ترجمه
و از مردم کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمیگزینند که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند، و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است؛ و اگر [این] کسانی که ظلم کردند ببینند – هنگامی که عذاب را میبینند – که قدرت و نیرو همه از آن خداوند است و عذاب خدا شدید و سخت است.
نکات ترجمهای و نحوی
«كَحُبِّ اللَّهِ» در اینجا اضافه الله به حب، بیش از هر احتمالی، اضافه مفعولی به نظر میرسد اما همین اضافه مفعولی به دو معنا میتواند باشد: یا به معنای «آنچنان که باید خدا را دوست داشت» (= آنچنان که مومنان خدا را دوست دارند) یا به معنای «آنچنان که خدا را دوست دارند».[۱]
«لَوْ يَرَى …» برخی مفعولِ «یری» را محذوف (= عذاب) دانسته و جواب لو را «أن القوه لله جمیعا» دانستهاند (ای کاش ظالمانی که [عذاب را] میبینند، [میدانستند] که همه قوت از آن خداست) (الجدول فی اعراب القرآن الکریم، ج۲، ص۳۲۹)، در حالی که اغلب بر این باورند که عبارت فوق در جایگاه مفعول برای «یری» باشد (یعنی ای کاش ظالمانی که میبینند که همه قوت از آن خداست) و آنگاه جواب لو را محذوف بدانیم که عبارتی بوده مانند اینکه «میفهمیدند که چه ضرر عظیمی کردهاند» (اعراب القرآن (للنحاس) ج۱، ص۸۸) یا «پشیمان میشدند» (کشاف، ج۱، ص۲۱۲) یا «تعجب میکردند» (اعراب القرآن الکریم، ج۱، ص۶۹) یا «در انتخاب چنین محبوبهایی احتیاط میکردند» (إعراب القرآن و بيانه، ج۱، ص۲۳)؛ این سبک حذف جواب «لو» در قرآن شایع است و دلالت بیشتری در مقام تهدید دارد (اعراب القرآن، ج۱، ص۸۸)
حدیث
۱) از امام حسن عسگری روایت شده است: خداوند عز و جل، هنگامی که مومنان ایمان آوردند؛ و ولایت حضرت محمد ص و حضرت علی ع را عاقلان پذیرفتند، و دشمنان مانع از آن شدند، فرمود: «ازمردم» ای محمد! «کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمیگزینند» دشمنانی برمیگزینند که آنها را [به خیال خود] همتای خدا قرار میدهند «که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند» آن همتایانِ از بتها را دوست دارند همان اندازه که خدا را دوست دارند «و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است» از آنانی که آن همتایان را در کنار خدا قرار دادند، زیرا مومنان ربوبیت را تنها از آن خداوندی میدانند که واحد است و شریکی برایش قرار نمیدهند.
سپس فرمود: محمد! «و اگر [این] کسانی که» با قرار دادن بتها به عنوان همتایان و قرار دادن کافران و فاجران همتای حضرت محمد ص و حضرت علی ع «ظلم کردند، ببینند عذاب را» در آن هنگامی که «میبینند عذاب را» که بر آنان واقع میشود به خاطر کفر و عنادشان «که قدرت و نیرو همه از آن خداوند است» خواهند دانست که قوت از آن خداست هرکه را بخواهد عذاب میکند و هر که را بخواهد اکرام مینماید و اینکه کافران هیچ نیرویی ندارند تا با آن از عذاب او جلوگیری کنند «و عذاب خدا شدید و سخت است» و خواهند دانست که عذاب خدا برای کسی که همتایانی برای خدا قرار دهد شدید است.
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۵۷۸
قَالَ الْإِمَامُ ع قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا آمَنَ الْمُؤْمِنُونَ، وَ قَبِلَ وَلَايَةَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ ع الْعَاقِلُونَ، وَ صَدَّ عَنْهَا الْمُعَانِدُونَ وَ مِنَ النَّاسِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً أَعْدَاءً يَجْعَلُونَهُمْ لِلَّهِ أَمْثَالًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ يُحِبُّونَ تِلْكَ الْأَنْدَادَ مِنَ الْأَصْنَامِ كَحُبِّهِمْ لِلَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُتَّخِذِينَ الْأَنْدَادَ مَعَ اللَّهِ، لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ الرُّبُوبِيَّةَ لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا يُشْرِكُونَ [بِهِ].
ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا بِاتِّخَاذِ الْأَصْنَامِ أَنْدَاداً- وَ اتِّخَاذِ الْكُفَّارِ وَ الْفُجَّارِ أَمْثَالًا لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ ع إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ الْوَاقِعَ بِهِمْ- لِكُفْرِهِمْ وَ عِنَادِهِمْ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً يَعْلَمُونَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ، وَ يُكْرِمُ مَنْ يَشَاءُ، لَا قُوَّةَ لِلْكُفَّارِ يَمْتَنِعُونَ بِهَا مِنْ عَذَابِهِ وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ لِمَنِ اتَّخَذَ الْأَنْدَادَ مَعَ اللَّهِ…[۲]
۲) از رسول خدا ص روایت شده که فرمودند:
هیچ بندهای نیست که از ولایت ما خارج شود و با راه ما مخالفت کند و اوصاف ما و خوبان اهل بیت ما را – که خداوند ایشان را نگهدارنده دین و دنیایش قرار داده- وصف دیگران بشمرد و آن دیگران را سزاوار لقبهای ما بداند و به این لقبی که به آنها میدهد معتقد باشد و کارش از روی تقیه و یا رعایت یک مصلحت دینی نباشد، مگر اینکه خداوند روز قیامت او را همراه با کسی مبعوث میکند که او را به جای خدا ولیّ خود قرار داد و شیاطینی که در گمراهی او میکوشیدند را هم به جانب او گسیل میدارد؛ و میفرماید: بنده من! آیا پروردگاری در عرض من هست؟ آنها را تو میپرستیدی و از اینها خواستهات را میخواستی؟! اکنون هم پاداش کارهایی را که انجام دادهای از آنها بخواه، و عقاب جرمهایی که همراه آنها مرتکب شدی هم برعهدهات است.
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۵۷۹
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ زَالَ عَنْ وَلَايَتِنَا، وَ خَالَفَ طَرِيقَتَنَا، وَ سَمَّى غَيْرَنَا بِأَسْمَائِنَا وَ أَسْمَاءِ خِيَارِ أَهْلِنَا- الَّذِي اخْتَارَهُ اللَّهُ لِلْقُيَّامِ بِدِينِهِ وَ دُنْيَاهُ، وَ لَقَّبَهُ بِأَلْقَابِنَا وَ هُوَ لِذَلِكَ يُلَقِّبُهُ مُعْتَقِداً، لَا يَحْمِلُهُ عَلَى ذَلِكَ تَقِيَّةُ خَوْفٍ، وَ لَا تَدْبِيرُ مَصْلَحَةِ دِينٍ، إِلَّا بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَانَ قَدِ اتَّخَذَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيّاً، وَ حُشِرَ إِلَيْهِ الشَّيَاطِينُ الَّذِينَ كَانُوا يُغْوُونَهُ. فَقَالَ [لَهُ]: يَا عَبْدِي أَ رَبّاً مَعِي، هَؤُلَاءِ كُنْتَ تَعْبُدُ وَ إِيَّاهُمْ كُنْتَ تَطْلُبُ فَمِنْهُمْ فَاطْلُبْ ثَوَابَ مَا كُنْتَ تَعْمَلُ، لَكَ مَعَهُمْ عِقَابُ أَجْرَامک.[۳]
۳) ابورزین عقیلی سوال کرد: رسول خدا ! ایمان چیست؟
فرمود: اینکه خدا و رسولش را از ماسوای اینها بیشتر دوست داشته باشی.
… و در روایت دیگری: و حتی از خودش.
مجموعة ورام، ج۱، ص۲۲۳
قَالَ أَبُو رَزِينٍ الْعُقَيْلِيُّ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْإِيمَانُ؟
قَالَ ص: أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْكَ مِمَّا سِوَاهُمَا.
… وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: وَ مِنْ نَفْسِه[۴]
۴) از امام باقر ع و از امام صادق ع درباره این سخن خداوند که « و از مردم کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمیگزییند که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند، و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است» روایت شده است که آنها [که محبتشان به خدا شدیدتر است] آل محمد ص هستند [که در صلوات اسم آنها را کنار اسم پیامبر ذکر میکنیم].
تفسير العياشي، ج۱، ص۷۲
عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبي جعفر و أبي عبد الله ع قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» قال: هم آل محمد ص
تدبر
۱) «مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:
از تقابل این دو گروه معلوم میشود کسی که محبوبی در عرض خدا دارد که آن را به اندازه خدا دوست دارد، حقیقتا به خدا ایمان نیاورده است.
۲) «مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ … وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا»:
کسی که محبوبی در عرض خدا دارد که آن را به اندازه خدا دوست دارد، حقیقتا ظالم است.
۳) «وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعَذاب»:
عدهای تا عذاب الهی و این را که همه قدرتها در اختیار خداست نبینند، دست از خطا و گناه و تمایلات غیرالهیشان برنمیدارند.
