۴۹۳) بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ

ترجمه

بلکه ما محروم شدگانیم.

نکات ترجمه

«مَحْرُومُونَ»

ماده «حرم» در اصل به معنای «منع» (همراه با شدت) است (معجم المقاييس اللغة، ج‏۲، ص۴۵) و «حرام» آن چیزی است که ممنوع شده باشد، خواه بر اثر منع الهی، یا منع بشری، ویا به طور قهری، و خواه عقل این منع را پیش آورد یا شرع (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۲۹)

در تفاوت «حرام» و «منع» و «رد» گفته‌اند: حرام چیزی است که از اصل و اساس ممنوع باشد (چیزی که حتی قبل از اینکه بخواهند انجامش دهند، حکمش ممنوعیت باشد، مانند حرمت ربا)؛ اما منع و ممنوع، ناظر به بعد از پیدایش و وجود چیزی است [یعنی با اصل آن مساله کاری ندارد، بلکه با وقوعش در موردی خاص کار دارد] (مثلا منع از تحصیل یا سخن گفتنِ کسی) و رد، منع کردنی است که بعد از جریان یافتن و شروع عمل باشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۲، ص۲۰۴)

«حَرَام» و «حَرَم» و «حَرِيم»[۱] همگی صفت مشبهه هستند در معنای چیزی که ممنوع است؛ و در میان آنها «حرم» دلالتش بر ممنوعیت شدیدتر از حرام است؛ و «حرام» نقطه مقابل «حلال» می‌باشد (التحقيق، ج‏۲، ص۲۰۴)

«حرمة» (حرمت) چیزی است که بی‌احترامی به آن روا نمی‌باشد (کتاب العین، ج۳، ص۲۲۲) که تنها جمع آن، یعنی «حُرُمات»، در قرآن کریم به کار رفته است (مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّه؛ حج/۳۰)

منطقه مکه و مدینه را «حَرَم» (حَرَماً آمِناً؛ قصص/۵۷) گویند به خاطر اینکه در آنجا بسیاری از چیزهایی حرام است که در غیر آن منطقه بر افراد حلال است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۰؛ التحقيق، ج‏۲، ص۲۰۴) ویا همچنین به خاطر حرمت و احترام ویژه‌ای که آن منطقه‌ها دارند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۲، ص۴۵) و ظاهرا به همین جهت تعابیری مانند الْمَسْجِدِ الْحَرامِ (توبه/۲۸)، الْبَيْتَ‏ الْحَرامَ (مائده/۲)، الشَّهْرُ الْحَرامُ‏ (مائده/۲) ، الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‏ (بقره/۱۹۸) نیز به کار رفته است.

«حُرُم» را جمع «حرام» (الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‏؛ توبه/۵) دانسته‌اند (التحقيق، ج‏۲، ص۲۰۴) ولی به نظر می‌رسد که جمعِ «مُحرِم» هم می‌باشد «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ، مائده/۹۵؛ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً، مائده/۹۶) و وجه تسمیه «مُحرِم» (کسی که وارد حَرَم می‌شود و تکالیف خاصی دارد)، یا از جهت نسبت دادن وی به «حَرَم» مکه و مدینه است (کتاب العین، ج۳، ص۲۲۱)، و یا از جهت اینکه امور خاصی (مانند شکار و نکاح و …) بر او حرام می‌شود؛ و البته در مورد انسان وقتی وارد ماه حرام شود هم تعبیر «مُحرم» را به کار می برند. (معجم المقاييس اللغة، ج‏۲، ص۴۵)

«مَحرَم» هم به خویشاوندانی (ذوی الرحم) می‌گویند که ازدواج با آنها حرام است. (کتاب العین، ج۳، ص۲۲۲) که اگر چه این کلمه در قرآن کریم به کار نرفته، اما مصادیق آن در آیه‌ای مطرح شده است (نساء/۲۳)

«محروم» (معارج/۲۵، قلم/۲۷) هم کسی است که از مال و منال و خیرات بی‌بهره مانده، و اینها را از او بازداشته‌اند (التحقيق، ج‏۲، ص۲۰۴)

وقتی ماده «حرم» به باب تفعیل می‌رود (حَرَّمَ، مُحَرَّم) هم اصل تکلیف (حرام بودن) و هم اهمیت موضوع (حرمت داشتن) مورد توجه قرار می‌گیرد و تاکید و تشدید آن بیش از کلمه «حرام» است (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُم، نساء/۲۳؛ عِنْدَ بَيْتِكَ‏ الْمُحَرَّمِ‏، ابراهیم/۳۷؛  فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ‏، مائده/۲۶؛ وَ مُحَرَّمٌ‏ عَلى‏ أَزْواجِنا؛ انعام/۱۳۹؛ و …) (التحقيق، ج‏۲، ص۲۰۵) و ظاهرا ماه «محرّم» را هم از این جهت چنینن نامیده‌اند که اولین ماه قمری است که کشتار را در آن حرام می دانستند (کتاب العین، ج۳، ص۲۲۲)

