۱۱۳۷) عَسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ

 ۶-۱۰ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶

ترجمه

چه‌بسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند و خداوند تواناست و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است.

اختلاف قرائت

عَسَى[۱]
قَدِير[۲]

نکات ادبی

عَسَی

«عسی» کلمه‌ای است که برای اظهار امید و آرزو بیان می‌شود و وقتی در مورد خداوند به کار می‌رود، برای تقویت حالت رجاء و امید به خداوند است و بدین معناست که نسبت به خداوند چنین امیدی می‌رود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۷)

جلسه ۱۸۳ https://yekaye.ir/an-nisa-004-099/

عادَيْتُمْ

درباره ماده «عدو» ذیل آیه ۴ همین سوره بحث شد؛ جلسه ۱۱۳۴ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-04-2/

مَوَدَّةً

درباره ماده «ودد» ذیل آیه ۲ همین سوره بحث شد؛ جلسه ۱۱۳۲ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-02/

قَديرٌ

درباره ماده «قدر» قبلا بحث شد: جلسه ۷۸۶ http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/

غَفُورٌ

درباره ماده «غفر» و کلمه «غفور» ذیل آیه قبل بحث شد؛ جلسه ۱۱۳۶ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-05/

رَحيمٌ

درباره ماده «رحم» ذیل آیه ۳ همین سوره بحث شد؛ جلسه ۱۱۳۳ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-03/

شأن نزول

ناظر به شأن نزول این آیه آمده است وقتی آیه «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُم‏ …» (ممتحنه/۴) نازل شد مومنان به خاطر خدا به دشمنی با خویشاوندان مشرک خویش روی آوردند و دشمنی و برائت خود از ایشان را آشکار نمودند و وقتی شدت و حدیت مومنین در این امر معلوم شد خداوند این آیه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» (ممتحنه/۶) را نازل کرد و کاری کرد که بسیاری از آنان اسلام آوردند پس با هم رفت و آمد برقرار کردند و ازدواج نمودند.

اما در برخی از کتب تفسیری در ادامه این شأن نزول چنین آمده است:

و رسول الله ص با ام حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرد و وقتی خبر به ابوسفیان رسید گفت: او شیرمردی است که نمی‌توان بینی او را به خاک مالید (أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص۴۴۳[۳]؛ الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج‏۴، ص۹۹[۴] و ج۹، ص۲۹۳-۲۹۴[۵]).

بسیاری از مفسران این واقعه را بدون فراز آخر (ازدواج با دختر ابوسفیان) نقل کرده‌اند (مثلا مرحوم طبرسی مطلب را از قتاده نقل می‌کند و ظاهرا خودش هم قبول می‌کند؛ ر.ک: مجمع البيان، ج‏۹، ص۴۰۸[۶])؛ و به نظر می‌رسد فراز آخر این مطلب، نه شأن نزول تاریخی این آیه، بلکه تطبیقی از جانب مفسران مذکور باشد[۷]، و به‌ویژه نقل این شأن نزول از قول ابن عباس، چه‌بسا ساخته دستگاه بنی‌امیه بوده که وجهه مثبتی برای ابوسفیان بسازد؛ زیرا به لحاظ تاریخی واضح است که:

ام حبیبه کسی بود که به خاطر آزار اهل مکه، از جمله خود ابوسفیان، همراه با همسرش و عده‌ای دیگر به حبشه هجرت کردند؛ و بعد از درگذشت همسرش چون کسی را نداشت پیامبر با او ازدواج کرد، یعنی در فضای امتداد دشمنی پیامبر ص با ابوسفیان بود که این ازدواج رخ داد نه در فضای برقراری مودت بین آنها؛ و این دشمنی بقدری شدید بود که وقتی در جریان تجدید صلح حدیبیه، ابوسفیان که هنوز مشرک بود به مدینه آمد وقتی نزد دخترش‌ ام حبیبه رفت، او پدرش را مشرک و نجس خواند و اجازه نداد که وی بر جای رسول خدا(ص) بنشیند و رسول الله ص هم حاضر به گفتگو با وی نشد (سيرة ابن هشام، ج۲، ص۳۹۶[۸])؛ در حالی که در ابتدای شأن نزول می‌گوید به خاطر اسلام آوردن باب رفت و آمد و نکاح باز شد؛ که این ناظر به ازدواج‌هایی است که بعد از فتح مکه رخ داد.

