۱۱۶۶) الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ

 ۲۷ محرم – ۶ صفر ۱۴۴۷

ترجمه

که مالی را اندوخت و آن را شمار کرد.

اختلاف قرائت

الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ / جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ

کلمه «الذی» در عموم قراءات مشهور آمده است، اما در نقلی از قرائت ابن مسعود که «همزه» و «لمزة» را به صورت معرفه می‌آورد و «لکل» را حذف می‌کرد، این کلمه نیز حذف شده است.

المغني في القراءات، ص١٩٥٤[۱]

جَمَعَ / جَمَّعَ

در قراءات مکه (ابن كثير) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و برخی قراءات کوفه (عاصم) و برخی از قراء عشر (یعقوب) و اربعه عشر (حسن) و قراءات غیرمشهور (شیبة و نصر بن عاصم و ابوالعالیة) به صورت قعل ثلاثی مجرد (جَمَعَ) قرائت شده است

اما در قراءات شام (ابن عامر) و برخی دیگر از قراء کوفی (حمزه و کسائی) و برخی قراء عشر (ابوجعفر و خلف) و اربعة عشر (حسن و اعمش و ابن محیصن) و برخی قراءات غیرمشهور (ابن وثاب و نصر بن عاصم و ابوالعالیة و ابن مقسم) به صورت فعل ثلاثی مزید باب تفعیل (جَمَّعَ) قرائت کرده اند.

در تفاوت این دو گفته‌اند که وقتی به صورت ثلاثی مجرد می‌آید صرفا بر کثرت گردآوری اموال دلالت دارد؛ اما وقتی به صورت « جَمَّعَ» به کار می‌رود یا بر اینکه اموالش را از اینجا و آنجا جمع می کند دلالت دارد یا بر اینکه پیاپی به جمع اموال اهتمام می‌ورزد (معجم القراءات، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶[۲]؛ مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۸۱۶[۳]؛ المغني في القراءات، ص١٩٥٤[۴]

عَدَّدَهُ / عَدَدَهُ

در قراءات مشهور به همین صورت مشدد «عَدَّدَهُ» قرائت شده است؛ که به معنای شمارش کردن است

اما در برخی از قراءات اربعة‌عشر (حسن) و برخی قراءات غیرمشهور (روایتی از کسائی و روایتی از ابن سمیفع و قراءات کلبی و نصر بن عاصم و ابوالعالیة و ابوعبدالرحمن سلمی و ابن یعمر) به صورت غیرمشدد (عَدَدَهُ) قرائت شده است؛ که به معنای عددش را ضبط و ثبت کردن است (معجم القراءات، ج۱۰، ص۵۷۶[۵]) و البته در قرائت حسن که «عدد» به صورت مشدد آمده، «جمع» ‌به صورت غیرمشدد آمده است که قبلا اشاره شد (المغني في القراءات، ص١٩٥٤[۶]).

نکات ادبی

جَمَعَ

درباره این ماده قبلا در جلسه ۱۰۱۶ به تفصیل بحث شد: https://yekaye.ir/al-waqiah-56-49/

مالاً

قبلا بیان شد که برخی همچون راغب کلمه «مال» را از ماده «میل» (که در اصل بر انحراف از چیزی به سمت و جانبی از همان چیز دلالت دارد) دانسته و در وجه تسمیه «مال» و ثروت گفته‌اند که چون دائما میل به این سو و آن سو پیدا می‌کند و از دست می‌رود چنین نامیده شده است. اما عموما کلمه «مال» را از ماده «مول» دانسته، و حداکثر این احتمال را داده‌اند که اینها در اشتقاق کبیر به هم مربوط باشند، خواه با توضیح فوق، یا با این توضیح که در «مال» و دارایی دنیوی، یک میل به این هست که در یکجا نماند از دست کسی خارج شود و به دیگری برسد. در این میان، برخی همچون ابن فارس تاکید کرده‌اند که فقط همین کلمه از این ماده در عربی به کار رفته است؛ و تنها کلمه دیگری که برای این ماده مطرح شده کلمه «مولة» به معنای عنکبوت می‌باشد؛ اما بسیاری در اینکه واقعا این کلمه – که در اشعار جاهلی آمده- به معنای عنکبوت باشد تردید کرده‌اند.

به لحاظ ریشه لغوی هم تحلیل خاصی از این ماده وجود ندارد؛ حداکثر این است که گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر «هر آنچه که انسان بتواند مالک آن شود اعم از پول و دام و … » ویا «ماده پول و هزینه‌ای که در معامله استفاده می‌شود و از خرید و فروش یا ارث یا اجرت عمل به دست می‌آید.».

ابن اثیر بر این باور است که مال در اصل بر آنچه انسان از طلا و نقره مالک می‌شد اطلاق می‌گردید و سپس بر هرچیزی که به دست آورد و مالک شود؛ و در عرب عمدتا بر شتر اطلاق می‌شده زیرا اکثر اموال آنان شتر بوده است؛ و عسکری هم در موافقت با وی بیان می‌دارد که غالبا وقتی کلمه «مال» را به کار می‌برند مقصودشان چهارپایانی است که در ملکیت دارند و برای طلا و نقره (پول) عموما از کلمه «نقد» (جمع آن: نقود) استفاده می‌کنند. اما در کاربردهای قرآنی می دانیم که این کلمه عموما همین معنای عام مد نظر است، نه خصوص احشام؛ مثلا: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ» (بقره/۱۸۸)، «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً» (نساء/۱۰)، «وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا في‏ أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» (روم/۳۹).

در تفاوت «مال» و «ملک» هم گفته‌اند در ملک خود تسلط و استقرار چیزی در دست انسان لحاظ می‌شود؛ اما در مال ارزش و قیمت آن مورد توجه است؛ از این رو می‌گویند این اشیاء‌ اموالند و مالیت دارند بدون اینکه مالک خاصی داشته باشند؛‌و از آن سو می‌گویند سلطان مالک امور مردم و مملکت است و یا فلانی مالک خویشتن است در حالی که درباره امور و خویشتن تعبیر «مال» به کار نمی‌رود.

از این ماده، فعل «مالَ» و «تموّلَ» درست شده که به معنای صاحب مال شدن است و اگر کسی دیگری را صاحب مال کند از تعبیر «موّل» استفاده می‌شود که «تمویل» (بخشیدن مال به کسی و کسی را دارای اموال کردن) به «تخویل» نزدیک است؛ تفاوت این دو در آن است که ماده «خول» در اصل به معنای متعهد شدن نسبت به چیزی بوده است؛ که این ماده بیشتر برای چوپانی کردن استفاده می‌شده و بدین مناسبت کلمه «خَوَل» به معنای حیوانات یا کسانی (همانند برده و کنیز) است که تحت سرپرستی و مراقبت شخص هستند؛ و بدین مناسبت فعل «خوّل» (انعام/۹۴) به معنای «اعطاء خَوَل» و اعطای چیزی که نگهداری آن نیاز به مراقبت از آن دارد به کار رفته است و کم‌کم در مورد هرگونه «اعطاء» و «تملیک»ی استفاده شده است؛ گویی هرچیزی که به ملک شخص درمی‌آید نیازمند مراقبت است؛ اما «تمویل» صرفا دادن مال به کسی و وی را صاحب مال کردن استفاده می‌شود.

البته در قرآن کریم ماده «مول» فقط به صورت اسم (مفرد: مال؛ یا جمع: اموال) به کار رفته است و برای اشاره به یا دادن مال به کسی ویا صاحب مال شدن از کلماتی همچون ایتاء (آتُوا الْيَتامى‏ أَمْوالَهُمْ، نساء/۲؛ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذي آتاكُم‏، نور/۳۳) و انفاق (‏الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُم‏؛ بقره/۲۶۵) و تخویل (تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُم‏؛ انعام/۹۴) و جمع (الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ؛ همزه/۲) و اقتراف (أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها؛ توبه/۲۴) و … استفاده شده است.

