۱۱۳۰) سوره ممتحنة (۶۰) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

 ۱۱-۱۵ محرم ۱۴۴۶

معرفی سوره ممتحنه

– نام سوره

این سوره در مصحف و در اغلب کتب تفسیری و حدیثی سوره «مُمتَحنَة» می‌نامند. اما اینکه این کلمه را به صورت  «مُمتَحِنَة» یا «مُمتَحَنَة»  تلفظ کنیم، از نظر قرطبی قول مشهور این است که به کسرِ حاء «مُمتَحِنَة» خوانده‌ شود که اسم فاعل و به معنای «امتحان‌گیرنده» است؛ که به خاطر فعل «فَامْتَحِنُوهُنّ‏» که در آیه ۱۰ این سوره آمده (که به پیامبر(ص) دستور داده شده تا زن‌های مهاجر را امتحان کند تا علت و انگیزه ترک شوهر و مهاجرتشان از مکه به مدینه معلوم شود و بر اساس آن درباره آنان تصمیم بگیرد) به نحو مجازی، انجام این فعل به این سوره نسبت داده شده است (چنانکه سوره توبه را چون عیوب منافقان را برملا می‌سازد مُبعَثِرِة یا فاضِحَة نیز خوانده‌اند)؛ هرچند که اشاره می‌کند که برخی هم این را به فتح حاء «مُمتَحَنَة» خوانده‌اند که در این صورت مقصود اشاره به آن خانمی است که آیه مذکور درباره او نازل شد (أم كلثوم بنت عقبة بن أبي‌معيط، همسر عبدالرحمن بن عوف) و پیامبر ص مامور به امتحان کردن وی شد (الجامع لأحكام القرآن، ج‏۱۸، ص۴۹[۱]). ابن‌عاشور نیز از طرفی از سهیلی نقل می‌کند که وی تلفظ به صورت مکسور (اسم فاعل)‌ را نه فقط قول مشهور، بلکه نظر قطعی درباره تلفظ نام این سوره می‌داند، و از طرف دیگر از ابن حجر هم نقل می‌کند که وی تلفظ به صورت مفتوح (اسم مفعول) را تلفظ مشهور نام این سوره می‌داند! (التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۵[۲]). موید دیگری بر اینکه تلفظ آن به صورت مفتوح رایج بوده این است که در برخی از تفاسیر قدیمی (مانند تفسیر تستری که در قرن سوم نوشته شده) این سوره به عنوان «السورة التي يذكر فيها الممتحنة» یاد شده است (تفسير التستري، ص۱۶۷) که با اسم مفعول تناسب دارد و سخاوی (۵۵۸-۶۴۲ ق)، هم که متقدم بر قرطبی (م۶۷۱) است هنگام ذکر نام این سوره صراحتا بر فتحه حاء تاکید می‌کند (جمال القراء، ج‏۱، ص ۲۰۰[۳]).

نام‌های دیگری که برای این سوره ذکر شده، سوره «امتحان»[۴] (به مناسبت همین آیه ۱۰) و سوره «مَوَدَّة» است که خود این کلمه، سه بار در این سوره به کار رفته است (در آیات ۱ و ۷: تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ؛‏ تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّة؛ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً)؛ و یکبار دیگر هم به صورت فعل: (آيه۲:َ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُون‏). (مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۲[۵]).[۶]

– مکی یا مدنی

عموما بر این باورند که این سوره در مدینه نازل شده است و حتی از ابن‌عطیه نقل شده که در سال ششم هجری نازل شده است، به ویژه به خاطر آیات اول و آخرش که شأن نزول کاملا واضحی نزد عموم مفسران داشته است که قبل از فتح مکه بوده است؛ هرچند ابن عاشور یک قول ناظر به اینکه آیات ابتدایی این سوره بعد از فتح مکه نازل شده (بدون اینکه نامی از گوینده این قول بیاورد) مطرح می‌کند [و البته آن را نمی‌پذیرد] (التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۶[۷])؛ اما حتی بر مبنای این قول، چون عموما مبنای مکی و مدنی بودن را قبل و بعد از هجرت می‌دانند (نه لزوما نزول در مکه یا مدینه) باز این سوره جزء سور مدنی است و لذا بسیاری از مفسران درباره مدنی بودن این سوره ادعای اجماع کرده‌اند (مثلا: مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۲[۸]؛ الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏۱۸، ص۴۹[۹]؛ التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۵[۱۰]).

درباره این سوره هم ظاهر این است که جمیع آیاتش در یک مدت کوتاه و پشت سر هم نازل شده است و سوره هم بر اساس همین ترتیب نزول آیاتش مرتب شده؛ هرچند ابن عاشور اشاره به قولی می‌کند که بر این باور است که آیات ابتدایی سوره، بعد از آیات امتحان (آيه ۱۰ به بعد) نازل شده است؛ و در میان قائلان این قول است که برخی معتقدند که این آیات بعد از فتح مکه نازل شده است (التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۶[۱۱]).

سیوطی این سوره را به عنوان نمونه بارزی از سوره‌هایی می‌داند که در مدینه نازل شده اما حکمش حکم مکی است زیرا مخاطب اصلی خود را اهل مکه قرار داده است (الإتقان في علوم القرآن، ج‏۱، ص۸۳[۱۲]).

