۸ جمادیالثانی ۱۴۴۰
ترجمه
پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نکند [نشود]؛
اختلاف قرائت
یُعَذّبُ
در اغلب قرائات[۱] به صورت فعل معلوم «لا يُعَذِّبُ» قرائت شده است که در این صورت آیه بدین معناست که هیچکس مانند عذاب او عذاب نکند؛
اما در قرائت کسائی (از قراء کوفه) و روایت خارجة از قرائت أبي عمرو (بصره) و قرائت یعقوب (از قراء عشره) و ابن سيرين و ابن أبي إسحاق و سوّار القاضي و أبوحيوة و ابن أبيعبلة و أبو بحرية و سلام و سهل و ابوقلابة و ابوعبیده و ابوحاتم به صورت فعل مجهول«لا يُعَذَّبُ» قرائت شده است؛ که در این صورت یعنی احدی به چنان عذاب الهی عذاب نشود. (و البته برای مرجع ضمیر در هر دو قرائت احتمالات دیگری هم متصور است)
مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۱-۷۳۳[۲]؛ البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۷۶[۳]
نکات ادبی
فَيَوْمَئِذٍ
به نظر میرسد حرف «ف» فاء جزای شرط است؛ و جمله «يَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» جزای «إذا» در جمله «إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ» است. یعنی هنگامی که زمین چنین و چنان شود و .. آنگاه است که هیچکس چنان عذابی نکند و … (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۵)
يُعَذِّبُ عَذابَهُ
قبلا بیان شد که اصل ماده «عذب» در معانی بسیار متعددی به کار رفته است و با این تکثر معانی، برخی از اهل لغت، از اینکه یک اصل واحدی برای تمامی این معانی بیابند اظهار عجز کردهاند؛ با این حال، برخی سعی کردهاند دو معنای اصلی برای این واژه مطرح کنند، یکی معنای طیب و گوارا، و دیگری به معنای عذاب دادن، یا کتک زدن و شکنجه دادن، هرچند برخی این احتمال را هم دادهاند که اصل عذاب دادن هم به نحوی به «عَذب: گوارایی» برگردد بدین صورت که تعذیب به معنای «زایل کردن عَذب و گوارایی معیشت» باشد؛ و برخی هم گفتهاند معنای اصلی این واژه عبارت است از «آن چیزی که ملائم طبع و مقتضای حال باشد» که این معنا در مورد «گوارا» کاملا معلوم است، و در مورد «عذاب» هم این کلمه در مورد عقوبتها و امور ناخوشایندی به کار میرود که به نحوی مقتضای حال افراد گردیده است.
در هر صورت، از میان مشتقات مختلف این ماده، کاربرد قرآنی آن تنها در دو حالت است:
یکی در حالت ثلاثی مجرد (عذب) که به معنای طیب و گواراست، و در این حالت تنها ۲ بار به کار رفته است: «هذا عَذْبٌ فُراتٌ» (فرقان/۵۳؛ فاطر/۱۲) و دیگری وضعیت آن در باب تفعیل (۳۷۱ بار) است که همواره به همان معنای عذاب کردن میباشد.
جلسه ۴۹۹ http://yekaye.ir/al-qalam-68-33/
حدیث
۱) ابنخربوذ روایت کرده است که یکبار امام باقر ع فرمود:
ابنخربوذ! آیا تاویل این آیات که میفرماید: پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نشود؛ و هيچ كس همانند در بند كشيدن او در بند نشود.» (فجر/۲۵-۲۶) را می دانی؟
گفتم: خیر.
فرمود: همان دومی است؛ که خداوند روز قیامت هیچکس را چون عذاب او عذاب نکند!
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۶۸
رُوِيَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أُذَيْنَهَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع:
يَا ابْنَ خَرَّبُوذَ أَ تَدْرِي مَا تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»
قُلْتُ لَا.
قَالَ ذَاكَ الثَّانِي لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَهُ أَحَدا.
شبیه این مضمون را سلمان فارسی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که در بحث آیه بعد اشاره خواهد شد.
۲) از رسول الله ص روایت شده است که فرمود:
همانا این آتش شما بخشی از یک هفتادم آتش جهنم است که هفتاد بار با آب خاموش و بیرمق شده و دوباره شعلهور گردیده است؛ و اگر چنین نبود آدمی را یارای تحملِ [یا: خاموش کردنِ] آن نبود، و همانا آن [= آتش دنیا] را روز قیامت میآورند و بر آتش ]جهنم] میگذارند؛ پس فریادی شدید سر میدهد که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نمیماند مگر اینکه از شدت فریاد آن به زانو درمیآید.