چیزی که این احتمال (ساخته دستگاه بنی‌امیه بودن این فراز پایانی) را تقویت می‌کند این است که در منابع اهل سنت از قول ابوهریره و دیگران روایت شده است که اصلا این آیه در شأن ابوسفیان نازل شد چون او اولین کسی است که برای اقامه دین خدا با مرتدان جنگید!!! (الدر المنثور، ج‏۶، ص۲۰۵‏[۹]).

اینکه این چنین شأن نزولی به لحاظ تاریخی نادرست است مورد اذعان برخی از مفسران بزرگ اهل سنت (مانند ابن عطیه، و به تبع وی، ابوحیان) هم بوده است و ایشان تصریح می‌کند که اینکه این احادیث را از قول ابن عباس آورده‌اند نیز جای تعجب دارد زیرا او بخوبی می‌دانسته که این ازدواج سالها قبل از فتح مکه رخ داده است (البحر المحيط، ج‏۱۰، ص۱۵۶[۱۰]).

حدیث

۱) ذیل آیه ۴ حدیثی از امام باقر ع مطرح شد که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به مؤمنان دستور داد تا زمانی‌که قوم ایشان کافر هستند، از آنان برائت بجویند؛ و سپس آیات ۴ و ۵ را تلاوت کردند و فرمودند: خداوند ولایت مومنان از آنها را قطع کرد و نسبت به آنان دشمنی نشان دادند. در ادامه آن آمده است:

پس خداوند فرمود: «چه‌بسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند»؛ پس هنگامی که اهل مکه اسلام آوردند اصحاب رسول الله ص با آنها درآمیختند و با آنان ازدواج کردند.[۱۱]

تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۶۲

… فَقَالَ: «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّة»ً؛ فَلَمَّا أَسْلَمَ أَهْلُ مَكَّةَ خَالَطَهُمْ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ نَاكَحُوهُمْ.

 

۲) در کتب اهل سنت (و به تبع آن در برخی کتب شیعه) با سندهای متعدد روایت شده است که:

الف. حضرت علی ع به پیامبر گفتند: یا رسول الله ص! آیا مهدی از ما ائمه هدی است یا از غیر ماست؟

فرمودند: از ماست؛ به واسطه ما دین ختم می‌شود همان طور که به واسطه ما آغاز شد؛ و [مردم] به واسطه ما از گمراهی فتنه نجات داده می‌شوند همان گونه که از گمراهی شرک نجات داده شدند؛ و بعد از دشمنی [ناشی از] فتنه‌ها به واسطه ما خداوند بین دلها در دین الفت بیندازد همان گونه که خداوند بعد از دشمنی [ناشی از] شرک بین دلها و دین‌شان الفت برقرار کرد.

الفتن (لنعيم بن حماد)، ج۱، ص۳۷۰

حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَوْشَبٍ، سَمِعَ مَكْحُولًا، يُحَدِّثُ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، رضي الله عنه قَالَ:

قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَئِمَّةَ الْهُدَى، أَمْ مِنْ غَيْرِنَا؟

قَالَ: «بَلْ مِنَّا، بِنَا يُخْتَمُ الدِّينُ كَمَا بِنَا فُتِحَ، وَبِنَا يُسْتَنْقَذُونَ مِنْ ضَلَالَةِ الْفِتْنَةِ كَمَا اسْتُنْقِذُوا مِنْ ضَلَالَةِ الشِّرْكِ، وَبِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ فِي الدِّينِ بَعْدَ عَدَاوَةِ الْفِتْنَةِ كَمَا أَلَّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَدِينِهِمْ ‌بَعْدَ ‌عَدَاوَةِ ‌الشِّرْكِ»

ب. نعیم بن حماد همین مضمون را با دو سند دیگر و اندک تفاوتی در عبارات نقل کرده است (الفتن، ج۱، ص۳۷۰[۱۲]).