– جایگاه سوره ‌ممتحنه در بین سوره‌ها[۱۳]

این سوره در ترتیب مصحف، ۶۰مین سوره، است که بعد از سوره حشر و قبل از سوره صف در جزء ۲۸ قرآن کریم واقع شده است (جمال القراء، ج۱، ص۲۰۰[۱۴])؛ ولی به لحاظ ترتیب نزول، هم در روایت ابن عباس و هم در روایتی از امیرالمومنین ع، بعد از سوره احزاب و قبل از سوره نساء معرفی شده است (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۱۲[۱۵]؛ الإتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۴۲[۱۶]) که در این صورت ۹۰مین سوره نازل شده بر پیامبر ص می‌باشد. اما در روایت جابر بن یزید، بعد از سوره احزاب، ابتدا سوره مائده[۱۷] و سپس سوره ممتحنه آمده است؛ و بعد از سوره ممتحنه، سوره «اذا جاء‌ نصر الله» آمده و در این ترتیب اخیر اصلا خبری از سوره نساء نیست! (الإتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۹۶[۱۸]). البته ممکن است در نسخه یا نقلِ الإتقان اشتباهی رخ داده باشد زیرا ابن عاشور مبتنی بر همین خبر جابر بن یزید، نزول آن را بعد از سوره عقود (نام دیگر سوره مائده) و قبل از سوره نساء معرفی کرده و آن را ۷۲مین سوره در ترتیب نزول دانسته است (التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۷[۱۹]). (در نقل ابن عباس، فقط سوره‌های مکی ۸۶ سوره‌اند و سوره ممتحنه ۵مین سوره‌ای است که در مدینه نازل شده یعنی بر اساس روایت ابن عباس این ۹۱مین سوره نازل شده می‌باشد؛ اما در نقل جابر سوره‌های مکی ۸۷ تاست و سوره ممتحنه ۹۲مین سوره نازل‌شده می‌شود).

– تعداد آیات

در مورد تعداد آیات آن، هیچ اختلافی وجود ندارد و همه بالاجماع قائلند که ۱۳ آیه است (مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۲[۲۰]؛ جمال القراء، ج‏۲، ص۵۴۹[۲۱]؛ التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۵[۲۲]).

تعداد كلمات و حروف

قدمای مفسران همچون ثعلبی (قرن۵) و ابوالفتوح رازی قرن (۶) تعداد كلمات این سوره را ۳۴۸ كلمه، و تعداد حرفهایش ۱۵۱۰ حرف دانسته‌اند (الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج‏۹، ص۲۹۰[۲۳]؛ روض الجنان، ، ج‏۱۹، ص۱۴۷[۲۴]).[۲۵]

به نظر می‌رسد مبنای شمارش کلمات نزد قدما، نه کلمه در اصطلاح نحو (که به هریک از اسم و فعل و حرف، کلمه اطلاق می‌شود)، بلکه حروف و کلماتی است که به صورت متصل نوشته می‌شود (لذا نه فقط «آمنوا» یک کلمه است بلکه عباراتی مانند «یأیها»، «بسم»، «عَدُوّی» یا «إنّک» یک کلمه حساب می‌شود) چنانکه در شمارش با نرم‌افزار Word (که حروف متصل به هم را یک کلمه حساب می‌کند)، تعداد کلمات آن (مطابق با رسم مصحف عثمانی) ۳۴۸ خواهد بود؛ بر این مبنا که کلمه «و» را (که حرف عطف است) نیز کلمه مستقل به حساب نیاوریم و به کلمه بعدی متصل کنیم (یعنی «وَعَدُوّکُم» در آیه اول هم یک کلمه حساب شود) [۲۶].

در خصوص حروف هم بر اساس شمارش نرم‌افزار Wordبر اساس نحوه نگارش (رسم المصحف) مصحف عثمانی به عدد ۱۵۶۵ می‌رسیم که احتمال دارد این تفاوت با عدد مذکور توسط قدما ناشی از حساب نکردن حروف ناخوانا (مانند «ا» در «آمنوا») توسط قدما باشد.

– فضیلت و اهمیت سوره

۱) از رسول الله ص روایت شده است:

کسی که سوره ممتحنة را بخواند مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود.

مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۲

أبي بن كعب قال قال رسول الله ص: و مَنْ ‌قَرَأَ ‌سُورَةَ ‌الْمُمْتَحِنَةِ كَانَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ لَهُ شُفَعَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

این حدیث به همین صورت در منابع اهل سنت با سند متصل آمده است؛ مثلا الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج‏۹، ص۲۹۰[۲۷]؛ التفسير الوسيط (للواحدي)، ج۴، ص۲۸۱[۲۸]؛ الكشاف، ج۴، ص۵۲۱

ب. مرحوم بحرانی از کتاب خواص القرآن این حدیث را با افزوده‌ای نقل می‌کند که آن افزوده مستقلا در حدیث دیگری (حدیث۳) نیز آمده است. نقل ایشان چنین است:

کسی که این سوره را بخواند فرشتگان بر او صلوات فرستند و برایش استغفار کنند؛ و اگر در آن روز یا شبش بمیرد شهید محسوب می‌شود و مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود.

البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۳۵۱

و من «خواص القرآن»: و قال رسول الله (صلی الله عليه و آله):

مَنْ قَرَأَها صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَة وَ اسْتَغْفَروا لَهُ، و إن مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً، وَ کَانَ الْمُؤْمِنُونَ و المؤمنات شُفَعَاؤَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة.

 

۲) الف. از امام سجاد ع روایت شده است:

کسی که سوره ممتحنة را در نمازهای واجب و مستحبی‌اش بخواند خداوند قلب او را برای ایمان امتحان کرده است و دیدگانش را برایش نورانی کند و هرگز فقر و دیوانگی بر بدن خودش و در فرزندانش اصابت نکند.

ثواب الأعمال، ص۱۱۸؛ مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۲؛ أعلام الدين، ص۳۷۹

أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ عَاصِمٍ الْخَيَّاطِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِي فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا يُصِيبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِي بَدَنِهِ وَ لَا فِي وُلْدِهِ.

ب. در نقل حسن بن فضل طبرسی (فرزند صاحب مجمع البیان) اشاره شده که در روایتی این عبارت در پایان این حدیث اضافه شده است که:

و نزد مردم [انسان و شخصیتی] پسندیده [= مورد احترام] خواهد بود.

مكارم الأخلاق، ص: ۳۶۵

عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِي فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا يُصِيبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِي بَدَنِهِ وَ لَا فِي وُلْدِهِ؛

وَ فِي رِوَايَةٍ: وَ يَكُونُ مَحْمُوداً عِنْدَ النَّاسِ.