جلسه ۱۰۸۱ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-15-1/

شأن نزول

درباره اینکه این سوره درباره چه کسی نازل شده است در مقدمه توضیحاتی گذشت؛ که عموما ناظر به همین آیات ابتدایی است. جلسه ۱۱۶۴ https://yekaye.ir/introduction-to-al-humazah/

حدیث

ذیل آیه شریفه «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» احادیثی گذشت که همه آنها به این آیه نیز مرتبط می‌باشند و در اینجا تکرار نمی‌شود (جلسه ۸۹۱ https://yekaye.ir/al-fajr-89-20/)[۷] اما احادیثی دیگر:

۱) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

امتم در دنیا سه طبقه‌اند:

طبقه اول آنان که انباشتن اموال و ذخیره کردن آن را دوست ندارند و در راه گردآوری و احتکار آن تلاشی نمی‌کنند و از دنیا به حد آنچه گرسنگی‌شان را رفع کند و لباسی که بر تن کنند و نیازشان از آن به اندازه‌ای است که برای آخرتشان بدان نیاز دارند؛ اینان‌اند آن اهل ایمنی‌ای که نه ترسی بر آنان هست و نه اندوهگین می‌شوند.

طبقه دوم کسانی که دوست دارند از راههای پاک و روشهای شایسته اموالی جمع کنند و با آن صله رحم بجا آورند و در حق برادرنشان نیکی کنند و با آن در حق فقرا برادری نمایند و اینکه دندان بر سنگ بفشارند نزدشان ساده‌تر از این است که درهمی از راه غیرحلال به دست آورند یا حقی که در اموالشان هست ادا نکنند یا خرانه‌دار این اموال تا زمان مرگشان شوند، پس آنان کسانی‌اند که اگر در حسابرسی از آنان دقت عمل به خرج داده شود شاید عذاب شوند اما اگر با عفو و بخشش مورد حساب قرار گیرند جان سالم به در برند؛

و اما طبقه سوم کسانی‌اند که گردآوری مال را از راه حلال و حرام دوست دارند و از ادای آنچه در خصوص اموالشان واجب است انفاق کنند ممانعت می‌کنند؛ اگر هزینه کنند مدار کارشان بر اسراف و تبذیر است و اگر هزینه نکنند از روی بخل و احتکار است؛ اینان کسانی‌اند که دنیا زمام دلهایشان را به دست گرفته تا اینکه با گناهانشان آنان را وارد جهنم کند.

عدة الداعي و نجاح الساعي، ص۱۰۲-۱۰۳

رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:

تَكُونُ أُمَّتِي فِي الدُّنْيَا ثَلَاثَةَ أَطْبَاقٍ:

أَمَّا الطَّبَقُ الْأَوَّلُ فَلَا يُحِبُّونَ جَمْعَ الْمَالِ وَ ادِّخَارَهُ وَ لَا يَسْعَوْنَ فِي اقْتِنَائِهِ وَ احْتِكَارِهِ وَ إِنَّمَا رِضَاهُمْ مِنَ الدُّنْيَا سَدُّ جَوْعَةٍ وَ سَتْرُ عَوْرَةٍ وَ غِنَاهُمْ مِنْهَا مَا بَلَغَ بِهِمُ الْآخِرَةَ فَأُولَئِكَ هُمْ الْآمِنُونَ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.

وَ أَمَّا الطَّبَقُ الثَّانِي فَإِنَّهُمْ يُحِبُّونَ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ أَطْيَبِ وُجُوهِهِ وَ أَحْسَنِ سُبُلِهِ يَصِلُونَ بِهِ أَرْحَامَهُمْ وَ يَبَرُّونَ بِهِ إِخْوَانَهُمْ وَ يُوَاسُونَ بِهِ فُقَرَاءَهُمْ وَ لَعَضُّ أَحَدِهِمْ عَلَى الرَّصَفِ أَيْسَرُ عَلَيْهِ مِنْ أَنْ يَكْتَسِبَ دِرْهَماً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَوْ يَمْنَعَهُ مِنْ حَقِّهِ أَوْ يَكُونَ لَهُ خَازِناً إِلَى يَوْمِ مَوْتِهِ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ إِنْ نُوقِشُوا عُذِّبُوا وَ إِنْ عُفِيَ عَنْهُمْ سَلِمُوا.

وَ أَمَّا الطَّبَقُ الثَّالِثُ فَإِنَّهُمْ يُحِبُّونَ جَمْعَ الْمَالِ مِمَّا حَلَّ وَ حَرُمَ وَ مَنْعَهُ مِمَّا افْتُرِضَ وَ وَجَبَ إِنْ أَنْفَقُوا إِسْرَافاً وَ بَذْراً وَ إِنْ أَمْسَكُوهُ بُخْلًا وَ احْتِكَاراً أُولَئِكَ الَّذِينَ مَلَكَتِ الدُّنْيَا زِمَامَ قُلُوبِهِمْ حَتَّى أَوْرَدَتْهُمُ النَّارَ بِذُنُوبِهِمْ.

 

۲) روایت شده که شخصی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و گفت: «پدر و مادرم فدایت ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مرا پندی بیاموز».

فرمودند: اگر رزق را خدا کفالت کرده، رنج و مشقّت تو برای چیست؟

اگر روزی قسمت شده، حرص چرا؟

اگر حساب واقعیّت دارد، جمع کردن چرا؟

اگر ثواب از جانب خدا هست، تنبلی چرا؟

اگر خدا عوض انفاق را می‌دهد پس بخل ورزیدن چرا؟

اگر عقوبت خداوند جهنم است پس معصیت چرا؟

اگر مرگ حق است پس سرخوشی چرا؟

اگر عرضه شدن [در پیشگاه الهی] حق است پس مکر و حیله کردن چرا؟

اگر عبور از پل صراط حق است پس عُجب چرا؟

اگر همه چیز بر اساس قضا و قدر است پس غم و غصه چرا؟

اگر دنیا گذراست پس اطمینان کردن به او چرا؟

الأمالي( للصدوق)، ص۷؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص۳۹۳؛ التوحيد (للصدوق)، ص۳۷۶؛ الخصال، ج‏۲، ص۴۵۰

حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الصُّهْبَانِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبَانٌ الْأَحْمَرُ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع:

أَنَّهُ جَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً.

فَقَالَ ع: إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الثَّوَابُ مِنَ اللَّهِ فَالْكَسَلُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَتِ الْعُقُوبَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ فَالْمَعْصِيَةُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الشَّيْطَانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ الْمَمَرُّ عَلَى الصِّرَاطِ حَقّاً فَالْعُجْبُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِمَا ذَا؟

وَ إِنْ كَانَتِ الدُّنْيَا فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَا ذَا.

 

۳) احمد بن قابوس از پدرش روایت کرده است که:

مردمانی از خراسان بر امام صادق ع وارد شدند. ‌پیش از آنکه سوالی بپرسند ایشان فرمودند: کسی که مالی جمع کند که آن را حفظ و حراست نماید خداوند به مقدار آن عذابش کند.

آنها به زبان فارسی گفتند: ما عربی نمی‌فهمیم.

ایشان [به زبان فارسی] فرمودند: هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد.

الخرائج و الجرائح، ج‏۲، ص۷۵۳[۸]

رَوَى أَحْمَدُ بْنُ قَابُوسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

دَخَلَ عَلَيْهِ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ؛ فَقَالَ ابْتِدَاءً قَبْلَ أَنْ يُسْأَلَ: مَنْ جَمَعَ مَالًا يَحْرُسُهُ عَذَّبَهُ اللَّهُ عَلَى مِقْدَارِهِ.

