۳۰۲) فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ

ترجمه

پس هر که درصدد ورای آن برآید، آنان‌اند که تجاوزگران‌اند.

نکات ترجمه

«العادُونَ»

این کلمه، جمعِ مذکر سالم کلمه «العادی» است، از ماده «عدو» [یا «عدی] ؛ که این ماده در اصل دلالت دارد بر تجاوز کردن (گذر کردن) از حد خود و پیشی گرفتن در جایی که سزاوار است بدانجا بسنده شود؛ و «عادی» کسی است که ظالمانه از حق خودش تجاوز می‌کند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۲۴۹). و تفاوتش با «تجاوز» در این است که تجاوز، به صرفِ گذر کردن از نقطه معین (خروج از حق خود) گفته می‌شود؛ اما «تعدی»، تجاوزی است که ورود نابجا به حقوق دیگران هم در آن لحاظ شده است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۸، ص۶۳). برخی اصل این ماده را از کلمه «عُدوَة» (أنفال/۴۲) دانسته‌اند («عدوة الوادی» لبه و حاشیه یک سرزمین)  دانسته‌اند (الفروق في اللغة، ص۱۲۴) گویی کسی که تعدی می‌کند، به سمت لبه حق خود می‌رود و از آن گذر می‌کند.

این ماده هم در مورد امور قلبی و درونی (مانند «عداوت»: دشمنی، «عَدُوّ»: دشمن، جمع آن: اعداء) و هم در مورد امور ظاهری و مادی (مانند «عَدْو»[۱] به معنای تندتر از معمول راه رفتن، دویدن) به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۴).

چنانکه اشاره شد، «العادون» جمع مذکر سالم کلمه «العادی» است؛ و جمع مونث سالم این کلمه، «العادیات» (عادیات/۱) می‌باشد که از «عدو» به معنای «دویدن» گرفته شده و اصطلاحا در مورد اسبانی که با سرعت می‌دوند، به کار می‌رود.

توضیحات فوق ناقص بود که در جلسه ۱۱۳۰ ذیل آیه ۱ سوره ممتحنه تکمیل شد؛ ر.ک:‌ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-01-2/

حدیث

۱) امیرالمومنین ع در یکی از خطبه‌هایشان خطاب به مردم فرمودند:

همانا خداوند تبارک و تعالی حد و اندازه‌هایی را معین کرده، پس از این حدود تجاوز نکنید؛ و واجباتی را واجب نمود، پس آنها را کم نگذارید؛ و در مورد اموری سکوت کرد، و این سکوتش از باب فراموشی آنها نبود، پس خود را در آنها مکلف نسازید، که آن از باب رحمت خدا بر شما بوده است و آن [تخفیف] را قبول کنید.

سپس فرمودند:

حلالی آشکار هست و حرامی آشکار؛ و بین اینها امور شبهه‌ناک؛ پس هرکه آن گناهی را بر او مشتبه شده، ترک کند، نسبت به آنچه آشکار است بیشتر اهل ترک کردن خواهد بود؛

و [بدانید] معصیت‌ها، منطقه ممنوعه خداست؛ و هرکس در حول و حوش آن به گردش درآید، بعید نیست که در آن وارد شود.

من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص۷۵

خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع النَّاسَ فَقَالَ:

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَدَّ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ فَرَائِضَ فَلَا تَنْقُصُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ لَمْ يَسْكُتْ عَنْهَا نِسْيَاناً لَهَا فَلَا تُكَلَّفُوهَا رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ لَكُمْ فَاقْبَلُوهَا ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ مِنَ الْإِثْمِ فَهُوَ لِمَا اسْتَبَانَ لَهُ أَتْرَكُ وَ الْمَعَاصِي حِمَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ يَرْتَعْ حَوْلَهَا يُوشِكْ أَنْ يَدْخُلَهَا.

۲) از امام باقر ع روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

در زنا پنج ویژگی هست:

آبرو را می‌برد؛

منجر به فقر می‌شود؛

عمر را می‌کاهد؛

خداوند مهربان را خشمگین می‌سازد؛

و در آتش جاودانه می‌سازد؛

به خدا پناه می‌بریم از آتش.

