنیامداران و مداومت بر روزه و سجده و نماز میکنند و یادی از اولیای خدا میکنند و گریه شدید میکنند تا حدی که اصحاب نگران میشوند]
سپس نفس عمیقی کشیده میفرمایند: آه! آه! وای بر این امت! آنها که اهل اطاعت از خدایند از این امت چه میبینند و چگونه طرد میشوند و کتک میخورند و تکذیب میشوند، صرفا به خاطر اینکه خدا را اطاعت کردهاند! این امت آنها را به خاطر اطاعت خدا، خوار و ذلیل میکند! و قیامت برپا نمیشود تا زمانی که مردم از کسی که خدا را اطاعت میکند بدشان میآید و کسی را که خدا را معصیت کند دوست دارند!
[در ادامه شخصی از رسول خدا میپرسد که آیا آن روز مردم بر اسلاماند؟ و حضرت اشاره میکنند که از اسلام فقط ظاهری مانده و او میپرسد چرا این اولیاءالله را چنین اذیت و طرد میکنند، که پیامبر ص میفرمایند]
این قوم راه [حق] را رها کرده و به دنیا متمایل شدهاند و آخرت را کنار گذاشتهاند؛ چیزهای خوب میخورند و لباسهای دارای زینتهای آنچنانی میپوشند و فرزندان فارس و روم در خدمتشان هستند؛ آنها بهترین غذاها و لذیذترین نوشیدنیها را می خورند و در خوش آب و هواترین جاها و ساختمانهای برافراشته و اتاقهای پر زر و زیور و مجالس باشکوه روزگار میگذرانند؛ مردانشان چنان آرایش میکنند که گویی زنی برای شوهرش آرایش کرده، و زنان هم با لباسهای زیبا و زیورآلات مختلف خودنمایی میکنند؛ آن روز میبینی که به سبک شاهان جبار و خودپرست زندگی، و به جاه و مقامشان مباهات مینمایند؛ در حالی که اولیای خدا در رنج و زحمتاند، رنگشان از شدت شب زندهداری پریده، و کمرهایشان از فرط قیام خمیده، و به خاطر روزههای طولانی شکمهایشان به پشتشان چسبیده؛ از خود غافل شده و خویش را وقف رضایت خدا کرده، مشتاق جزایش و نگران از عقاب دردناکشاند.
اما هرگاه یکی از آنها سخن به حق میگشاید و کلام صدقی بر زبان میآورد، به او گفته میشود: ساکت باش که تو همنشین شیطان و سردمدار گمراهانی؛ کتاب خدا را بر غیر حقیقتش تاویل میکنند و میگویند «چه کسی حرام کرد زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورد و روزیهای پاکیزه را» (اعراف/۳۲) …
به علت طولانی بودن، فقراتی از ترجمه حدیث (که داخل [ ] گذاشته شده) تلخیص شد.
التحصين في صفات العارفين (لابن فهد الحلی)، ص۲۰-۲۲
رَوَى الشَّيْخُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْقُمِّيُّ نَزِيلُ الرَّيِّ فِي كِتَابِهِ الْمُنْبِئِ عَنْ زُهْدِ النَّبِيِّ ص قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ حَمْدَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ بِشْرُ بْنُ أَبِي بِشْرٍ الْبَصْرِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي الْوَلِيدُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ قَالَ حَدَّثَنَا حَنَانٌ الْبَصْرِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَيْلٍ قَالَ:
سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ وَ أَقْبَلَ عَلَى أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ فَقَالَ يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِطَرِيقِ الْحَقِّ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَخْتَلِجَ دُونَهُ بِزَهْرَةِ رَغَبَاتِ الدُّنْيَا وَ غَضَارَةِ نَعِيمِهَا وَ بَائِدِ سُرُورِهَا وَ زَائِلِ عَيْشِهَا
فَقَالَ أُسَامَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَيْسَرُ مَا يُقْطَعُ بِهِ ذَلِكَ الطَّرِيقُ؟
قَالَ السَّهَرُ الدَّائِمُ وَ الظَّمَأُ فِي الْهَوَاجِرِ وَ كَفُّ النَّفْسِ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ تَرْكُ اتِّبَاعِ الْهَوَى وَ اجْتِنَابُ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا
يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَطْيَبَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رِيحِ فَمِ صَائِمٍ تَرَكَ الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ آثَرَ اللَّهَ عَلَى مَا سِوَاهُ وَ ابْتَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ يَأْتِيَكَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ كَبِدُكَ ظَمْآنُ فَافْعَلْ فَإِنَّكَ تَنَالُ بِذَلِكَ أَشْرَفَ الْمَنَازِلِ وَ تَحُلُّ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ
يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِالسُّجُودِ فَإِنَّهُ أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ إِذَا كَانَ سَاجِداً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ سَجَدَ لِلَّهِ سَجْدَةً إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَةً وَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِوَجْهِهِ وَ بَاهَى بِهِ مَلَائِكَتَهُ
يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِالصَّلَاةِ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْعِبَادِ لِأَنَّ الصَّلَاةَ رَأْسُ الدِّينِ وَ عَمُودُهُ وَ ذِرْوَةُ سَنَامِهِ.
