ترجمه
پس، تکذیبکنندگان را اطاعت مکن!
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
هرکس شخصی را در معصیتی اطاعت کند، او را پرستیده است.
الكافي، ج۲، ص۳۹۸؛ تفسير القمي، ج۲، ص۵۵[۱]
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ أَطَاعَ رَجُلًا فِي مَعْصِيَةٍ فَقَدْ عَبَدَهُ.
۲) معاویه برای مظلومنمایی، نامهای به امیرالمومنین ع نوشت و ایشان را در پارهای از جریانات متهم کرد. حضرت پاسخی دادند که فرازی از آن در جلسه۴۳۷، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-18/ گذشت. در فراز دیگری از این پاسخ آمده است:
… عزتی که ما از قدیم داشتیم و برتریای که ما [بنیهاشم] همواره بر شما [بنیامیه] داشتیم ما را باز نداشت از اینکه با شما درآمیزیم؛ پس به شما دختر دادیم و از شما دختر گرفتیم همانند افرادی که کفو همدیگرند؛ در حالی که شما لایقش نبودید و شما را چه به اینکه چنان باشید:
از ما پیامبر ص بود و از شما «تکذیبکننده» [اشاره به ابوجهل]؛
از ما شیر خدا [حضرت حمزه] بود و از شما شیر سوگند دادنها [اشاره به اسد بن عبدالعزی یا ابوسفیان که با سوگند دادن افراد را برای جنگ جمع میکرد]؛
از ما دو سرور جوانان بهشت [= امام حسن ع و امام حسین ع] بود و از شما بچههای آتش [اشاره است به جمله رسول خدا (ص) که پس از جنگ بدر فرمان كشتن عقبة بن ابىمعيط را داد عقبه گفت: «من للصّبية يا محمّد». چه كسى براى كودكان خواهد ماند؟ رسول خدا فرمود: «النّار».]
از ماست برترین زنان همه عوالم [= حضرت زهرا س] و از شماست «هیزمکش [جهنم]» [خواهر ابوسفیان که زن ابولهب بود و برای آزار پیامبر ص خار در مسیر ایشان میریخت و با تعبیر «حمالةالحطب» در آیه۴ سوره مسد مذمت شد.]
و فراوان است این چیزهایی که به نفع ما و علیه شماست؛
اسلام ما را گوش [همگان] شنيده و شرافت ما را در جاهليت هر كسى ديده …
نهجالبلاغه، نامه۲۸
و من كتاب له ع إلى معاوية جوابا
…. لَمْ يَمْنَعْنَا قَدِيمُ عِزِّنَا وَ لَا عَادِيُّ طَوْلِنَا عَلَى قَوْمِكَ أَنْ خَلَطْنَاكُمْ بِأَنْفُسِنَا فَنَكَحْنَا وَ أَنْكَحْنَا فِعْلَ الْأَكْفَاءِ وَ لَسْتُمْ هُنَاكَ وَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ [كَذَلِكَ] وَ مِنَّا النَّبِيُّ وَ مِنْكُمُ الْمُكَذِّبُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ مِنْكُمْ أَسَدُ الْأَحْلَافِ وَ مِنَّا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْكُمْ صِبْيَةُ النَّارِ وَ مِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ مِنْكُمْ «حَمَّالَةُ الْحَطَبِ» فِي كَثِيرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَيْكُمْ فَإِسْلَامُنَا [مَا] قَدْ سُمِعَ وَ جَاهِلِيَّتُنَا لَا تُدْفَع …
۳) از امام کاظم ع روایت شده است:
هرکس یک آیه از کتاب خدا را تکذیب کند و دروغ بشمرد، اسلام را پشت سرش انداخته و در حقیقت تکذیب کننده همه قرآن و پیامبران و فرستادگان الهی است.