ج. طبرانی همین مطلب را با سندی دیگر عینا نقل کرده است؛ فقط در پایانش دارد که:

حضرت علی ع عرض کرد: آیا [آن مردمی که در آخرالزمان به وسیله ما نجات می‌یابند] مومن‌اند یا کافران؟

پیامبر ص فرمود: فتنه‌زده و کافر.

المعجم الأوسط (للطبراني)، ج۱، ص۵۶

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ خَالِدِ بْنِ حَيَّانَ قَالَ: نا مُحَمَّدُ بْنُ سُفْيَانَ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ: نا ابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جَابِرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ،

أَنَّهُ قَالَ لِلنَّبِيِّ ص: أَمِنَّا الْمَهْدِيُّ أَمْ مِنْ غَيْرِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟

قَالَ: «بَلْ مِنَّا، بِنَا يَخْتِمُ اللَّهُ كَمَا بِنَا فَتَحَ، وَبِنَا يُسْتَنْقَذُونَ مِنَ الشِّرْكِ، وَبِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ بَعْدَ عَدَاوَةٍ بَيِّنَةٍ، كَمَا بِنَا أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ‌بَعْدَ ‌عَدَاوَةِ ‌الشِّرْكِ».

قَالَ عَلِيٌّ: أَمُؤْمِنُونَ أَمْ كَافِرُونَ؟

فَقَالَ: «مَفْتُونٌ وَكَافِرٌ».

لَمْ يَرْوِ هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جَابِرٍ إِلَّا ابْنُ لَهِيعَةَ، تَفَرَّدَ بِهِ: مُحَمَّدُ بْنُ سُفْيَانَ

د. سلمی شافعی این گفتگو را چنین روایت کرده است:

حضرت علی ع به پیامبر گفتند: یا رسول الله ص! آیا مهدی از ما آل محمد است یا از غیر ماست؟

فرمودند: از ماست؛ به واسطه ما دین ختم می‌شود همان طور که به واسطه ما آغاز شد؛ و [مردم] به واسطه ما از فتنه‌ها نجات داده می‌شوند همان گونه که از شرک نجات داده شدند؛ و به واسطه ما خداوند بین دلهایشان بعد از دشمنی [ناشی از] فتنه‌ها برادری برقرار می‌کند همان گونه که خداوند بعد از دشمنی [ناشی از] شرک بین دلهایشان الفت برقرار کرد، و به واسطه ما بعد از دشمنی [ناشی از] فتنه برادر می‌شوند همان گونه که بعد از دشمنی [ناشی از] شرک در دینشان برادر شدند.

عقد الدرر في أخبار المنتظر وهو المهدي عليه السلام، ص۲۱۴

عن أمير المؤمنين اعلي بن أبي طالب عليه السلام، قال: قلت يا رسول الله، أمنا آل محمد المهدي، أو من غيرنا؟

فقال رسول الله ص: بل منا، يختم الله به الدين، كما فتحه بنا، وبنا ينقذون من الفتن، كما أنقذوا من الشرك، وبنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة إخواناً، كما ألف بين قلوبهم ‌بعد ‌عداوة ‌الشرك، وبنا يصبحون بعد عداوة الفتنة إخواناً، كما أصبحوا ‌بعد ‌عداوة ‌الشرك إخواناً في دينهم.

این حدیث در کتب شیعه در كشف الغمة في معرفة الأئمة (ج‏۲، ص۴۷۳ و ۴۸۴[۱۳]) و شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام (ج‏۳، ص۳۸۴[۱۴]) و التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص۱۷۷[۱۵] آمده است.