وَ احْذَرْ يَا أُسَامَةُ دُعَاءَ عِبَادِ اللَّهِ الَّذِينَ أَنْهَكُوا الْأَبْدَانَ وَ صَاحَبُوا الْأَحْزَانَ وَ أَزَالُوا اللُّحُومَ وَ أَذَابُوا الشُّحُومَ وَ أَظْمَئُوا الْكُبُودَ وَ أَحْرَقُوا الْجُلُودَ بِالْأَرْيَاحِ وَ السَّمَائِمِ حَتَّى غُشِيَتْ مِنْهُمُ الْأَبْصَارُ شَوْقاً إِلَى الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا نَظَرَ إِلَيْهِمْ بَاهَى بِهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَ غَشَّاهُمْ بِالرَّحْمَةِ بِهِمْ يَدْفَعُ اللَّهُ الزَّلَازِلَ وَ الْفِتَنَ.
ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى عَلَا بُكَاؤُهُ وَ اشْتَدَّ نَحِيبُهُ وَ زَفِيرُهُ وَ شَهِيقُهُ وَ هَابَ الْقَوْمُ أَنْ يُكَلِّمُوهُ فَظَنُّوا أَنَّهُ لِأَمْرٍ قَدْ حَدَثَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ إِنَّهُ رَفَعَ رَأْسَهُ فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ:
أَوَّهْ أَوَّهْ بُؤْساً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مَا ذَا يَلْقَى مِنْهُمْ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ كَيْفَ يُطْرَدُونَ وَ يُضْرَبُونَ وَ يُكَذَّبُونَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُمْ أَطَاعُوا اللَّهَ فَأَذَلُّوهُمْ بِطَاعَةِ اللَّهِ أَلَا وَ لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُبْغِضَ النَّاسُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ يُحِبُّونَ مَنْ عَصَى اللَّهَ.
فَقَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ النَّاسُ يَوْمَئِذٍ عَلَى الْإِسْلَامِ؟
قَالَ وَ أَيْنَ الْإِسْلَامُ يَوْمَئِذٍ يَا عُمَرُ إِنَّ الْمُسْلِمَ يَوْمَئِذٍ كَالْغَرِيبِ الشَّرِيدِ ذَلِكَ زَمَانٌ يَذْهَبُ فِيهِ الْإِسْلَامُ وَ لَا يَبْقَى إِلَّا اسْمُهُ وَ يَنْدَرِسُ فِيهِ الْقُرْآنُ فَلَا يَبْقَى إِلَّا رَسْمُهُ.
قَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ فِيمَا يُكَذِّبُونَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ يَطْرُدُونَهُمْ وَ يُعَذِّبُونَهُمْ.
فَقَالَ يَا عُمَرُ تَرَكَ الْقَوْمُ الطَّرِيقَ وَ رَكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا وَ رَفَضُوا الْآخِرَةَ وَ أَكَلُوا الطَّيِّبَاتِ وَ لَبِسُوا الثِّيَابَ الْمُزَيَّنَاتِ وَ خَدَمَتْهُمْ أَبْنَاءُ فَارِسَ وَ الرُّومِ فَهُمْ يَغْتَذُّونَ فِي طَيِّبِ الطَّعَامِ وَ لَذِيذِ الشَّرَابِ وَ زَكِيِّ الرِّيحِ وَ مُشَيَّدِ الْبُنْيَانِ وَ مُزَخْرَفِ الْبُيُوتِ وَ مَجْدِ الْمَجَالِسِ يَتَبَرَّجُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ كَمَا تَتَبَرَّجُ الزَّوْجَةُ لِزَوْجِهَا وَ تَتَبَرَّجُ النِّسَاءُ بِالْحُلِيِّ وَ الْحُلَلِ الْمُزَيَّنَةِ رَأَيْتَهُمْ يَوْمَئِذٍ بِزِيِّ الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ يَتَبَاهَوْنَ بِالْجَاهِ وَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ عَلَيْهِمُ الْعَنَاءُ مشحبة [شَاحِنَةً] أَلْوَانُهُمْ مِنَ السَّهَرِ وَ مُنْحَنِيَةً أَصْلَابُهُمْ مِنَ الْقِيَامِ قَدْ لَصِقَتْ بُطُونُهُمْ بِظُهُورِهِمْ مِنْ طُولِ الصِّيَامِ قَدْ أَذْهَلُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ذَبَحُوهَا بِالْعَطَشِ طَلَباً لِرِضَى اللَّهِ وَ شَوْقاً إِلَى جَزِيلِ ثَوَابِهِ وَ خَوْفاً مِنْ أَلِيمِ عِقَابِهِ فَإِذَا تَكَلَّمَ مِنْهُمْ مُتَكَلِّمٌ بِحَقٍّ أَوْ تَفَوَّهَ بِصِدْقٍ قِيلَ لَهُ اسْكُتْ فَأَنْتَ قَرِينُ الشَّيْطَانِ وَ رَأْسُ الضَّلَالَةِ يَتَأَوَّلُونَ كِتَابَ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ وَ يَقُولُونَ «مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»
