۲۱ جمادیالاولی ۱۴۴۰
ترجمه
و ثمود، که صخره را در آن وادی میبریدند؛
اختلاف قرائت[۱]
حدیث
۱) ابوبصیر میگوید: از امام صادق ع درباره این آیات سوال کردم که میفرماید «ثمود نيز بيمدهندگان را تكذيب نمودند.
پس گفتند: آيا ما بشری از خودمان، که تنهاست، را پيروى كنيم؟ در اين هنگام ما در گمراهى و جنون خواهيم بود. آيا ذکر از ميان ما بر او القا شده؟ [نه] بلكه او دروغپردازى هوسباز است.» (قمر/۲۳-۲۵)
فرمودند: این به خاطر آن بود که حضرت صالح ع را تکذیب کردند؛ و خداوند عز و جل البته که هیچ قومی را هلاک نکرد مگر اینکه پیش از آن رسولانی به نزد آنان مبعوث فرمود تا بر آنان احتجاج کنند؛ پس خداوند حضرت صالح ع را به سوی آنان مبعوث فرمود و وی آنان را به خدا خواند ولی اجابتش نکردند و بر او سرکشی نمودند و گفتند «هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه از این صخره شتری دهماهه بیرون آوری؛ و آن صخرهای بود که آن را تعظیم میکردند و میپرستیدند و سر هر سال برایش قربانی میکردند و کنارش جمع میشدند. گفتند: اگر میپنداری که پیامبری فرستادهشده هستی پس از خدایت بخواه که برای ما از این صخره سخت شتری دهماهه بیرون آورد و خداوند هم همان گونه که آنان درخواست کرده بودند آن ناقه را بیرون آورد …
الكافي، ج۸، ص۱۸۷
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ».
قَالَ ع: هَذَا كَانَ بِمَا كَذَّبُوا بِهِ صَالِحاً وَ مَا أَهْلَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْماً قَطُّ حَتَّى يَبْعَثَ إِلَيْهِمْ قَبْلَ ذَلِكَ الرُّسُلَ فَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ صَالِحاً فَدَعَاهُمْ إِلَى اللَّهِ فَلَمْ يُجِيبُوا وَ عَتَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تُخْرِجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ نَاقَةً عُشَرَاءَ وَ كَانَتِ الصَّخْرَةُ يُعَظِّمُونَهَا وَ يَعْبُدُونَهَا وَ يُذَبِّحُونَ عِنْدَهَا فِي رَأْسِ كُلِّ سَنَةٍ وَ يَجْتَمِعُونَ عِنْدَهَا فَقَالُوا لَهُ إِنْ كُنْتَ كَمَا تَزْعُمُ نَبِيّاً رَسُولًا فَادْعُ لَنَا إِلَهَكَ حَتَّى تُخْرَجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ الصَّمَّاءِ نَاقَةٌ عُشَرَاءُ فَأَخْرَجَهَا اللَّهُ كَمَا طَلَبُوا مِنْه …
تدبر
۱) «وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ»
درباره مقصود از عبارت «جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ» گفتهاند:
الف. کوهها را میتراشیدند و در درون آن خانه میساختند چنانکه قرآن کریم در جای دیگر فرمود « وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِين: و ماهرانه [یا: سركشانه] از كوهها خانههايى مىتراشيد؟!» (شعراء/۱۴۹) (ابنعباس، به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۹) به تعبیر دیگر، در کوهها حفرههایی عظیم پدید میآوردند (تفسير القمي، ج۲، ص۴۲۰)[۲] و آن حفرهها را به عنوان منزل خود قرار میدادند (ابنعباس، به نقل از الدر المنثور، ج۶، ص۳۴۷)
ب. صخرهها را میبریدند و آنها را به صورت خانهای درمیآوردند. (تفسير الصافي، ج۵، ص۳۲۵)
ج. …
۲) «وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ»
کلمه «ثمود» عطف به «عاد» است؛ پس خداوند میفرماید آیا ندیدهای که پروردگارت با ثمود، که صخره را در آن وادی میبریدند، چه کرد؟
درباره مقصود از کاری که خدا با ثمود کرد، آ«چه اول به ذهن خطور میکند عذابی بود که بر آنان نازل کرد، و آیه در مقام بیان این است که آنان که چنین قدرتمند و مسلط بر طبیعت بودند را چه آسان هلاک نمود؛
اما اگر دقت کنیم، کاری که خداوند با ثمود کرد، به این منحصر نمیشود؛ یکی از مهمترین کارهایی که خداوند با ثمود کرد آن معجزهای است که برای آنان فرستاد: آنان تبحر در سنگتراشی داشتند، و خداوند از دل سنگ، شتری زنده بیرون آورد! و آنگاه چون تسلیم حق نشدند نیست و نابودشان کرد.
