ترجمه
رخسارههایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است.
(شاد میآمد و رخساره برافروخته بود)
نکات ترجمه
«ناضِرَةٌ»
اسم فاعل از ماده «نضر» است. این ماده در اصل بر حُسن و خلوص و نورانیت دلالت میکند (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۳۹). برخی آن را لمعان و درخششی دانستهاند که [از فرط حُسن و زیبایی در چهره کسی نمایان دیده میشود و] دلالت بر خوش و خرم بودن وی میکند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۲، ص۱۵۶)
این ماده، علاوه بر این مورد، در دو جای دیگر قرآن کریم به صورت مصدر (نضرة) به کار رفته است: «تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ» (مطففین/۲۴) «لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً» (انسان/۱۱)
حدیث
پیشاپیش میلاد سراسر نور امیرمومنان را تبریک عرض میکنم
هدیه به تمامی شیعیان واقعی آن حضرت، روایت زیر که تناسبی با آیه امروز (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ: رخسارههایی آن روز بشاش و نورانی است) دارد، تقدیم میشود:
۱) از امام باقر ع روایت شده است که رسول خدا ص فرمودند:
در سمت راست عرش، گروهیاند که رخسارههایشان از نور و بر منابری از نورند، انبیاء به حال آنان غبطه می خورند در حالی که نه از انبیایند و نه از شهداء.
گفتند: پیامبر خدا ! در حالی که نه از انبیا هستند و نه از شهداء، چه چیزی آنان را چنان مقرب خداوند کرده است؟
فرمود: آنان شیعیان علی ع هستند و حضرت علی ع امامشان است.
المحاسن، ج۱، ص۱۸۲
عَنْهُ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ فَقَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ مَا ازْدَادُوا هَؤُلَاءِ مِنَ اللَّهِ إِذَا لَمْ يَكُونُوا أَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ إِلَّا قُرْباً مِنَ اللَّهِ قَالَ أُولَئِكَ شِيعَةُ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ إِمَامُهُمْ.[۱]
۲) هاشم صیداوی میگوید: امام صادق ع فرمودند: پدرم که از من بهتر است، از جدم از رسول خدا ص روایت کرده است که فرمودند: هیچ یک از فقرای شیعیان ما نیست مگر اینکه «تَبِعَه»ای [بدهیای که ناشی از ظلم باشد] برعهدهاش نیست.
به ایشان گفتم: فدایتان شوم. تبعه چیست؟
فرمودند: از پنجاه و یک رکعت نماز [= نمازهای واجب و نوافل یومیه] و از روزه سه روز در ماه. پس هنگامی که روز قیامت شود از قبرهایشان بیرون میآیند در حالی که رخسارههایشان مانند ماه شب چهارده است. به هر یک از آنها گفته میشود: بخواه تا به تو داده شود. می گوید: از پروردگارم تقاضا دارم که نگاه کردن به رخسار حضرت محمد ص را نصیبم فرماید.
پس خداوند عز و جل به بهشتیان اجازه میدهد که حضرت محمد ص را زیارت کنند.
پس برای رسول خدا ص منبری بر بساطی از بساطهای بهشتی گذاشته میشود … پس حضرت محمد ص و حضرت علی ع از آن بالا میروند و شیعیان آل محمد ص دور آن ازدحام میکنند و خدا به آنها نگاه میکند و این همان است که فرمود: «رخسارههایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است، به جانب پروردگارشان مینگرند» (قیامت/۲۲-۲۳)[۲]
فرمود: پس نوری آنها را در برمیگیرد به نحوی که وقتی برمیگردند حوریها نمیتوانند ازدیدن آنها سیراب شوند.
سپس امام صادق ع فرمود: هاشم، «برای چنین چیزی اهل عمل باید عمل کنند.» (صافات/۶۱)
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۱۷
مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَوْذَةَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ هَاشِمٍ الصَّيْدَاوِيِّ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا هَاشِمُ حَدَّثَنِي أَبِي وَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ فُقَرَاءِ شِيعَتِنَا إِلَّا وَ لَيْسَ عَلَيْهِ تَبِعَةٌ.
