ترجمه
و آن نیکوترین [یا: نیکوکاری] را تصدیق کرد؛
نکات ترجمه
«الْحُسْنی»
ماده «حسن» در اصل به معنای هر امر بهجتزا و شادیآفرینی است که مورد رغبت واقع میگردد و خوب و نیکو شمرده میشود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۵) و «حُسن» نقطه مقابل «قُبح» است (معجم المقاييس اللغة، ج۲، ص۵۷).
«حَسَنَة» هر نعمتی است که انسان در درون خویش آن را مییابد و نقطه «سيئة» است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۵)
درباره معنای «حُسْنی» دو نظر مطرح است: برخی آن را [مصدر و] در همان معنای «حسن» و «حَسَنه» (نیکی و نیکوکاری) دانسته و گفتهاند تفاوتشان در این است که این دو کلمه را هم در مورد اشیاء و هم در مورد اتفاقات و وقایع به کار میبرند؛ اما «حُسْنی» را در مورد اشیاء و اعیان به کار نمیبرند و تنها در مورد حوادث و وقایع به کار میبرند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۶)[۱] اما برخی آن را افعل تفضیل (به معنای نیکوتر یا نیکوترین) دانستهاند، که صیغه افعل تفضیل از «حسن»، «أحسن» است که مونث آن «حُسنی» میشود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۲، ص۲۲۲)
حدیث
۱) از امام باقر ع درباره این آیات روایت شده است:
«پس آن که بخشش نمود و تقوا پیشه کرد؛ و تصدیق کرد آن نیکوتر را» به اینکه خداوند متعال به ازای یکی ده برابر تا صدهزار برابر و بیشتر میدهد «پس بزودی سهولتی را برایش میسر خواهیم کرد» فرمود: هیچ خوبیای نمیخواهد مگر اینکه خداوند برایش میسر فرماید…
ادامه این روایت انشاءالله در جلسه۸ خواهد آمد
الكافي، ج۴، ص۴۶-۴۷؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۶۰[۲]؛ المقنعة، ص۲۶۶
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی» بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی يُعْطِي بِالْوَاحِدَةِ عَشَرَةً إِلَی مِائَةِ أَلْفٍ فَمَا زَادَ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْری» قَالَ لَا يُرِيدُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا يَسَّرَهُ اللَّهُ لَهُ …
۲) از امام صادق ع روایت شده است:
«پس آن که بخشش نمود و تقوا پیشه کرد؛ و تصدیق کرد آن نیکوترین را» فرمود یعنی ولایت را؛ «پس بزودی سهولتی را برایش میسر خواهیم کرد» …
بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۱۵؛ تفسير القمي، ج۲، ص۴۲۶؛ تفسير فرات الكوفي، ص۵۶۸[۳]
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ مُخَالِدِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی» قَالَ: بِالْوَلَايَةِ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْری» …
۳) از امیرالمومنین ع خطبهای (معروف به خطبه دیباج) روایت شده است. در فرازی از این خطبه میفرماید:
و بدانید ای بندگان خدا! که آرزو، عقل را ببَرَد و به تکذیب وعده [الهی] بیانجامد و به غفلت تشویق کند و حسرت به ارث گذارد؛ پس آرزو را تکذیب کنید چرا که مایه فریب است و صاحبش فریبخورده؛ بلکه در خوف و رجا به عمل مشغول شوید و اگر مایه رجا و امیدواریای پیش آمد شکر کنید و امیدوارانه همراه آن شوید که خداوند برای تسلیمشدگان [مسلمانان] نیکوترین را اعلام فرموده است و برای کسی که شکر گوید زیادت بر آن را؛ که همانا ندیدم مانند بهشت جایی را که جویندهاش چنین به خواب رفته باشد؛ و ندیدم مانند آتش جایی را که گریزانِ از او، چنین در خواب باشد؛ و ندیدم کاسبی پرسودتر از کسی که کسب و کار امروزش برایش اندوختهها در آن موقع آماده سازد و نهانها آشکار گرداند…
تحف العقول، ص۱۵۲
خطبته ع المعروفة بالديباج
… وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْأَمَلَ يُذْهِبُ الْعَقْلَ وَ يُكَذِّبُ الْوَعْدَ وَ يَحُثُّ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ يُورِثُ الْحَسْرَةَ فَاكْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ إِنَّ صَاحِبَهُ مَأْزُورٌ فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ وَ الرَّهْبَةِ فَإِنْ نَزَلَتْ بِكُمْ رَغْبَةٌ فَاشْكُرُوا وَ اجْمَعُوا مَعَهَا رَغْبَةً فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ تَأَذَّنَ لِلْمُسْلِمِينَ بِالْحُسْنَى وَ لِمَنْ شَكَرَ بِالزِّيَادَةِ فَإِنِّي لَمْ أَرَ مِثْلَ الْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا وَ لَا أَكْثَرَ مُكْتَسِباً مِمَّنْ كَسَبَهُ الْيَوْمَ تُذْخَرُ فِيهِ الذَّخَائِرُ وَ تُبْلَى فِيهِ السَّرَائِر…[۴]
تدبر
۱) «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»
مقصود از «حسنی» که آنها آن را تصدیق کردند و درست شمردند، چیست؟
الف. وعده نیکویی است که خداوند داده است (ابنعباس، قتاده و عکرمه، به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۶۰)
ب. بهشتی است که پاداش نیکوکاران است. (حسن، مجاهد و جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۶۰)
ج. «حسنی» صفتی است که به جای موصوف نشسته است، و در اصل «وعده نیکو» بوده؛ و آن وعدههای خداوند است بر انفاقی که قربة الی الله انجام شود، که حقیقتش تصدیق به برانگیخته شدن و ایمان بدان است و لازمه اینها ایمان به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر ص میباشد (الميزان، ج۲۰، ص۳۰۳) به تعبیر دیگر، اذعان به وعده ثوابهای بهشتی بر انفاق است که این تصدیق مستلزم ایمان به توحید و نبوت و معاد میباشد.
