۳۸۹) فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی

ترجمه

پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد؛

نکات ترجمه («صدّق» در تدبر۳)

شأن نزول

۱) عمار یاسر روایت می‌کند که یکبار با ابوذر درمجلس ابن‌عباس بودیم که ابوذر بلند شد و دستش را به عمود خیمه زد و گفت:

ای مردم! هرکه مرا می‌شناسد، که می‌شناسد؛ هرکه نمی‌شناسد به او خبر می‌دهم که من جندب بن جناده، ابوذر غفاری هستم. شما را به حق خدا و رسولش سوگند می‌دهم، آیا شنیدید که رسول خدا ص فرموده است: نه زمین بر روی خود دید و نه آسمان سایه انداخته است بر کسی که از ابوذر راستگوتر باشد؟

گفتند: بله.

گفت: ای مردم! پس آیا می دانید که رسول خدا ص ما را در روز غدیر خم جمع کرد که حدود هزار و سیصد نفر بودیم و نیز در روز «سَمُرَة» (محل بیعت رضوان) ما را جمع کرد که حدود پانصد نفر بودیم و در هر بار فرمود: خدایا هرکس من مولای او هستم، علی ع مولای اوست؛ و فرمود: خدایا ولیّ هرکسی باش که ولایت او را بپذیرد؛ و دشمن هر کسی باش که با او دشمنی کند و خوار کن کسی را که او را خوار کند؛ و آن موقع شخصی [عمر] برخاست و گفت: به‌به ای پسر ابوطالب! مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی گشتی؛ وقتی معاویه پسر ابوسفیان این را شنید دستش را روی شانه مغیره گذاشت و بلند شد در حالی که می‌گفت: نه به ولایت علی ع اقرار می‌کنیم و نه [حضرت] محمد ص را در گفته‌اش تصدیق می‌کنیم؛ پس خداوند متعال بر پیامبرش حضرت محمد این آیات را نازل کرد: «پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد؛ ولی تکذیب کرد و سرپیچی نمود؛ سپس با تبختر به جانب اهل و عیالش رفت؛ ‌سزاوار است بر او آنچه سزاوار است» (قیامت/۳۱-۳۴) که این تهدید و نهیبی از جانب خداوند متعال بود.

گفتند: بله.

تفسير فرات الكوفي، ص۵۱۵-۵۱۶؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏۲، ص۳۹۳-۳۹۲

قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ [قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُتْبَةَ الْجُعْفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَلَاءُ [الْعَلِيُ‏] بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ حَفْصٍ الثَّغْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ سَوْرَةَ الْأَحْوَلِ‏] عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي مَجْلِسِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَلَيْهِ فُسْطَاطٌ وَ هُوَ يُحَدِّثُ النَّاسَ إِذْ قَامَ أَبُو ذَرٍّ حَتَّى ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى عَمُودِ الْفُسْطَاطِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَقَدْ أَنْبَأْتُهُ بِاسْمِي أَنَا جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَةَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ سَأَلْتُكُمْ بِحَقِّ اللَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ أَ سَمِعْتُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ يَقُولُ مَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءَ وَ لَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءَ ذَا لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِي ذَرٍّ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَ فَتَعْلَمُونَ أَيُّهَا النَّاسُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَمَعَنَا يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَلْفٌ وَ ثَلَاثُمِائَةِ رَجُلٍ وَ جَمَعَنَا يَوْمَ سَمُرَاتٍ خَمْسَمِائَةِ رَجُلٍ كُلَّ ذَلِكَ يَقُولُ اللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ [وَ قَالَ‏] اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَقَامَ رَجُلٌ [عُمَرُ] فَقَالَ بَخْ بَخْ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ اتَّكَأَ عَلَى الْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ وَ قَامَ وَ هُوَ يَقُولُ لَا نُقِرُّ لِعَلِيٍّ بِوَلَايَةٍ وَ لَا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً فِي مَقَالَةٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ ص فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى. ثُمَّ ذَهَبَ إِلى‏ أَهْلِهِ يَتَمَطَّى أَوْلى‏ لَكَ فَأَوْلى‏ تَهَدُّداً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَ انْتِهَاراً [إشهادا] فَقَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ.