فَقَالُوا لَهُ بِالْفَارِسِيَّةِ: «لَا نَفْهَمُ بِالْعَرَبِيَّةِ»

فَقَالَ لَهُمْ: «هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد.»[۹]

 

۴) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:

کسی که مالی را گردآورد که به با آن به مردم نفع برساند از او اطاعت کنند؛ و کسی که آن را برای خویش انباشت کند او را ضایع کنند.

عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۴۵۹؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص۶۲۴ (ح۹۲۱)

قال امیرالمومنین ع :

مَنْ جَمَعَ الْمَالَ لِيَنْتَفِعَ بِهِ النَّاسُ أَطَاعُوهُ وَ مَنْ جَمَعَهُ لِنَفْسِهِ أَضَاعُوهُ.

 

۵) الف. روایتی بدون ذکر نام معصوم آمده است که فرموده باشند:

طلا و نقره دو سنخ مسخ‌شده‌اند؛ ‌هرکس آن دو را دوست داشته باشد با آنها محشور می‌شود.

الخصال، ج‏۱، ص۴۲

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‏ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ يَرْفَعُ الْحَدِيثَ قَالَ:

الذَّهَبُ وَ الْفِضَّةُ حَجَرَانِ مَمْسُوخَانِ فَمَنْ أَحَبَّهُمَا كَانَ مَعَهُمَا.

ب. از امام صادق ع سوال می‌شود بعد از معرفت کدام عمل بهتر است. ایشان ابتدا نماز، سپس زکات، سپس روزه و سپس حج را نام می‌برند و توضیح می‌دهند که ابتدای همه اینها و انتهای همه اینها معرفت ماست؛‌سپس می‌فرمایند:

بعد از اینها چیزی بهتر از بزرگداشت برادران [دینی] و برادری کردن در حق آ»ها با بخشش درهم و دینار نیست؛ که این دو، دو سنگ مسخ‌شده‌اند که خداوند خلایق را -بعد از آن مواردی که برشمردم – با آنها مورد امتحان قرار داده است؛ و ندیدم چیزی در ایجاد ثروتمندی و دور کردن فقر سریعتر از مداومت بر حج این خانه باشد …

الأمالي (للطوسي)، ص۶۹۴

وَ عَنْهُ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ، عَنْ زُرْعَةَ، قَالَ:

وَ أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ الْحَسَنِ أَخِيهِ، عَنْ زُرْعَةَ،

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَيُّ الْأَعْمَالِ هُوَ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ؟

قَالَ: مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ يَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ لَا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ الصَّلَاةِ شَيْ‏ءٌ يَعْدِلُ الزَّكَاةَ، وَ لَا بَعْدَ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ يَعْدِلُ الصَّوْمَ، وَ لَا بَعْدَ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ يَعْدِلُ الْحَجَّ، وَ فَاتِحُةُ ذَلِكَ كُلِّهِ مَعْرِفَتُنَا، وَ خَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنَا، وَ لَا شَيْ‏ءَ بَعْدَ ذَلِكَ كَبِرِّ الْإِخْوَانِ وَ الْمُوَاسَاةِ بِبَذْلِ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ، فَإِنَّهُمَا حَجَرَانِ مَمْسُوخَانِ، بِهِمَا امْتَحَنَ اللَّهُ خَلْقَهُ بَعْدَ الَّذِي عَدَّدْتُ لَكَ، وَ مَا رَأَيْتُ شَيْئاً أَسْرَعَ غِنًى وَ لَا أَنْفَى لِلْفَقْرِ مِنْ إِدْمَانِ حِجِّ هَذَا الْبَيْت‏ …[۱۰]

 

۶) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:

خداوند عز و جل به حضرت موسی ع وحی کرد که:

ای موسی! به فراوانی مال خوشحال مشو و یاد مرا در هیچ حالی فروگذار مکن؛ که همانا کثرت مال گناهان را به فراموشی می‌برد و رها کردن یاد من دلها را دچار قساوت می‌کند.

الكافي، ج‏۲، ص۴۹۷

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع:

يَا مُوسَى ع لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ إِنَّ تَرْكَ ذِكْرِي يُقْسِي الْقُلُوبَ.

ب. عین همین روایت را راوندی با سندی متفاوت از امام صادق ع (قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص۱۶۶)[۱۱] و شیخ صدوق با سند متفاوتی از امام باقر ع (الخصال، ج‏۱، ص۳۹؛ علل الشرائع، ج‏۱، ص۸۱)[۱۲] روایت کرده است.

ب. همچنین در روایتی بدون اشاره به نام امام معصوم ع سخنانی از خداوند متعال به حضرت موسی ع روایت شده است که در فرازی از آن آمده است:

ای موسی! مرا در هیچ حالی فراموش نکن و به فراوانی مال دلخوش مباش؛ ‌همانا فراموشی من دلها را دچار قساوت می‌کند و کثرت مال [غالبا] کثرت گناهان را به همراه دارد…

الكافي، ج‏۸، ص۴۵؛ تحف العقول، ص۴۹۳

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ قَالَ: إِنَّ مُوسَى ع نَاجَاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ لَهُ:

… يَا مُوسَى لَا تَنْسَنِي عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ فَإِنَّ نِسْيَانِي يُقْسِي الْقُلُوبَ وَ مَعَ كَثْرَةِ الْمَالِ كَثْرَةُ الذُّنُوب …‏

 

۷) آن گونه که روایت شده پیامبر اکرم ص در فرازی از آخرین خطبه‌ای که قبل از شهادتشان در مدینه ایراد کردند فرمودند:

و کسی که مال حرامی به دست آورد خداوند از او صدقه و آزاد کردن برده و حج و عمره‌ای قبول نکند و خداوند به عدد اجزای آن مال برای وی وزر و وبال ثبت کند و آن مقداری از آن که بعد از مرگش باقی بماند توشه وی برای جهنم خواهد بود؛ و کسی که توانایی چنین کاری را داشته باشد و از ترس خداوند آن را ترک کند در محبت و رحمت خداوند خواهد بود و به خاطر آن دستور داده شود که به بهشت برود. ..

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۸۳

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّيَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّينِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِيِّ عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا:

خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِيَ آخِرُ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِينَةِ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى فَوَعَظَ بِمَوَاعِظَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُيُونُ وَ وَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَ اقْشَعَرَّتْ مِنْهَا الْجُلُودُ وَ تَقَلْقَلَتْ مِنْهَا الْأَحْشَاءُ أَمَرَ بِلَالًا فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعَ النَّاسُ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى ارْتَقَى الْمِنْبَرَ فَقَال‏: …

وَ مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً وَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً وَ مَا بَقِيَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ وَ مَنْ قَدَرَ عَلَيْهَا وَ تَرَكَهَا مَخَافَةَ اللَّهِ كَانَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى الْجَنَّة …

در منابع اهل سنت هم روایات نبوی متعددی درباره گردآوری اموال آمده است از جمله:

۸) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

کسی که مال حرامی را گردآورد و با آن صدقه بدهد پاداشی نخواهد نداشت و گناهش هم گریبانگیر وی خواهد بود.

صحيح ابن حبان ، ج۱، ص۲۵۳؛ المستدرك على الصحيحين، ج۱، ص۵۴۸[۱۳]

أَخبَرنا ابْنُ سَلْمٍ، حَدثنا حَرْمَلَةُ بْنُ يَحْيَى، حَدثنا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَمْرَو بْنَ الْحَارِثِ، يَقُولُ: حَدَّثَنِي دَرَّاجٌ أَبُو السَّمْحِ، عَنِ ابْنِ حُجَيْرَةَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ص:

مَنْ ‌جَمَعَ ‌مَالاً ‌حَرَامًا ثُمَّ تَصَدَّقَ بِهِ لَمْ يَكُنْ لَهُ فِيهِ أَجْرٌ، وَكَانَ إِصْرُهُ عَلَيْهِ.