وَ اعْلَمْ يَا أُسَامَةُ إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَجْزَلَهُمْ ثَوَاباً وَ أَكْرَمَهُمْ مَآباً مَنْ طَالَ فِي الدُّنْيَا حُزْنُهُ وَ كَثُرَ فِيهَا هَمُّهُ وَ دَامَ فِيهَا غَمُّهُ وَ كَثُرَ فِيهَا جُوعُهُ وَ عَطَشُهُ أُولَئِكَ الْأَبْرَارُ الْأَتْقِيَاءُ الْأَخْيَارُ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا
يَا أُسَامَةُ أُولَئِكَ تَعْرِفُهُمْ بِقَاعُ الْأَرْضِ وَ تَبْكِي إِذَا فَقَدَتْهُمْ مَحَارِيبُهَا فَاتَّخِذْهُمْ لِنَفْسِكَ كَنْزاً وَ ذُخْراً لَعَلَّكَ تَنْجُو بِهِمْ مِنْ زَلَازِلِ الدُّنْيَا وَ أَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَدَعَ مَا هُمْ فِيهِ وَ عَلَيْهِ فَتَزِلَّ قَدَمُكَ وَ تَهْوَى فِي النَّارِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَ احْذَرْ يَا أُسَامَةُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ.[۲]
تدبر
۱) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ …»:
چه کسی حرام کرد «زینتالله»ی را برای بندگانش بیرون آورد. چرا تعبیر کرد که بیرون آورد؟ ظاهرا نوعی بیان استعاری است که برای چیزی که خدا در فطرت انسان قرار داد تا انواع زینتهایی که جامعه میپسندد ایجاد کند. (المیزان، ج۸، ص۸۰)
بحث تخصصی انسانشناسی
«زینت» کلمهای است که در جایی به کار میرود که از چیز دیگری برای زیبا نشان دادن چیزی استفاده شود (نکات ترجمه جلسه۵۰)؛ و بدین معنا:
اولا خاص انسان است (یعنی نه در حیوانات و نه در فرشتگان چنین چیزی وجود ندارد) و آنچه در آنها هست «جمال» (زیبایی بخودی خود) است؛
و ثانیا یکی از ویژگیهای خاص زندگی اجتماعی است؛ یعنی اساسا زینت کردن برای محبوب واقع شدن و توجه مثبت دیگران را به خود جلب کردن است و اگر انسان کاملا در تنهایی زندگی می کرد نیازی به زینت کردن نمیدید (المیزان، ج۸، ص۸۰)
و ثالثا به نظر میرسد تعبیر «زینت الله» به کار بردن، (در حالی که به سادگی میتوانست الله را صرفا به عنوان فاعل «أخرج» به کار ببرد و بگوید «زینة التی اخرج الله لعباده: زینتی که خدا برای بندگانش بیرون آورد») زینت و جمال را عنصری الهی دیدن و ضرورت رنگ و بوی خدایی دادن به مقوله زیبایی در زندگی را جدی میکند.
خلاصه اینکه
نمیشود برای انسان اندیشید و برایش برنامه داد، اما مساله زیباییشناختی در زندگی وی را جدی نگرفت.
۲) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ …»:
یکی از مهمترین راههای شیطان برای غلبه بر انسان، کشاندن او به وادی افراط و تفریط است. خدا برای انسان محدودیتی هم در حوزه پوشش و هم در حوزه خوراک (و بلکه مطلق آنچه روزی انسان است، اعم از خوردنی و نوشیدنی و مسکن و …) قرار داده است. شیطان عدهای را به تخطی از آن محدودیتها (مثلا اسراف در آیه قبل) میکشاند و حتی به این سمت میبرد که کار زشت خویش را به دستور خدا منسوب کنند (آیه۲۸). برای عدهای هم در جهت مقابل سرمایهگذاری میکند یعنی میکوشد با ایجاد محدودیتهای بیهوده و زاید آنها را از مسیر خدا دور کند. در آیات قبل هشداری داد درباره زشتی را به خدا نسبت ندادن و زیادهروی نکردن. و این آیه هشدار میدهد که به تفریط هم نیفتید و چیزی که خدا برای بندگان مجاز شمرده را بر مردم حرام وممنوع نکنید. (حدیث۱ و ۲)
چون چنین است پس در عین حال باید مواظب باشیم که عدهای همین آیه را بهانه قرار ندهند که به همان فضای افراط شکستن محدودیتها روی آورند (حدیث۳)
۳) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ»:
منطق اسلام میانهروی در امور مادی است، نه غرق شدن در آن، و نه کنار گذاشتن آن (تدبر۲)؛ و از این جهت هم با فضای دنیامدار مدرنیته در تقابل است و هم با مسیحیت تحریفشده. مسیحیت به بهانه دینداری دنیاگریزی را تشویق میکند و متاسفانه عدهای هم گمان میکنند هرچه انسان از دنیا بیبهرهتر باشد، مومنتر است!