 

۳) االف. از پیامبر ص روایت شده است:

کسی که این سوره را بخواند فرشتگان بر او صلوات فرستند و برایش استغفار کنند؛ و اگر در آن روز یا شبش بمیرد شهید محسوب می‌شود و مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود. وکسی که آن را بنویسد و سه روز متوالی آن را بنوشد مرض طحال برای او نمی‌ماند و در مدت زندگی‌اش ایمن شود از درد آن و بزرگ شدن آن و گرفتار باد شدن.*

* پی‌نوشت: مقصود از «وَ تَعَلّقَ الرِّیَاحَ» دقیقا معلوم نشد که آیا نوعی نفخ است که در طحال رخ می‌دهد (که در حد جستجوهای حقیر تعبیری درباره نفخ طحال یافت نشد و مرض رایج طحال همان بزرگ شدن بیش از اندازه آن است) یا اشاره کلی به نفخی است که در شکم رخ می‌دهد (نفخ معده یا نفخ روده) و احتمال ضعیف‌تر این است که اشاره به در امان ماندن یکی از بلایای طبیعی (تندبادها و طوفانهای سهمگین) باشد.

البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۳۵۱

و من «خواص القرآن»: روي عن النبي (صلی الله عليه و آله) أنه قال:

مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السَّورَة صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَة وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ، وَ إِذَا مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً، وَ کَانَ الْمُؤْمِنُونَ شُفَعَاؤَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة. وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا ثَلَاثَة أَیَّامٍ مُتَوَالِیَة لَمْ یَبْقَ لَهُ طُحَالٌ وَ أَمِنَ مِنْ وَجَعِهِ وَ زِیَادَتِهِ وَ تَعَلّقَ الرِّیَاحَ مُدَّة حَیَاتِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی

ب. وی این فراز آخر را هم از امام صادق ع بدین صورت روایت کرده است:

کسی که به بیماری طحال مبتلا شود و بر او سخت آید این سوره را بنویسد و سه روز متوالی آب آن را بنوشد که به اذن خداوند متعال بیماری طحال او مرتفع گردد.

و قال الصادق (عليه السلام): «من بلي بالطحال و عسر عليه، يكتبها و يشربها ثلاثة أيام متوالية، يزول عنه الطحال بإذن الله تعالی».

ج. این خاصیت اخیر در برخی کتب اهل سنت برای این سوره ذکر شده است بدون اینکه به گوینده این سخن اشاره کنند؛ مثلا در الدر النظيم في خواص القرآن العظيم (نوشته ابومحمد عبدالله بن اسعد اليميني اليافعي الشافعي، ‌۷۶۸ – ۶۹۸ ق)، ص۱۰۲ ذیل مدخل «سورة الممتحنة» آمده است: «مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا ثَلَاثَة أَیَّامٍ مُتَوَالِیَة أزالت عنه مرض الطحال بإذن الله تعالی».

– غرض سوره و مروری بر محتوای کلی آن

۱) علامه طباطبایی درباره کلیت این سوره صرفا اشاره می‌کند که اين سوره متذکر رابطه ولایی و مودت بین مومنان با دشمنان خدا از کفار می‌شود و به‌شدت از آن نهی می‏كند، و شروع و پایان این سوره با این مضمون است و در میانه‌اش هم متعرض احكامی در باره زنان مهاجر و بيعت زنان شده است  (الميزان، ج‏۱۹، ص۲۲۶[۲۹]).[۳۰]

۲) اگر سوره حجرات عمدتا ناظر به روابط درون جامعه اسلامی بود و سوره عبس ناظر به رابطه اولیه بین مسلمانان و مشرکان (که در مقام دعوت دیگران ظواهر را معیار قرار ندهند) و ناظر به زمانی بود که هنوز جامعه اسلامی شکل نگرفته بود، سوره ممتحنه درباره رابطه مسلمانان با غیرمسلمانان است وقتی که جامعه اسلامی شکل گرفته است. ابتدا و انتهای سوره تاکید بر این است که مبادا رابطه دوستی و ولایی با کافران و دشمنان خدا برقرار کنید؛ و حضرت ابراهیم را به عنوان اسوه این تبری جستن از کافران، که حتی از پدر کافر خود تبری جست، معرفی می‌کند؛ البته در میانه سوره تذکر می‌دهد که مقصود از این نهی، نه هرگونه ارتباط و نیکی کردن، بلکه ارتباط ولایی است وگرنه ارتباط عادی برقرار کردن و در حق کافرانی که بنای جنگ و دشمنی با شما را ندارند به نیکی و قسط برخورد کردن اشکالی ندارد چرا که اساسا خداوند رابطه بر اساس قسط و عدل را دست دارد. در آیات پایانی هم به طور خاص سراغ زنان می‌رود؛ و در جامعه‌ای که زن را چندان انسان حساب نمی‌کنند حساب ویژه‌ای برای ایمان آوردن آنان باز می‌کند؛ اولا اشاره‌ای دارد به زنانی که از کفار گریخته‌اند که آنان را امتحان کنید که آیا واقعا به خاطر ایمان آوردن از کافران گریخته‌اند یا مطلب دیگری در کار است و ثانیا از پیامبر می‌خواهد همان گونه که اگر زنانی برای بیعت کردن و متعهد شدن برای عضویت در جامعه اسلامی آمدند بر چه اساسی با آنان بیعت کند.

 

 


[۱] . سورة الممتحنة مدنية في قول الجميع، وهى ثلاث عشرة آية الممتحنة (بكسر الحاء) أي المختبرة، أضيف الفعل إليها مجازا، كما سميت سورة” براءة” المبعثرة و الفاضحة، لما كشفت من عيوب المنافقين. و من قال في هذه السورة: الممتحنة (بفتح الحاء) فإنه أضافها إلى المرأة التي نزلت فيها، وهي أم كلثوم بنت عقبة بن أبي معيط، قال الله تعالى: فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِهِنَّ [الممتحنة: ۱۰] الآية. وهي امرأة عبد الرحمن بن عوف، ولدت له إبراهيم بن عبد الرحمن.

