ترجمه
بلکه تکذیب کرد و روی گرداند.
توجه
این آیه شباهت زیادی دارد با آیه «أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» (علق/۱۳) که در جلسه۳۷۰ بحث شد. اغلب احادیث و تدبرهای آنجا به این آیه نیز مرتبط میباشد و لذا مجددا تکرار نمیشود. http://yekaye.ir/al-alaq-96-13/
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است:
هر چیزی که [انسان را] به اقرار و تسلیم شدن [در برابر حق و حقیقت] بکشاند، همان ایمان است؛ و هر چیزی که به انکار و زیر بار نرفتن سوق دهد، همان کفر است.
الكافي، ج۲، ص۳۸۸
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَ التَّسْلِيمُ فَهُوَ الْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ الْإِنْكَارُ وَ الْجُحُودُ فَهُوَ الْكُفْرُ.
تدبر
۱) «وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّی»
از اینکه «تولی» بعد از «تکذیب» آمد، شاید بتوان نتیجه گرفت که سرپیچی از انجام کار شایسته، و گناه کردن، نتیجه تکذیب کردن و زیر بار حقیقت نرفتن است.
انسان ابتدا حقیقت را انکار میکند تا بتواند خود را در انجام گناه توجیه کند.
۲) «وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّی»
تقابل «تکذیب» و «تَوَلَّی» در این آیه، با «تصدیق» و «صَلَّی» در آیه قبل، مویدی دیگر است بر اینکه «صلّی» در آیه قبل، اشاره است به قبول ولایت. (جلسه قبل، تدبر۲)
۳) «وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّی»
ظاهرا دو تعبیر «تکذیب» و «سرپیچی» در کنار هم جامع همه بدیهاست؛ و بدترین وضعیتی است که یک انسان بدان مبتلا میشود: چرا که این دو ممیزة اصلیِ انسانِ «شقی» است (لَا يَصْلَئهَا إِلَّا الْأَشْقَی، الَّذي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى؛ لیل/۱۵-۱۶)؛ و «عذاب» اساسا برای کسی است که این دو صفت را داشته باشد. (إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى؛ طه/۴۸)
نکته انسانشناسی
تفاوت انسان با سایر حیوانات را در برخورداری از دو امر دانستهاند: یکی زبان و دیگری اراده.
زبان، برای ابراز کردن است؛ و اراده، برای انجام دادن؛
انسان چون از «زبان» برخوردار است، میتواند حقیقت را نشان ندهد (جلسه۳۶۰، تدبر۲)؛ و چون اراده دارد میتواند عمل صواب انجام ندهد.
پس همین دو عامل است که اگر درست استفاده نشود، انسان را به نهایت شقاوت و عذاب میرساند.
بازدیدها: ۵