به تعبیر دیگر،
کاری که خدا مردمان میکند، صرفاً عذاب آنان به خاطر گناهشان نیست؛
کار مهمتر، اتمام حجت با آنان است، به نحوی که جای هیچ عذر و بهانهای باقی نمانَد.
۳) «وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ»
ثمود توان تکنولوژیکیشان بقدری بود که صخرههای عظیم درون کوهها را چنان میتراشیدند که از دل آن خانهای درمیآوردند. اما خداوند آنها را درهمکوبید.
در نقلهای تاریخی و کلمات مفسران، محل قوم ثمود در وادی القری بین مدینه و شام دانسته شده است. (مجمعالبیان، ج۵، ص۲۶۴ و ج۷، ص۳۵۴)
روستاهای صخرهای جهان
امروزه سه روستای صخرهای در جهان یافت شده است که خانهها کاملا درون کوههای صخرهای تراشیده شده است: یکی روستای کندوان در نزدیکی تبریز است؛ دو روستای دیگر کاپادوکیه در ترکیه و داکوتا در آمریکاست؛ و از این سه، تنها روستای کندوان است که هنوز ساکنانی دارد که در آن خانههای صخرهای زندگی میکنند.
۴) «وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ»
حکایت
كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ:
أَنَّ وَفْداً مِنْ إِيَادٍ قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَأَلَهُمْ عَنْ حُكْمِ قُسِّ بْنِ سَاعِدَةَ. فَقَالُوا قَالَ قُسٌ:
يَا نَاعِيَ الْمَوْتِ وَ الْأَمْوَاتِ فِي جَدَثٍ / عَلَيْهِمُ مِنْ بَقَايَا بَزِّهِمْ خِرَقٌ
دَعْهُمْ فَإِنَّ لَهُمْ يَوْماً يُصَاحُ بِهِمْ / كَمَا يُنَبَّهُ مِنْ نَوْمَاتِهِ الصَّعِقُ
مِنْهُمْ عُرَاةٌ وَ مِنْهُمْ فِي ثِيَابِهِمُ / مِنْهَا الْجَدِيدُ وَ مِنْهَا الْأَوْرَقُ الْخَلَقُ
حَتَّى يَعُودُوا بِحَالٍ غَيْرِ حَالَتِهِمْ / خَلْقٌ جَدِيدٌ وَ خَلْقٌ بَعْدَهُمْ خُلِقُوا
مَطَرٌ وَ نَبَاتٌ وَ آبَاءٌ وَ أُمَّهَاتٌ وَ ذَاهِبٌ وَ آتٍ وَ آيَاتٌ فِي أَثَرِ آيَاتٍ وَ أَمْوَاتٌ بَعْدَ أَمْوَاتٍ ضَوْءٌ وَ ظَلَامٌ وَ لَيَالٍ وَ أَيَّامٌ وَ فَقِيرٌ وَ غَنِيٌّ وَ سَعِيدٌ وَ شَقِيٌّ وَ مُحْسِنٌ وَ مُسِيءٌ نَبَأٌ لِأَرْبَابِ الْغَفْلَةِ لِيُصْلِحَنَّ كُلُّ عَامِلٍ عَمَلَهُ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ وَاحِدٌ لَيْسَ بِمَوْلُودٍ وَ لَا وَالِدٍ أَعَادَ وَ أَبْدَى وَ إِلَيْهِ الْمَآبُ غَداً وَ أَمَّا بَعْدُ يَا مَعْشَرَ إِيَادٍ أَيْنَ ثَمُودُ وَ عَادٌ وَ أَيْنَ الْآبَاءُ وَ الْأَجْدَادُ أَيْنَ الْحَسَنُ الَّذِي لَمْ يُشْكَرْ وَ الْقَبِيحُ الَّذِي لَمْ يُنْقَمْ كَلَّا وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ لَيَعُودَنَّ مَا بَدَا وَ لَئِنْ ذَهَبَ يَوْمٌ لَيَعُودَنَّ يَوْمٌ.