 

۹) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

کسی که از راه گناه مالی گردآورد و با آن صله رحم انجام دهد یا صدقه بدهد یا در مسیر جهاد در راه خدا خرج کند همه آنها جمع شود و با آن به جهنم درافکنده شود.

جزء من حديث النعالي، ص۷۱

حَدَّثَنَا أَبُو الْفَرَحِ الْقَاسِمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَمَّالُ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الأَشْنَانِيُّ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ، ثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، ثنا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سَالِمٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّبِيِّ ص، قَالَ:

مَنْ ‌جَمَعَ ‌مَالا مِنْ مَأْثَمٍ فَوَصَلَ بِهِ رَحِمًا أَوْ تَصَدَّقَ بِهِ أَوْ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ جُمِعَ جَمِيعُهُ فَقُذِفَ بِهِ فِي جَهَنَّمَ.

این حدیث نبوی با سندی دیگر از طریق ابوهریره به همین صورت در تاريخ بغداد (ج۳، ص۴۶۰)[۱۴] و تاريخ دمشق لابن عساكر (ج۵۳، ص۳۲۷)[۱۵] و با سندی دیگر از طریق قاسم بن مخیمرة روایت شده که در این طریق فقط به جای تعبیر «جمع مالا: مالی گردآورد»، تعابیر «أصاب مالا: مالی به او رسید» (الزهد والرقائق (ابن المبارك)، ص۲۲۱)[۱۶] و «اکتسب مالا: مالی کسب کرد» (المراسيل لأبي داود، ص۱۴۲)[۱۷] به کار رفته است.

 

۱۰) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

تو را شگفت‌زده نکند کسی که مالی را از راه حرام کسب کرده است؛‌ زیرا اگر آن را انفاق کند یا صدقه بدهد از او پذیرفته نیست و اگر آن را باقی بگذارد برکتی برایش ندارد و اگر چیزی از آن [بعد از مرگش] باقی بماند توشه وی به سوی جهنم خواهد بود.

مسند أبي داود الطيالسي، ج۱، ص۲۴۵؛ «المعجم الكبير للطبراني، ج۱۰، ص۱۰۷

حدثَنَا أَبُو دَاوُدَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرٌ ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ حُمَيْدٍ ، عَنِ الْجَارُودِ  . عَنْ أَبِي الْأَحْوَصِ ، عَنْ عَبْدِ اللهِ ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ص:

… وَلَا يُعْجِبَنَّكَ امْرُؤٌ كَسَبَ ‌مَالًا ‌مِنْ ‌حَرَامٍ، فَإِنَّهُ إِنْ أَنْفَقَهُ أَوْ تَصَدَّقَ بِهِ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ، وَإِنْ تَرَكَهُ لَمْ يُبَارَكْ لَهُ فِيهِ، وَإِنْ بَقِيَ مِنْهُ شَيْءٌ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ.

ب. شبیه این مضمون با اضافاتی چنین از ایشان روایت شده است:

همانا خداوند بین شما اخلاقتان را تقسیم کرده است همان گونه که روزی‌هایتان را تقسیم کرده است؛ و همانا خداوند عز و جل دنیا را به کسی که دوست دارد و دوست ندارد می‌دهد ولی دین را فقط به کسی که دوست دارد می‌دهد؛ پس کسی که خداوند دین به او داد قطعا او را دوست دارد؛‌و به کسی که جانم به دست اوست سوگند؛‌بنده‌ای مسلمان نمی‌شود تا اینکه دل و زبانش تسلیم شود و ایمان نمی‌آورد مگر اینکه همسایه‌اش از «بوائق» وی در امان باشد.

گفتند: یا رسول الله! «بوائق» او چیست؟

فرمودند: شدت عمل و ظلم او؛

و ادامه دادند: و بنده‌ای مالی را از راه حرام به دست نمی‌آورد که بتواند آن را انفاقی کند که برایش برکتی داشته باشد، و از آن صدقه‌ای نمی‌دهد که از او پذیرفته شود، و از آن چیزی بعد از خویش باقی نمی‌گذارد مگر اینکه توشه وی به سوی جهنم خواهد بود. همانا خداوند بدی را با بدی محو نمی‌کند؛ بلکه بدی را با خوبی محو می‌کند؛ و همانا چیزی که خبیث باشد نمی‌تواند چیز خبیث را محو کند.

مسند أحمد، ج۶، ص۱۸۹

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ، حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ إِسْحَاقَ، عَنْ الصَّبَّاحِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُرَّةَ الْهَمْدَانِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ص:

إِنَّ اللهَ قَسَمَ بَيْنَكُمْ أَخْلَاقَكُمْ، كَمَا قَسَمَ بَيْنَكُمْ أَرْزَاقَكُمْ، وَإِنَّ اللهَ عز وجل يُعْطِي الدُّنْيَا مَنْ يُحِبُّ وَمَنْ لَا يُحِبُّ، وَلَا يُعْطِي الدِّينَ إِلَّا لِمَنْ أَحَبَّ، فَمَنْ أَعْطَاهُ اللهُ الدِّينَ، فَقَدْ أَحَبَّهُ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَا يُسْلِمُ عَبْدٌ حَتَّى يَسْلَمَ قَلْبُهُ وَلِسَانُهُ، وَلَا يُؤْمِنُ حَتَّى يَأْمَنَ جَارُهُ بَوَائِقَهُ.

قَالُوا: وَمَا بَوَائِقُهُ يَا نَبِيَّ اللهِ؟

قَالَ: غَشْمُهُ وَظُلْمُهُ، وَلَا يَكْسِبُ عَبْدٌ ‌مَالًا ‌مِنْ ‌حَرَامٍ، فَيُنْفِقَ مِنْهُ فَيُبَارَكَ لَهُ فِيهِ، وَلَا يَتَصَدَّقُ بِهِ فَيُقْبَلَ مِنْهُ، وَلَا يَتْرُكُ خَلْفَ ظَهْرِهِ إِلَّا كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ، إِنَّ اللهَ عز وجل لَا يَمْحُو السَّيِّئَ بِالسَّيِّئِ، وَلَكِنْ يَمْحُو السَّيِّئَ بِالْحَسَنِ، إِنَّ الْخَبِيثَ لَا يَمْحُو الْخَبِيثَ.

 

۱۱) مالک بن اوس بن حدثان می‌گوید: در مسجد بودم که ابوذر وارد شد و دو رکعت نماز گذارد. عثمان به او گفت: حال چطور است؟ گفت: خوبم؛ تو چطوری؟ سپس برگشت و سوره «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرَ» را خواند؛ و وی مردی بود که صدای بلندی داشت و صدایش در مسجد می‌پیچید. سپس به مردم رو کرد

به او گفتند: حدیثی که از رسول الله ص شنیده‌ای را برایمان بگو!

گفت: شنیدم رسول الله ص می‌فرمود: در شتر زکات واجب است و در گوسفند و در گاو و در گندم و نیز در طلا و نقره و سنگ معدنِ آنها؛ و کسی که مالی را جمع کند و در راه خدا و برای بدهکاران و درراه‌ماندگان انفاق نکند داغش را روز قیامت بر او می‌نهند.

گفتم: ای ابوذر! تقوا پیشه کن و حواست باشد چه می‌گویی! همانا اموال فراوانی در دست مردم است!

گفت: برادرزاده! اصل و نسبت را بگو. به او گفتم. گفت: تا اجدادت را شناختم. آیا قرآن می‌خوانی؟

گفتم:‌ بله.

گفت: پس بخوان آیه «کسانی که طلا و نقره انباشت می‌کنند … (توبه/۳۴) تا آخر آیه؛ و ادامه داد: و آن را خوب بفهم!