این آیه این تلقی را به چالش میکشد که اتفاقا خدا زینتها و روزیهای پاک را برای همه بندگانش آفریده، طبیعی است که در دنیا مومن هم به عنوان بندهای که به بندگی خود اذعان نموده، در درجه اول حق بهرهمندی از اینها را دارد. به تعبیر دیگر، اینکه در آخرت همه این نعمتها و لذتها برای مومن است، بدین معنا نیست که دیگر در دنیا بهرهای نداشته باشد. بلکه مومن از هرچه پاک و زیباست، مادام که زیباییاش به سمت گناه کشیده نشود، حق بهرهوری دارد.
نکته تخصصی تفسیری
در نکات ترجمه بیان شد که جمله دوم را دست کم دو گونه میتوان معنا کرد:
- آن برای مومنان است در دنیا، و به طور خالص در روز قیامت؛
- آن در قیامت به طور خالص برای کسانی است که در دنیا ایمان آوردند.
و بر اساس هر دو ترجمه، برداشت فوق درست است. با این تفاوت که بر اساس ترجمه اول، خود همین جمله بتنهایی بر کل برداشت فوق دلالت میکند؛ اما بر اساس ترجمه دوم از این جهت برداشت فوق درست است که جمله اول آیه حلال بودن زینت و روزیهای پاک برای همه بندگان را مطرح میکند (پس اینها برای مومن هم آفریده شده) و جمله دوم خاص مومنان بودن در قیامت را نشان میدهد.[۳]
۴) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ»:
از طرفی در بسیاری از آیات و روایات، جمع بین دنیا و آخرت ناممکن معرفی، و دنیادوستی در مقابل آخرتطلبی مطرح گردیده است. (مثلا: آلعمران/۱۵۲؛ انفال/۶۷؛ توبه/۳۸؛ ابراهیم/۳؛ شوری/۲۰) از طرف دیگر، این آیه به صراحت بیان میکند که برای مومن هم بهرهوری از دنیا هست و هم بهرهوری از آخرت.
چگونه بین این دو باید جمع کرد؟
پاسخ:
آنجا که دنیا و آخرت منافات دارد در مقام «هدف قرار دادن» است و اینجا که قابل جمع است در مقام «استفاده کردن» است.
توضیح:
انسان در آن واحد نمیتواند به سمت دو هدف متفاوت حرکت کند، مگر اینکه یکی از آن دو هدف را در مسیر رسیدن به هدف دیگر قرار دهد. خدا از ما میخواهد آخرت را هدف نهایی خود قرار دهیم، نه دنیا را؛ در عین حال، میتوانیم هرچه میخواهیم از دنیا استفاده کنیم، فقط به شرط اینکه با هدفمان (یعنی حرکت به سمت آخرت) منافات نداشته باشد.
یعنی
دنیا طلبی با آخرتطلبی جمع نمیشود؛ اما استفاده درست از دنیا، با آخرتطلبی جمع میشود.
۵) «… كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»:
این آیه چه ارتباطی با آیات قبل دارد؟
خود آیه میفرماید «این گونه داریم این آیات (الآیات) (احتمالا یعنی همان آیاتی که تاکنون گفته شد) را تفصیل میدهیم»، اما بلافاصله ادامه میدهد که مخاطب این تفصیل، «کسانی که علم دارند» میباشند. اما چه علمی باید داشته باشیم تا این تفصیل را بفهمیم؟
الف. شاید این علم، همان شناخت ویژهای است که از انسان مطرح شد. یعنی اینکه خوراک (و بلکه مطلقِ روزیها که شامل مسکن هم میشود) و پوشاک، دو بُعد جسمانی انسان است که مایه امتیاز او از حیوانات میشود. هم پوشاک، بویژه با حیثیت زینتبخشی آن، محمل مهمی برای سوءاستفاده است (چنانکه امروزه بحث مد از مهمترین ابزارهای رواج فرهنگ برهنگی شده) و هم خوردن، محمل مهمی برای سقوط انسان است (هم از حیث مادی مانند پرخوری و لذتمداری؛ و هم از حیث معنوی مانند لقمه حرام و …)؛ اما هم پوشاک (و همان حیثیت زینتبخشی آن) و هم خوراک پاک و پاکیزه، امری است که خدا برای انسان مومن (که میخواهد مسیر الهی را بپیماید) قرار داده است و برای طراحی سبک زندگی صحیح دینی، نباید صرفا سراغ مسائل عبادی و مانند آن برویم؛ بلکه همین عناصر عادی زندگی را هم جدی بگیریم.