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا التَّبِعَةُ؟
قَالَ مِنَ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ رَكْعَةً وَ مِنْ صَوْمِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنَ الشَّهْرِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ خَرَجُوا مِنْ قُبُورِهِمْ وَ وُجُوهُهُمْ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ فَيُقَالُ لِلرَّجُلِ مِنْهُمْ سَلْ تُعْطَ فَيَقُولُ أَسْأَلُ رَبِّي النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ مُحَمَّدٍ ص قَالَ فَيَأْذَنُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْ يَزُورُوا مُحَمَّداً ص قَالَ فَيُنْصَبُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنْبَرٌ عَلَى دَرَنُوكٍ مِنْ دَرَانِيكِ الْجَنَّةِ لَهُ أَلْفُ مِرْقَاةٍ بَيْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَى الْمِرْقَاةِ رَكْضَةُ الْفَرَسِ فَيَصْعَدُ مُحَمَّدٌ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ فَيَحُفُّ ذَلِكَ الْمِنْبَرَ شِيعَةُ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَيَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» قَالَ فَيُلْقَى عَلَيْهِمْ مِنَ النُّورِ حَتَّى إِنَّ أَحَدَهُمْ إِذَا رَجَعَ لَمْ تَقْدِرِ الْحُورُ أَنْ تَمْلَأَ بَصَرَهَا مِنْه.
قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا هَاشِمُ «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ».
۳) از امام صادق ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که رسول خدا ص فرمود: هنگامی که روز قیامت شود گروهی را بر منابری از نور میآورند که رخسارشان همچون ماه شب چهارده میدرخشد که اولین و آخرین بر آنها غبطه میخورند. سپس سکوت کردند. مجددا این کلام را سهبار تکرار کردند.
عمر بن خطاب گفت: پدرم و مادرم فدایت! آیا آنها شهیدانند؟
حضرت ص فرمود: آنها شهیدانند اما نه آن شهیدانی که شما گمان میکنید.
گفت: آنها اوصیائند؟
فرمود: آنها اوصیائند اما نه آن اوصیایی که شما گمان میکنید.
گفت: از اهل آسماناند یا از اهل زمین؟
فرمود: از اهل زمیناند.
گفت: به من بگو آنها کیاند؟
پیامبر ص با دست اشارهای به حضرت علی ع کرد و فرمود: این و شیعیانش؛ دشمنی و بُغض آنها را هیچیک از قریش ندارد مگر اینکه خونخوار [یا: زناکار] باشد؛ و هیچیک از انصار ندارد مگر اینکه یهودی باشد؛ و هیچیک از عرب ندارد مگر اینکه حرامزاده باشد، و هیچیک از سایر مردم ندارد مگر اینکه شقاوتمند باشد.
عمر! دروغ میگوید کسی که میپندارد مرا دوست دارد در حالی که دشمنی و بُغض علی ع را دارد.
فضائل الشيعة (صدوق)، ص۳۱
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُؤْتَى بِأَقْوَامٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ تَتَلَأْلَأُ وُجُوهُهُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ يَغْبِطُهُمُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ أَعَادَ الْكَلَامَ ثَلَاثاً.
فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي هُمُ الشُّهَدَاءُ؟
قَالَ هُمُ الشُّهَدَاءُ وَ لَيْسَ هُمُ الشُّهَدَاءُ الَّذِينَ تَظُنُّونَ.
قَالَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ؟
قَالَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ وَ لَيْسَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ الَّذِينَ تَظُنُّونَ.
قَالَ فَمِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟
قَالَ هُمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ.
قَالَ فَأَخْبِرْنِي مَنْ هُمْ؟
قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ هَذَا وَ شِيعَتُهُ مَا يُبْغِضُهُ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَّا سِفَاحِيٌّ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ [الأنهار] إِلَّا يَهُودِيٌّ وَ لَا مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا دَعِيٌّ وَ لَا مِنْ سَائِرِ النَّاسِ إِلَّا شَقِيٌّ يَا عُمَرُ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً.[۳]
۴) از امام باقر ع روایت شده است که رسول خدا ص فرمودند:
کسانی که همدیگر را فی الله دوست بدارند، روز قیامت بر زمینی از زبرجد سبز در سایه عرش خداوند در سمت راستش [پربرکتش] میباشند – که هر دو دستش راست [پربرکت] است – . رخسارههایشان سفیدتر و نورانیتر است از خورشیدی که طلوع میکند؛ به جایگاه آنها هر فرشته مقرب و پیامبر فرستادهشدهای غبطه میخورد.
مردم میگویند: اینان چه کسانیاند؟
گفته میشود: اینان کسانیاند که همدیگر را فی الله دوست داشتند.
الكافي، ج۲، ص۱۲۶
عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ جَبَلَةَ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضِ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ عَنْ يَمِينِهِ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ. يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ.
تدبر
۱) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»
رخسارههایی در آن روز از فرط شادی برافروخته است.
کسی که آخرت و تفاوتش با دنیا را بفهمد، میفهمد اینکه انسان آن روز چنین باشد، مهم است؛
و اگر آن روزمان چنین باشد، امروز تحمل هر سختیای برایمان آسان میشود.