تدبر

۱) «عَسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»

خداوند بعد از اینکه در آیات قبل با شدّت و حدّت از مسلمانان خواست که هرگونه رابطه دوستی با کفار را کنار بگذارند و حضرت ابراهیم ع ویارانش را در این زمینه به عنوان اسوه معرفی کرد و حتی همان مقدار وعده حضرت ابراهیم ع به پدرش برای استغفار وی را هم از این اسوه بودن وی خارج کرد (که نشان می‌دهد خداوند با چه غلظتی از مسلمانان تبری جستن و ابراز عداوت با کفار را – ولو خویشاوندشان باشد- انتظار دارد) یک دفعه در این آیه ورق را کاملا برمی‌گرداند و ابراز امیدواری می‌کند که خداوند بین شما و این کسانی که با آنان – به دستور خدا- دشمنی ورزیدید رابطه دوستی و مودت برقرار کند! و از معدود آیاتی است که فراز پایانی‌اش (که به یک معنا برهان بر محتوای آیه است) را با دو تعبیر مستقل آورده است: هم خداوند قدیر است و هم غفور رحیم است. شاید از این جهت است که وقتی مخاطب، بعد از آیات قبل، این آیه را می‌بیند با خودش می پرسد: «آیا واقعا ممکن است خدا این کار را بکند»؛ که پاسخش این است که بله، خدا هر کاری می‌تواند بکند! و مخاطب می‌پرسد: «آخر چرا؟»‌ و خداوند می فرماید: چون خداوند غفور و رحیم است.

این تغییر شدید لحن چه توحیهی دارد؟ این مقدار تقریبا واضح است (و عموم مفسران هم توضیح داده‌اند) که این مودت در آینده دلالتی دارد که آنان مسلمان خواهند شد و کفر که مانع دوستی بین آنان بود برداشته می‌شود؛ آنگاه آوردن این وعده از این بابت است که:

الف. چه‌بسا خداوند می‌خواهد مانع شکل‌گیری یک رویه تند در ذهن مخاطب شود که بنای اسلام بر عداوت و نزاع است. یعنی در ابتدای شکل‌گیری جامعه اسلامی لازم است با بیانات غلاظ و شداد مرز مسلمانی از کفر واضح شود و هرگونه ارتباطات عاطفی قطع شود؛ اما چون ممکن است برخی افراد برداشت خشونت‌ورزانه از این دستورات اسلام پیدا کنند، بلافاصله تأکید می‌کند که امید است که همین عداوت به مودت تبدیل شود و این هم در قدرت خداست و هم اقتضای غفران و رحمت خدا این است که بنای روابط عاطفی شما با دیگران را بر همان مودت قرار دهد. یعنی می‌خواهد بفرماید: «عداوت، اصل نيست، بلكه يك ضرورت عارضى است و بايد شرايط را عادّى كنيم» (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

ب. اين آيه به مسلمانان كه به خاطر قطع رابطه با خويشاوندان كافر احساس كمبود و خلاء عاطفى مى‏كردند، پيام مى‏دهد كه در آينده جبران خواهد شد و بسيارى از آنان به اسلام گرايش پيدا مى‏كنند (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

ج. …

 

۲) «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّة»ً

ظهور اولیه حرف «مِن» در «منهم» این است که «مِن» تبعیضیه باشد، یعنی «چه بسا خدا ميان شما و پاره‏اى از دشمنانتان دوستى پديد آورد» (ترجمه طاهری)؛ که در این صورت خدا می خواهد بفرماید قرار نیست انتظار نداشته باشید با همه دشمنانتان لزوما دوست شوید، برخی چنان کفر و عناد در وجودشان ریشه دارد که به هیچ عنوان اسلام نمی‌آورند که مانع دوستی شما برداشته شود.

اما محال نیست «مِن» بیانیه باشد (یعنی با همه دشمنانتان)، که در این صورت چه بسا می‌خواهد بفرماید در میان کافران از اسلام آوردن هیچکس ناامید نباشید، بلکه خداوند ممکن است هریک از این دشمنان جدی شما را هدایت کند و این دشمنی شما به دوستی تبدیل شود؛ و در یک کلام «از هدايت كفّار مأيوس نشويد» (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

 

۳) «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّة»ً

دگرگونى دلها و ايجاد مودّت‏ها به دست خداست (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

 

۴) «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ … عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّة»ً

شما از دوستى و مودّت مخفيانه با كفّار دست برداريد، خداوند مودّت واقعى را جايگزين مى‏كند (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

 

۵) «عَسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»