[۲] . عرفت هذه السورة في كتب التفسير و كتب السنة و في المصاحف ب «سورة الممتحنة».

قال القرطبي: و المشهور على الألسنة النطق في كلمة «الممتحنة» بكسر الحاء و هو الذي جزم به السّهيلي. و وجه التسمية أنها جاءت فيها آية امتحان إيمان النساء اللاتي يأتين من مكة مهاجرات إلى المدينة و هي آية يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ إلى قوله: بِعِصَمِ الْكَوافِرِ [الممتحنة: ۱۰]. فوصف الناس تلك الآية بالممتحنة لأنها شرعت الامتحان. و أضيفت السورة إلى تلك الآية. و قال السهيلي: أسند الامتحان إلى السورة مجازا كما قيل لسورة براءة الفاضحة. يعني أن ذلك الوصف مجاز عقلي.

و روي بفتح الحاء على اسم المفعول قال ابن حجر: و هو المشهور أي المرأة الممتحنة على أن التعريف تعريف العهد و المعهود أول امرأة امتحنت في إيمانها، و هي أم كلثوم بنت عقبة بن أبي معيط امرأة عبد الرحمان بن عوف. (كما سميت سورة قد سمع اللّه «سورة المجادلة» بكسر الدال). و لك أن تجعل التعريف تعريف الجنس، أي النساء الممتحنة.

[۳] . ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء -، و الممتحنة: سبيعة بنت الحارث. و تسمّى أيضا سورة المودة و سورة الامتحان

[۴] . در برخی از قدیمی‌ترین تفاسیر اساسا با این نام به سراغ تفسیر این سوره رفته‌اند مانند تفسير مقاتل بن سليمان (قرن دوم) که این گونه تفسیر این سوره را شروع می‌کند: «سورة الامتحان مدنية عددها ثلاث عشرة آية كوفية» (تفسير مقاتل بن سليمان، ج‏۴، ص۲۹۵)

[۵] . سورة الممتحنة مدنية و آياتها ثلاث عشرة و قيل سورة الامتحان و قيل سورة المودة

[۶] . ابن عاشور این مطلب را از الاتقان سیوطی نقل می‌کند و می‌گوید وی اینها را به جمال القراء ‌سخاوی نسبت می‌دهد اما سندش را نیاورده است (قال في «الإتقان»: و تسمّى «سورة الامتحان»، «و سورة المودّة»، و عزا ذلك إلى كتاب «جمال القراء» لعلي السخاوي و لم يذكر سنده. التحرير و التنوير، ج‏۲۸، ص۱۱۵)؛ در حالی که اولا این مطلب به صراحت در جمال القراء و كمال الإقراء (ج‏۱، ص ۲۰۰) هنگام ذکر نامهای سوره‌ها بیان شده است (ثم الحشر، ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء -، و الممتحنة: سبيعة بنت الحارث. و تسمّى أيضا سورة المودة و سورة الامتحان‏) و ظاهرا بقدری این نام برای سخاوی جدی بوده که گاه در برخی از فصول بحث خود (مثلا آنجا که دارد آیات ناسخ و منسوخ در سوره‌ها را به ترتیب سوره‌ها برمی‌شمرد، ر.ک: جمال القراء، ج‏۲، ص۸۶۷) نام این سوره را اساسا به عنوان «سورة الامتحان» ذکر می‌کند. شاید مقصود سیوطی این است که سخاوی این نام را بدون سند ذکر کرده است؛ و ثانیا و مهمتر اینکه چنانکه آدرسش داده شد یک قرن قبل از علی بن محمد سخاوی (۵۵۸-۶۴۳)، مرحوم طبرسی (۵۴۸–۴۶۸) این را در تفسیر خود ذکر کرده است یعنی مطلب کاملا مشهوری بوده که سخاوی هم نیازی به ذکر سند نمی دیده است.

[۷] . و اتفقوا على أن الآية الأولى نزلت في شأن كتاب حاطب بن أبي بلتعة إلى‏ المشركين من أهل مكة. روى البخاري من طريق سفيان بن عيينة عن عمرو بن دينار يبلغ به إلى علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه قصة كتاب حاطب بن أبي بلتعة إلى أهل مكة ثم قال: قال عمرو بن دينار: نزلت فيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ [الممتحنة: ۱] قال سفيان: هذا في حديث الناس لا أدري الآية في الحديث أو قول عمرو. حفظته من عمرو و ما تركت منه حرفا اه.

و في «صحيح مسلم» و ليس في حديث أبي بكر و زهير (من الخمسة الذين روى عنهم مسلم يروون عن سفيان بن عيينة) ذكر الآية. و جعلها إسحاق (أي ابن إبراهيم أحد من روى عنهم مسلم هذا الحديث) في روايته من تلاوة سفيان اه. و لم يتعرض مسلم لرواية عمرو الناقد و ابن أبي عمر عن سفيان فلعلهما لم يذكرا شيئا في ذلك.

و اختلفوا في أن كتابه إليهم أ كان عند تجهز رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم للحديبية و هو قول قتادة و درج عليه ابن عطية و هو مقتضى رواية الحارث عن علي بن أبي طالب عند الطبري، قال: لما أراد النبي‏ء صلى اللّه عليه و سلّم أن يأتي مكة أفشى في الناس أنه يريد خيبر و أسرّ إلى ناس من أصحابه منهم حاطب بن أبي بلتعة أنه يريد مكة. فكتب حاطب إلى أهل مكة … إلى آخره، فإنّ قوله: أفشى، أنه يريد خيبر يدل على أن إرادته مكة إنما هي إرادة عمرة الحديبية لا غزو مكة لأن خيبر فتحت قبل فتح مكة. و يؤيد هذا ما رواه الطبري أن المرأة التي أرسل معها حاطب كتابه كان مجيئها المدينة بعد غزوة بدر بسنتين:

و قال ابن عطية: نزلت هذه السورة سنة ست.

