ترجمه
و آن نیکوترین [یا: نیکوکاری] را دروغ شمرد؛
حدیث
۱) در جلسه۵۶۶ (آیه۶) روایتی از امام صادق ع بیان شد (حدیث۲)
در ادامه آن روایت آمده است:
«و اما کسی که بخل ورزید و خود را بینیاز شمرد، و دروغ شمرد آن نیکوترین را» (لیل/۸-۹) یعنی ولایت را «پس بزودی او را برای سختی [یا: سختترین وضعیت] آماده میسازیم» (لیل/۱۰)
تفسير القمي، ج۲، ص۴۲۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۱۵؛ تفسير فرات الكوفي، ص۵۶۸
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ مُخَالِدِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ … «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی» فَقَالَ: بِالْوَلَايَةِ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْری»
۲) از امام صادق ع در مورد این آیه روایت شده است:
«و دروغ شمرد آن نیکوترین را» یعنی ولایت علی ع را «پس بزودی او را آماده میسازیم برای سختی» یعنی برای آتش [جهنم]
تفسير فرات الكوفي، ص۵۶۸
قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى» بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» النَّارِ …[۱]
توجه: در حدیث۱ جلسه ۵۶۲ تعبیر «بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ ع مِنْ بَعْدِهِ: ولایت علی بن ابیطالب ع و امامان پس از ایشان» آمده بود.
۳) از امام حسن عسکری روایت شده است:
همانا کسی که یک حق را آگاهانه انکار کند، این انکارش او را به آنجا میکشاند که کل حق را انکار کند …
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۱۳۴
قَالَ الْإِمَامُ ع … أَنَّ مَنْ جَحَدَ حَقّاً وَاحِداً، أَدَّاهُ ذَلِكَ الْجُحُودُ إِلَى أَنْ يَجْحَدَ كُلَّ حَقٍّ…
۴) از امام صادق ع نامهای خطاب به اهل رای و قیاس [کسانی که احکام خدا را بر اساس نظر شخصی خود و بدون مستند درست بیان می کردند] نوشته شده است. در فراز پایانی این نامه آمده است:
ای شنونده! برحذر باش از اینکه دو خصلت در تو جمع شود:
یکی اینکه هرچه بر سینهات سنگین آید را [صرفا بدین جهت که نمیتوانی توجیهش کنی] کنار بگذاری، و ناخودآگاه و بدون اینکه حد و حریمی را بشناسی از نفست پیروی کنی؛
و دیگر اینکه از آنچه بدان واقعا نیاز داری احساس بینیازی کنی، و کسی را که بازگشت تو به اوست تکذیب نمایی، و حق را به خاطر دلتنگی و خستگی رها کنی، و از روی جهل و گمراهی به سوی باطل بشتابی؛ که البته ما هیچ انسان رشیدی [= رشدیافتهای] نیافتیم که از هوای نفسش پیروی کند و از آنچه ما گفتیم عبور نماید؛ پس در آنچه گفته شد خوب تامل نما !
المحاسن، ج۱، ص۲۱۰
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَصْحَابِ الرَّأْيِ وَ الْقِيَاسِ…
فَإِيَّاكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ أَنْ تَجْمَعَ عَلَيْكَ خَصْلَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا الْقَذْفُ بِمَا جَاشَ بِهِ صَدْرُكَ وَ اتِّبَاعُكَ لِنَفْسِكَ إِلَى غَيْرِ قَصْدٍ وَ لَا مَعْرِفَةِ حَدٍّ وَ الْأُخْرَى اسْتِغْنَاؤُكَ عَمَّا فِيهِ حَاجَتُكَ وَ تَكْذِيبُكَ لِمَنْ إِلَيْهِ مَرَدُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ تَرْكَ الْحَقِّ سَأْمَةً وَ مَلَالَةً وَ انْتِجَاعَكَ الْبَاطِلَ جَهْلًا وَ ضَلَالَةً لِأَنَّا لَمْ نَجِدْ تَابِعاً لِهَوَاهُ جَائِزاً عَمَّا ذَكَرْنَا قَطُّ رَشِيداً فَانْظُرْ فِي ذَلِك.[۲]
تدبر
۱) «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی»
مقصود از «حسنی» که آن انسان بخیلِ خودبزرگبین تکذیب کرد، چه بود؟
الف. بهشت و ثواب و عقاب وعده داده شده (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۶۰) که این انکار در واقع به انکار قیامت برمی گردد (المیزان، ج۲۰، ص۳۰۳)