بعد از اینکه فرمود که خدا بین شما و دشمنانتان مودت برقرار کند، نفرمود چون خداوند حکیم و علیم است و بهتر می‌داند مصلحت چیست. بلکه محور را اول بر این گذاشت که خداوند قدیر است؛ و سپس اینکه او غفور و رحیم است؛ شاید می‌خواهد در جمله اول بفرماید «از تبديل عداوت به مودّت تعجب نكنيد كه خداوند بر هر كارى قادر است» (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴)، هر کاری بخواهد می‌تواند بکند ولو شما از حکمت آن سر در نیاورید؛ و نباید این طور باشید که چون حکمت کاری را نمی‌دانید و بلکه آن را غیرحکیمانه می‌دانید لزوما امکان رخ دادنش را از خدا انکار کنید؛

و با جمله دوم چه‌بسا می‌خواهد بگوید که نباید آن دستورات غلاظ و شداد در آیات قبل بر ضرورت ابراز دشمنی با کافران را طوری بفهمید که غفاریت و رحمت خداست را دست کم بگیرید؛ خیر غفاریت و رحمت او بشدت بر غضبش غلبه دارد و با همین غفاریت و رحمت می‌تواند با اسلام آوردن‌شان گذشته آنان را بپوشاند و با رحمت با آنان برخورد کند؛ و در یک کلام نشان دهد که «بدرفتارى‏هاى گذشته كفّار نسبت به مسلمانان نیز قابل عفو و اغماض است» (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

 

۶) «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»

بخشش خداوند برخاسته از رحمت اوست (تفسير نور، ج‏۹، ص۵۸۴).

 

 

 


[۱] . . قراءة الإمالة في الوقف عن حمزة والكسائي وخلف. والفتح والتقليل عن الأزرق وورش والدوري عن أبي عمرو. وتقدم مثل هذا في سورة النساء الآية / ٨٤ ، والأعراف/ ۱۲۹. (معجم القراءات، ج۹، ص۴۲۴).

[۲] . . ترقيق الراء عن الأزرق وورش بخلاف (معجم القراءات، ج۹، ص۴۲۴).

[۳] . [۴۲۳] قوله عز و جل: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ [۶].

يقول اللَّه تعالى للمؤمنين: لقد كان لكم في إبراهيمَ و من معه، من الأنبياء و الأولياء، اقتداءٌ بهم في معاداة ذوي قَرَاباتِهم من المشركين، فلما نزلت هذه الآية عادى المؤمنين أقرباءهم المشركين في اللَّه، و أظهروا لهم العداوة و البراءة، و علم اللَّه تعالى شدَّة وجد المؤمنين بذلك، فأنزل اللَّه: عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً. ثم فعل ذلك بأن أسلم كثير منهم، و صاروا لهم أولياءَ و إخواناً، فخالطوهم و ناكحوهم، و تزوج رسول اللَّه ص أم حَبِيبَةَ بنت أبي سفيانَ بن حَرْب. فلان لهم أبو سفيان، و بلغه ذلك [و هو مشرك‏] فقال: ذاك الفَحْلُ لا يُقْرَعُ أنْفُه.

[۴] . قال المفسرون: ائتمرت قريش بأن يفتنوا المؤمنين عن دينهم فوثبت كل قبيلة على محمد فيها من المسلمين يؤذونهم و يعذبونهم فأفتن ما أفتن و عصم اللّه منهم من شاء و منع اللّه رسوله بعمّه أبي طالب فلما رأى رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم ما بأصحابه و لم يقدر على منعهم و لم يؤمر بعد بالجهاد أمرهم بالخروج إلى أرض الحبشة و قال: «إن بها ملكا صالحا لا يظلم و لا يظلم عنده أحد» «۱» [۱۰۵].