و قال جماعة: كان كتاب حاطب إلى أهل مكة عند تجهّز رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم لفتح مكة، و هو ظاهر صنيع جمهور أهل السّير و صنيع البخاري في كتاب المغازي من «صحيحه» في ترتيبه للغزوات، و درج عليه معظم المفسرين.

و معظم الروايات ليس فيها تعيين ما قصده رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم من تجهّزه إلى مكة أهو لأجل العمرة أم لأجل الفتح فإن كان الأصح الأول و هو الذي نختاره.

كانت السورة جميعها نازلة في مدة متقاربة فإن امتحان أم كلثوم بنت عقبة كان عقب صلح الحديبية، و يكون نزول السورة مرتبا على ترتيب آياتها و هو الأصل في السور.

و على القول الثاني يكون صدور السورة نازلا بعد آيات الامتحان و ما بعدها حتى‏ قال بعضهم: إن أول السورة نزل بمكة بعد الفتح، و هذا قول غريب لا ينبغي التعويل عليه.

[۸] . سورة الممتحنة … مدنية و هي ثلاث عشرة آية بالإجماع.

[۹] . سورة الممتحنة مدنية في قول الجميع،

[۱۰] . و هذه السورة مدنية بالاتفاق.

[۱۱] . كانت السورة جميعها نازلة في مدة متقاربة فإن امتحان أم كلثوم بنت عقبة كان عقب صلح الحديبية، و يكون نزول السورة مرتبا على ترتيب آياتها و هو الأصل في السور.

و على القول الثاني يكون صدور السورة نازلا بعد آيات الامتحان و ما بعدها حتى‏ قال بعضهم: إن أول السورة نزل بمكة بعد الفتح، و هذا قول غريب لا ينبغي التعويل عليه.

[۱۲] . مثال ما نزل بالمدينة و حكمه مكيّ: سورة الممتحنة؛ فإنّها نزلت بالمدينة مخاطبة لأهل مكة.

[۱۳] . در ویکی شیعه ذیل مدخل سوره ممتحنه به نقل از دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲ ص۱۲۵۵) بیان می‌کند که «این سوره جزو سوره‌های مُفَصّلات (دارای آیات کوتاه) است» که بوضوح اشتباه است و اتفاقا بسیاری از مفسران همچون ابن‌عاشور تاکید کرده‌اند که این سوره از سوره‌هایی است که آیات طولانی دارد.

[۱۴] . ثم الحشر، ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء-، و الممتحنة: سبيعة بنت الحارث. و تسمّى أيضا سورة المودة و سورة الامتحان ، ثم‏ سورة الصف، و تسمّى سورة الحواريين.

[۱۵] . حدثنا السيد أبو الحمد مهدي بن نزار الحسيني القايني قال أخبرنا الحاكم أبو القسم عبيد الله بن عبد الله الحسكاني قال حدثنا أبو نصر المفسر قال حدثني عمي أبو حامد إملاء قال حدثني الفزاري أبو يوسف يعقوب بن محمد المقري قال حدثنا محمد بن يزيد السلمي قال حدثنا زيد بن موسى قال حدثنا عمرو بن هارون عن عثمان بن عطاء عن أبيه عن ابن عباس قال: أول ما أنزل بمكة (اقرأ باسم ربك) ثم (ن و القلم) ثم (المزمل) ثم (المدثر) ثم (تبت) ثم (إذا الشمس كورت) ثم (سبح اسم ربك الأعلى) ثم (و الليل إذا يغشى) ثم (و الفجر) ثم (و الضحى) ثم (أ لم نشرح) ثم (و العصر) ثم (و العاديات) ثم (إنا أعطيناك الكوثر) ثم (ألهيكم التكاثر) ثم (أ رأيت) ثم (الكافرون) ثم (أ لم تر كيف) ثم (قل أعوذ برب الفلق) ثم (قل أعوذ برب الناس) ثم (قل هو الله أحد) ثم (و النجم) ثم (عبس) ثم (إنا أنزلناه) ثم (و الشمس) ثم (البروج) ثم (و التين) ثم (لإيلاف) ثم (القارعة) ثم (القيامة) ثم (الهمزة) ثم (و المرسلات) ثم (ق). ثم (لا أقسم بهذا البلد) ثم (الطارق) ثم (اقتربت الساعة) ثم (ص) ثم (الأعراف) ثم (قل أوحي) ثم (يس) ثم (الفرقان) ثم (الملائكة) ثم (كهيعص) ثم (طه) ثم (الواقعة) ثم (الشعراء) ثم (النمل) ثم (القصص) ثم (بني إسرائيل) ثم (يونس) ثم (هود) ثم (يوسف) ثم (الحجر) ثم (الأنعام) ثم (الصافات) ثم (لقمان) ثم (القمر) ثم (سبأ) ثم (الزمر) ثم (حم المؤمن) ثم (حم السجدة) ثم (حمعسق) ثم (الزخرف) ثم (الدخان) ثم (الجاثية) ثم (الأحقاف) ثم (الذاريات) ثم (الغاشية) ثم (الكهف) ثم (النحل) ثم (نوح) ثم (إبراهيم) ثم (الأنبياء) ثم (المؤمنون) ثم (الم تنزيل) ثم (الطور) ثم (الملك) ثم (الحاقة) ثم (ذو المعارج) ثم (عم يتساءلون) ثم (النازعات) ثم (انفطرت) ثم (انشقت) ثم (الروم) ثم (العنكبوت) ثم (المطففين) فهذه أنزلت بمكة و هي خمس و ثمانون سورة