الكافي، ج‏۵، ص۵۴۲

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص:

فِي الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ:

يَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ،

وَ يُورِثُ الْفَقْرَ،

وَ يَنْقُصُ الْعُمُرَ،

وَ يُسْخِطُ الرَّحْمَنَ،

وَ يُخَلِّدُ فِي النَّارِ،

نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ.[۲]

۳) از امام صادق ع در مورد استمناء سوال شد.

فرمودند: گناهی بزرگ است که خداوند در کتابش از آن نهی کرده است؛ و انجام دهنده آن مانند کسی است که با خودش زناشویی کرده باشد! و اگر می‌دانستی که او با خود چه می کند، با او هم‌سفره نمی‌شدی.

سوال کننده گفت: يَا ابْنَ رسولِ اللَّه! اینکه در کتاب خدا آمده را به من نشان بده!

فرمود: این سخن خداوند که می‌فرماید: «پس هر که درصدد ورای آن برآید، آنان‌اند که تجاوزگران‌اند.» (معارج/۳۱؛ مومنون/۷) و این کار ورای آن [نکاح با همسر و کنیز] است.

او گفت: کدامشان بزرگتر است: زناکاری یا این کار؟

فرمود: این کار گناهی عظیم است، و گاه می‌شود که شخص با خود می‌گوید برخی از گناهان از برخی دیگر کم‌اهمیت‌ترند؛ در حالی که گناهان همگی در پیشگاه خداوند عظیم‌اند، چرا که همه آنها معصیت هستند، و خداوند دوست ندارد که بندگان مرتکب معصیت شوند؛ و خداوند از آن نهی کرده است، زیرا که آن از کارهای شیطان است، و خداوند فرموده است: «شیطان را نپرستید» (یس/۶۰) «همانا شیطان دشمن شماست، او را دشمن بگیرید، چرا که او حزب خود را فرامی‌خواند تا از اصحاب جهنم شوند.» (فاطر/۶)

وسائل الشيعة، ج‏۲۸، ص۳۶۴

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى فِي نَوَادِرِهِ (ص۶۲) عَنْ أَبِيهِ قَالَ:

سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْخَضْخَضَةِ؟

فَقَالَ إِثْمٌ عَظِيمٌ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَنْهُ فِي كِتَابِهِ، وَ فَاعِلُهُ كَنَاكِحِ نَفْسِهِ وَ لَوْ عَلِمْتَ بِمَا يَفْعَلُهُ مَا أَكَلْتَ مَعَهُ.

فَقَالَ السَّائِلُ فَبَيِّنْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فِيهِ؟

فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ» وَ هُوَ مِمَّا وَرَاءَ ذَلِكَ.

فَقَالَ الرَّجُلُ أَيُّمَا أَكْبَرُ الزِّنَا أَوْ هِيَ؟

فَقَالَ هُوَ ذَنْبٌ عَظِيمٌ قَدْ قَالَ الْقَائِلُ بَعْضُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ بَعْضٍ وَ الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيمٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِيَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ وَ قَدْ قَالَ «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ» «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِير»

تدبر

۱) «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»

خدا به انسان غریزه داده، عقل هم داده است؛ هیچکدام را هم اشتباهی نداده است. غریزه اگر در حد و اندازه‌ای که برایش قرار داده شده، رفتار کند، نه‌تنها بد نیست، بلکه کارش می‌تواند کار مستحب و احیای سنت پیامبر ص باشد (جلسه۳۰۱، حدیث۳) اما اگر این غریزه بخواهد از آنچه برایش مجاز است عبور کند، متجاوز است؛ و متجاوز در درجه اول، از حریم عقلش عبور کرده، و به حیوانیت روی آورده است.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

اگرچه انسان همانند عموم حیوانات غریزه جنسی دارد، اما  ظاهرا تنها موجودی است که «ازدواج» می‌کند؛ و با این کارش مهمترین بنیاد جامعه‌ی انسانی (یعنی خانواده) را ایجاد می‌کند[۳] و این رابطه را در درون یک سلسله قوانین اعتباری اجتماعی قرار می‌دهد؛ چنانکه در تمامی جوامع بشری در طول تاریخ، بین «ازدواج» و «رابطه جنسی آزاد» تفاوت می‌گذاشته‌اند و خانواده در انسان، نهادی است که با «ازدواج قانونی» شکل می‌گیرد.

