۲۵ جمادیالاولی ۱۴۴۰
ترجمه
پس بر آنان پروردگارت تازیانه عذاب را فرو ریخت.
نکات ادبی
فَصَبَّ = فَـ + صَبَّ
ماده «صبب» در اصل بر ریختن چیزی دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۲۸۰) و برخی تاکید کردند که ریختن و رها کردنی است که از بالا انجام شود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۷۳؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۶، ص۱۷۷) و کاربرد آن در مورد ریختن آب بسیار متداول است: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/۱۹) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/۴۸) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/۲۵) و در این آیه کلمه فروریختن برای نزول عذاب، حکایتگر شدت نزول عذاب میباشد.
ماده «صبب» جمعا ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
سَوْطَ
ماده «سوط» در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی با چیز دیگر میباشد و وجه تسمیه تازیانه (شلاق) به «سوط » آن است که تازیانهها غالبا از چرمهای به هم تافتهای درست میشد و چون رشتههای چرم در هم تابیده و مخلوط شده، چنین نامیده شده است (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۱۱۵) و استعاره «تازیانه» برای عذاب هم چهبسا از این جهت بوده که انواع عذاب برای آنان در هم آمیخته میشد چنانکه در جایی میفرماید «حَمِيماً وَ غَسَّاقاً» (نبا/۲۵) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۳۴) و البته با استشهاد به برخی از اشعار عرب، این احتمال هم مطرح است که چون تازیانه زدن، شکنجهای است که در آن گوشت و خون شخص درهم آمیخته میشود بدان «سوط» گفتهاند (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۵)[۱]
در واقع هم ماده «سوط» و هم ماده «مزج» به نوعی مخلوط شدن و درهمآمیختن دلالت دارند و تفاوت این دو در آن است که در «مزج» مخلوط شدن به حدی است که دیگر تمایزی احساس نمیشود اما در «سوط» مخلوط شدنی است که نوعی تمایز و اقتران و اختلاط در آن دیده میشود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۲۶۲)
و تازیانه را هم از این جهت که از چرمهای درهمتنیدهای درست شده «سوط» میگویند و از این جهت که بر پوست (جلد) زده میشود «جلدة» نامند. (همان)
برخی گفتهاند «سوط» به معنای سهم و نصیب هم به کار میرود و در این آیه «سوط عذاب» به معنای نصیب و بهرهای از عذاب میباشد. (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۱۱۶) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۲۶۲)
ماده «سوط» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
سَوْطَ عَذابٍ
اضافه مضاف به مضاف الیه غالبا در معنای «لـ« (برای) است (مثلا «کتاب زید» یعنی «کتاب لزید») اما در اینجا اضافه «سوط» به «عذاب» را اضافه به معنای «من» دانستهاند یعنی «سوط من العذاب.»
حدیث
۱) از سلمان فارسی روایت شده که وی حدیثی از رسول الله ص درباره حضرت علی ع شنیده بود که آنها را برای امیرالمومنین ع تعریف کرد. امیرالمومنین ع فرمود:
سلمان! به خدا سوگند که پیامبر ص مرا هم از آنچه به تو خبر داد خبردار نمود و سپس فرمود:
ای علی! همانا تو مبتلا خواهی شد و مردم هم به تو آزمایش میشوند؛
و به خدا سوگند همانا تو حجت خداوند بر آسمانیان و برزمینیان هستی؛ و خداوند هیچیک از خلایق را نیافرید مگر اینکه بر او احتجاج می کند به اسم تو و در مورد آنچه از کتب [آسمانی] از آنان [پیمان] گرفته شد.
سپس فرمود: به خدا سوگند مومنون جز به واسطه تو ایمان نمیآورند و کافران جز به واسطه تو گمراه نمی گردند؛ و چه کسی نزد خداوند از تو گرامیتر است؟!
سپس فرمود: علی! همانا تو لسان خداوندی، که خدا از آن زبان سخن میگوید؛ و تو قطعا آن سختی و شدت خداوندی، که او با آن انتقام میگیرد؛ و قطعا تو تازیانه عذاب خداوندی به واسطه آن نصرت میجوید؛ و تو همان بطشه [خشم و مواخذه شدید] خداوندی که خداوند فرمود: «حقّا كه انذار كرد آنها را از بطشه [خشم و مواخذه شدید] ما، ولى آنها جدل و ترديد در انذارها نمودند» (قمر/۳۶) و تو همان وعده نیکوی خدایی، پس چه کسی نزد خداوند از تو گرامی تر است؟!
سوگند به خدا که خداوند تو را به دست قدرت خود آفرید و تو را در میان مومنین برگزید و مودت تو را در سینههای مومنان ثابت فرمود؛
و به خدا سوگند – ای علی – که همانا در آسمان فرشتگانی هستند که شماره آنان را جز خدا نداند ؛ و تو قیام کننده به عدالت هستی و آنان منتظر دستور تواند و فضل تو را یاد می کنند و به معرفت تو به آسمانیان مباهات می کنند و به واسطه معرفت تو و انتظار کشیدن برای امر تو، به خداوند توسل میجویند؛
یا علی! هیچیک از پیشینیان بر تو سبقت نگرفت و هیچ یک از آیندگان نیز به گرد تو نرسد.