قُسُّ بن ساعده از اندیشمندان عرب قبل از اسلام بود. حدود سال ۶۰۰ میلادی، ۲۳ سال قبل از هجرت فوت کرد. ادیبان عرب گفتهاند که قس بن ساعده نصرانی و از حنفا بود که معتقد به توحید و روز قیامت بودند، طبری از پیامبر اسلام روایت کرده است که: «خدا قس را رحمت کناد! او بر دین پدرم اسماعیل پسر ابراهیم بود».
[۱] . ثمودَ / ثمودٍ / ثمودِ
و قرأ ابن وثاب «و ثمودٍ» بالتنوين. و الجمهور: بمنع الصرف. (البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۷۲)
«و ثمود» في موضع خفض، و التقدير و بثمود لم ينصرف لأنه اسم للقبيلة، و من صرفه جعله اسما للحي، و من خفضه بغير تنوين حذف التنوين لالتقاء الساكنين «الذين» في موضع خفض على النعت، و يجوز أن يكون في موضع نصب بمعنى أعني، و في موضع رفع بمعنى هم الذين جابوا الصخر بالوادي. (اعراب القرآن (نحاس)، ج۵، ص۱۳۷)
و قرأ الاعمش «و ثمودٍ» بالتنوین حیث وقع مرفوعً او مجروراً و ذلک علی انه اسم حیّ. (الکامل المفصل فی القراءات الاربعة عشر، ص۵۹۳)
بالوادِ / بالوادی
قرأ ورش «بالوادی» باثبات الیاء بعد الدال وصلاً لا وفقاً و وافقه الحسن و أثبتها البزی و یعقوب وقفا و وصلا و وافقهما ابنمحیصن و اختلف عن قنبل فی الوقف فوقف بالیاء و بغیرالیاء و أثبتها فی الوصل و قرآ الباقون «بالوادِ» بغیر یاء وقفا و وصلا. (الکامل المفصل فی القراءات الاربعة عشر، ص۵۹۳)
قرأ القواس و البزي و يعقوب بالوادي بإثبات الياء في الوصل و الوقف و ورش بإثباتها في الوصل و حذفها في الوقف و الباقون بحذفها في الوصل و الوقف … و كذلك قوله «جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ» الأوجه فيه الحذف إذا كانت فاصلة و إن كان الأحسن إذا لم تكن فاصلة الإثبات (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۴)
[۲] . حَفَرُوا الْجَوبةَ فِي الْجِبَال. البته در متن تفسیر قمی که منتشر شده «الجویة« نوشته شده؛ اما ظاهرا اشتباه نساخ است، چرا که دیگران که از او نقل کردهاند «الجوبة« ثبت کردهاند (مثلا نگاه کنید به: البرهان في تفسير القرآن، ج۵، ص۶۵۱؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص۳۷۷) و «الجوبة» به معنای حفره است.
بازدیدها: ۵۱
لطفا توضیحات کاملتری قرار بدید
منظور؟