ترجمه
پس، هنگامی که قرآن میخوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر.
نکات ترجمهای و نحوی
«اسْتَعِذْ» از ریشه «عوذ» به معنای التجاء و پناه بردن و درآویختن (تعلق) به چیزی میباشد. (معجم المقاييس اللغة۴/ ۱۸۳؛ مفردات ألفاظ القرآن/۵۹۴) درباره اینکه آیا وقوع این کلمه در باب استفعال، تغییری در معنای آن ایجاد میکند، اختلاف نظر است. اغلب بر این باورند که تفاوتی بین «أستعیذُ» و «أعوذُ» وجود ندارد (الطراز الأول۶/ ۴۱۳؛ معجم المقاييس اللغة۴/ ۱۸۴؛ النهاية في غريب الحديث و الأثر۳/ ۳۱۸؛ لسان العرب۳/ ۴۹۹؛ و …) اما ظاهرا چنین نباشد زیرا در روایتی که نزد برخی اهل لغت هم معروف است (مجمع البحرين۳/ ۱۸۴) آمده است «مَنِ اسْتَعَاذَكُمْ بِاللَّهِ فَأَعِيذُوه» (کسی که از شما طلب کند به خاطر خدا او را پناه دهید، او را پناه دهید؛ جعفریات/۱۵۲) لذا مرحوم طبرسی معتقد است که اینجا نیز باب استفعال دلالت بر طلب میکند (مجمعالبیان۶/ ۵۹۲) و علامه طباطبایی توضیح میدهد که فرق «استعیذ» (طلب معاذ، طلب در پناهگاه قرار گرفتن) با «أعوذ» (پناه میبرم)در این است که اولی اشاره به وجود یک حالت در نفس انسان دارد؛ اما دومی اقدامی است که انجام میشود که آن حالت در نفس آدمی ایجاد شود. در واقع، گفتنِ اعوذ، صرفا مقدمهای است برای ایجاد حالت استعاذه در وجود آدمی؛ اما استعاذه، دلالت بر وجود آن حالت نفسانی دارد. (المیزان۱۲/ ۳۴۴)
استعاذه و مشتقات آن (ریشه «عوذ») ۱۷ بار در قرآن کریم به کار رفته است. که ۸ مورد آن امر و دستور است که از اینها ۴ مورد با تعبیر «قل اعوذ» آمده (مومنون/۹۷ و ۹۸، فلق/۱، ناس/۱) و ۴ مورد دیگر با تعبیر «فَـ+ اسْتَعِذْ» میباشد (اعراف/۲۰۰؛ نحل/۹۸؛ غافر/۵۶؛ فصلت/۳۶)
«الرَّجيم» از ریشه «رجم» است که در اصل به معنای پرتاب سنگ به طرف کس یا چیزی است و کمکم به معنای هراقدامی که موجب راندن و دور کردن کسی شود به کار رفته و رجیم به معنای «رانده شده و مطرود» میباشد. (معجم المقاييس اللغة۲/ ۴۹۳؛ مفردات ألفاظ القرآن/۳۴۵)
حدیث
۱) قَالَ الْحَسَنُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْإِمَامُ ع أَمَّا قَوْلُهُ الَّذِي نَدَبَكَ إِلَيْهِ، وَ أَمَرَكَ بِهِ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: إِنَّ قَوْلَهُ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ» أَيْ أَمْتَنِعُ بِاللَّهِ، «السَّمِيعِ» لِمَقَالِ الْأَخْيَارِ وَ الْأَشْرَارِ وَ لِكُلِّ الْمَسْمُوعَاتِ مِنَ الْإِعْلَانِ وَ الْإِسْرَارِ «الْعَلِيمِ» بِأَفْعَالِ الْأَبْرَارِ وَ الْفُجَّارِ، وَ بِكُلِّ شَيْءٍ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا لَا يَكُونُ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ «مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» (وَ الشَّيْطَانُ) هُوَ الْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ «الرَّجِيمُ» الْمَرْجُومُ بِاللَّعْنِ، الْمَطْرُودُ مِنْ بِقَاعِ الْخَيْرِ وَ الِاسْتِعَاذَةُ هِيَ [مِمَّا] مَا قَدْ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ- عِنْدَ قِرَاءَتِهِمُ الْقُرْآنَ، فَقَالَ: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ- إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ- إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ»
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۱۷
از امام حسن عسکری ع روایت شده است:
اما آن سخنی که تو را بدان تشویق کرده و هنگام قرائت قرآن به تو دستور دادهاند این است که بگویی «از شر شیطان رانده شده به خداوند شنوای دانا پناه میبرم» که امیرالمومنین ع فرمود:
«اعوذ بالله»: یعنی خدا را مانع و حفاظ خود قرار میدهم،
«سمیع»: شنواست نسبت به گفتههای خوبان و بدان و هرچه آشکار و نهان گفته میشود،
«علیم» :داناست به کارهای نیکوکاران و بدکاران و به هرآنچه بود و هست و نیست که [اگر باشد] چگونه خواهد بود،
«من الشیطان الرجیم»: شیطان کسی است که از هر خوبیای دور است و رجیم کسی است که با لعن [الهی] رانده شده، و از جایگاه خیر طرد شده؛
و این «استعاذه» (پناه بردن) مطلبی است که خداوند بندگانش را هنگام قرائت قرآنشان بدان امر کرد و فرمود:
«پس، هنگامی که قرآن میخوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر. که او بر کسانی که ایمان آوردند و به خدایشان توکل می کنند سلطهای ندارد؛ همانا تسلط او تنها بر کسانی است که دست دوستی به او میدهند و با او [برای خدا] شرک میورزند» (نحل/۹۸-۱۰۰)
۲) قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ يَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ يَرِقَّ قَلْبُهُ وَ لَا يُنْشِئُ حَزَناً وَ وَجَلًا فِي سِرِّهِ فَقَدِ اسْتَهَانَ بِعِظَمِ شَأْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ خَسِرَ خُسْرَاناً مُبِيناً فَقَارِئُ الْقُرْآنِ مُحْتَاجٌ إِلَى ثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ قَلْبٍ خَاشِعٍ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالٍ فَإِذَا خَشَعَ لِلَّهِ قَلْبُهُ فَرَّ مِنْهُ الشَّيْطَانُ الرَّجِيمُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ فَإِذَا تَفَرَّغَ نَفْسُهُ مِنَ الْأَسْبَابِ تَجَرَّدَ قَلْبُهُ لِلْقِرَاءَةِ وَ لَا يَعْتَرِضُهُ عَارِضٌ فَيَحْرِمَهُ بَرَكَةَ نُورِ الْقُرْآنِ وَ فَوَائِدَهُ فَإِذَا اتَّخَذَ مَجْلِساً خَالِياً وَ اعْتَزَلَ عَنِ الْخَلْقِ بَعْدَ أَنْ أَتَى بِالْخَصْلَتَيْنِ خُضُوعِ الْقَلْبِ وَ فَرَاغِ الْبَدَنِ اسْتَأْنَسَ رُوحُهُ وَ سِرُّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ مُخَاطَبَاتِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَهُ الصَّالِحِينَ وَ عَلِمَ لُطْفَهُ بِهِمْ وَ مَقَامَ اخْتِصَاصِهِ لَهُمْ بِفُنُونِ كَرَامَاتِهِ وَ بَدَائِعِ إِشَارَاتِهِ فَإِنْ شَرِبَ كَأْساً مِنْ هَذَا الْمَشْرَبِ لَا يَخْتَارُ عَلَى ذَلِكَ الْحَالِ حَالًا وَ عَلَى ذَلِكَ الْوَقْتِ وَقْتاً بَلْ يُؤْثِرُهُ عَلَى كُلِّ طَاعَةٍ وَ عِبَادَةٍ لِأَنَّ فِيهِ الْمُنَاجَاةَ مَعَ الرَّبِّ بِلَا وَاسِطَةٍ فَانْظُرْ كَيْفَ تَقْرَأُ كِتَابَ رَبِّكَ وَ مَنْشُورَ وَلَايَتِكَ وَ كَيْفَ تُجِيبُ أَوَامِرَهُ وَ تَجْتَنِبُ نَوَاهِيَهُ وَ كَيْفَ تَتَمَثَّلُ حُدُودَهُ فَإِنَّهُ كِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ فَرَتِّلْهُ تَرْتِيلًا وَ قِفْ عِنْدَ وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ وَ تَفَكَّرْ فِي أَمْثَالِهِ وَ مَوَاعِظِهِ وَ احْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إِقَامَتِكَ حُرُوفَهُ فِي إِضَاعَةِ حُدُودِه
مصباح الشريعة، ص۲۹-۲۸
از امام صادق ع روایت شده است:
هركس قرآن را بخواند و برای خداوند خاضع نگردد، و رقت قلب پيدا نكند، و خوف و حزنى در باطن او ايجاد نشود، عظمت شأن خداوند متعال را كوچك شمرده، و به خسارت آشکاری دچار شده است. پس قرائت كنندهی قرآن مجيد محتاج به سه امر است: قلب خاشع، بدن فارغ، و محل خالى:
پس چون قلبش براى خدا خاشع شد، شيطان رجیم از او فرار میکند، چنان كه خداوند متعال مىفرمايد: «و هنگامی که قرآن میخوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر».