اگر تفاوت اصلی انسان و حیوان را در بهره‌مندی انسان از «عقل» بدانیم، آنگاه باید گفت که غریزه جنسی در انسان، برخلاف حیوانات، با عقل و انسان بودن وی گره خورده، و لذا مبنای «ازدواج» برای انسان در بهشت (یعنی در مرتبه‌ای از عالم، که ماورای افق دنیاست) پی‌ریزی شد. (توضیح بیشتر در جلسه۲۳۹، تدبر۱) و کسی که ورای این حدودی که عقل برای غریزه تعیین می‌کند بجوید از انسانیت خارج شده و به وادی حیوانیت رو کرده است.

۲) «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»

ارضای غریزه جنسی از راه حرام [ولو به‌تنهایی (استمناء، حدیث۳) یا با رضایت طرف مقابل باشد] نوعی تجاوزگری است.

به تعبیر دیگر،

در منطق انسانی که خدا را باور دارد، تجاوز کردن، صرفا «بدون رضایت شخص مقابل، به حریم او وارد شدن» نیست، که اگر طرفین راضی باشند، تجاوز محسوب نشود؛ بلکه هرجا که از حدی که خداوند متعال قرار داده (و خدا هم این حدود را به خاطر مصلحت خود انسانها قرار داده) عبور شود، تجاوز است.

نکته تخصصی جامعه‌شناختی

برخی گمان می‌کنند «محدودیت‌ در روابط، موجب حرص افراد می‌شود؛ و برداشتن محدودیت‌ها، از مشکلات اجتماعی و تعرض‌ها می‌کاهد.» اما نگاهی به وضعیت کشورهایی که روابط جنسی در آنها آزاد است، بخوبی بطلان این تلقی را نشان می‌دهد. آیا عجیب نیست که در بسیاری از کشورها، هرگونه رابطه، صرفا اگر با رضایت طرفین باشد، قانوناً مُجاز است، و «تجاوز» را منحصر به مواردی می‌دانند که بدون رضایت مخاطب، به حریمش وارد شده‌ باشند؛ با این حال، آمار تجاوز در آن کشورها بیشتر است؟ یعنی افراد چنان به عدم تعادل روحی مبتلا شده‌اند که با اینکه اگر مخاطب خود را راضی کنند، (یا سراغ مخاطبانی بروند که راضی و آماده این کار و براحتی در دسترس‌ هستند) رابطه‌شان تجاوز محسوب نمی‌شود؛ با این حال تجاوز در این کشورها بسیار بیشتر است از کشورهایی که هرگونه رابطه نامشروعی را تجاوز می‌دانند! (طبق آمارهای جهانی سایت wonderslist که «ده مورد بالاترین» را در عرصه‌های مختلف گزارش می‌کند، بالاترین آمار تجاوز در جهان به ترتیب مربوط است به: آفریقای جنوبی، سوئد، آمریکا، بریتانیا، هند، نیوزلند، کانادا، استرالیا، زیمبابوه، دانمارک و فنلاند)[۴]

۳) «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»

هر که درصدد ورای آن برآید، تجاوزگر است. تجاوزگر، یعنی کسی که از حد درمی‌گذرد.

واقعا مقصود چیست؟ آیا می‌خواهد بگوید کسی که از حد در گذرد، از حد درگذرنده است؟!

الف. انسان به خاطر برخورداری از بُعد معنوی و ملکوتی‌اش «هلوع» و «بی‌نهایت‌طلب» است (جلسه۱۹۱، تدبر۱). اما تمام امور مادی و حیوانی، به‌خودی خود محدودند. در حیوانات، غریزه جنسی محدود است و در حد نیاز عمل می‌کند، اما انسان به خاطر برخورداری از این بُعدِ بی‌نهایت‌طلبی، اگر غریزه جنسی‌اش بر او حاکم شود، آنگاه هیچگاه و در هیچ مرحله‌ای توقف نخواهد کرد و همواره «تجاوزگر» خواهد بود.

ب. شاید مراد این است که کسی که از حد مجاز عبور کند، دیگر توقفی ندارد. شاید وضعیت تمدن جدید بهترین شاهد بر این مدعا باشد. آنها ابتدا روابط بین زن و مرد را برداشتند، کم‌کم روابط بین هم‌جنس و روابط با حیوانات شیوع پیدا کرد، و امروزه انواعی از روابط جنسی عجیب و غریب پیدا شده که ظاهرا در تاریخ بشر بی‌سابقه است.

ج. شاید کلمه «ابتغی» (درصدد برآمدن، دنبال بودن) محل تاکید است؛ یعنی در مورد غریزه جنسی بدانید که اگر کسی «درصدد برآید» بیش از حد مجاز انجام دهد، «حتما» از حد تجاوز خواهد کرد. (یعنی میل جنسی بقدری شدید است که اگر به این میل اضافی اندکی اعتنا شود، حتما از حد گذر می‌کند.)

د. شاید اشاره است به حرکت مرحله به مرحله‌ای این غریزه. یعنی اگر کسی بخواهد از این حد مشروع فراتر رود، حتی اگر به خیال خود فقط در حد نگاه‌های حرام ویا استمنا باشد، کم‌کم کارش به گناهان دیگر هم خواهد کشید.

ه. …

یکی از اعضای محترم کانال این شعر از مثنوی معنوی (دفتر اول، ابیات۳۷۰۰ به بعد) را فرستاده است که با این آیه بسیار مناسبت دارد:

نار بیرونی به آبی بفسُرَد                نار شهوت تا به دوزخ می‌برد

نار شهوت می‌نیارامد به آب            زانکه دارد طبع دوزخ در عذاب

نار شهوت را چه چاره نور دین       نورکم اطفاء نار الکافرین

… شهوت ناری به راندن کم نشد     او به ماندن کم شود بی هیچ بُد

تا که هیزم می‌نهی بر آتشی            کی بمیرد آتش از هیزم‌کِشی

چونکه هیزم باز گیری، نار مُرد        زانکه تقوی آب سوی نار برد

http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh162/

 


[۱] البته «عدو» به معنای مصدری و به معنای «تجاوز کردن از حق» و «دشمنی» هم به کار رفته است، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏» (انعام/۱۰۸)

[۲] . این سه روایت هم در توضیح مضرات زناست:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: لِلزَّانِي سِتُّ خِصَالٍ ثَلَاثٌ فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ فِي الْآخِرَةِ أَمَّا الَّتِي فِي الدُّنْيَا فَيَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ وَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ يُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْآخِرَةِ فَسَخَطُ الرَّبِّ وَ سُوءُ الْحِسَابِ وَ الْخُلُودُ فِي النَّارِ. (الكافي، ج‏۵، ص۵۴۱)

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع اتَّقِ الزِّنَا فَإِنَّهُ يَمْحَقُ الرِّزْقَ وَ يُبْطِلُ الدِّينَ. (الكافي، ج‏۵، ص۵۴۱)

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَثُرَ الزِّنَا مِنْ بَعْدِي كَثُرَ مَوْتُ الْفَجْأَةِ. (الكافي، ج‏۵، ص۵۴۱)

[۳] . توجه شود که جامعه انسانی اساسا با جامعه‌های حیوانی متفاوت است؛ به نحوی که مهمترین سوال آنتروپولوزیست‌ها (انسان‌شناسان، مردم‌شناسان)‌این است که چرا انسان‌ها با اینکه فیزیولوزی یکسانی دارند و نوع واحدی هستند، از جوامعی برخوردارند که این اندازه با هم متفاوت است.

[۴] . http://www.wonderslist.com/top-10-countries-with-maximum-rape-crimes/

بازدیدها: ۳۱۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*