ثم أنزلت بالمدينة (البقرة) ثم (الأنفال) ثم (آل عمران) ثم (الأحزاب) ثم (الممتحنة) ثم (النساء) ثم (إذا زلزلت) ثم (الحديد) ثم سورة (محمد) ثم (الرعد) ثم سورة (الرحمن) ثم (هل أتى) ثم (الطلاق) ثم (لم يكن) ثم (الحشر) ثم (إذا جاء نصر الله) ثم (النور) ثم (الحج) ثم (المنافقون) ثم (المجادلة) ثم (الحجرات) ثم (التحريم) ثم (الجمعة) ثم (التغابن) ثم سورة (الصف) ثم سورة (الفتح) ثم سورة (المائدة) ثم سورة (التوبة) فهذه ثمان و عشرون سورة

و قد رواه الأستاذ أحمد الزاهد بإسناده عن عثمان بن عطاء عن أبيه عن ابن عباس في كتاب الإيضاح و زاد فيه و كانت إذا نزلت فاتحة سورة بمكة كتبت بمكة ثم يزيد الله فيها ما يشاء بالمدينة

و بإسناده عن عكرمة و الحسن بن أبي الحسن البصري إن أول ما أنزل الله من القرآن بمكة على الترتيب (اقرأ باسم ربك و ن و المزمل) إلى قوله و ما نزل بالمدينة (ويل للمطففين) (و البقرة و الأنفال و آل عمران و الأحزاب و المائدة و الممتحنة و النساء و إذا زلزلت و الحديد و سورة محمد) ص (و الرعد و الرحمن و هل أتى على الإنسان) إلى آخره و

بإسناده عن سعيد بن المسيب عن علي بن أبي طالب (ع) أنه قال سألت النبي عن ثواب القرآن فأخبرني بثواب سورة سورة على نحو ما نزلت من السماء فأول ما نزل عليه بمكة (فاتحة الكتاب) ثم (اقرأ باسم ربك) ثم (ن) إلى أن قال و أول ما نزل بالمدينة سورة (البقرة) ثم (الأنفال) ثم (آل عمران) ثم (الأحزاب) ثم (الممتحنة) ثم (النساء) ثم (إذا زلزلت) ثم (الحديد) ثم (سورة محمد) ثم (الرعد) ثم (سورة الرحمن) ثم (هل أتى) إلى قوله فهذا ما أنزل بالمدينة ثم قال النبي ص جميع سور القرآن مائة و أربع عشرة سورة و جميع آيات القرآن ستة آلاف آية و مائتا آية و ست و ثلاثون آية و جميع حروف القرآن ثلاثمائة ألف حرف واحد و عشرون ألف حرف و مائتان و خمسون حرفا لا يرغب في تعلم القرآن إلا السعداء و لا يتعهد قراءته إلا أولياء الرحمن.

[۱۶] . وقال ابن الضر يس فِي فَضَائِلِ الْقُرْآنِ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي جعفر الرازي أنبأنا عمرو بْنُ هَارُونَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عَطَاءٍ الْخُرَاسَانِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: “كَانَتْ إِذَا أنزلت فاتحة الكتاب بِمَكَّةَ كُتِبَتْ بِمَكَّةَ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّهُ فِيهَا مَا شَاءَ وَكَانَ أَوَّلَ مَا أَنْزَلَ مِنَ الْقُرْآنِ: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ثُمَّ ن ثُمَّ يا أيها المزمل ثم يا أيها الْمُدَّثِّرُ ثُمَّ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ ثُمَّ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ثُمَّ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ثُمَّ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ثُمَّ وَالْفَجْرِ ثُمَّ وَالضُّحَى ثُمَّ أَلَمْ نَشْرَحْ ثُمَّ وَالْعَصْرِ ثُمَّ وَالْعَادِيَّاتِ ثُمَّ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ ثُمَّ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ثُمَّ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ ثُمَّ قُلْ يا أيها الْكَافِرُونَ ثُمَّ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ثُمَّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ وَالنَّجْمِ ثُمَّ ‌عَبَسَ ثُمَّ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ثُمَّ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ثُمَّ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ثُمَّ والتين ثُمَّ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ثُمَّ الْقَارِعَةُ ثُمَّ لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ ثُمَّ وَالْمُرْسَلَاتِ ثُمَّ ق ثُمَّ لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ثُمَّ وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ثُمَّ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ثُمَّ ص ثُمَّ الْأَعْرَافُ ثُمَّ قُلْ أُوحِيَ ثُمَّ يس ثُمَّ الْفُرْقَانُ ثُمَّ الْمَلَائِكَةُ ثم كهيعص ثم طه ثُمَّ الْوَاقِعَةُ ثُمَّ طسم الشُّعَرَاءِ ثُمَّ طس ثُمَّ الْقَصَصُ ثُمَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ ثُمَّ يُونُسَ ثُمَّ هَودٌ ثُمَّ يُوسُفَ ثُمَّ الحجر ثم الأنعام ثم الصافات ثم لقمان ثم سبأ ثم الزمر ثم حم الْمُؤْمِنِ ثُمَّ حم السَّجْدَةِ ثُمَّ حم عسق ثُمَّ حم الزُّخْرُفِ ثُمَّ الدُّخَانِ ثُمَّ الْجَاثِيَةِ ثُمَّ الْأَحْقَافِ ثُمَّ الذَّارِيَاتُ ثُمَّ الْغَاشِيَةُ ثُمَّ الْكَهْفُ ثُمَّ النَّحْلُ ثُمَّ إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا ثُمَّ سُورَةُ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ الأنبياء ثم المؤمنين ثُمَّ تَنْزِيلُ السَّجْدَةِ ثُمَّ الطَّوْرُ ثُمَّ تَبَارَكَ الْمُلْكِ ثُمَّ الْحَاقَّةُ ثُمَّ سَأَلَ ثُمَّ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ثُمَّ النَّازِعَاتُ ثُمَّ إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ثُمَّ إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ثم الروم ثم الْعَنْكَبُوتُ ثُمَّ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ فَهَذَا مَا أَنْزَلَ الله بمكة.