این ماده و مشتقات آن جمعاً ۸۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

همانا خداوند متعال را در هر نعمتی حقی است؛ پس هرکه آن را ادا کند خداوند بر آن بیافزاید؛ و هر که در آن کوتاهی ورزد، خود را در خطر از دست دادن آن نعمت قرار داده است. [یا: به زوال آن نعمت، خاطرش مشغول خواهد شد]

نهج‌البلاغه، حکمت۲۴۴

وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ [تَعَالَى‏] فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِه‏.

 

۲) از امام صادق ع  روایت شده است که رسول خدا ص فرمودند:

کسی که حرص می‌زند، محروم است؛ و علی‌رغم محروم ماندنش، شایسته مذمت است؛ و چگونه محروم نباشد در حالی که از میثاق خداوند عز و جل فرار کرده، و مخالفت نموده با سخن خداوند متعال که فرموده است «کسی که شما را آفرید سپس روزی‌تان داد، سپس می‌میراندتان، و سپس شما را زنده می کند.» (روم/۴۰)

مصباح الشريعة، ص۱۱۷

قَالَ الصَّادِقُ ع … قَالَ النَّبِيُّ ص الْحَرِيصُ مَحْرُومٌ وَ هُوَ مَعَ حِرْمَانِهِ مَذْمُومٌ فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ كَانَ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ مَحْرُوماً وَ قَدْ فَرَّ مِنْ وَثَاقِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَالَفَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى «الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُم‏»[۲]

 

۳) روایت شده است که امیرالمومنین ع در یکی از خطبه‌های خود فرمودند:

ای مردم! دنیا سرای فناست و آخرت سرای بقا؛ پس از گذرگاه‌تان برای قرارگاه‌تان برگیرید و نزد کسی که اسرار شما بر او مخفی نیست پرده‌دری مکنید؛

دل‌هایتان را از دنیا بیرون کنید پیش از آنکه بدن‌هایتان از آن بیرون رود؛ که در دنیا زندانی هستید و برای آخرت آفریده شده‌اید؛

همانا دنیا همانند زهر است، آن را کسی می خورد که نمی‌شناسد؛

هنگامی که بنده‌ای می‌میرد فرشتگان گویند که چه از پیش فرستاد؛ و مردم گویند که چه بر جا نهاد؛

پس، زیادی‌ها را از پیش بفرستید تا برایتان بماند؛ و به عقب نیندازید [= بعد از خود باقی نگذارید] تا برایتان نباشد؛ که همانا محروم واقعی کسی است که از مال خود محروم شود؛ و به کسی غبطه خورند که با صدقات و خیرات ترازویش را سنگین کند و بدانها جایگاهش در بهشت را نیکو سازد و حرکتش بر صراط را سهل و گوارا گرداند.

الأمالي( للصدوق)، ص۱۱۰

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَال‏ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي بَعْضِ خُطَبِهِ:

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ بَقَاءٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَسْرَارُكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِي الدُّنْيَا حَيِيتُمْ [حُبِسْتُمْ‏] وَ لِلْآخِرَةِ خُلِقْتُمْ إِنَّمَا الدُّنْيَا كَالسَّمِّ يَأْكُلُهُ مَنْ لَا يَعْرِفُهُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ وَ قَالَ النَّاسُ مَا أَخَّرَ فَقَدِّمُوا فَضْلًا يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُؤَخِّرُوا كُلًّا يَكُنْ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ خَيْرَ مَالِهِ وَ الْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقَّلَ بِالصَّدَقَاتِ وَ الْخَيْرَاتِ مَوَازِينَهُ وَ أَحْسَنَ فِي الْجَنَّةِ بِهَا مِهَادَهُ وَ طَيَّبَ عَلَى الصِّرَاطِ بِهَا مَسْلَكَهُ.[۳]

تدبر

۱) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

با اینکه معنای این آیه بتنهایی واضح است، اما متناسب با معانی‌ای که برای آیه قبل بود (جلسه قبل، تدبر۱)، این آیه معانی متعددی می‌تواند داشته باشد:

