ترجمه
فرمود: پس، بدرستی که تو از مهلتدادهشدگانی.
توجه
عبارات این آیه بسیار شبیه آیه ۱۵ سوره اعراف است (قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ) که در جلسه ۲۳۵ مورد بحث قرار گرفت. تمامی نکات ترجمه، احادیث و تدبرهای آن به اینجا نیز مرتبط میباشد.
حدیث
حکایت زیر را ابوالفتوح رازی (قرن۶) در تفسیرش که به زبان فارسی است، و متنهای عربیای که یافت شد همگی از این کتاب برگرفتهاند؛ لذا عین عبارات او را بدون هرگونه دخل و تصرف میآوریم؛ و فقط برخی عبارات را داخل [] توضیح دادهایم:
و در خبرى مىآيد از ابو هشام، گفت: من در مسجد واسط نشسته بودم و دوستى با من نشسته بود. مردى از در مسجد درآمد بارانياى پوشيده بر عادت مسافران، و نزديك اسطوانى رفت و دو ركعت نماز كرد.
آنگه بر ما آمد و بنشست، گفت: همانا كه در اين مسجد شما تيامنى مىبايد كردن به قبله. [= نماز تحیت مسجد]
گفتم: چنين مىگويند.
گفت: من هرگز اين جا نماز نكردهام پيش از امروز.
آنگه گفت: مردمانى را مىبينم كه مىگويند: «اللّهمّ انّي اسئلك باسمك المختوم»، بار خدايا! به حقّ آن نام پنهانى تو؛ و خدا را نامى باشد پنهان از بندگان خويش،
نبينى كه چون آدم و حوّا- عليهما السّلام- در ماندند، خدا را به چه نام خواندند، گفتند: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا …» [اعراف/۲۳]، خداى تعالى توبه ايشان قبول كرد.
و نوح چون درماند از دست كفّار، خدا را به اين نام خواند كه: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» [نوح/۲۶]، خداى تعالى دعايش اجابت كرد و كافران را دمار بر آورد.
و ابراهيم- عليه السّلام- چون حاجتى داشت، خداى تعالى را به اين نام بخواند، في قوله: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» [شعراء/۸۳]، اجابتش آمد.
و موسى- عليه السّلام- چون قبطى را بكشت، گفت: «رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي»، اجابتش آمد: «فَغَفَرَ لَهُ» [قصص/۲۸].
سليمان- عليه السّلام- چون مُلك خواست از خداى تعالى و مغفرت، هم به اين نامش خواند: «رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي» [ص/۳۵]، خداى تعالى اجابت فرمود.
زكريّا- عليه السّلام- چون از خداى تعالى فرزند خواست هم به اين نامش بخواند، گفت: «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» [انبیاء/۸۹]، خداى تعالى او را اجابت كرد و يحيى را به او داد.
سيّد وُلد آدم خداى را به اين نام بخواند كه: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» [مومنون/۱۱۸]، خداى تعالى او را اجابت كرد، گفت: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» [فتح/۲].
آنگه، صالحان امّت او چون خداى تعالى را به اين نام بخواندند- در آخر سوره آل عمران- في قوله تعالى: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا» [آلعمران/۱۹۱] تا به آخر آيات، توقيع آيات اجابت ايشان چنين آمد كه: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» [آلعمران/۱۹۵].
آنگه آن طريد مُمَلّك [= طرد شدهای که هیچ کاره است] كه بدترين مملكت است خداى را هم به اين نام خواند: «رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» [حجر/۳۶]، اجابت آمد كه: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» [حجر/۳۷].
پس خداى را تعالى نامى باشد از اين بزرگوارتر؟
اين بگفت و ناپيدا شد.
ما بدانستيم كه آن خضر است عليه السّلام.
روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ج۱، ص۷۰-۷۱
(مستدرك الوسائل، ج۵، ص۲۸۰-۲۸۲، همین عبارات را به عربی برگردانده است)[۱]
تدبر
۱) «قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ»
ابلیس به «در مقابل خدا ایستادن» افتخار کرد! و تقاضا کرد این مقام تا روز قیامت برایش باقی بماند؛ و خدا هم اجازه داد!
توضیح تخصصی
بعد از اینکه ابلیس از درگاه خدا رانده شد، با توسل به ربوبیت خداوند گفت «پس، مهلتم ده تا روزی که مبعوث میشوند» (آیه قبل)؛ و خدا هم با تعبیر «پس، تو از مهلتدادهشدگانی» به او مهلت دارد.
با مقایسه این دو آیه با آیات مشابه آن در سوره اعراف «قالَ أَنْظِرْني إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ» میبینیم حرف «فـ» – که برای نتیجهگیری است – در اینجا در هر دو آیه اضافه شده است.
وقتی آیات قبلی این دو سوره را مقایسه کنیم میبینیم در سوره اعراف صحبتی از رجم و لعن شیطان مطرح نشده، و فقط خداوند فرمود «تو در اینجا حق نداری تکبر بورزی و از اینجا بیرون رو»؛ اما در اینجا میفرماید: «بیرون رو که تو رجیم هستی و تا روز قیامت لعنت بر تو باد»؛ و شیطان میگوید حالا که من رجیم و لعین هستم، تا قیامت مهلت بده و بگذار همین طور بمانم!