توجه: در شأن نزول آیه ۱۶ (جلسه ۳۷۴) نیز روایتی نزدیک به همین مضمون گذشت.[۱]

حدیث

۲) از رسول خدا ص روایت شده است که فرمودند:

بدرستی که خداوند آن بندگانی را که از حق منحرف می‌شوند دشمن می‌دارد؛ و حق با علی ع است و علی با حق است؛ پس هرکه علی ع را با غیرش عوض کند،‌ هلاک گردد و دنیا و آخرتش از دست می‌رود.

الروضة في فضائل أميرالمؤمنين ع (لابن شاذان القمي)، ص۱۷۸

بِالْإِسْنَادِ- يَرْفَعُهُ- إِلَى حَسَنِ بْنِ السَّعِيدِ السَّاعِدِيِّ، أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:

إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ مِنْ عِبَادِهِ الْمَائِلِينَ عَنِ الْحَقِّ، وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ، فَمَنِ اسْتَبْدَلَ بِعَلِيٍّ غَيْرَهُ، هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة.

 

۳) از امام صادق ع روایت شده است:

بدانید که خداوند متعال در میان مخلوقاتش، افراد متلوّن (هفت‌رنگ، دمدمی‌مزاج) را دشمن می‌دارد؛ پس هیچگاه از حق و اهل آن جدا نشوید؛ چرا که هرکسی به باطل و اهل آن پیوست و بر آن اصرار ورزید، هلاک می‌شود و دنیا از دستش می‌رود و خوار و ذلیل از آن خارج می‌گردد.

الأمالي (للمفيد)، ص۱۳۷

قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْكَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْإِسْكَافِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَ أَهْلِهِ فَإِنَّ مَنِ اسْتَبَدَّ بِالْبَاطِلِ وَ أَهْلِهِ هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ خَرَجَ مِنْهَا صَاغِرا.[۲]

 

۴) از امام باقر ع روایت شده است که رسول خدا ص فرمودند:

بین مسلمان و اینکه کافر شود فاصله‌ای نیست مگر اینکه نماز واجبش را عمدا ترک کند و یا در آن سستی ورزد تا حدی که [گاه و بیگاه] نمازش را نخواند.

المحاسن، ج‏۱، ص۸۰

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

مَا بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ أَنْ يَكْفُرَ إِلَّا تَرْكُ صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنُ بِهَا فَلَا يُصَلِّيهَا.[۳]

تدبر

۱) «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی»

پس نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد؛

به نظر می‌رسد «تصدیق و نماز» در کنار هم شبیه «ایمان» و «عمل صالح» است:

حقیقت ایمان، تصدیق و اذعان به حقیقت است؛ و در میان اعمال صالح هم بهترین عمل، نماز است (چنانکه در اذان و اقامه می‌گوییم» حی علی خیرالعمل).

 

۲) «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی»

در روایات ما این مضمون آمده است که امیرالمومنین ع، باطن و حقیقت نماز مومن است (مثلا: «أَنَا صَلَاةُ الْمُؤْمِن»‏، فضائل ابن‌شاذان، ص۸۴)

اکنون اگر شأن نزول این آیه (که درباره سخن کسی است که گفت: نه پیامبر را تصدیق می‌کنیم و نه به ولایت علی ع اقرار می‌کنیم) را کنار متن آیه بگذاریم «نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد»؛ معلوم می‌شود که چگونه ولایت امیرالمومنین ع را همان نمازگزاردن دانسته و چگونه آیات قرآن، این روایات را تایید می‌کنند.

یادآوری

با توجه به قاعده «امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا» قبول این معنا بدان معنا نیست که «صلاة» در این آیه به معنای «نماز» نباشد؛ در واقع، اینها معانی متعددی است که با توجه به شواهد مختلف، می‌توانند هریک جداگانه در این آیه مورد نظر بوده باشد.

 

۳) «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی»

اگرچه «صَدَّقَ» در قرآن کریم غالبا به معنای تصدیق کردن و اذعان کردن به کار رفته است (مثلا: وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ‏، زمر/۳۳؛ وَ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلينَ، صافات/۳۷) اما اهل لغت گفته‌اند که این کلمه در معنای «تصدّق» (صدقه دادن) هم به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۸۰؛ المصباح المنير، ج‏۲، ص۶۷۷؛ مجمع البحرين، ج‏۱، ص۳۶۹) و لذا برخی از مفسران هم این آیه را به معنای «نه صدقه داد و نه نماز گزارد» دانسته‌اند (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۰۶) که در این صورت، مفاد این آیه شبیه می‌شود به مفاد حدود ۲۸ آیه‌ای می‌شود که نماز و زکات را در کنار هم آورده است.