الف. ابتدا گفتند ما مسیر را اشتباه آمده‌ایم؛ بعد گفتند: نه، این همان باغ ماست؛ بلکه ما از منافع آن محروم شده‌ایم. (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۰۶)

ب. ابتدا گفتند ما با این کارمان از مسیر حق گمراه شده‌ایم؛ بعد گفتند: نه، فقط همین نیست؛ بلکه در دنیا هم از این باغ محروم گشته‌ایم (المیزان، ج۱۹، ص۳۷۴)

ج. …

 

۲) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

کسی که حرص می‌زند و بخل می‌ورزد و دیگران را از بهره‌مندی از مازادِ نعمت‌هایی که خدا به او داده محروم می‌کند، خودش هم از اصل آن نعمت – نه فقط از مازادی که نسبت به بدان بخل ورزیده بود- محروم می‌شود. (همچنین حدیث۲)

ثمره اخلاقی_اجتماعی

اگر می‌خواهیم اموالمان کم نشود و روزی‌مان همواره برقرار باشد، انفاق و دستگیری از نیازمندان را جزء برنامه‌های اصلی خود قرار دهیم. در نظام الهی، کمک به نیازمند بقدری در جلب روزی موثر است که رسول خدا ص فرموده‌اند: «روزی را با صدقه دادن نازل کنید» (متن کامل حدیث، ان‌شاءالله در احادیث فردا)

 

۳) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

اگر دیگران را از یک جهت محروم کنیم، چه‌بسا خودمان از چند جهت محروم ‌شویم: محروم از محصولات باغ، محروم از پاداش الهی، محروم از دعای فقرا، محروم از رضایت روح پدر، محروم از عزت اجتماعی. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۳)

 

۴) «وَ لا يَسْتَثْنُونَ … وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ … قادِرينَ … بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

روحیه حریصانه [استثنا نکردن حتی یک فقیر]، تصمیم مخفیانه، و اقدام قدرتمندانه، [در مقابل اراده الهی] هیچ یک کاری از پیش نمی‌برد. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۳)

 

۵) «فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ؛ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»

اگر آرزواندیشی مدتی مانع دیدن واقعیت شود (جلسه قبل، تدبر۲)، واقعیت بالاخره خود را بر انسان تحمیل می‌کند.

ثمره اخلاقی

پیش از آنکه واقعیت آخرت و زندگی پس از مرگ خود را بر ما تحمیل کند، آن را جدی بگیریم.

 


[۱] . «حریم» هم به حاشیه و اطراف چیزی که «حرام» است گفته می‌شود (حریم چاه، آن منطقه‌ پیرامون چاه است که کندن چاهی دیگر برای دیگران ممنوع است و حریم خانه به معنای جایی است که حقوق و مزایایش به آن خانه تعلق دارد) و هم به معنای چیزی به کار رفته که تماس با آن ممنوع است و نباید بدان نزدیک شد. (کتاب العین، ج۳، ص۲۲۲؛ معجم المقاييس اللغة، ج‏۲، ص۴۵) این کلمه در قرآن کریم به کار نرفته است.

[۲] . از امیرالمومنین ع هم روایت شده است که:

مَنِ اعْتَمَدَ عَلَى الدُّنْيَا فَهُوَ الشَّقِيُّ الْمَحْرُومُ (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۴۰).

الرِّزْقُ مَقْسُومٌ الْحَرِيصُ مَحْرُومٌ (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۳۹۶)

[۳] . روایتی هم در  الأمالي( للصدوق)، ص۳۹۳ آمده است که محروم حقیقی را معرفی می‌کند:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُعَلَّى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَكْرٍ الْمُرَادِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ أَصْحَابِهِ يُعَبِّيهِمْ لِلْحَرْبِ إِذْ أَتَاهُ شَيْخٌ عَلَيْهِ شَحْبَةُ السَّفَرِ فَقَالَ أَيْنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقِيلَ هُوَ ذَا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَتَيْتُكَ مِنْ نَاحِيَةِ الشَّامِ وَ أَنَا شَيْخٌ كَبِيرٌ قَدْ سَمِعْتُ فِيكَ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا أُحْصِي وَ إِنِّي أَظُنُّكَ سَتُغْتَالُ فَعَلِّمْنِي مِمَّا عَلَّمَكَ اللَّهُ قَالَ نَعَمْ يَا شَيْخُ مَنِ اعْتَدَلَ يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هِمَّتَهُ اشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا وَ مَنْ كَانَ غَدُهُ شَرَّ يَوْمَيْهِ فَمَحْرُوم‏ …

بازدیدها: ۲۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*