و چون جانش از اسباب [تعلقات دنيوى و گرفتاريهاى ظاهرى] فارغ شد؛ قلبش خالص برای قرائت میشود و هیچ امری متعرض وی نخواهد شد که از برکت نور قرآن و فواید آن محروم بماند
و وقتی که بعد از دو ویژگی خضوع قلب و فراغت بدن، جایی خالی و به دور از مزاحمت دیگران پیدا کرد، باطن و روح او با خدای عز و جل انس میگیرد، و شیرینی خطاب خداوند نسبت به بندگان صالحش را خواهد يافت، و پی خواهد برد به لطف او به آنان و اینکه خداوند چگونه با انواع کرامتها و اشارات بدیع آنها را به نحو خاص بهرهمند میکند
پس اگر جامى در اين مقام بنوشد، هیچ حال و وقتى را بر این حال و وقت ترجيح نخواهد داد، بلکه آن را بر هر طاعت و عبادتی نیز ترجیح میدهد، زيرا او در اين حال بىواسطه توفیق نجوا با پروردگارش را دارد.
پس بنگر که چگونه کتاب پروردگارت را قرائت كرده، و منشور عهد ولايت خود را مىخوانى! و چگونه اوامر او را اجابت كرده، و از نواهى او اجتناب نموده، و حدود و أحكام آن را رعايت مىكنى! زيرا آن كتاب عزيزى است كه باطل از پس و پیش آن واردش نشود و از جانب پروردگار حكيم و حمید نازل شده (فصلت/۴۲)؛ پس آن را شمرده شمرده بخوان (مزمل/۴) و هنگامی که به وعده و وعيدهایش میرسی، درنگ کن، و در امثال و مواعظ آن تفكر نما، و برحذر باش كه به خاطر گیر و بند رعايت آداب تجويد، حدود آن را ضایع نگردانی.
۳) عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ الْمَغْرِبَ. قَالَ: فَتَعَوَّذَ جِهَاراً: «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ يَحْضُرُونِ». ثُمَّ جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
قرب الإسناد، ص ۱۲۴
ابنسدیر میگوید: پشت سر امام صادق ع نماز مغرب میخواندم. حضرت ابتدا با صدای واضح به خدا پناه برد و گفت «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ يَحْضُرُونِ» (پناه میبرم به خداوند شنوای دانا از شر شیطان رانده شده، و به خدا پناه میبرم از اینکه سراغ من بیایند؛ مومنون/۹۸) و سپس بسم الله الرحمن الرحیم را با صدای آشکار شروع کرد.
۴) قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا وَسْوَسَ الشَّيْطَانُ إِلَى أَحَدِكُمْ فَلْيَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ وَ لْيَقُلْ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ.
