۴۲۱) وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً

ترجمه

و از آنچه به سوی تو از پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن؛ بدرستی که خداوند همواره بدانچه انجام می‌دهید [۱] آگاه است.

حدیث

۱) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:

در دلها نوری است که نورافشانی نمی‌کند مگر در صورت پیروی از حق و در پیش گرفتن راه میانه، و آن از نور انبیاء است که در دلهای مومنان به ودیعت نهاده شده.

مصباح الشريعة، ص۱۵۷

قَالَ النَّبِيُّ ص فِي الْقُلُوبِ نُورٌ لَا يُضِي‏ءُ إِلَّا مِنِ اتِّبَاعِ الْحَقِّ وَ قَصْدِ السَّبِيلِ وَ هُوَ مِنْ نُورِ الْأَنْبِيَاءِ مُوَدَّعٌ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِين.‏

 

۲) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

هنگامی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، [راه] رشدش را به او الهام می‌کند و به او توفیق طاعتش را ارزانی می‌دارد.

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۸۴، حدیث۳۴۷۶

إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ رُشْدَهُ وَ وَفَّقَهُ لِطَاعَتِهِ.

 

۳) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

خداوند سبحان به هیچ چیزی دستور نداد مگر اینکه بر [انجام] آن یاری کرد.

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۸۴، حدیث۳۴۹۰

مَا أَمَرَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِشَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ أَعَانَ عَلَيْهِ.

 

۴) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

طاعت خداوند سبحان به چنگ نمی‌آید مگر برای کسی که جدیت به خرج دهد و تمام تلاشش را مصروف دارد.

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۸۴، حدیث ۳۴۸۰

طَاعَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لَا يَحُوزُهَا إِلَّا مَنْ بَذَلَ الْجِدَّ وَ اسْتَفْرَغَ الْجُهْدَ.

تدبر

۱) «وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»

با اینکه این دستور «از آنچه به تو وحی می‌شود، پیروی کن» دستوری عام است، اما با توجه به آیات گذشته، به نظر می‌رسد تاکیدی است در قبال آنچه کافران و منافقان از او می‌خواهند (المیزان، ج۱۶، ص۲۷۴) یعنی از آنها اطاعت نکن، بلکه از وحی الهی تبعیت کن.

این تعبیر مویدی است بر اطاعت کردن از کافر و منافق، به معنای آن است که: به جای پیروی از منطق وحیانی (کبراهای برگرفته از وحی) منطق استدلال منقطع از وحی را مبنای عمل قرار دهیم. (توضیح در جلسه۴۲۰، تدبر۴)

 

۲) «وَ اتَّبِعْ … إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»

اینکه بعد از اینکه هشدار به پیامبر ص – که: اطاعت آنها را مکن و از وحی تبعیت کن –  ، تعبیر جمع به کار برد و فرمود «خداوند بدانچه انجام می‌دهید آگاه است» و نفرمود: «بدانچه انجام می‌دهی» شاهدی است بر مطلب جلسه۴۲۰، حدیث۱ و تدبر۱، که منظور از این امر و نهی‌ای که خطاب به پیامبر ص شده، عموم مسلمانان است، نه خود پیامبر. (أمالي المرتضى، ج‏۲، ص۸۰)

 

۳) «وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»

اگرچه اقتضای آیات قبل این است که آیه را خطاب به پیامبر ص بدانیم، اما با توجه به اینکه:

اولا هر آیه‌ای بتنهایی نیز معنی دارد (استفاده از یک لفظ در چند معنا ممکن است؛ و صحت یک معنا به منزله بطلان معانی دیگر نیست)؛ و

ثانیا به ما دستور داده شده که هنگام خواندن قرآن، خود را مخاطب آیات ببینید؛

آنگاه شاید بتوان از این آیه استنباط کرد که:

اگر توانستی دلت را واقعا پاک نگهداری و اجازه دهی که نور خدا در آن بتابد (حدیث۱) خداوند مستقیما راه رشد را به تو وحی و الهام می‌کند (حدیث۲)؛ آنگاه از آنچه از جانب خداوند به دلت الهام می‌شود تبعیت کن، هرچند دیگران آن را نپذیرند. البته به شرط اینکه واقعا مطمئن باشی که آن الهام، «من ربک» بوده است نه «من الشیاطین»!

توضیح تخصصی انسان‌شناسی

با توضیح فوق، مضمون این آیه شبیه کلام منسوب به پیامبر اکرم ص می‌شود که «استَفتِ قلبَك و لو أفتوك: از دلت فتوا بگیر هرچند دیگران فتوای دیگری بدهند» (روضة‌المتقین، ج۸، ص۳۶۸).

