ترجمه
و برای آنان زندگی دنیا را مَثَل بزن که همچون آبی است که آن را از آسمان فروفرستادیم پس گیاه زمین بدان مخلوط شد پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بپراکنند، و خداوند بر هر چیزی همواره اقتدار دارد.
نکات ترجمه
«تَذْرُوهُ»
گفتهاند ماده «ذرو» در اصل بر دو معنای مختلف دلالت میکند. یکی به معنای اشراف بر چیزی و سایه افکندن بر آن است که از این معنا کلمه «ذِروَة» به معنای نوک نیزه معروف است؛ و دیگری به معنای «انداختن و پراکنده کردن» است (معجم المقاييس اللغة، ج۲، ص۳۵۲؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۳۱۲) که مخصوصا در مورد اینکه باد چیزی را با خود بردارد و بپراکند به کار میرود (كتاب العين، ج۸، ص۱۹۳)[۱]
«الذَّارِي» اسم فاعل از همین ماده (= پراکنده کننده) و «ذَرْواً» مصدر همین ماده است (وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً؛ ذاريات/۱)
لازم به ذکر است که فعل آن «ذَرَوَ یَذْرُو» (یَذرُرُ بوده که به یذرُو تبدیل شده) یا «ذَرَوَ یَذْری» (یَذْرِیُ بوده که به یذری تبدیل شده) میباشد (لسان العرب، ج۱۴، ص۲۸۲) و نباید آن را با ماده «وَذَرَ یَذَرُ» (یَوْذَرُ بوده که به یَذَرُ تبدیل شده) و این ماده اخیر هم در قرآن کریم به کار رفته (مثلا: «وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ» قیامة/۲۱) اشتباه گرفت؛ و حتی در هیچ از یک از قرائات غیرمشهور هم به صورت «تَذَروه» قرائت نشده است که بخواهیم این کلمه را ذیل ماده «وذر» بحث کنیم. (این اشتباهی است که در نرمافزار جامع تفاسیر نور مشاهده میشود)
همچنین برخی کلمه «ذرّیّة» را هم در ذیل همین ماده بحث کردهاند اما همانجا تذکر دادهاند که برخی آن را از ماده «ذرء» و برخی آن را از ماده «ذرر» میدانند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۷) و به نظر میرسد قرار دادن کلمه «ذریة» در ذیل یکی از دو ماده اخیر با معنای آن مناسبتر باشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲)
بر این اساس که «ذریه» را از این ماده ندانیم، ماده «ذرو» در مجموع در قرآن کریم فقط در همین سه موردی که اشاره شد به کار رفته است.
اختلاف قرائت[۲]
حدیث
۱) امیرالمومنین ع در یکی از خطبههای خود فرمودند:
من شما را از دنيا مىترسانم كه شيرين است و سرسبز و رنگين؛ پوشيده در شهوات است، و به خاطر نقد بودنش محبوب دلها. بنای آن با آرزوها ساخته شده و خود را به زيور غرور آراسته. شادى آن نپايد، و از اندوهش ايمن بودن نشايد. نیرنگبازی است زیانبار و ناپايدار، فنا شوندهاى است خورنده و مرگبار. چون با آرزوى خواهندگان دمساز شود، و با رضاى آنان همآواز، بناگاه چنان گردد که خداوند سبحان فرمود «همچون آبى كه فرو فرستاديم آن را از آسمان، پس بياميخت رستنيهاى زمين بدان، پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بردارند، و خداوند همواره بر هر چیزی تواناست.»
كسى از آن در شادی و سرور نرفت، جز آن كه پس آن اشکش جاری شد؛ و روى خوش به كسى نياورد، جز آنكه با سختى و بدحالى بدو پشت كرد؛ و باران آسايشش بر كسى نباريد، جز آنكه با رگبار بلايش بيازاريد؛ اگر بامداد ياور كسى بود، شامگاه او را ناشناس شمرد؛ و اگر از سويى گوارا و شيرين است، از سوى ديگر تلخى و مرگ با خود آرد؛ اگر كسى لحظهای زیر بال و پر امن آن بیارامد، بامدادان شاهبال بيم بر سر او فرو كوبد. سخت فريبندهاى است و فريبا است آنچه در آن است، گذران است و در گذر است هر كه بر آن است. خیری در زاد و توشههای آن نیست مگر کسی توشه تقوا برگیرد….
