ترجمه
آیا دیدی [که] اگر تکذیب کرد و روی برتافت، [آیا نمیدانست که خدا میبیند؟]
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
اگر بندگان هنگامی که نمیدانستند، میایستادند و انکار نمیکردند، کافر نمیشدند.
الكافي، ج۲، ص۳۸۸
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا وَ لَمْ يَجْحَدُوا لَمْ يَكْفُرُوا.[۱]
۲) از امام کاظم ع روایت شده است:
کسی که یک آیه از کتاب خدا را تکذیب کند، اسلام را پشت سرش انداخته و با این کارش در حقیقت تکذیب کننده جمیع قرآن و پیامبران است.
الكافي، ج۸، ص۲۳۵
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُغِيرَةِ قَالَ قال أَبوالْحَسَنِ ع:
مَنْ كَذَّبَ بِآيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ نَبَذَ الْإِسْلَامَ وَرَاءَ ظَهْرِهِ وَ هُوَ الْمُكَذِّبُ بِجَمِيعِ الْقُرْآنِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين.
تدبر
۱) «أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
ظاهرا این آیه جمله شرطیهای است که پاسخش در آیه بعد (أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى) آمده است.
و مقصود از این جمله چنین است:
آیا دیدی [آن طغیانگری که بنده نمازگزار را منع میکرد] اگر خودش در مقام تکذیب و رویگردانی از حق است، آنگاه آیا نمیدانست که خدا او را میبیند [و او را به خاطر این کار عذاب خواهد کرد]؟» (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۸۳؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۲۶)
۲) «أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
خداوند انسان را آفرید و با بزرگواری خود، به او علم ویژهای داد (علق/۱-۵) اما به او اختیار هم داد، و این انسان، نهتنها ممکن است در مقام عمل طغیان کند (علق/۶-۷)، بلکه ممکن است در مقام نظر هم حقیقت را انکار (تکذیب) و از زیر بار حقیقت رفتن سرپیچی (تولی) نماید.
نکته تخصصی انسانشناسی و معرفتشناسی
تکذیب حق، ظاهرا از ویژگیهای منحصر به فرد انسان است؛ و به همان «تعلیم با قلم» (علق/۴) برمیگردد.
هر ظرفیتی، همان گونه که اقتضای رشد فراوان پدید میآورد، به همان اندازه، امکان سقوط و انحراف را موجب میشود. خدا انسان را از نعمت «زبان» و سخن گفتن و نوشتن برخوردار کرد، که این ویژگی، از ممیزههایی است که موجب برتری انسان بر سایر موجودات هستی شده است: چرا که انسان میتواند معرفت از اصل واقعیت جدا کند و در قالب زبان بریزد و بدون ارتباط با واقعیت، معرفت را منتقل کند. پس، در مقام شناخت، تنها به دادههای حسی و عقلی خود محدود نمیشود؛ و تمام اندوختههای معرفتی دیگران را هم میتواند به اندوخته معرفتی خود بیفزاید. (توضیح بیشتر در جلسه۳۵۲، تدبر۲)
اما همین ویژگی (جدا کردن معرفت از اصل واقعیت و ریختن آن در قالب زبان) امکان دروغگویی و دروغ قلمداد کردن حقیقت و زیر بار حقیقت نرفتن را هم مهیا میکند.
به همین جهت است که «ایمان و کفر»، ویژگی خاص انسان، و غیر از «علم و جهل» است که در حیوانات و فرشتگان هم مشاهده میشود؛ و ایمان و کفر، علاوه بر علم، به اراده انسان هم مرتبط است.
به تعبیر دیگر، برای مومن بودن، دانستن حقیقت کافی نیست؛ بلکه تسلیم حقیقت بودن هم موضوعیت دارد؛
پس، در تحلیل انسانها، باید امکان «کفر ورزیدن» و «سرپیچی از حق» را هم به عنوان یک ممیزه انسانی جدی گرفت؛ و برای مواجهه با آن هم آماده بود.
۳) «أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى، أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى؛ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
در این سه آیه با تکرار تعبیر «أَ رَأَيْتَ: آیا دیدی» ظاهرا تقابل دو سر طیف انسانیت را مطرح میکند.
نکته تخصصی انسانشناسی
ظاهراً همان طور که «بر هدایت بودن» و «امر به تقوا کردن» دو ویژگی جامع یک انسان مطلوب است (جلسه قبل، تدبر۲)،
«تکذیب» کردن و «سرپیچی نمودن» هم دو ویژگی جامع انسان نامطلوب است؛
زیرا:
مقدمه ۱: تکذیب ناظر به مقام شناخت است و سرپیچی کردن ناظر به مقام عمل؛
مقدمه۲: حق و حقیقت گرانبهاترین و ارزشمندترین امر عالم است؛
نتیجه: کسی است که در مقام نظر و عمل، در مقابل ارزشمندترین امر عالم ایستاده است، بدترین موجود است.
۴) «أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى؛ أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»
اگر کسی دست به تکذیب و سرپیچی از حق میزند، راه علاجش چیست؟
هشدار دادن و او را متوجه شاختن به این که خدا او را میبیند.
ثمره اخلاقی
اگر گاهی در برابر چیزی که میدانیم «حق» است، تسلیم نمیشویم، حاکی از این است که هنوز خدا را جدی نگرفتهایم.
[۱] .احادیث و تدبرهای مربوط به آیه (وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّی) جلسه۳۹۰ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-32/ نیز به این بحث مرتبط میباشد.
بازدیدها: ۱۱