هرچند برخی دیگر از مفسران، به همان معنای «تصدیق نکردن» دانسته‌اند (المیزان، ج۲۰، ص۱۱۴)

که البته بنا بر قاعده «امکان استعمال یک لفظ در چند معنا» هر دو می‌تواند صحیح باشد؛ برای رساندن دو منظور مختلف.


[۱] . این روایت در مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۳، ص۳۹ نیز در همین راستاست:

الْبَاقِرُ ع قَالَ: قَامَ ابْنُ هِنْدٍ وَ تَمَطَّى وَ خَرَجَ مُغْضَباً وَاضِعاً يَمِينَهُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ قَيْسٍ الْأَشْعَرِيِّ وَ يَسَارَهُ عَلَى الْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ وَ هُوَ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلَى مَقَالَتِهِ وَ لَا نُقِرُّ عَلِيّاً بِوَلَايَتِهِ فَنَزَلَ فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى الْآيَاتِ فَهَمَّ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَرُدَّهُ فَيَقْتُلَهُ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ فَسَكَتَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ ص‏.

البته روایتی بسیار طولانی در کتاب سلیم آمده و مرحوم مجلسی هم آن را در بحارالانوار آورده‌اند که آن شخص را خود عمر می‌داند و در اینجا فقط فراز مربوطه را می‌آوریم:

قَالَ أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ‏ انْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَيْسَ فِيهَا إِلَّا هَاشِمِيٌّ غَيْرُ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ فَقَالَ الْعَبَّاسُ لِعَلِيٍّ ع مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغْرِمَ قُنْفُذاً كَمَا أَغْرَمَ جَمِيعَ عُمَّالِهِ فَنَظَرَ عَلِيٌّ ع إِلَى مَنْ حَوْلَهُ ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ [بِالدُّمُوعِ‏]  ثُمَّ قَالَ شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ ع‏  بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا  أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُجُ‏ ثُمَّ قَالَ ع الْعَجَبُ مِمَّا أُشْرِبَتْ قُلُوبُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ حُبِّ هَذَا الرَّجُلِ وَ صَاحِبِهِ مِنْ قَبْلِهِ وَ التَّسْلِيمِ لَهُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَحْدَثَه‏

… وَ هُوَ صَاحِبُ‏  يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ إِذْ قَالَ‏  هُوَ وَ صَاحِبُهُ حِينَ نَصَبَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص لِوَلَايَتِي‏  فَقَالَ مَا يَأْلُو أَنْ يَرْفَعَ خَسِيسَتَهُ‏  [وَ قَالَ الْآخَرُ مَا يَأْلُو رَفْعاً بِضَبْعِ ابْنِ عَمِّهِ‏]  وَ قَالَ لِصَاحِبِهِ [وَ أَنَا مَنْصُوبٌ‏]

إِنَّ هَذِهِ لَهِيَ الْكَرَامَةُ فَقَطَّبَ [صَاحِبُهُ‏]  فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أَسْمَعُ لَهُ وَ لَا أُطِيعُ أَبَداً [ثُمَّ اتَّكَأَ عَلَيْهِ ثُمَّ تَمَطَّى وَ انْصَرَفَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ- فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى. ثُمَّ ذَهَبَ إِلى‏ أَهْلِهِ يَتَمَطَّى أَوْلى‏ لَكَ فَأَوْلى‏ ثُمَّ أَوْلى‏ لَكَ فَأَوْلى‏  وَعِيداً مِنَ اللَّهِ لَهُ وَ انْتِهَاراً. (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏۲، ص۶۹۲؛ بحار الأنوار، ج‏۳۰، ص۳۱۵)

[۲] . عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ العسکری ع قَالَ: مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلَّا عَز (تحف العقول، ص۴۸۹)

[۳] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الصَّلَاةِ لَهَلَكُوا (الكافي، ج‏۲، ص۴۵۱)

Visits: 58

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*