مسند البزار، ج۹، ص۳۴۰

ثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَانِئٍ، قَالَ: نَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ عُبَيْدَةَ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ أَبِي أَنَسٍ، عَنْ مَالِكِ بْنِ أَوْسِ بْنِ الْحَدَثَانِ، قَالَ: كُنْتُ فِي الْمَسْجِدِ فَدَخَلَ أَبُو ذَرٍّ الْمَسْجِدَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ سَارِيَةِ، فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ كَيْفَ أَنْتَ؟ قَالَ: بِخَيْرٍ، كَيْفَ أَنْتَ؟ ثُمَّ وَلَّى وَاسْتَفْتَحَ «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرَ» وَكَانَ رَجُلًا صُلْبَ الصَّوْتِ فَرَفَعَ صَوْتَهُ فَارْتَجَّ الْمَسْجِدُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ.

فَقُلْتُ: يَا أَبَا ذَرٍّ، أَوْ قَالَ لَهُ النَّاسُ: حَدِّثْنَا حَدِيثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص؟

فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: «فِي الْإِبِلِ صَدَقَتُهَا، وَفِي الْغَنَمِ صَدَقَتُهَا» قَالَ أَبُو عَاصِمٍ: وَأَظُنُّهُ، قَالَ: «فِي الْبَقَرِ صَدَقَتُهَا، وَفِي الْبُرِّ صَدَقَتُهُ، وَفِي الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالتِّبْرِ صَدَقَتُهُ، وَمَنْ جَمَعَ مَالًا فَلَمْ يُنْفِقْهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَفِي الْغَارِمِينَ وَابْنِ السَّبِيلِ كَانَ كَيَّةً عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»

قُلْتُ: يَا أَبَا ذَرٍّ، اتَّقِ اللَّهَ وَانْظُرْ مَا تَقُولُ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ كَثُرَتِ الْأَمْوَالُ فِي أَيْدِيهِمْ.

قَالَ: ابْن أَخِي انْتَسِبْ لِي. فَانْتَسَبْتُ لَهُ. فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ نَسَبَكَ الْأَكْبَرَ؛ أَفَتَقْرَأُ الْقُرْآنَ؟

قُلْتُ: نَعَمْ.

قَالَ: فَاقْرَأْ «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ» (توبة/۳۴) إِلَى آخِرِ الْآيَةِ، قَالَ: فَافْقَهْ إِذًا.

 

۱۲) حدیثی نبوی با عبارات مختلف هرچند بدون سند در منابع مختلف اهل سنت روایت شده است که چون مضمون آن، شرح آیات و احادیث متعددی است که دلالت دارند «فى حلالها حساب، و فى حرامها عقاب‏»[۱۸]، در اینجا تقدیم می‌شود. روایت شده که رسول الله ص فرمودند:

افراد ثروتمند در روز قیامت چهارگونه محشور می‌شوند:

کسی که مالی را از راه حرام جمع کرده و در راه حرام خرج کرده است که گفته می‌شود او را به جهنم ببرید.

و کسی که مالی را از راه حرام جمع کرده و در راه حلال خرج کرده است که گفته می‌شود او را به جهنم ببرید.

و کسی که مالی را از راه حلال جمع کرده و در راه حرام خرج کرده است که گفته می‌شود او را به جهنم ببرید.

و کسی که مالی را از راه حلال جمع کرده و در راه حلال خرج کرده است که گفته می‌شود: او را نگه دارید و بپرسید که شاید به سبب ثروتش برخی از آنچه بر وی واجب کردیم را ضایع کرده یا در نمازش یا وضویش یا سجودش یا خشوعش کم گذاشته یا چیزی از واجباتی همچون زکات و حج را فروگذار نموده است.

وی می‌گوید: من این مال را از راه حلال جمع کردم و در راه حلال خرج کردم و هیچیک از واجباتم را فروگذار نکردم بلکه همه را با تمامیتشان انجام دادم.

گفته می‌شود: شاید با آن مباهات کرده‌ای و با پوشیدن لباس‌های فاخر تفاخر کرده‌ای؟

می‌گوید: پروردگارا! نه با اموالم به کسی مباهات کردم و نه با پوشیدن لباسها تفاخری کردم.

گفته می‌شود:‌ شاید در خصوص صله رحمی که بر گردنت گذاشته‌ایم ویا حق همسایه و نیازمندان کم‌کاری کرده باشی و یا در مقدم و موخر داشتن و کسی را برتری دادن و به اندازه دادن کوتاهی‌ای کرده باشی؛ و آنان وی را احاطه کنند و بگویند: پروردگارا! وی را در جلوی ما ثروتمند گرداندنی و ما را به وی نیازمند ساختی ولی وی در حق ما کوتاهی ورزید.

پس اگر کوتاهی کردن وی اثبات شود به سوی جهنم روانه‌اش کنند؛ وگرنه به وی گفته شود: الان شکر هر نعمت و هر نوشیدنی و هر خوردنی و هر لذتی را که بهره برده‌ای را بیاور.

و همین طور پشت سر هم از او سوال می‌شود و سوال می‌شود.

طبقات الشافعية الكبرى (للسبكي)، ج۶، ص۲۶۳-۲۶۴؛ إحياء علوم الدين، ج۳، ص۲۶۹؛ تفسیر روح البيان، ج۳، ص۱۳۲[۱۹]؛ موارد الظمآن لدروس الزمان، ج۳، ص۴۸

وَقد قَالَ نَبيا ص:

يحْشر الْأَغْنِيَاء يَوْم الْقِيَامَة أَربع فرق:

رجل ‌جمع ‌مَالا ‌من ‌حرَام وأنفقه فِي حرَام فَيُقَال: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّار؛

وَرجل جمع مَال من حرَام وأنفقه فِي حَلَال فَيُقَال: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّار؛

وَرجل جمع مَالا من حَلَال وأنفقه فِي حرَام فَيُقَال: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّار؛

وَرجل جمع مَالا من حَلَال وأنفقه فِي حَلَال فَيُقَال: قفوا هَذَا واسألوه لَعَلَّه ضيع بِسَبَب غناهُ فِيمَا فرضناه عَلَيْهِ أوقصر فِي صلَاته أَو فِي وضوئها أَو فِي سجودها أَو خشوعها أَو ضيع شَيْئا من فرض الزَّكَاة وَالْحج.

فَيَقُول الرجل: جمعت المَال من حَلَال وأنفقته فِي حَلَال وَمَا صنيعت شَيْئا من حُدُود الْفَرَائِض بل أتيتها بِتَمَامِهَا.

فيقال: لَعَلَّك باهيت واختلت فِي شَيْء من ثِيَابك فَيَقُول يارب مَا باهيت بِمَالي وَلَا اختلت فِي ثِيَابِي.

فَيُقَال: لَعَلَّك فرطت فِيمَا أمرناك من صلَة الرَّحِم وَحقّ الْجِيرَان وَالْمَسَاكِين وَقصرت فِي التَّقْدِيم وَالتَّأْخِير والتفضيل وَالتَّعْدِيل؛ ويحيط هَؤُلَاءِ بِهِ فَيَقُولُونَ: رَبنَا أغنيته بَين أظهرنَا وأحوجتنا إِلَيْهِ فقصر فِي حَقنا.

فَإِن ظهر تَقْصِير ذهب بِهِ إِلَى النَّار، وَإِلَّا قيل لَهُ: قف هَات الْآن شكر كل نعْمَة وكل شربة وكل أَكلَة وكل لَذَّة.

فَلَا يزَال يسْأَل وَيسْأل.

تدبر

۱) «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»

وای بر کسی که مالی را گردآوری می‌کند و دائم آن را شمارش می‌کند؛ این کارش چنان وی را از انسانیت به زیر می‌کشد و از روابط انسانی با دیگران بازمی‌دارد که از وی یک انسان عیب‌جوی طعنه زن می‌سازد. انسانی که دنیا و اعتبارات دنیوی را مدار اصلی حیات خویش قرار دهد از آنجا که دنیا دار تزاحم است، بناچار در ارتباط با دیگران عرصه زندگی خود را عرصه تنازع بقا می بیند و لذا مبنای مواجهه‌اش با دیگران بدر کردن همگان از میدان است که عرصه برای او باز شود.

