ترجمه
گفتند پروردگارمان منزه است! بدرستی که ما خود ظالم بودهایم.
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است:
هیچ کسی ظلمی مرتکب نمیشود مگر اینکه خداوند او را بدان سبب در جان و مالش مواخذه میکند؛ اما ظلمی که بین او و خدایش است، اگر توبه کند خداوند او را میبخشد.
الكافي، ج۲، ص۳۳۲
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
مَا مِنْ أَحَدٍ يَظْلِمُ بِمَظْلِمَةٍ إِلَّا أَخَذَهُ اللَّهُ بِهَا فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ فَإِذَا تَابَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ.[۱]
۲) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
خودتان را از ظلم نگهدارید و تقوی پیشه کنید، که آن همانا ظلمات روز قیامت است.
الكافي، ج۲، ص۳۳۲
ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[۲]
۳) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
نیت شخص بهتر از عملش است؛ و نیت گناهکار بدتر از عملش است، و هر عاملی بر اساس نیتش عمل میکند.
المحاسن، ج۱، ص۲۶۰
عَنْهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
نِيَّةُ الْمَرْءِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْفَاجِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ بِنِيَّتِه.
در الكافي، ج۲، ص۸۴ این حدیث به این صورت آمده که:
نیت مومن بهتر از عملش است و نیت کافر بدتر از عملش است و…
نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِه.
تدبر
۱) «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
صاحبان باغ برای رسیدن به سود بیشتر تصمیم گرفتند به محرومان کمک نکنند و چنان خود را بر این کار توانا میدیدند که اقدام خود را مقید به خواست خدا نکردند (نگفتند: اگر خدا بخواهد). خدا آنها را از همان اصل سرمایه هم محروم کرد. آنها وقتی خود را محروم دیدند، به منزه بودن خدا و ظالم بودن خویش اقرار کردند.
مقصود از این تسبیح و آن ظلم چیست؟
الف. خداوند در خصوص این وضعیتی که برایشان پیش آورده، منزه است که ظلمی در حق آنها کرده باشد؛ بلکه این نتیجه تصمیم ظالمانه خودشان بوده و در حقیقت ظلمی است که خود در حق خویش روا داشتهاند. (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۷)
ب. آنها وقتی اقدام خود را به مشیت خداوند مقید نکردند، در واقع به نحوی شرک ورزیدند، چون عملاً اسباب و علل ظاهری را در عرض خدا و شریک خدا در انجام امور دانستند! اما با این وضعیت متوجه خطای خود شدند و خدا را از اینکه شریکی داشته باشد منزه شمردند و خود را در اینکه چنین باوری داشته بودند ظالم و مقصر دانستند. (المیزان، ج۱۹، ص۳۷۵)
ج. …
۲) «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ؛ قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا…»
وارثان باغ برای رسیدن به سود بیشتر تصمیم گرفتند به محرومان کمک نکنند و چنان خود را بر این کار توانا میدیدند که اقدام خود را مقید به خواست خدا نکردند (نگفتند: اگر خدا بخواهد). خدا آنها را از همان اصل سرمایه هم محروم کرد.
باانصافترین آنان قبلاً به آنها هشدار داده بود که چنین نکنید، بلکه خدا را منزه بدانید.
اما بقیه آنها تنها زمانی به منزه بودن خدا اقرار کردند که نعمت را از دست داده بودند.
ثمره اخلاقی
نگذاریم که نعمت از دست برود و آنگاه خدا را جدی بگیریم.
نگذاریم نعمتهای خدا، به جای اینکه ما را بیشتر متوجه خدا کند، ما را به غفلت بکشاند.
میتوان غرق در نعمت بود اما همه چیز را از خدا دید و نگاه توحیدی را از دست نداد.
۳) «قالُوا … إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
اینکه صاحبان باغ، پس از مشاهده عذاب – و قبل از اینکه بتوانند محصول را بچینند و عملا نیازمندان را محروم کنند – خود را ظالم دانستند، نشان میدهد که گاه انسان با صرفِ نیت و قبل از اینکه اقدام عملی انجام دهد، ظالم محسوب میگردد، و سزاوار عذاب میشود.
در واقع، بدیِ نیت – اگر نیتی قطعی باشد – به هیچ عنوان کمتر از بدیِ عمل نیست؛ بلکه اساساً عمل بد، از آن جهت بد است که بر یک نیت بد تکیه کرده است و شاید بدین جهت است که فرمودهاند نیت گناهکار از خود گناهش بدتر است (حدیث۳)
تکمله تفسیری
در جلسه۴۸۷، تدبر۲ از حرف «فـ» در عبارت «فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ» نتیجه گرفته شد که گاه همین که افراد نیتشان قطعی گردید مشمول عذاب میشوند و نیاز نیست که حتما اقدام کرده باشند تا عذاب شامل آنها گردد. مطلب فوق نشان میدهد که آن برداشت صحیح بوده است.