فأخرجوا إليه حتى يجعل اللّه للمسلمين فرجا و أراد به النجاشي و اسمه أصحمة و هو الحبشة عطية فإنما النجاشي اسم الملك كقوله قيصر و كسرى فخرج إليها سرا عشرون رجلا و أربع نسوة و هم عثمان بن عفان و امرأته رقية بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم و الزبير بن العوام و ابن مسعود و عبد الرحمن بن عوف و أبو حذيفة بن عتبة و امرأته سهلة بنت سهيل بن عمرو و مصعب بن عمير و أبو سلمة بن عبد الأسد و امرأته أم سلمة بنت أبي أمية و عثمان بن مظعون و عامر بن ربيعة و امرأته ليلى بنت أبي خيثمة و حاطب بن عمرو و سهيل بن البيضاء فخرجوا إلى البحر و أخذوا سفينة إلى أرض الحبشة بنصف دينار و ذلك في رجب في السنة الخامسة من مبعث رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم و هذه الهجرة الأولى، ثم خرج جعفر بن أبي طالب و تتابع المسلمون إليها و كان جميع من هاجر إلى الحبشة من المسلمين إثنين و ثمانين رجلا سوى النساء و الصبيان فلما علمت قريش بذلك وجّهوا عمرو بن العاص و صاحبه بالهدايا إلى النجاشي و إلى بطارقته ليردهم إليه فيعصمهم اللّه و قد ذكرت هذه القصة في سورة آل عمران، فلما انصرف عمرو و أقام المسلمون هناك بخير دار و أحسن جوار إلى أن هاجر رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم هجرته إلى المدينة و ذلك في سنة ستة من الهجرة كتب رسول اللّه (عليه السلام) إلى النجاشي على يدي عمرو بن أمية الضمري يزوجه أم حبيبة بنت أبي سفيان و كانت هاجرت مع زوجها فمات زوجها و بعث إليه من عنده من المسلمين.

فأرسل النجاشي إلى أم حبيبة جارية لها يقال لها أبرهة فزوجها حطيئة رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم إياها و أعطتها أوضاحا لها سرورا بذلك و أمر بها أن يوكل من زوجها فوكلت خالد بن الوليد بن العاص حتى أنكحها على صداق أربعمائة دينار و كان الخاطب لرسول اللّه النجاشي فدعا النجاشي بأربعمائة دينار و أخذها إلى أم حبيبة على يدي أبرهة فلما جاءتها بها أعطتها منها خمسين دينارا فقالت أبرهة: قد أمرني الملك أن لا آخذ منك شيئا فإن أرد الذي أخذت منك و أنا صاحبة دهن الملك و ثيابه و قد صدقت محمدا رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم و آمنت به و حاجتي إليك أن تقرأه منّي السلام قالت: نعم، و قد أمر الملك نساءه أن يبعثن إليك بما عندهن من عود و عنبر و كان رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم يراه عليها و عندها فلا ينكره، فقالت: أم حبيب: فخرجنا في سفينتين و بعث النجاشي معنا الملاحين «۱» حتى قدمنا الجار ثم ركبنا الظهر إلى المدينة فوجدنا رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم.

بخيبر فخرج من خرج إليه و أقمت بالمدينة حتى قدم رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم فدخلت عليه و كان يسألني عن النجاشي و قرأت عليه من أبرهة السلام فرد رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم و قال: «لا أدري أنا بفتح خيبر أشد أم بقدوم جعفر» «۲» [۱۰۶] و أنزل اللّه تعالى عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً يعني أبا سفيان مودة بتزويج أم حبيبة [فقيل لأبي سفيان و هو يومئذ مشرك يحارب النبي صلى اللّه عليه و سلّم: إنّ محمّدا قد نكح ابنتك قال: ذاك الفحل لا يقرع أنفه‏]

[۵]. فلما نزلت هذه الآية عادى المؤمنون أقرباءهم المشركين في الله و أظهروا لهم العداوة و البراءة فعلم سبحانه شدّة وجد المؤمنين بذلك فأنزل الله سبحانه: عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ أيها المؤمنون وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ من مشركي مكّة مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِيرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ يفعل الله ذلك بأن أسلم كثير منهم فصاروا لهم أولياء و إخوانا و خالطوهم و ناكحوهم‏

و تزوّج رسول الله صلّى اللّه عليه و سلّم أم حبيبة بنت أبي سفيان بن حرب فلان لهم أبو سفيان و كانت أم حبيبة تحت عبد الله بن جحش بن ذياب، و كانت هي و زوجها من مهاجري الحبشة، فنظر بوجهها و حاولها أن تتابعه فأبت و صبرت على دينها، و مات زوجها على النصرانية، فبعث رسول الله صلّى اللّه عليه و سلّم الى النجاشي فيها ليخطبها عليه، فقال النجاشي لأصحابه: من أولى بها؟