ب. ولایت و امامت اهل بیت ع است (حدیث۱و۲) که بعد از پیامبر ص راه سعادت انسان را نشان دادند، بویژه اگر توجه کنیم که در قرآن کریم مصداق اصلی «حسنه» را «مودة فی القربی» معرفی کرده است. (توضیح بیشتر در جلسه۵۶۶، تدبر۱)
ج. اینکه خداوند به ازای مالی که وی انفاق میکند جایگزینی قرار میدهد (ابنعباس؛ به نقل الدر المنثور، ج۶، ص۳۵۸؛ و نیز: جلسه قبل، حدیث۲)
د. …
توضیح چگونگی استنباط
«حسنی» هم میتواند «مصدر» باشد (به معنای نیکویی) و هم میتواند «افعل تفضیل» باشد (به معنای نیکوتر یا نیکوترین) (جلسه۵۶۶، نکات ترجمه) و «الـ» روی آن می تواند «الف و لام جنس» باشد (یعنی مطلق نیکی) یا «الف و لام عهد» (یعنی آن نیکی خاص) در تمام موارد فوق این کلمه را مصدر، و الف و لام آن را الف و لام عهد دانستهاند؛ یعنی «حسنی» اشاره به یک امر نیکو میباشد. بدین ترتیب میتوان معانی دیگری هم از این آیه استنباط کرد.
۲) «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی»
از تکذیب آخرت و وعده های الهی به تکذیب «حسنی: خوبی/نیکوترین» تعبیر کرد. چرا؟
الف. شاید میخواهد توجه دهد که اینها چگونه در مقابل آنچه که فطرتشان به بهتر و نیکوتر بودن آن اذعان دارد، ایستادهاند، و بدین جهت است که جهنمی میشوند.
ب. شاید میخواهد به تناقضآمیز بودن منطق آنها اشاره کند: در عمق وجود خویش میدانند که آن واقعا خوب است اما غفلت و هواپرستی موجب میشود که آن را انکار کنند.
ج. …
۳) «أَمَّا مَنْ بَخِلَ … وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی»
کسی بخل میورزد که واقعا آخرت و پاداش نیکوی الهی را باور ندارد.
۴) «أَمَّا مَنْ … اسْتَغْنی؛ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی»
کسی که خودبزرگبین باشد و خود را بینیاز از خدا و الطاف او بداند، هر خوبیای را انکار خواهد کرد.
۵) «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنی»
تکذیب کردن صرفا اقدامی زبانی نیست.
مثلا اگر کسی نیازمند باشد و به او میگویند در ازای انجام فلان کار (که انجامش برای وی ممکن است) یک درآمد بسیار بالا به تو خواهیم داد؛ و او با این حال، آن کار را انجام ندهد؛ با رفتار خود عملا آن وعده را دروغ شمرده است.
تاملی با خویش
اگر کسی به زندگی ما بنگرد، آیا ما واقعا وعدههای خدا را تکذیب نمیکنیم؟
[۱] . وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى وَ مَا يُغْنِي [عَنْهُ] عِلْمُهُ [عَمَلُهُ] إِذَا مَاتَ إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى إِنَّ عَلِيّاً هَذَا الْهُدَى وَ إِنَّ لَنا [لَهُ] لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى الْقَائِمُ [ص] إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ كُلِّ أَلْفٍ تِسْعَمِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ بِالْوَلَايَةِ وَ تَوَلَّى عَنْهَا وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الْمُؤْمِنُ الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى الَّذِي يُعْطِي الْعِلْمَ أَهْلَهُ وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى مَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مُكَافَأَةٌ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى الْقُرْبَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ لَسَوْفَ يَرْضى إِذَا عَايَنَ الثَّوَابَ.
[۲] . این روایت هم درباره مواجهه با کسی که حق را تکذیب میکند قابل توجه است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِي يَجْحَدُ الْحَقَّ وَ يُكَذِّبُ بِهِ وَ يَقَعُ فِي الْأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ كَائِناً مَنْ كَانَ. (الكافي، ج۲، ص۳۷۷)
بازدیدها: ۹