ترجمه
و بهیقین که آن، فروفرستادن [= فروفرستاده شده از جانب] پروردگار جهانهاست.[۱]
نکات ترجمهای و نحوی
«إِنَّهُ» اینکه مرجع ضمیر «ه» قرآن است، که در ابتدای سوره آمده بود (المیزان۱۵/ ۳۱۵)[۲]
«لَتَنْزيلُ»:[۳] «تنزيل» مصدر از «نزّل» (نازل کردن، فروفرستادن) است که در اینجا به معنای «مفعول» (المُنَزَّل: فروفرستاده شده) به کار رفته است[۴] و کاربرد مصدر به جای مفعول برای مبالغه در وصف است که گویی آنچه فروفرستاده شده، خود فروفرستادن است. (التحرير و التنوير۱۹/ ۱۹۴)
درباره «ربالعالمین» توضیحاتی در جلسه۳۶ (حمد/۲) گذشت.
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است که:
قرآن عهدی از جانب خداوند به خلائق است. پس برای هر شخص مسلمانی سزاوار است که در این عهدش بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند
الكافی، ج۲، ص۶۰۹
عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ يَنْبَغِي لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَنْظُرَ فِي عَهْدِهِ وَ أَنْ يَقْرَأَ مِنْهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسِينَ آيَةً.
۲) از امام صادق درباره آیات «و بهیقین که آن، فروفرستاده ربالعالمین است، که روحالامین آن را بر قلب تو فرودآورد، تا از هشداردهندگان باشی» سوال شد. فرمودند:
[اشارهای به] ولایت امیرالمومنین [است که] در روز غدیر نازل شد.
تفسير القمي، ج۲، ص۱۲۴
وَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ حَسَّانَ [حَنَانٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ- نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ- لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ قَالَ: الْوَلَايَةُ نَزَلَتْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْغَدِير[۵]
۳) از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند در در کلامش بر آفریدههای خود تجلی کرد است ولی نمیبینند.
عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج۴، ص ۱۱۶
قَالَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنْ لَا يُبْصِرُون
تدبر
۱) « … تَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمين»: وقتی هنگام نسبت دادن بیان مطلبی به شخصی، با وصفِ آن شخص (نه فقط اسم او) از او یاد کنند، میخواهند نشان دهند که آن وصف در آن کار مدخلیت دارد. مثلا وقتی گفته شود «شاعر میگوید» یعنی آن مطلب از جنس شعر است؛ اما وقتی بگویند «قاضی میگوید» یعنی آن مطلب از جنس قضاوت است. در این آیه قرآن را از جانب ربالعالمین معرفی کرده، پس یعنی آنچه در این قرآن آمده، آن چیزهایی است که مربوط به ربوبیت عوالم است؛ پس اگر کسی بخواهد خودش پرورش یابد، یا در ربوبیت عالم و تحول نظام هستی به سمت مقصد خویش نقش ایفا کند، قرآن را باید جدی بگیرد. یادمان باشد ربالعالمین است که قرآن را نازل کرده است. (درباره «ربالعالمین» در جلسه ۳۶ توضیحاتی داده شد)
۲) «وَ إِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمين» : در بحثهای سوره قدر و بحثهای دیگر بارها نشان داده شد که حقیقت قرآن با حقیقت اهلبیت گره خورده است و آنها قرآن ناطقاند. شاید به همین جهت است که در برخی روایات (مثلاحدیث۲) این آیه را درباره ولایت امیرالمومنین ع نیز دانستهاند.
توضیح زیر به دلیل تخصصی بودن در کانال قرار داده نشد و فقط لینک مطلب در وبلاگ داده شد.
