۸۵۵) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ

۳۰ ربیع‌الاول ۱۴۴۰

ترجمه

و باراندیم بر سر ایشان چه بارانی! پس بنگر که چگونه بود عاقبت مجرمان!

نکات ادبی

الْمُجْرِمينَ

قبلا بیان شد که ماده «جرم» را در اصل به معنای «قطع کردن» می‌دانند، چنانکه به چیدن میوه از درخت «جَرْم» و «جِرَام‏»، و به میوه چیده شده «ثمر جریم» گویند و از مهمترین کاربردهای این ماده، کاربرد آن در معنای «جُرم» و «گناه» است و به فرد گناهکار «مُجرم» گویند، و این کاربرد بقدری شایع است که برخی از اهل لغت بر این باورند که اساسا ماده «جرم» نه در مورد هرگونه قطع کردنی، بلکه در خصوص «قطع کردنی که بر خلاف اقتضای حق باشد» به کار می‌رود؛ و به این جهت به «گناه»، «جُرم» گفته می‌شود که موجب انقطاع انسان از خداوند می‌گردد.

در تفاوت «ذنب» و «جُرم» گفته‌اند به گناه از این جهت «ذنب» گفته می‌شود که دنباله ناپسندی (از مذمت دیگران تا عقوبت) در پی دارد [کلمه «ذنب» به معنای دم هم هست] ، اما از این جهت «جُرم» گفته می‌شود که شخص را از آنچه انجامش برعهده او واجب است قطع و جدا می‌کند.

از کاربردهای شایع این ماده، کاربرد آن در باب افعال (إجرام) است (کلمه «مُجرِم» هم اسم فاعل از همین باب است) و در تفاوت «جَرم» (لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا؛ مائده/۸) و «إِجرام» (فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذينَ أَجْرَمُوا؛ روم/۴۷) گفته‌اند که در إجرام، تاکید بر فاعلِ جُرم، و ملاحظه نقش او در کاری است که به وقوع پیوسته است.

جلسه ۶۳۴ http://yekaye.ir/al-kahf-18-53/

حدیث

۱) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:

هرکس با پسر نوجوانی مقاربت کند، روز قیامت در حالی آورده می‌شود که جُنُب است و آب دنیا او را پاک نکرده، و خداوند بر او غضب کرده، او را لعنت می‌کند و جهنم برایش آماده شده و بدجایگاهی است.

سپس فرمود: همانا وقتی مردی بر مردی وارد می‌شود عرض به لرزه درمی‌آید؛ و همانا مردی که خود را در اختیار مردان قرار دهد، خداوند او را بر پل جهنم زندانی می‌کند تا اینکه کار حسابرسی از خلایق بسر آید؛ سپس دستور می‌دهد که او را به جهنم درافکنند؛ پس در هر طبقه‌ای عذاب شود و همین طور طبقه به طبقه سقوط کند تا به پایین‌ترین طبقه برسد و از آن خارج نگردد.

الكافي، ج‏۵، ص۵۴۴

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص

مَنْ جَامَعَ غُلَاماً جَاءَ جُنُباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنَقِّيهِ مَاءُ الدُّنْيَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ‏ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً.

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الذَّكَرَ لَيَرْكَبُ الذَّكَرَ فَيَهْتَزُّ الْعَرْشُ لِذَلِكَ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُؤْتَی فِي حَقَبِهِ فَيَحْبِسُهُ اللَّهُ عَلَی جِسْرِ جَهَنَّمَ حَتَّی يَفْرُغَ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَی جَهَنَّمَ فَيُعَذَّبُ بِطَبَقَاتِهَا طَبَقَةً طَبَقَةً حَتَّی يُرَدَّ إِلَی أَسْفَلِهَا وَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا.

 

۲) از امام صادق ع روایت شده است:

رسول الله ص لعنت کرد مردانی که خود را شبیه زنان می‌کنند؛ و زنانی که خود را شبیه مردان می‌کنند.

سپس فرمود: آنان مردانِ همجنس‌بازند و نیز زنانی که با هم نکاح می‌کنند.

الكافي، ج‏۵، ص۵۵۰

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ.

قَالَ: وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِي يَنْكِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً.

 

۳) روایت شده است که برده‌ای را به نزد عمر بردند که ارباب خود را به قتل رسانده بود و او دستور داد که وی را بکشند.

حضرت علی ع او را خواست و از او پرسید: آیا تو اربابت را کشتی؟

گفت: بله.

