ترجمه
بیتردید پروردگارت آگاهتر است به آن که از راهش گمراه شد؛ و هم او آگاهتر است به هدایتیافتگان.
شان نزول
آنچه در شان نزول آیه قبل آمد به این آیه نیز مربوط است.
حدیث
۱) جابر [بن یزید جعفی] میگوید: از امام باقر ع درباره این آیه که: «و اگر کشته شوید در راه خدا، یا بمیرید» (آلعمران/۱۵۷) سوال کردم، فرمود: آیا میدانی «سبیل الله: راه خدا» چیست؟
گفتم: نه به خدا سوگند مگر اینکه از شما بشنوم.
فرمود: سبیل الله، حضرت علی ع و ذریه اویند؛ و [قتل فی] سبیل الله این است:
کسی که در [مسیر] ولایت او کشته شود در راه خدا کشته شده است و کسی که در [مسیر] ولایت او بمیرد در راه خدا مرده است.
معاني الأخبار، ص۱۶۷؛ مختصر البصائر، ص۱۱۲[۱]
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ» قَالَ فَقَالَ أَ تَدْرِي مَا سَبِيلُ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ هُوَ عَلِيٌّ ع وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ سَبِيلُ اللَّهِ مَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.[۲]
۲) از امام صادق ع درباره صراط سوال شد.
فرمودند: آن همان راه به سوی معرفت خداوند عز و جل است؛
و آن دوتاست: صراطی در دنیا و صراطی در آخرت.
اما صراطی که در دنیاست همان امامی است که اطاعت از او واجب است؛ پس هرکه در دنیا او را شناخت و به هدایت او اقتدا کرد؛ بر صراطی که پل جهنم در آخرت است میگذرد؛ و کسی که در دنیا او را نشناخت، قدمش بر صراط در آخرت میلغزد و به جهنم سقوط میکند.
معاني الأخبار، ص۳۲
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ أَبِي مَرْيَمَ الْعِجْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ الْعَرْزَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ الْمِنْقَرِيُّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصِّرَاطِ. فَقَالَ:
هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ.
۳) از امام صادق ع روایت شده است که:
ما – به خدا سوگند – آن سبیل الله (راه خدا) ای هستیم که خداوند به پیرویش دستور داده است؛
ما – به خدا سوگند – همان صراط مستقیم هستیم؛
و ما – به خدا سوگند – همان کسانی هستیم که خداوند بندگانش را به اطاعت از آنها دستور داد، پس هر که خواست، [دینش را] از اینجا بگیرد؛ و هر که خواست از آنجا بگیرد، [که در هر صورت] هیچ گریزی از ما – به خدا سوگند – نمییابند.
تفسير القمي، ج۲، ص۶۷
حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
نَحْنُ وَ اللَّهِ سَبِيلُ اللَّهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ بِاتِّبَاعِهِ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيَأْخُذْ هُنَا، وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَأْخُذْ مِنْ هُنَاكَ لَا يَجِدُونَ وَ اللَّهِ عَنَّا مَحِيصاً.
تدبر
۱) «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»
در آیات قبل دیدیم عدهای پیامبر را دیوانه خواندند؛ و خداوند از پیامبرش دفاع کرد و او دارای سجایای اخلاقی بلندی معرفی کرد که اجری بیپایان دارد؛ و تذکر داد که آینده معلوم میکند که واقعا چه کسی به فتنه افتاده و چه کسی عاقل است.
در واقع دو گروه «هدایتیافته» و «گمراه» داریم که هر یک دیگری را متهم میکند.
اکنون میفرماید: خداوند هر دو طرف ماجرا و اینکه کدام در گمراهی است و کدام «هدایتیافته» است، را بهتر میداند.
ثمره اخلاقی
خدا بر وضعیت هدایت و گمراهی انسانها عالمتر است؛ پس اگر واقعا در مسیر خدا هستیم، همه عالم هم ما را گمراه بدانند اهمیتی ندارد؛ و اگر هم واقعا در مسیر گمراهی هستیم، همگان از ما تعریف و تمجید کنند و ما را برحق بشمرند، سودی به حال ما نخواهد نداشت.
۲) «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»
گاه حق و باطل در جامعه چنان در هم آمیخته میشود که انسان واقعا درمیماند که چه کسی واقعا گمراه یا هدایتیافته است.
اما جای نگرانی نیست.
اگر مطلب بر ما مشتبه شود، بر خدا مشتبه نخواهد شد؛ و در نظام عالم حق نهایتا پشت پرده نمیماند.
ثمره دینشناسی
کسی که در مسیر تحقیق در دین قدم برمیدارد گاه چنان با اقوال گوناگون – که همه همدیگر را تخطئه میکنند- مواجه میشود که در همه چیز شک میکند.
این آیه یک راهکار جدی پیش روی چنین فرد قرار میدهد:
اگرچه مدعیان فراواناند و همه همدیگر را تخطئه میکنند، اما در هر صورت تردیدی نیست که برای خدا کاملا معلوم است که چه کسی واقعا بر حق است.