ثم أُنْزِلَ بِالْمَدِينَةِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ ثُمَّ الْأَنْفَالِ ثُمَّ آلِ عِمْرَانَ ثُمَّ الْأَحْزَابِ ثُمَّ الْمُمْتَحَنَةِ ثُمَّ النِّسَاءِ ثُمَّ إِذَا زُلْزِلَتِ ثُمَّ الْحَدِيدِ ثُمَّ الْقِتَالِ ثُمَّ الرَّعْدِ ثُمَّ الرَّحْمَنِ ثُمَّ الْإِنْسَانِ ثُمَّ الطَّلَاقِ ثُمَّ لَمْ يَكُنْ ثُمَّ الْحَشْرِ ثُمَّ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ ثُمَّ النُّورِ ثُمَّ الْحَجِّ ثُمَّ الْمُنَافِقُونَ ثُمَّ الْمُجَادَلَةِ ثُمَّ الْحُجُرَاتِ ثُمَّ التَّحْرِيمِ ثُمَّ الْجُمْعَةِ ثُمَّ التَّغَابُنِ ثُمَّ الصَّفِّ ثُمَّ الْفَتْحِ ثُمَّ الْمَائِدَةِ ثُمَّ بَرَاءَةٍ

[۱۷] . در روایت ابن عباس، نزول سوره مائده، یکی به آخرین سوره نازل شده (یعنی قبل از سوره توبه) است.

[۱۸] . وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَارِثِ بْنِ أَبْيَضَ فِي جُزْئِهِ الْمَشْهُورِ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ عُبَيْدُ الِلَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْيَنَ الْبَغْدَادِيُّ حَدَّثَنَا حَسَّانُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْمَانِيُّ حَدَّثَنَا أُمَيَّةُ الْأَزْدِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ زَيْدٍ قَالَ: أَوَّلُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْقُرْآنِ بِمَكَّةَ: {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ} ثُمَّ: {نْ وَالْقَلَمِ} ثُمَّ: {يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ} ثم: {يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ} ثُمَّ: {الْفَاتِحَةَ} ثُمَّ: {تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ} ثُمَّ: {إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ} ثُمَّ: {سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى} ثُمَّ: {سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى} ثُمَّ: {وَالْفَجْرِ} ثُمَّ: {وَالضُّحَى} ثُمَّ: {أَلَمْ نَشْرَحْ} ثُمَّ: {وَالْعَصْرِ} ثُمَّ: {وَالْعَادِيَاتِ} ثُمَّ {الْكَوْثَرَ} ثُمَّ: {أَلْهَاكُمُ} ثُمَّ: {أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ} ثُمَّ: {الْكَافِرُونَ} ثُمَّ: {أَلَمْ تَرَ كَيْفَ} ثُمَّ: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ} ثُمَّ: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ} ثُمَّ: {قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ} ثُمَّ: {وَالنَّجْمِ} ثُمَّ: {‌عَبَسَ} ثُمَّ: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآناً} ثُمَّ: {وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا} ثُمَّ: {الْبُرُوجِ} ثُمَّ: {وَالتِّينِ} ثُمَّ: {لِإِيلافِ} ثُمَّ: {الْقَارِعَةُ} ثُمَّ: {الْقِيَامَةِ} ثُمَّ: {وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ} ثُمَّ: {وَالْمُرْسَلاتِ} ثُمَّ: {ق} [ص۹۷] ثُمَّ: {الْبَلَدُ} ثُمَّ: {الطَّارِقُ} ثُمَّ: {اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ} ثُمَّ: {ص} ثُمَّ: {الْأَعْرَافَ} ثُمَّ: {الْجِنَّ} ثُمَّ: {يس} ثم: {الفرقان} ثم: {الملائكة} ثم: {كهيعص} ثُمَّ: {طه} ثُمَّ: {الْوَاقِعَةَ} ثُمَّ: {الشُّعَرَاءَ} ثُمَّ: {طس سُلَيْمَانَ} ثُمَّ: {طسم} {الْقِصَصِ} ثُمَّ: {بَنِي إِسْرَائِيلَ} ثُمَّ التَّاسِعَةَ يَعْنِي: {يُونُسَ} ثُمَّ: {هَودٌ} ثُمَّ: {يُوسُفَ} ثُمَّ: {الْحِجْرُ} ثم: {الأنعام} ثم: {الصافات} ثم: {لقمان} ثم: {سبأ} ثم: {الزمر} ثم: {حم} {المؤمن} ثم: {حم السَّجْدَةِ} ثُمَّ حم: {الزُّخْرُفِ} ثُمَّ حم: {الدُّخَانِ} ثُمَّ حم: {الْجَاثِيَةِ} ثُمَّ حم: {الْأَحْقَافِ} ثُمَّ: {الذاريات} ثم: {الغاشية} ثم: {الكهف} ثُمَّ حم: {عسق} ثُمَّ: {تَنْزِيلَ السَّجْدَةِ} ثُمَّ: {الْأَنْبِيَاءَ} ثُمَّ: {النَّحْلَ أَرْبَعِينَ وَبَقِيَّتَهَا بِالْمَدِينَةِ} ثُمَّ: {إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا} ثُمَّ: {الطَّوْرَ} ثُمَّ: {الْمُؤْمِنُونَ} ثُمَّ: {تَبَارَكَ} ثُمَّ: {الْحَاقَّةَ} ثُمَّ: {سَأَلَ} ثُمَّ: {عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ} ثُمَّ: {وَالنَّازِعَاتِ} ثُمَّ: {إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ} ثُمَّ: {إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ} ثم: {الروم} ثم: {الْعَنْكَبُوتَ} ثُمَّ: {وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ} فَذَاكَ مَا أُنْزِلَ بِمَكَّةَ.