فرمود: چرا او را کشتی؟

گفت: او بر من چیره شد و به زور با من نزدیکی کرد.

به اولیای مقتول فرمود: آیا وی را دفن کرده‌اید؟

گفتند: بله.

فرمود: چه موقع او را دفنن کردید؟

گفتند: الان.

به عمر فرمود: این جوانک را در زندان نگه بدار و در موردش اقدامی نکن تا سه روز بگذرد.

سپس به اولیای مقتول فرمود: شما هم بعد از سه روز حاضر شوید.

چون سه روز گذشت آنان حاضر شدند و حضرت علی ع دست عمر را گرفت و بیرون آمدند و بر سر قبر آن مقتول رسیدند. حضرت علی ع به اولیای مقتول فرمود: این قبر رفیق شماست؟

گفتند: بله.

فرمود: آن را بشکافید. پس شکافتند تا به سنگ لحد رسیدند. فرمود: مرده را بیرون آورید. به کفنهای درون قبر نگریستند و او را نیافتند و ایشان را از مساله خبردار کردند.

حضرت علی ع فرمود: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر. نه دروغ گفتم و نه به من دروغ گفتند. خودم از رسول الله ص شنیدم که می‌فرمود: هر کس از امت من که کار قوم لوط را انجام دهد و بر این امر بمیرد تا زمانی که در قبرش گذاشته شود به او مهلت می‌دهند. سپس بعد از اینکه او را در قبر نهادند بیش از سه روز نمی گذرد تا اینکه زمین او را به زمره قوم لوطی که هلاک شدند پرتاب می‌کند و با آنان محشور می‌گردد.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۲، ص: ۳۶۴؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار (ابن حیون)، ج‏۲، ص: ۳۲۰

أَبُو الْقَاسِمِ الْكُوفِيُّ وَ الْقَاضِي النُّعْمَانُ فِي كِتَابَيْهِمَا قَالا:

رُفِعَ إِلَی عُمَرَ أَنَّ عَبْداً قَتَلَ مَوْلَاهُ فَأَمَرَ بِقَتْلِهِ فَدَعَاهُ عَلِيٌّ ع فَقَالَ لَهُ أَ قَتَلْتَ مَوْلَاكَ؟

قَالَ نَعَمْ.

قَالَ فَلِمَ قَتَلْتَهُ؟

قَالَ غَلَبَنِي عَلَی نَفْسِي وَ أَتَانِي فِي ذَاتِي!

فَقَالَ لِأَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ أَ دَفَنْتُمْ وَلِيَّكُمْ؟

قَالُوا نَعَمْ.

قَالَ وَ مَتَی دَفَنْتُمُوهُ؟

قَالُوا السَّاعَةَ.

قَالَ لِعُمَرَ احْبِسْ هَذَا الْغُلَامَ فَلَا تُحْدِثْ فِيهِ حَدَثاً حَتَّی تَمُرَّ ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ؛ ثُمَّ قَالَ لِأَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ إِذَا مَضَتْ ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ فَاحْضُرُونَا.

فَلَمَّا مَضَتْ ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ حَضَرُوا فَأَخَذَ عَلِيٌّ ع بِيَدِ عُمَرَ وَ خَرَجُوا ثُمَّ وَقَفَ عَلَی قَبْرِ الرَّجُلِ الْمَقْتُولِ فَقَالَ عَلِيٌّ لِأَوْلِيَائِهِ: هَذَا قَبْرُ صَاحِبِكُمْ؟

قَالُوا نَعَمْ.

قَالَ احْفِرُوا. فَحَفَرُوا حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی اللَّحْدِ. فَقَالَ: أَخْرِجُوا مَيِّتَكُمْ! فَنَظَرُوا إِلَی أَكْفَانِهِ فِي اللَّحْدِ وَ لَمْ يَجِدُوهُ؛ فَأَخْبَرُوهُ بِذَلِكَ.

فَقَالَ عَلِيٌّ: اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ؛ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ يَعْمَلْ مِنْ أُمَّتِي عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ ثُمَّ يَمُوتُ عَلَی ذَلِكَ فَهُوَ مُؤَجَّلٌ إِلَی أَنْ يُوضَعَ فِي لَحْدِهِ فَإِذَا وُضِعَ فِيهِ لَمْ يَمْكُثْ أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثٍ حَتَّی تَقْذِفَهُ الْأَرْضُ إِلَی جُمْلَةِ قَوْمِ لُوطٍ الْمُهْلَكِينَ فَيُحْشَرُ مَعَهُمْ.