 

۲) «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»

چنانکه در اختلاف قراءات اشاره شد این آیه هم به صورت «جَمَعَ مالاً» قرائت شده که اشاره دارد به کثرت گردآوری اموال توسط وی؛ و هم به صورت «جَمَّعَ مالاً» که اشاره دارد بر اینکه گردآوری اموالش را از هر راهی (اینجا و آنجا) انجام می‌دهد و تمام زمانهای عمرش (پیاپی) به جمع اموال مشغول است. البته برخی توضیح داده‌اند که آوردن تعبیر نکره برای «مال» به نحوی تحقیر مال است زیرا مال هرچقدر زیاد هم که باشد صاحبش را بی نیاز نخواهد کرد و او فقط در حد حوایج طبیعی دنیوی از آن می‌تواند بهره برگیرد (الميزان، ج‏۲۰، ص۳۵۹[۲۰]).

 

۳) «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»

چرا فرمود «مالا» و نفرمود «اموالا». با اینکه نه فقط اقتضای جمع کردن و روی هم انباشت کردن، بلکه اقتضای شمارش کردن، تکثر است؟

الف. شاید می‌خواهد اشاره کرد که کل این اموالش چنان به جان او گره خورده که همان طور که یک جان دارد کل اموالش را همچون یک مال (یک علت مبقیه) برای این جان می بیند، به‌ویژه که در آیه بعد اشاره می‌کند که گمان می‌کند این مال است که او را جاودانه می‌دارد.

ب. شاید از باب تحقیر است، به‌ویژه که به صورت نکره آمده است؛ یعنی با اینکه او داسما در حال انباشت و شمارش اموالش است اما یک مال اندکی بیش نیست.

ج. …

 

۴) «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»

درباره تعبیر «عدده» در این آیه،

چنانکه در اختلاف قراءات اشاره شد هم به صورت «عَدَّدَهُ» قرائت شده که معنایش ناظر به شمارش است، گویی آنچه مذمت می‌شود شمردن مکرر این اموال است که همچون یک دلخوشی‌ای برایش شده است؛

و هم به صورت «عَدَدَهُ» که معنایش ناظر به اصل ثبت و ضبط کردن تعداد اموالش است؛ یعنی آنچه مذمت می‌شود آن است که حساب ذره ذره اموالش را دارد و این اموالش گویی به جان او بسته است.

علاوه بر این ماده «عدد» در خصوص «إعداد» (به معنای آماده‌سازی) هم به کار رفته است؛ که برخی از مفسران قدیمی آن را در این آیه در همین معنا دانسته‌اند (در تفسير القمي، ج‏۲، ص۴۴۱، تعبیر «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» به صورت «أَعَدَّهُ وَ وَضَعَه‏» (آن را آماده کرد و [در جایی] نهاد) تفسیر شده است و علامه طباطبایی هم این را به عنوان یک قیل مطرح کرده است؛ ر.ک: الميزان، ج‏۲۰، ص۳۵۹[۲۱]). این معنا تناسبی دارد با آیه بعدی؛ یعنی او مالی را گرد می‌آورد و آن را آماده می‌کند و گمان می‌کند با آماده کردن این اموال می‌تواند زندگی همیشگی در دنیا را داشته باشد. در این صورت، این آیه اشاره‌ای است به این واقعیت بسیار مهم، که انسان بقدری زندگی خود را در گروی داشتن اموال می‌داند که می‌پندارد با تدارک دیدن و انباشت اموال، مهمترین زمینه برای بقای همیشگی‌اش تأمین می‌شود؛ و از این روست اینکه جدی گرفتن وجود مرگ (به عنوان یک حادثه قطعی و غیرقابل انکار، که به هیچ عنوان با مال و ثروت نمی‌توان بر آن غلبه کرد) از مهمترین عواملی است که مانع این نحوه پول‌پرستی می‌شود.

 

 


[۱] . القراءة المعروفة : «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» بفتح الميمين.

الأعمش غير السعيدي: «ويل للهمَزة اللمَزة الذي جمع»، وبزيادة لام في كل كلمةٍ، وحذفِ «لِكُلِّ»، وفتح الميم فيهما.

ابن مسعود: كذلك، إلا أنه بحذف : «الذي».

[۲] . قرأ ابن كثير ونافع وأبو عمرو وعاصم ويعقوب وشيبة والحسن ونصر بن عاصم وأبو العالية «جَمَع» بتخفيف الميم.

. وقرأ الحسن وأبو جعفر وروح وخلف والأعمش ونصر بن عاصم  وأبو العالية وابن وثاب وابن عامر وحمزة والكسائي «جَمَّعَ» بشد الميم، واختاره أبو عبيد.

قال أبو جعفر «جَمَع: بالتخفيف يكون للقليل والكثير، وجمّع: لا يكون إلا للتكثير».

[۳] . قرأ أهل البصرة و ابن كثير و نافع و عاصم «جَمَعَ» بالتخفيف و الباقون جمع بالتشديد

قال أبو الحسن: المثقلة أكثر تقول فلان يجمع المال من هنا و من هنا قال أبو عمرو: و جمع خفيفة إذا أكثر و إذا ثقل فإنما هو شي‏ء بعد شي‏ء قال أبو علي: و قد يجوز أن يكون جمع لما يجمع فيما قرب من الوقت و لم يجمع شيئا بعد شي‏ء قال سبحانه وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً و قال الأعشى: «و لمثل الذي جمعت لريب الدهر / لا مسند و لا زمال‏» و الأشبه أن تكون أداة الحرب لا تجمع في وقت واحد و إنما هو شي‏ء بعد شي‏ء فيجوز على هذا أن يكون شيئا بعد شي‏ء في قول من خفف كما تقول ذلك في قول من ثقل

[۴] . القراءة المعروفة : «الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» بتخفيف الميم، وتشديد الدَّالِ.

الحسن: «جَمَّعَ» مُشدّد، «وعدَدَه» مخفف.

ابن مقسم، وكوفي غير عاصم، وأبو جعفر، وابنُ مُحيصن : بالتشديد فيها.

[۵] . قرأ الجمهور «وعَدَّده» بشدّ الدال الأولى، أي: أحصاه.

وقرأ الحسن والكلبي ونصر بن عاصم وأبو العالية وأبو عبد الرحمن السلمي والحسن وابن يعمر والكسائي بخلاف عنه وابن السميفع بخلاف عنه «وعَدَده» بتخفيف الدال، أي: جمع المال، وضبط عدده.

والطبري لايستجيز القراءة بها؛ فهي بخلاف قراءة الأمصار، وذُكِرَتْ عن بعض المتقدمين بإسناد غير ثابت. وقال النحاس: «وهي قراءة شاذة إن كان يريد عَدَّه، ثم أظهر التضعيف…».

[۶] . القراءة المعروفة : «الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» بتخفيف الميم، وتشديد الدَّالِ.

الحسن: «جَمَّعَ» مُشدّد، «وعدَدَه» مخفف.

[۷] . آنها بدین شرح‌اند:

۱) روایت شده که یهودی‌ای خدمت امیرالمومنین ع آمد و گفت من سوالاتی دارم که اگر جوابشان را بدهی اسلام می‌آورم. و سوالاتش را پرسید و حضرت هم تمامی را جواب داد و وی هم تایید کرد که در تورات تحریف‌نشده همه این پاسخها را دیده بوده؛ و از این رو، مسلمان شد و نهایتا در حنگ صفین به شهادت رسید.