ب. …
۶) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ»:
در این آیه دوبار کلمه «قل: بگو» به کار رفت.
در «قل» اول، تلقی غلطی را که در بین برخی انسانها شایع است (که دینداری یعنی محدودیت در همه چیز و کنار گذاشتن دنیا) به چالش میکشد؛
و در «قل» دوم، مطلب را تکمیل میکند که خدا همه نعمتها را در درجه اول برای مومن آفریده؛ و فرق دنیا و آخرت این نیست که دنیا برای کافر است و آخرت برای مومن؛ بلکه هر دو در درجه اول برای مومن است و فرقش این است که مومن در استفاده از دنیا شریک دارد اما در آخرت فقط او بهره میبرد.[۴]
و آمدن «قل» نشان میدهد که این دو مطلب، از آن دسته معارفی است است که باید برای ترویج و معرفی آن به جامعه تلاش کرد.
این را در کانال نگذاشتم
۷) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»:
چرا «اخرج لعباده» را تنها برای «زینت الله» مطرح کرد و نه برای «طیبات من الرزق»؟ (البته به لحاظ معنایی به گونهای هست که بتوان آن را برای دومی هم تسری دارد، اما چرا در مقام بیان این تسری را واضح و قطعی نکرد؟)
چرا زینت را زینت الله خواند اما رزق را رزق الله نخواند؟
[۱] . در این مضمون، احادیث زیر هم قابل توجه است:
۱) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ عَنْ يُوسُفَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيَّ جُبَّةُ خَزٍّ وَ طَيْلَسَانُ خَزٍّ فَنَظَرَ إِلَيَّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَلَيَّ جُبَّةُ خَزٍّ وَ طَيْلَسَانُ خَزٍّ فَمَا تَقُولُ فِيهِ فَقَالَ وَ مَا بَأْسٌ بِالْخَزِّ قُلْتُ وَ سَدَاهُ إِبْرِيسَمٌ قَالَ وَ مَا بَأْسٌ بِإِبْرِيسَمٍ فَقَدْ أُصِيبَ الْحُسَيْنُ ع وَ عَلَيْهِ جُبَّةُ خَزٍّ ثُمَّ قَالَإِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ لَمَّا بَعَثَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْخَوَارِجِ فَوَاقَفَهُمْ لَبِسَ أَفْضَلَ ثِيَابِهِ وَ تَطَيَّبَ بِأَفْضَلِ طِيبِهِ وَ رَكِبَ أَفْضَلَ مَرَاكِبِهِ فَخَرَجَ فَوَاقَفَهُمْ فَقَالُوا يَا ابْنَ عَبَّاسٍ بَيْنَا أَنْتَ أَفْضَلُ النَّاسِ إِذَا أَتَيْتَنَا فِي لِبَاسِ الْجَبَابِرَةِ وَ مَرَاكِبِهِمْ فَتَلَا عَلَيْهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ- قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ فَالْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْيَكُنْ مِنْ حَلَالٍ. (الكافي، ج۶، ص۴۴۲؛ تفسير العياشي، ج۲، ص۱۵)
۲) عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ رَفَعَهُ قَالَ: مَرَّ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَرَأَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيْهِ ثِيَابٌ كَثِيرَةُ الْقِيمَةِ حِسَانٌ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّهُ وَ لَأُوَبِّخَنَّهُ فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَبِسَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِثْلَ هَذَا اللِّبَاسِ وَ لَا عَلِيٌّ ع وَ لَا أَحَدٌ مِنْ آبَائِكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي زَمَانِ قَتْرٍ مُقْتِرٍ وَ كَانَ يَأْخُذُ لِقَتْرِهِ وَ اقْتِدَارِهِ وَ إِنَّ الدُّنْيَا بَعْدَ ذَلِكَ أَرْخَتْ عَزَالِيَهَا فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا ثُمَّ تَلَا قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ وَ نَحْنُ أَحَقُّ مَنْ أَخَذَ مِنْهَا مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ غَيْرَ أَنِّي يَا ثَوْرِيُّ مَا تَرَى عَلَيَّ مِنْ ثَوْبٍ إِنَّمَا أَلْبَسُهُ لِلنَّاسِ ثُمَّ اجْتَذَبَ يَدَ سُفْيَانَ فَجَرَّهَا إِلَيْهِ ثُمَّ رَفَعَ الثَّوْبَ الْأَعْلَى وَ أَخْرَجَ ثَوْباً تَحْتَ ذَلِكَ عَلَى جِلْدِهِ غَلِيظاً فَقَالَ هَذَا أَلْبَسُهُ لِنَفْسِي وَ مَا رَأَيْتَهُ لِلنَّاسِ ثُمَّ جَذَبَ ثَوْباً عَلَى سُفْيَانَ أَعْلَاهُ غَلِيظٌ خَشِنٌ وَ دَاخِلُ ذَلِكَ ثَوْبٌ لَيِّنٌ فَقَالَ لَبِسْتَ هَذَا الْأَعْلَى لِلنَّاسِ وَ لَبِسْتَ هَذَا لِنَفْسِكَ تَسُرُّهَا. الكافي، ج۶، ص۴۴۲