 

۴) از امام صادق ع روایت شده است:

هنگامی که قوم لوط کردند آنچه کردند، زمین به پیشگاه پروردگارش گریست تا حدی که اشک‌هایش به آسمان رسید؛ و آسمان هم گریست تا حدی که اشکهایش به عرش رسید؛ پس خداوند به آسمان وحی فرمود که آنان را سنگباران کن؛ و یه زمین وحی فرمود که آنان را در خود فرو ببر.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۶۴؛ تفسير العياشي، ج‏۲، ص۱۵۹[۱]

أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ غَزْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا بَكَتِ الْأَرْضُ إِلَى رَبِّهَا حَتَّى بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَى السَّمَاءِ وَ بَكَتِ السَّمَاءُ حَتَّى بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَى الْعَرْشِ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى السَّمَاءِ أَنِ احْصِبِيهِمْ وَ أَوْحَى إِلَى الْأَرْضِ أَنِ اخْسِفِي بِهِمْ.

 

۵) از امام صادق ع روایت شده است که حرمت مقاربت با همجنس، بسیار بزرگتر از حرمت زناکاری است؛ که همانا خداوند امتی را به خاطر حرمت اولی هلاک فرمود؛ اما هیچ کسی را به خاطر حرمت دومی هلاک نفرمود.

الكافي، ج‏۵، ص۵۴۴

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏:

حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ.

تدبر

۱) «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

بعد از اینکه در آیه قبل از نجات حضرت لوط سخن گفت در این آیه به عذابی که بر آنان فرستاده شد اشاره می‌کند و می‌فرماید «و باراندیم بر سر ایشان، چه بارانی!» و در جای دیگر شرح داد که این باران، بارانی از سِجّیل (سنگ-گِل) بود: «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيل‏» (حجر/۸۴) آن هم سِجّیلی فشرده و درهم‌تنیده: «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُود» (هود/۸۲) و اینجاست که باید عاقبت مجرمان را نظاره‌گر بود.

 

۲) «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

در اینجا برای نزول عذاب بر آنان، از تعبیر «مطر» که عموما برای بارش باران استفاده می‌شود، استفاده شد؛ چرا؟

الف. این باریدن چنانکه در آیات دیگر آمده، بارش سجیل (سنگ-گِل) است و می‌خواهد نشان دهد که این سجیل‌ها به تعداد بسیار زیاد و پیاپی بر سر آنان فرود آمد؛ همانند اینکه از آسمان سنگ ببارد. (مجمع البيان، ج‏۴، ص۶۸۵)

ب. با توجه به آیات دیگر، می‌دانیم که این بارش، نه بارش آب، بلکه بارش سنگ بوده است؛ اما همین که تعبیر «سجیل» را در این آیه نیاورد و فقط بر تعبیر باریدن تاکید کرد، چه‌بسا می‌خواهد با آوردن واژه باران – که بارش آن عامل تطهیر و پاکی بوده است – به طور غیرمستقیم بر پاک کردن و تطهیر زمین اشاره کند؛ گویی آنان با این عمل شنیع خود آلودگی‌ای در زمین پدید آورده بودند و خداوند با بارشی آن آلودگی را پاک کرد.

ج. چه‌بسا می‌خواهد با این تعبیر نشان دهد که باطن و حقیقتِ این عذاب خداوند، رحمتی بر جهانیان بوده است؛ در واقع، این بارش، که آن ناپاکان را از روی زمین پاک می‌کرد، اگرچه برای خود ناپاکان، مصداق غضب و عذاب بود، اما برای جهان و جهانیان رحمت است.

د. [می‌خواهد نشان دهد] تغيير راه فطرت، (ارضاى جنسى از طريق همجنس، و همجنس‏بازى،) تغيير نعمت را به دنبال دارد. به جاى باران، پاره سنگ مى‏بارد؛ چنانکه در دعاى كميل مى‏خوانيم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَم: خدایا ببخش و بیامرز گناهانی را که نعمتها را تغییر می‌دهد‏» (تفسير نور، ج‏۴، ص۱۱۳)

ه. …

 

۳) «كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ؛ وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً»

ابتدا آنان را «غابرین: برجای ماندگان» خواند و سپس از نزول عذاب بر آانان سخن گفت؛ عذابی که آنان را به جهان دیگر منتقل کرد.

می‌دانیم که تعبیر «برجای مانده» را در مورد کسی به کار می‌برند که در مسیری باشد و دیگران بروند و او بماند.