یکی از سوالاتش این بود: چرا درهم را درهم و دینار را دینار نامیدند؟

امیرالمومنین ع فرمود: درهم را «درهم» نامیدند چون «دارُ هَمٍ [= ‌سرای غم و اندوه] است برای کسی که آن را جمع کند و در طاعت خداوند خرج نکند که آتش را برایش به ارث خواهد گذاشت؛ و دینار را دینار گفتند چون «دار النار» [= سرای آتش] است برای کسی که آن را جمع کند و در طاعت خداوند خرج نکند که آتش را برایش به ارث خواهد گذاشت.

علل الشرائع، ج‏۱، ص۳

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ قَالَ: أَتَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَهُودِيٌّ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ أَنْتَ أَخْبَرْتَنِي بِهَا أَسْلَمْتُ قَالَ عَلِيٌّ ع سَلْنِي يَا يَهُودِيُّ عَمَّا بَدَا لَكَ فَإِنَّكَ لَا تُصِيبُ أَحَداً أَعْلَمَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ أَخْبِرْنِي … لِمَ سُمِّيَ الدِّرْهَمُ دِرْهَماً وَ لِمَ سُمِّيَ الدِّينَارُ دِينَاراً …؟

قال ع: … وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الدِّرْهَمُ دِرْهَماً لِأَنَّهُ دَارُ هَمٍّ مَنْ جَمَعَهُ وَ لَمْ يُنْفِقْهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فأَوْرَثَهُ النَّارَ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الدِّينَارُ دِينَاراً لِأَنَّهُ دَارُ النَّارِ مَنْ جَمَعَهُ وَ لَمْ يُنْفِقْهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَأَوْرَثَهُ النَّارَ.

فَقَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّا لَنَجِدُ جَمِيعَ مَا وَصَفْتَ فِي التَّوْرَاةِ. فَأَسْلَمَ عَلَى يَدِهِ وَ لَازَمَهُ حَتَّى قُتِلَ يَوْمَ صَفَّيْنِ.

۲) از امام رضا (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:

مال، جز در اثر پنج خصلت گرد نمی‌آید:

در اثر بخل شدید، آرزوی دراز، حرص غالب، قطع رحم و برتری دادن دنیا بر آخرت.

الخصال، ج‏۱، ص۲۸۲؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۲۷۶-۲۷۷

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ الْفَامِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ بُطَّةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ:

لَا يَجْتَمِعُ الْمَالُ إِلَّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ؛ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَ أَمَلٍ طَوِيلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَ إِيثَارِ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ.

۳) از امام صادق ع روایت شده که یکی از دوستداران امیرالمومنین ع از ایشان پولی را درخواست کرد.

حضرت فرمود: وقتی نوبت گرفتن سهم من از بیت‌المال شد، آن را با تو تقسیم می‌کنم.

او گفت: ‌این مقدار کافی نیست و به نزد معاویه رفت و معاویه او را بهره‌مند ساخت. از آنجا به امیرالمومنین ع نامه‌ای نوشت که معاویه چه اموالی به من بخشید.

امیرالمومنین ع در پاسخش نوشتند:

اما بعد؛ همانا آنچه از مال و اموال در دست توست، کسانی قبل از تو بوده‌اند که این از آنِ آنان بوده؛ و بعد از تو هم به دست کسانی می‌رسد که مالِ آنان خواهد شد؛ و از آن تنها آنچه برای خویش آماده کرده‌ای مال تو است؛ پس [صلاح حال] خودت را بر صلاح فرزندانت ترجیح بده؛ که همانا تو فقط آن را برای یکی از این دوکس جمع می‌کنی: برای کسی که آنچه تو جمع کرده‌ای را در راه طاعت خداوند به کار می‌گیرد، پس با آنچه که مایه شقاوت تو شده، او سعادتمند می‌گردد؛ یا شخصی که آنچه را تو گردآورده‌ای در راه معصیت خداوند به کار می‌گیرد و با آنچه برایش جمع کرده‌ای شقاوتمند می‌گردد؛ و هیچیک از اینان سزاوار نیست که او را بر خودت ترجیح دهی و او را بر پشت خود سواری دهی؛ پس امیدت به کسی باشد که در مسیر رحمت خدا می‌رود و اعتمادت به کسی باشد که به روزی خدا باقی است.

الكافي، ج‏۸، ص۷۲؛ نهج البلاغة، حکمت ۴۱۶

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

إِنَّ مَوْلًى لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع سَأَلَهُ مَالًا. فَقَالَ ع: يَخْرُجُ عَطَائِي فَأُقَاسِمُكَ هُوَ.

فَقَالَ لَا أَكْتَفِي. وَ خَرَجَ إِلَى مُعَاوِيَةَ؛ فَوَصَلَهُ؛ فَكَتَبَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يُخْبِرُهُ بِمَا أَصَابَ مِنَ الْمَالِ.

فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَا فِي يَدِكَ مِنَ الْمَالِ قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلِهِ بَعْدَكَ وَ إِنَّمَا لَكَ مِنْهُ مَا مَهَّدْتَ لِنَفْسِكَ فَآثِرْ نَفْسَكَ عَلَى صَلَاحِ وُلْدِكَ فَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَ لَيْسَ مِنْ هَذَيْنِ أَحَدٌ بِأَهْلٍ أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا تُبَرِّدَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ وَ ثِقْ لِمَنْ بَقِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ.

۴) ابوالاسود می‌گوید: هنگامی که طلحه و زبیر عثمان بن حنیف (والی منسوب امیرالمومنین ع) را از بصره بیرون کردند و سراغ بیت المال رفتند و در آن را گشودند و طلا و نقره‌های ذخیره شده در آن را دیدند گفتند: این غنیمتهایی است که خداوند به ما وعده داده بود و خبر داده بود که برای رساندن آن به ما تعجیل می‌کند!

من این را از آنها شنیدم و البته علی ع را هم دیدم که وقتی بر بیت المال بصره وارد شد و آنچه در آن بود را دید؛ فرمود: ای زرد و ای سفید! بروید غیر مرا فریب دهید؛ همانا مال و ثروت یعسوب* ظالمان است و من یعسوب مومنانم.

* یعسوب، ملکه زنبور عسل است که همه زنبوران مجذوب اویند و به گرد او می‌چرخند و به فرمان اویند.

الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص۲۸۶

وَ لَمَّا خَرَجَ عُثْمَانُ بْنُ حُنَيْفٍ مِنَ الْبَصْرَةِ وَ عَادَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ إِلَى بَيْتِ الْمَالِ فَتَأَمَّلَا مَا فِيهِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا حَوَاهُ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ قَالُوا هَذِهِ الْغَنَائِمُ الَّتِي وَعَدَنَا اللَّهُ بِهَا وَ أَخْبَرَنَا أَنَّهُ يُعَجِّلُهَا لَنَا.

قَالَ أَبُو الْأَسْوَدِ فَقَدْ سَمِعْتُ هَذَا مِنْهُمَا؛ وَ رَأَيْتُ عَلِيّاً ع بَعْدَ ذَلِكَ وَ قَدْ دَخَلَ بَيْتَ مَالِ الْبَصْرَةِ فَلَمَّا رَأَى مَا فِيهِ قَالَ يَا صَفْرَاءُ وَ يَا بَيْضَاءُ غُرِّي غَيْرِي؛ الْمَالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَةِ وَ أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِين‏.

[۸] . این حدیث در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏۱، ص۳۳۶؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۴، ص۲۱۸) هم که حاوی کلامی فارسی از امام ع است، جالب است

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دخلت [دَخَلَ‏] عَلَيْهِ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَقَالَ ابْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ مَنْ جَمَعَ مَالًا مِنْ مَهَاوِشَ أَذْهَبَهُ اللَّهُ فِي نَهَابِرَ فَقَالُوا جُعِلْنَا فِدَاكَ لَا نَفْهَمُ هَذَا الْكَلَامَ فَقَالَ هر مال كه از باد آيد به دم شود.