د. اینکه به ازای انفاق و نیکیای که در این دنیا کردهاند چندین برابر و بهترش را دریافت خواهند کرد. (حدیث۱)
ه. اذعان به ولایت و امامت اهل بیت ع است (حدیث۲) که بعد از پیامبر ص راه سعادت انسان را نشان دادند، بویژه اگر توجه کنیم که در قرآن کریم مصداق اصلی «حسنه» را «مودة فی القربی» (حمایت از اهل بیت و قبول ولایت آنها) معرفی کرده است. (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ (شوری/۲۳) (توضیح این مدعا در: المیزان، ج۱۸، ص۴۸)
و. …
۲) «فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی؛ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»
ایمان به آخرت شرط قبولی عمل است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۵۰۸)
به تعبیر دیگر،
بخشش و انفاق، زمانی واقعاً در سرنوشت انسان موثر است که با تقوی و تصدیق به آخرت همراه باشد.
نکته تخصصی انسانشناسی
بهشت برای انسان است، از آن جهت که انسان است و باطنی عمیقتر از ظواهر این عالم دارد. یعنی هر عمل خوبی، برای اینکه واقعا خوب باشد، بیش از یک ظاهر فیزیکی، باید از باطنی بهرهمند باشد که آن را خوب کند. دادن مال به یک نیازمند یک امر ظاهری است، که تنها زمانی از یک حقیقت متعالی برخوردار است که در این پرداخت، اولا «تقوی» رعایت شود (یعنی این مال از راه درست به دست آمده باشد، همراه با این دادن منت گذاشتن نباشد و …) و ثانیا مبتنی بر باور به یک ماوراء برتر باشد که حقیقت عمل در آنجا جلوهگر میشود؛ وگرنه کسی که مثلا برای کسب شهرت و یا صرفا به خاطر احساساتی شدن به دیگران کمک میکند و این کمک کردنش پشتوانهای در باطن عالم ندارد، نباید انتظار داشته باشد که وقتی وارد آخرت و باطن عالم شد، اثری از کارش در آنجا مشاهده کند.
(برای تفصیل این بحث مراجعه کنید به مرتضی مطهری، عدل الهی، فصل «عمل خیر از غیر مسلمان»)
۳) «فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی؛ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»
کسی میتواند به انفاق خود رنگ الهی داده و اهل تقوا باشد که به قیامت ایمان داشته باشد. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۵۰۸)
۴) «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»
از آخرت و وعده های الهی به «حسنی: نیکوترین» تعبیر کرد. چرا؟
الف. شاید میخواهد توجه دهد که تا آخرت به عنوان امر برتر و نیکوتر در باورشان قرار نگیرد و درستی چنین چیزی را تصدیق نکنند، اهل انفاق و تقوا نخواهند بود و در مسیر هدایت قرار نخواهند گرفت.
ب. …
[۱] . الفرق بين الحسن و الحسنة و الْحُسْنَى أنّ الْحَسَنَ يقال في الأعيان و الأحداث، و كذلك الْحَسَنَةُ إذا كانت وصفا، و إذا كانت اسما فمتعارف في الأحداث، و الْحُسْنَى لا يقال إلا في الأحداث دون الأعيان، و الحسن أكثر ما يقال في تعارف العامة في المستحسن بالبصر، يقال: رجل حَسَنٌ و حُسَّانٌ، و امرأة حَسْنَاءُ و حُسَّانَةٌ، و أكثر ما جاء في القرآن من الحسن فللمستحسن من جهة البصيرة، و قوله تعالى: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ [الزمر/ ۱۸]
[۲] مرحوم طبرسی می گوید که این را از عیاشی نقل کرده است (روى العياشي ذلك بإسناده عن سعد الإسكاف عن أبي جعفر ع) اما در تفسیر عیاشی یافت نشد و در کافی یافت شد و احتمالا سهوالقلم بوده است.
[۳] . فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع …
[۴] . این حدیث هم در همین راستا قابل توجه است: حدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ الْجَعْدِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ لَمَّا وَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ مِصْرَ وَ أَعْمَالَهَا كَتَبَ لَهُ كِتَابا … قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ» فَالْحُسْنَى هِيَ الْجَنَّةُ وَ الزِّيَادَةُ هِيَ الدُّنْيَا (الأمالي (للمفيد)، ص۲۶۲)
بازدیدها: ۱۵۷
بازتاب: یک آیه در روز - 964) وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحا