ترجمه
و همانان که در اموالشان، حق معلومی هست.
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
بدرستی که خداوند عز و جل برای فقرا در اموال اغنیا، واجبی را قرار داده که جز با ادای آن شایسته قدردانی نمیشوند [یا: جز با آن، وظیفه قدردانی را انجام ندادهاند]، و آن همان زکاتی است که به خاطر آن خونشان حفظ میشود و به خاطر آن مسلمان نامیده میشوند؛
اما [علاوه بر این] خداوند عز و جل در اموال اغنیا حقهای دیگری غیر از زکات هم قرار داده است؛ که فرمود: «و آنان که در اموالشان، حق معلومی هست.» (معارج/۲۴) این حق معلوم از غیر زکات است؛ و آن هرچیزی است که شخص در مال خود بر خود معین میسازد، و بر او واجب است که آن را به اندازه توان خود و وسعت اموالش معین سازد؛ پس آنچه را که بر خود معین کرده، اگر خواست در هر روز ویا اگر خواست در هر جمعه ویا اگر خواست در هر ماه ادا میکند؛
[و بعد از برشمردن آیاتی دیگر که آنها هم دلالت میکنند بر حقوق واجبی غیر از زکات، فرمودند][۱]
و هرکس آنچه خدا بر او واجب کرده، ادا کند، پس آنچه برعهدهاش بوده را انجام داده است؛
و شکر آنچه را که خداوند در مالش بر او نعمت داده، ادا کرده است؛
و در حقیقت، حمد خدا را به جا آورده است در قبال آن نعمتهایی که به وی بخشیده، و با وسعت دادن به روزیاش او را بر دیگران برتری داده، و او را در ادای آنچه بر او واجب شده، توفیق داده، و او را در انجام این واجب یاری نموده است.
الكافي، ج۳، ص۴۹۸
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَرِيضَةً لَا يُحْمدُونَ إِلَّا بِأَدَائِهَا وَ هِيَ الزَّكَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِينَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ حُقُوقاً غَيْرَ الزَّكَاةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِهِ فَيُؤَدِّي الَّذِي فَرَضَ عَلَى نَفْسِهِ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ شَهْرٍ …[۲]
وَ مَنْ أَدَّى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ أَدَّى شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِيهِ مِمَّا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلَى غَيْرِهِ وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ.[۳]
۲) از امام صادق ع درباره سخن خداوند عز وجل که میفرماید: «و آنان که در اموالشان، حق معلومی هست؛ برای سائل و محروم» سوال شد که آیا چیزی غیر از زکات است؟
فرمودند: مقصود شخصی است که خداوند به او مال و ثروتی میدهد و او هزار یا دو هزار یا سه هزار یا کمتر و بیشتر از این را از مالش بیرون میآورد و با آن صله رحم انجام میدهد یا بار سنگینی را از دوش آشنایانش برمیدارد.
الكافي، ج۳، ص۴۹۹
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» أَ هُوَ سِوَى الزَّكَاةِ؟
فَقَالَ هُوَ الرَّجُلُ يُؤْتِيهِ اللَّهُ الثَّرْوَةَ مِنَ الْمَالِ فَيُخْرِجُ مِنْهُ الْأَلْفَ وَ الْأَلْفَيْنِ وَ الثَّلَاثَةَ الْآلَافِ وَ الْأَقَلَّ وَ الْأَكْثَرَ فَيَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ وَ يَحْمِلُ بِهِ الْكَلَّ عَنْ قَوْمِهِ.[۴]
۳) عبدالرحمن بن کثیر میگوید:
خدمت امام باقر ع بودم که یکی از شیعیان که میخواست به عراق مسافرت کند، برای خداحافظی آمد. امام باقر ع دستش را گرفت و برای او از پدرش، از آنچه [برای سلامتی و ایمنی در سفر] انجام میداد گفت و با او خداحافظی کرد و او رفت. بعدا خبرش رسید که راهزنان اموالشان را غارت کردهاند. مطلب را به امام باقر ع خبر دادم.
فرمود: سبحان الله! آیا من نصیحتش نکردم؟
گفتم: چرا. سپس گفتم: فدایت شوم! اگر چنین چیزی برایم پیش آید، آیا میتوانم آن را از زکاتم حساب کنم؟
فرمود: خیر! ولی اگر خواستی میتواند از آن «حق معلوم» باشد.
المحاسن، ج۲، ص۳۴۹
رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الشِّيعَةِ لِيُوَدِّعَهُ بِالْخُرُوجِ إِلَى الْعِرَاقِ فَأَخَذَ أَبُو جَعْفَرٍ ع بِيَدِهِ ثُمَّ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيهِ بِمَا كَانَ يَصْنَعُ.
قَالَ فَوَدَّعَهُ الرَّجُلُ وَ مَضَى فَأَتَاهُ الْخَبَرُ بِأَنَّهُ قُطِعَ عَلَيْهِ فَأَخْبَرْتُ بِذَلِكَ أَبَا جَعْفَرٍ ع
فَقَالَ ع سُبْحَانَ اللَّهِ أَ وَ لَمْ أَعِظْهُ؟
فَقُلْتُ بَلَى ثُمَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِذَا أَنَا فَعَلْتُ ذَلِكَ أَعْتَدُّ بِهِ مِنَ الزَّكَاةِ
فَقَالَ ع لَا وَ لَكِنْ إِنْ شِئْتَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ مِنَ الْحَقِّ الْمَعْلُوم.[۵]
تدبر
۱) «الْمُصَلِّينَ الَّذينَ … وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
از ویژگیهای نمازگزاران واقعی این است که در اموالشان، حق معلوم و معینی برای نیازمندان قرار میدهند.
ثمره دینشناسی
در اسلام، نمیشود کسی اهل نماز و ارتباط با خدا باشد، اما نسبت به حال و روز مردم و نیازمندان بیاعتنا باشد.
۲) «الْمُصَلِّينَ الَّذينَ … وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
در آیات قبل، انسان، هلوع (حریص) و بیطاقت و بخیل معرفی شد، مگر نمازگزازان، که این آیه میفرماید یکی از ویژگی نمازگزاران این است که در اموالشان حق معلومی هست.
توجه شود که آیه بعد (که میگوید این حق معلوم به چه کسانی میرسد) از این آیه، جدا شده، و این آیه خودش بتنهایی یک آیه است؛ یعنی اگرچه تاکید مجموعِ این دو آیه بر «کمک به نیازمندان» است؛ اما تاکید خود این آیه -که بتنهایی یک آیه است-[۶] بر «وجود حقی معلوم در میان اموال انسان» است.
ثمره انسانشناختی
بسیاری از انسانها دچار این توهماند که هرچه دارند، تنها و تنها محصول هوش و استعداد و تلاش خودشان بوده است (قصص/۷۸)؛ اما انسان نمازگزار، چون خدا را جدی میگیرد، میداند که اگر هوش و استعدادی دارد و تلاشی هم کرده، هم آن استعداد و توان تلاش کردن را خدا داده، و هم امکانات بیرونیای که موجب میشود تلاش وی – در میان تلاش هزاران نفر دیگر – به ثمر برسد، ناشی از عنایت خداست (حدیث۱)؛ لذا باور دارد که خداوند در این اموال او حق دارد؛ پس در دادن واجبات مالی، چه واجباتی همانند خمس و زکات، و چه تعیین سهم معینی متناسب با توان مالی خویش برای رفع نیاز نیازمندان پیرامون خود (حدیث۲)، تردید نمیکند.
۳) «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
این حق معلوم، غیر از واجبات شرعی معینی (مانند زکات) است که مقدار و محل مصرف آن کاملا از جانب خدا تعیین شده است.
شاهد این مطلب، علاوه بر روایات فراوانی که از معصومین ع در این زمینه آمده (مثلا احادیث فوق)، خود آیه مربوط به زکات واجب (توبه/۶۰) است که در آن افرادی که باید بدانها زکات داد، دقیقا معین شدهاند، و «سائل» و «محروم» – که طبق آیه بعد، این «حق معلوم» بدانها داده میشود – جزء آن افراد نیستند. (المیزان، ج۲۰، ص۱۶)
۴) «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً… الا… الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
کسی حریص و بخیل و کمطاقت نیست که در اموالش حقی معین برای نیازمندان اختصاص میدهد.
ثمره اخلاقی
یک راه غلبه بر حرص و بخل، و تقویت صبر، این است که انسان خود را ملتزم سازد که هر روز، یا هر هفته، یا هر ماه (حدیث۱) متناسب با دارایی خویش، مبلغ معینی را به نیازمندان کمک کند.
چه خوب است از همین امروز تصمیم بگیریم به این آیه قرآن عمل کنیم؛ و چه بهتر که کاری کنیم که حتما این انفاق ما مقبول درگاه الهی قرار گیرد.
اما چگونه؟
حکایت
مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی میفرمودند:
اگر میخواهی صدقه بدهی، همینطوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد؛ صدقه را از طرف امام رضا علیهالسلام برای سلامتی آقا امام زمان عجل الله فی فرجه بده! برای دو معصوم است، دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند، تو هم اینجا حق واسطهگریات را میگیری. تو واسطهای و همین حق واسطهگری است که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی.
۵) «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
آنان حقی [برای نیازمندان] در اموالشان هست که معلوم است. چرا کلمه «معلوم» را آورد؟
الف. شاید میخواهد بفرماید که کمکهایشان صرفا از روی احساساتی شدن نیست که نیاز باشد که کسی احساسات آنها را برانگیزاند تا به او کمک کنند. بلکه آنها خودشان عالمانه و به دور از جوّزدگی، مقداری از اموالشان را برای این کار معلوم و معین کردهاند.
ب. شاید میخواهد توجه دهد که برای آنها، حق خدا در اموالشان امری کاملا واضح و معلوم است (توضیح بیشتر در تدبر۲)
ج. …
۶) «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
«مال» یعنی آنچه در اختیار انسان است و البته انسان میتواند آن را در اختیار دیگری قرار دهد.
اگر به این معنا دقت شود، معلوم میگردد، مال منحصر در پول و ثروت مادی نیست، بلکه حتی مثلا اگر کسی با تواناییهای خود هرگونه نیاز کس دیگری را رفع کند، میتواند مصداق این آیه باشد.
به تعبیر دیگر، نیاز نیست که حتما پولدار باشیم تا بتوانیم به این آیه عمل کنیم:
کسی که خود را متعهد میسازد که به طور منظم، برای دانشآموزان بیبضاعت، کلاس جبرانی برگزار کند؛ بیماران نیازمند را رایگان معالجه کند؛ در اردوی جهادی، در ساختن منزل یا برداشت محصول به کشاورزان کمبضاعت کمک کند، و … او نیز «در اموالش حق معلومی برای نیازمندان قرار داده است.
[۱] . عبارت محذوف چنین است:
و نیز خداوند عز و جل فرمود: «قرض میدهند به خدا قرضی نیکو [= قرضالحسنه]» (حدید/۱۸) ؛ و این هم غیر از زکات است؛
و نیز خداوند عز و جل فرمود: «از آنچه بدانها روزی دادیم در نهان و آشکار انفاق میکنند» (ابراهیم/۳۱)؛
و «ماعون» (ماعون/۷) نیز چنین است، که عبارت است از قرضی که به دیگران به صورت وام قرضالحسنه میدهد ویا کالایی که برای استفاده به عاریت میدهند و یا هر کار نیکی که در حق دیگران روا میدارند؛
و نیز از جمله چیزهایی که خداوند عز و جل غیر از زکات در اموال واجب فرموده این سخن خداوند عز و جل است که «کسانی که با آنچه خدا بدان دستور داده، صله [رحم] انجام میدهند» (رعد/۲۲)؛
[۲] . وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً «أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» وَ هَذَا غَيْرُ الزَّكَاةِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً «يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» وَ الْمَاعُونَ أَيْضاً وَ هُوَ الْقَرْضُ يُقْرِضُهُ وَ الْمَتَاعُ يُعِيرُهُ وَ الْمَعْرُوفُ يَصْنَعُهُ وَ مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً فِي الْمَالِ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»
[۳] . با این مضمون دهها روایت نقل شده است که ۵ مورد دیگر که در آنها به این آیه استناد شده است، تقدیم میشود:
۱) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَعَنَا بَعْضُ أَصْحَابِ الْأَمْوَالِ فَذَكَرُوا الزَّكَاةَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الزَّكَاةَ لَيْسَ يُحْمَدُ بِهَا صَاحِبُهَا وَ إِنَّمَا هُوَ شَيْءٌ ظَاهِرٌ إِنَّمَا حَقَنَ بِهَا دَمَهُ وَ سُمِّيَ بِهَا مُسْلِماً وَ لَوْ لَمْ يُؤَدِّهَا لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ فِي أَمْوَالِكُمْ غَيْرَ الزَّكَاةِ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَ مَا عَلَيْنَا فِي أَمْوَالِنَا غَيْرُ الزَّكَاةِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ قَالَ قُلْتُ مَا ذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ الَّذِي عَلَيْنَا قَالَ هُوَ الشَّيْءُ يَعْمَلُهُ الرَّجُلُ فِي مَالِهِ يُعْطِيهِ فِي الْيَوْمِ أَوْ فِي الْجُمْعَةِ أَوْ فِي الشَّهْرِ قَلَّ أَوْ كَثُرَ غَيْرَ أَنَّهُ يَدُومُ عَلَيْهِ وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» قَالَ هُوَ الْقَرْضُ يُقْرِضُهُ وَ الْمَعْرُوفُ يَصْطَنِعُهُ وَ مَتَاعُ الْبَيْتِ يُعِيرُهُ وَ مِنْهُ الزَّكَاةُ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ لَنَا جِيرَاناً إِذَا أَعَرْنَاهُمْ مَتَاعاً كَسَرُوهُ وَ أَفْسَدُوهُ فَعَلَيْنَا جُنَاحٌ إِنْ نَمْنَعْهُمْ فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ إِنْ تَمْنَعُوهُمْ إِذَا كَانُوا كَذَلِكَ قَالَ قُلْتُ لَهُ «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ قُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً» قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ قَالَ فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» قَالَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ صِلَتُكَ قَرَابَتَكَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ. (الكافي، ج۳، ص۴۹۹)
۲) عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى أَبِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ مَا هَذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع الْحَقُّ الْمَعْلُومُ الشَّيْءُ يُخْرِجُهُ الرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ لَا مِنَ الصَّدَقَةِ الْمَفْرُوضَتَيْنِ قَالَ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ مِنَ الزَّكَاةِ وَ لَا مِنَ الصَّدَقَةِ فَمَا هُوَ فَقَالَ هُوَ الشَّيْءُ يُخْرِجُهُ الرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ إِنْ شَاءَ أَكْثَرَ وَ إِنْ شَاءَ أَقَلَّ عَلَى قَدْرِ مَا يَمْلِكُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَمَا يَصْنَعُ بِهِ قَالَ يَصِلُ بِهِ رَحِماً وَ يَقْرِي بِهِ ضَيْفاً وَ يَحْمِلُ بِهِ كَلًّا أَوْ يَصِلُ بِهِ أَخاً لَهُ فِي اللَّهِ أَوْ لِنَائِبَةٍ تَنُوبُهُ فَقَالَ الرَّجُلُ «اللَّهُ يَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ».( الكافي، ج۳، ص۵۰۰)
۲) عن محمد بن مروان عن جعفر بن محمد ع قال إني لأطوف بالبيت مع أبي ع إذ أقبل رجل طوال جعشم متعمم بعمامة- فقال: السلام عليك يا ابن رسول الله، قال: فرد عليه أبي، فقال أشياء أردت أن أسألك عنها…قال: فأخبرني عن قوله: «فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» ما هذا الحق المعلوم قال: هو الشيء يخرجه الرجل من ماله ليس من الزكاة فيكون للنائبة و الصلة (تفسير العياشي، ج۱، ص۳۰ . این حدیث به طور کامل در پاورقی جلسه۲۲۲ هم آمد)
۴) رَوَى سَمَاعَةُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «الْحَقُّ الْمَعْلُومُ» لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ هُوَ الشَّيْءُ تُخْرِجُهُ مِنْ مَالِكَ إِنْ شِئْتَ كُلَّ جُمْعَةٍ وَ إِنْ شِئْتَ كُلَّ شَهْرٍ وَ لِكُلِّ ذِي فَضْلٍ فَضْلُهُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» فَلَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ الْمَاعُونُ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ هُوَ الْمَعْرُوفُ تَصْنَعُهُ وَ الْقَرْضُ تُقْرِضُهُ وَ مَتَاعُ الْبَيْتِ تُعِيرُهُ وَ صِلَةُ قَرَابَتِكَ لَيْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ غَيْرُ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ أَنَّهُ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ وَ يَجِبُ لَهُ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَتِهِ (من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۴۸)