۴) «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
چنانکه قبلا اشاره شد سوره قلم، دومین یا سومین سوره نازل شده بر پیامبر ص است؛ و در مورد این داستان اگر از این جهت توجه شود عبرتی عظیم دارد.
هنوز قبل از اینکه احکام شرعی، خواه احکام عبادی مانند نماز، یا احکام مالی، مانند زکات، بر عموم مسلمانان واجب شود، خداوند حکایت کسانی را مطرح میکند که از بخشش مازاد اموالشان، دریغ کردند و به عذاب الهی گرفتار آمدند.
طبیعتاً برای مخاطب آن روز قرآن – که آن موقع کافران بودند – چنین برداشتی نبود که اینان زکاتی را که شریعت واجب کرده، ندادند، که عذاب شدند؛ بلکه اشاره به حکم اخلاقی کمک به دیگران است، که هر فطرتی – حتی وقتی شریعت نازل نشده – وجوب آن را مییابد.
به تعبیر دیگر، وجوب کمک به نیازمندان، صرفا در جایی نیست که حکم شرعیای از جانب خدا آمده باشد؛ بلکه همان حکم فطرت برای این وجوب کافی است!
و تخطی از آن هم برای اینکه عذاب خدا شامل حال افراد شود، کافی است!
تاملی با خویش
آیا ما اگر منافع کسب و کارمان زیاد باشد و خمس و زکات شرعی را بدهیم، و باز بتوانیم به نیازمندان کمک کنیم، اما کمک نکنیم، باور میکنیم که ظالم و گناهکار هستیم؟!
آیا به بهانه شرع، از وظایف فطری خود غفلت نمیکنیم؟!!!
آیا حتما باید عذاب نازل شود تا به وظیفه فطری خود اذعان کنیم؟!
۵) «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
اینکه در سوره قلم – که از اولین سورههای نازل شده بر پیامبر ص است- این آیه آمده عبرتهای دیگری هم دارد.
هنوز قبل از اینکه احکام شرعی، خواه احکام عبادی مانند نماز، یا احکام مالی، مانند زکات، بر عموم مسلمانان واجب شود، خداوند حکایت کسانی را مطرح میکند که از بخشش مازاد اموالشان، دریغ کردند و به عذاب الهی گرفتار آمدند.
باانصافترین فرد در میان آنان به آنها هشدار داده بود که چنین نکنید، بلکه خدا را منزه بدانید.
آنها وقتی نعمت خود را از دست رفته، دیدند: به منزه بودن خدا اقرار کردند.
به نظر میرسد قرآن کریم در گام اول اصرار دارد که نگاه توحیدی را در انسانها مستقر کند و این بسیار مقدم و مهمتر از اعمال شرعی است. اگر کسی واقعا خدا را همهکاره ببیند، حتی اگر از مازاد درآمدهایش به دیگران کمک نکند، خود را ظالم میداند و مستحق عذاب، چه رسد به اینکه بخواهد به اموال دیگران تجاوز کند و از راههای نامناسب کسب درآمد نماید.
اگر «سبحان ربنا» در عمق جان ما وارد شود، از ظالم بودن – حتی در این حد که از مازاد اموالش به نیازمندان کمک نکند- هم خودداری خواهیم کرد.
۶) «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
اگر «سبحان ربنا» در عمق جان کسی وارد شود، در سختیها و مصیبتهای روزگار، خود را مقصر میبیند نه خدا را؛ و درصدد شناسایی ریشه این ظلم در وجود خود برخواهد آمد.
۷) « لَوْ لا تُسَبِّحُونَ؛ قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا»
آنچه دیروز انجام ندادهاید امروز جبران کنید. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۳)
۸) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ … إِنَّا كُنَّا ظالِمينَ»
ریشه محرومیت از الطاف الهی، ظلم انسان به خویشتن است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۳)
[۱] . این روایت هم در همانجا آمده است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي وُلْدِهِ.
[۲] . درباره معنای «سبحان الله» هم این دو روایت در كافي، ج۱، ص ۱۱۸ قابل توجه است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ سُبْحَانَ اللَّهِ فَقَالَ أَنَفَةٌ لِلَّهِ.
أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سُلَيْمَانَ مَوْلَى طِرْبَالٍ عَنْ هِشَامٍ الْجَوَالِيقِيِّ قَالَ:- سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سُبْحانَ اللَّهِ مَا يُعْنَى بِهِ قَالَ تَنْزِيهُهُ.
بازدیدها: ۸