۳) «…تَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمين»: وقتی مصدری که معنای متعدی دارد، به کلمهای اضافه میشود گاه آن کلمه بعدی فاعل آن مصدر است و گاه مفعول آن. مثلا وقتی میگوییم: فرستادن محمد، گاهی منظورمان این است که محمد چیزی را فرستاده است، و گاهی منظورمان این است که محمد را فرستادهاند. و بر اساس قاعده «امکان استعمال یک لفظ در بیش از یک معنا» امکان دارد گویندهای با یک کلام و متناسب با دو موقعیت بیانی هردو را اراده کرده باشد. در این آیه، چون معنای فاعل بودن خدا کاملا واضح بوده (خدا قرآن را فروفرستاد)، اغلب مفسران این را به این معنا در نظر گرفتهاند ولی به نظر میرسد علاوه بر آن، معنای مفعولی در مورد این آیه نیز بیمشکل باشد که در این صورت، این آیه مطلبی که در حدیث ۳ بیان شده است را بیان میکند. در واقع، عبارت چنین میشود: «قرآن، فروفرستادنِ ربالعالمین است» یعنی خداوند با فروفرستادن قرآن، در واقع صفت ربالعالمین بودنش را برای مردم فروفرستاده و به تعبیر حدیث۳، خداوند با فروفرستادن قرآن، بر مردم [با وصف ربالعالمین] تجلی کرده است؛ و به تعبیر دیگر، قرآن کریم، تجلی ربالعالمین بودن خداست در قالب کلام.
[۱] . در جلسه ۳۶ (سوره حمد، آیه۲) اشاره شد که فقط دونفر عالمین را جهانها (عالَمها) ترجمه کرده اند. در اینجا از آن دو نفر، فقط یکی به آن ترجمه پایبند مانده (دهلوی)
[۲] . اینکه مرجع ضمیر «ه» قرآن است، که در ابتدای سوره آمده بود (المیزان۱۵/ ۳۱۵) تقریبا بین مفسران اختلافی نیست، با این توضیح که برخی گفتهاند از سیاق آیه واضح است، یعنی جمله در اصل بدین صورت بوده: «ان هذا التنزیل، لتنزیل ربالعالمین» (الكشاف۳/ ۳۳۴)؛ برخی گفتهاند چون در ابتدای سوره تعبیر «کتاب مبین» آمده، مرجع ضمیر در اینجا که پایان و جمعبندی سوره است به آن برمیگردد (المیزان۱۵/ ۳۱۵) و برخی هم گفتهاند به قصص انبیاء که قبل از این آیه در این سوره ذکر شد برمیگردد (زبدة التفاسير۵/ ۵۵) از این جهت که قرآن مشتمل بر این قصص است (الوجيز في تفسير القرآن العزيز۲/ ۴۴۱) و حدیث هم داریم که منظور ولایت امیر المومنین است (تفسیر القمی۲/ ۱۲۴) که در توضیحش گفته اند این بین مصداق اتم است که منافی با عموم قرآن نیست (أطيب البيان في تفسير القرآن۱۰/ ۸۸)
[۳] . حرف «لام» در اینجا را اصطلاحا لام مزحلقه (=عقب رانده شده) گویند (الجدول في إعراب القرآن۱۹/ ۱۲۲؛ إعراب القرآن و بيانه۷/ ۱۳) که به آن لام ابتداء هم میگویند (إعراب القرآن الكريم۲/ ۳۹) که کارکرد اصلی آن، تاکید بر محتوای کلام است و گویی این ابتدای کلام بوده ولی به خاطر وجود یک حرف تاکید دیگر (إنّ) و اینکه دو حرف تاکید کنار هم قرار نمیگیرد، این حرف تاکید به عقب رانده شده است.
[۴] . تفسير جوامع الجامع۳/ ۱۷۱؛ التبيان في إعراب القرآن/۲۹۰؛ الکشاف۳/ ۳۳۴؛ کشفالاسرار۷/ ۱۵۷
[۵] . همچنین: محمّد بن الفضل، عن أبي الحسن الأوّل عليه السّلام قال: «ولاية عليّ عليه السّلام مكتوبة في جميع الصحف و الكتب، و لم يبعث اللّه تعالى نبيّا إلّا بنبوّة محمّد و ولاية عليّ عليه السّلام، و ذلك قول اللّه تعالى: (وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ* عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ* بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ)» قال: «هي ولاية عليّ عليه السّلام (غرر الأخبار، ص۳۰۵)
بازدیدها: ۲۲