الزهد، ص۱۰۱
الْحَسَنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ نَارَكُمْ هَذِهِ لَجُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَ لَقَدْ أُطْفِئَتْ سَبْعِينَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمَا اسْتَطَاعَ آدَمِيٌّ أَنْ يُطِيقَهَا [يُطْفِئَهَا] إِذَا الْتَهَبَتْ وَ إِنَّهُ لَيُؤْتَى بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى تُوضَعَ عَلَى النَّارِ فَتَصْرَخُ صَرْخَةً [مَا] لَا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا جَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ [لِرُكْبَتَيْهِ] فَزَعاً مِنْ صَرْخَتِهَا.
۳) عمرو بن ثابت میگوید:
امام باقر ع فرمود: همانا اهل آتش به خاطر شدت عذابی که بدانان میرسد فریادی همچون فریاد سگان و گرگان سر میدهند؛ پس چه گمان میکنی ای عمرو! در مورد کسانی که نه بر آنان مقدر میشود که بمیرند و نه از عذاب آنجا بدانان تخفیف داده میشود؛ در آنجا شدیده تشنه و گرسنهاند، از شدت گریه چشمانشان بیرمق شده، کر و لال و کورند؛ رویشان سیاه است و بشدت رانده میشوند؛ شیماناند در حالی که مورد غضب قرار گرفته و بدانان رحم نمیشود و از عذاب بر انان تخفیف داده نمیشود و در آتش کشیده میشوند؛ از آب جوشان آن نوشانده میشوند و از زقوم میخورند؛ سگهای آتش استخوانهای آنان را خرد میکنند و با گرزها بر آنان زده میشود و فرشتگان غلاظ و شدادی بر آنها گمارده شده که رحمی بر آنان نمی کنند؛ و آنان در آتشاند در حالی که به رو بر زمین کشیده میشوند و همراه شیاطین بسته میشوند و با غل و زنجیرها در بند میشوند؛ اگر دعا کنند مورد استجابت قرار نگیرند و اگر حاجتی را درخواست نمایند برایشان برآورده نشود؛ این چنین است حال و روز کسی که داخل در آتش شود.
الأمالي( للصدوق)، ص۵۵۷
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دِينَارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ النَّارِ يَتَعَاوَوْنَ فِيهَا كَمَا يَتَعَاوَى الْكِلَابُ وَ الذِّئَابُ مِمَّا يَلْقَوْنَ مِنْ أَلَمِ [أَلِيمِ] الْعَذَابِ مَا ظَنُّكَ يَا عَمْرُو بِقَوْمٍ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا عِطَاشٍ فِيهَا جِيَاعٍ كَلِيلَةٍ أَبْصَارُهُمْ صُمٍّ بُكْمٍ عُمْيٍ مُسْوَدَّةٍ وُجُوهُهُمْ خَاسِئِينَ فِيهَا نَادِمِينَ مَغْضُوبٍ عَلَيْهِمْ فَلَا يُرْحَمُونَ وَ مِنَ الْعَذَابِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ وَ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ وَ مِنَ الْحَمِيمِ يَشْرَبُونَ وَ مِنَ الزَّقُّومِ يَأْكُلُونَ وَ بِكَلَائِبِ النَّارِ يُحْطَمُونَ وَ بِالْمَقَامِعِ يُضْرَبُونَ وَ الْمَلَائِكَةُ الْغِلَاظُ الشِّدَادُ لَا يَرْحَمُونَ وَ هُمْ [فَهُمْ] فِي النَّارِ يُسْحَبُونَ عَلى وُجُوهِهِمْ وَ مَعَ الشَّيَاطِينِ يُقَرَّنُونَ وَ فِي الْأَنْكَالِ وَ الْأَغْلَالِ يُصَفَّدُونَ إِنْ دَعَوْا لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً لَمْ تُقْضَ لَهُمْ هَذِهِ حَالُ مَنْ دَخَلَ النَّارَ.
تدبر
۱) «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
انسان دل به دنیا بسته است: با رسیدن نعمت خود را گرامی داشته شده میپندارد و با از دست دادن آن خوار شده میبیند؛ اما در خطاست؛ اگر نزد خداوند خوار و حقیر شده به خاطر اعمال خودش است؛ از این رو، هنگامی که قیامت شود و پردهها کنار رود؛ در آن روز است که میبیند عذابی که خداوند عذاب میکند قابل مقایسه با هیچ عذاب و شکنجه و سختیای نیست.
۲) «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
با توجه به اینکه «یعذب» در قرائاتی که متواترا از پیامبر ص نقل شده هم به صورت معلوم و هم به صورت مجهول قرائت شده؛ و با توجه به مرجع ضمیرها و مراد از «احد» این آیه ظرفیت معانی متعددی را دارد که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که همگی مستقلا مد نظر باشد. پس، مراد از این تعبیر میتواند عبارت باشد از اینکه:
الف. عذاب کردن خداوند در قیامت فوق هرگونه عذابی است که کسی در دنیا انجام داده باشد. (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۴۲؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۸۵)
ب. مجرمانی که در آیات قبل اشاره شد چنان عذاب میشوند که هیچکس دیگری آن گونه عذاب نشده باشد. (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۴۲)
ج. در آن روز خداوند انسان را چنان عذاب میکند که هیچ موجود دیگری را چنان عذاب نکرده باشد. (المیزان، ج۲۰، ص۲۸۵)
د. خداوند کسی را به گناه شخص دیگر و عذابی که برای او در نظر گرفته، مواخذه و عذاب نکند. (به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۴۲)
ه. ممکن است برای عذاب خدا در دنیا مشابهی باشد، اما برای عذاب خدا در آخرت مشابه ندارد. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۹)
و. …
۳) «لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
خدای رحیم در جای خود شدید است.
[۱] . نه فقط اغلب قرائات سبعه (غیر از کسائی) بلکه قرائت ابوجعفر (از عشرة) و حسن و اعمش (از اربعه عشر) و شیبه و سلمی و ابن عباس و امیرالمومنین ع
[۲] . و قرأ لا يعذب و لا يوثق بالفتح الكسائي و يعقوب و سهل و الباقون «لا يُعَذِّبُ» و «لا يُوثِقُ» … و قوله «لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» معناه لا يعذب تعذيبه فوضع العذاب موضع التعذيب كما وضع العطاء موضع الإعطاء في قوله ” و بعد عطائك المائة الرتاعا” فالمصدر الذي هو عذاب مضاف إلی المفعول به مثل دعاء الخير و المفعول به الإنسان المتقدم ذكره في قوله «يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ» و الوصاق أيضا موضع الإيثاق فأما من قرأ لا يعذب فقد قيل إن المعنی فيه أنه لا يتولی عذاب الله تعالی يومئذ أحد و الأمر يومئذ أمره و لا أمر لغيره هذا قول و قد قيل أيضا لا يعذب أحد في الدنيا مثل عذاب الله في الآخرة و كان الذي حمل قائل هذا القول علی أن قاله إنه إن حمله علی ظاهره كان المعنی لا يعذب أحد في الآخرة مثل عذاب الله و معلوم أنه لا يعذب أحد في الآخرة مثل عذاب الله إنما المعذب الله تعالی فعدل عن الظاهر لذلك. و لو قيل إن المعنی فيومئذ لا يعذب أحد أحدا تعذيبا مثل تعذيب الكافر المتقدم ذكره فأضيف المصدر إلی المفعول به كما أضيف إليه في القراءة الأولی و لم يذكر الفاعل كما لم يذكره في مثل قوله تعالی مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ لكان المعنی في القراءتين سواء و الذي يرد بأحد الملائكة الذين يتولون تعذيب أهل النار و يكون ذلك كقوله يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ و قوله وَ لَوْ تَری إِذْ يَتَوَفَّی الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ و قوله «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ» لا شبهة أن يكون هذا القول أولی و الفاعل له هم الملائكة … و أما القراءة بفتح العين في يعذب و يوثق فقد وردت الرواية عن أبي قلابة قال أقرأني من أقرأه رسول الله ص فيومئذ لا يعذب عذابه أحد و لا يوثق وثاقه أحد و المعنى لا يعذب أحد تعذيب هذا الكافر إن قلنا إنه كافر بعينه أو تعذيب هذا الصنف من الكفار.
[۳] . و قرأ الجمهور: لا يُعَذِّبُ، و لا يُوثِقُ: مبنيين للفاعل، و الضمير في عَذابَهُ، و وَثاقَهُ عائد على اللّه تعالى، أي لا يكل عذابه و لا وثاقه إلى أحد، لأن الأمر للّه وحده في ذلك أو هو من الشدّة في حيز لم يعذب قط أحد في الدنيا مثله، و الأول أوضح لقوله: لا يُعَذِّبُ و لا يُوثِقُ، و لا يطلق على الماضي إلا بمجاز بعيد، بل موضوع، لا إذا دخلت على المضارع أن يكون مستقبلا. و يجوز أن يكون الضمير قبلها عائدا على الكافر، أي لا يعذب أحد من الزبانية مثل ما يعذبونه. و قيل إلى اللّه، أي لا يعذب أحد في الدنيا عذاب اللّه للكافر، و يضعف هذا عمل لا يعذب في يومئذ، و هو ظرف مستقبل.
و قرأ ابن سيرين و ابن أبي إسحاق و سوّار القاضي و أبو حيوة و ابن أبي عبلة و أبو بحرية و سلام و الكسائي و يعقوب و سهل و خارجة عن أبي عمرو: بفتح الذال و الثاء مبنيين للمفعول، فيجوز أن يكون الضمير فيهما مضافا للمفعول و هو الأظهر، أي لا يعذب أحد مثل عذابه، و لا يوثق بالسلاسل و الأغلال مثل وثاقه، أو يحمل أحد عذاب الإنسان لقوله تعالى: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»، و عذاب وضع موضع تعذيب. و في اقتياس مثل هذا خلاف، و هو أن يعمل ما وضع لغير المصدر، كالعطاء و الثواب و العذاب و الكلام. فالبصريون لا يجيزونه و يقيسونه.
بازدیدها: ۶۰