قالوا: خالد بن سعيد بن العاص، قال: فزوّجها من نبيّكم، ففعل و مهرها النجاشي أربعمائة دينار، و ساق أليها مهرها، و يقال بل خطبها رسول الله صلّى اللّه عليه و سلّم الى عثمان بن عفان فلما زوّجه أياها بعث الى النجاشي فيها، فساق عنه و بعث بها إليه فبلغ ذلك أبا سفيان و هو يومئذ مشرك فقال: ذاك الفحل لا يقرع أنفه.

[۶] . «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ» أي من كفار مكة «مَوَدَّةً» بالإسلام قال مقاتل لما أمر الله سبحانه المؤمنين بعداوة الكفار عادوا أقرباءهم فنزلت هذه الآيه

[۷] . این نکته در تفسیر قمی هم آمده است که در پاورقی ذیل حدیث اول درباره‌اش توضیح داده خواهد شد.

[۸] . ثُمَّ خَرَجَ أَبُو سُفْيَانَ حَتَّى قَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَدِينَةَ، فَدَخَلَ ‌عَلَى ‌ابْنَتِهِ ‌أُمِّ ‌حَبِيبَةَ بِنْتِ أَبِي سُفْيَانَ، فَلَمَّا ذَهَبَ لِيَجْلِسَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ ص طَوَتْهُ عَنْهُ، فَقَالَ: يَا بُنَيَّةُ، مَا أَدْرِي أَرَغِبْتُ بِي عَنْ هَذَا الْفِرَاشِ أَمْ رَغِبْتُ بِهِ عَنِّي؟ قَالَتْ: بَلْ هُوَ فِرَاشُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَأَنْتَ رَجُلٌ مُشْرِكٌ نَجَسٌ، وَلَمْ أُحِبَّ أَنْ تَجْلِسَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ ص، قَالَ: وَاَللَّهِ لَقَدْ أَصَابَكَ يَا بُنَيَّةُ بَعْدِي شَرٌّ. ثُمَّ خَرَجَ حَتَّى أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَكَلَّمَهُ، فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِ شَيْئًا…

[۹] . أخرج ابن أبى حاتم عن ابن شهاب ان رسول الله ص استعمل أبا سفيان بن حرب على بعض اليمن فلما قبض رسول الله ص اقبل فلقى ذا الخمار مرتدا فقاتله فكان أول من قاتل في الردة و جاهد عن الدين قال ابن شهاب و هو فيمن أنزل الله فيه عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً

و أخرج ابن مردويه عن ابن شهاب عن ابى سلمة بن عبد الرحمن عن أبى هريرة قال أول من قاتل اهل الردة على اقامة دين الله أبو سفيان بن حرب و فية نزلت هذه الآية عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً

و أخرج عبد بن حميد و ابن المنذر و ابن عدى و ابن مردويه و البيهقي في الدلائل و ابن عساكر من طريق الكلبي عن ابى صالح عن ابن عباس في قوله عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً قال كانت المودة التي جعل الله بينهم تزويج النبي ص ام حبيبة بنت ابى سفيان فصارت ام المؤمنين و صار معاوية خال المؤمنين

و اخرج ابن مردويه من وجه آخر عن ابن عباس عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً قال نزلت في تزويج النبي ص ابنته ام حبيبة فكانت هذه مودة بينه و بينه.

[۱۰] . و روي أنه لما نزلت هذه الآية، عزم المسلمون على إظهار عداوات أقربائهم الكفار، و لحقهم هم لكونهم لم يؤمنوا حتى يتوادوا، فنزل عَسَى اللَّهُ الآية مؤنسة و مرجئة، فأسلم الجميع عام الفتح و صاروا إخوانا. و من ذكر أن هذه المودة هي تزويج النبي ص أم حبيبة بنت أبي سفيان، و أنها كانت بعد الفتح فقد أخطأ، لأن تزويجها كان وقت هجرة الحبشة، و هذه الآيات سنة ست من الهجرة، و لا يصح ذلك عن ابن عباس إلا أن يسوقه مثالا، و إن كان متقدما لهذه الآية، لأنه استمر بعد الفتح كسائر ما نشأ من المودات، قاله ابن عطية.