مكارم الأخلاق (للطبرسی)، ص۳۷۷
امیرالمومنین ع فرمود:
وقتی شیطان یکی از شما را وسوسه کرد، به خدا پناه ببرد و با زبان و دلش بگوید «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ» (به خدا و رسولش ایمان آوردم در حالی که میکوشم دینم را برای او خالص کنم)
۵) وَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ أَغْلِقُوا أَبْوَابَ الْمَعْصِيَةِ بِالاسْتِعَاذَةِ وَ افْتَحُوا أَبْوَابَ الطَّاعَةِ بِالتَّسْمِيَةِ
وَ قَالَ لَوْ قَالَ [أَحَدُكُمْ] إِذَا غَضِبَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ذَهَبَ عَنْهُ غَضَبُه
الدعوات (للراوندي) ص۵۲
از امام صادق ع روایت شده است که:
درهای گناه را با «استعاذه» (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) ببیندید و درهای طاعت را با «تسمیه» (بسم الله الرحمن الرحیم) باز کنید.
و فرمود: اگر هریک از شما وقتی عصبانی میشود، اگر «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» بگوید، عصبانیتش او را ترک میکند. [۱]
تدبر
۱) «إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ»: وقتی انسان در معرض گناه قرار میگیرد، انتظار دارد که دستور پناه بردن به خدا از شر شیطان صادر شود (اعراف/۲۰۰) اما چرا برای «وقت قرآن خواندن» چنین دستوری آمده است؟
زیرا شیطان در صراط مستقیم کمین کرده (اعراف/۱۶)، نه در بیراهههای ضلالت! وقتی کسی به بیراهه کشیده شد، شیطان به مراد خود دست یافته و دیگر چه کاری با او دارد؟! او بیشتر با کسی کار دارد که قصد دارد در مسیر خدا حرکت کند.
ضابطهای بسیار مهم در تحلیل دینداری و جامعه دینی
هرچه در مسیر دینداری جلوتر برویم، شیطان جدیتر میشود. او فقط توان مقابله با مخلَصین (= افراد معصوم) را ندارد (ص/۸۲-۸۳). پس طبیعی است که درگیری با شیطان در جامعهای که میخواهد متدین به دین حق باشد، خیلی جدیتر است تا در جامعهای که دین حق جایگاهی ندارد.
پس،
اولا دینداری اصیل است که به طور جدی با چالش از جانب شیاطین مواجه میشود؛ و
ثانیا جامعه دینی اصیل است که انجام عمل خیر در آن سختتر است!
نتیجه:
شاخص اصلی دینداری و بیدینی یک جامعه، در میزان رشدی است که در مبارزه با شیاطین، برای عدهای در آن جامعه حاصل میشود (در نحوه رویشهای آن است) نه صرفا در گناهانی که برخی مرتکب میشوند (ریزشها)
توضیح بیتشر در جلسه ۷۶
و نیز در سایت زیر
http://www.souzanchi.ir/the-religious-society-and-nefaq/
۲) «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»:
«قل اعوذ» یعنی «بگو پناه میبرم»، اما «استعذ» یعنی «پناهگاه طلب کن» [یعنی در جستجوی پناهگاه باش]؛ فرقشان در این است که اولی فقط مقدمهای برای ایجاد دومی است، و دومی یک حالت درونی است که شخص قاری باید در مدت قرائت در خود داشته باشد (المیزان۱۲/ ۳۴۳) یعنی اگر قرآن میخواهیم بخوانیم، باید هرلحظه درصدد باقی ماندن درون پناهگاه الهی باشیم، تا استفاده ببریم. شاید یکی از علل بهره کم ما از قرآن کریم این است که حداکثر فقط به «قل اعوذ» عمل میکنیم، نه به «استعذ» (یعنی فقط اول قرآن خواندن، این عبارت را میگوییم؛ اما معلوم نیست تا آخرش حواسمان باشد که قرار بوده در این پناهگاه بمانیم)
آیت الله جوادی آملی بارها میفرمود: «وقتی اعلام خطر کردند و گفتند به پناهگاه بروید صرف گفتن جملۀ «من به پناهگاه می روم» مشکلی را حلّ نمی کند ، بلکه باید به سمت پناهگاه رفت و در آن قرار گرفت.» ([تفسیر] تسنیم۳/ ۴۰۰)
۳) «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ»: چرا فقط نگفت «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»؛ و بر آنچه از آن باید پناه ببریم هم تاکید کرد؟ ظاهرا چون باید شیطان را جدی بگیریم، خصوصا در هنگام قرائت قرآن.
ما یادمان میرود که دشمنی به نام شیطان هرلحظه مخصوصا هنگام انجام کارهای خوب در کمین ما نشسته است. تذکر دائمی به وجود دشمن، برای کسی که دشمن دارد، یک ضرورت است.