۳) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُتَّكِئاً عَلَيَّ أَوْ قَالَ عَلَى أَبِي فَلَقِيَهُ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ الْبَصْرِيُّ وَ عَلَيْهِ ثِيَابٌ مَرْوِيَّةٌ حِسَانٌ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ كَانَ أَبُوكَ وَ كَانَ «۲» فَمَا هَذِهِ الثِّيَابُ الْمَرْوِيَّةُ عَلَيْكَ فَلَوْ لَبِسْتَ دُونَ هَذِهِ الثِّيَابِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَيْلَكَ يَا عَبَّادُ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدِهِ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ يَرَاهَا عَلَيْهِ لَيْسَ بِهَا بَأْسٌ وَيْلَكَ يَا عَبَّادُ إِنَّمَا أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَا تُؤْذِنِي وَ كَانَ عَبَّادٌ يَلْبَسُ ثَوْبَيْنِ قِطْرِيَّيْن. (الكافي، ج۶، ص۴۴۴)
۴) حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِيِّ مَوْلَى أَبِي الْحَسَنِ ع [= الرضا] عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَعْجَبَ إِلَى النَّاسِ مَنْ يَأْكُلُ الْجَشِبَ وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ يَتَخَشَّعُ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ يُوسُفَ ع نَبِيٌّ ابْنُ نَبِيٍّ كَانَ يَلْبَسُ أَقْبِيَةَ الدِّيبَاجِ مَزْرُورَةً بِالذَّهَبِ وَ يَجْلِسُ فِي مَجَالِسِ آلِ فِرْعَوْنَ يَحْكُمُ فَلَمْ يَحْتَجِ النَّاسُ إِلَى لِبَاسِهِ وَ إِنَّمَا احْتَاجُوا إِلَى قِسْطِهِ وَ إِنَّمَا يُحْتَاجُ مِنَ الْإِمَامِ فِي أَنَّ إِذَا قَالَ صَدَقَ وَ إِذَا وَعَدَ أَنْجَزَ وَ إِذَا حَكَمَ عَدَلَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحَرِّمُ طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً مِنْ حَلَالٍ وَ إِنَّمَا حَرَّمَ الْحَرَامَ قَلَّ أَوْ كَثُرَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ. (الكافي، ج۶، ص۴۵۴؛ تفسير العياشي، ج۲، ص۱۵؛ نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص ۱۳۰)
۵) و اعلم أن الذي رويته عن الشيوخ و رأيته بخط عبد الله بن أحمد بن الخشاب رحمه الله أن الربيع بن زياد الحارثي أصابته نشابة في جبينه فكانت تنتقض عليه في كل عام فأتاه علي ع عائدا فقال كيف تجدك أبا عبد الرحمن قال أجدني يا أمير المؤمنين لو كان لا يذهب ما بي إلا بذهاب بصري لتمنيت ذهابه قال و ما قيمة بصرك عندك قال لو كانت لي الدنيا لفديته بها قال لا جرم ليعطينك الله على قدر ذلك إن الله تعالى يعطي على قدر الألم و المصيبة و عنده تضعيف كثير قال الربيع يا أمير المؤمنين أ لا أشكو إليك عاصم بن زياد أخي قال ما له قال لبس العباء و ترك الملاء و غم أهله و حزن ولده فقال علي ادعوا لي عاصما فلما أتاه عبس في وجهه و قال ويحك يا عاصم أ ترى الله أباح لك اللذات و هو يكره ما أخذت منها لأنت أهون على الله من ذلك أ و ما سمعته يقول «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ» ثم يقول «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» و قال «وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها» أما و الله إن ابتذال نعم الله بالفعال أحب إليه من ابتذالها بالمقال و قد سمعتم الله يقول «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» و قوله مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ إن الله خاطب المؤمنين بما خاطب به المرسلين فقال «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ» و قال «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» و قال رسول الله ص لبعض نسائه ما لي أراك شعثاء مرهاء سلتاء. قال عاصم فلم اقتصرت يا أمير المؤمنين على لبس الخشن و أكل الجشب قال إن الله تعالى افترض على أئمة العدل أن يقدروا لأنفسهم بالقوام كيلا يتبيغ بالفقير فقره فما قام علي ع حتى نزع عاصم العباء و لبس ملاءة. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱۱، ص۳۵-۳۶)
۶) وَ قَالَ [الرضا ع] لِي: «مَا تَقُولُ فِي اللِّبَاسِ الْخَشِنِ؟» فَقُلْتُ: بَلَغَنِي أَنَّ الْحَسَنَ عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ يَلْبَسُ، وَ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ يَأْخُذُ الثَّوْبَ الْجَدِيدَ فَيَأْمُرُ بِهِ فَيُغْمَسُ فِي الْمَاءِ.