وَأُنْزِلَ بِالْمَدِينَةِ سُورَةَ الْبَقَرَةِ ثُمَّ: {آلَ عِمْرَانَ} ثُمَّ: {الْأَنْفَالَ} ثُمَّ: {الْأَحْزَابَ} ثُمَّ: {الْمَائِدَةَ} ثُمَّ: {الْمُمْتَحَنَةَ} ثُمَّ: {إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ} ثُمَّ: {النُّورِ} ثُمَّ: {الْحَجِّ} ثُمَّ: {الْمُنَافِقُونَ} ثُمَّ: {الْمُجَادَلَةِ} ثُمَّ: {الْحُجُرَاتِ} ثُمَّ: {التَّحْرِيمِ} ثُمَّ: {الْجُمْعَةِ} ثُمَّ: {التَّغَابُنَ} ثُمَّ: {سَبَّحَ الْحَوَارِيِّينَ} ثُمَّ: {الْفَتْحَ} ثم: {التوبة} وخاتمة الْقُرْآنِ.

[۱۹] . و هذه السورة قد عدت الثانية و التسعين في تعداد نزول السور عند جابر بن زيد نزلت بعد سورة العقود و قبل سورة النساء.

[۲۰] . سورة الممتحنة … و هي ثلاث عشرة آية بالإجماع

[۲۱] . سورة الممتحنة: ثلاث عشرة آية في جميع العدد

[۲۲] . و اتفق أهل العدد على عدّ آيها ثلاث عشرة آية. و آياتها طوال.

[۲۳] . سورة الممتحنة؛ مدنية، و هي ألف و خمسمائة و عشرة أحرف، و ثلاثمائة و ثماني و أربعون كلمة، و ثلاثة عشر آية

[۲۴] . سورة الممتحنة. اين سورت مدنى است و سيزده آيت است و سيصد و چهل و هشت كلمت است و هزار و پانصد و ده حرف است‏

[۲۵] . البته برخی همچون فیروزآبادی تعداد کلمات را ۳۴۰ گفته‌اند (بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز؛ ج۱، ص۴۶۰: «السّورة مدنيّة بالاتِّفاق. وآياتها ثلاثة عشر. وكلماتها ثلاثمائة وأَربعون. وحروفها أَلْف وخمسمائة وعشر») و  برخی از معاصرین به ترتیب دو عدد ۳۵۲ و ۱۵۶۰ را برای کلمات و حروف این سوره ذکر کرده‌اند (مدخل سوره ممتحنه در ویکی شیعه، به نقل از دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۵)؛ که معلوم نیست محاسبه آنها چگونه بوده است هرچند محاسبه حروف توسط این دومی به آنچه بر اساس شمارش با نرم افزار ورد به دست می‌آید نزدیک است..

[۲۶] . در صورت جدا حساب کردن حرف «و» تعداد کلمات این سوره ۳۹۹ خواهد بود و حتی اگر حروفی همچون لا و لن و لم که صرفا برای منفی کردن فعل به کار می‌روند را کلمه مستقل نگیریم باز تعداد کلمات بر اساس شمارش نرم افزار ۳۸۱ کلمه می‌شود

[۲۷] . أخبرنا الجباري قال: حدّثنا ابن حيان قال: أخبرنا الفرقدي قال: حدّثنا إسماعيل بن عمرو قال: حدّثنا يوسف بن عطية قال: حدّثنا هارون بن كثير قال: حدثنا زيد بن أسلم عن أبيه عن أبي أمامة عن أبيّ ابن كعب قال: قال رسول الله صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم: «من قرأ سورة الممتحنة كان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء يوم القيامة».

[۲۸] . أَخْبَرَنَا سَعِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الزَّعْفَرَانِيُّ بِالْإِسْنَادِ الَّذِي ذَكَرْنَا عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «وَمَنْ ‌قَرَأَ ‌سُورَةَ ‌الْمُمْتَحِنَةِ كَانَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ لَهُ شُفَعَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»

[۲۹] . تذكر السورة موالاة المؤمنين لأعداء الله من الكفار و موادتهم و تشدد النهي عن ذلك تفتتح به و تختتم و فيها شي‏ء من أحكام النساء المهاجرات و بيعة المؤمنات، و كونها مدنية ظاهر.

[۳۰] . در التحرير و التنوير (ج‏۲۸، ص۱۱۷) هم «أغراض هذه السورة» بدین صورت توضیح داده شده که تقریبا مروری بر مضامین سوره است:

اشتملت من الأغراض على تحذير المؤمنين من اتخاذ المشركين أولياء مع أنهم كفروا بالدين الحق و أخرجوهم من بلادهم.

و إعلامهم بأن اتخاذهم أولياء ضلال و أنهم لو تمكنوا من المؤمنين لأساؤوا إليهم بالفعل و القول، و أن ما بينهم و بين المشركين من أواصر القرابة لا يعتد به تجاه العداوة في الدين، و ضرب لهم مثلا في ذلك قطيعة إبراهيم لأبيه و قومه.

و أردف ذلك باستئناس المؤمنين برجاء أن تحصل مودة بينهم و بين الذين أمرهم اللّه بمعاداتهم أي هذه معاداة غير دائمة.

و أردف بالرخصة في حسن معاملة الكفرة الذين لم يقاتلوا المسلمين قتال عداوة في دين و لا أخرجوهم من ديارهم. و هذه الأحكام إلى نهاية الآية التاسعة.

و حكم المؤمنات الّلاء يأتين مهاجرات و اختبار صدق إيمانهن و أن يحفظن من الرجوع إلى دار الشرك و يعوّض أزواجهن المشركون ما أعطوهن من المهور و يقع الترادّ كذلك مع المشركين.

و مبايعة المؤمنات المهاجرات ليعرف التزامهن لأحكام الشريعة الإسلامية. و هي الآية الثانية عشرة.

و تحريم تزوج المسلمين المشركات و هذا في الآيتين العاشرة و الحادية عشرة.

و النهي عن موالاة اليهود و أنهم أشبهوا المشركين و هي الآية الثالثة عشرة.

بازدیدها: ۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*