۲) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»
رخسارههایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است.
چرا چنیناند؟
در آیه دیگر این حالت خوش و خرم و برافروختگیای که در صورت بهشتیان دیده میشود ناشی از نعمتهایی دانسته شده که خداوند بدانها داده است: «تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ» (مطففین/۲۴)
اما چرا این نعمتها بدانها داده شده؟
در آیه دیگر، این ناشی از عمل خودشان دانسته شده؛ البته عملی خالصاً برای خدا:
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً؛ إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً؛ إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً؛ فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (انسان/۸-۱۱)
۳) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»
اینها چه کسانیاند که صورتهایشان چنین نورانی است؟
- در قرآن کریم این تعبیر تنها دوبار دیگر آمده است:
یکبار در مورد آن گروه از «ابرار» [= نیکان] آمده که از رحیق مختومی که از جام مقربان در آن ریخته شده مینوشند. (مطففین/۲۲-۲۸)
مورد دوم در خصوص انفاقی است که اهل بیت ع انجام دادند و سه شب پیاپی افطاریشان را به مسکین و یتیم و اسیر انفاق کردند و خداوند کارشان را ستود و آنها را از سرور و چنین نورانیتی لبریز کرد (انسان/۸-۱۱).
اگر توجه کنیم که مصداق اصلی مقربان همان اهل بیت ع هستند، جمع این دو آیه این میشود که کسانی که در قیامت این گونه «شاد میآیند و رخساره برافروختهاند» یا خود اهل بیتاند یا شیعیان خاص آنان.
- اکنون اگر سراغ روایات برویم، میبینیم این حالت یا صریحا وصف حضرت علی ع و شیعیانش دانسته شده (احادیث ۱-۳) و یا وصف کسانی که همدیگر را فی الله دوست دارند (حدیث۴)؛ و با توجه به اینکه شیعه واقعی کسی است که امیرالمومنین ع و اهل بیت را فی الله دوست دارد، و تنها دوستیای که در قرآن کریم بارها بر ان اصرار و تصریح شده و مصداق اصلی محبت فی الله است، دوستی اهل بیت است – که تنها اجری است که پیامبر ص از ما خواسته (شوری/۲۳) و فرموده که این اجر به خاطر خودتان است (سبأ/۴۷) و راه شما را به سوی خدا باز میکند (فرقان/۵۷) – دوباره به همین نتیجه میرسیم که مصداق اصلی این کسان، یا خود اهل بیتاند و یا شیعیان خاص آنها.
خداوند انشاءالله، به حق این شب مبارک میلاد امیرمومنان علیهالسلام همه ما را از شیعیان خاص ایشان قرار دهد.
۴) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»
وجوه (رخساره) بهشتیان چگونه خواهد بود؟
در این آیه «ناضرة: شاد و برافروخته، نورانی) معرفی شد.
آیات دیگری که رخساره (وجه، وجوه) بهشتیان را توصیف میکند عبارتند از:
يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ (آلعمران/۱۰۶)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَة؛ لِسَعْيِها راضِيَة (غاشیه/۸-۹)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَة؛ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَة (عبس/۳۸-۳۹)
در واقعا رویشان سفید است (مبیضة)، آثار نعمت در آن هویداست (ناعمة)، تابناک و درخشان (مسفرة)، خندان (ضاحکة) است و آثار بشارت هم در آن پیداست (مستبشرة)
اینها همگی اوج شادی را همراه با معنویت معرفی میکند.
نکته تخصصی انسانشناسی (تأملی درباره شادی)
اسلام اصلا با شادی مخالف نیست؛ اما برای رساندن انسان به شادی حقیقیای که عمق جان انسان را شاد کند، با شادیهای کاذب که روح را به ابتذال می کشاند، مخالف است.
اگر باور کنیم که آخرت است که حقایق آشکار میشود، آنگاه فرق شادی حقیقی و شادی کاذب را خواهیم دانست.
شادی حقیقی امری سراسر معنوی است، کسی واقعا شاد است، که در ضمیر و باطنش شاد باشد؛ نه اینکه صرفا لحظاتی به خندیدن و خنداندن دیگران مشغول باشد.
ممکن است کسی دلقک شود و ظاهرش شاد و شادیآور باشد، اما شادیِ یک دلقک چه اندازه واقعی است؟ و آیا او که جانش شاد نیست و برای پول، خود را مضحکه دیگران کرده، میتواند شادی واقعی را در مخاطبش پدید آورد؟
بله، لحظاتی ما را میخنداند، اما خندهای که اگر انسان عمیقی باشیم، چهبسا بعداً، بیش از آن، به حال او و جامعهای که او را بدین کار واداشته، گریه کنیم.