اما نکته‌ای که باید بدان توجه ویژه‌ای داشت وجود عبارت «من ربک» است؛ یعنی باید مطمئن باشی که این الهام واقعا الهام پروردگارت است نه الهامی شیطانی؛ چرا که همان گونه که خداوند با فرشتگان خود در دل اولیای خود وحی و الهام می‌فرستد؛ شیاطین هم به اولیای خود وحی می‌کنند (وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُم‏؛ انعام/۱۲۱).

اما از کجا بفهمیم که آنچه در دل ما خطور کرده الهامی رحمانی است یا شیطانی؟

اولا باید ببینیم واقعا در مسیر طاعت خدا تمام تلاشمان را کرده‌ایم یا خیر (حدیث۴). اگر چنین بوده‌ایم آنگاه اگر خدا مطلبی به ما بفرستد حتما راهی نشان می‌دهد که از آن مطمئن شویم (حدیث۳) حداقلش این است که آن مطلب همراه با یقین و بدون هیچگونه تردید خواهد بود، نه مطلبی که با اندک تردیدی دچار تزلزل شود (جلسه قبل، حدیث۲)

این نکته از ادامه آیه هم فهمیده می‌شود: زیرا نه‌تنها با تعبیر «من ربک» بر نکات فوق اشاره کرد؛ بلکه در ادامه‌اش تاکید کرد که «خداوند همواره بدانچه انجام می‌دهید آگاه است.»

به طور خلاصه،

اگر کسی ادعای الهام و کشف و شهود کرد، اما ذره‌ای از اخلاقیات فطری و تعالیم شریعت الهی فاصله گرفت، قطعا آنچه به وی داده شده، الهامی الهی نبوده است؛ و به یاد داشته باشیم که نه فقط اولیای خدا، بلکه شیطان و اولیایش هم توان انجام برخی کارهای نامتعارف را دارند؛ و صرف توان انجام چنین کارهایی دلالت بر حقانیت شخص نیست.


[۱] . در قرائت ابوعمرو به صورت «یعملون» قرائت شده است.  (مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۲۵)

بازدیدها: ۸۷

2 Replies to “۴۲۱) وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً”

  1. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏؛ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً
    هر چند که برای تقوا مفاهیم مختلفی پیشنهاد شده ولی تردیدی نیست که اتَّقِ اللَّهَ هشدار است و اینکه چرا به پیامبر در مواجهه با کافران و منافقین اعلام هشدار شده است است به خاطر پیچیدگی عملکرد منافقین است است که فرض دسیسه و پنهان کاری در رفتار آنها همیشه صادق است است اما برای کافران فرض پنهان کاری را می‌توان حذف کردچون اگر کافر پنهانکاری داشته باشد منافق به حساب می آید.
    در بحث کافران اونچه که باعث موفقیت می گردد درستی استدلال و حکمت است که حکمت اکتسابی است ولی در بحث با منافقین پیروزمیدان، صاحب اطلاعات و دانش است. کسب دانش بویژه دانستن دسیسه ها، مستلزم داشتن دانش به نیمه پنهانی است .هر چند که می‌توان با اقدامات پلیسی و ردیابی به قسمتی از دانش پنهان پی برد اما عالم واقعی به دانش پنهانی خداوند است و نه انسان. و کوشش انسان برای پی بردن به همه ابعاد نیمه پنهانی هیچ وقت تضمین شده و یا کامل نخواهد بود.
    حال پیغمبر در مواجهه با کافران و منافقین با دو عملکرد متفاوت روبه رو می باشد.
    از این رو در مواجهه با کافران و منافقین نه فقط به حکمت و استدلال نیاز است بلکه برای پیروزی نیاز به کسب دانش اطلاعاتی از پشت صحنه است و در اینجاست که پیامبر هم ممکن است فریب بخورد چون انتظار رفتار حکیمانه از پیغمبر طبیعی است ولی انتظار، داشتن دانش اطلاعاتی از نیمه پنهان بدون اذن خدایی غیر طبیعی است و در اینجاست که خداوند به پیامبر خود هشدار می دهد که در مواجهه با گروهی که شامل منافقین هستند خطر گمراه شدن پیغمبر از اطلاعات نادرستی که ارائه می شود وجود دارد و و این وحی خدایی است که می تواند این اطلاعات پنهانی را به پیامبر منتقل کند تا فریب نخورد. آیات بعدی هم این نگاه را تایید میکند.

    • نکات شما به خودی خود (یعنی با صرف نظر از آیه) بد نیست؛ اما به عنوان معنای آیه قابل مناقشه است؛ زیرا اولا به نحوی تبیین کرده اید که در این آیه کلمه کافرین لغو شده است؛ و ثانیا و مهمتر اینکه اتقوا الله را به معنای اتقوا المنافقین برداشت کرده اید. دقت کنید: اتقوا الله است نه اتقوا المنافقین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*