وَ مِنْ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: «مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ نَهَاوِشَ أَنْفَقَهُ فِي نَهَابِرَ» (المجازات النبوية، ص۱۶۶)

«وَفِي الحَدِيث: من ‌جمعَ ‌مَالا من نَهاوشَ أذهبه الله فِي نَهابَر» (جمهرة اللغة، ۲/ ۱۱۲۴)

[۹] . وَ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ مَدِينَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا بِالْمَشْرِقِ وَ الْأُخْرَى بِالْمَغْرِبِ عَلَى كُلِّ مَدِينَةٍ سُورٌ مِنْ حَدِيدٍ فِيهَا أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ مِنْ ذَهَبٍ كُلُّ بَابٍ بِمِصْرَاعَيْنِ وَ فِي كُلِّ مَدِينَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ لِسَانٍ مُخْتَلِفَاتِ اللُّغَاتِ وَ أَنَا أَعْرِفُ جَمِيعَ تِلْكَ اللُّغَاتِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا حُجَّةٌ غَيْرِي وَ غَيْرُ آبَائِي وَ [غَيْرُ] أَبْنَائِي بَعْدِي‏.

[۱۰] . وَ صَلَاةٌ فَرِيضَةٌ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ، وَ الْحِجَّةُ عِنْدَهُ خَيْرٌ مِنْ بَيْتٍ مَمْلُوءٍ ذَهَباً، لَا بَلْ خَيْرٌ مِنْ مِلْ‏ءِ الدُّنْيَا ذَهَباً وَ فِضَّةً تُنْفِقُهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً لَقَضَاءُ حَاجَةِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ، أَفْضَلُ مِنْ حِجَّةٍ وَ طَوَافٍ وَ حِجَّةٍ وَ طَوَافٍ- حَتَّى عَقَدَ عَشْراً- ثُمَّ خَلَا يَدَهُ، وَ قَالَ: اتَّقُوا اللَّهَ، وَ لَا تَمَلُّوا مِنَ الْخَيْرِ، وَ لَا تَكْسَلُوا، فَإِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولَهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَغَنِيَّانِ عَنْكُمْ وَ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِلُطْفِهِ سَبَباً يُدْخِلُكُمْ بِهِ الْجَنَّةَ.

[۱۱] . عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ص قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ تَرْكَ ذِكْرِي يُقَسِّي الْقُلُوبَ

[۱۲] . حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْحَاقَ التَّاجِرُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ تَرْكُ ذِكْرِي يُقْسِي الْقُلُوبَ.

[۱۳] . ا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا بَحْرُ بْنُ نَصْرٍ، ثنا ابْنُ وَهْبٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ دَرَّاجٍ أَبِي السَّمْحِ، عَنِ ابْنِ حُجَيْرَةَ الْأَكْبَرِ الْخَوْلَانِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص، قَالَ: «إِذَا أَدَّيْتَ الزَّكَاةَ فَقَدْ قَضَيْتَ مَا عَلَيْكَ، وَمَنْ ‌جَمَعَ ‌مَالًا ‌حَرَامًا، ثُمَّ تَصَدَّقَ بِهِ لَمْ يَكُنْ لَهُ فِيهِ أَجْرٌ، وَكَانَ إِصْرُهُ عَلَيْهِ.

[۱۴] . أخبرني الأزهري، قال: حدثنا أحمد بن إبراهيم البزاز، قال: حدثنا محمد بن عبد الله الأشناني، قال: حدثنا يحيى بن معين، قال: حدثنا الأسود بن عامر، قال: حدثنا شريك، عن الأعمش، عن المنهال بن عمرو، عن عبادة بن عبد الله الأسدي، كذا قال عن سليمان بن يسار، عن أبي هريرة، عن النبي ص قال: من جمع مالا من مأثم، فوصل به رحما أو تصدق منه أو جاهد في سبيل الله جمع جميعا، فقذف به في جهنم.

[۱۵] . خبرنا أبو القاسم النسيب وأبو الحسن المالكي قالا حدثنا و أبو منصور بن خيرون المقرئ أنبانا أبو بكر الخطيب …

[۱۶] . خْبَرَكُمْ عُمَرَ بْنُ حَيَوَيْهِ، وَأَبُو بَكْرٍ الْوَرَّاقُ قَالَا: أَخْبَرَنَا قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ الْمُبَارَكِ قَالَ: أَخْبَرَنَا الْأَوْزَاعِيُّ، عَنْ مُوسَى بْنِ سُلَيْمَانَ أَنَّهُ سَمِعَ الْقَاسِمَ بْنَ الْمُخَيْمِرَةِ يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ أَصَابَ ‌مَالًا ‌مِنْ ‌مَأْثَمٍ فَوَصَلَ بِهِ رَحِمًا، أَوْ تَصَدَّقَ بِهِ، أَوْ أَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، جُمِعَ ذَلِكَ جَمِيعًا، ثُمَّ قُذِفَ بِهِ فِي جَهَنَّمَ

[۱۷][۱۷] . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَوْفٍ الطَّائِيُّ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمُغِيرَةِ، حَدَّثَنَا الْأَوْزَاعِيُّ، حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ سُلَيْمَانَ، سَمِعْتُ الْقَاسِمَ بْنَ مُخَيْمِرَةَ يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنِ اكْتَسَبَ ‌مَالًا ‌مِنْ ‌مَأْثَمٍ، فَوَصَلَ بِهِ رَحِمًا أَوْ تَصَدَّقَ بِهِ أَوْ أَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ جُمِعَ ذَلِكَ جَمْعًا، فَقُذِفَ بِهِ فِي جَهَنَّمَ

[۱۸].  متن کامل این حدیث قبلا در جلسه ۱۰۹۰ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-05/ گذشت.

[۱۹] . «فى الحديث يؤتى بالرجل يوم القيامة وقد جمع مالا من حرام ‌وأنفقه ‌فى ‌حرام فيقال اذهبوا به الى النار ويؤتى بالرجل قد جمع مالا من حلال وأنفقه فى حلال فيقال له قف لعلك فرطت فى هذا فى شىء مما فرض عليك من صلاة لم تصلها لوقتها او فرطت فى ركوعها وسجودها ووضوئها فيقول لا يا رب كسبت من حلال وأنفقت فى حلال ولم أضيع شيأ مما فرضت فيقال لعلك اختلت فى هذا المال فى شىء من مركب او ثوب باهيت به فقال لا يا رب لم اختل ولم أباه فى شىء فيقال لعلك منعت حق أحد امرتك ان تعظيه من ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل فيقول لا يا رب كسبت من حلال وأنفقت فى حلال ولم أضيع شيأ مما فرضت علىّ ولم اختل ولم أباه ولم أضيع حق أحد أمرتني ان أعطيه قال فجيىء باولئك فيخاصمونه فيقولون يا رب أعطيته وجعلته بين أظهرنا وأمرته ان يعطينا فانه أعطانا وما ضيع شيأ من الفرائض ولم يختل فى شىء فيقال قف الآن هات شكر نعمة أنعمتها عليك فى أكلة او شربة او لذة فلا يزال يسأل.

[۲۰] . قوله تعالى: «الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» بيان لهمزة لمزة و تنكير «مالًا» للتحقير فإن المال و إن كثر ما كثر لا يغني عن صاحبه شيئا غير أن له منه ما يصرفه في حوائج نفسه الطبيعية من أكلة تشبعه و شربة ماء ترويه و نحو ذلك و «عَدَّدَهُ» من العد بمعنى الإحصاء أي أنه لحبه المال و شغفه بجمعه يجمع المال و يعده عدا بعد عد التذاذا بتكثره.

[۲۱] . و قيل: المعنى جعله عدة و ذخرا لنوائب الدهر.

بازدیدها: ۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*