الكافي، ج۸، ص۲۳۵
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُغِيرَةِ قَالَ قال أَبوالْحَسَنِ ع [الاول]:
مَنْ كَذَّبَ بِآيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ نَبَذَ الْإِسْلَامَ وَرَاءَ ظَهْرِهِ وَ هُوَ الْمُكَذِّبُ بِجَمِيعِ الْقُرْآنِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين.[۲]
تدبر
۱) «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبينَ»
اگر کسی مطلبی را میخواهد تکذیب کند حتما باید با دلیل باشد. برخی سبکشان این است که هرچه نمیدانند تکذیب میکنند. مواظب باشیم که از چنین افرادی پیروی نکنیم.
نکته تخصصی معرفتشناسی
انسان در جایی که به مطلبی علم ندارد، نه باید قبول کند؛ و نه باید رد کند، زیرا هم قبول یک مطلب نیازمند دلیل است و هم رد آن.
از امام صادق ع روایت شده است که خداوند بندگان خویش را با دو آیه محدود کرد: تا به چیزی علم پیدا نکردهاند تصدیق نکنند و تا به علم نرسیدهاند رد و نفی نکنند و فرموده است: «آیا از آنها میثاق کتاب را نگرفتیم که جز آنچه حق است به خدا نسبت ندهند (اعراف/۱۶۹) و فرموده «بلکه انکار و تکذیب کردند چیزی را که به علم آن احاطه نداشتند» (یونس،۳۹) (کافی، ج۱، ص۴۳)[۳]
و این سخن، نه یک امر تعبدی صرف، بلکه یک توصیه معرفتشناختی است که اقتضای تفکر صحیح است. (مطهری، انسان و ایمان، ص۶۸-۷۰)
۲) «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبينَ»
نهی کردن همواره در جایی مطرح میشود که احتمال انجام آن کار وجود دارد. اگر فرمود که تکذیبکنندگان را اطاعت مکن! نشان میدهد که احتمال اطاعت از آنان در کار است.
نکته تخصصی انسانشناسی و جامعهشناسی
عدهای از انسانها با تکذیب کردن سخنان و دروغ شمردن آنها محبوبیت کسب میکنند!
شاید ریشهاش در این است که همه ما از دروغ بیزاریم؛ و عدهای از این فطرت ما سوءاستفاده میکنند، و بهدروغ، ژست مخالفت با دروغ، به خود میگیرند! و هر سخن حقی را به بهانهای دروغ میشمرند!
از مهمترین ترفندهای چنین افرادی «استبعاد» است؛ یعنی به جای اینکه دلیل کافی نشان دهند که سخنی که با آن مخالفند دروغ است، با انواع ترفندهای تبلیغاتی، میکوشند آن سخن را «بعید» و «دور از ذهن» نشان دهند؛ چنانکه از مهمترین دلیل مخالفان آخرت و زندگی پس از مرگ، بعید شمردن آن بوده است. (ذلِكَ رَجْعٌ بَعيدٌ؛ ق/۳) ویا مهمترین دلیل انکار پیامبران یا این بوده که اساسا نزول وحی از جانب خدا بر یک انسان را بعید میشمردهاند (انعام/۹۱) و یا این را که اگر قرار است وحی نازل شود به آن شخص مذکور نازل شود دور از ذهن معرفی میکردند. (زخرف/۳۱-۳۲)
و امروز نیز در مواجهه با اصل اسلام و تعالیم و احکام آن، هنوز این رویه بسیار شایع است.
این آیه تذکری مهم میدهد: مواظب باشید فریب چنین کسانی را نخورید. اگر کسی میخواهد سخنی را تکذیب کند حتما باید دلایل کافی برای دروغ بودن آن داشته باشد (تدبر۱). ما رمز و راز بسیاری از چیزها را نمیدانیم و صرف اینکه به ذهن ما بعید به نظر برسد، دلیل دروغ بودن آن نیست.
۳) «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبينَ»
به حرف «فـ» دقت کنید:
«پس»، تکذیبکنندگان را اطاعت مکن!
این نشان میدهد که این جمله، نتیجه مطلب (یا مطالب) قبلی است.