تفسير فرات الكوفي، ص۴۵۵
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي كَلَامٍ ذَكَرَهُ فِي عَلِيٍّ؛ فَذَكَرَهُ سَلْمَانُ لِعَلِيٍّ. فَقَالَ: وَ اللَّهِ يَا سَلْمَانُ لَقَدْ أَخْبَرَنِي بِمَا أُخْبِرُكَ بِهِ؛ ثُمَّ قَالَ:
يَا عَلِيُّ إِنَّكَ مُبْتَلًى وَ النَّاسُ مُبْتَلَوْنَ بِكَ وَ اللَّهِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ خَلْقٍ إِلَّا وَ قَدِ احْتَجَّ عَلَيْهِ بِاسْمِكَ وَ فِيمَا أُخِذَتْ إِلَيْهِمْ مِنَ الْكُتُبِ.
ثُمَّ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا يُؤْمِنُ الْمُؤْمِنُونَ إِلَّا بِكَ وَ لَا يَضِلُّ الْكَافِرُونَ إِلَّا بِكَ وَ مَنْ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْكَ.
ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ إِنَّكَ لِسَانُ اللَّهِ الَّذِي يَنْطِقُ مِنْهُ وَ إِنَّكَ لِبَاسُ اللَّهِ الَّذِي يَنْتَقِمُ بِهِ وَ إِنَّكَ لَسَوْطُ عَذَابِ اللَّهِ الَّذِي يَنْتَصِرُ بِهِ وَ إِنَّكَ لَبَطْشَةُ اللَّهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ» وَ إِنَّكَ إِيعَادُ اللَّهِ فَمَنْ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْكَ وَ إِنَّكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَكَ اللَّهُ بِقُدْرَتِهِ وَ أَخْرَجَكَ [مِنَ الْمُؤْمِنِينَ] مِنْ خَلْقِهِ وَ لَقَدْ أَثْبَتَ مَوَدَّتَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ. وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ إِنَّ فِي السَّمَاءِ لَمَلَائِكَةً مَا يُحْصِيهِمْ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ يَنْتَظِرُونَ أَمْرَكَ وَ يَذْكُرُونَ فَضْلَكَ وَ يَتَفَاخَرُونَ أَهْلَ السَّمَاءِ بِمَعْرِفَتِكَ وَ يَتَوَسَّلُونَ إِلَى اللَّهِ بِمَعْرِفَتِكَ وَ انْتِظَارِ أَمْرِكَ [وَ اللَّهِ] يَا عَلِيُّ مَا سَبَقَكَ أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ لَا يُدْرِكُكَ أَحَدٌ مِنَ الْآخِرِينَ.
تدبر
۱) «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
وقتی عدهای طغیانگری پیشه کنند و فساد را تکثیر نمایند، خداوند هم چنین نیست که به یک هشدار ویا به عذابی کوتاه و گذرا بسنده کند، بلکه تازیانههای عذاب را همچون باران بر سر آنان فرو میآوَرَد.
۲) «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
مقصود از تعبیر «سوط عذاب» چیست و چرا برای عذاب آنان از این تعبیر استفاده کرد؟
الف. مقصود تازیانه عذاب است؛ آنگاه وجه گره زدن مفهوم تازیانه به عذاب این است که:
الف.۱. «سوط» به معنای تازیانه، بدین سبب چنین نامیده شده که رشتههای نازک متعددی از چرم به هم بافته میشود و شاید میخواهد با این ترکیب، به درهمآمیخته شدن چند عذاب برای آنان اشاره کند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۳۴)
الف.۲. کیفر دنیوی نسبت به عذاب اخروی همچون تازیانه ای است که درد آن موقت و آثارش سطحی است و تنها بر پوست میماند. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۵)
الف.۳ شاید برای اشاره به نزول پیاپی عذاب است چنانکه در تازیانه زدن هم عموما تعدادی تازیانه پیاپی نواخته میشود.
الف.۴. …
ب. مقصود از «سوط» در این آیه، نصیب و بهرهای از عذاب است (توضیح در نکات ادبی)
ج. …
۳) «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
برای عذاب فرستادن از تعبیر «ربک» استفاده کرد، نه تعابیری مانند منتقم یا جبار. استفاده از این تعبیر چه نکته خاصی را میخواهد بگوید؟
الف. عذاب کردن هم در راستای ربوبیت الهی است، نه اینکه وجود کسانی که به عذاب گرفتار میشوند حکایتگر اشتباهی باشد که از دست ربوبیت الهی در رفته باشد.
ب. هشداری است به این کفار و معاندانی که در برابر تو ایستادهاند؛ که بدانند پروردگار توست که آن گذشتگان را عذاب کرد؛ و اگر بخواهد اینها را نیز عذاب میکند.
ج. …
۴) «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ؛ الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ؛ الَّذينَ طَغَوْا … الْفَسادَ؛ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
تمدن و پیشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد، عامل سقوط و هلاکت است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۵)
۵) «الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ؛ فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ؛ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
طغیان و فساد جز با قهر برطرف نمیشود. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۵)
چون نمیدانم چه اندازه این نکته را میتوان به آیه نسبت داد، این را در کانال نیاوردم:
۶) «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
مربی گاه برای تنبیه نیاز به شلاق دارد!
۷) «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
چرا نفرمود «عذبهم» ویا دست کم: «نزل علیهم العذاب»، بلکه از تعبیر «صب» که برای ریختن آب از بالای سر به کار میرود استفاده کرد؟
الف. شاید میخواهد اشاره کند به اینکه عذاب تمامی وجود آنان را فراگرفت.
ب. …
[۱] . و السوط معروف قال الفراء السوط اسم للعذاب و إن لم يكن ثم ضرب بسوط و أصل السوط خلط الشيء بعضه ببعض فكان السوط قسط عذاب يخالط اللحوم و الدماء كما يخالطهما السوط قال الشاعر: (أ حارث أنا لو تساط دماؤنا / تزايلن حتی لا يمس دم دما)
بازدیدها: ۷۴