چه‌بسا می‌خواهد نشان دهد که اینان به جای همراهی با حضرت لوط ع در موقعیتی که داشتند برجای ماندند؛ و اگر کسی با اراده خود رفتن به سوی خدا را انتخاب نکند، با عذاب او را بدانسو می‌برند.

 

۴) «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

قهر و غضب الهى مخصوص آخرت نيست، گاهى نيز در همين دنياست و انسان را گاهی به عذاب استیصال [عذابی که دست انسان از همه جا بریده می‌شود] مبتلا می کند. (مجمع البيان، ج‏۴، ص۶۸۵؛ تفسير نور، ج‏۴، ص۱۱۳)

 

۵) «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. قهر خداوند مخصوص يك دسته از مجرمان نيست، همه مجرمان به هوش باشند كه سنّت الهى استثنا بردار نيست. (تفسير نور، ج‏۴، ص۱۱۳)

 

۶) «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

در اسلام، یکی از مجازات‌هایی که برای کسانی که مرتکب عمل شنیع لواط و اقدام همجنسگرایانه می‌شوند، قرار داده است «سنگسار» است. چه‌بسا، این آیه به نحوی به فلسفه این مجازات اشاره دارد؛ چرا که خداوند کسانی را که مرتکب این عمل شدند با سنگباران عذاب نمود؛ و سپس هشدار داد که این عاقبت چنین مجرمانی است.

۷)

اگر قوم لوط به خاطر عمل همجنسگرایانه‌شان عذاب شدند؛ و خداوند آنان را بدین سبب مجرم خواند و تصریح کرد که از عاقبت این مجرمان عبرت بگیرید، پس اگر هر جامعه دیگری هم این عمل در میانشان عادی و رایج شود، باید منتظر عذاب الهی باشند.

تطبیق بر روز

برخی می‌گویند اگر خداوند همجنسگرایان را چنین عذاب می‌کند پس چرا بر جوامع غربی که دچار این رویه شده‌اند عذابی نازل نمی‌شود؟

در پاسخ به چند نکته باید توجه کرد:

الف. قوم لوط این گونه نبود که همان روز اولی که به این کار اقدام کردند عذاب شوند. در برخی روایات تاریخی آمده که حضرت لوط چهل سال قومش را مورد انذار قرار داد تا عذاب الهی سر رسید. در واقع، ابتدا باید اتمام حجت شود؛ و اتمام حجت، یک امر یک شبه نیست.

ب. این گناه در میان آنان فراگیر شده بود. قرآن کریم در آیات دیگر، به مجادله حضرت ابراهیم با فرشتگان الهی درباره قوم لوط اشاره‌ای کرده و در برخی روایات [و نیز در کتاب مقدس مسیحیان) در توضیح این آمده که وی از خداوند خواست که عذاب را به تاخیر بیندازد چون احتمالا مومنانی در این شهر هستند و از رقم ۵۰ نفر احتمال داد و همین طور این رقم را کاهش داد تا اینکه فرشتگان گفتند جز یک خانه (ذاریات/۳۶؛ که علی‌القاعده همان خانه حضرت لوط ع است)، کسی نیست که این گونه نباشد. در واقع، عذاب استیصال زمانی سرمی‌رسد که فراگیری گناه خیلی جدی شده باشد؛ در حالی که امروزه علی‌رغم تبلیغات شدیدی که برای عادی‌سازی این عمل شنیع انجام می‌شود و حتی آن را در زمره حقوق بشر قرار داده‌اند و انسان‌های شرافتمندی را که با عادی شدن این عمل شنیع مخالفت می‌کنند را ضدحقوق بشر معرفی می‌کنند، با این حال، آمارهای خودشان از تعداد بسیار کم افرادی که خود را همجنسگرا می‌دانند (مثلا در آمریکا کمتر از ۲ درصد[۲])؛ و از همینها هم تعداد بسیار کمی به ازدواج همجنسگرایانه اقدام می‌کنند. (حدود ۱۰ درصد از اینها، یعنی کمتر از ۲/. درصد از آن جامعه[۳]).[۴]