اما نتیجهی کدام است؟ و چرا؟
الف. نتیجه دو آیه قبل (بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ؛ … أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ) است؛ یعنی اگر آنها خودشان «مفتون» و «گمراه» هستند، پس، تکذیبشان اساس و مبنایی ندارد؛ پس، از این تکذیبکنندگان اطاعت مکن. (اقتباس از المیزان، ج۱۹، ص۳۷۰)
ب. نتیجه آیه۴ (إِنَّكَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِيمٍ) است: یعنی نهتنها معنای حسن خلق، سازش با افراد فاسد نیست، بلکه لازمه اخلاق نیکو، دفع کردن و پرهیز از منحرفان است. (اقتباس از تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۷۷)
ج. نتیجه آیه قبل (هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ … وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ) است؛ یعنی وقتی خدا خودش بهتر میداند چه کسی گمراه و چه کسی هدایتشده است، و چون خداست، میتواند شما را باخبر سازد، دیگر چشمتان به دهان این و آن نباشد؛ بلکه بر اساس جستجوی حق و حقیقت درباره هر کس قضاوت کنید. (جلسه قبل، تدبر۲)
د. …
(یادآوری: بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، همه موارد فوق میتواند مد نظر بوده باشد)
۴) «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبينَ»
مقصود از «اطاعت نکردن از تکذیبکنندگان» چیست؟
الف. قبلا بیان شد که «اطاعت کردن» در گروی آن است که صغری یا کبرای مطلب را از شخص مورد نظر اخد کنیم (جلسه۴۲۰، تدبر۴) پس یعنی صغری و کبراها (= مفاد تکذیبها)ی چنین کسانی را قبول نکن. (چون زمانی حق داریم سخنی را کاذب بشمریم که استدلال موجهی برای کذب بودن آن داشته باشیم؛ تدبر۱)
ب. وقتی به جای اسم شخص یا گروهی، در حکمی به صفت آنها اشاره شود، آن صفت در آن حکم نقش اساسی دارد. (یکبار میگویند از «زید» یا از «مردم فلان کشور» اطاعت نکن، یکبار میگویند از «کسانی که این صفت را دارند» اطاعت نکن. در حالت دوم، معلوم میشود به خاطر آن صفت بوده که گفتهاند از آنها اطاعت نکنیم.)
پس، یعنی از کسانی نباش که اهل تکذیب کردن هستند؛ که این توصیه به چند معنا میتواند باشد:
ب.۱. جزء کسانی نباش که بدون دلیل کافی دست به تکذیب نظرات دیگران میزنند. (تدبر۱)
ب.۲. سبک و سیاق و برنامه اصلی زندگیات، سبک و سیاق اهل تکذیب نباشد. (از کسانی نباش که از راه تکذیب دیگران شهرت و … کسب میکنند) (تدبر۲)
ج. …
[۱] . متن و سند در تفسیر قمی اندکی متفاوت است: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ [عَبْدُ اللَّهِ] بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ أَطَاعَ مَخْلُوقاً فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ فَقَدْ عَبَدَه.
[۲] . امام صادق ع نامهای به شیعیان نوشته و از ایشان خواسته بودند که هر روز بعد از نمازهایشان آن را مرور کنند که در جلسه ۴۵۶، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-11/ گذشت. و به این آیه هم میتواند مرتبط باشد. در اینجا فقط ترجمهاش را میآوریم:
و بدانید که هیچ یک از مخلوقات خداوند به رضایت خداوند دست نیابد مگر با طاعت او و طاعت رسول او و طاعت والیان امر از آل محمد ص؛ و معصیت آنها معصیت خداست؛ و اینکه هیچ فضیلت کوچک و بزرگی از آنها را انکار نکند؛ و بدانید که انکارکنندگان همان تکذیبکنندگاناند و تکذیبکنندگان منافقاناند و خداوند عز و جل درباره منافقان چنین فرموده – و فرموده او حق است – که: «همانا منافقان در پایینترین مرتبه آتشاند و هیچ یاوری برایشان نمییابی.» (نساء/۱۴۵)
[۳] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لَا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ قَالَ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ.
این روایت در بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۳۷ با اندک تفاوتی در سند و متن نیز آمده است:
حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ النَّهْدِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَصَرَ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَلَّا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ قَالَ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُه
بازدیدها: ۷