۴) «الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:
برای مومن بودن نیازی نیست که انسان فقط خدا را دوست داشته باشد و غیر خدا هیچ چیز را دوست نداشته باشد. همین مقدار که خدا را بیش از همه چیز دوست داشته باشد کافی است.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند انسان را دارای علائق گوناگونی نسبت به امور حقیقی و اعتباری (مانند علاقه و محبت به همسر و فرزند و شغل و مال و مقام و …) آفریده که وجود این علائق برای اینکه زندگی انسان برپا شود و تداوم یابد ضروری است. اگر انسان به همسر و فرزند علاقه نداشته باشد، خانواده تشکیل نمیدهد؛ اگر علاقه به خوردنیها نباشد، زحمت غذا درست کردن و خوردن و مشکلات بعدیاش را به جان نمیخرد، و … . پس وجود این علائق و محبتها به خودی خود، چیز بدی نیست و اسلام از انسان نمیخواهد همه علائق خود جز علاقه به خدا را کنار بگذارد، که این امر نه ممکن است و نه مطلوب.
مهم این است که محبت انسان به خدا فوق همه اینها باشد: اینها همه محبتهایی است که خدا قرار داده تا بتوانیم زندگی دنیوی را سپری کنیم و در این دنیا رشد معنوی و حقیقی خود را انجام دهیم و به سوی خدا برویم؛ اما اگر خود این علائق به عنوان هدف قرار گیرند (حتی اگر نه جایگزین خدا، که صرفا هدفی در عرض خدا [کحب الله]) سقوط انسان قطعی است؛ زیرا انسان موجود بینهایتطلبی است (جلسه۱۹۶، تدبر۱) که هدفْ قرار دادنِ هر امر محدودی، او را محدود کرده و وی را از حقیقت اصیل خود دور میکند؛ واگر کسی به حقیقت خود نرسد همواره در عذاب خواهد بود.
۵) «الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»
آرمانگرایی اسلام کاملا همراه با واقعبینی است. کسی که «فقط آرمانگرا» باشد، احتمالا مومن را کسی میداند که «فقط خدا را دوست دارد» اما اسلام میداند که به لحاظ واقعیت انسانی، دوست داشتن دیگران هم در زندگی انسان امری گریزناپذیر است (تدبر۴) لذا همین مقدار که دوستی آنها را بر دوستی خدا غلبه ندهد و محبت به خدا را فوق آن محبتها قرار دهد، برای مومن بودن کافی است.
۶) «مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ … وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً»
نکته تخصصی علوم سیاسی: قدرت داشتن، محبوبیت میآورد؛ و انسانها به خاطر دوست داشتن قدرتمندان، حاضرند ظلم کنند.
نحوه استنباط از آیه:
قرآن بر این اشخاصی که دنبال آن محبوبهای دروغین هستند و لذا ظالم خوانده شدند (تدبر۲) تاسف میخورد که ای کاش میدانستند همه قدرتمندی از آن خداست. پس آنها بدین جهت دنبال آن مطلوبها در عرض خدا میرفتند که فکر میکردند آنها هم قدرتی دارند.
✔ نکته تکمیلی
یکی از اعضای محترم کانال تذکر خوبی داد که با توجه به آن نکته تکملهای را باید بیافزاییم:
اگرچه استدلالی که نوشته شده، نشان میدهد که قدرت داشتن محبوبیت میآورد (چون آنها را در عرض خدا دارای قدرت میدانستند، بدانها متمایل شدند) اما جمله اولی که در بالا نوشته شد، نشان میدهد که محبوبیت هم قدرت می آورد: زیرا پیروان به خاطر اینکه سران خود را دوست دارند، از آنها تبعیت می کنند و ظالم میشوند؛ پس آن سران چون محبوب واقع شدند، بر قدرتشان افزوده شد و عدهای به خاطر دوست داشتن آنها حاضر به ظلم شدند.
۷) « مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ …وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ… وَ أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعَذاب»
آیه هشدار می دهد که ای کاش اینان میدانستند که خداوند شدید العذاب است.
تلقی نادرست از رحمانیت خدا موجب شده است که بسیاری از انسانها باورشان نشود که خداوند اهل عذاب کردن شدید باشد؛ لذا سراغ خدا را جدی نمیگیرند و سراغ محبوبهایی در عرض خدا میروند ویا اینکه ظلم میکنند.
پس معرفی کردن رحمانیت خدا به نحوی که شدیدالعذاب بودن خدا را انکار کند رویکردی خلاف تعالیم قرآن است.
۸) «وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:
این آیه نشان میدهد دیدگاه کسانی که گمان میکنند «محبت فقط یک امر شهوانی است که فقط به امور مادی و جسمانی تعلق میگیرد، و انسان نمیتواند به خدا محبت بورزد و تعبیر محبت ورزیدن به خدا یک تعبیر مجازی است و صرفا به معنای اطاعت کردن از دستورات اوست» نادرست است.