ج. اگرچه طبق توضیح فوق، نزول عذاب استیصال [عذابی که همه را نابود کند و راه فراری نگذارد] بسیار بعید است، اما مراتبی از عذاب خداوند در این جوامع مشاهده می‌شود. ساده‌ترینش همین شیوع بیماری‌های بی‌سابقه‌ای همچون ایدز در جهان است، که اولا عامل اصلی انتقال آن روابط جنسی است و ثانیا طبق آمارهای رسمیِ همان کشورها با اینکه آمار همجنسگرایان حدود ۲ درصد این جوامع هم نمی‌شود، شیوع این بیماری‌ها در همجنسگرایان چندین برابر افراد غیرهمجنسگراست؛ به طوری که در آمریکا بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، احتمال ابتلای به HIV در مردان همجنسگرا ۵۰ برابر بیش از مردان طبیعی می‌باشد و مرگ و میرهای ناشی از آن هم در میان اینها ۱۵ برابر بیشتر بوده است.[۵] از این گذشته، شیوع این روابط، بشدت پایه‌های زندگی اجتماعی این جوامع را سست کرده است، به طوری که امروزه بسیاری از متفکران غربی، این اقدام را نه از باب دغدغه دینی، بلکه از زاویه مضرات اجتماعی شدیدی که در جامعه‌شان به ارمغان آورده، مورد نقد قرار می دهند. (مثلا مراجعه کنید به مقاله “Debating Homosexuality :Understanding Two Views” نوشته‌ی peter sprig در https://downloads.frc.org/EF/EF11J33.pdf )

 

جمع‌بندی حکایت قوم لوط در سوره اعراف (آیات ۸۰-۸۴)

«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛ وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ؛ فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ؛ وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»

۱) این آیات بوضوح نشان می‌دهد مهمترین گناه قوم لوط که عامل عذاب آنها شد، همین شیوع عمل لواط (رفتار همجنسگرایانه) در میان آنان بوده است. حضرت لوط ابتدا آنان را به خاطر انجام «الفاحشه» مذمت می‌کند (که گفته شد که کاربرد این واژه در مورد روابط جنسی غیرمجاز بسیار متداول است) و سپس تصریح می‌کند که آنان مردانشان به جای اینکه روابط جنسی را با زنان انجام دهند، به سراغ مردان می‌رفتند؛ و این مطلب را با تاکیدات متعدد («إنّ» ، حرف «لـ» بر روی فعل، و آوردن جمله اسمیه) مورد تاکید قرار می‌دهد؛ و سپس با «مسرف» خواندن آنان تاکید می‌کند که آنان کسانی‌اند که «از حد و اندازه‌ای که خداوند مقرر فرموده، تجاوز می‌کنند و به حق خویش راضی نیستند». سپس از نجات حضرت لوط از میان اینان سخن می‌گوید و نهایتا از عذاب آنان؛ و آنان را «مجرم» می‌خواند و عذاب را ناشی از «مجرم» بودنشان می‌شمرد.

آیا این همه تصریح کافی نیست که یقین کنیم رفتارهای همجنسگرایانه آنان بود که ایشان را سزاوار چنان عذابی کرد؟

 

۲) با اینکه نوک پیکان مواخذه حضرت لوط متوجه کسانی بود که عمل همجنسگرایانه انجام می‌دادند، اما وقتی عذاب آمد، علاوه بر آنان، زن لوط را هم دربرگرفت؛ در حالی که او قطعا خودش رفتار همجنسگرایانه نداشته است؛ بلکه از این جهت با آنان عذاب شد که کار آنان را تایید می‌کرد؛ و خداوند او را هم جزء مجرمانی که باید از عاقبتشان عبرت گرفت معرفی کرد. در واقع، کسانی هم که از همجنسگرایان دفاع می‌کنند، از منظر الهی واقعاً در زمره آنان محسوب می‌شوند.

 


[۱] . عیاشی با سند دیگری مطلب را به امام صادق ع می‌رساند: عن السكوني عن أبي جعفر عن أبيه. اما عبارات دقیقا همین است.

[۲] . https://www.statista.com/statistics/248822/american-adults-who-identify-as-lesbian-gay-or-bisexual-by-gender/

[۳] . https://news.gallup.com/poll/212702/lgbt-adults-married-sex-spouse.aspx

[۴] . این در حالی است که در آمریکا به عنوان یک کشوری که این عمل شنیع را در سال ۲۰۱۳ قانونی کرده‌، خودشان علی‌رغم تبلیغات فراوان، ادعا می‌کنند آمار کسانی را که مدافع قانونی شدنِ این کار شده‌اند ظرف ۲۰ سال گذشته از حدود ۲۷ درصد به ۶۴ درصد رسیده https://www.statista.com/statistics/217962/opinion-of-legalization-of-same-sex-marriages-in-the-us/

[۵] . Dyana Bagby, “Gay, bi men 50 times more likely to have HIV: CDC reports hard data at National HIV Prevention Conference,” Washington Blade, August 28, 2009.

بازدیدها: ۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*