تحف العقول، ص۱۸۰-۱۸۱؛ نهجالبلاغه، خطبه۱۱۰[۳]
روی عن أمير المؤمنين ع في الزهد و ذم الدنيا و عاجلها
إِنِّي أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ عُمِّرَتْ بِالْآمَالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ أَكَّالَةٌ غَوَّالَةٌ لَا تَعْدُو إِذَا هِيَ تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِيَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ الرِّضَا بِهَا أَنْ تَكُونَ كَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ «كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً» مَعَ أَنَّ امْرَأً لَمْ يَكُنْ مِنْهَا فِي حَبْرَةٍ إِلَّا أَعْقَبَتْهُ عَبْرَةً وَ لَمْ يَلْقَ مِنْ سَرَّائِهَا بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِيهَا دِيمَةُ رَخَاءٍ إِلَّا هَتَفَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلَاءٍ إِذَا هِيَ أَصْبَحَتْ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِيَ لَهُ مُنْكِرَةً وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ لِامْرِئٍ وَ احْلَوْلَى أَمَرَّ عَلَيْهِ جَانِبٌ مِنْهَا فَأَوْبَى وَ إِنْ لَبِسَ امْرُؤٌ مِنْهَا فِي جَنَاحِ أَمْنٍ إِلَّا أَصْبَحَ فِي أَخْوَفِ خَوْفٍ غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِيهَا فَانِيَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَيْهَا لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ زَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى …
۲) از امام كاظم ع خطبهای از امیرالمومنین ع روایت شده است که در فرازی از آن فرمودهاند:
به دنيا همچون زاهدى بنگريد كه از آن جدا خواهد شد، که او مقیم و ساكن را [از خود] براند و کسی را که در رفاه و امن زندگی میکند بناگاه به وضعیت دردآوری گرفتار آرد. آنچه از دنيا روى گرداند و پشت كرد، ديگر اميدى در برگشت آن نيست؛ و كسى نمىداند كه چه چیزی در پیش است تا آمادهاش باشد. آسايش آن به بلا وصل شود، و ماندگارى آن به فنا انجامد. شادمانى آن به حزن آميخته است و بقای در آن، با ضعف و سستى، همراه. چونان باغى است كه چراگاهش سرسبز و آباد است، و هر كس آن را ببيند در شگفت آيد، آبش خوشگوار است و خاكش طربانگیز، ريشههایش نم و رطوبت را به خود كشيده؛ اما چون گياهش به ثمر رسد و شاخههاى آن اعتدال يابد ناگاه طوفانى بوزد و شاخ و برگهايش را از هم بپاشاند چنان شود كه خداوند مىفرمايد: «پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بردارند، و خداوند بر هر چیزی همواره تواناست.» پس دنيا را به عنوان چیزی بنگريد كه آنچه از آن شما را شگفت زده مىكند بیشمار است و آنچه از آن به شما سودی دهد کمشمار.
الكافي، ج۸، ص۱۷
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْكُوفِيُّ وَ هُوَ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الصَّوَّافِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يُوصِي أَصْحَابَهُ وَ يَقُولُ …[۴]
انْظُرُوا فِي الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِ الْمُفَارِقِ لَهَا فَإِنَّهَا تُزِيلُ الثَّاوِيَ السَّاكِنَ وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الْآمِنَ لَا يُرْجَى مِنْهَا مَا تَوَلَّى فَأَدْبَرَ وَ لَا يُدْرَى مَا هُوَ آتٍ مِنْهَا فَيُنْتَظَرَ وُصِلَ الْبَلَاءُ مِنْهَا بِالرَّخَاءِ وَ الْبَقَاءُ مِنْهَا إِلَى فَنَاءٍ فَسُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ وَ الْبَقَاءُ فِيهَا إِلَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ فَهِيَ كَرَوْضَةٍ اعْتَمَّ مَرْعَاهَا وَ أَعْجَبَتْ مَنْ يَرَاهَا عَذْبٌ شُرْبُهَا طَيِّبٌ تُرْبُهَا تَمُجُّ عُرُوقُهَا الثَّرَى وَ تَنْطُفُ فُرُوعُهَا النَّدَى حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْعُشْبُ إِبَّانَهُ وَ اسْتَوَى بَنَانُهُ هَاجَتْ رِيحٌ تَحُتُّ الْوَرَقَ وَ تُفَرِّقُ مَا اتَّسَقَ فَأَصْبَحَتْ كَمَا قَالَ اللَّهُ «هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً» انْظُرُوا فِي الدُّنْيَا فِي كَثْرَةِ مَا يُعْجِبُكُمْ وَ قِلَّةِ مَا يَنْفَعُكُمْ.[۵]
تدبر
۱) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً»
خداوند متعال بعد از حکایت صاحب آن باغ که به باغش مغرور شد و آن باغ را یک شبه از دست داد، به پیامبرش میفرماید: یک مَثَل دیگری برایشان بزن که این مًثًل نیز همانند حکایت قبل محورش این است که همه امور عالم به دست خداست و فریب زینتهای چند روزه دنیا را نخورید و اینها را همیشگی نپندارید.