فَقَالَ لِي: «الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ، فَإِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ يَلْبَسُ الْجُبَّةَ الْخَزَّ بِخَمْسِمِائَةِ دِرْهَمٍ، وَ الْمِطْرَفَ الْخَزَّ بِخَمْسِينَ دِينَاراً، فَيَتَشَتَّى فِيهِ فَإِذَا خَرَجَ الشِّتَاءُ بَاعَهُ وَ تَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ، وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» (قرب الإسناد، ص۳۵۷) جملات آخر در منابع زیر هم آمده است: الكافي، ج۶، ص۴۵۱؛ تفسير العياشي، ج۲، ص۱۴
۷) عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ عَلَيْهِ إِزَارٌ أَحْمَرُ قَالَ فَأَحْدَدْتُ النَّظَرَ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ هَذَا لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ ثُمَّ تَلَا قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْق (تفسير العياشي، ج۲، ص۱۴؛ مكارم الأخلاق، ص۱۰۵)
۸) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْفَارِسِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُسَافِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ [الجواد] (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَوَجَدْتُ فِي دَارِهِ قَوْماً كَثِيرِينَ وَ رَأَيْتُ ابْنَ مُسَافِرٍ جَالِساً فِي مَعْزِلٍ مِنْهُمْ فَعَدَلْتُ إِلَيْهِ فَجَلَسْتُ مَعَهُ حَتَّى زَالَتِ الشَّمْسُ فَقُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَصَلَّيْتُ الزَّوَالَ فَرْضَ الظُّهْرِ وَ النَّوَافِلَ بَعْدَهَا وَ زِدْتُ أَرْبَعَ رُكَعٍ فَرْضَ الْعَصْرِ فَاحْتَسَيْتُ بِحَرَكَةٍ وَرَائِي فَالْتَفَتُّ وَ إِذَا أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقُمْتُ إِلَيْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ قَبَّلْتُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ فَجَلَسَ وَ قَالَ مَا الَّذِي أَقْدَمَكَ وَ كَانَ فِي نَفْسِي مَرَضٌ مِنْ إِمَامَتِهِ فَقَالَ لِي: سَلِّمْ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي قَدْ سَلَّمْتُ فَقَالَ وَيْحَكَ وَ تَبَسَّمَ بِوَجْهِي فَأَنَابَ إِلَيَّ فَقُلْتُ سَلَّمْتُ إِلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ رَضِيتُ بِكَ إِمَاماً فَكَأَنَّ اللَّهَ جَلَا عَنِّي غَمِّي وَ زَالَ مَا فِي قَلْبِي مِنَ الْمَرَضِ مِنْ إِمَامَتِهِ حَتَّى اجْتَهَدْتُ وَ رَمَيْتُ الشَّكَّ فِيهِ إِلَى مَا وَصَلْتُ إِلَيْهِ ثُمَّ عُدْتُ مِنَ الْغَدِ بُكْرَةً وَ مَا مَعِي خَلْقٌ وَ لَا أَرَى خَلْقاً وَ أَنَا أَتَوَقَّعُ السَّبِيلَ إِلَى مَنْ أَجِدُ وَ يَنْتَهِي خَبَرِي إِلَيْهِ وَ طَالَ ذَلِكَ عَلَيَّ حَتَّى اشْتَدَّ الْجُوعُ فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ نَحْوِي غُلَامٌ قَدْ حَمَلَ إِلَيَّ خِوَاناً فِيهِ طَعَامٌ أَلْوَاناً وَ غُلَامٌ آخَرُ مَعَهُ طَسْتٌ وَ إِبْرِيقٌ فَوَضَعَهُ بَيْنَ يَدَيَّ وَ قَالَ لِي مَوْلَايَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَغْسِلَ يَدَيْكَ وَ تَأْكُلَ فَغَسَلْتُ يَدَيَّ وَ أَكَلْتُ فَإِذَا بِأَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَدْ أَقْبَلَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَأَمَرَنِي بِالْجُلُوسِ فَجَلَسْتُ وَ أَكَلْتُ فَنَظَرَ إِلَيَّ الْغُلَامُ أَرْفَعُ مَا سَقَطَ مِنَ الْخِوَانِ عَلَى الْأَرْضِ فَقَالَ لَهُ مَا كَانَ مَعَكَ فِي الْخِوَانِ فَدَعْهُ وَ لَوْ كَانَ فَخِذَ شَاةٍ وَ مَا كَانَ مَعَكَ فِي الْبَيْتِ فَالْقِطْهُ وَ كُلْهُ فَإِنَّ فِيهِ رِضَى الرَّبِّ وَ مَجْلَبَةَ الرِّزْقِ وَ شِفَاءً مِنَ الدَّاءِ ثُمَّ قَالَ لِي: اسْأَلْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي الْمِسْكِ فَقَالَ أَبِي الرِّضَا: لم يَتَّخِذُ مِسْكاً فِيهِ بَانٌ كَتَبَ إِلَيْهِ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ يَقُولُ يَا سَيِّدِي إِنَّ النَّاسَ يَعِيبُونَ ذَلِكَ عَلَيْكَ فَكَتَبَ يَا فَضْلُ مَا عَلِمْتَ أَنَّ يُوسُفَ الصَّدِيقَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) كَانَ يَلْبَسُ الدِّيبَاجَ مُزَرَّراً بِالذَّهَبِ وَ الْجَوْهَرِ وَ يَجْلِسُ عَلَى كَرَاسِيِّ الذَّهَبِ وَ اللُّجَيْنِ فَلَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ وَ لَا نَقَصَ مِنْ نُبُوَّتِهِ شَيْئاً وَ إِنَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وُضِعَ لَهُ كُرْسِيٌّ مِنَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ مُرَصَّعٌ بِالْجَوْهَرِ وَ عَلَيْهِ عَلَمٌ وَ لَهُ دَرَجٌ مِنْ ذَهَبٍ إِذَا صَعِدَ عَلَى الدَّرَجِ انْدَرَجَ فَتَراً فَإِذَا نَزَلَ انْتَثَرَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ الْغَمَامُ يُظَلِّلُهُ وَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ تَخْدُمُهُ وَ تَقِفُ الرِّيَاحُ لِأَمْرِهِ وَ تَنْسِمُ وَ تَجْرِي كَمَا يَأْمُرُهَا وَ السِّبَاعُ الْوُحُوشُ وَ الطَّيْرُ عَاكِفَةٌ مِنْ حَوْلِهِ وَ الْمَلَائِكَةُ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ فَمَا يَضُرُّهُ ذَلِكَ وَ لَا نَقَصَ مِنْ نُبُوَّتِهِ شَيْئاً وَ لَا مِنْ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَة» … (الهداية الكبرى، ص۳۰۸)
[۲] . این حدیث هم قابل توجه است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ أَوِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لَكُمْ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ جَبْرَئِيلَ ع وَ أَمَرَهُ أَنْ يَخْرِقَ بِإِبْهَامِهِ ثَمَانِيَةَ أَنْهَارٍ فِي الْأَرْضِ مِنْهَا سَيْحَانُ وَ جَيْحَانُ وَ هُوَ نَهَرُ بَلْخٍ وَ الْخشوع وَ هُوَ نَهَرُ الشَّاشِ وَ مِهْرَانُ وَ هُوَ نَهَرُ الْهِنْدِ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ دِجْلَةُ وَ الْفُرَاتُ فَمَا سَقَتْ أَوِ اسْتَقَتْ فَهُوَ لَنَا وَ مَا كَانَ لَنَا فَهُوَ لِشِيعَتِنَا وَ لَيْسَ لِعَدُوِّنَا مِنْهُ شَيْءٌ إِلَّا مَا غَصَبَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ وَلِيَّنَا لَفِي أَوْسَعَ فِيمَا بَيْنَ ذِهْ إِلَى ذِهْ يَعْنِي بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا الْمَغْصُوبِينَ عَلَيْهَا خالِصَةً لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِلَا غَصْبٍ. (الكافي، ج۱، ص۴۰۹)
[۳] . علامه طباطبایی ظاهرا بر برداشت (که دنیا هم برای مومن است) نقد دارند و استدلال ایشان مبتنی بر این است که «فیالحیات الدنیا» را کاملا وابسته به «امنوا» دانستهاند (یعنی فیالحیاه الدنیا، وصف ایمان آنهاست نه وصف بهرهمندی آنها و ایشان ترجمه دوم را قبول دارند). اما اشکال ایشان زمانی وارد است که آیه جمله اول را نداشته باشد و چون جمله اول در کنار جمله دوم آمده، طبق توضیح فوق، بر اساس هر دو ترجمه، این مطلب درست است.
[۴] . یا بر اساس ترجمه دوم (تدبر۲) میتوان گفت در دومی تاکید میکند که آنچه از این نعمتها به طور خالص برای مومنان است، سهم اخروی آنهاست.
بازدیدها: ۶۴