ترجمه
بگو در زمین سیر کنید تا ببینید چگونه بود عاقبت کسانی که قبلا [در زمین ساکن] بودند؛ اکثرشان مشرک بودند.[۱]
حدیث
۱) امیرالمومنین ع در فرازی از خطبه قاصعه میفرمایند:
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِي خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِم وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ
نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲
پس عبرت گيريد از آنچه به مستكبران پيش از شما رسيد، از عذاب خدا و سختگيريهاى او و خوارى و كيفرهاى او، و عبرت گيريد از تيره خاكى كه رخسارههاشان بر آن نهاده است، و زمينهایی كه پهلوهاشان بر آن افتاده است، و به خدا پناه بريد از كبر كه- در سينهها- زايد، چنانكه بدو پناه مىبريد از بلاهاى روزگار كه پيش آيد.
نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، ص۲۱۴
۲) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ جَمِيعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ زَيْدِ بْنِ الْوَلِيدِ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ… وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ»
فَقَالَ عَنَى بِذَلِكَ أَيِ انْظُرُوا فِي الْقُرْآنِ فَاعْلَمُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَا أَخْبَرَكُمْ عَنْه
الكافي، ج۸، ص۲۴۹
ابی ربیع شامی از محضر امام صادق ع سوالاتی میپرسد از جمله در مورد سخن خداوند عز و جل که میفرماید: « بگو در زمین سیر کنید تا ببینید چگونه بود عاقبت کسانی که قبلا [در زمین ساکن] بودند». اما می فرمایند:
منظور از آن این است که در قرآن نظر اندازند تا بدانند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بود و خداوند از آنها خبر داد، چه شد. [۲]
تدبر
۱) در قرآن کریم، در تمامی مواردی که درباره سیر فی الارض سخن آمده – غیر از یک مورد که هدف آن را تفکر در اصل خلقت دانسته (عنکبوت/۲۰) – ثمره اصلی این گشت و گذار را عبرتگیری از گذشتگان معرفی کرده است (دو مورد دیگر هم هست که درباره ثمره این سیر اصلا سخنی به میان نیامده است: سبا/۱۸؛ حج/۴۶)
اگر زمین برای انسان آفریده شده (بقره/۲۹) و انسان خلیفه خدا در زمین است (بقره/۳۱) پس هدف اصلی گشت و گذار در زمین هم باید مشاهده و عبرتگیری از وضعیت انسانهایی باشد که روی زمین زیستهاند؛ نه صرفا تفریح یا دیدن بناها و مناظر طبیعی و … .
این سخن به معنای نفی سفر تفریحی و … نیست؛ بلکه بحث بر سر محور اصلی سیر و سیاحت از منظر قرآن است؛ که اگر میخواهیم مسافرتهایمان قرآنی باشد، چگونه سفر برویم؟
۲) وقتی هدف اصلی سیر و سفر، نظر کردن و عبرتگیری است؛ بدون جابجایی مکانی و با کمک قرآن میتوان سفر رفت؛ سفری حقیقی آن هم به اعماق تاریخ. (حدیث۲)
و اگر سفر در احوال گذشتگان برای نظر کردن و عبرتگیری است؛ پس حکایات تاریخی قرآن هم زمانی برایمان مفید میشود که عبرتبگیریم؛ و عبرتگیری معنی ندارد؛ مگر اینکه وضعیت خود را بر آنها تطبیق دهیم.
۳) علامه طباطبایی[۳] این آیه را به عنوان شاهدی بر مضمون آیه قبلی (دیروز) میداند:
این فسادهایی که در خشکی و دریا پر شده، جزای عمل انسانها بوده است تا بازگردند. اگر در زمین سیر کنیم و عاقبت گذشتگان را ببینیم اغلب را مشرک مییابیم. پس این فسادهایی که در خشکی و دریا پر شده، به خاطر شرکورزی انسانها و جزای آنها بوده است تا بازگردند.
آیا ما تا به حال در احوال گذشتگان این گونه نگاه کرده بودیم؟ آیا شرک و آسیبرسانی آن به کل عالم این اندازه برایمان مهم است؟
۴) چرا خدا به «مشرک بودن» اغلب گذشتگان در این آیه اشاره کرد؟ چرا شرک این اندازه به کل عالم آسیب میزند؟ چون مشکل اغلب انسانها حتی مومنان (یوسف/۱۰۶) هم همین مشرک بودن است. خدا را قبول داریم، اما کنار خدا و در عرض خدا دیگرانی را هم قبول داریم. خدا را کارهای در عالم میدانیم؛ اما نه همهکاره؛ فقط برای برخی کارها سراغ خدا میرویم. از خدا میترسیم؛ اما از دیگران هم میترسیم و گاهی بیش از خدا. و … . با این حال خود را هم موحد خیال میکنیم و انتظار «جنت+ی» (جلسه ۵۵) داریم.
ببینیم عاقبت گذشتگان چه شد؟ شاید که از شرک دست برداریم و مصداق «عبادی» (جلسه ۵۴) شویم.
۵) چرا آیه با «قل» شروع شد؟ یعنی فقط قرار نیست اینها را بشنویم و خودمان را اصلاح کنیم. بلکه به بقیه هم باید این را برسانیم. یعنی، به تعبیر تلگرامیها: «رسانه باشید».
[۱] . نکته نحوی:
اغلب نحویون جمله « كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكين» را جمله مستانفه گرفتهاند؛ و بر همین اساس هم ترجمه شد؛ اما به نظر میرسد که می توان آن را جمله حالیه هم دانست؛ آنگاه هم میتواند حال برای «الذین…» باشد و هم حال برای «عاقبه»؛ که برخی مترجمان بر اساس این دو گونه ترجمه کردهاند. ترجمهاش در این دو حالت اخیر چنین میشود: «عاقبت گذشتگانی که اکثرشان مشرک بودند، چگونه بود» «عاقبت آنها در حالی که اکثرشان مشرک بودند، چگونه بود»
[۲] . حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَقُولُ فِيهِ:
أَلَا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَ أَعْيُنٍ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْغَيْبَ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ تَرَكَ الْقَلْبَ بِمَا فِيهِ.
الخصال (للصدوق) ج۱، ص۲۴۲
امام زینالعابدین در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
همانا خدا برای بندهاش چهار چشم قرار داده است: دو چشم که با آن نسبت به کار دین و دنیایش بصیرت یابد و دو چشم که با آن به بصیرت در امر آخرتش برسد. پس اگر خدا خیر بندهای را بخواهد، دو چشمی را که در قلبش قرار داده بر او باز میکند تا با آن نسبت به آنچه در امر آخرتش بر او نهان است بینا شود؛ و اگر برای او غیر این را خواهد قلبش را با آنچه در آن است رها میکند
[۳] . المیزان۱۶ /۱۹۷: أمر للنبي ص أن يأمرهم أن يسيروا في الأرض فينظروا إلى آثار الذين كانوا من قبل حيث خربت ديارهم و عفت آثارهم و بادوا عن آخرهم و انقطع دابرهم بأنواع من النوائب و البلايا كان أكثرهم مشركين فأذاقهم الله بعض ما عملوا ليعتبر به المعتبرون فيرجعوا إلى التوحيد، فالآية في مقام الاستشهاد لمضمون الآية السابق
بازدیدها: ۱۲۹