[۱۱] . در ادامه در تفسیر قمی آمده است: «وَ تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُمَّ حَبِيبٍ بِنْتَ أَبِي سُفْيَانَ بْنِ حَرْبٍ.» و این فراز خیلی عجیب است و احتمال دارد توضیح افزوده‌ای از جانب خود مرحوم قمی باشد؛ زیرا واضح است که ازدواج پیامبر ص با ام حبیبة سالها قبل از فتح مکه بوده است و وی مدتها قبل از پدرش مسلمان شده بود؛ شاید این را به عنوان شاهدی آورده که هرکس از آنان مسلمان می‌شد براحتی ازدواج با آنها جایز می‌شد ولو دختر ابوسفیان باشد.

[۱۲] . حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ، وَرِشْدِينُ، عَنِ ابْنِ لَهِيعَةَ، عَنْ إِسْرَائِيلَ بْنِ عَبَّادٍ، عَنْ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، رضي الله عنه، عَنِ النَّبِيِّ ص، وَابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ، عَنِ عَلِيٍّ، عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: «بِنَا يُخْتَمُ الدِّينُ كَمَا بِنَا فُتِحَ، وَبِنَا يُسْتَنْقَذُونَ مِنَ الشِّرْكِ» ، وَقَالَ أَحَدُهُمَا: «مِنَ الضَّلَالَةِ، وَبِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ بَعْدَ عَدَاوَةِ الشِّرْكِ» ، وَقَالَ أَحَدُهُمَا: «الضَّلَالَةِ وَالْفِتْنَةِ».

[۱۳] . وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مِنَّا آلَ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيُّ أَمْ مِنْ غَيْرِنَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا بَلْ مِنَّا يَخْتِمُ اللَّهُ بِهِ الدِّينَ كَمَا فَتَحَ بِنَا وَ بِنَا يُنْقَذُونَ مِنَ الْفِتَنِ [الْفِتْنَةِ] كَمَا أُنْقِذُوا مِنَ الشِّرْكِ وَ بِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ بَعْدَ عَدَاوَةِ الْفِتْنَةِ إِخْوَاناً كَمَا أَلَّفَ بَيْنَهُمْ بَعْدَ عَدَاوَةِ الشِّرْكِ وَ بِنَا يُصْبِحُونَ بَعْدَ عَدَاوَةِ الْفِتْنَةِ إِخْوَاناً كَمَا أَصْبَحُوا بَعْدَ عَدَاوَةِ الشِّرْكِ إِخْوَاناً فِي دِينِهِمْ.

قال هذا حديث حسن عال رواه الحفاظ في كتبهم فأما الطبراني فقد ذكره في المعجم الأوسط و أما أبو نعيم فرواه في حلية الأولياء و أما عبد الرحمن بن حماد فقد ساقه في عواليه.

[۱۴] . و عن علي عليه السلام، أنه قال لرسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: أمنّا المهدي أم غيرنا؟ قال: بل منّا. بنا يختم الدين كما افتتح بنا، و بنا يؤلف اللّه بين قلوبهم بعد عداوة [الفتنة] كما ألف بنا بين قلوبهم بعد عداوة الشرك.

[۱۵] . حدّثنا نعيم، حدّثنا الوليد عن علي بن حوشب سمع مكحولا يحدّث عن علي بن أبي طالب، قال: «قلت: يا رسول اللّه المهدي منّا أئمة الهدى أم من غيرنا؟ قال: بل منّا، بنا يختم الدين، كما بنا فتح، و بنا يستنقذون من ضلالة الفتنة كما استنقذوا من ضلالة الشرك، و بنا يؤلّف اللّه بين قلوبهم في الدين بعد عداوة الفتنة، كما ألّف اللّه بين قلوبهم و دينهم بعد عداوة الشرك.

بازدیدها: ۱۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*