ترجمه
به جانب پروردگارت برگرد در حالی که [هم] راضی و [هم] مورد رضایت [هستی].
این آیه بعدا در جلسه ۸۹۹ نیز بحث شد:
میلاد حضرت ابوالفضل ع مبارک باد
حدیث
۱) حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْهَمَدَانِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِي صَفِيَّةَ قَالَ:
نَظَرَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِلَى عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ:[۱]
… رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
الأمالي( للصدوق)، ص۴۶۳
روزی امام سجاد ع نگاهش به عبیدالله، پسر حضرت ابوالفضل، افتاد. اشکش جاری شد و مطالبی فرمود تا بدینجا رسید که:
خدا عباس را رحمت کند. قطعا که ایثار کرد و مبتلا شد و جانش را فدای برادرش کرد تا جایی که دستانش بریده شد؛ پس خداوند به جای آن، دو بال به او داد که همراه فرشتگان در بهشت به پرواز درآید همان گونه که برای جعفربن ابیطالب [جعفر طیار] چنین کرده بود؛ و بدرستی که عباس نزد خداوند تبارک و تعالی جایگاهی دارد که تمامی شهدا در روز قیامت به حال او غبطه میخورند.
۲) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ يُكْرَهُ الْمُؤْمِنُ عَلَى قَبْضِ رُوحِهِ؟
قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ إِذَا أَتَاهُ مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِ رُوحِهِ جَزِعَ عِنْدَ ذَلِكَ فَيَقُولُ لَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ يَا وَلِيَّ اللَّهِ لَا تَجْزَعْ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً ص لَأَنَا أَبَرُّ بِكَ وَ أَشْفَقُ عَلَيْكَ مِنْ وَالِدٍ رَحِيمٍ لَوْ حَضَرَكَ افْتَحْ عَيْنَكَ فَانْظُرْ قَالَ وَ يُمَثَّلُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِمْ ع فَيُقَالُ لَهُ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ ع رُفَقَاؤُكَ قَالَ فَيَفْتَحُ عَيْنَهُ فَيَنْظُرُ فَيُنَادِي رُوحَهُ مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ فَيَقُولُ: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً» بِالْوَلَايَةِ «مَرْضِيَّةً» بِالثَّوَابِ «فَادْخُلِي فِي عِبادِي» يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ «وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» فَمَا شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنِ اسْتِلَالِ رُوحِهِ وَ اللُّحُوقِ بِالْمُنَادِي
الكافي ، ج۳، ص۱۲۸
سدیر صیرفی میگوید: به امام صادق ع عرض کردم که: جانم فدای شما ای پسر رسول خدا ! آیا مومن از قبض روحش بدش میآید؟
فرمود: به خدا قسم که چنین نیست. هنگامی که ملکالموت برای قبض روح او میآید، او در این هنگام [ابتدا] جزع [ناراحتی] میکند. اما ملکالموت به او میگوید:
ای ولی خدا ! ناراحتی نکن! به کسی که محمد ص را مبعوث کرد قسم میخورم که من نسبت به تو دلسوزتر و مهربانترم از پدری مهربانی که بر بالینت باشد. چشمانت را بگشای و نگاه کن!
فرمود: و در این هنگام رسول خدا ص و امیرمومنان ع و فاطمه ع و حسن ع و حسین ع و ائمهای که از ذریه ایشاناند در مقابل دیدگان او نمایان میشوند؛ پس به او گفته میشود: این رسول خدا ص و امیرمومنان ع و فاطمه ع و حسن ع و حسین ع و بقیه ائمه ع دوستان تو هستند.
فرمود: پس چشمانش را میگشاید و مینگرد؛ پس منادیای از جانب ربالعزه روح او را ندا می دهد: «ای نفسی (که به سوی محمد ص و اهل بیت او) به آرامش رسیده؛ به جانب پروردگارت برگرد در حالی که تو راضی (به ولایت [او بر تو]) هستی و (به خاطر پاداش[ی که دریافت میکنی، معلوم میشود]) مورد رضایت هستی. پس در بندگانم (یعنی محمد و اهل بیتش) وارد شو و در بهشت من وارد شو.»
آنگاه برای او چیزی دوستداشتنیتر از رهایی روحش و ملحق شدن به آن منادی وجود ندارد.
تدبر
۱) فرمود «برگرد»؛ نفرمود «بیا». «برگرد» به کسی میگویند که قبلا در جایی بوده باشد، نه کسی که اول بار بخواهد به جایی برود. حقیقت وجودیِ ما ابتدا در بهشت بوده است (بقره/۳۵). ما اگر به سوی خدا میرویم، به اصل خود بازمیگردیم («نفخت فیه من روحی» = «ارجعی الی ربک»)
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
http://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh463/
۲) این انسانی که مخاطب خدا شده، چرا «مطمئنه» (= به آرامش رسیده) است؟ چون «راضی» و «مورد رضایت» است. تمام خواستههای ما در دنیا همین دو است: اینکه همه چیز بر وفق مراد ما باشد (از همه چیز راضی باشیم) و اینکه دیگران از ما خوششان بیاید (مورد رضایت واقع شویم). اگر به این دو خواسته برسیم، به آرامش کامل میرسیم.
۳) «نفس مطمئنه، در حالی که «راضی و مورد رضایت» است دعوت به ورود در بهشت میشود». (همچنین حدیث۲) پس رسیدن به این موقعیت که «هم خودمان کاملا خشنود باشیم و هم مورد پسند دیگران واقع شویم» قبل از ورود به بهشت هم امکان دارد.
همه گمان میکنند که «نمیشود زندگی کاملا ایدهآل داشت» چون نگاهشان به راههایی است که با ذهن بشر طراحی شده است. اما این آیه میفرماید: «میشود»! چون خدا میتواند نشان دهد. خدا دین فرستاده تا ما به این وضعیت برسیم و این گونه وارد بهشت شویم.
۴) «نفس مطمئنه» به «رب» خود رجوع میکند. پس آیا اگر کسی بخواهد بدون رجوع به «رب» خود، به آرامش حقیقی برسد دچار توهم نشده است؟ و بالاخره یک وقتی «سرخورده و ناامید» نمیشود؟
شاید یکی از علل خسته شدن از زندگی و گسترش پوچی و خودکشی در این زمانه، این است که انسانها به خیال خود راههای دیگری برای رسیدن به آرامش در پیش گرفتهاند.
موارد زیر در کانال نیامد:
۵) مرگ رجوع به جانب پروردگار است. (حدیث ۲ این خطاب را مربوط به لحظه مرگ میداند) لذا مرگ در عمیقترین معنای خود، به حقیقت خود نزدیک شدن است نه از دست دادن چیزی. اینکه غالبا به خروج روح از بدن مرگ گفته میشود از باب این است که ما با کنار گذاشتن بدن یک گام به حقیقت خود نزدیکتر میشویم وگرنه تعبیر مرگ اولا نه فقط برای خروج از دنیا به برزخ بلکه برای خروج از برزخ به قیامت (نفخ صور) و ثانیا برای فرشتگان مقرب هم به کار رفته است.
[۱] . مَا مِنْ يَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِيهِ ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ ع وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ ع ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ ع
بازدیدها: ۸