در این مَثَل، خداوند زندگی دنیا را تشبیه میکند به آبی که آن را از آسمان فرومی فرستد و با گیاهان زمین درمیآمیزد و همه گیاهان را سرسبزی طراوت میبخشد؛ اما آن گیاهان، احتمالا در پی وقوع حادثهای، بناگاه و یک شبه همچون هیزمی خشک و خرد شوند به نحوی که بادها براحتی آنها را از جا بکنند و شاخههایشان را این سو و آن سو بپراکنند،
و در پایان تذکر میدهد که خداوند همواره بر هر چیزی همواره تواناست و همه چیز را تنها و تنها در ید قدرت او ببینید.
تمثیلی بسیار مشابه با این تمثیل در آیه ۲۶ سوره یونس نیز آمده است:
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
در حقيقت، مَثَلِ زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم، پس گياه زمين- از آنچه مردم و دامها مىخورند- با آن مخلوط شد، تا آن گاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان توانای بر آن هستند، [بناگاه] دستور ما، در شب يا روز، آمد و آن را چنان درويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه این آیات را تفصیل میدهیم براى مردمى كه میانديشند.
۲) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا …»
چرا خداوند خود مستقیما این مَتَل را مطرح نکرد و فرمود «برایشان مثل بزن …»
الف. [میخواهد بفهماند] يكى از اصول تربيت و تبليغ، استفاده از مثلهاى قابل فهم عموم و طبيعى مىباشد [و تو هم از این روش استفاده کن] (تفسیر نور، ج۷، ص۱۷۸)
ب. تا نشان دهد که خداوند صرفاً از ما نمیخواهد که فقط خودمان این مَثَل را بشنویم و در آن بیندیشیم، بلکه علاوه بر آن اینچنین مَثَلهایی را به گوش دیگران هم برسانیم و دیگران را هم با تأمل واداریم.
ج. …
۳) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً»
در این آیه ظرائف توحیدی متعددی رعایت شده است؛ از جمله:
الف. آنجا که ناظر به حیاتبخشی و طراوت دهی است (فروفرستادن آب)، فاعل آن را خود خداوند معرفی کرده (انزلناه)، اما آنجا که درخت میخشکد یا باد شاخ و برگ آن را میپراکند، این کار به خود این امور ارجاع داده شده است.
ب. با اینکه این امور را به اینها نسبت داد با آوردن عبارت آخر، تذکر داد که همه اینها هم تحت قدرت خداوند است.
ج. …
موارد زیر را در کانال نگذاشتم
۴) «فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ»
چرا نفرمود «فاختلط بنات الارض: با گیاه زمین مخلوط شد» بلکه فرمود «گیاه زمین با آن مخلوط شد»؟
الف. چون غلبه با گیاه است و این آب تنها جزیی از گیاه میشود [نه اینکه گیاه، جزیی از آب شود!] (المیزان، ج۱۳، ص۳۱۸)
ب. این تعبیر ظرفیت معانی دیگری را هم د ارد که تعبیر «فاختلط بنبات الارض» ظرفیت آن را ندارد؛ از جمله اینکه «با این آب، گیاهان زمین [با هم] مخلوط شدند» یعنی گیاهانی تو در تو و درهمپیچیده پدید آمد» (بسیاری از مترجمان این آیه را اینچنین ترجمه کردهاند، که میتواند ترجمه درستی باشد؛ و چنانکه بارها اشاره شد، با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ برای چند معنا، وجود چند معنای صحیح برای یک آیه هیچ مشکلی ندارد.)