وجه استدلال این است که محبت به خدا امری تشکیکی و دارای مراتب شدت و ضعف معرفی شده است، در حالی که اگر به معنای اطاعت کردن بود، میدانیم که اقدام مشرکان اصلا اطاعت کردن محسوب نمیشود که بخواهیم این را اطاعت ضعیف بدانیم (الميزان، ج۱، ص۴۰)
مورد زیر را در کانال نگذاشتم
۹) خود تعبیر « مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً» بر پارادوکسیکال بودن و تناقض درونی رویکرد این افراد دلالت دارد: زیرا از طرفی آن محبوبهای دروغین را «نِد» (= مثل و مانند) خدا قرار می دهند و از طرف دیگر خودشان هم می دانند که آنها «دون الله» (فروتر از خدا) هستند و کسی در عرض خدا نیست.
[۱] . «یُحِبُّونَهُمْ» را هم میتوان حال برای ضمیر مستتر در «یتخذ» دانست و هم میتوان صفت برای «اندادا» در نظر گرفت (اعراب القرآن الکریم (للنحاس)، ج۱، ص۸۸) در حالت اول، این دوست داشتن، بیان حالت آن اشخاصی است که این معبودهای دروغین را دوست دارند و معنای جمله این است که: «کسانی در حالی که اینها را این چنین دوست دارند آنها را مثل و مانند خدا قرار میدهند» و در حالت دوم این دوست داشتن وصف آن معبودهای دروغین است و معنای جمله چنین است: «کسانی آنها را مثل و مانندهایی که مثل خدا دوستشان دارند، قرار می دهند».
[۲][۲] . ادامه روایت ادامه آیات را شرح میدهد بدین صورت:
ثُمَّ قَالَ: إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا لَوْ رَأَى هَؤُلَاءِ الْكُفَّارُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ حِينَ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا الرُّؤَسَاءُ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا الرَّعَايَا وَ الْأَتْبَاعَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ فَنِيَتْ حِيَلُهُمْ، وَ لَا يَقْدِرُونَ عَلَى النَّجَاةِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ بِشَيْءٍ وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا الْأَتْبَاعُ لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً يَتَمَنَّوْنَ لَوْ كَانَ لَهُمْ كَرَّةٌ: رَجْعَةٌ إِلَى الدُّنْيَا فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ هُنَاكَ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا هَاهُنَا.
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: كَذلِكَ [كَمَا] تَبَرَّأَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَمِلُوا فِي الدُّنْيَا لِغَيْرِ اللَّهِ، فَيَرَوْنَ أَعْمَالَ غَيْرِهِمُ الَّتِي كَانَتْ لِلَّهِ- قَدْ عَظَّمَ اللَّهُ ثَوَابَ أَهْلِهَا، وَ رَأَوْا أَعْمَالَ أَنْفُسِهِمْ لَا ثَوَابَ لَهَا إِذْ كَانَتْ لِغَيْرِ اللَّهِ، أَوْ كَانَتْ عَلَى غَيْرِ الْوَجْهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ بِهِ.
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ كَانَ عَذَابُهُمْ سَرْمَداً دَائِماً، وَ كَانَتْ ذُنُوبُهُمْ كُفْراً، لَا تَلْحَقُهُمْ شَفَاعَةُ نَبِيٍّ، وَ لَا وَصِيٍّ، وَ لَا خَيِّرٍ مِنْ خِيَارِ شِيعَتِهِمْ.
[۳] . روایت زیر هم در همین راستاست که در منابع متعددی آمده است از جمله الكافي، ج۱، ص۳۷۴؛ تفسير العياشي، ج۱، ص۷۲؛ الغيبة للنعماني، ص۱۳۲؛ الإختصاص، ص۳۳۴: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ أَوْلِيَاءُ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ اتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّةً دُونَ الْإِمَامِ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِكَ قَالَ «وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ» ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هُمْ وَ اللَّهِ يَا جَابِرُ أَئِمَّةُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْيَاعُهُمْ.
[۴] . این روایت هم قابل توجه است:
فلاح السائل رَوَى الْحُسَيْنُ بْنُ سَيْفٍ صَاحِبُ الصَّادِقِ ع فِي كِتَابٍ أَصْلُهُ الَّذِيأَسْنَدَهُ إِلَيْهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا يُمَحِّضُ رَجُلٌ الْإِيمَانَ بِاللَّهِ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ وَ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ.
بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۵
بازدیدها: ۲۷۳