ترجمه
و قطعا که بر شما حافظانی هست؛
نکات ترجمهای و نحوی
«حافِظ» اسم فاعل از ماده «حفظ» است که این ماده نقطه مقابل «نسیان» (= فراموشی) و به معنای متعهد شدن و غفلت نورزیدن است و «حافظ» اصطلاح شده برای فرشتگانی که اعمال آدمی را ثبت و ضبط میکنند (کتاب العین، ج۳، ص۱۹۸) برخی اصل ماده «حفظ» را به معنای رعایت و مراعات شیء دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج۲، ص۸۷) و البته تفاوت این دو در آن است که نقطه مقابل «حفظ»، ضایع کردن و در معرض آسیب قرار دادن است، اما نقطه مقابل «رعایت» «اهمال و سستی ورزیدن» است و اهمال زمینهساز ضایع شدن است. (الفروق في اللغة، ص۱۹۹) همچنین در کلمه «حفظ» معنای «حراست» نیز نهفته است با این تفاوت که در «حراست» (نگهبانی) تاکید بیشتر بر جلوگیری از آسیب خوردن است و در «حفظ» تاکید بیشتر بر علم و آگاهی و تحت احاطه و توجه بودن است. (همان، ص۲۰۰) کلمه «حفظ» به کلمه «رقیب» (مراقب) هم نزدیک است با این تفاوت که «رقیب» (همخانواده «رقبه: گردن») کسی است که گردن میکشد تا سر از کار آدمی درآورد و نوعی مفهوم تفتیش و وارسی در مفهوم آن نهفته است اما کلمه «حفظ» متضمن چنین معنایی نیست (همان) «حفظ» با کلمه «ضبط» (ثبت کردن) هم نزدیک است با این تفاوت که کلمه «ضبط» دلالت بر «شدت حفظ کردن دارد که نوعی نگرانی از دست رفتن در آن مطرح است» و لذاست که در مورد خدا به کار برده نمیشود زیرا چیزی از او فوت نمیگردد (همان، ص۲۰۱)
این عبارت حاوی تاکیدات فراوان است، از جمله: «إِنَّ» + به کار بردن اسم فاعل به جای فعل و ارائه معنا در قالب جمله اسمیه (نفرمود: حفظ علیکم) + مقدم کردن خبرِ إنّ (عَلَيْكُمْ) بر اسم إنّ (حافِظينَ) + آوردن لام مزحلقه (لام تاکید) بر روی اسم إنّ
حدیث
۱) عمار یاسر از پدرش نقل می کند که از رسول خدا ص شنیدم که می فرمود:
همانا دو [فرشته] حافظ و موکل علی بن ابیطالب در برابر جمیع فرشتگانی که حافظ و موکل انسانها هستند، به خاطر اینکه همراه با علی ع هستند، به خود میبالند و افتخار میکنند، زیرا هیچگاه به نزد خداوند چیزی از او بالا نبردهاند که موجب سخط و غضب خداوند تبارک و تعالی باشد.
علل الشرائع، ج۱، ص۸
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ الْقُرَشِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْفَضْلِ قَالَ حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَهْزِيَارَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْعَوْفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَكَمِ الْبَرَاجِمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا شَرِيكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي وَقَّاصٍ الْعَامِرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:
سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ إِنَّ حَافِظَيْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَيَفْتَخِرَانِ عَلَى جَمِيعِ الْحَفَظَةِ لِكَيْنُونَتِهِمَا مَعَ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمَا لَمْ يَصْعَدَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِشَيْءٍ مِنْهُ يُسْخِطُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.