به تعبیر مرحوم نجفی همدانی:
ابلیس وقتی از درگاه خدا رانده شد، به اینکه «در مقابل خدا ایستاده» (و رانده شده) افتخار میکند و میگوید حالا که مرا راندی و توانستم به جایی برسم که در برابر تو بایستم (و از درگاهت رانده شوم)، پس همین سِمَت مرا ادامه بده و بگذار تا روز قیامت (که مرحلهای است که دیگر مالکیت مطلق خداوند بر همه چیز آشکار میشود) در این مقام باقی بمانم.
و خدا هم با تعبیر «پس» تو از مهلت داده شدگانی؛ این درخواست او را اجابت کرد.
این نشان میدهد خباثت در اشخاص وقتی شدت میگیرد به حدی میرسد که خودشان آن خباثت را برای خود خوب میپندارند و خواهان بهرهمندی همیشگی از آن خباثت هستند.
اگر این را بفهمیم متوجه میشویم که چرا بسیاری از کافران به کفر خود میبالند و افتخار میکنند.
(درخشان پرتوی از اصول کافی، ج۵، تلخیصی از مطالب ص۱۰۲-۱۰۵)
[درباره اینکه چرا خدا به شیطان مهلت داد، در همان آیه ۱۵ سوره اعراف (جلسه ۲۳۴) تدبرهای ۱ و ۲ و ۵ توضیحاتی ارائه شد]
۲) «قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ»
چرا نفرمود «فأنت من المنظرین» بلکه تاکید کرد و فرمود «فإنّک …»؟
الف. شاید میخواهد نشان دهد که این گونه نیست که «این مهلت دادن در برنامه خدا لحاظ نشده باشد و صرفا در پاسخ او به او این مهلت داده شده» و تاکید کند که حتما این مهلت را به تو میدهیم؛ چون اساسا زندگی انسان و رشد اختیاری وی، بدون اینکه ابلیسی در سر راه او قرار بگیرد، بیمعنی است.
ب. …
[۱] . أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ أَبِي هِشَامٍ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي مَسْجِدِ وَاسِطٍ وَ صَدِيقٌ لِي كَانَ جَالِساً عِنْدِي إِذْ دَخَلَ فِي الْمَسْجِدِ رَجُلٌ وَ عَلَيْهِ ثِيَابُ السَّفَرِ فَأَتَى إِلَى أُسْطُوَانَةٍ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَتَى إِلَيْنَا وَ جَلَسَ عِنْدَنَا وَ قَالَ إِنَّ فِي مَسْجِدِكُمْ هَذَا تَيَامُناً إِلَى الْقِبْلَةِ قُلْتُ كَذَا يَقُولُونَ قَالَ مَا صَلَّيْتُ هُنَا قَطُّ قَبْلَ هَذَا الْيَوْمِ ثُمَّ قَالَ أَرَى رِجَالًا يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُومِ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى اسْماً مَكْتُوماً عَنِ الْعِبَادِ أَ لَا تَرَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ لَمَّا اضْطُرَّا دَعَوَا اللَّهَ تَعَالَى بِأَيِّ اسْمٍ قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا فَقَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُمَا وَ نُوحٌ ع لَمَّا اضْطُرَّ مِنَ الْكُفَّارِ دَعَا اللَّهَ بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً فَأَجَابَ اللَّهُ دُعَاءَهُ وَ أَهْلَكَ الْكَافِرِينَ وَ إِبْرَاهِيمُ ع مَهْمَا كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ دَعَا اللَّهَ بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ فَاسْتُجِيبَ لَهُ وَ مُوسَى ع لَمَّا قَتَلَ الْقِبْطِيَّ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَأَجَابَهُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ فَغَفَرَ لَهُ وَ سُلَيْمَانُ ع لَمَّا أَرَادَ مِنْ اللَّهِ تَعَالَى الْمُلْكَ وَ الْمَغْفِرَةَ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ فَقَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ زَكَرِيَّا لَمَّا أَرَادَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى الْوَلَدَ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ قَالَ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ وَهَبَ لَهُ يَحْيَى وَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ قَالَ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ الصَّالِحُونَ مِنْ أُمَّتِهِ لَمَّا دَعَوُا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ فِي آخِرِ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا إِلَى آخِرِ الْآيَاتِ فَاسْتُجِيبَ لَهُمْ بِقَوْلِهِ فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ وَ الرَّجِيمُ الْمَطْرُودُ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ فَاسْتَجَابَ لَهُ فِي قَوْلِهِ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ فَلَيْسَ لِلَّهِ تَعَالَى اسْمٌ أَجَلُّ مِنْ هَذَا قَالَ هَذَا وَ غَابَ عَنَّا فَعَلِمْنَا أَنَّهُ الْخَضِرُ ع.
بازدیدها: ۱