پس اگر کسی واقعا بر خدا توکل کند و برای خدا گام بردارد، حتما راه صحیح را به او نشان خواهند داد. (وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ عنکبوت/۶۹)،
به تعبیر دیگر،
اگر از صمیم دل، و بدون هر گونه حب و بغض، و خالی از هر گونه غل و غش، در مسیر کشف حق و حقیقت گام برداریم، حتما حضرت حق راه صحیح را به ما نشان خواهد داد.
۳) «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»
نفرمود «پروردگارت آگاه است به ….» بلکه فرمود «پروردگارت آگاهتر است …».
چرا؟
الف. این نشان میدهد که این گونه نیست که تشخیص گمراهان از هدایتیافتگان فقط کار خود خدا باشد. بلکه دیگرانی هم هستند که به این دو آگاهند.
نکته تخصصی فلسفه دین: نقد پلورالیسم دینی
یکی از مهمترین دلایل نسبیگرایان و نیز معتقدان به پلورالیسم دینی (= به رسمیت شناختن تکثر ادیان) این است که پیروان هر دینی ادعای حقانیت دین خود را دارند و با گذشت قرنها نزاعشان تمامی نیافته، پس تشخیص حق از باطل امکان ندارد.
مغالطهای که در اینجا رخ داده این است که از این جمله که «پیروان هر دینی ادعای حقانیت دین خود را دارند» و «نزاع بین اینها طولانی شده است» منطقا نتیجه نمیشود که «تشخیص حق از باطل امکان ندارد.» بلکه حداکثر نتیجه میشود که «تشخیص حق از باطل دشوار است و نمیتوان به همه ادعاها خوشبین بود.»
در واقع،
الف. همین که در میان ادیان مختلف، ادعاهای متناقض با یکدیگر وجود دارد – مثلا مسیحیت کنونی معتقد به تثلیث است؛ ولی اسلام تثلیث را بشدت محکوم کرده، آن را کفر میشمرد (مائده/۷۳) – معلوم میشود که همه نمیتوانند «هدایتیافته» باشند؛ و
ب. خداوند گمراه را از هدایتیافته تشخیص میدهد؛ و
ج. خداوند میتواند این تشخیصش را به نحوی در اختیار انسانها قرار دهد و انسانها نیز بهرهای از این علم داشته باشند.
پس
در عین حال که تشخیص هدایتیافته از گمراه چهبسا دشوار باشد اما محال نیست.
تبصره
انکار پلورالیسم دینی، به معنای آن نیست که همه پیروان همه ادیان دیگر حتما جهنمیاند. بلکه ممکن است برخی اصطلاحا «جاهل قاصر» باشند (یعنی به دلایل مختلف از دین حق بازمانده باشند اما عنادی با دین حق ندارند و اگر این دین واقعا – نه به صورت تحریف شده و در قرائتهای امثال داعش و … – به آنها عرضه شود احتمالا آن را بپذیرند.) اقتضای بسیاری از آیات و روایات این است که خداوند با چنین افرادی به اقتضای فضل و رحمت و مغفرتش برخورد خواهد کرد.
اما به یاد داشته باشیم «مشمول مغفرت قرار گرفتن» متفاوت است با «برحق بودن».
ب. شاید میخواهد اشاره کند که این گمراه ویا هدایتیافته بودن، یک وضعیت تثبیت شده و همیشگی نیست، بلکه تغییرپذیر و تحولپذیر است؛ گاهی شما به گمراهی و هدایتیافته بودن برخی افراد در برخی شرایط یا در زمانی خاص آگاهید، اما یادتان باشد که خدا آگاهتر است؛ مثلا ممکن است که آنها وضعیتشان عوض شده باشد یا … و دیگر آگاهی قبلی شما الان درست نباشد.
ج. …
۴) «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»
نفرمود «خدا آگاهتر است به …» بلکه فرمود «پروردگارت آگاهتر است به …». چرا؟
الف. شاید میخواهد نشان دهد که این گونه نیست که فقط خدا بر گمراه را ازبودن عدهای و هدایتیافته بودن عدهای دیگر آگاه باشد، بلکه کسی این تشخیص را داده که «پروردگار تو» است و لذا میتواند تو را هم از این امر آگاه سازد (تدبر۳، بند الف) و چنین هم کرده است.
ب. شاید میخواهد بفرماید آن کسی که بر گمراهان و هدایتیافتگان آگاهتر است همان پروردگار توست که تصمیم گرفته تو را برای هدایت واقعی در میان مردم بفرستد.
ج. ..
[۱] البته متن و سند روایت در مختصر البصائر اندکی متفاوت است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ» فَقَالَ: «يَا جَابِرُ أَ تَدْرِي مَا سَبِيلُ اللَّهِ»؟ قُلْتُ: لَا وَ اللَّهِ إِلَّا إِذَا سَمِعْتُ مِنْكَ، فَقَالَ: «الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ عَلِيٍّ ع وَ ذُرِّيَّتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يُؤْمِنُ بِهَذِهِ الْآيَةِ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَيْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَلَ»
[۲] . درباره اینکه سبیل الله شخص امیرالمومنین ع است این دو روایت هم که در تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۳۷۰ آمده، قابل توجه است:
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع.
وَ يُؤَيِّدُهُ مَا رَوَاهُ أَيْضاً بِالْإِسْنَادِ الْمَذْكُورِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع.
بازدیدها: ۳۸