۵) أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ سَابَاطَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِعَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ يَا عَمَّارُ أَنْتَ رَبُّ مَالٍ كَثِيرٍ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَتُؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكَ مِنَ الزَّكَاةِ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَتُخْرِجُ الْحَقَّ الْمَعْلُومَ مِنْ مَالِكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَتَصِلُ قَرَابَتَكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ تَصِلُ إِخْوَانَكَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَالَ يَفْنَى وَ الْبَدَنَ يَبْلَى وَ الْعَمَلَ يَبْقَى وَ الدَّيَّانَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ يَا عَمَّارُ إِنَّهُ مَا قَدَّمْتَ فَلَنْ يَسْبِقَكَ وَ مَا أَخَّرْتَ فَلَنْ يَلْحَقَك (الكافي، ج۳، ص۵۰۱)
[۴] مرحوم محمدتقی مجلسی در روضة المتقین در شرح این عبارت اخیر گفتهاند: أي يحمل ثقل قومه كالديات و المصائب التي يعجزون عن أدائها.
[۵] . دو حدیث زیر هم به این آیه مربوط میشد که برای رعایت اختصار از آوردنش خودداری کردم
۱) أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ صِفْ لِي شِيعَتَكَ قَالَ ع شِيعَتُنَا مَنْ لَا يَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَ لَا شَحْنَاؤُهُ بَدَنَهُ وَ لَا يَطْرَحُ كَلَّهُ عَلَى غَيْرِهِ وَ لَا يَسْأَلُ غَيْرَ إِخْوَانِهِ وَ لَوْ مَاتَ جُوعاً شِيعَتُنَا مَنْ لَا يَهِرُّ هَرِيرَ الْكَلْبِ وَ لَا يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ شِيعَتُنَا الْخَفِيفَةُ عَيْشُهُمْ الْمُنْتَقِلَةُ دِيَارُهُمْ شِيعَتُنَا «الَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» وَ يَتَوَاسَوْنَ وَ عِنْدَ الْمَوْتِ لَا يَجْزَعُونَ وَ فِي قُبُورِهِمْ يَتَزَاوَرُونَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيْنَ أَطْلُبُهُمْ قَالَ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ وَ بَيْنَ الْأَسْوَاقِ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ- أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ. (صفات الشيعة (للصدوق)، ص۱۸)
۲) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ عَامِرِ بْنِ جُذَاعَةَ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَرْضٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى غَلَّةٍ تُدْرَكُ؟ فَقَالَ الرَّجُلُ لَا وَ اللَّهِ قَالَ فَإِلَى تِجَارَةٍ تُؤَبُّ؟ قَالَ لَا وَ اللَّهِ قَالَ فَإِلَى عُقْدَةٍ تُبَاعُ؟ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنْتَ مِمَّنْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِي أَمْوَالِنَا حَقّاً ثُمَّ دَعَا بِكِيسٍ فِيهِ دَرَاهِمُ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِيهِ فَنَاوَلَهُ مِنْهُ قَبْضَةً ثُمَّ قَالَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ لَكِنْ «بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» إِنَّ التَّبْذِيرَ مِنَ الْإِسْرَافِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً».
– الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَ ذَلِكَ. (الكافي، ج۳، ص۵۰۱)
[۶] . یعنی یک نشانه برای سلوک انسان، است
بازدیدها: ۵۴