ج. …
۵) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً»
ظاهرا مقصود اصلی از تمثیل ارائه شده در این آیه توجه دادن است به سرعت روالپذیری نعمتهای دنیوی. (المیزان، ج۱۳، ص۳۱۸) تا به جلوههاى زودگذر دنيا دلخوش و مغرور نشويم و به آيندهى پايدار بينديشيم. (تفسیر نور، ج۷، ص۱۷۸)
اما مشبهٌ به چیست (زندگی دنیا به چه چیزی تشبیه شده است)؟
الف. این آب از آن جهت که نفعی میدهد اما نفعدهیاش قطع میگردد. (مجمع البيان، ج۵، ص۱۵۵)
ب. آن گیاه از این جهت که ابتدا با طراوت خویش شخص را شیفته خود میکند اما بناگاه می خشکد و از بین میرود. (مجمع البيان، ج۵، ص۱۵۵)
ج. زندگی دنیا به زندگیای با مجموعه این اوصاف تشبیه شده است. (مجمع البيان، ج۵، ص۱۵۵) یعنی این یک استعاره تمثیلی است نه تشبیه مفرد به مفرد (المیزان، ج۱۰، ص۳۸)
د. …
[۱] . ذرو الريح التراب تحمله ثم تثيبه
[۲] . و قرأ ابن مسعود: تذريه من أذرى رباعيا.
و قرأ زيد بن عليّ و الحسن و النخعي و الأعمش و طلحة و ابن أبي ليلى و ابن محيصن و خلف و ابن عيسى و ابن جرير: الريح على الإفراد. و الجمهور تَذْرُوهُ الرِّياحُ. (البحر المحيط، ج۷، ص۱۸۶)
[۳] . متن نهجالبلاغه اندک تفاوتهایی در عبارت دارد:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بِالْقَلِيلِ وَ تَحَلَّتْ بِالآْمَالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ أَكَّالَةٌ غَوَّالَةٌ لَا تَعْدُو إِذَا تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِيَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ الرِّضَاءِ بِهَا أَنْ تَكُونَ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً «۱» لَمْ يَكُنِ امْرُؤٌ مِنْهَا فِي حَبْرَةٍ إِلَّا أَعْقَبَتْهُ بَعْدَهَا عَبْرَةً وَ لَمْ يَلْقَ مِنْ سَرَّائِهَا بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِيهَا دِيمَةُ رَخَاءٍ إِلَّا هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلَاءٍ وَ حَرِيٌّ إِذَا أَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِيَ لَهُ مُتَنَكِّرَةً وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَ احْلَوْلَى أَمَرَّ مِنْهَا جَانِبٌ فَأَوْبَى لَا يَنَالُ امْرُؤٌ مِنْ غَضَارَتِهَا رَغَباً إِلَّا أَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوَائِبِهَا تَعَباً وَ لَا يُمْسِي مِنْهَا فِي جَنَاحِ أَمْنٍ إِلَّا أَصْبَحَ عَلَى قَوَادِمِ خَوْفٍ غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِيهَا فَانِيَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَيْهَا لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى
[۴] . أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِي وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِي وَ اسْتَشْعِرُوا التَّقْوَى شِعَاراً بَاطِناً وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً خَالِصاً تَحْيَوْا بِهِ أَفْضَلَ الْحَيَاةِ وَ تَسْلُكُوا بِهِ طَرِيقَ النَّجَاةِ
[۵] . این روایت هم درست نقطه مقابل دنیا درباره کشت در آخرت است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَجُلٍ يَغْرِسُ غَرْساً فِي حَائِطٍ لَهُ فَوَقَفَ لَهُ وَ قَالَ أَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى غَرْسٍ أَثْبَتَ أَصْلًا وَ أَسْرَعَ إِينَاعاً وَ أَطْيَبَ ثَمَراً وَ أَبْقَى قَالَ بَلَى فَدُلَّنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ فَقُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَإِنَّ لَكَ إِنْ قُلْتَهُ بِكُلِّ تَسْبِيحَةٍ عَشْرَ شَجَرَاتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَاكِهَةِ وَ هُنَّ مِنَ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَإِنِّي أُشْهِدُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّ حَائِطِي هَذَا صَدَقَةٌ مَقْبُوضَةٌ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ أَهْلِ الصَّدَقَةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آيَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ- فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى. (الكافي، ج۲، ص۵۰۶)
بازدیدها: ۶۷
آب باران از آسمان فرود آمده و بخش کلیدی گیاه شده ، طوری که گیاه به رشد و انبوهی رسیده ، و زمانی هم آن آب به بالا برگشته گیاه خشک و در دست باد پراکنده شده! … میتوان گفت بخش کلیدی حیات نه ماده بلکه هشیاری هدایتگر و سازنده ایست که ماده را شاخ برگ و فزونی و انبوهی می بخشد و در چرخه ی “وجود” و “عدم” بینهایت است … و کسی که این بخش کلیدی را بشناسد معنای حیات و ارزشگذاری ها را دریافته است
بازتاب: ۱۱۱۱) أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا | یک آیه در روز