ترجمه
آیا آن [که چنین کرد] توانا نیست بر آنکه مردگان را زنده کند؟!
حدیث
۱) روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد که «آیا آن [که چنین کرد] توانا نیست بر آنکه مردگان را زنده کند؟!» پیامبر اکرم ص فرمود: خدایا تو منزهی ، بله، [تواناست].
این مضمون از بسیاری از امامان[۱] هم روایت شده است؛ و بسیاری از صحابه[۲] نیز این را از پیامبر ص روایت کردهاند..
مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۰۸
عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ «أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بَلَى.
۲) از سوالاتی که زندیقی (= کافری) از امام صادق ع پرسید این بود که: برانگیختن [در معاد] چگونه ممکن است در حالی که بدن پوسیده و اعضایش متفرق شده است، عضوی در سرزمینی افتاده و درندگان آن را میخورند و عضوی دیگر در جایی دیگر و حشرات آن را میپوسانند؛ و عضوی هم خاکی شده که با آن گِل درست کرده و دیوار ساختهاند؟
امام صادق ع فرمود: همانا کسی که او را از وضعیتی که چیزی نبود ایجاد کرد و بدون هیچ نمونهای که از پیش در کار باشد، صورت بخشید، تواناست که آن را برگرداند همان گونه که آغازش کرده بود.
الإحتجاج (للطبرسي)، ج۲، ص۳۵۰
وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ أَنَّهُ قَال:
… وَ أَنَّى لَهُ بِالْبَعْثِ وَ الْبَدَنُ قَدْ بَلِيَ وَ الْأَعْضَاءُ قَدْ تَفَرَّقَتْ فَعُضْوٌ بِبَلْدَةٍ يَأْكُلُهَا سِبَاعُهَا وَ عُضْوٌ بِأُخْرَى تُمَزِّقُهُ هَوَامُّهَا وَ عُضْوٌ صَارَ تُرَاباً بُنِيَ بِهِ مَعَ الطِّينِ حَائِطٌ-؟ قَالَ ع إِنَّ الَّذِي أَنْشَأَهُ مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ وَ صَوَّرَهُ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ كَانَ سَبَقَ إِلَيْهِ قَادِرٌ أَنْ يُعِيدَهُ كَمَا بَدَأَه.[۳]
توجه
اغلب احادیث و تدبرهای جلسات ۱۷۰ و ۳۱۰ و ۳۱۱ به این آیه هم مرتبط میباشد، بویژه تدبر۷ جلسه۳۱۰، که در اینجا مجددا تکرار نمیشود.
http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/
http://yekaye.ir/al-hajj-22-5/
http://yekaye.ir/al-hajj-22-6/
تدبر
۱) «أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتی»
این آیه استدلالی است بر وقوع معاد بر اساس استناد به قدرت خدا:
با توجه به سوابقی که انسان در خود میبیند، شواهدی بر این قدرت آورد؛ تا انسان نتیجه بگیرد این خدایی که از نطفهای ناچیز، انسانی کامل پدید آورد، حتما و به طریق اولی، میتواند همین انسان مرده را دوباره زنده کند. (حدیث۲؛ و نیز المیزان، ج۲۰، ص۱۱۵)
۲) «أَ لَيْسَ ذلِكَ …»
شروع این سوره با سوگند به قیامت و سوگند به نفس ملامتگر (وجدان) بود و مواخذه انسان که چرا میپندارد که وقتی استخوانهایش پوسید دوباره زنده نمیشود.
پایان سوره هم بعد از اینکه تطوراتی که بر انسان گذشته را هشدار داد، میپرسد آیا چنین خدایی نمیتواند مرده را زنده کند؟ یعنی همان وجدان ما را مخاطب قرار میدهد که احیای خود در روز قیامت را جدی بگیرد.
ثمره تربیتی
نیاز نیست که همواره مطلب را مستقیما به مخاطب گفت؛ گاهی اصل مطلب واضح است و فقط باید با یک سوال، وجدان او را بیدار نمود تا خودش اذعان کند.
۳) «أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتی»
آیا این خدایی که از نطفهای ناچیز، انسانی کامل پدید آورد، نمیتواند همین انسان مرده را دوباره زنده کند؟
همه میدانیم که میتواند؛ اما یا مرتب تردید میکنیم، ویا این دانستهمان را جدی نمیگیریم؟
واقعا اگر کسی زندگی بعد از مرگ را جدی بگیرد، آیا روال زندگیاش این گونه خواهد بود که ما زندگی میکنیم؟
این را در کانال نگذاشتم
۴) «أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتی»
درباره اینکه چرا از تعبیر «ألیس» استفاده شد و جمله را به صورت استفهام انکاری (و نه اخباری) مطرح کرد، احتمالی بیان شد (تدبر۲)، اما سوالات دیگری هم میتوان پرسید که فعلا پاسخی برایشان ندارم:
چرا برای اشاره به خدا از تعبیر «ذلک: آن» استفاده کرد، نه از تعبیر «هو: او»؟
چرا حرف «بـ» را افزود، احتمالا برای تاکید؛ اما چرا از اسم فاعل (قادر) استفاده کرد و نه فعل (یقدر)؟
چرا به صورت «علی أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتی» آورد و نفرمود «علی احیاء الموتی»؟
[۱] . در مجمعالبیان، در ادامه آمده است: «وَ هُوَ الْمَرْوِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع» و در عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۱۸۳ هم درباره امام رضا ع آمده است:
حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَجَاءَ بْنَ أَبِي الضَّحَّاكِ يَقُولُ بَعَثَنِي الْمَأْمُونُ فِي إِشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع مِنَ الْمَدِينَة…كَانَ إِذَا قَرَأَ لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ قَالَ عِنْدَ الْفَرَاغِ مِنْهَا: سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ بلی.
[۲] . در الدر المنثور، ج۶، ص۲۹۶ این روایات از صحابه نقل شده است:
و أخرج عبد بن حميد و ابن الأنباري في المصاحف عن صالح أبى الخليل قال كان النبي صلى الله عليه و سلم إذا قرأ هذه الآية أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى قال رسول الله صلى الله عليه و سلم سبحان ربى و بلى
و أخرج ابن مردويه عن أبى هريرة ان رسول الله صلى الله عليه و سلم كان إذا قرأ أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى قال سبحانك اللهم و بلى
و أخرج البخاري في تاريخه عن أبى امامة قال صليت مع رسول الله صلى الله عليه و سلم بعد حجته فكان يكثر من قراءة لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ فإذا قال أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى سمعته يقول بلى و أنا على ذلك من الشاهدين
و أخرج عبد بن حميد و أبو داود و البيهقي في سننه عن موسى بن أبى عائشة قال كان رجل يصلى فوق بيته فكان إذا قرأ أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى قال سبحانك فبلى فسألوه عن ذلك فقال سمعته من رسول الله صلى الله عليه و سلم
[۳] . این حدیث به صورت کاملتر و مفصلتر در جلسه ۱۷۰، حدیث۲ گذشت http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/
بازدیدها: ۳۹