۲) از امام صادق ع روایت شده است: روزی پیامبر خدا ص داشت میآمد در حالی که دستش را روی کتف عباس (= عموی پیامبر) گذاشته بود. پس امیرالمومنین ع از پیش رو به سمت آنها رفت و با رسول خدا ص معانقه (روبوسی) کرد و بین دیدگان حضرت ص را بوسید، سپس عباس به علی ع سلام کرد و او معمولی جواب سلامش را داد. عباس عصبانی شد و گفت: رسول خدا ! علی تکبرش را کنار نمیگذارد؟! رسول خدا ص فرمود: عباس! درباره علی چنین سخن مگو! من اندکی پیش جبرئیل را دیدم که به من گفت: دو فرشته موکل علی ع را الان دیدم و گفتند: از روزی که او به دنیا آمده تاکنون یک گناه برایش ننوشتهایم.
تفسير القمي، ج۱، ص۳۶۵
حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْماً وَاضِعاً يَدَهُ عَلَى كَتِفِ الْعَبَّاسِ فَاسْتَقْبَلَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَعَانَقَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ- ثُمَّ سَلَّمَ الْعَبَّاسُ عَلَى عَلِيٍّ فَرَدَّ عَلَيْهِ رَدّاً خَفِيفاً- فَغَضِبَ الْعَبَّاسُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص لَا يَدَعُ عَلِيٌّ زَهْوَهُ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَا عَبَّاسُ لَا تَقُلْ ذَلِكَ فِي عَلِيٍّ فَإِنِّي لَقِيتُ جَبْرَئِيلَ آنِفاً- فَقَالَ لِي لَقِيَنِي الْمَلَكَانِ الْمُوَكَّلَانِ بِعَلِيٍّ السَّاعَةَ- فَقَالا مَا كَتَبْنَا عَلَيْهِ ذَنْباً مُنْذُ وُلِدَ إِلَى هَذَا الْيَوْم.
۳) روایت شده است که امیرالمومنین ع در بصره خطبهای خواندند، در فرازی از این خطبه فرمودند:
ای شیعیانم! بر [انجام] عملی صبر [استقامت] ورزید که از ثواب آن بینیاز نیستید، و از انجام دادن عملی صبر [خودداری] کنید که صبر [=تحمل]ی نسبت به عقاب آن ندارید؛ بدرستی که ما صبر [= استقامت] بر [انجام] طاعت خدا را سادهتر از صبر [= تحمل] نسبت به عذاب خداوند عز و جل یافتهایم.
بدانید که شما در مهلتی محدود و آرزویی طولانی و نفسهای به شمارش افتادهای هستید و ناگزیر هر مهلتی به سر آید و هر آرزوی بهم برآید و هر نفَسی به شماره آید، سپس اشک از دیدگانش سرازیر شد و این آیات را قرائت کرد: « و قطعا که بر شما حافظانی هست؛ بزرگوار نویسندگی، که میدانند آنچه میکنید.»
الأمالي( للصدوق)، ص۱۰۹
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع:
أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع خَطَبَ بِالْبَصْرَةِ…[۱]
ثُمَّ قَالَ ع مَعَاشِرَ شِيعَتِي اصْبِرُوا عَلَى عَمَلٍ لَا غِنَى بِكُمْ عَنْ ثَوَابِهِ وَ اصْبِرُوا عَنْ عَمَلٍ لَا صَبْرَ لَكُمْ عَلَى عِقَابِهِ إِنَّا وَجَدْنَا الصَّبْرَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ أَهْوَنَ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى عَذَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ فِي أَجَلٍ مَحْدُودٍ وَ أَمَلٍ مَمْدُودٍ وَ نَفَسٍ مَعْدُودٍ وَ لَا بُدَّ لِلْأَجَلِ أَنْ يَتَنَاهَى وَ لِلْأَمَلِ أَنْ يُطْوَى وَ لِلنَّفَسِ أَنْ يُحْصَى ثُمَّ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ وَ قَرَأَ- وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ.[۲]
تدبر
۱) «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ»:
ما انسانها به حال خود رها شده نیستیم. هرچقدر تنها هم که باشیم، باز تنها نیستیم. نه فقط خدا، بلکه قطعا قطعا قطعا قطعا فرشتگانی بر ما گماشته شده که همواره مراقب ما و اعمالمان هستند.