اما آنکه حقیقتا شاد است، این شادی همچون نوری در چهرهاش منعکس خواهد شد و در مواجهه با او، حتی بیآنکه سخن بگوید جان انسان شاد میشود.
آیا تاکنون چهره یک ولیّ خدا را از نزدیک دیدهاید که چه آرامش و نشاطی به انسان منتقل میکند؟
اگر این را هم تجربه نکرده باشید، میتوانید با حضور در حرم اهل بیت ع، محضری ملکوتی را درک کنید و ببینید آیا جانتان لبریز از شادی نمیشود؟ تا حدی که گاه ناخودآگاه اشک شوق بر دیدگانتان مینشاند. ویا در ایام و ساعات خاصی که با آنها نسبتی دارد، (مانند امشب که میلاد سراسر نور مولود کعبه است) میتوانید خود را در محضر ایشان حاضر کنید.
واقعا شادیای را که در محضر ایشان به دست میدهد به چه قیمتی عوض میفروشید؟ آیا تماشای دهها فیلم کمدی، ذرهای از چنین شادیای را به جان شما منتقل میکند؟
چنین شادیای شادی حقیقی است؛ لذا در عرصه قیامت، که پردهها کنار میرود و فقط حقیقت میماند، این شادیها در چهرهها موج میزند.
بیهوده نیست که مصداق اصلی این چهرههای شاد را اهل بیت ع و شیعیان واقعی ایشان معرفی کردهاند (تدبر۳)[۴]
۵) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»
اگر در دنیا هم گاه درست نباشد، در قیامت قطعا درست است که:
«رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ ضمیر»
[۱] . مرحوم برقی (صاحب المحاسن) در ادامه گفته است:
عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع نَحْوَهُ وَ اخْتَلَفَ فِيهِ بَعْضُ لَفْظِهِ قَالَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَعْظَمَ مَنْزِلَةً هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ وَ اللَّهِ شِيعَةُ عَلِيٍّ وَ هُوَ إِمَامُهُم.
[۲] . چهبسا امام ع نگاه کردن به جانب پروردگار را به معنای «نگاه کردن به جانب لطفی که پروردگار در حق آنها روا داشته و آنچه از نگاه پیامبر میخواستند نصیبشان کرده» دانستهاند. شاید هم از این باب بوده که چون پیامبر مظهر تجلی اعظم است، نگاه به ایشان نگاه به خداست، شبیه آنچه در احادیث در تفسیر آیه «فلما آسفونا انتقمنا منهم» آمده که خدا ناراحت شدن اولیای خود را به خود نسبت داده است.
[۳] در این مضمون احادیث فراوانی وارد شده است. دو نمونه دیگر هم در اینجا تقدیم میشود:
عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِي نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ مِنْ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ فَيَرْكَبُونَ عَلَيْهَا حَتَّى يَصِيرُوا أَمَامَ الْعَرْشِ وَ النَّاسُ يَهْتَمُّونَ وَ يَغْتَمُّونَ وَ يَحْزَنُونَ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ. (المحاسن، ج۱، ص۱۷۹)
أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَهْرِيَارَ الْخَازِنُ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ مِرَاراً بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبُرْسِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ الْبَزَّازُ قَالَ أَخْبَرَنَا جَدِّي لِأُمِّي أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ التَّيْمُلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الرُّمَّانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَابِدُ العرمي قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَبْعَثُ شِيعَتَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْعُيُوبِ وَ وُجُوهُهُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مُسَكَّنَةٌ رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَةٌ عَوْرَاتُهُمْ قَدْ أُعْطُوا الْأَمْنَ وَ الْأَمَانَ يَخَافُ النَّاسُ وَ لَا يَخَافُونَ وَ يَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا يَحْزَنُونَ يُحْشَرُونَ عَلَى نُوقٍ لَهَا أَجْنِحَةٌ مِنْ ذَهَبٍ تَتَلَأْلَأُ قَدْ ذُلِّلَتْ مِنْ غَيْرِ رِيَاضَةٍ أَعْنَاقُهَا مِنْ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ أَلْيَنَ مِنَ الْحَرِيرِ لِكَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى. (بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (طبری آملی، قرن۶)، ص۴۷)
[۴] . درباره اینکه میتوان قربة الی الله شاد بود، قبلا در یادداشت زیر نکاتی نوشتهام.
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19001
بازدیدها: ۱۱۳