۴) «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم»: چرا فقط نگفت «مِنَ الشَّيْطانِ»؟ مگر «شیطان غیر رجیم» هم داریم؟! شاید بدین جهت که یادمان باشد: او رانده شده، اما از مقام قرب الهی، و نه از پیرامون ما! با اینکه رانده شده، اما میتواند ما را فریب دهد، و حتی بر ما سلطه یابد (دو آیه بعد)!
رانده شده بودنِ او زمانی برای ما مفید است که ما هم به جایی برویم که او از آنجا رانده شده است؛ پس پناهگاه الهی همان قرب خداست.
ضمنا نفرموده: «آنجا باشید» تا قرآن به کارتان آید (چون با همین قرآن قرار است آنجا برویم) بلکه «طلب در آنجا بودن» (باب استفعال دلالت بر طلب میکند) کافی است؛ البته طلب و خواستنی واقعی!
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
[۱] . روایات زیر هم همگی زیبا و مرتبط بود که برای رعایت اختصار در کانال تلگرام نگذاشتم.
رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ فَقَالَ لِي يَا ابْنَ أُمِّ عَبْدٍ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ هَكَذَا أَقْرَأَنِيهِ جَبْرَئِيل
عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج۲، ص۴۸
ابنمسعود روایت کرده که نزد پیامبر ص قرآن میخواندم، گفتم: « أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ» فرمود، ای پسر امعبد! بگو «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» که جبرئیل مرا به این گونه خواندن واداشت.
الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: أَوَّلُ آيَةٍ نَزَلَتْ أَوْ أَوَّلُ مَا قَالَهُ جَبْرَئِيلُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِي أَمْرِ الْقُرْآنِ أَنْ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ قُلْ أَسْتَعِيذُ بِالسَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ قَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَق
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۴، ص۲۶۵
ثُمَّ قَالَ [ابوعبدالله]: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ- مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ قَالَ الرَّجِيمُ أَخْبَثُ الشَّيَاطِينِ- فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ رَجِيماً قَالَ لِأَنَّهُ يُرْجَم
تفسير القمي، ج۱، ص۳۹۰
عن سماعة عن أبي عبد الله ع في قول الله: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ» قلت: كيف أقول قال: تقول: أستعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال: إن الرجيم أخبث الشياطين، قال: قلت له: لم يسمى الرجيم قال: لأنه يرجم، قلت: فانفلت (در بحارالانوار۸/۲۱۵، در نقل از عیاشی «ینقلب» ثبت شده است) منها بشيء قال: لا- قلت: فكيف سمي الرجيم و لم يرجم بعده قال: يكون في العلم أنه رجيم.
تفسير العياشي، ج۲، ص۲۷۰
عن الحلبي عن أبي عبد الله ع قال سألته عن التعوذ من الشيطان عند كل سورة نفتحها، قال: نعم فتعوذ بالله من الشيطان الرجيم- و ذكر أن الرجيم أخبث الشياطين، فقلت: لم سمي الرجيم قال: لأنه يرجم، فقلنا: هل ينفلت شيئا إذا رجم قال: لا و لكن يكون في العلم أنه رجيم
تفسير العياشي، ج۲، ص۲۷۰
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ سُمِّيَ الرَّجِيمُ رَجِيماً فَقَالَ لِأَنَّهُ يُرْجَمُ فَقُلْتُ فَهَلْ يَنْقَلِبُ إِذَا رُجِمَ قَالَ لَا وَ لَكِنَّهُ يَكُونُ فِي الْعِلْمِ مَرْجُوماً.
علل الشرائع، ج۲، ص: ۵۲۶
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَوَامِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ فِي الْمُصْحَفِ نَظَراً مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَيْهِ وَ إِنْ كَانَا كَافِرَيْنِ.
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِيِّ ص قَالَ: لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَراً.
و حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: إِنِّي لَيُعْجِبُنِي أَنْ يَكُونَ فِي الْبَيْتِ مُصْحَفٌ لا يَطْرُدُ اللَّهُ بِهِ الشَّيْطَانَ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۰۳
بازدیدها: ۲۹۰
عااالی