۲) «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ»:
«علیکم» خبر إنّ است و علیالقاعده باید بعد از اسم إنّ (حافظین) بیاید. اما مقدم آمده. این تقدم، دلالت بر حصر – یا لااقل تاکید – دارد. اگر معنای حصر را در نظر بگیریم میخواهد اشاره کند که بر ما انسانها – و نه بر سایر موجودات – مراقب گماشتهاند؟ اما چرا برای ما به نحو خاص، مراقب گماشتهاند؟
غالبا بر این تاکید شده که اطلاع انسان از وجود فرشتگانی که همیشه پیرامون وی هستند، بر شدت مراقبه انسان نسبت به اعمال خود میافزاید. (تفسير نمونه، ج۲۶، ص۲۲)
نکته تخصصی
نکته فوق در جای خود درست است، اما چهبسا وجود این محافظان برای خصوص انسان، علل دیگری نیز داشته باشد. مثلا شاید بدین جهت است که انسانها اختیار دارند؛ و چون اختیار دارند، جهانهای جدیدی میآفرینند. قبلا بیان شد که «هر انسانی به علت ارتباطات مختلفش با انسانها، «جهان»های متعدد ایجاد میکند» و این جهانها هیچکدام از دایره ربوبیت خداوند خارج نیست (جلسه۳۶ [حمد/۲] تدبر ۴)؛ و اگر فرشتگان واسطههای الهی در تدبیر عوالم هستند (نازعات/۵) پس به ازای هر انسان، که موجودی عالَمساز است، فرشتگان خاصی باید نقش ویژهای ایفا کنند که واضحترینش ثبت و ضبط تمام آن چیزهایی است که انسان پدید آورده است، که این عوالمی [= زیستجهانهایی] که انسان ایجاد کرده، در متن هستی گم نشود.
[۱] . فَقَالَ بَعْدَ مَا حَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ الْمُدَّةُ وَ إِنْ طَالَتْ قَصِيرَةٌ وَ الْمَاضِي لِلْمُقِيمِ عِبْرَةٌ وَ الْمَيِّتُ لِلْحَيِّ عِظَةٌ وَ لَيْسَ لِأَمْسِ إِنْ مَضَى عَوْدَةٌ وَ لَا الْمَرْءُ مِنْ غَدٍ عَلَى ثِقَةٍ الْأَوَّلُ لِلْأَوْسَطِ رَائِدٌ وَ الْأَوْسَطُ لِلْآخِرِ قَائِدٌ وَ كُلٌّ لِكُلٍّ مُفَارِقٌ وَ كُلٌّ بِكُلٍّ لَاحِقٌ وَ الْمَوْتُ لِكُلٍّ غَالِبٌ وَ الْيَوْمُ الْهَائِلُ لِكُلٍّ آزِفٌ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي لَا يَنْفَعُ فِيهِ مالٌ وَ لا بَنُونَ. إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
[۲] . روایت زیر درباره ملائکهای که حافظ انسانند قابل توجه است:
عثمان بر رسول خدا ص وارد و گفت: به من خبر دهید که همراه هر بندهای چند فرشته هست؟
فرمود: فرشتهای در سمت راستت برای حسناتت، و یکی در سمت چپت، که هنگامی که کار خوبی انجام میدهی ده تا می نویسد و هنگامی که کار بدی انجام دهی، آنکه سمت چپت است به آنکه سمت راستت است می گوید: بنویسم؟ میگوید: شاید که استغفار و توبه کند. وقتی که سه بار این را میگوید: پاسخ می دهد بنویس، خدا ما را از دست او راحت کند که بدهمنشینی است، چقدر مراقبتش نسبت به خداوند عز و جل اندک است، چقدر در برابر خدا بیحیاست. که خداوند می فرماید: هیچ سخنی به لفظ درنمیآید مگر اینکه رقیب و عتیدی نزد آن هست» (ق/۱۸) و دو فرشته در مقابل و پشت سرت که خداوند متعال میفرماید: «تعقیبکنندگانی در پیش رو و پشت سر او هست که او را به امر الهی حفظ میکنند.» و فرشتهای که پیشانیات را به قبضه خود دارد، هنگامی که برای خدا تواضع کنی تو را بالا میبرد و هنگامی که بر خدا گردنکشی کنی تو را پاینن می آورد و رسوا میکند و دو فرشته که کنار لبهای دواند و چیزی را حفظ نمیکنند مگر صلوات بر محمد ص و فرشتهای که بر دهان تو ایستاده و مانع ورود حیوانات موذی بدان میشود و دو فرشتهای که بر چشم تو جای دارند پس اینها ده فرشته برای هر آدمی هستند و فرشتگان روز غیر از فرشتگان شباند پس بیست فرشته برای هر آدمی هست و ابلیس روزها و فرزندانش شبها سراغت میآیند و خداوند فرمود: « و قطعا که بر شما حافظانی هست» (انفطار/۱۰) و فرمود: «هنگامی که آن دو [فرشتهِ] دریافتکننده در حالی که چپ و راست او نشستهاند، دریافت میکنند» (ق/۱۷)
سعد السعود للنفوس منضود، ص۲۲۵
فيما نذكره من كتاب قصص القرآن بأسباب نزول آيات القرآن تأليف القيصم بن محمد القيصم النيسابوري نذكر من آخر سطر منه من وجهة أوله بلفظه:
فصل في ذكر الملكين الحافظين
دَخَلَ عُثْمَانُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الْعَبْدِ كَمْ مَعَهُ مِنْ مَلَكٍ قَالَ مَلَكٌ عَلَى يَمِينِكَ عَلَى حَسَنَاتِكَ وَ وَاحِدٌ عَلَى الشِّمَالِ فَإِذَا عَمِلْتَ حَسَنَةً كَتَبَ عَشْراً وَ إِذَا عَمِلْتَ سَيِّئَةً قَالَ الَّذِي عَلَى الشِّمَالِ لِلَّذِي عَلَى الْيَمِينِ أَكْتُبُ قَالَ لَعَلَّهُ يَسْتَغْفِرُ وَ يَتُوبُ فَإِذَا قَالَ ثَلَاثاً قَالَ نَعَمْ اكْتُبْ أَرَاحَنَا اللَّهُ مِنْهُ فَبِئْسَ الْقَرِينُ مَا أَقَلَّ مُرَاقَبَتَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا أَقَلَّ اسْتِحْيَاءَهُ مِنْهُ يَقُولُ اللَّهُ ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ وَ مَلَكَانِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ مِنْ خَلْفِكَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ مَلَكٌ قَابِضٌ عَلَى نَاصِيَتِكَ فَإِذَا تَوَاضَعْتَ لِلَّهِ رَفَعَكَ وَ إِذَا تَجَبَّرْتَ عَلَى اللَّهِ وَضَعَكَ وَ فَضَحَكَ وَ مَلَكَانِ عَلَى شَفَتَيْكَ لَيْسَ يَحْفَظَانِ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ مَلَكٌ قَائِمٌ عَلَى فِيكَ لَا يَدَعُ أَنْ تَدْخُلَ الْحَيَّةُ فِي فِيكَ وَ مَلَكَانِ عَلَى عَيْنَيْكَ فَهَذِهِ عَشَرَةُ أَمْلَاكٍ عَلَى كُلِّ آدَمِيٍّ وَ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ سِوَى مَلَائِكَةِ النَّهَارِ فَهَؤُلَاءِ عِشْرُونَ مَلَكاً عَلَى كُلِّ آدَمِيٍّ وَ إِبْلِيسُ بِالنَّهَارِ وَ وُلْدُهُ بِاللَّيْلِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ الْآيَةَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ الْآيَة
بازدیدها: ۶۱